جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: جهان پس از مرگ در قرآن کریم / آیات هشدار دهنده بر حتمی بودن قیامت
-
۱۳۹۲/۰۷/۱۹, ۱۹:۰۱ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,460
- مورد تشکر
- 8,326 پست
- حضور
- 47 روز 7 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
161
جهان پس از مرگ در قرآن کریم / آیات هشدار دهنده بر حتمی بودن قیامت
جهان پس از مرگ در قرآن کریم
وَ أَقْسَمُوا بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لایَبْعَثُ اللّهُ مَنْ یَمُوتُ بَلی وَعْداً عَلَیْهِ حَقا وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ (نَحْل 38)
و با سوگندهاي سخت، به خدا سوگند یاد کردند که خدا آن کس را که میمیرد، برنخواهد انگیخت!
چرا؛ قظعا برخواهد انگیخت!
این وعده اي درست است بر عهده او، که به آن وفا خواهد کرد، امّا بیشتر مردم نمیدانند.
شأن نزول:
در شأن نزول و داستان فرود آیه مورد بحث آورده اند که:
این آیه در مورد یکی از تاریک اندیشان ومشركانی که معاد و جهان پس از مرگ را انکار میکرد فرود آمد.
داستان این گونه بود که مرد باایمانی از فردي مشرك مقداري طلب داشت که آن را مطالبه کرد و در ضمن گفتارش او را از حساب و کتاب خدا و جهان پس از مرگ ترساند.
امّا آن مرد مشرك گفت:
براستی تو فکر میکنی که پس از مرگ، زنده خواهی شد؟
من سوگند یاد میکنم که پس از مرگ، زنده شدن و حساب و پاداشی نخواهد بود!
اینجا بود که این آیه شریفه برپیامبر اعظم(ص) نازل شد و با تاکید بر زنده شدن پس از مرگ و حساب و کتاب و بررسی اعمال، هشداری جدی به دیر باوران و منکران معاد داد.
روشن است که اگر رستاخیزي در کار نباشد، «تکلیف» بیهوده است؛ چرا که تکلیف و تعهّد و وظیفه و مسئولیت، آنگاه درست جلوه میکند که پاداش و کیفري باشد وگرنه مفهومی نخواهد داشت.
ادامه دارد
ویرایش توسط عمار رهبری : ۱۳۹۲/۰۷/۲۰ در ساعت ۰۸:۴۴
-
تشکرها 5
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۰, ۱۳:۳۵ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۲
- نوشته
- 3,241
- مورد تشکر
- 23,440 پست
- حضور
- 72 روز 5 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
152
عاقلا از مرگ تا کی غافلی
تا به کی بر عیش دنیا مایلی
نیستی تا کی به فکر این سفر
این سفر دارد بسی خوف و خطر
باید از این خواب خوش بیدار شد
با رفیقان سوی منزل یار شد
گر سلیمانی و گر اسکندری
چون اجل آید ز موری کمتری
زور رستم قوت اسفندیار
در دم مردن نمی آید بکار...
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۰, ۱۴:۲۳ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 918
- مورد تشکر
- 4,326 پست
- حضور
- 38 روز 14 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
101
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
«کسانی که ایمان داشتند و یهودیان و مسیحیان و صابئین (پیروان حضرت یحیی ) هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد....»
قوانین علم را برهم زده ای ...
نبودنت وزن دارد
تهی......
اما سنگین..
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۱, ۰۹:۳۸ #4
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۹
- نوشته
- 3,517
- مورد تشکر
- 7,659 پست
- حضور
- 36 روز 23 ساعت 45 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
قبلا در جایی نوشته ام الحمدالله مسئله معاد را انیشتن از نظر علمی ثابت کرده است سرچ کنید و بخوانید
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
یک آدرس مهم : آدرس عکسهای متحرک و زیبا برای وبلاگها
http://www.askquran.ir/group225-discussion2066.html
-
تشکر
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۱, ۰۹:۴۱ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۹
- نوشته
- 3,517
- مورد تشکر
- 7,659 پست
- حضور
- 36 روز 23 ساعت 45 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
در قرآن کریم به فراوانی از قیامت یاد شدهاست، این یادآوری گاه با برهان و گاه با آوردن مثالها بوده و سعی برآن بوده تا فهم آن را به ذهنها نزدیک سازد.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
«کسانی که ایمان داشتند و یهودیان و مسیحیان و صابئین (پیروان حضرت یحیی ) هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ بوده و ترسی بر آنان نیست و غم و اندوهی بدیشان دست نخواهد داد....»
در قرآن کریم با اسامی مختلفی از قیامت یاد شدهاست که در ادامه برخی از آنها را نام میبریم.
قیامت
«یوم القیامه» در آیات ۱۲ انعام، ۱۴ و۳۶ مائده، ۱۳ اسرا، ۹ و۱۷حج، ۳۲ اعراف، ۱۶ مومنون، ۲۵ نحل و برخی آیات دیگر آمدهاست. به معنای برانگیخته شدن پس از مرگ. قائم شدن و روز قیامت را بهمین جهت قیامت گویند که در آن وقت مردگان زنده شوند و قیام کنند و روز قیامت؛ روزی است که خلایق همه برای محاسبه محشور شوند.
آخرت
و الدار آلاخره خیر للذین یتقون (اعراف/۶۹)
وسرای آخرت بهتر است برای کسانی که تقوا پیشه گیرند (گناه نکنند )
معاد
به قیامت، «معاد» گفته میشود، از آن جهت که «محل بازگشت» است؛ بازگشتن به جایی که قبلاً آنجا بود. معاد را نزد اهل کلام حشر گویند و آن دو قسم است: جسمانی و روحانی. مراد از معاد در کلمات متکلمان و فلاسفه بازگشت انسان است بعد از مرگ و حیات بعد از مرگ است و تصویر آن چنین است که انسان بعد از مرگ مجدداً زنده شده و در روزی که آن را روز معاد گویند به حساب اعمال وی رسیدگی و نیکوکاران پاداش نیکوکاری خود را گرفته و منعم شوند به نعم جاودانی و بدکاران به کیفر اعمال زشت خود برسند و مهذب شوند به عذاب جاودانی. یکی از مسائل مهم که از دیر زمان مورد توجه ادیان و متکلمان و فلاسفه قرار گرفتهاست همان مساله زندگی بعد از مرگ و معاد است. پیروان ادیان کلاً معتقد به زندگی بعد از مرگ بوده و یکی از اساسی ترین مسائل مذهبی به حساب میآورند.
دیگر اسامی قیامت در قرآن که با کلمه یوم آغاز میشود
یَوم الدین؛ روز جزا (۲ حمد، ۳۵ حجر، ۲۰ صافات، ۱۲ ذاریات، ۱۵ و ۱۷ و۱۸ انفطار، ۸۲ شعرا، ۵۶ واقعه، ۷۸ ص و...)
یَوم یَنظر المَراء ماقَدَّمَتْ یَداه؛ روزی که انسان به کارهای از پیش فرستادهاش مینگرد (نباء آیه ۴۰)
یَوم تُبْلی السرائِر؛ روزی که پرده ها کنار میرود و اسرار فاش میشود (۹ طارق)
یَوم یکون الناسُ کالفَراش المَبْثوث؛ روزی که مردم همانند پروانه های پراکنده مبهوتند (۴ قارعه)
یَوم المَوعُود؛ روز موعود (۲ بروج)
یَوم یَفِرُّ المرء مِن اَخیه و اُمّهِ وَاَبیه؛ روزی که انسان از برادر و مادر و پدرش می گریزد (۳۴ عبس)
یَوم الفَصْل؛ روز جدایی (۲۱ صافات، ۴۰ دخان، ۱۷ نبا، ۳۸ مرسلات و...)
یَوم لایَنْطِقون؛ روزی که کس سخن نمیگوید (۳۵ مرسلات)
یَوم عَسیر علی الکافرین غیر یسیر؛ روز بسیار سخت و دردناک برای کافران نه آسان (۹ مدثر)
یوم عسر؛ روز دشوار (۸ قمر)
یَوم یَخرجُونُ مِن الاَجداث سِراعاً؛ روزی که مردم از گور شتابان بیرون می آیند (۴۳ معارج)
یَومُ التغابُن؛ روزی که مردم در می یابند که در دنیا باخته اند (۹ تغابن)
یَومُ لاتملک نفسٌ لنفْس شَیئاً؛ روزی که هیچ کس مالک چیزی نیست (۱۹ انفطار)
یَومُ لایُخْزی اللَّهُالنَّبی والذین آمنوا معه؛ روزی که خداوند پیامبر و مؤمنان را خوار نمی کند (۸ تحریم)
یَومُ الجَمع؛ روزی که مردمان گرد میآیند (۷ شوری)
یَوم تَری المؤمنین و المؤمنات یَسمی نورهم بین اَیْدیهم؛ روزی که زنان و مردان با ایمان برای اعمال شایسته شان با نور خویش که در پیش آنان است، حرکت میکنند (۱۲ حدید)
یَوم معلوم؛ روزی که قطعی و حتمی است (۳۸ شعرا)
یَوم مشهود؛ روزی که جملگی در آن حاضر شوند (۱۰۳ هود)
«يَوْمَ يَسْمَعُوْنَ الصَّيْحَةَ بِالحقِّ ذلِكَ يَوْمُ الخُروج * اِنَّا نَحْنُ نُحْيى وَ نُمِيْتُ وَ اِلَيْنا المَصِيْرُ* يَوْمَ تَشَقَّقُ الأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعَاً ذلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنا يَسُيْرٌ»
روزى كه مى شنوند صيحه را (نفخ در صور) به حقيقت و راستى ، آن روز روزِ خروج (زنده شدن مردگان و خارج شدن از زمين) است . البته ما خلق را زنده ساخته و مى ميرانيم و بازگشت همه به سوى ماست روزى كه شكافته و منشق گردد زمين از مردگان بسرعت (رها كند زمين مردگان را) آنروز روز حشر و قيامت مى باشد و اين جريان (زنده نمودن مردگان) براى ما آسان است .
یَوم یُدَعّون اِلی نارِجَهنّم دَعّا؛ روزی که تکذیب کنندگان معاد با شدّت و عنف به دوزخ پرتاب می شوند (۱۳ طور)
یَوم الخروج؛ روزی که از گورها بیرون می آیند (۴۲ ق)
یَوم یسمعون الصیحة؛ روزی که فریاد رستاخیز را می شنوند (۴۲ ق)
یَوم الخلود؛ روز جاودانگی (۳۴ ق)
یَوم الخروج؛ روز رستاخیز (۴۲ ق)
یَوم الوعید؛ روز تهدید (۲۰ ق)
یَوم عظیم؛ روز بسیار بزرگ (۱۵ انعام، ۱۵ یونس، ۱۳ زمر، ۳۷ مریم، ۵۹ اعراف، ۲۱ احقاف، ۱۳۵ و ۱۵۶ و ۱۸۹ شعرا)
یَوم عقیم؛ روز بدفرجام (۵۵ حج)
یَوم الیم؛ روز بسیار دردناک (۶۵ زخرف)
یَوم التَنّادِ؛ روزی که مردم یکدیگر را میخوانند (۳۲ غافر)
یَوم الحساب؛ روزی که به حسابها میرسند (۱۶ و ۲۶ ص)
یَوم یقوم الحساب؛ روز محاسبه (۴۱ ابراهیم)
یَوم یقوم الناس؛ روز رستاخیز مردم (۶ مطففین)
یَوم التَّلاق؛ روز ملاقات (۱۵ غافر)
یَوم الازفة؛ روزی که نزدیک است (۱۸ غافر)
یَوم الحَسَرة؛ روزی که حسرتها دارد (۳۹ مریم)
یَوم یَقوم الاشهاد؛ روزی که گواهان برای گواهی بر میخیزند (۵۱ غافر)
یَوم یقوم الروح و الملائکه صفا؛ روزی که روح و ملائکه به صف میایستند (۳۸ نبا)
یَوم لابیع فیه و لاخُلَّه؛ روزی که داد و ستدها و روابط سودی ندارد (۲۴۵ بقره)
یَوْمَ تبیضُّ وجوه و تَسودّ وجوه؛ روزی که چهرههایی سپید و چهرههایی سیاه گردد (۱۰۶ آل عمران)
یَوم تقوم الساعه؛ روزی که رستاخیز برپا شود (۱۲ و ۱۴ و۲۶ و ۵۵ روم، ۲۷ جاثیه)
یَوم البعث؛ روز رستاخیز (۵۶ روم)
یَوم الوقت المعلوم؛ روز و وقت معلوم (۳۸ حجر، ۸۱ ص)
یَوما ثقیلا؛ روز گرانبار (۲۷ انسان)
یَوم تشخص فیه الابصار؛ روز خیره شدن دیدگان (۴۲ ابراهیم)
منبع
قرآن کریم
http://mahdimahvelati.blogfa.com
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
یک آدرس مهم : آدرس عکسهای متحرک و زیبا برای وبلاگها
http://www.askquran.ir/group225-discussion2066.html
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۴, ۱۹:۲۷ #6
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 918
- مورد تشکر
- 4,326 پست
- حضور
- 38 روز 14 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
101
اقسام قیامت
قیامت بر دو قسم است: قیامت صغرا و قیامت کبرا.
هر کس مىمیرد قیامت صغراى او بر پا مىشود (من مات قامت قیامته) و سرآغازى است براى پاداش و کیفرها که بخشى جنبۀ برزخى دارد و بخش دیگرى در قیامت کبرا یعنى قیامت عمومى انسان ها دامانشان را مىگیرد، و در هیچ یک از این دو مرحله نه چارهجویی ها مؤثر است، و نه در برابر ارادۀ الهى یار و یاورى وجود دارد.
هول قیامت صغرا مثل هول قیامت کبرا است، با این فرق که در قیامت صغرا هولش فردى است و در قیامت کبرا هولش جمیع خلق را فرا مىگیرد.
قیامت صغرا (عالم برزخ):
انسان پس از مرگ وارد عالم قیامت نمی شود، بلکه به عالم برزخ وارد می گردد. منظور از عالم برزخ، جهانی است که میان دنیا و عالم آخرت قرار دارد، یعنی هنگامی که روح از بدن جدا می شود، پیش از آن که بار دیگر در قیامت به بدن اصلی باز گردد، در عالمی که میان این دو عالم است و برزخ نامیده می شود، قرار خواهد داشت. قرآن دربارۀ عالم برزخ می گوید: “هنگامی که مرگ یکی از انسان ها فرا می رسد (تقاضا می کند) پروردگارا! مرا به دنیا برگردان تا اعمال صالحی را که ترک کرده بودم، انجام دهم. (در پاسخ به وی گفته می شود) بس کن، هرگز بازگشتی برای تو نیست، و این سخن بی اساسی است که او بر زبان جاری می کند، و پس از زندگی دنیوی آنان، حیات برزخی است که تا قیامت ادامه دارد”.
این آیه شریفه که ندامت شدید مُرده و تقاضای بازگشت دوباره وی را برای جبران گذشته خاطر نشان می کند، به روشنی بر جهان برزخ که فاصله بین عالم دنیا و قیامت است، دلالت دارد.
قیامت کبرا (عالم بعد از برزخ):
قیامت کبرا که عالمی است پس از عالم برزخ همۀ انسان ها از اولین تا آخرین جمع شده، و وارد مرحلۀ جدیدی از زندگی و حیات می شوند؛ و به پاداش و یا جزای اعمال و رفتار زندگی دنیایی خود می رسند.در قرآن کریم بیش از صد نام برای قیامت ذکر شده است که الواقعة، الراجفة، الطامة، الصاخة، الحاقة، یوم الفصل، یوم الندم، یوم النشور، یوم الحق، یوم المسألة، یوم الفراق، یوم الحساب، یوم الحکم، یوم العذاب، یوم المحاسبة و یوم التلاق و یوم الحسرة و… نام هایی است که در قرآن برای قیامت ذکر شده است.
قوانین علم را برهم زده ای ...
نبودنت وزن دارد
تهی......
اما سنگین..
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۲/۰۷/۲۹, ۲۱:۰۲ #7
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,460
- مورد تشکر
- 8,326 پست
- حضور
- 47 روز 7 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
161
امکان واثبات معاد ازراه توجّه دادن به آفرینش آغازین انسان
أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ نُطْفَۀٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ (یس / 77)
[آیا این انسان تاکنون درباره آفرینش خویشتن نیندیشیده؟ [و آیا این آدمی ندیده و ندانسته است که ما او را از نطفه اي ناچیز آفریدیم؟ چطور با وجود اين، آشكارا دشمنى می کند؟!
شأن نزول
در شأن نزول و داستان فرود این آیات مفسّران چنین آورده اند:
روزي یکی از مشركان، به نام عاصُ بْن وائِل و یا اُبَّیِّ بْن خَلْف یک قطعه استخوان پوسیده را که از شدت پوسیدگی درحال فروپاشی و پودر شدن بود پیدا کرد و آن را به همراه خود نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آورد و فریاد برآورد که:
هان اي محمد!
چه کسی می تواند این استخوانهاي پوسیده را دگرباره زندگی بخشد؟ و چه کسی باور می کند که این استخوانهاي پودر شده دگرباره جامه هستی بپوشند؟!
به راستی آیا تو میپنداري که خدا دگرباره اینها را زنده می سازد؟!
پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله فرمود:
آري، نه پندار؛ که یقین دارم؛
و آنگاه بود که آیات هفتگانه سوره «یس» بر قلب مصفاي آن حضرت و براي پاسخگویی به آن پندارها و تردیدها فرود آمد.
با این بیان آن پدیدآورنده توانا و دانایی که میتواند در راه آفرینش و رشد بخشیدن به انسان او را از این مراحل چندگانه به صورت شگفت انگیزي عبور دهد و او را از نطفه اي ناچیز و بی مقدار به اوج کمال و اعتدال برساند و به او قدرت مقایسه و گزینش و انتخاب و بحث و کشمکش بدهد، چگونه نخواهد توانست آفرینش دیگري را در آستانه رستاخیز و روز رستاخیز پدید آورد و انسان را براي حسابرسی و دریافت پاداش و کیفر احضار نماید؟
و تازه می دانیم که آفرینش دگرباره، از آفرینش آغازین آسانتر است،
چرا که این تنها پدید آوردن است، امّا آن، افزون بر پدید آوردن پدیده هاي گوناگون، ابداع و ابتکار و پدید آوردن بدون هیچ سابقه و نمونه می باشد.
روشن است که آفرینش انسان را نمی توان به طبیعت نسبت داد، چرا که طبیعت، فاقد حیات و توان و شعور است.
چگونه میتوان از طبیعت، انتظار کاري با این همه شکوه و عظمت را داشت و آفرینشِ انسان، این شاهکار عظیم و بهت آور جهان هستی را به آن نسبت داد؟!
و نیز نمی توان آفرینش انسان و یا جهان را ره آورد تصادف و اتفاق نگریست، چرا که براي پیدایش هر پدیده اي پدیدآورنده اي توانا و دانا لازم است و جز این را خرد سالم و وجدان و فطرت نمی پذیرد و قانع نمی گردد.
آیه مورد بحث به این نکته جالب و تفکرانگیز نیز رهنمون است که انسان در شناخت آفریدگار هستی و گزینش دین و آیین و راه و رسم زندگی، باید خردمندانه و هوشیارانه عمل کند و با آگاهی و اندیشه و شناخت، با دین روبرو گردد؛
چرا که قرآن در این آیه بر مشرکان دلیل و برهان فرومی بارد و از آنان می خواهد که آفرینش دگرباره را با توجه به آفرینش نخست، مورد مطالعه قرار دهند و این را به آن قیاس نمایند؛
آری همان آفریدگار توانا و دانا و فرزانه اي که جهان و انسان را آفرید، بر آفرینش دگرباره آن نیز تواناست.
منبع: معادشناسى در قرآن کریم - محمد بیستونی
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۲/۰۸/۱۶, ۱۷:۱۳ #8
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,460
- مورد تشکر
- 8,326 پست
- حضور
- 47 روز 7 ساعت 48 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
161
به پرتوي از قدرت خدا بر فراز سرتان بنگرید:
أَ فَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْناها وَ زَيَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ (ق – 6)
آیا به کران تا کران آسمانها بر فراز سرشان ننگریسته اند که چگونه ما آنها را بدون هیچ ستون و «پایه ای دیده شدنی» ساخته و پرداخته و چگونه به آنها نظام بخشیده ایم؟
وَزَیَّنَّاهَا
و چگونه آن را به وسیله ستارگان ثابت و سیار آراسته ساختیم و زینت دادیم؟
وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ
و براي آن آسمان بلند و زیبا هیچ شکاف و گسستگی نیست و سراسرش از نظم بهت آور و اندازه گیري شگفت انگیز و قدرت نمایی اندیشاننده خبر میدهد.
وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ (ق – 7)
و زمین را گسترانیدیم و در آن کوههایی فرو افکندیم و از هر نوع گل و گیاه زیبا و دل انگیز در آن رویانیدیم؛
تَبْصِرَةً وَذِکْرَي لِکُلِّ عَبْدٍ مُنِیبٍ( (ق – 8)
تا براي هر بنده بازگشت کننده اي بینش بخش و پندآموز باشد.
آري، همه این کارها به منظور آگاهی بخشیدن به مردم بود تا به وسیله این آیات و نشانه ها در کران تا کران هستی، بندگانش بینا و آگاه گردند
و راه دین گرایی و دین باوري و دینداري برایشان آشکار شود
و براي آنان که رو به بارگاه خدا میکنند بینش افزا و عبرت آموز باشد.
معادشناسى در قرآن کریم
ادامه دارد....
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۲/۰۸/۱۶, ۲۱:۴۹ #9
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۲
- نوشته
- 3,241
- مورد تشکر
- 23,440 پست
- حضور
- 72 روز 5 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
152
در قرآن کریم آمده است که در قیامت موقفهای گوناگونی است که توقف برخی از گنهکاران در هر یک از آنها به مقدار هزار سال دنیوی خواهد بود، در این نوشتار میخواهیم ببینیم مقصود از آن چیست؟
قبل از هر چیز یادآور میشویم که متکلمان اسلامی از مواقف قیامت گاهی به «قنطره»ها و «عقبه»ها تعبیرمی آورند ولی قبل از آنان دو واژه «قنطره» و «عقبه» در آیات قرآن و روایات اسلامی مطرح شده است و متکلمان نیز آنها را در مباحث کلامی خود بکار بردهاند.
کلمهی «موقف» به معنی محل توقف(ایستگاه و کلمهی «قنطره» به معنی «پل» و واژهی «عقبه» به معنای «گردنه» است).
امیر مۆمنان (علیهالسلام) در وصایای معروف خود به فرزند گرامیش امام حسن مجتبی (علیهالسلام)میفرماید:
«وَاعْلَمْ أَنَّ أَمامَکَ عَقَبَةً کَۆُوداً، اَلْمُخِفُّ فِیها أَحْسَنُ حالاً مِنَ الْمُثْقِلِ وَالمُبْطِئُ عَلَیْها أَقْبَحُ حالاً مِنَ الْمُسْرِع وَانّ مَهْبِطَکَ بِها لا مَحالَةَ إِمّا عَلی جَنَّة أَوْ عَلی نار...».([1])
«فرزندم بدان که (پس از مرگ) گردنهی سختی در پیش رو داری، انسانهای سبکبار (از نظر گناه) از افراد سنگینبار، وضعیت بهتری دارند، هر کس با تأمل و درنگ از آن عبور کند از آن کسی که با سرعت از آن میگذرد، وضع بدتری خواهد داشت پایان گذر از آن (فرودگاه) یا بهشت است و یا دوزخ».
مواقف قیامت از نظر متکلمان اسلامی
برخی از متکلمان اسلامی در مورد این مسئله به اجمال گذشتهاند و هیچ گونه توضیحی دربارهی آن ندادهاند ولی دو متکلم نامدار شیعهشیخ صدوق/ م381) و (شیخ مفید/م413) به تفسیر آن پرداخته و هر یک نظر خاصی را ابراز نموده است
عقبه های قیامت از نظر شیخ صدوق
شیخ صدوق در این مسئله (بسان دیگر مسایل کلامی) بیشتر به ظواهر توجه نموده و حاصل آنچه را که از ظاهر روایات در این باره به دست میآید، به عنوان اندیشه کلامی خود ابراز نموده است. وی میگوید:
«اعتقاد ما در مورد عقبههایی که بر طریق و راه محشر قرار دارد، این است که هر یک از آنها به نام یکی از فرایض دینی نامگذاری شده، و انسان موظف است از آنها عبور نماید، هرگاه به خاطر کارهای نیک و در پرتو رحمت الهی از یکی از آن عقبهها بگذرد به عقبه دیگر میرسد که باید از آن نیز عبور نماید، و به این ترتیب باید از همهی موقفها و عقبهها بگذرد و در غیر این صورت به دوزخ سقوط خواهد کرد آنگاه میگوید: عقبه های یاد شده همگی بر «صراط» قرار دارند و نام یکی از آنها «ولایت» است که همهی اهل محشر در آنجا بازداشت میشوند و در مورد ولایت امامان معصوم (علیهم السلام) مورد سۆال قرار میگیرند خطرناکترین عقبه های صراط، عقبه ای است که به نام «مِرْصاد» نامگذاری شده است و خداوند به عزت و جلال خود سوگند یاد کرده است که در این «عقبه» ستمگران را بازداشت نماید چنان که میفرماید:
(إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ) .([2])
«حقّا که آفریدگار تو در کمینگاه (ستمگران) است».
حضرت علی (علیهالسلام) نیز به ستمگران هشدار داده میفرماید:
«وَلَئِنْ أَمْهَلَ اللّهُ الظّالِمَ فَلَنْ یَفُوتَ أَخْذُهُ وَهَولَهُ بِالْمِرصادِعَلی مَجازِ طَریقِهِ» .([3])
«اگر خداوند به ستمگران مهلت میدهد ولی هرگز آنان را رها نخواهد کرد و در کمین گاهی در مسیرشان از آنان انتقام خواهد گرفت».
همان گونه که یادآور شدیم نظریهی مرحوم صدوق در مورد مواقف و عقبه های قیامت در حقیقت تلخیص روایاتی است که در این باره آمده است، وما در اینجا نمونههایی را یادآور میشویم:
1. از رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم)روایت شده است که فرمودند: بر روی «صراط» سه «قنطره»(پل) نصب شده است:
الف. قنطره امانت و خویشاوندان.
ب. قنطره نماز.
ج. قنطره عدل الهی.
هرگاه انسان از دو قنطره نخست با موفقیت عبور نماید، در موقف عدل الهی قرار میگیرد و از وی دربارهی رعایت حقوق دیگران سۆال میشود و اگر به کسی ستم نموده است حق عبور از آن به وی داده نمیشود تا مجازات گردد.([4])
2. صدوق در ثواب الأعمال از امام صادق (علیهالسلام) روایت کرده است که در تفسیر آیهی (إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ)فرمودند:
«قَنْطَرةٌ عَلَی الصِّراطِ لا یَجُوزُها عَبْدٌ بِمَظْلَمَة».([5])
3. از ابن عباس روایت شده است که بر جسر (پل) جهنم هفت موقف و بازداشتگاه است، در اولین موقف از توحید سۆال میشود اگر عقیدهی او در مورد توحید کامل باشد به موقف دوم میرسد که دربارهی نماز از او سۆال میشود هرگاه نماز را صحیح انجام داده است، به بازداشتگاه سوم انتقال داده میشود، و در آن از زکات سۆال میشود و پس از آن نوبت به روزه خواهد رسید و پس از آن موقف پنجم است که مربوط به حج است و ایستگاه ششم عمره و بالأخره هفتمین بازداشتگاه مربوط به مظالم (حقوق دیگران) است و سرانجام اگر از همین مواقف با موفقیت گذشت وارد بهشت میگردد.([6])
همان گونه که ملاحظه میشود، ظاهر روایات مزبور و روایات مشابه آنها این است که در قیامت مواقف و قنطره هایی بر روی صراط نصب میگردد و در آن مواقف انسانها دربارهی هر یک از فرایض دینی مورد سۆال قرار میگیرند.
عقبه های قیامت از نظر شیخ مفید
شیخ مفید در مباحث کلامی خود به عقل و داوریهای آن بیشتر اعتماد مینماید و مفاهیم و مسایل کلامی و دینی را بر این اساس تفسیر مینماید و در شرح کلام صدوق میگوید:
عقبه های قیامت همان احکام دینی است که انسانها باید در روز قیامت پاسخگوی آنها باشند ولی هرگز مقصود این نیست که حقیقتاً در سرای دیگر کوهها و گردنه های صعبالعبوری بر صراط قرار دارد و بندگان موظفند تا از آنها عبور نمایند و خود را به بهشت برسانند، بلکه مقصود از «عقبه»(گردنه) که در قرآن و روایات آمده است، همان دستورات الهی است که از آنجا که رعایت آنها تحمل مشکلات و دشواریهایی را همراه دارد از آنها به «عقبه» تعبیر شده است.([7])
سپس میافزاید: التزام به آنچه «حشویه» میگویند که روز قیامت، کوههایی با گردنه ای صعبالعبور آفریده میشود و اهل محشر باید از آنها عبور نمایند، ادعایی بدون دلیل است، زیرا نه از نظر دلایل نقلی مطلب روشن و قابل اعتمادی در دست است و نه عقل در این باره قضاوت و حکمی دارد، زیرا آنچه از نظر عقل لازم و قطعی است، این است که بر اساس اصل حکمت الهی به برپایی قیامت حکم قطعی مینماید، ولی در مورد خصوصیات یاد شده اگر چه امکان آن را نفی نمیکند، ولی هیچ گونه حکمی بر لزوم آن ندارد.([8])
در توضیح کلام مفید یادآور میشویم واژهی «عقبه» در قرآن در مورد برخی از فرایض و احکام الهی به کار رفته است چنان که میفرماید:
(فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ * وَما أَدْریکَ مَا الْعَقَبَةُ * فَکُّ رَقَبَة * أَوْ إِطْعامٌ فی یَوْم ذی مَسْغَبَة * یَتیماً ذا مَقْرَبَة * أَوْ مِسْکِیناً ذا مَتْرَبَة).([9])
«از گردنه صعبالعبور به آسانی و به سرعت بالا نرفت و نمیدانی که آن گردنه چیست؟ آزاد کردن بنده، یا طعام دادن در روز فقر و تهیدستی به یتیم خویشاوند یا مسکین فوقالعاده تهیدست و بیچاره».
قرآن کریم در تفهیم معارف عمیق و تعالیم عالی خود از روش تمثیل و تشبیه بهره میگیرد، و بدین طریق فهم عمیقترین معارف را برای ذهنها و اندیشه های معمولی آسان میسازد.
بررسی آیات تمثیلی قرآن خود بحث جداگانه ای را میطلبد که در حوصلهی بحث ما نیست.آیهی یاد شده در حقیقت از آیات تمثیلی قرآن است، که واقعیت غیر محسوس را به واقعیت محسوس تشبیه مینماید، همهی افراد با کوه و گردنه های صعبالعبور آن به نوعی آشنایی دارند و دشواری عبور از آنها برای نیل به مقاصد دنیوی برای همگان معروف و معهود است قرآن کریم در این آیات این واقعیت را بیان نموده است که رسیدن به مقاصد عالی اخروی و انسانی نیز در گرو تحمل مشکلات و سختیهایی است و راه رسیدن به آن رعایت قوانین الهی است و از آنجا که قوانین دینی با تمایلات مرزنشناس حیوانی تضاد و تصادم دارند، در حقیقت رعایت این قوانین بسان عبور از گردنه های سخت و صعبالعبور است و هر کس در دنیا به آسانی از این گردنهها بگذرد، یعنی قوانین الهی را کاملاً رعایت نماید در سرای دیگر نیز به آسانی از آنها خواهد گذشت و «محاسبه» برای او سهل و آسان خواهد بود.
شاهد بر این مطلب آیات بعدی است چنان که میفرماید:
(ثُمَّ کانَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَتَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ * أُولئِکَ أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ * وَالَّذینَ کَفَرُوا بِ آیاتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * عَلَیْهِمْ نارٌ مُۆْصَدَةٌ) .([10])
«سپس از انسانهایی میباشد که ایمان آورده و یکدیگر را به صبر و مهربانی سفارش مینمایند این گونه افراد در قیامت اهل سعادت و یُمن میباشند و آنان که به آیات ما کفر ورزیدهاند، در سرای دیگر اهل شومی و شقاوتند، آتشی از هر جهت آنان را احاطه خواهد کرد».
در این آیات سرنوشت اخروی انسانها و این که از اهل سعادت و یا شقاوت خواهند بود، نتیجهی عبور آنان از «گردنهها» دانسته شده و گردنهها نیز به آزاد نمودن بردگان، اطعام یتیمان و تهیدستان، سفارش به صبر و مهربانی، در پرتو ایمان به خدا تفسیر شده است بنابراین مقصود از عقبهها، همان ایمان به خدا و احکام الهی است، نه این که در واقع، کوهها و گردنههایی صعبالعبور در قیامت پدید میآیند و به اهل محشر دستور داده میشود تا از آنها بگذرند و وارد بهشت گردند بدیهی است آنچه در گذشتن از این نوع گردنهها مۆثر و سودمند است، قدرت و توانایی جسمانی است نه ایمان و اعمال صالح ـ و حال آن که آنچه در قیامت مایهی رسیدن به بهشت میباشد ایمان و عمل صالح است و توانایی جسمانی هیچگونه تأثیری در این رابطه ندارند.
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۲/۰۸/۱۸, ۲۳:۰۵ #10
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۲
- نوشته
- 918
- مورد تشکر
- 4,326 پست
- حضور
- 38 روز 14 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
101
حضور انسان نزد خداوند با بدن سيّال از تولّد تا مرگ
نه تنها معادْ جسماني است، بلكه بدن عنصري با تمام خصوصيّات و لوازم و آثار و نيّات و خفايا و زواياي كردار در پيشگاه پروردگار حاضر ميشود. و نه تنها بدن در آنِ واحد، بلكه يك بدن سيّال از نقطۀ تولّد تا نقطۀ مرگ؛ تمام اين دوران براي انسان حاضر است.احاطۀ نفس بر تمام عوالم، در مقام جمع الجمع
و نه اينكه اين دوران را انسان در مدّتي كه مثلاً پنجاه سال عمر كرده است، پنجاه سال ميبيند و پنجاه سال طول ميكشد تا انسان تمام جريانات و اعمالي را كه در پنجاه سال انجام داده است ببيند؛ بلكه در يك لحظه بر تمام اين اعمال پنجاه ساله احاطه پيدا ميكند. و علّتش هم اين است كه: آن انسان، مافوق زمان است و ادراكي كه
انسان در آن عالم نسبت به موجودات زماني ميكند، ديگر احتياج به زمان ندارد؛ بدين معني كه تجرّدي كه نفس در آن مراحل پيدا ميكند، كافيست براي اينكه در يك لحظه ادراك كند.
بلكه در آنجا «لحظه» هم نيست، و اين تعبيرات از باب ضيق عبارت است.
در يك لحظه، و در يك آنِ دهري، انسان احاطه پيدا ميكند بر تمام زمان و زمانيّات، از جمله اعمالي كه خودش انجام داده است.
و اين بعد از مقام فناءِ فيالله است كه آن مقام جمع و حشر است، و در مقام بقاءِ بالله است كه آن را فرق و نشر گويند.
در مقام فَناء هيچ خبري نيست؛ يعني وقتي كه نفس حركت ميكند در عالم جمع و حشر بسوي خداوند متعال، فقط تحيّر است و بيخبري است از جملۀ ما سوي؛ و جز استغراق در ذات مقدّس پروردگار هيچ نيست.
و بعد از آنكه به امر پروردگار بقاءِ بعد از فناء پيدا كرد، كه اين را مقام جمع الجمع نيز گويند، در آنجا احاطه پيدا ميكند بر تمام عوالم زمان و زمانيّات، از جمله اعمالي كه از او صادر شده است از زمان تولّد تا وقت مردن.
و نه اينكه اين اعمال را در نامهاي مينويسند و به دست او ميدهند، بلكه حقيقت اين اعمال را به انسان ارائه ميدهند. نامۀ عمل، عبارت از كتاب تدويني و نوشتني نيست، كه در فلان روز چه كردهاي! و در فلان ساعت چه كاري انجام دادهاي!
نامۀ عمل، كتاب تكوين است كه در عالم خارج و عالم كون و هستي مدوَّن است؛ كتاب تحقّق است.
در آن كتاب هستي و كون و وجود، آنچه از انسان مُكوَّن شده است، حاضر ميشود.
خودِ نفسِ عمل، حقيقتش در كتاب تكوين است و براي انسان مشاهَد ميشود.
نه بدين معني كه انسان عملش را ميبيند، مانند كسيكه مثلاً پردۀ سينما را ميبيند و در آن جرياناتي را ميبيند، از جمله اعمالي را كه خودش انجام داده است؛ نه، اينطور نيست.
قوانین علم را برهم زده ای ...
نبودنت وزن دارد
تهی......
اما سنگین..
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری