جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: رد برهان نقص دانش بشری(شناخت حضوري يا شهودي خدا)

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    77
    مورد تشکر
    81 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    رد برهان نقص دانش بشری(شناخت حضوري يا شهودي خدا)




    با یاد او
    سلام علیکم

    ممنون میشم در مورد نقص برهان زیر و گفته های زیر توضیح بفرمائید و دلایل فلسفی و منطقی اشتباه بودن این نقص .

    رد برهان نقص دانش بشری
    خداباوران مختلف در مورد این مسئله جبهه گیریهای گوناگونی داشته اند. برخی یافتن وجود خدا را محدود به شهود می دانسته اند، مانند عرفا، و برخی آن را در صلاحیت عقل نیز می دانند، که اسلام نمونه ای از این گروه است. البته با وجود آنکه از نظر اکثر آنها خدا به طور کل از طریق عقل قابل فهم نیست، ولی اکثر آنها معتقدند که وجود آن را به طریق عقلی می توان ثابت کرد .
    صحبت در مورد تواناییهای فکری بشر نیاز به فرصتی بیشتر و زمینه ای دقیقتر دارد، که در اینجا از آن چشم پوشی می کنیم. ولی آیا برای کسی که قصد ندارد با کلمات بازی کند و واقعا می خواهد به جواب درست برسد، چنین حرفی قابل قبول است ؟
    فرض کنیم واقعا طوری باشد که انسان قادر به اثبات آن نباشد. حال چرا باید وجود داشتنش را فرض کند و نه وجود نداشتنش را ؟ مگر جز این است که معنی این جمله این است که انسان نمی تواند بداند خدا وجود دارد یا خیر ؟ پس چرا در نهایت وجود داشتنش را فرض می کنند ؟ در حالی که در نوشته ی آتئیسم یا آگنوستیسیزم توضیح داده شده است که چنین باوری به فرض وجود نداشتن خدا می انجامد، و اتفاقا همین فرض غیرقابل تحقیق (تحقیق نظری) بودن وجود خدا چیزیست که فرض اولیه ی برخی از خداناباوران است .
    مشخصا فرض غیر قابل تحقیق بودن وجود خدا به تنهایی نمی تواند اعتقاد به وجود آن را توجیه کند. چیزی که معمولا به آن ضمیمه می کنند، شهود است. می گویند عقل در مورد آن ناتوان است، و شهود به ما می گوید که وجود دارد، پس وجود دارد .
    در مورد اعتبار شهود، در نوشته های برهان فطرت، و برهان احساس زیاد صحبت شده و بی اعتباری آن به طور غیر مستقیم نشان داده شده است .
    آنچه شهود می نامندش، و می توان آن را خیالبافی یا توهم نیز نامید، چنان بی اساس است که حتا اگر قرار باشد آن را بی اعتبار ندانیم، در برابر ادعای آنها که می گویند شهودشان از وجود خدا حکایت می کند، من نوعی می توانم ادعا کنم که شهودم از وجود نداشتن خدا حکایت می کند. چه خواهند گفت ؟ چطور اشتباه بودن ادعای من و معتبر بودن ادعای خود را ثابت می کنند ؟ البته نمی توانند .
    شهود ایشان همان احساسشان هست، و احساس هم بی اعتبار .
    این را هم باید یادآوری کنم که اگر قرار باشد وحی را معیار اعتقاد به خدا بدانیم دچار مشکل بزرگی شده ایم، چون اعتبار وحی خود وابسته به وجود خداست. به عبارت دیگر، اگر وجود خدا را تابع وجود وحی کنیم، آنوقت باید وجود وحی، و درستی آن را ثابت کنیم، که از اثبات خود خدا مشکل تر است. تنها چیزی که به عنوان اثبات آن می آورند تکیه بر معجزات است، که در جای خود بحث شده است
    تشکر التماس دعا

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    حكايت متن فوق حكايت آن جمله معروف است كه

    خسن و خسين هر سه دختران معاويه اند.

    اولا خسن و خسين نه و حسن و حسين
    ثانيا هر سه نه و هر دو
    ثالثا دختر نبودند و پسر بودند
    رابعا معاويه نه و امام علي عليه السلام و ....

    بگذريم . نويسنده مقاله اول عرفا را قسيم و در مقابل اسلام قرار داده است و بعد شهود يا شناخت حضوري را معادل توهم پنداشته . بعد فرض غير قابل تحقيق بودن خدا را فرض اوليه خداناباوران ذكر كرده و جالب اين كه بر اساس فرض اوليه خدا ناباوران گفته كه نمي شود وجود خدا را توجيه كرد. بعد مطلب را به جايي ارجاع داده كه وقتي مراجعه كرديم چيزي از نتيجه اي كه گرفته شده نيافتيم.
    آخر هم نويسنده گفته : شهود ایشان همان احساسشان هست، و احساس هم بی اعتبار .
    اين در حالي است كه نويسنده خيال كرده منظور از شهود و شناخت حضوري ، شناخت و رويت خدا با چشم ظاهري است.
    براي روشن شدن مطلب سه حديث مي آورم :

    امام باقر عليه السلام در جواب یكی از خوارج كه پرسید: یا ابا جَعْفَر، ای شي‏ءٍ تَعْبُدُ؟ فرمود: اللّه تعالی. عرض كرد: ایا دیده‏ای او را؟ فرمود: بَلی. لَمْ تَرَهُ الْعُیوُن بمُشاهَدَةِ الابصارِ وَ لكِنْ رَاَتْهُ الْقُلُوبُ بحقائِقِ الایمان. يعني ديدگان خدا را به چشم ظاهري نديده ، بلكه دل ها خداوند را به حقيقت ايمان ديده است.

    از حضرت صادق عليه السلام هم روایت شده كه فرمود: جاء حِبْرٌ اِلی امیرَالمؤمنینَ (ع) فَقالَ: یا امیرَالمؤمنینَ، هَلْ رایتَ ربَّكَ حینَ عَبَدْتَهُ؟ فَقالَ: وَیلَكَ ما كُنْتُ أعْبُدُ ربّاً لَمْ اَرَهُ. قالَ: و كَیفَ رَایتَهُ؟ قالَ: وَیلَكَ لاتُدْرِكُهُ العُیون فِی مُشاهَدَةِ الابصارِ ولكِنْ رَأتهُ القُلوُبُ بِحَقائِقِ الایمان. یعنی، یك نفر از اَحبار و دانشمندان یهودخدمت امیرالمؤمنین رسیدو عرض كرد: ایا خدای خود را در موقع عبادت دیده‏ای؟ فرمود: وای بر تو، من خدایی را كه ندیده‏ام عبادت نمي‏كنم. عرض كرد: چگونه دیده‏ای؟ فرمود: وای بر تو، چشم‏های ظاهری با دیدن بصری او را درك نمي‏كند، بلكه دلها به حقیقت ایمان او را شهود مي‏نماید.

    ابی بصیر از حضرت صادق عليه السلام روایت مي كند: قالَ: قُلْتُ لَهُ أخبِرنی عَن اللّهِ عَزَّوَجَلَّ. هَلْ یراهُ المؤمنونَ یوْمَ القیمَة؟ قالَ: نَعَمْ وَ قَدْ رَأَوهُ قَبْلَ یوْمِ القِیمَة. فَقُلْتُ: مَتی؟ قالَ: حِینَ قالَ لَهُم اَلَسْتُ بِربّكمْ قالوا بَلی ثُمَّ سَكَتَ ساعَةً، ثُمَّ قالَ: وَ اِنَّ المُؤمنینَ لَیرونَهُ فِی الدُّنیا قَبْلَ یوْمِ القِیمَةِ الخ، ابوبصیر گفت: خدمت آن حضرت عرض كردم كه بفرما ایا مؤمنین در روز قیامت خدا را مي‏بینند؟ فرمود: بلی، بلكه پیش از قیامت هم دیده‏اند. عرض كردم چه زمان؟ فرمود: موقعی كه از آنها پیمان بر قبول خدایی خودگرفت. سپس قدری سكوت نموده بعداً فرمود: بلكه مؤمنین او را در دنیا نیز پیش از روز رستاخیز مي‏بینند. سپس در آخر فرمایش‏های خود فرمود: وَ لَیسَتِ الرُّؤیةُ بِالقَلْبِ كَالرُّوْیةِ بِالبَصَرِ تَعالی اللّهُ عَمّا یصِفَهُ الْمُشَبِّهُونَ وَ الْمُلْحِدونَ. یعنی، دیدن به دل مانند دیدن به چشم نیست. خداوند بالاتر است از آنچه مانند كنندگان او به جسم و خلاف كنندگان توصیف مي‏كنند.


    پس چنان كه مي بينيد آن شهودي كه نويسنده مقاله فهميده با آن شهودي كه در اسلام از آن سخن مي رود تفاوت از زمين تا آسمان است .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود