-
۱۳۸۷/۰۵/۱۸, ۰۹:۲۵ #1
برهان دفع خطر احتمالی
خلاصه برهان : اگر جهان دیگری وجود نداشته باشد بی خدایان از لذایذ اندک دنیا بهره مند شده اند و خداباوران نشده اند اما اگر جهان دیگری وجود داشته باشد خداباوران از لذت بی پایان بهره مند می شوند و بی خدایان ضرر می کنند.
این برهان به اشکال مختلف بیان می شود و در کتاب های درسی آموزش و پرورش حال حاضر ایران اسمی رسمی ندارد و برای اثبات وجود خدا، جهان آخرت و حقانیت پیامبران اثبات می شود. به دلیل نوع بیان برهان می توان به آن نام "دفع خطر احتمالی" داد که در بعضی کتب اسلامی هم همین نام آمده است. شکل برهان به گونه ای است که از برهان عقلی محض استفاده می کند و به تجربه و احساس در این برهان بر خلاف عمده برهانهای مطرح شده نقش چندانی بازی نمی کند به همین خاطر می توان نقد عقلی و رد عقلانی این برهان را به خوبی نشان داد.
در ضمن این برهان همانطور که از نوع بیانش پیداست آخرین دفاعیه خداباوران در پیشگاه عقل انسان است و این برهان موقعی مطرح می شود که تمامی برهانهای دیگر رد شده باشند که این برهان را برای اثبات خدا مطرح می کنند. اساس این برهان بر منطق های ریاضی و بحث احتمالات در ریاضیات است و محاسبه احتمال ضرر و سود دو گروه خداباور و بیخدا است و همین که از این برهان برای اثبات خدا استفاده می شود نشان می دهد که اطلاعات کافی در مورد اثبات خدا در دست خداباوران نیست که دست به دامان این برهان شده اند چون احتمالات وقتی مورد استفاده قرار می گیرد که اطلاعات کافی در مورد اِلمان مورد بررسی در اختیار نداشته باشیم.
در ساده ترین کتب ریاضیات در بخش احتمالات مثال چند توپ رنگی در یک سبد مطرح می شود. این مثال تصویر روشنی از احتمالات به ما می دهد. فرض کنید هیچ اطلاعاتی در مورد تعداد توپها و رنگ آنها نداشته باشیم پس چه فرقی می کند که ما کدام رنگ را انتخاب کنیم. اگر علم به بیشتر بودن توپهای قرمز داشته باشیم مسلما آنرا انتخاب می کنیم اما وقتی که نسبت به توپهای درون سبد اطلاعی نداشته باشیم ترجیحی بر انتخاب نیست و احتمال در آمدن هر توپ با هر رنگی به یک اندازه هست. احتمال رویدادهای فاقد اطلاعات "یکسان" است و احتمال وقوع هر کدام به یک اندازه است.
همین استدلال ریاضی را می توان در مورد رد این برهان به کار برد. همان اندازه که احتمال وقوع جهان دیگر و وجود خدا وجود دارد (توپ آبی) ، احتمال به وقوع نپوستن جهان دیگر و وجود نداشتن خدا هم وجود دارد (توپ قرمز) و ترجیحی بر انتخاب یکی از این دو وجود ندارد اگر نخواهیم منفعت طلب باشیم و تنها به برهانهای عقلی اکتفا کنیم. پس احتمال هر کدام یک دوم می شود.
اما بیائید شرط منفعت خواهی را هم در این برهان وارد کنیم ببینیم چه اتفاقی برای برهان حاضر خواهد افتاد ؟ به قول خداباوران لذایذ این دنیا سطحی و کوچک و خرد است و باز هم به قول خودشان در این دنیا در مقایسه با لذت اخروی لذتی نمی برند. پس با این حساب بیخدایان به اندازه یک عمر جلوتر از دینداران هستند. اما در مورد آخرت چطور؟ اگر آخرت وجود نداشته باشد که هیچ، اما اگر وجود داشته باشد احتمال پاداش گرفتن بیخدایان و خداباوران به یک اندازه هست (!) شاید این جمله برایتان کمی عجیب به نظر برسد اما واقعیت دارد. چون کسی که برهان دفع خطر احتمالی را بیان می کند نباید پیش فرضی به آن اضافه کند. و اگر بخواهد این پیش فرض را به این برهان اضافه کند که در جهان دیگر خداباوران پاداش می گیرند و لذت می برند این از حیطه برهان دفع خطر احتمالی و احتمالات خارج می شود. چون احتمالات در این بحث بر پایه اطلاعات نداشتن از جهان دیگر استوار بود و بحث تنها بر سر بودن یا نبودن بود. در صورتی که متکلم دینی در اینجا این پیش فرض را که در جهان دیگر دینداران منعفت می برند را دلبخواه وارد کرده است. اگر دیندار مورد نظر می خواهد اینطور عمل کند که خوب سر راست حکم "خدا وجود دارد" را پیش فرض بداند و کافران را گردن بزند !
خلاصه اینکه اگر این برهان خالی از پیش داوری ها باشد هیچ نتیجه ای به ما نمی دهد. دفع خطر احتمالی کار خود را بر مبنای عقلی و ریاضی شروع می کند در حالیکه مجبور است چون می خواهد نتبجه مطلوب خود را بگیرد از روش عقلی دعول نماید. و بدون قبول پیش فرض دینداران این برهان به سرمنزل مقصود نمی رسد و هیچ فایده ای برای خداباوران ندارد. و اگر قرار به پذیرش دلبخواه این پیش فرض باشد که از همان ابتدا حکم را می پذیریم (!)
اگر شما پیش فرض دینداران مبنی بر پاداش گرفتن خداباوران و مجازات بیخدایان را بپذیرید (از کجا مطمئن اید ؟) اما ندانید که جهان دیگری وجود دارد یا ندارد بهتر است به شیوه خداباوران عمل کنید و نماز و روزه و غسل را به جا آورید و منطق حکم می کند که این کار را انجام دهید. همه دینداران تنها برای خود پاداش فرض می کنند و بیخدایان و حتی پیروان دیگر ادیان را شایسته این پاداشها نمی دانند. حتما شنیده اید که از نظر سنی های مسلمان خون شیعه های مسلمان حلال است همانند کفار ! این داستان در مورد همه ادیان دیگر هم وجود دارد مثل پروتستان و کاتولیک ها و ....
بیان دیگر : اگر بخواهید از کوچه ای عبور کنید و دروغگویی را ببینید که به شما بگوید کسی برای کشتن شما در انتهای کوچه کمین کرده است، آیا باز هم از کوچه عبور می کنید ؟ درست است که آن فرد مورد اعتماد نیست اما باز هم ریسک نمی کنید و از آن کوچه عبور نمی کنید. حال این همه پیامبر در طول تاریخ آمده اند و همگی مشهور به صداقت و راستی بوده اند و به شما اخطاری دادند و منطق حکم می کند که شما برای دفع خطر احتمالی اقدام کنید.
این نوع بیان در اساس فرقی با بیان ریاضی اش ندارد و این نوع بیان مشکلات دیگری را به دنبال دارد. دفع خطر احتمالی کاری معقول است اما به چه قیمتی ؟ و چطور خطر را تعیین می کنیم؟
اگر تلفن مشکوکی به شما بشود که گروهی از جانیان حرفه ای پشت در خانه شما ایستاده اند و می خواهند اینقدر شما را شکنجه بدهند تا بمیرید و بهتر است خود را از پنجره بیرون پرتاب کنید تا راحتتر بمیرید آیا این کار را خواهید کرد ؟
انتخاب های ما در زندگی از هم جدا نیستند و اینکه بخواهیم خطری را دفع کنیم قیمتی دارد. ممکن است این قیمت ارزش انجامش را داشته باشد و ممکن هم هست که نداشته باشد. اگر هنگام عبور از آن کوچه خبری که احتمال مرگم در این کوچه هست را بشنوم و کوچه ای پایین تر وجود داشته باشد راهم را عوض کنم اما اگر این عوض کردن راه به قیمت دور زدن دور دنیا را برای رسیدن به نقطه مورد نظرم داشته باشد هیچ وقت این کار را نمی کنم.
در مورد دین هم همینطور است. اگر کسی به من می گفت که جهان دیگری هست که می توانی با بالا بردن دست چپ ات به آن همه لذت برسی شاید این کار را می کردم اما وقتی برای احتمالی که هزار دلیل علمی بر نبودنش تاکید دارد باید تحمیق شدن، منفعل شدن، بی حقوقی زنان، اطاعت از رهبری دینی، تعدد زوجات و هزار و یک کار کثیف و ضد انسانی دیگر را بپذیرم مسلما آنرا قبول نمی کنم
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۸, ۱۰:۲۹ #2
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 455
- مورد تشکر
- 1,000 پست
- حضور
- 16 ساعت 38 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
بسم الله و الرحمن الرحیم
سفسطۀ تحریف، سفسطۀ فحاشی و سفسطۀ "نسبت دادن ادعای نکرده به طرف مقابل"(پهلوان پنبه) در سخن شما آشکار است.
جناب ! در بحث دفع خطر احتمالی نمیگوییم اگر معادی نبود خداباوران از لذایذ
محروم شده اند و بیخدایان سود برده اند و اگر بود وارونه میشود. بلکه میگوییم اگر معادی نباشد که در این دنیا ما با ایمان خود شاد زیسته ایم و ضرری نکرده ایم و شما هم با شهوات خودتان شاد بوده اید ولی اگر معادی باشد ما سود فراوان میکنیم و شما ضرر بسیار. پس در اینجا مرتکب سفسطۀ تحریف شدی.
از این گذشته، بحث دفع خطر احتمالی یک برهان نیست. زیرا برهان یک امر را ثابت میکند در حالی که دفع خطر احتمالی یک امر ترغیبی است. کسی نمیگوید به معاد یا خدا معتقد شوید زیرا دفع خطر احتمالی شرط عقل است، بلکه وقتی از ما سؤال شود که "چرا باید پیرامونی که اصلا از وجودش خبر نداریم بحث کنیم؟" پاسخ میدهیم که برای دفع خطر احتمالی باید پیرامون آن بحث کنیم تا ببینیم واقعا وجود چنین جهانی ممکن است یا خیر.
برهان دفع خطر احتمالی، چیزی را در مورد وجود معاد اثبات نمیکند که شما این بحث بی ارزش را در برای رد این برهان(!) مطرح کردید. پس در اینجا هم مرتکب سفسطۀ نسبت دادن ادعای نکرده به طرف مقابل شدید.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۸, ۱۱:۱۸ #3
هر قدر ضرر بزرگتر باشد عقل حکم دوری از آن را با شدت بیشتری صادر میکند مثلا اگر ته همان کوچه فرضی شما به جای حضور احتمالی یک قاتل حضور احتمالی یک بمب بود باز هم همین حرف را میزدید ؟ یا عقلتان این بار عبور از چهل خیابان آن طرف تر را هم نه تنها حکم می کرد بلکه خیلی هم منطقی و معقول می دانست؟ البته بستگی دارد جان هرکسی برایش چقدر ارزش داشته باشد ( این مطلب جدی بود ، مزاح برداشت نکنید ) ضمن اینکه قدری توضیح بیشتر لازم است که چگونه شما دستورات منطبق با فطرت انسانی ( مانند دوری از رذایل اخلاقی مثل ظلم و دزدی و خیانت و ...) را تشبیه به دور زدن دور دنیا می کنید واقعا برای شما دروغ نگفتن و ستم روانداشتن و... به سختی دور زدن دور دنیاست ؟ پس در اینصورت از شما هم باید برحذر بود ، شرمنده ، این یک حکم عقلانی است زیرا کسی که ترجیح میدهد در حوزه های منع احتمالات عقلی پا گذارد معنایش اینستکه عقل خود را بدرستی بکار نگرفته است ، کسی که عقلش سختی دوری از یک ضرر را برایش بیش از حد ، بزرگ به تصویر می کشد ( دو زدن دور دنیا ) و از آن مهمتر اینکه عقلش عمل به مفاهیم فطری انسانی را سخت می نماید ، از دو حال خارج نیست یا عقلش به درک معنای ضرر احتمالی نمی رسد و سفیه است ( حمل بر جسارت نکنید در مقام بیان شقوق عقلانی و منطقی مساله هستم ) یا عقلش برای جلب منافع دیگر، حکم به چشم پوشی بر این ضرر احتمالی بزرگ را میدهد که حکم عقل سلیم در هر دو صورت ، عدم پیروی و پرهیز از چنین شخصی است .
-
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۸, ۲۲:۱۸ #4
فرض کنید فضانوردی بر روی کره مریخ میرود و انسانی فضایی می یابد، و به رسم یادبود به او یک مجسمه ساخته شده از یخ هدیه میدهد. آدم فضایی مجسمه را به خانه اش میبرد اما بعد از مدتی نالان نزد فضانورد آمده و میگوید، مجسمه من را یک نفر دزدیده است، من آنرا روی بخاری در خانه ام گذاشته بودم و بعد از مدتی دریافتم که دیگر روی بخاری نیست، لذا یک نفر آنرا از من دزدیده است! چه کسی آنرا دزدیده است؟ فضا نورد بعداً برای او توضیح میدهد که یخ در مقابل بخاری ذوب میشود و کسی آنرا ندزدیده است.
در مثالی که زده شد نادانی آدم فضایی نسبت به چیستی یخ باعث شده بود که او دلیل اتفاق ذوب شدن و آب شدن یخ را نداند و به فکر این بیافتد که یک "کسی" باید حتماً این کار را انجام داده باشد. مثال خداباوران نیز وقتی که این پرسش را مطرح میکنند دقیقاً همینگونه است. یعنی همانطور که گفته شد چون با دنیا و انسان و سایر موجودات و چیستی و چگونگی آنها چندان آشنایی ندارند، فکر میکنند بوجود آمدن اینها را یک "کسی" انجام داده است. اینجاست که پرسش میکنند پس اگر خدایی وجود ندارد پس آن کس کیست که دنیا را بوجود آورده است؟ همواره انسانهایی عادت دارند اتفاقاتی را که علت واقعی آنرا درک نمیکنند به موجوداتی ذی شعور و هوشمند نسبت دهند. لذا این پرسش معمولا از روی نادانی نسبت به مسائل فیزیکی و بیولوژیکی و کیهان شناسی بر میخیزد و ضعف در فلسفه باعث میشود افرا به این نتیجه برسند که حتماً کسی باید جهان را و انسان را خلق کرده باشد و لزوماً آن شخص نیز خدا است. پس خدا وجود دارد، دقیقاً همانگونه که ضعف در زمین شناسی باعث میشود برخی گمان کنند زمین لرزه از طرف خدا است، و ضعف در پزشکی باعث میشود برخی گمان کنند مورد نفرین خدا قرار گرفته اند.
اصولا از جایگاهی بالاتر که به قضیه نگاه کنیم دلیل به وجود آمدن توهمی بنام خداوند همین قضیه بوده است. انسانهایی که در اعصار گذشته زندگی میکرده اند در مقابل پدیده ها، حوادث و اتفاقاتی که در اطرافشان می افتاده به دلیل اینکه از اطلاعات و آگاهی فوق العاده سطحی ای در مقایسه با امروز برخوردار بودند خدایانی میساختند، مثلا در یونان برای آتش و گیاه و باد و طوفان و دریا و جنگ و... خدایانی میساختند، اما به تدریج با کشف واقعیت ها این خدایان از میان رفتند و خدایان کاملتری مانند الله آمدند که یک تنه مسئولیت همه این قضایارا بر عهده گرفته اند. واقعیت در این نکته پنهان است که بشر بطور ناخود آگاه هرگاه علت پدیده ای را نمیدانسته از روی آموزشهای قبلی و محیطی ای که قبلا دیده علت آن پدیده را به سوی خدا سوق میدهد تا جایی که خداوند را در مفاهیم اسلامی علت العلل مینامند، در حالی که در دنیای واقعیت علت هیچ چیز خدا نیست. شما در هیچ کتاب فیزیک یا شیمی ای (مگر چاپ شده در کشورهای اسلامی) حرفی از خدا و یا قدرت خدا نمیبینید، علت ها همگی زمینی و علمی هستند. علوم بشری، چه تجربی و چه نظری همگی روزگاری متکی به الهیات بودند، ولی با فرارسیدن پیشرفتهای متعدد در زمینه های مختلف کم کم بشر دست به اکتشاف علت های ماقعی و منطقی و غیر الهی زد، از این روست که علم اصولا مادیگراست و شما در هیچ رشته علمی ای انشاء الله و ماشالله نمیبینید.
-
۱۳۸۷/۰۵/۱۹, ۰۱:۳۴ #5
سلام
دوست عزیز اگر می خواهید براهین اثبات وجود خدا رو نقد کنید باید سوال کنید ما برهانی را ارائه کنیم و طبق انچه که ما ارائه نموده ایم شما نقد کنید و به بحث بنشینیم و الا اینکه خودتون بگید و خودتون هم قضاوت کنید که نمیشه برای نمونه این مطلبی که اورده اید رو ما برهان اثبات وجود خدا نمی گیم بلکه از باب دفع ضرر محتمل می باشد که اصلا با وجود براهین مجکم فعلا نیازی به طرح این مطالب نیست
-
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۰, ۲۲:۴۸ #6
اين مطلب مربوط به برهان عليت است و ربطي به اين تاپيك ندارد. يا مطلبي را كه آورده ايد متوجه نشده ايد چه گفته ، يا نمي دانيد برهان دفع خطر احتمالي يعني چه و آن را با عليت اشتباه گرفته ايد . يا مفهوم عنوان اين تاپيك و مقاله دوستتان را متوجه نشده ايد.
به هر حال كاش اين قسمت را كه در اينجا كپي كرديد نقدش را هم از همان جا مي آورديد.
آدرس اصل مقاله با نقد تفصيلي آن. مي خواستم همين جا جواب رو كپي پيست كنم ولي ديدم ربطي به اين تاپيك نداره.
http://dinvaimaan.blogfa.com/post-46.aspx
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۱, ۱۳:۰۴ #7
با سلام به شما دوست عزیز و همه دوستان
آدرس سایتی که جناب (آرش )بیخدا مطالب را از اونجا کپی میکنه اینه
https://vvd1.net/b.php/_3DkDN30Dd_2FAHa/w5CZhVmcoR3dvh2/cvImdv02bj5SdnVGdm92Zv/8iOe5ba614262a30dac/b0/
دوستان گرامی، بیایید در این گفتمان 200 پرسش خوب مطرح بکنیم، این 200 پرسش را میتوانیم انتشار دهیم و در دست بچه های مدرسه ای بدهیم تا از معلم های دینیشان بپرسند
مهم نیست که پرسش ها حتماً منطقی باشند، پرسشهایی که سبب تمسخر باورهای دینی بشوند نیز خوب هستند،
لطفاً از پاسخ دادن به پرسشها و بحث های بی مورد بپرهیزید، فقط پرسش مطرح کنید.
....................................
البته اصل این مطالب را هم از این سایت دزدیده
http://www.kasbarg.com/topic.php?topic=214182
لذا فقط با سوال کردن و بدون دریافت پاسخ بدنبال مغلطه کاری هستن.
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۱, ۲۰:۱۵ #8
به نام خدا
اقای بی خدا ما نمیگیم که شما دلایل خودتون رو مطرح نفرمایید سخن ما اینه که شما اگه می خواید دلایل ما رو مطرح کرده و اونو نقد کنید حرفهای ما رو درست مطرح کنید و اینجوری نباشه که حرفهای ما رو جوری مطرح کنید که خودتون می خواید
فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید که نقل قول صحیح یکی از اصول انسانی می باشد
ویرایش توسط سخن آشنا : ۱۳۸۷/۰۵/۲۱ در ساعت ۲۰:۲۰
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۲, ۰۶:۳۰ #9
نه خانم ونگر ، اشتباه متوجه نشید ، کپی پیست رو که همه می دونیم ، دیگه این صفحات رو با دوستان شما مدتهاست ورق زدیم ، منظور از این گونه جملات دوستان ما، همون حرف آقای آرش بیخدا است که به صراحت توصیه میکنن دوستانتون شبهه بسازن و شبهه بریزن و دنبال جواب و بحث نباشن ، نکته بسیار حائز اهمیت این بود چون دوستان شما وقتی وارد سایت ما میشن ، میگن ما فقط دنبال حقیقت هستیم و بحث منطقی و علمی می خواهیم ارائه بدیم ، ارائه این مطلب صریح از آقای آرش بی خدا ( که رئیستون هستن ) نشون میده که قصد شما و دوستانتون از سوالات مطروحه چیه ، ضمن اینکه حرف دوستان ما اینه که وقتی یه مطلب رو می ذارین توان علمی بحث در اون زمینه رو هم داشته باشین ، وقتی یک نفر یک مقاله ای رو می نویسه چون خودش نوشته و تحقیق کرده می تونه بحث هم بکنه اما کسی که فقط کپی میکنه وقتی ازش سوال میشه نمی تونه جواب بده به همین دلیل آدرس سایت و مقاله میده ، بله تبلیغات سایتهای غیر دینی اینجا ممنوعه ولی بحث که ممنوع نیست خانم ، مطلب میذارید باشه ما هم خوندیم ، سوال میذاریم شما و دوستانتون به عنوان طرف مقابل مباحثه باید در بحث شرکت کنید و پاسخ اون مورد سوال رو بگید نه اینکه آدرس یک مقاله چندین صفحه ای رو بذارید . این رویه یک بحث علمی نیست مثل اینه که شما تا یک کلمه بپرسید بنده یک کتاب معرفی کنم بگم بفرمایید اون کتاب رو بخونید اینطوری بحث ها به نتیجه نمی رسه و در واقع همون فرسایشی پیش میاد که آقای آرش بیخدا مد نظرشونه و حتما تصدیق می فرمایید که ما اینجا نیستیم تا نظریات ایشون رو تامین کنیم ، ما فقط با بحث علمی و منطقی موافقیم نه فرسایشی که هیچ نتیجه ای جز خستگی فکری و سردرگمی نداره .
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۶, ۰۹:۵۶ #10
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 72
- مورد تشکر
- 49 پست
- حضور
- 2 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اصل این مقاله مربوط به اقای اردشیر پاینده است که با مختصر تغییری در اینجا آورده شده است.
جناب بیخدا
اگر فراموش نکرده باشید حدود دو ماه قبل جواب این مقاله را به طور مفصل در سایت گفتگو دادم و بهترین جوابی که دریافت کردم این بود که ما با آقای پاینده عهد وپیمانی نداریم که جوابگوی ادعاهای ایشان باشیم لطف کرده سری به تاپیکی تحت همین نام در سایت خود بزنید تا تکرار مکرارات نکنید.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری