-
۱۳۸۷/۰۵/۲۷, ۱۱:۳۴ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 77
- مورد تشکر
- 81 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
رد برهان عدالت
با یاد او
سلام علیکم
ممنون میشم در مورد نقص برهان زیر و گفته های زیر توضیح بفرمائید و دلایل فلسفی و منطقی اشتباه بودن این نقص .
رد برهان عدالتاز برخي شنيده ام كه اعتقاد دارند تنها راهي كه براي توجيح عادلانه بودن جهان وجود دارد خداست، و اينكه جهان بايد عادلانه باشد، در نتيجه خدا وجود دارد .از شنيدن چنين چيزي بسيار تعجب مي كنم. چطور مي توانيم جهان را لزوما عادلانه تصور كنيم، كه بعد برسيم به اينكه تنها راه عادلانه بودن آن خداست (اگر درست باشد) و در نتيجه خدا وجود دارد ؟در مورد ارتباط بین اخلاق (عدالت) و خداباوری، و اشتباه ادعای وابستگی اخلاق به دین، در برهان اخلاقی بحث شده است؛ می ماند ادعای دوم :چرا در جهان "بايد" عدالت وجود داشته باشد ؟اگر تنها اندكي واقع بين باشيم، مي بينيم كه عدالت هم مثل تمام صفات خوب ديگر ايده آلي ذهنيست كه در جهان خارج به شكل كامل وجود ندارد. فرض اين نيست كه "جهان حتما بايد عادلانه باشد"، اين است كه "خيلي دلم مي خواهد جهان عادلانه باشد". قبول تصور جهاني كه در آن عدل حكمفرما نيست همانقدر سخت است كه قبول مرگ پدر براي فرزند مشكل است. ولي همان فرزندي كه نمي تواند اين واقعيت تلخ را قبول كند، بعد از مدتي تسليم آن مي شود. انساني كه در جهاني پر از ستم احساس تنهايي و بي پشتوانگي مي كند، ممكن است نتواند قبول كند كه عدالتي وجود ندارد و ستمهايي كه بر او رفته بي جواب مي ماند، و البته بسيار سخت است، ولي اين مسئله به معني وجود عدالت نيست .اگر مايل هستيد در جهاني زندگي كنيد كه عدالت در آن حكمفرما باشد، بايد به جاي خيالبافي عمل كنيد. تا زماني كه مردم خود پذيرنده ي ستم نباشند، ستمگري به وجود نمي آيد، يا دست كم دوام پيدا نمي كند. مسئله اين است كه وجود عدالت در جهان الزامي نيست، بلكه به عملكرد من و شما بستگي دارد. اگر من و شما بخواهيم و شايستگي آن را داشته باشيم، عملِ درست ما خود پديدآورنده ي عدالت خواهد شد، و اگر رمه وار زندگي كنيم، بايد تنها خواب عدالت را ببينيم. واقعيت اين است .انتخاب كنيد
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۷, ۱۷:۵۵ #2
اصل برهان اینه قضاوت با بقیه عزیزان
در اين جهان, انسانها در انتخاب و انجام كارهاى خوب و بد, آزادند: از يك سو, كسانى يافت مى شوند كه تمام عمر خود را صرف عبادت خدا و خدمت به بندگان او مى كنند; و از سوى ديگر, تبهكارانى ديده مى شوند كه براى رسيدن به هوسهاى شيطانى خودشان, بدترين ستمها و زشتترين گناهان را مرتكب مى گردند. و اساساً هدف از آفرينش انسان در اين جهان و مجهز ساختن او به گرايشهاى متضاد و به نيروى اراده و انتخاب, و به انواع شناختهاى عقلى و نقلى, و فراهم كردن زمينه براى رفتارهاى گوناگون و قراردادن وى بر سر دوراهيهاى حق و باطل و خير و شر اين است كه در معرض آزمايشهاى بى شمار, واقع شود و مسير تكامل خود را با اراده و اختيار برگزيند تا به نتايج اعمال اختيارى و پاداش و كيفر آنها برسد. و در حقيقت, سراسر زندگى دنيا براى انسان, آزمايش و ساختن و پرداختن هويت انسانى خويش است و حتى در آخرين لحظات زندگى هم معاف از آزمايش و تكليف و انجام وظيفه نيست .
اما مى بينيم كه در اين جهان, نيكوكاران و تبهكاران, به پاداش و كيفرى كه درخور اعمالشان باشد نمى رسند و چه بسا تبهكارانى كه از نعمتهاى بيشترى برخوردار بوده و هستند. و اساساً زندگى دنيا ظرفيت پاداش و كيفر بسيارى از كارها را ندارد مثلاً كسى كه هزاران شخص بى گناه را به قتل رسانيده است نمى توان او را جز يك بار, قصاص كرد و قطعاً ساير جناياتش بى كيفر مى ماند در صورتى كه مقتضاى عدل الهى اين است كه هر كس كوچكترين كار خوب يا بدى انجام دهد به نتيجه آن برسد.
پس هم چنان كه اين جهان, سراى آزمايش و تكليف است بايد جهان ديگرى باشد كه سراى پاداش و كيفر و ظهور نتايج اعمال باشد و هر فردى به آنچه شايسته آن است نايل گردد تا عدالت الهى, تحقق عينى يابد!
ضمناً از همين بيان, روشن مى شود كه جهان آخرت, جاى انتخاب راه و انجام تكاليف نيست
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری