-
۱۳۸۷/۰۵/۲۳, ۲۲:۳۱ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 27
- مورد تشکر
- 65 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بررسي ماهيت فرقه ضاله بهائيت
شايد هيچ تحليلي گوياتر از اسناد موجود در بررسي ماهيت فرقه بهائيت و اقدامات مخرب و انحرافي پيروان آن وجود نداشته باشد.
نوشتار حاضر، به بيان ناگفتههايي از بهائيت براساس بعضي اسناد اختصاص يافته است.
تاريخ معاصر ايران، ناگفتههاى بسيارى دارد كه از جمله آنها، نقش مخرّب فرقه بهائيت در تحولات سياسى، اقتصادى و اجتماعى ايران است و شرح آن فرصتى بسيار گسترده مىطلبد. آنچه در اين مجال در پى آنيم، اشاره به ناگفتههايى از فعاليت اين فرقه است.
خوشبختانه، بر اساس اسناد بهجامانده از دوران رژيم پهلوى، اطلاعات بسيار ارزشمندى از فعاليتهاى خيانتآميز سران اين فرقه در دسترس محققان و پژوهشگران قرار گرفته است، [1] ضمن اينكه، خاطرات روشنگرانه عدهاي از مطلعان، نظير مرحومان فضلالله مهتدى معروف به صبحى، عبدالحسين آيتى (آواره سابق)، حسن نيكو و ديگران، كه سالها از نويسندگان و مبلغان زبده بهائيت بوده و سپس تائب شده و به دامان اسلام برگشتهاند، مىتواند خلأهاى پژوهشى اسناد را جبران نمايد.
نفوذ و فعاليت گسترده بهائيان در سطوح بالاى دستگاه ادارى كشورمان در زمان سلطنت محمدرضا پهلوى بر كسى پوشيده نيست. [2] ضمن اينكه در عصر پهلوى، پيوندهاى مستحكم و آشكارى بين سران اين فرقه و رژيم اشغالگر قدس وجود داشت. همزمان با دوران نهضت ملى نفت به بعد، بهويژه سال 1332، فعاليت گسترده و سازماندهىشدهاى از طرف بهائيان در كشورمان آغاز شد. متقابلاً در همان سالها واعظ شهير، مرحوم حجتالاسلام فلسفى، در سال 1334 به اشاره و دستور آيتاللهالعظمى بروجردى سخنرانيهاي روشنگر و پرشوري عليه بهائيت انجام داد كه (بهرغم مخالفت شديد دستهاي از مسئولان عالىرتبه رژيم، نظير اسدالله علم) از راديو پخش شد و درواقع يكى از عكسالعملهاي مهم نيروهاى مذهبى در مقابل گسترش فعاليت فرقه ضاله بود. [3]
اسناد موجود، نكات مهمى از برنامههاى بلندمدت بهائيان در اين مقطع را فاش ميسازد. اولين برنامه بلندمدت فرقه از سال 1332 شروع شد و در 1342 به پايان رسيد. با رحلت مرحوم آيتالله بروجردى، همزمان با اجراى سياستهاى مورد نظر امريكايىها توسط محمدرضا پهلوى در ايران، بهائيان هم فعاليتهاى خود را شدت بخشيدند.
در قسمتى از گزارشى كه سال 1344 درباره برنامه دهساله فرقه تهيه (و به نظر شاه هم رسانده) شده چنين آمده است: "... به طورى كه فوقاً به عرض رسيد، از مفاد نامهها و بخشنامههاى صادره محفل مركزى چنين استنباط مىگردد كه هدف نهايى، ازدياد وابستگان به فرقه بهائى و تا حداكثر امكان نفوذ در تمام قسمتها و نقاط كشور به خصوص در ميان مردم دهات و ايلات و عشاير است.... " در دستوراتى كه محفل بهائيان صادر كرده بود راهكارهاى رسيدن به اهداف مورد اشاره، ارائه شده بود كه از جمله آنها، راهاندازى محافل بهائى در نواحى فاقد محفل، و داير كردن كلاسهاى رفع اشكال و نيز گردآورى "هرگونه كتب خطى يا مطبوع كه داراى مطالبى درباره افكار و عقايد، روحيات و خصوصيات مرسوم و عادات يا هرنوع اطلاعات ديگرى راجع به عشاير و ايلات" و ارسال آن به مركز ميباشد. [4]
از موضوعات جالب توجه، همزمانى پايان برنامه دهساله اول بهائيان با اوجگيرى نهضت اسلامى ملت ايران به رهبرى مراجع معظم تقليد و در رأس آنها امام خمينى(ره) است. امام و ساير علما و مراجع، معتقد بودند كه سران بهائيت در ايران، عمال اسرائيلاند و لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى (مصوّبه دولت عَلَم) بيشتر براى هموار ساختن راه نفوذ اين فرقه در كشور طراحى شده است: "حساسيت موضوع، زمانى روشن مىشود كه دانسته شود بهائيان، ايران را بعد از اسرائيل دومين سرزمين بهائيان، و آن را مركز قيام و تسخير جهان مىدانستند. آنها با چاپ نقشه ده ساله خود اهميت ايران را براى بهائيان نشان دادند. "[5]
در بهار سال 1342 دوهزار نفر زن و مرد بهائى با مساعدت دولت ايران (يعنى همان كابينه اسدالله علم، كه به دستور امريكا، قيام ملت در 15 خرداد همين سال را به خاك و خون كشيد) از طريق فرودگاه مهرآباد به لندن رفتند تا در هشتم ارديبهشت در يك اجتماع پانزدههزار نفرى براى معارفه گروه نُه نفرى رهبرى اين فرقه شركت جويند. [6]
اقدام نادرست و خلاف شرع و عرفى كه خروش اعتراضآميز امام خمينى را به دنبال داشت: "از چيزهايى كه سوء نيت دولت حاضر را اثبات مىكند، تسهيلاتى است كه براى مسافرت دوهزار نفر يا بيشتر از فرق ضاله قائل شده است و به هر يك پانصد دلار ارز دادهاند و قريب 1200 تومان تخفيف در بليط هواپيما دادهاند، به مقصد آنكه اين عده در محفلى كه در لندن از آنها تشكيل مىشود و صد درصد ضدّ اسلامى است شركت كنند. در مقابل براى زيارت حجاج بيتالله الحرام چه مشكلات كه ايجاد نمىكنند و چه اجحافات و خرجتراشيها كه نمىشود"؟![7]
پنج روز پس از سركوب خونين قيام پانزده خرداد نيز محفل ملى بهائيان تهران نامه تشويقآميزى به تيمسار سرتيپ پرويز خسروانى (فرمانده ژاندارمرى ناحيه مركز در زمان كشتار پانزده خرداد، و بعدها آجودان فرح، معاون نخستوزير و رئيس سازمان تربيت بدنى، و نيز مديرعامل باشگاه تاج بعد از بازنشستگى) نوشت و طىّ آن، قيام حقطلبانه ملت مسلمان به رهبرى مراجع معظم تقليد و در رأس آنان امام خمينى را "تجاوز اراذل و اوباش و رجاله" و "سوء عمل جهلاى معروف به علم"! ناميد و ضمن "تقدير" از "زحمات و خدمات و سرعت عمل تيمسار" نوشت: "تاريخ امر بهائى آن جناب را در رديف همان چهرههاى درخشان و نگهبان مدنيت عالم انسانى ثبت و ضبط خواهد نمود"![8]
در چنين شرايطى بود كه امام خمينى، در پيامها و اعلاميههاى كوبنده خويش بهائيان را عمال اسرائيل ياد كرد و با روشنگريهاي خود، خواب خوش آنها، و قدرتهاى مستبد و جهانخوار حامىشان در داخل و خارج كشور را، برآشفت: "اين جانب حسب وظيفه شرعيه به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مىكنم. قرآن كريم و اسلام در خطر است. استقلال مملكت و اقتصاد در معرض قبضه صهيونيستهاست كه در ايران به شكل حزب بهائى ظاهر شدند و مدتى نخواهد گذشت كه با اين سكوت مرگبار مسلمين، تمام اقتصاد اين مملكت را با تأييد عمال خود قبضه مىكنند و ملت مسلمان را از هستى در تمام شئون ساقط مىكنند. تلويزيون ايران پايگاه جاسوسى يهود است. [9] و دولتها ناظر آن هستند و از آن تأييد مىكنند. ملت مسلمان تا رفع اين خطرها نشود سكوت نمىكنند و اگر كسى سكوت كند، در پيشگاه خداوند قاهر، مسئول... است. "[10]
به گواه اسناد موجود، محفل بهائيت، براى رسيدن به اهداف مهمتر خويش، برنامه ديگرى تهيه كرد كه اجراى آن از اواخر سال 1343، يعنى پس از تبعيد امام (به جرم مخالفت با كاپيتولاسيون) آغاز گرديد. برنامه دوم بهائيت، كه نُه ساله بود، تا سال 1354 ادامه يافت و مىتوان گفت كه در طول اين برنامه، با حمايت شاه، امريكا و اسرائيل، تمامى اركان رسمى كشور در اختيار بهائيان قرار گرفت. در 1351 طبق اسناد ساواك، 112 تن از امراى ارتش، شهربانى و ژاندارمرى از بهائيان بودند. "بهائيان در مدت كوتاهى چنان رشد كردند و مشاغل حساس را به اشغال خود درآوردند كه در كابينه هويدا نُه وزير بهائى" حضور داشتند. [11]
از اسناد و گزارشهاى موجود در مركز اسناد انقلاب اسلامى چنين روشن مىشود كه هر چه دوران شروع انقلاب اسلامى نزديكتر مىشد نفوذ روزافزون و همهجانبه اين فرقه استعمارى در تمامى اركان حكومت افزونتر ميگشت. به علاوه جسارت و جرئت بهائيان در سطح جامعه و مجامع دانشگاهى افزايش مىيافت، تا جايى كه به وابستگى خود به بيگانگان افتخار ميكردند و از بيان علنى اين امر ابايى نداشتند. در گزارش زير از سال 1356 آمده است: "طبق اطلاع، اخيراً شخصى به نام شهرام عيسىخانى، دانشجوى سال اول رياضى دانشكده علوم دانشگاه آذرآبادگان، در كلاس درس، ساير دانشجويان را به قبول مسلك بهائيت تشويق و چنين اظهار مىدارد كه دولت شوروى و انگليس مخفيانه به بهائيان پول مىدهند كه تا كميته بهائيان را تقويت كنند. ما نيز افراد بهائى، بهويژه اشخاصى را كه به اين مسلك بپيوندند از نظر تأمين مسكن و كمكهزينه زندگى حمايت و كمك مىكنيم. "[12]
در همين زمينه، گزارش بسيار جالبى از جلسه بهائيان شيراز وجود دارد كه مراحل پيشرفت و اهداف واقعى فعاليت بهائيان در ايران و خواسته اصلى ايشان را بهخوبى نشان مىدهد. قسمتى از گزارش ساواك از سخنان فردى بهائى به نام ولىالله لقمانى چنين است: "اكنون از امريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و يا ساختمانها و بىحجابى را رونق دهيم كه مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى كه من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت كردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. "
راهكارهايى كه فرد بهائى فوق ارائه داده جالب است: "در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هرچه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آنها نگويند امام حسين[ع] فاتح دنيا بوده و على[ع] غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند، ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى كه به دست بهائيان درست مىشود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مىشود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مىروند و دنياى حضرت بهاءالله رونق مىگيرد"![13]
در ادامه، چند سند تاريخى در خصوص برنامه اول و دوم بهائيت در كشورمان در دهههاى 1340 و 1350 شمسى آورده شده است:
سند شماره 1:
نسخه شماره چهار و چهار يك
به 20 هـ 4[14]
از 321
شماره: 1242/321
تاريخ: 5/4/48
گيرندگان: 302ــ310
موضوع: فعاليت بهائيان
به قرار اطلاع، در جلسه هفتگى مورخ 25/4/48 بهائيان كه در خيابان سبلان كوچه كرمى پلاك 27 تشكيل گرديده بود، شخصى به نام واحديان ضمن صحبت درباره امور مذهبى اظهار داشته است: "كارهايى كه اكنون به دست اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر صورت مىگيرد هيچ كدامش روى اصول دين اسلام نيست، زيرا خود شاه به تمام دستورات بهائى آشنايى دارد و حتى ايشان با اشرف پهلوى در دوران كودكى در مدرسه بهائيان در خيابان اميريه كه در آن زمان از مدارس عالى تهران بود درس خواندهاند و دليلش آن است كه عكس آن زمان شاه و اشرف هماكنون موجود است كه ايشان ايستادهاند و قبل از اينكه به كلاس درس بروند دعا مىخوانند. حالا مردم احمق مىگويند شاه بهائى است؛ چكار مىتوانند بكنند. فلسفى بالاى منبر مىگويد شاها مواظب باش ببين دكتر شما چه شخصى است، كارها را به دست بهائيان ندهيد. ولى اين گفتار اثرى ندارد ــ هماكنون تيمسار صنيعى، وزير جنگ، و تيمسار شيرينسخن بهائى هستند و هرچه نزديكتر شويد مىبينيد كه چه كارهاى مهمى به دست بهائيان است. چرا؟ براى اينكه آنها بيشتر مىفهمند."
تحقيق پيرامون موارد زير مورد نياز است:
1ــ تعيين صحت و سقم موضوع؛ 2ــ واحديان شناسايى و مشخصات بيشترى از وى اعلام دارند؛ 3ــ گردانندگان جلسات مزبور چه كسانى هستند و هدف از تشكيل اين جلسات آيا جنبه مذهبى دارد يا فعاليتهاى ديگرى در پوشش مذهب [است؟]؛ 4ــ در جريان جلسات مورد بحث قرار گرفته و نتيجه را به موقع اعلام دارند. [15]
سند شماره 2:
طبقهبندي حفاظتي: خيلي محرمانه
گزارش خبر
صفحه يك از يك
صفحه شماره يك از چهار
1ــ به: 321
2ــ از: 7 هـ[16]
3ــ شماره گزارش: 7596/ هـ
4ــ تاريخ گزارش: 18/2/50
منبع: 1699
تاريخ وقوع: 11/2/50
تاريخ رسيدن خبر به منبع: 11/2/50
تاريخ رسيدن خبر به رهبر عمليات محل: 12/2/50
موضوع: بهائيان
جلسهاى با شركت نُه نفر از بهائيان ناحيه 15 شيراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان و زير نظر آقاى لقمانى تشكيل گرديد. بعد از قرائتنامه، آقاى ولىالله لقمانى در مورد اديان جهان و آمار آنها و شهداى بهائيت سخن گفت. وى اضافه كرد آقايان بهائيان بهتر است بيشتر مطالعه نمايند و از روى حقيقت قضاوت كنند تا بفهمند معنى بهائيت كه امروز آزادى بيشترى دارند يعنى چه؟
در زمان قديم، احبّاء نمىتوانستند بگويند ما بهائى هستيم و نمىتوانستند تبليغ كنند. اگر هم مبارزهاى مىنمودند، فوراً آنها را مىكشتند، ليكن اكنون آن تعصبها كنار گذاشته شده است. اكنون از امريكا و لندن صريحاً دستور داريم در اين مملكت مد لباس و يا ساختمانها و بىحجابى را رونق دهيم كه مسلما[نا]ن نقاب از صورت خود بردارند. به طورى كه من مطالبى در منزل آقاى معتمد قرائت كردم و تمام دختران و پسران بهائى خوشحال شدند. در ايران و كشورهاى مسلمان ديگر هر چه بتوانيد با پيروى از مد و تبليغات، ملت اسلام را رنج دهيد تا آنها نگويند امام حسين[ع] فاتح دنيا بوده و على[ع] غالب دنيا. البته بهائيان هم تصديق دارند ولى نه براى قرن اتم؛ اتمى كه به دست بهائيان درست مىشود، اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائيل ساخته مىشود. اين مسلمانان آخر به دست بهائيان از بين مىروند و دنياى حضرت بهاءالله رونق مىگيرد.
نظريه يكشنبه: [17] اظهارات شنبه مورد تأييد است. درياني.
نظريه چهارشنبه: صحت اظهارات شنبه مورد تأييد است.
نظريه 7/ هـ ــ نظريه چهارشنبه مورد تأييد است. م
بايگاني شود.... [18]
پينوشتها
[1]ــ رك: آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت.
[2]ــ محمدحسن رجبي، زندگينامه سياسي امامخميني، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1377، ص231
[3]ــ براي شرح ماجرا رك: خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفي، ويرايش علي دواني، محمد رجبي و محمدحسن رجبي، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1376، ص190 به بعد.
[4]ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده بهائيت در آذربايجان.
[5]ــ روحالله حسينيان، سه سال مرجعيت شيعه در ايران (1343ــ1341)، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چاپ دوم، 1384، ص179؛ عنوان نقشه دهساله چنين نوشته شده است: "وقت قيام و خروج و هجوم و جوش و خروش و كفاح و تسخير مدن و فتح اقطار و غلبه بر جهان و جهانيان است (شوقي افندي)، وظايف 19گانه محفل روحاني ملي ايران در اجراي نقشه دهساله. " (رك: سند شماره 3)
-
۱۳۹۱/۱۰/۰۴, ۱۸:۴۴ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 6,465
- مورد تشکر
- 25,240 پست
- حضور
- 71 روز 10 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 11
- آپلود
- 0
- گالری
-
11
ناگفتههایی از «قابلمه پارتی» بهائیت در ایراناعضای تشکیلات بهائیت در جلساتی تحت عنوان «ماکت» آموزش میبینند و توجیه میشوند که چگونه در مقابل دیگران نقش بازی کنند و جواب دهند؛ ضمن اینکه در برقراری ارتباط با خارج از فرقه، آزادی عمل ندارند.
به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، از آنجایی که تأسیس هر فرقه و مسلکی در بستر تاریخ تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارد، پیدایش بهائیت نیز در قرن 13 هجری و در دوره قاجاریه نیز حاصل شرایطی بود که از مهمترین آنها میتوان به عوامل اقتصادی، سیاسی، فکری و فرهنگی جامعه آن زمان ایران اشاره کرد. *نگاهی به تاریخ تشکیل فرقه بهائیت
در دوران حکومت فتحعلی شاه یکی از فرقههای انحرافی شیعه به نام «شیخیه» به رهبری شیخ احمد احسائی اعلام وجود کرد، با این حال هنگامی که احسائی تفکرات باطل خود را اعلام کرد، با واکنش شدید علما و مراجع وقت کشور و و همچنین عتبات عالیات در عراق مواجه شد. وی درباره وجود مقدس امام عصر(عج) میگوید: «امام زمان(عج) در جهانی دیگر به نام هور قلیایی هست و چون جسم عنصری (خاکی) او از بین رفته، امکان رجعت با جسم عنصری را ندارد، لذا در کالبد شخص دیگری ظهور پیدا میکند!» پس از فوت احسائی، فرد دیگری به نام دیگری به نام سید کاظم رشتی جانشین او شد و همان ادعاها را تکرار کرد که به زودی امام منتظر(عج) ظهور خواهد کرد! در نتیجه شاگردانش پس از مرگ او شبانهروز به تهجد و روزهداری پرداخته و آماده ظهور شدند! *نقش انگلیس و روسیه در به وجود آوردن بهائیت در این زمان دولتهای استعماری روس و انگلیس که با تمام قوا در صحنه سیاسی و تصمیمگیریهای کشور حضور داشتند، در این آشفتهبازار یکی از مریدان بینام و نشان سید کاظم رشتی، به نام سید علی محمد شیرازی اعلام کرد که من باب -واسطه بین امام زمان و مردم- هستم. در آن زمان محمد شاه قاجار بر مستند حکومت بود و میرزا آغاسی صدارت کشور را بر عهده داشت، اقدام به دستگیری و حبس این مرتد کردند، نکته قابل توجه این است که به هنگام برخورد حکومت وقت با شیرازی، حمایت علنی و تلویحی سفارت روس در تهران شروع میشود و او موفق میشود که حتی دین اسلام را منسوخ و خود را پیامبر جدید معرفی کند! علیمحمد با هدایت سفارت روس شاگردان خود را به سایر نقاط پر جمعیت مذهبی ایران از جمله استانهای خراسان، زنجان، آذربایجان، مازندران، یزد و همدان اعزام کرد تا هوادار جمع کنند. در این میان خراسان، برای علی محمد با توجه به آگاهی قبلی او به روایات علایم ظهور امام عصر(عج) نقش مهمی ایفا میکرد، چرا که عدهای از هواداران خود را در خراسان، سوار بر اسب با علمهای سیاه به قیام علیه سرداران حکومت واداشت و این اقدام را منطبق بر وجود یکی از علایم ظهور اعلام کرد تا از این طریق به افزایش هواداران خود اقدام کند!
* اقدام انقلابی امیرکیبر در مبارزه با بهائیت حکومت وقت که از این حوادث مضطرب و نگران میشود، علیمحمد باب را به تهران آورد و با علما روبهرو ساخت، در این جلسه او نتوانست به سؤالات علما پاسخ دهد، بنابراین توبه کرد و توبهنامه را امضا کرد. حکومت پس از این واقعه او را به قلعه چهریق آذربایجان تبعید کرد، پس از اوجگیری اقدامات مسلحانه هواداران این فرقه و ایجاد اغتشاش و ناامنی در کشور با حکم علمای وقت مبنی بر ارتداد، امیرکبیر که صدر اعظم ناصرالدین شاه را در آن زمان بر عهده داشت، دستور اعدام باب صادر و این مرتد ملعون در شعبان 1266 در میدان تبریز، تیر باران میکند.
بعد از اعدام باب، فعالیت بابیان و دعوای سران این فرقه انحرافی(دو برادر به نام حسینعلی نوری و یحیی) بر سر پیامبری(!) همچنان ادامه پیدا میکند، روسیه و انگلیس در حمایت از آنها وارد صحنه میشوند تا اینکه حکومت عثمانی به ناچار آنها را به استانبول تبعید کرد، اما به دلیل ادامه بقای این فرقه، حسینعلی نوری را به عکا قلعه عکا در خاک فلسطین و یحیی صبح ازل را به قبرس تبعید میکند از این پس حسینعلی نوری با اعمال نفوذ بر یاران خود در ایران به وسیله ارسال نامههایی معروف به الواح و همچنین برخورداری از حمایت انگلیسیها توانست یحیی ازل را از صحنه خارج و یاران خود را حفظ کند.
بیتالعدل در فلسطین اشغالی*مهاجرت بابیان به فلسطین اشغالی
پس از مرگ حسینعلی نوری در سال 1312 هجری قمری پسرش به نام عباس افندی معروف به «عبد البهاء» با برادر دیگرش به نام محمدعلی بر سر جانشینی درگیر شد و باز استعمار انگلیس دخالت و از عباس حمایت کرد و به وی لقب SIR (سر) و مدال «نایت هود» داد. پس از مرگ عباس افندی در سال 1340 هجری قمری به دلیل نداشتن فرزند پسر، نوه دختری او به نام شوقی افندی، جانشین شد و حمایت سیاسی دولت بریتانیا کماکان ادامه یافت.
نمایی دیگر از خانه فتنه بابیان در شهر حیفا*خانه فتنه به نام بیتالعدل در اسرائیل غاصب
شوقی افندی افرادی را منصوب کرد تا شورای مرکزی بهائیان معروف به بیتالعدل را در شهر حیفا سرزمین فلسطین اشغالی تشکیل دهند و ریاست آن را به «چارلز میسن آمریکایی» سپرد، پس از مرگ شوقی افندی در سال 1958 به دلیل اختلافی که بین سران آمریکایی و بریتانیایی بر سر جانشینی ایجاد شد، انشقاق دیگری به وجود آمد و همسر کانادایی شوقی به نام «روحیه ماکسول» رهبری فردی را به رهبری جمعی تغییر داد تا «بیتالعدل» نقش اساسی در رهبری این فرقه را ایفا کند.
*در فرقه بابیت چه میگذرد/ بهائیها وادار به جاسوسی میشوند در ادامه نکاتی پیرامون فعالیت فرقهای بهائیت ذکر میشود: - زندگی اعضا در فرقه بهائیت بر اساس قوانین و دستورات تشکیلاتی بنا میشود و فرمان تشکیلات در تمام زندگی آنها لازمالاجراست، در تشکیلات کسانی که در رأس قرار میگیرند، به عنوان برترین، خاصترین و معصومترین افراد معرفی میشوند و حتی در بعضی فرقهها جایگاه الوهیت پیدا میکنند! - جمعیت بهائیت در داخل ایران بسیار اندک است، اما آنها برای اینکه جمعیت خود را زیاد نشان دهند، به افراد فرقه میگویند که کجا باید زندگی کنند، به این ترتیب با نقشهای حساب شده افراد تحتالامرشان را در سراسر ایران گسیل میدهند. * زندگی محدود بهائیها و ممنوعیت ارتباط با خارج از فرقه - اعضا در برقراری ارتباط با خارج از فرقه، آزادی عمل ندارند، اگر با افراد خارج فرقه ارتباط داشته باشند تشکیلات به بدترین شکل با آنها برخورد میکند تا دیگر چنین رفتاری را انجام ندهند، اعضا باید در ارتباط با افراد خارج از فرقه در یک حالت ایزوله باشند. * جایگاه ماکت در تبلیغ فرقه بهائیت - اعضای تشکیلات بهائیت در جلساتی تحت عنوان «ماکت» آموزش میبینند و توجیه میشوند که چگونه در مقابل دیگران نقش بازی کنند و جواب دهند، آنها در این جلسات نحوه پاسخ دادن به سؤالات افراد غیر فرقهای را تمرین میکنند، به همین دلیل پاسخ بسیاری از اعضای فرقهها یک سویه، شبیه به هم و به دور از واکنش نرمال است. برای درک بهتر فضای فرقهای و ساختار تشکیلاتی بهائیت، رفتارهای تشکیلاتی این فرقه که آسیبهای جبران ناپذیری را در ابعاد مختلف بر اعضا تحمیل کرده، با استفاده از گفتوگوی قربانیان فرقه به شکل ملموستر نشان داده میشود.
* سرسپردگی کامل بهائیها - «م. ک» یکی از قربانیان فرقه که به مدت دو سال اسیر تشکیلات شده بود، درباره سرسپردگی اعضا نسبت به تشکیلات میگوید: «مثلاً خود «سمیع الف» مانند یک سرباز بود، او در مورد همه کارهایش از مادرش کسب تکلیف میکرد و هر وظیفهای را که مادرش به او میسپرد انجام میداد، زیرا فرقه مانند یک پادگان است که تنها چند نفر امر و نهی میکنند و بقیه فقط بله قربانگو هستند». * اصل در بهائیت دشمنی با مسلمانان است - «الف. غ» میگوید: «اصل در بهائیت دشمنی با مسلمانان است، اما این را بیشتر به صورت تبلیغ میخواستند تا افراد به بهائیت گرایش پیدا کنند، اگر در تلویزیون یک روحانی نشان داده میشد، سریع کانال را عوض میکردند و کسی اجازه نداشت به آن گوش بدهد و به همه تذکر میدادند که از این چیزها بپرهیزند، این امر کنجکاوی مرا برانگیخت و دیدم که حرف روحانیان مفید و سازنده است، اما در بهائیت گفته میشود که این اسلام تمام شده و مسلمانان باید بهائی شوند و آنها دشمن رو در روی اسلام هستند و دوست دارند حکومت دست خودشان باشد و همیشه گفتهاند که ما باید کل دنیا را اداره کنیم و بهائیت فراگیر خواهد شد». * شگرد قابلمه پارتی بهائیها/ گرگی که در ظاهر گوسفند وارد خانه میشود
-«ع.ک» میگوید: آنها فقط به فکر جذب مسلمانان هستند، در گذشته به اندازه امروز مصمم نبودند، ولی اخیراً برنامههایی داشتند که همسایههای مسلمان خود را به خانههایشان دعوت میکردند و رفته رفته به آنها نزدیک میشدند، بهائیان اصطلاحی را در این رابطه با عنوان «قابلمه پارتی» به کار میبردند، یعنی امشب غذایی درست کنیم و همسایهها را دعوت کنیم، پس از چند بار مهمانی دادن، بالاخره برای مدعوین سؤال پیش میآید که این عکسی که در خانه شماست (عکس عبدالبهاء که در خانه همه بهائیان وجود دارد) چه کسی است؟» آنها اندک اندک تبلیغات خود را شروع میکنند، به صورتی که اگر از یک مسلمان درباره همسایه بهائیاش سؤالی کنید، پاسخ میدهد، آدمهای بدی نیستند، خیلی خوب هستند تا به حال اخلاق بدی از آنها ندیدیم و ... که البته همه اینها ظاهرسازی است و محبت آنها تنها برای جذب کردن افراد است.
به نظر ما حرکت امام خمینی دقیقا مقدمه سازی ظهور امام عصر(عج) است,لذا باید تقویت شود,ظهور امام عصر(عج)یک مسئله کاملا منطقی است و باید به شدت با خرافات و تیپ افسانه ای که برای ایشان درست شده مبارزه کرد و فهماند که ظهور هم به دست خود ماست,هرگاه مبنای برنامه ریزی ما این مسئله باشد به آن خواهیم رسید و لا غیر.با التماس و اشک و زاری تنها هیچ کاری صورت نمی گیرد.
-
۱۳۹۱/۱۰/۱۴, ۱۳:۰۴ #3
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,530
- مورد تشکر
- 2,897 پست
- حضور
- 21 روز 1 ساعت 35 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چرا بهائیان نجس محسوب می شوند؟
نه فقط بهاییان، بلکه در اسلام (احکام الهی) هر کافر و مشرکی نجس است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُواْ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ إِن شَاء إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ» (التوبة، 28)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد حقيقت اين است كه مشركان ناپاكند پس نبايد از سال آينده به مسجدالحرام نزديك شوند و اگر [در اين قطع رابطه] از فقر بيمناكيد پس به زودى خدا اگر بخواهد شما را به فضل خويش بىنياز مىگرداند كه خدا داناى حكيم است.
پس کافر و مشرک نجس هستند و بهاییها فقط یکی از مصادیق و کفر و شرکاند. و نجس یعنی چیزی که باید از آن اجتناب گردد. چرا که یقیناً آلودگیهای روحی، روانی، معنوی و مادی را به مرتبط خود منتقل میکنند. به همین دلیل پس از ارتباط با نجس، تطهیر واجب شده است.
الف - احکام اسلام جامعیت دارد، چرا که دین کامل است و فقط به مسائل شخصی (مثل وضو، غسل، نماز، روزه و ...) محدود نمیباشد، بلکه برای رابطه انسان با طبیعت، رابطه انسان با انسان یا انسانهایی دیگر و رابطه انسان با جوامع، گروهها، دستهجات و ...، نیز احکامی بیان شده است، چرا که هر نوع ارتباطی آثار و تبعات خود را دارد.
از نظر احکام اسلام، مسلمانان باید از کفار و مشرکین برائت و دوری بجویند تا از گزند و آفتهای اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فرهنگی و سیاسی آنان مصون بمانند. و موحدین پاک هستند.
در احکام اسلامی به مکاتب و ایدئولوژیهایی میتوان «دین توحیدی» گفت که از طرف خداوند نازل شده باشند و تنها و تنها به وسیله فرستاده خداوند متعال تبیین و ابلاغ شده باشند، نه توسط افراد یا حکومتهای سلطه گری چون انگلیس و آن هم برای جاسوسی و اسلام زدایی. لذا به هر آیینی که برای فریب مردم اسم ادیان آسمانی را بر روی خود گذاشته باشد و یا حتی از یک دین آسمانی منشعب شده باشد دین گفته نمیشود. بلکه آیینی خرافی بوده و معتقدان به آن در حقیقت کافر به دین حقیقی و دستورات صریح خداوند متعال هستند و اطاعت از شیطان درون (نفس) و شیطان برون (سلطه گران و طواغیت) را جایگزین بندگی الله جل جلاله کردهاند.
ویرایش توسط کنیز فاطمه(سلام الله علیها) : ۱۳۹۱/۱۰/۱۴ در ساعت ۱۳:۰۸
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۱۰/۱۴, ۱۳:۰۹ #4
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,530
- مورد تشکر
- 2,897 پست
- حضور
- 21 روز 1 ساعت 35 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
.......
ب - بهائیان نیز مانند سایر کفار و مشرکین از این جهت نجس هستند که کافرند و بیش از کفار دیگر باید مورد اجتناب و برائت قرار گیرند، چرا که یک شبکه و تشکیلات جاسوسی هستند که مرکزشان نیز در اسرائیل است.
بهائیان نیز مانند بسیاری دیگر از کفار [به ویژه کفار تشکیلاتی، حزبی، مکتبی و ...]، آن چه خداوند در قرآنش به آن تصریح کرده و پیامبری را که به عنوان الگو و تنها مرجع تعیین حلال و حرام الهی و نیز آخرینِ انبیای الهی مطرح نموده، کنار گذاشته و به دروغ (البته به فرمان فراماسون و انگلیس)، برای ایجاد انحرافات متعدد نظری و عملی در اذهان عمومی، ادعای نیابت، امامت، نبوت و حتی الوهیت کردند. به برداشتهای صددرصد خلاف دین و بدعتگونه افراد و تشکیلاتهایی معتقد و عامل شدند که هر یک از اعمال و احکام و اعتقاداتشان مخالفت آشکار با خدا و دین خداست. لذا این افراد به خدا، به کتاب او و دستورات صریح دین و احکام متقن و صریح اسلام کافر شدند و بنابراین نجس میباشند. به طور کلی بهاییت دین نیست، بلکه یک شبکه و تشکیلات جاسوسی است که توسط انگلیس بنا نهاده شده است.
-
تشکر
-
۱۳۹۱/۱۰/۱۴, ۱۳:۰۹ #5
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,530
- مورد تشکر
- 2,897 پست
- حضور
- 21 روز 1 ساعت 35 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
......
ج - باید دقت شود که هر چند «نجس» یک واژهی فقهی در اسلام است، اما نباید گمان نمود که دیگران، حتی در عصر پست مدرنیسم و نئولیبرالیسم، موضوعی به نام «نجس» - یعنی فرد یا چیزی که باید از آن اجتناب و دوری نمود – ندارند. تحریم اقتصادی یعنی چه؟ تروریست خواندن ملتها و مهدورالدم خواندن هر کس که با آنها مخالف باشد یعنی چه؟ ممنوعیت صدور ویزا یا اقامت برای مسلمانان و به ویژه ایرانیان معتقد یعنی چه؟ اخراج از خانه و کاشانه و سرزمین آبا و اجدای مانند فلسطین یعنی چه؟ نسل کشی، بچهکشی، قتل و غارت و تجاوز (فلسطین، بوسنی، میانمار و ...) و حمایت از عاملین یعنی چه؟
پس از نظر آنان نیز مسلمانان واقعی و به ویژه شیعیان و بالاخص ایرانیهای معتقد و مؤمن، فلسطینی ها و خلاصه هر شخص یا ملتی که تن به بندگی آنها ندهد، نجس و مهدورالدم هستند. لذا خداوند متعال به بندگان موحدش بارها تأکید نموده که نه تنها کفار و مشرکین را دوست صمیمی، ولیّ و سرپرست و محرم اسرار خود نگیرید، بلکه آنها را نجس قلمداد کنید. چرا که باید حتماً در قلب، فکر و عمل از آنان دوری (برائت) شود. دوستی با دشمن، معقول نیست و نتیجهای جز شکست و ذلت ندارد:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاء تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِي سَبِيلِي وَابْتِغَاء مَرْضَاتِي تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَيْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ» (الممتحنة، 1)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى برمگيريد [به طورى] كه با آنها اظهار دوستى كنيد و حال آن كه قطعاً به آن حقيقت كه براى شما آمده كافرند [و] پيامبر [خدا] و شما را [از مكه یا سرزمینهای خودتاتن] بيرون مىكنند كه [چرا] به خدا پروردگارتان ايمان آوردهايد اگر براى جهاد در راه من و طلب خشنودى من بيرون آمدهايد [شما] پنهانى با آنان رابطه دوستى برقرار مىكنيد در حالى كه من به آن چه پنهان داشتيد و آنچه آشكار نموديد داناترم و هر كس از شما چنين كند قطعا از راه درست منحرف گرديده است.
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَن تَجْعَلُواْ لِلّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُّبِينًا» (النساء، 144)
ترجمه: اى كسانى كه ايمان آوردهايد به جاى مؤمنان كافران را به دوستى (یا ولایت و سرپرستی) خود مگيريد آيا مىخواهيد عليه خود حجتى روشن براى خدا قرار دهيد.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری