بی خدایی یعنی نداشتن اصول اخلاقی

[سخن آشنا]

سلام
دوست متن چتی رو که بنده با اقای بی خدا انجام دادم رو خدمتتون تقدیم می کنم در این چت اقای بی خدا پذیرفته اند که بی خدایان دارای اصول اخلاقی که به منشائی منتهی شود نیستند و اصول اخلاقیشان را خودشان با توجه به امیالشان تعیین می کنند و تلویحا وجود خدا را پذیرفته اند

متن چت

سخن آشنا] 11:07 pm: سلام من طبق قرار قبلي اقاي بي خدا هستم
[بی خدا] 11:08 pm: درود
[بی خدا] 11:08 pm: منم اومدم
[سخن آشنا] 11:09 pm: اقاي بي خدا بحثمون رو ادامه بدیم
[سخن آشنا] 11:09 pm: ادامه بديم؟؟
[بی خدا] 11:09 pm: يعني سوال نپرسم
[بی خدا] 11:09 pm: من کلي سوال دارم
[سخن آشنا] 11:10 pm: ببينيد اقاي بي خدا ابتدا لازمه وقت بحثمون رو تعيين کنيم
[سخن آشنا] 11:10 pm: يعني تا ساعت چند باشه
[بی خدا] 11:11 pm: سخن اشنا من سوالاتي دارم که ميخام بپرسم
[بی خدا] 11:11 pm: نميدونم شما بگو برا من چنمدان فرقي نداره
[سخن آشنا] 11:11 pm: عزيز وقت رو تعيين کنيم
[سخن آشنا] 11:11 pm: بعد در مورد بحثي که داشتيم به نتيجه برسيم
[سخن آشنا] 11:12 pm: مثلا بحثمون يک ساعت باشه يا دو ساعت
[بی خدا] 11:12 pm: هر چقدر شما مايل باشي
[بی خدا] 11:12 pm: ولي سوالاتم رو هم ميپرسم
[بی خدا] 11:12 pm: قبوله؟
[سخن آشنا] 11:13 pm: من تصورم اينه که شما انتخاب کنيد بهتر باشه
[سخن آشنا] 11:13 pm: چون شما حق مهموني در اين سايت فعلا داريد و براي ما محترم هستي
[بی خدا] 11:14 2 pm: ساعت خوبه؟
[بی خدا] 11:14 pm: من با سوالاتم شروع ميکنم قبوله؟
[سخن آشنا] 11:14 pm: باشه
[سخن آشنا] 11:14 pm: ما ظهر بحثي داشتيم فکر مي کنم همون بحث رو ادامه بديم تا به نتيجه برسيم بعد
[بی خدا] 11:15 pm: سخن اشنا اگه سوالاتم منطقي جواب داده بشه
[سخن آشنا] 11:15 pm: موافقيد
[بی خدا] 11:15 pm: من قبول ميکنم
[بی خدا] 11:15 pm: اره بپرسم؟
[سخن آشنا] 11:15 pm: شما به اون سوال بنده که طرح کردم جواب بديد تا بعد شروع کنيم به سوالات شما
[بی خدا] 11:16 pm: او نر وکه ظهر جواب دادم
[سخن آشنا] 11:16 pm: نه جواب نداديد

[بی خدا] 11:17 pm: گفتم ملاک عقل شعور است
[سخن آشنا] 11:17 pm: ابتدا براي اينکه دوستاني که هستند هم
[سخن آشنا] 11:17 pm: در جريان بحث قرار بگيرند لازمه توضيحي رو عرض کنم
[سخن آشنا] 11:17 pm: تا بعدش شروع کنيم
[سخن آشنا] 11:17 pm: موافقيد ؟/
[سخن آشنا] 11:17 pm: در مورد سير بحث ظهر
[بی خدا] 11:18 pm: باشه
سخن آشنا] 11:19 pm: بحثمون بر سر اين موضوع بوده که اقاي بي خدا
[بی خدا] 11:20 pm: اقا از کجا ميدونيد اقا هستم يا خانم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[سخن آشنا] 11:20 pm: نظرشون اينه که مثلا جورج بوش اگه با نظر خودش عملي رو انجام بده
[سخن آشنا] 11:20 pm: باشه خانم
[سخن آشنا] 11:20 pm: و اون رو جزو حد و حدود انساني ندونه

[سخن آشنا] 11:21 pm: مثلا کشتار انسانهاي بي گناه
[سخن آشنا] 11:21 pm: به نظر خودش کار درستي کرده
[بی خدا] 11:21 pm: اره مثل شما ايرانيا کشتار مردم کردستان
[سخن آشنا] 11:21 pm: ما هم گفتيم اين نمي تونه معيار درستي باشه
[سخن آشنا] 11:22 pm: چون بايد بايد و نبايد ها تعريف شده باشند
[سخن آشنا] 11:22 pm: تا بر اساس اون بتونيم کار رست رو از غلط تشخيص بديم

[سخن آشنا]

قسمت دوم

[سخن آشنا] 11:22 pm: بلاخره معيار در تشخيص عمل درست از غلط چيه ؟؟
[سخن آشنا] 11:22 pm: ايشون گفتند عقل هستش
[سخن آشنا] 11:23 pm: در جواب گفتيم عقل کي معياره
[سخن آشنا] 11:23 pm: عقل جورج بوش يا شما که کار او را تاييد نمي کنيد
[سخن آشنا] 11:23 pm: گفتند شعور انساني خوب و بد رو تشخيص مي ده
[سخن آشنا] 11:24 pm: در جوابشون گفتيم شعور کدوم انسان ؟؟
[[سخن آشنا] 11:24 pm: و البته دور هايي هم تعريف هاشون از حدود انساني
[سخن آشنا] 11:24 pm: و معيار تشخيص ها بوده که از اونها مي گذريم
[سخن آشنا] 11:24 pm: حالا اقاي بي خدا شعور کدوم انسان ؟؟
[بی خدا] 11:25 pm: ايا خدا ميتواند سنگي بسازد که خود نتواند بلند کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[بی خدا] 11:26 pm: شعور انسان بدون قيد و بند
[سخن آشنا] 11:26 pm: لطف کنيد به سوال من جواب بديد لطفا
[سخن آشنا] 11:26 pm: اين سوالتون رو در کانون طرح کرده ايد و بعد از بحث جوابتان را خواهم داد
[بی خدا] 11:26 pm: باشه
[بی خدا] 11:27 pm: شعور انسان بدون تعصبو قيد و بند
[سخن آشنا] 11:27 pm: اين کدوم انسانه ؟؟
[سخن آشنا] 11:27 pm: يک نمونشو بگيد
[بی خدا] 11:28 pm: نمونش حجاب
[سخن آشنا] 11:28 pm: شما هي از اصول انساني دم مي زنيد اما يک معيار درست و حسابي براش نداريد
[بی خدا] 11:28 pm: نمونش محرم و نا محرم
[سخن آشنا] 11:29 pm: حجاب ديگه چيه اصلا مي دونيد چي داريد مي گيد
[سخن آشنا] 11:29 pm: ما در مورد مباني حرف مي زنيم
[بی خدا] 11:29 pm: نگه نميگيد نمونه اي از شعور بدون قيد و بند ر وبگم
[سخن آشنا] 11:29 pm: شما حجاب رو مي گيد
[بی خدا] 11:29 pm: منم نمونه گفتم
[سخن آشنا] 11:31 pm: رخ داد خوب شما بايد يک فردي رو داشته باشيد که اگه اختلافي بينتون ا
[سخن آشنا] 11:31 pm: رخ داد معلوم بشه حرف شما درسته يا جرج بوش
[بی خدا] 11:31 pm: مبناي شعور بدون قيد و بند ازادي انسان است
[سخن آشنا] 11:31 pm: خوب اين انسان ازاد کيه مي تونيد به ما معرفي کنيد
[سخن آشنا] 11:32 pm: بر اساس مبناي شما هر کس مي تونه هر کاري که خواست بکنه
[سخن آشنا] 11:32 pm: چون خودش مبنا هستش و تشخيص ميده که چي درسته و چي غلط
[بی خدا] 11:32 pm: هر کاري که طبق همون بحث ظهرمون قبيح نباشد
[سخن آشنا] 11:33 pm: قبيح چيه معيار تشخيصش چيه ؟؟
[سخن آشنا] 11:34 pm: اگه خود انسان باشه که زندگي انساني به اتفاقي مي افته که الان شاهدشيم
[سخن آشنا] 11:34 pm: اوني که کودک ازاري مي کنه در خيال خودش
[سخن آشنا] 11:34 pm: کار بدي نمي کنه
[بی خدا] 11:34 pm: من اي نر وگفتم؟
[سخن آشنا] 11:35 pm: خوب بايد يک معياري داشته باشيم تا ثابت کنيم که کارش بده يا نه
[بی خدا] 11:35 pm: اين عمل قبيحه پس حرف م ننميتون هباشه
[سخن آشنا] 11:35 pm: اون شخص قبول نداره مي گه شما از کجا مي گيد قبيحه
[سخن آشنا] 11:35 pm: اون مي گه که به نظر من قبيح نيست
[بی خدا] 11:36 pm: بذار من اول قبيح ر وتعريف کنم
[سخن آشنا] 11:36 pm: بر عکسش هم اينطوره شايد شکما يک کار خوب مانند کمک به فقير را بد بداني
[بی خدا] 11:36 pm: تا بحث بيهوده نشود
[بی خدا] 11:36 pm: هر چيزي بر خلاف زيبائي ازادي انسان قبيح است
[سخن آشنا] 11:36 pm: اما من خوب
[سخن آشنا] 11:37 pm: حالا بر اساس نظر شما من چطوري ثابت کنم
[سخن آشنا] 11:37 pm: خوب اون شخص مي گه که اقا اين کودک ازاري همون زيبايي ازادي انسان است
[سخن آشنا] 11:37 pm: چگونه مي خوايد قانعش کنيد
بی خدا] 11:38 pm: سخ ناشنا چرا تناقض حرف ميزني
[بی خدا] 11:38 pm: مثلا ميخاي بگي تعريف زيبائي ر ونميدوني

[Divine Love] 11:38 pm: گفتي مخالف زيباييه آزادي
بی خدا] 11:38 pm: بعدشم مگه من مسئول قانع کردن همه هستم ملاکهاي انساني مشخصه و منم همونار وکار دارم
[بی خدا] 11:39 pm: نه چيز ديگري
[سخن آشنا] 11:39 pm: خوب ملاک انساني بنا به تعريف خودتون براي شما مشخصه
[سخن آشنا] 11:39 pm: اينو قبول دارم
[سخن آشنا] 11:39 pm: اما اين مکلاک براي ديگران متفاوته
[سخن آشنا] 11:40 pm: يعني شايد اون چيزي که شما مي گيد رو ديگران قبول نداشته باشند
[بی خدا] 11:40 pm: مگه م نيا شما مسئول ديگرانيم
[سخن آشنا] 11:40 pm: و بر عکسشو ملاک ازادي و زيبايي بدانند
[بی خدا] 11:40 pm: چه ربطي داشت اين حرف !!!!!!!!
[Divine Love] 11:40 pm: با حدومرزش
[بی خدا] 11:40 pm: ازادي يعني اختيار
[بی خدا] 11:40 pm: اختيار حد ومرزش همو نديد هر انسانه
[سخن آشنا] 11:40 pm: ي ربطش اينه که با اين طرز فکر
[بی خدا] 11:41 pm: که شماها ب هاسم خداي الکي و دينتون برا خودتون تعيين ميکنيد
[سخن آشنا] 11:41 pm: يک روز هم نميشه دنيا رو به صورت انساني اداره کرد
[سخن آشنا] 11:41 pm: چون ميشه جنگل هر کي زور بيشتري داشته باشه
[سخن آشنا] 11:41 pm: بر مظلوم ظلم مي کنه و مي گه که ملاک انساني من اينه
[بی خدا] 11:41 pm: منم نگفتم رها کنيم
بی خدا] 11:42 pm: بله نبايد بر مظلوم ظلم کرد
[بی خدا] 11:42 pm: اي نر ومن وهمه هم فکراي منم قبول دارند
[سخن آشنا] 11:42 pm: خوب به جرج بوش چطوري مي خواي ثابت کني
[سخن آشنا] 11:43 pm: که بابا اين کارت ظلم به مظلومه
[سخن آشنا] 11:43 pm: اون مي گه که نه ظلم نيست چون دارم بر اساس مصلحت اين کار رو مي کنم
[بی خدا] 11:44 pm: تعريف حد ومرز ازادي گفتم يه بار ديد و فکر هر انسانه که براي شماها محدوده چون خداي الکي ودين قلابيتون همي نر وميگه
[سخن آشنا] 11:44 pm: ببييند نشد جواب بديد من قبول مي کنم
[بی خدا] 11:44 pm: سخ ناشنا طرز فکر او نطرز فکر من و هم فکران من نيست
سخن آشنا] 11:45 pm: شما مي خواي از جواب دادن تفره بريد بگيد وقت خودمون رو تلف نکنيم
[سخن آشنا] 11:45 pm: خوب شما بايد بتونيد بر اساس طرز فکر خودتون ثابت کنيد
[سخن آشنا] 11:45 pm: طرز فکري که مبانيش به تشخيص افراد باشه
[سخن آشنا] 11:46 pm: به هيچ وجه نمي تونه در جامعه مورد عمل باشه
[reza007] 11:46 pm: والا هرج و مرج ميشه جناب قمارباز
[بی خدا] 11:46 pm: م نبراش معيارهاي طرز فکرم ر وبيان ميکنم
[بی خدا] 11:46 pm: ار هدرسته
[بی خدا] 11:46 pm: خب صبر کنيد من با يکيتون بحث کنم
[سخن آشنا] 11:47 pm: خوب بايد معيار طرز فکرتون قابل دفاع در
[سخن آشنا] 11:47 pm: در سطح وسيع باشه

[سخن آشنا]

بی خدا] 11:49 pm: خوب ميخاي چي رو بگي حالا
[سخن آشنا] 11:49 pm: پس پذيرفتيد که
[بی خدا] 11:49 pm: حرفت ر وپذيرفتم
[بی خدا] 11:49 pm: بله خودمون تعيين ميکنيم
[سخن آشنا] 11:49 pm: اين معيارهاتون درست نيست
[سخن آشنا] 11:49 pm: و بايد اصلاح بشه
[سخن آشنا] 11:50 pm: بر اين اساس
[سخن آشنا] 11:51 pm: بايد قبول داشته باشيد که نمي تونه اين فکرتون مورد عمل در جامعه انساني و جهاني باشه
[سخن آشنا] 11:51 pm: چون مشکلات فراواني رو ببار مياره
[بی خدا] 11:51 pm: خب حالا شما ديدگاهت رو بگو
[بی خدا] 11:51 pm: تا منم همش ر ورد کنم
[سخن آشنا] 11:52 pm: همه مشکلاتي که الان در جهان وجود داره از همين فکر نشات ميگيره
[سخن آشنا] 11:52 pm: کشت و کشتارها
[سخن آشنا] 11:53 pm: کودک ازاريها
[سخن آشنا] 11:53 pm: همش به خاطر اينه که انسان فقط اميال خودشو مد نظر داره
[سخن آشنا] 11:53 pm: و مي خواد به هر طريقي که شده اميال خودشو به کرسي بنشونه
[سخن آشنا] 11:54 pm: حتي با تئوري پردازي
[سخن آشنا] 11:54 pm: من هر چي فکر کنم همون درسته
[سخن آشنا] 11:54 pm: دين در صدد اصلاحش بر امده
[سخن آشنا] 11:55 pm: با توضيحاتي که عنوان کرديم و الحمدالله دوستان هم قبول کردند
[سخن آشنا] 11:55 pm: به اين نتيجه مي رسيم که عقل ادمي نمي تونه معيار درستي براي
[سخن آشنا] 11:55 pm: تشخيص بايد ها و نبايد هاي اصول انساني مورد قبول شما باشه
[بی خدا] 11:55 pm: نخير
[بی خدا] 11:55 pm: ن حرفا نيست
[بی خدا] 11:56 pm: غقل سليم کامله
[[بی خدا] 11:56 pm: يعني ازادي بدون قيد و بند
[بی خدا] 11:56 pm: يعني براي خود زندگي کردن
[سخن آشنا] 11:56 pm: ما نگفتيم عقل شريف نيست
[بی خدا] 11:56 pm: نه مثل شما الکي در قيد وبند بودن دينو خ داي توهامتون
[سخن آشنا] 11:57 pm: معلومه که عقل سليم خيلي هم شريفه
الان بحثمون در مصداق عقل سليم هستش
[بی خدا] 11:59 pm: ازادي چه ربطي داره به اين حرف شما
[سخن آشنا] 11:59 pm: ثابت شد که
[بی خدا] 11:59 pm: ازادي اتفاقا معيارش عقله سليمه و بدون تعصب
[سخن آشنا] 11:59pm: عقل انساني نمي تونه ملاک تشخيص خوب و بد باشه
[بی خدا] 11:59 pm: همينجوري حرففي نزنيد
[سخن آشنا] 11:59 pm: چون افراد نظر هاي مختلفي مي دند و ....
[سخن آشنا] 12:04 am: خوب اقاي بي خدا چي شد ؟؟
[بی خدا] 12:06 am: عقل کامل وسليم ميتونه
[سخن آشنا] 12:06 am: و مشا پذيرفتيد
[سخن آشنا] 12:06 am: عقل کامل و سليم مصداقش کجاست ؟؟
[سخن آشنا] 12:07 am: کيه ؟؟
[بی خدا] 12:07 am: مصداق نداره مگه همي ندين و خداي شما نگفته

[بی خدا] 12:07 am: بهترين چيزي که هست ت ودنيا عقله
[بی خدا] 12:07 am: حالا ميخايد منکرش بشيد؟
[سخن آشنا] 12:08 am: کسي منکر نشده از قضا شما منکر وجود عقل سليم هستيد
[سخن آشنا] 12:09 am: و تعجب اينجاست که به اون استدلال هم مي کنيد
[بی خدا] 12:09 am: من منکر نيستم
[بنده ي خدا] 12:09 am: سلام به دوستان عزيز
[بی خدا] 12:09 am: عقل سليم قبوله
[بی خدا] 12:09 am: عقل سليم قيدي ندارد
[سخن آشنا] 12:09 am: خوب اگه منکر نيستيد مصداقش کيه
[بی خدا] 12:10 am: مصداقش کيه يعني چي؟
[سخن آشنا] 12:10 am: شما مي گيد عقل سليم رو قبول داريد
[بی خدا] 12:11 am: بله
[بی خدا] 12:11 am: مگه عقل سليم کسي هست؟
[سخن آشنا] 12:11 am: خوب ايني که قبول داريد کيه
[سخن آشنا] 12:11 am: کجاست
[سخن آشنا] 12:11 am: تا بر اساس اون ما بتونيم اعمال خود رو تنظيم کنيم
[سخن آشنا] 12:12 am: متظر جوابم
[بی خدا] 12:12 am: اين درون خودمونه وجدانمونه
[سخن آشنا] 12:12 am: خوب اينو قبول کرديد که درست نيست
[سخن آشنا] 12:13 am: که معيار خودمون باشيم
[سخن آشنا] 12:14 am: منتظر جوابم
[بی خدا] 12:14 am: معياراش رو گفتم
[بی خدا] 12:14 am: دوباره چي بگم؟
[سخن آشنا] 12:15 am: خوب معياري رو گفتيد که قبلا پذيرفتيد که درست نيست
[بی خدا] 12:16 am: گفتم شما معياراي عقليت رو بگو
[سخن آشنا] 12:16 am: اقاي بي خدا مي خوايد بحث رو تموم کنيم شما فکر کنيد يا با دوستاتون مشورت کنيد تا بعدا ادامه بديم
[بی خدا] 12:17 am: بحث از نظر م نايرادي ندارد
[بی خدا] 12:17 am: شما سوالاتم ر وجواب ميدهي؟
[سخن آشنا] 12:17 am: چون الان با توجه به پذيرشتون
[سخن آشنا] 12:17 am: يا بايد قبول کنيد که فعلا جوابي نداريد
[سخن آشنا] 12:18 am: و يا به عقل سليمي خارج از حوزه انساني
[سخن آشنا] 12:18 am: برسيد و قبول کنيد
[سخن آشنا] 12:18 am: عقلي که ما فوق انسان باشه
[سخن آشنا] 12:19am: عقلي که بشه بهش استناد کرد
[بی خدا] 12:19 am: حرفتون قبول
[سخن آشنا] 12:20 am: خوب اگه حرف بنده قبول باشه
[سخن آشنا] 12:20 am: بايد در اون صورت اسمايديتون رو عوض ککنيد
[سخن آشنا] 12:20 am: و بگذاريد با خدا
[بی خدا] 12:21 am: اين حرف شما اثبات خدا روکه نکرد
[[بی خدا] 12:21 am: فقط اثبات عقل وملاکاش ر وکرد
[سخن آشنا] 12:21 am: شما به عقلسليم معتقدي
[سخن آشنا] 12:21 am: که ما فوق عقل بشره
[بی خدا] 12:21 am: بله عقل سليم و خارج از خداو دين
[بی خدا] 12:22 am: بله نيروهايمتافيزيک
[سخن آشنا] 12:22am: و اون عقل رو هرچي بنامي همان خدايي هستش که ما ميگيم
[[بیخدا] 12:22 am: ماوراي انسان
[[بی خدا] 12:23 am: نخير اون عقل خدانيست بلکه نيرواست
[[بی خدا] 12:23 am: خداي شما اين جوريميشه قادر مطلق
[بی خدا] 12:23 am: بااينکهنيست
[بی خدا] 12:24 am: م ندليل مي يارم و ردشميکنم
[سخن آشنا] 12:24 am: ببينيد پس دليلي شما بر رد خدا نداريد و عقلسليم رو هم که قبول داريد به اثبات وجود خدا منتهي مي شود
[بی خدا] 12:25 am: اگه اين خداي شماست
[بی خدا] 12:25 am: که ميخايد ثابتش کنيد
[بی خدا] 12:25 am: چرا ضعف داره
[بیخدا] 12:25 am: مگه خداي ضعيف ه مداريم؟
[سخن آشنا] 12:25 am: ببينيد لطف کنيد بحث رو ادامه بديد و خارجنشيد
[[بی خدا] 12:25 am: خارجنشدم
[بی خدا] 12:25 am: دارم ادامهميدهم
[بی خدا] 12:26 am: ولي خداي ضعيف خداست؟
[سخن آشنا] 12:26 am: پس به حرفهاي بنده جواب بديد
[بی خدا] 12:27 am: ايا خدا ميتواندسنگي بسازد که خود نتواند بلند کند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[سخن آشنا] 12:27 am: آيا عقل مطلق مي تونه ضعيف باشه
[[سخن آشنا] 12:28 am: جواب بديد
[بی خدا] 12:28 am: اگ هداراي معيار انساني باشه نه
[[سخن آشنا] 12:29 am: شرمنده لطف کنيد دوبارهبنويسيد
[سخن آشنا] 12:29 am: متوجه نشدم
[سخن آشنا] 12:30 am: خوب با همون تعریفي کهاز عقل سليم داريد مي تونه
[بی خدا] 12:30 am: من اين حرفتو نر وپذيرفتم ولي خداي ضعيف ميتونه اين جوري باشه؟
[سخن آشنا] 12:30 am: ضعيف باشه
[سخن آشنا] 12:31 am: اصلا ضعيف دونستن خدا
[بی خدا] 12:31 am: اره ضعيف
[[سخن آشنا] 12:31 am: غير عقليه
[سخن آشنا] 12:32 am: براي اين مساله بايدبدونيم منظورتون از ضعف چيه ؟/
[بی خدا] 12:32 am: يا خدا ميتواند سنگي بسازد که خود نتواند بلندکند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
[سخن آشنا] 12:33 am: ببينيد آيا به نظر شما اگه نتونه ضعيفه ؟؟
[بی خدا] 12:33 am: اره چو ن شما ميگيد قادر مطلقه
[سخن آشنا] 12:34 am: قادر مطلقه به چه چيزي
[سخن آشنا] 12:34 am: مفهوم قادر مطلق اين نيست که امور محال روانجام بده
[سخن آشنا] 12:34 am: بلکه مفهومشاينه که هر کاري که امکان وجودي داره مي تونه انجام بده
[بی خدا] 12:36 am: محال اگه کاريبراي خداتو ن محال باشد اون خدا نيست
[بی خدا] 12:36 am: دروغه
[بی خدا] 12:36 am: قادر من معنيش روبلدم
[سخن آشنا] 12:36 am: قادر معنييش اين نيستکه محالات رو انجام بده
[سخن آشنا] 12:37 am: محالات محال هستند از اسمش پيداست
[بی خدا] 12:37 am: قادر يعني هر کاري ر وبدون شرط و قيد وبند انجا مبدهد
[سخن آشنا] 12:37 am: هر کاري رو مي تونه انجام بده به شرطي کهاون کار قابليت انجام داشته باشه
[بی خدا] 12:38 am: پس يعني قابليت ندار هخداتون؟
[سخن آشنا] 12:39 am: قابليت از کاري هستش که شما مي گيد
[سخن آشنا] 12:39 am: ماده اون قابليت رونداره که ما فوق قدرت خدا بشه
[بی خدا] 12:41 am: يعني خداتون نميتونه بيافرينه؟
[سخن آشنا] 12:41 am: اين به دليل عدم قدرت خدا نيست
[سخنآشنا] 12:41 am: بلکه به دليل عدم قابليت وجودي ماده است
[سخن آشنا] 12:41 am: که شما مثال زده ايد
[بی خدا] 12:41 am: ضعف خدا هست
[بیخدا] 12:42 am: معناي قادر اين نيست
[سخن آشنا] 12:42 am: از قضا همينه مگر اينکه شما معني جديدي براش خودتون وضع کرده باشيد
[سخن آشنا] 12:42 am: اين مساله اي که شما ميگيد خيلي وقته که مي گند
[سخن آشنا] 12:43 am: و سوال ميشه
[بی خدا] 12:43 am: اره و جوابيهم نداريد که بدهيد
[سخن آشنا] 12:43 am: و يکسوال قديميه که جواب داده شده
[سخن آشنا] 12:43 am: من هم جوابشو خدمتتون عرض کردم
[سخنآشنا] 12:44 am: شما که اينقدر روشن فکر هستيد از شما بعيده که
[بی خدا] 12:44 am: داديد ولي منطقينيست
[بی خدا] 12:44 am: قادر يعني هر کاري که بخادبدون هيچ قيد وبندي بتونه بکنه
[سخن آشنا] 12:44 am: جواب به اين مشخصي رو قبول نکنيد
[سخن آشنا] 12:45 am: هر کاري که اون کار
[سخن آشنا] 12:45 am: ظرفيت انجام داشته باشه
[[سخن آشنا] 12:46 am: تناقضي در کار نيست کن فيکن به مساله اي تعلق ميگره که قابليت اجرا داشته باشه

ادامه چت رو بنده ندارم انشاء الله از دوستان گرفته و تقدیم خواهم نمود

[schindler]

سلام جناب شخن آشنا، بحثتون رو خوندم اما ربطش رو به بي خدايي يني نداشتن اصول اخلاقي نفهميدم. از اين نظر مي گم ،‌در چه زماني يك فرد مي تونه تصميم بگيره كه آيا خدايي هست يا نه؟ غير از زماني كه از نظر عقلي به بلوغي رسيده باشه كه فقط در مورد اين موضوع فكر كنه و بد تصميم بگيره ، در اين دوره اون در جامعه زندگي مي كنه و هنجارهاش همسو هستن با هنجارهاي جامعه ، خوب يا بد در جامعه تعريف مي شه. مثلا منه نوعي در قرآن يا از مراجع متوجه نشدم كه دروغ بد هست، ميزاني از حسي كه خدا در وجود من قرار داده بود و ميزاني ديگرو از خانواده و جامعه ، پس بايد ها و نبايد ها بر اساس نوع فرهنگي جامعه تعريف مي شه . توي اين مدت شخصيت تفكري افراد شكال مي گيره و حالا فرقي نمي كنه كه طرف خدا پرست باشه يا نه، در حال حاضر تعدادي از دوشتان خود من كه خدا پرست هستن از خيلي از خصوصيات اخلاقي بي بهره هستن و در مقابل دوستاني كه به وجود خدا و كلا ماورا اعتقاد ندارند آدم هاي پاك و خوبي هستن. اگه صحبتم اشتباه هست خوشحال مي شم كه توجيح بشم البته من منكره اين نمي شم كه حضور خدا در زندگي باعت مي شه كه آدم اين عطا رو داشته باشه كه به مسائل غير اخلاقي دچار نشه.

[پاسخگوی اعتقادی 3]

برادر محترم با سلام
طبق آيات و روايات هر انساني در بدو تولد خودش بر اساس فطرت انساني متولد مي شود ، بر اساس روايتي از رسول خدا (ص) « كل مولود يولد علي الفطره»
فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا.
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لاَ تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ(روم‌ 30)
فطرت انساني الهي است يعني فطرت هر انساني اعم از اينكه مسلمان زاده باشد يا نه فطرتا الهي است . اگر اين كودك مسلمان زاده باشد بالطبع از دين و اخلاق و رفتار پدر و مادر و اطرافيان به ارث خواهد گذاشت و از جمله اين مسائل خدا شناسي است كه از پدر و مادر و يا از اطرافيان دارد .
و كودك ديگري كه در مملكت كفر نشين به دنيا مي آيد او هم بر اساس فطرت الهي آفريده شده است ، اما بالاخره محيط بر انسان تأثير گذار هست و ممكن است اين فرد با توجه به اينكه در بلاد كفر بزرگ شده است تا به حال اسمي از خدا نشنيده و يا هيچ شناختي از خدا نداشته باشد اما همچنان فطر الهي او بيدار است و ممكن است از لحاظ اخلاقي نيز بسيار خوب و برتر باشد .
همچنانكه يك فرد مسلمان زاده كه در بلاد مسلمين متولد شده ممكن است اسم خدا به گوش وي خورده باشد اما چون هيچ شناختي از خدا و دستوراتش ندارد و فطرت الاهيش را دفن كرده است از لحاظ اخلاقي شايسه يك مسلمان نباشد .
فلذا علي(ع) در خطبه اول نهج‌البلاغه در بيان فلسفه بعثت انبيا مي‌فرمايد:
فبعث فيهم رسله و واتر اليهم انبياءه ليستادوهم ميثاق فطرته و يذكروهم منسي نعمته و يجتجوعليهم بالتبليغ و يثير لهم دفائن العقول.
خدا رسولان خود را ميان مردم برانگيخت و آن‌ها را يكي پس از ديگري فرستاد تا مردم بخواهند به پيماني كه در فطرتشان هست وفا كنند و نعمت‌هاي خدا را كه مورد غفلت و نسيان واقع شده، به ياد بشر بياورند و حجّت را با تبليغ خود بر آن‌ها تمام كنند.

[Enerji]

اخلاق ؟ اصلا اخلاق چی هست ؟ اخلاق اگر به درد میخورد بشر امروز اینقدر رو به افول نمیرفت .. اصلا خوب و بد چیه ؟ توی کل تاریخ بشر معانی این 2 تا کلمه تغییر بنیادی کردن و همشون نسبی هستند ..

[jahangardkocholo]

اخلاق ؟ اصلا اخلاق چی هست ؟ اخلاق اگر به درد میخورد بشر امروز اینقدر رو به افول نمیرفت .. اصلا خوب و بد چیه ؟ توی کل تاریخ بشر معانی این 2 تا کلمه تغییر بنیادی کردن و همشون نسبی هستند ..

سلام
ممنون از نظرات شما بزرگواران
افول بشر امروز براي نداشتن همين اخلاق و نداشتن وجدان در اخلاق است.خوب و بد هم ديگه نسبي نيست.و توي اين زمان معني خوب و بد را با وجدان پاك ميشه پيدا كرد.يعني هر چي از لحاظ اخلاق انساني درست باشه خوب و هرچي بد باشه يعني بد.به همين راحتي
موفق باشيد.اون تغيير بنيادي توي وجود ما شكل گرفته كه ما را نسبي كرده نه اخلاق را
يا حق

[مجیب]

به قول علامه محمد تقى جعفرى

«اخلاق شکفتن شخصیت آدمى در مسیر حیات معقول است»

[پاسخگوی اعتقادی 3]

اخلاق ؟ اصلا اخلاق چی هست ؟ اخلاق اگر به درد میخورد بشر امروز اینقدر رو به افول نمیرفت .. اصلا خوب و بد چیه ؟ توی کل تاریخ بشر معانی این 2 تا کلمه تغییر بنیادی کردن و همشون نسبی هستند ..

این مسئله (نسبي بودن) اصولا در فضای فرهنگی و تمدنی غرب و علم جدید مطرح شده است و ریشه در معرفت شناسی مادی دارد، آنچه در فضای فرهنگی و بینش اسلامی مطرح می شود عمدتا موضوع ثبات و اطلاق حاکم بر مفاهیم دینی و اخلاقی است. بحث نسبیت را می توان شبهه ای از ناحیه تفکر الحادی سکولاریسم حاکم بر اندیشه مادی نسبت به اعتقاد و ارزش های دینی دانست و آن را نوعی هجوم فرهنگی و فکری نسبت به مفاهیم دینی به حساب آورد.

نسبیت اخلاق:

نسبیت اخلاق در مقابل مطلق بودن اخلاق از مسایل جدیدی است که مورد توجه پاره‏ای از متفکران معاصر قرار گرفته است نسبی‏گرایان بر این باورند که احکام اخلاقی، ثابت و یکنواخت در همه جا نیستند. آداب و عادات ملل گوناگون باعث زشت‏ یا زیبا شمردن افعال اخلاقی می‏شود.

ابتدا شبهه نسبیت در حوزه معرفت شناسی مطرح شد و اندیشمندان غربی شناخت بشر را نسبی معرفی کردند، و سپس آن را به حوزه هستی شناسی سرایت دادند و درک انسان را نسبت به حقیقت و هستی، نسبی دانستند و بعد هم به گزاره های اخلاقی مانند، عدالت، خیر و شر، سعادت و شقاوت و مانند آن گسترش دادند.

خوب یا بد بودن در نگرش تجربه گرایان امری واقعی و همیشگی نیست، بلکه امری موهوم، خیالی و ناشی از داوری اخلاقی فردی است. هر کس آنچه را که دوست دارد، خوب می نامد و آنچه را که با خواسته های شخصی اش سازگار نباشد، بد می پندارد. این همان نسبیت گرایی در اخلاق است .

ایریس مورداک در این باره می گوید: با رویکرد تجربی، ارزش ها از عالم اعلی به دامان اراده ی انسان سقوط کرد، در این رویکرد واقعیت متعالی وجود ندارد، تصور از خوب، به خودی خود، غیر قابل تعریف و از واقعیت تهی است، انتخاب انسان است که می تواند آن را پر کند. ارزش ها و امور اخلاقی، اموری کاملاً نسبی؛ یعنی تابع دلخواه اشخاص یا نهایتا فرهنگ اقوام تغییر می کنند و آرمان و ارزش های ثابت و مشترکی بین انسان ها وجود ندارد.

[پاسخگوی اعتقادی 3]

بنابراین نسبیت در اخلاق در حقیقت ارمغان تجربه گرایی بشر امروزی است و البته در فضای زندگی مادی و علوم تجربی چاره ای جز اعتقاد به نسبیت نیست و مشکلی هم تولید نمی کند، اما گسترش آن به حوزه های معرفت عقلی و دینی و طرح آن در حکمت نظری و عملی قابل اثبات و مطابق با واقعیت نیست.

اگر اخلاق مطلق باشد معنایش این است که یک خوی یا خصلت اخلاقی برای همه وقت و همه کس و در همه شرایط اخلاقی فراگیر است، همچنان که در همه جا و در نزد هر کس عدد چهار، دو برابر عدد دو می باشد. اما اگر نسبی باشد بدین معنا است که هیچ خصلت و خویی را نمی توان به طور مطلق توصیه کرد و آن را در همه زمان ها و مکان ها و در همه شرایط و برای همه افراد صادق دانست.
از دیدگاه اسلام و اندیشمندان دینی انسان نمی تواند قایل به اخلاق باشد و در عین حال اخلاق را متغیر و نسبی بداند. یعنی اخلاق از نظر اصول ثابت است. چه طور می توان صداقت، خیرخواهی، امانت، شجاعت، استقامت، ایثار و از خودگذشتگی و فداکاری را معانی نسبی و محدود دانست و گفت اینها مربوط به زمان معین است و آن زمان که بگذرد از بین می روند؟
اصول اخلاق، اصولی ثابت و فطری و مشترک میان همه انسان ها در همه زمان ها است.

البته استثنا همیشه وجود دارد و فروع اخلاقی گاهی تغییر می کنند، یعنی آن اصول ثابت در هر وضع جدید و متغیری قانون فرعی خاصی را به وجود می آورد، این به معنای نسبیت در اصول و ارزش ها نیست. به طور مثال یکی از اصول ثابت و دایمی در مورد مسلمانان آمادگی نظامی آنان در هر زمان در برابر دشمنان است. بر این اساس در روایات اسلامی آمده که مستحب است انسان تا حد مهارت کامل، فنون اسب سواری و تیراندازی را یاد بگیرید و آن را به فرزندان خویش نیز بیاموزد. در حالی که اسب دوانی و تیر اندازی با کمان و مانند آن، از فنون نظامی آن عصر بوده است و در این زمان دیگر مطرح نیست.

اسب سواری و تیراندازی فرعی از اصل کلی و ثابت آمادگی دفاعی و نظامی در برابر دشمنان است که آیه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل» (انفال، آیه 60) بر آن دلالت دارد.

در حقیقت تیر و شمشیر و نیزه و کمان و قاطر و اسب از نظر اسلام اصالت ندارد، آنچه اصالت دارد، نیرومند بودن مسلمانان در برابر دشمنان است. لزوم مهارت در تیراندازی و اسب دوانی مظهر یک احتیاج موقت و متغیر است و به تناسب عصر و زمان تغییر می کند و با تغییر شرایط تمدن، چیزهای دیگری از قبیل تهیه سلاح های گرم امروزی و مهارت و تخصص در به کار بردن آنها، جای آنها را می گیرد.

نکته دیگر اینکه مطلق بودن اصل اخلاقی با عمل اخلاقی متفاوت است و میان مطلق بودن ارزش ها و مفاهیم اخلاقی با مطلق بودن فعل اخلاقی نباید اشتباه کرد. یعنی روی یک رفتار نمی شود تکیه کرد و گفت همیشه این عمل، اخلاقی است، همچنان که نمی شود گفت همیشه این عمل ضد اخلاق است، برخی غالبا خیال می کنند که لازمه اخلاق مطلق و ثابت این است که افعال را از اول دسته بندی کنیم، یک دسته کارها را اخلاقی ودسته ای دیگر را غیر اخلاقی بدانیم، در حالی که چنین نیست، یعنی ممکن است یک فعل از نظری اخلاقی و از نظر دیگر غیر اخلاقی باشد.
مثلا سیلی زدن به یتیم آیا فعل اخلاقی است یا غیر اخلاقی؟ در جواب باید گفت نمی توان به صورت مطلق حکم به خوب بودن یا نبودن و اخلاقی یا غیراخلاقی بودن آن کرد. چون گاهی سیلی زدن به یتیم به قصد ادب کردن او است، در این صورت این کار خوب و اخلاقی است، ولی گاهی به قصد آزار و اذیت او است که در این صورت کاری بد و غیر اخلاقی است، پس سیلی زدن به یتیم حکم مطلق ندارد که مطلقا خوب یا مطلقا بد باشد (ر.ک: کتاب های فطرت و نظام حقوق زن در اسلام (بخش چهارم) و کتاب تعلیم و تربیت در اسلام (بخش بررسی نظریه نسبیت اخلاق) از آثار شهید مطهری).

خلاصه کلام اینکه اخلاق از نظر اسلام، امرى نسبى نیست و ارزش‏هایی مانند عدالت، تقوا و صداقت و عفاف در هر زمان و شرایط ثابت و دارای حسن هستند و فطرت مهمترین و بهترین دلیل بر مطلق بودن اخلاق است, فطرت هیچ کس ترس بیمورد را نمی پسندد, چنانکه شجاعت را تحسین می کند، ولی علاوه بر درک عمومی و فطری بشر، استناد آن به وحى نیز می تواند دلیل دیگری بر مطلق بودن ارزش های اخلاقی باشد، زیرا می دانیم که وحى مستند به علم مطلق الهى است و نه متکى بر آرا و اندیشه‏هاى بشرى که همواره در حال تغییر و تحول است..