جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: وصيت علامه ى حلى قدس سره به فرزندش
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۷, ۱۲:۵۳ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
وصيت علامه ى حلى قدس سره به فرزندش
وصيت، هدايت مخاطبان استبه خواستههاى فرد درآستانهى رحلت راهنمايى در امور مالى، تنها، يك گونه از وصيت است و نه همهى آن.
وصيت مهمتر، سفارشهاى اخلاقى و آشكار كردن راه كارهاى سير و سلوك است.
در اين قسم، عالمان ژرفنگر شيعه، وصيتهاى ارزشمندى به ارث گذاشتهاند.
اين وصيتنامهها،گاهى آن قدر طولانىاند مانند كشفالمحجه سيد بن طاووس كهخود، يك كتاب شدهاند و جداگانه به چاپ رسيدهاند و گاهى هم مختصر ولى پر مطلباند.
وصيت نامهاى كه اكنون مقابل شماست، سفارش نامهاى است كم حجم ولى پر مغز كه درانتهاى كتاب ارزشمند قواعد الاحكام آمده است.
وصيت نامهنگار، علامهى حلى (726648 ق) است و مخاطب آن، فرزندش، فخرالمحققين(682 771 ق). براى شناخت پدر، همين بس كه هرگاه بگويند:
«علامه» به ذهن دين شناسان، علامهى حلى مىآيد. و پسر را همين بس كه پژوهشگرانرا، او، مايه مباهات و فخر است.
ارزش اين وصيت را همين بس كه آن، از «اهل»اش صادر شده و «قابل»اش هممخاطب قرار گرفته است.
ترجمهى اين وصيتنامه، از روى نسخهاى كه آقاى «حامد الطائى» تصحيحكرده و در شمارهى «41 42» مجلهى تراثنا چاپ شده است، صورت گرفت.
مترجم، در مصادر روايات آمده در وصيت، وامدار مصحح محترم آن است. شكراللهسعيه.
متن ترجمه
بسم الله الرحمن الرحيم
پسركم! خداوند تعالى، تو را برانجام دادنفرمانهايش استوار بدارد و بر عمل خير و ملازمت آن، توفيقات دهد و به سوى آن چهدوست مىدارد و راضى است، رهنمايتباشد و به آن چه از خيرها آرزو دارى وخواهانى، برساندت و در دنيا و آخرت، سعادتمندت كند و هر چه كه با آن، چشم، روشنمىگردد، هديهات كند و عمر نيكو و زندگى آرام و خوش، روزگارت را سپرى سازد و مهر«صالح است.» بر اعمالات بنهد و وسايل رسيدن به سعادت را روزىات كند و ازبركتهاى بزرگ و والايش، بر تو بباراند و خداوند، از هر بلا و سختىاى، دورت بداردو بدىها را از تو دفع كند.
بدان!كه من، دراينكتاب ( قواعدالاحكام) چكيده و فشردهى احكام را به گونهاىموجز، آوردم و پايههاى اسلام را با كلمات كوتاه و عبارتهايى روان، روشن ساختم و«راه رشد» و «طريق استوار» را واضح كردم.
تاليف اين كتاب، به هنگامى است كه پنجاه سال از عمر را گذراندهام و وارددههى شصت زندگى شدهام.
«دههى شصت زندگى» آنى است كه «مهترخلايق» [جناب رسول الله(ص)] فرموده:
«آن، آغازگاه هجوم مرگ است».
حال اگر خداوند تعالى، [در اين دهه،] بر من،مرگ را نوشته باشد و آن را با «قدر»ش، حتمى كرده باشد، از آن جا كه او، «فرمان»اش را بر بندگان، حاضر و مسافر، جارى سازد، پس من هم همان گونه كهخداوند تعالى وصيت را بر من واجب و به خصوص هنگام احساس مرگ، مرا مامور به آنكرده است [تو را مخاطب ساخته] و براىات وصيت مىكنم به:
اين كه همدوش با تقواى الهى باشى; كه آن، به يقين، «سنت پايدار» و «واجبحتمى» و «سپر نگهدارنده» و «توشهى ماندگار» است. و [آن،] پرسودتر چيزى استكه انسان براى روزى كه چشمها، از هيبت آن روز، گشاده و خيره مىماند و يار وياورى نيست، خواهد داشت.
تو و التزام به پيروى اوامر خداوند تعالى و انجام دادن آن چه او مىپسندد وپرهيز از آن چه او، ناخوش دارد و دورى از نواهى خداوند تعالى.
زندگىات را در تحصيل كمالات نفسانى، سپرىساز و اوقاتات را در «كسب فضايلعلمى» و «عروج از پستى نقص به بالاترين نقطهى كمال» و «اوجگيرى در آسمانعرفان و نه سقوط به جايگاه جهال» و «گرايش عاشقانه به پسنديدهها» و «يارىبرادران دينى» و «پاسخ درشتخو را به سخن نيكو گفتن» و «نيكورفتار را باچهرهى باز پذيرفتن» بگذران!
تو و پرهيز از رفاقتبا انسانهاى پست و همنشينىبا افراد نادان; زيرا، رفاقت و همنشينى با آنان، خلق و خوى ناپسند و باطن پست،بر جا مىنهد.
بلكه تو و التزام به همدوشى با عالمان و نشست و برخاستبا فاضلان; كه آن، براىكسب كمالات، زمينهى كامل را فراهم مىسازد و براىات، توان و مهارت دريافتن پاسخمجهولات را، به دنبال دارد.
بايد، امروزت از ديروزت بهتر باشد.
تو و التزام به صبر و توكل و رضا.
هر روز و شب، محاسبهى نفس كن!
از خداوند، بسيار آمرزش بخواه!
از نفرينمظلوم بترس! به خصوص از نفرين يتيم و پيرزن; كه خداوند در مورد شكستن دل شكسته،گذشت نمىكند.
تو و التزام به نماز شب; كه رسول الله(ص) بر آن تشويق و دعوت به اقامهى آنكرده و فرموده است:
من ختم له بقيام الليل، ثم مات، فله الجنه.
هر كه آخرين عملاش، اقامهىنماز شب باشد و بميرد، بهشتبراى او باشد.
تو و التزام به صلهى رحم; كه به يقين، به عمر آدمى مىافزايد.
تو و التزام به خوشرويى. همانا رسول الله(ص) فرمود:
انكم لن تسعوا الناس باءموالكم، فسعوهم باءخلاقكم!
همانا شما را نرسد كهبا اموالتان، تمامى افراد را در آسايش قرار دهيد; لذا، آنان را با اخلاقتانخشنود سازيد.
تو و التزام به توجه و مراقبت از ذريهى پيامبر; كه همانا خداوند تعالى درسفارش به آنان تاكيد كرده و پاداش رسالت و ارشاد مردم را دوستى و مهرورزى بهآنان قرار داده است. خداوند تعالى فرموده:
... قل لا اساءلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى... .
... بگو: «بهازاى آن [رسالت،] پاداشى از شما خواستار نيستم، مگر دوستى در مورد خويشاوندان».
...حضرت رسول الله(ص) فرموده:
انى شافع يوم القيامه لاربعه اصناف ولو جاووا بذبوب اهل الدنيا: رجلنصر ذريتى; و رجل بذل ماله لذريتى عند المضيق; و رجل احب ذريتى باللسانوالقلب; و رجل سعى فى حوائج ذريتى اذا طردوا و شردوا.
به يقين، من، درقيامت، شفاعتگر چهار گروه هر چند گناهشان به اندازهى تمام گناهان مردم باشدخواهم بود: مردى كه ذريهى مرا يارى كند; مردى كه به هنگام تنگدستى ذريهام، ازمالاش به او ببخشد; مردى كه به زبان و قلب، ذريهى مرا دوست داشته باشد; مردى كهبه هنگام بىسر و سامانى ذريهام، در رسيدگى به حاجتهاشان كوشش كند.
امام صادق(ع) فرمود:
اذا كان يوم القيامه، نادى مناد: ايها الخلائق! انصتوا; فان محمدا يكلمكم.فينصت الخلائق. فيقوم النبى(ص) فيقول: يا معشر الخلائق! من كانت له عندى يد اومنه او معروف، فليقم حتى اكافئه.
فيقولون: بآبائنا و امهاتنا! و اى يد و اى منه و اى معروف لنا؟بل اليد و المنه والمعروف لله و لرسوله على جميع الخلائق.
فيقول: بلى. من آوى احدا من اهل بيتى او برهم او كساهم من عرى او اشبعجائعهم، فليقم حتى اكافئه.
فيقوم اناس قد فعلوا ذلك. فياءتى النداء من عندالله: يا محمد! يا حبيبى! قدجعلت مكافاءتهم اليك; فاسكنهم من الجنه حيثشئت.
فيسكنهم فى «الوسيله» حيث لايحجبون عن محمد و اهل بيته:.
هنگامى كهقيامتبرپاشد، ندا دهندهاى مىگويد:
اى آفريدهها! ساكتباشيد تا حضرت محمد با شما سخن گويد.
مردم ساكت مىشوند. جناب نبى(ص) برخاسته، مىفرمايد:
اى همهى آفريدهها! هر كس كه براى من كارى انجام داده و منتى دارد و نيكىاىرسانده است، برخيزد تا اينك، جبران كنم.
همهى آفريدهها گويند: پدر و مادرمان فدايت! چه كارى و چه منتى و چه نيكىاى؟
خدمت و منت و نيكى، بر همهى خلائق، از سوى خدا و رسول خدا است.
حضرت رسول الله مىفرمايد: بله. حال، هر كه، كسى از اهلبيت مرا پناه داده، يانيكىاى رسانده، يا با اهداى لباس، آنها را از برهنگى نجات داده، يا گرسنگانشانرا سير كرده است، برخيزد تا اينك جبران كنم.
در اين لحظه، مردمى كه آن كارها را انجام دادهاند، برمىخيزند. سپس از جانبخداوند ندا مىآيد: اى محمد! اى حبيبام! همانا جبران كارهاى آنان را بر عهدهى توگذاشتم; آنان را در هر كجاى از بهشت كه خواستى، جاى ده.
حضرت رسول، آنان را در مكانى به نام «وسيله» جا مىدهد، تا نسبتبه حضرتمحمد و اهلبيتاش: در محروميت و حجابى نباشند.
تو و التزام به بزرگداشت علما و احترام به آنان; كه حضرت رسول الله(ص) فرمود:
من اكرم فقيها مسلما، لقى الله تعالى يوم القيامه و هو عنه راض. و من اهانفقيها مسلما لقى الله تعالى يوم القيامه و هو عليه غضبان.
هر كه، مسلماندينشناس را، گرامى دارد، در قيامت، خدا را، راضى و خوشحال از او خواهد يافت. وهر كه، مسلمان دينشناس را، كوچك شمارد و اهانت كند، در قيامت، خدا را، ناراضى وخشمگين از او، خواهد يافت.
حضرت رسول الله(ص) نگاه به چهرهى عالمان را، از جمله عبادتها شمرده است و نگاهبه در خانهى عالمان را، عبادت دانسته و رفت وآمد با دانشمندان را عبادت خواندهاست.
تو و التزام به كوشش فراوان براى افزودن علمات و ژرفنگرى در دين; كه حضرتاميرالمؤمنين(ع) به فرزندش فرموده است:
تفقه فى الدين; فان الفقهاء ورثه الانبياء. و ان طالب العلم يستغفرله من فىالسماوات و من فى الارض، حتى الطير فى جو السماء و الحوت فى البحر. و ان الملائكهلتضع اجنحتها لطالب العلم رضى به.
در دين ژرف بنگر! زيرا، دينشناسان،جانشينان پيامبران هستند. براى طالب علم، هر چه در آسمانها و هر چه در زمينهست، حتى پرندهى در آسمان و ماهى در دريا، طلب آمرزش مىكنند. و فرشتگان به دليلخوشنودى از طالب علم، بالهاى خود را، خاكفرش آنان مىكنند.
تو و پرهيز از كتمان دانش و بازداشتن شايستگان از فراگيرى علمات; زيرا،خداوند تعالى مىفرمايد:
ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات و الهدى من بعد ما بيناه للناس فىالكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون.
كسانى كه نشانههاى روشن ورهنمودى را كه فرو فرستادهايم، بعد از آن كه آن را براى مردم، در كتاب توضيحدادهايم، نهفته مىدارند، آنان را، خدا لعنت مىكند و لعنتكنندگان لعنتشان مىكنند.
و حضرت رسول الله(ص) فرمود:
اذا ظهرت البدع فى امتى، فليظهر العالم علمه. فمن لم يفعل، فعليه لعنهالله.
هنگامى كه در امتام، بدعتها آشكار و فراگير شد، دينشناسان بايد علمشان راآشكار كنند و در اختيار همه قرار دهند. كسى كه چنين نكند، لعنت و نفرين الهى براو خواهد بود.
و نيز، او(ع) فرمود:
ولا توتوا الحكمه غير اهلها، فتظلموها. و لا تمنعوها اهلها فتظلموهم. 162حكمت را در اختيار نااهل، قرار ندهيد! كه [ اگر چنين كنيد ] به حكمت ظلمكردهايد. و از اهلاش، منع مكنيد! كه [ اگر چنين كنيد ] به «اهل حكمت» ظلمكردهايد.
-تو و التزام به تلاوت قرآن عزيز و تفكر در معانى آن و رعايت اوامر و نواهىاشو تتبع در اخبار نبوى و آثار محمدى و جستوجو [ وفهم ] معانى آنها و تامل كردنتام در آنها.
البته من، كتابهاى زيادى در تمامى اين زمينهها، براىات نگاشتهام.
اين، آنهايى بود كه وظيفهى تو بود.
اما آن چه به من مربوط است و نفعاش به من برمىگردد [ ، عبارت است از ]:
اين كه با طلب رحمتبراىام، در بعضى از اوقات، مرا ياد كرده و مورد تفقدقرار دهى.
و اين كه ثواب بعضى از طاعتهايت را براى من بفرستى.
و در ياد كردم، كم نگذار! كه [ اگر چنين كنى،] اهل وفا، تو را جفاكارخوانند. و در ياد كردم، زيادهروى مكن! كه [ اگر چنين كنى، ] آنان كه اهلنيكىاند، تو را به «كوتاهى در حق پدر به هنگام زندگانى» نسبت مىدهند. بلكه درخلوتهايت و پس نمازهايت، يادم كن! و آن چه از بدهكارىها و تعهدات واجب، برعهدهام هست [و خود انجام ندادهام] تو، قضا كن! و در حد توانات، بر سر مزارم،به زيارتام بيا و مقدارى از قرآن تلاوت كن! و هر كتابى كه نوشتهام، ولى خداوندبراى به پايان رساندناش، مهلتام نداده است، تكميل كن! و هر چه از خلل و نقصان وخطا و نسيان در آن مىيابى، اصلاح كن! اين، وصيت من استبه تو. خداوند از جانبمن، بر تو ناظر است.
والسلام عليك و رحمهالله و بركاته. والله اعلم بالصواب.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری