صفحه 1 از 5 123 ... آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: سوالات و شبهاتی در رابطه با صحنه ی کربلا و امام حسین (ع)

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    77
    مورد تشکر
    81 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    سوالات و شبهاتی در رابطه با صحنه ی کربلا و امام حسین (ع)




    با یاد او
    سلام علیکم

    سوالات و ابهمات زیر رو کابری مطرح نمودن .
    ممنون میشم در مورد سوالات و شبهات زیر در مورد صحنه ی کربلا توضیحی بفرمائيد .
    صحت و عدم صحت وضوعاتی که پائین به آنها اشاره میشه و دلایل صحت و عدم صحت آنها .


    نقل قول نوشته اصلی توسط noobzi نمایش پست
    1. امام حسن به دستور خدا با معاویه صلح کرد و اختیار تمامی بیت المال و خراج را در اختیار گرفت !

    2. برادر امام حسن که امام حسین بودند در زمان معاویه با او بیعت نکرد و معاویه هم اصراری روی این قضیه نکرد تا مرد .در زمان یزید پیغامی برای بیعت کردن با یزید دریافت میکنه که حاضر به بیعت نمیشه ! و شبانه به دستور خدا برای حفظ جان به سمت مکه حرکت میکنه !

    3. 4 ماه در مکه میماند هنوز بیعت نکردن و کماکان امام زنده هستن !

    4. در مکه از طرف مردم کوفه نامه ای دریافت میکنند و تصمیم میگیرند با توجه به دونستن بی وفایی کوفیان به سمت کوفه حرکت کنند و از مکه خارج میشوند .

    5. در صحرای کربلا به قتل میرسه !

    حالا که فکر کردی من برات توضیح میدم :

    1. چطور پدر و برادری به دستور خدا ( که معلوم نیست از کجا وحی شده همچنین در مورد 2 ) با معاویه صلح کردن و برادر دیگر مجبور به قیام شد ؟

    2 و 3 : امام حسین بیعت نکرد و 4 ماه هم در مکه ماند و کشته هم نشد ! پس نتیجه میگیریم که خطری هم تهدید نمیکرد امام رو و یزید واقعا قصد کشتن حسین رو نداشته

    4و5 : از مدینه به مکه , تصمیم به رفتنه به کوفه , قتل در کربلا ! .... آیا شما هیچ میدونید فاصله مدینه تا کربلا 2 هزار کیلومتر هست ؟! چرا امام تصمیم گرفت در 2 هزار کیلومتر دورتر قیام کنه ؟! مگر قرار نبود امام بره به کوفه , کربلا طبق نقشه حتی سره راه مکه و کوفه نیست ! چطور سر از اونجا در آورد ؟! اگر میخواست قیام کنه چرا در مکه و مدینه قیام نکرد ؟! مکه و مدینه از نظر اتراتزیکی مناسبتر بود یا صحرای کربلا !؟

    نتیجه کلی : این قیام نبود و اسمش فراره ... و در کربلا حسین در مقابل عمل انجام شده قرار میگیره و گیر میکنه در واقع بهتره بگیم اگر این قیام بود با زن و بچه ی 6 ماه نمیرفت جنگ که ! در حال فرار به سمتی بوده ( نا مشخصه که به کدام سمت و چرا !! )


    یه سری اطلاعات در مورد حادثه کربلا و بزرگنمایی هاش بدونید بد نیست :


    تشنه ماندن حسین در صحرای کربلا در تابستان ...

    کربلا صحرا نیست بلکه جلگه و کشتزار مبیاشد و دطبق نقشه ی google earth از روی این دو عکس میتونی ببینید که کربلا کجاست : ( نقاط سبز و سیاه نشان از کشتزار بودن و سرسبزی داره )

    http://i2.tinypic.com/vdl4pf.jpg

    http://i2.tinypic.com/vdlrah.jpg

    بله کربلا نزدیک رود فرات هست و امکان نداره کناره یه چنین رود بزرگی صحرا وجود داشته باشد !! در کنار یک چنین رود پر آبی کندن 15 و حداکثر 20 متر از زمین شمارو به آب میرسونه و تعداد نفرات امام حسین در روز 7 محرم که آب بسته شد به اندازه ای بود که یک چاه حفر کنند حتی با همون 72 نفر هم میتونست این کارو بکنه و البته در جواب اونایی که میگن خاک کربلا رس و لای هست و امکان حفر چاه به راحتی وجود نداره باید بگم که همونطور که در نقشه دیدین کربلا در جلگه و در کنار رود فرات واقع شده و کشتزار بوده در نتیجه خاکش رس و لای نیست طبق نقشه میبینید که رودخانه بصورت طولی نمیتوانسته توسط لشگر یزید محاصره شده باشه کمی با بالا رفتن یا پایین آمدن در طول رودخانه امکان دسترسی به آب وجود دارد ...

    حالا یه سری بحث های جالب در مورد عروسی بعصی از امامزادگان ( قاسم ) در شب عاشورا و غسل آنها مطرح میشه که من نمیدونم چطور میتونستن غسل کنن ولی کمی آب برای علی اصغر نبوده !!

    در ضمن امکان استفاده از شیر حیوانات اهلی همراه که برای خوردن آورده بودن هم وجود داشته مثل شیر بز یا حتی شتر که مورد علاقه ی عرب ها هم هست ...

    بحث هایی که شما مطرح کردین تقریبا با چیزهایی که من نوشتم مطابقت داره تقریبا از نظر تاریخی مشکلی با هم نداریم اما مسائلی که در مورد بحث قیام کردن امام حسین و مظلوم نمایی این آقا مطرح میشه بحث اصلی منه

    اسم این داستان قیام حسین نیست , فرار حسین بهتره ! فقط بزرگنمایی در تمامی موارد صورت گرفته که من در زیر به همه ی این بزرگ نمایی ها اشاره میکنم . قبلش توجه کنید که اصلا اسم این رو من قیام نمیزارم و میگم فرار در نتیجه اصلا اهمیتی نداره اونجا چه اتفاقی افتاد ولی برای اونایی که میشینن میزنن تو سر و کله ی خودشون این مطالب بد نیست :

    تشنه ماندن حسین در صحرای کربلا در تابستان ...

    کربلا صحرا نیست بلکه جلگه و کشتزار مبیاشد و دطبق نقشه ی google earth از روی این دو عکس میتونی ببینید که کربلا کجاست : ( نقاط سبز و سیاه نشان از کشتزار بودن و سرسبزی داره )

    http://i2.tinypic.com/vdl4pf.jpg

    http://i2.tinypic.com/vdlrah.jpg

    بله کربلا نزدیک رود فرات هست و امکان نداره کناره یه چنین رود بزرگی صحرا وجود داشته باشد !! در کنار یک چنین رود پر آبی کندن 15 و حداکثر 20 متر از زمین شمارو به آب میرسونه و تعداد نفرات امام حسین در روز 7 محرم که آب بسته شد به اندازه ای بود که یک چاه حفر کنند حتی با همون 72 نفر هم میتونست این کارو بکنه و البته در جواب اونایی که میگن خاک کربلا رس و لای هست و امکان حفر چاه به راحتی وجود نداره باید بگم که همونطور که در نقشه دیدین کربلا در جلگه و در کنار رود فرات واقع شده و کشتزار بوده در نتیجه خاکش رس و لای نیست طبق نقشه میبینید که رودخانه بصورت طولی نمیتوانسته توسط لشگر یزید محاصره شده باشه کمی با بالا رفتن یا پایین آمدن در طول رودخانه امکان دسترسی به آب وجود دارد ...

    حالا یه سری بحث های جالب در مورد عروسی بعصی از امامزادگان ( قاسم ) در شب عاشورا و غسل آنها مطرح میشه که من نمیدونم چطور میتونستن غسل کنن ولی کمی آب برای علی اصغر نبوده !!
    در ضمن امکان استفاده از شیر حیوانات اهلی همراه که برای خوردن آورده بودن هم وجود داشته مثل شیر بز یا حتی شتر که مورد علاقه ی عرب ها هم هست ...

    تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که کربلا همچین صحرا نبوده بلکه کشتزار و جای سرسبزی هم بوده و همچنین مشکل آب هم به اونصورت پیش نیومده حالا مورد بعدی ...

    گرمای سوزان تابستان در صحرای کربلا :

    وقتی صحبت از گرمای سوزان و نمیدونم آفتاب داغ میکنید یادتون باشه عاشورا در تابستان نبوده عاشورا در روز 21 مهر و در فصل پاییز بوده ... از تقویم اسلامی سایت زیر استفاده کنید :

    http://www.diagnosis2012.co.uk/conv.htm

    پس گرمای سوزان تابستان هم خبری نبوده !

    .................................................. ..

    کشته شدن علی اصغر:

    این داستان کشته شدن علی اصغر (فرزند شیرخوار حسین) نیز از آن خرافات های است که فقط مغز های
    45 دقیقه ای میتوانند باورش کنند.
    داستان از این قرار است:
    حسین به علت عطش فراوان فرزند شیرخوارش را
    در بغل گرفته و جلوی سپاه میرود و میگوید دست کم به این طفل آب بدهید.از آن طرف (سپاه یزید) شخصی
    به نام حرمله که گویا تیرانداز قابلی بوده تیری را سوی نوزاد رها کرده و تیر به گلوی نوزاد برخورد میکند.
    در ظاهر تراژدی واقعا دردناکیست ولی با کمی تامل مطالبی دال بر خرافی و غیر واقعی بودن این داستان میابیم.

    نخست آنکه نوزاد شیرخوار و چندین ماهه اصلا گردنی ندارد.اگر دقت کنید سر نوزاد به بدنش چسبیده است،
    زیرا هنوز استخوان های گردن چنان رشد نکرده اند که وزن سر را تحمل کنند.پس تیر حرمله چگونه به
    گردن علی اصغر برخورد کرده؟
    دو آنکه فاصله ی میان 2 سپاه در هنگام نبرد بیش از 800-700 متر است.اگر قهرمان تیراندازی
    المپیک آن هم با آن کمان های مجهز و مدرن را نیز بیاوریم نمیتواند از آن فاصله گردن کودک که هیچ
    حتی خود کودک را نشانه بگیرد و به هدف بزند.شاید با دراگانوف نیز چنین کاری دشوار باشد چه رسد
    به تیر و کمان.
    سه آنکه برای چه حرمله نوزاد را نشانه گرفته؟در تمام جنگ ها مهمترین شخص فرمانده سپاه است.
    حرمله باید حسین را میزده نه نوزاد را.کدام عقل سالمی چنین چیزی را میپذیرد؟حرمله فرمانده سپاه
    را ول کرده و نوزاد را از پای درآورده؟
    چهار که از همه نیز جالبتر است آن است که اصلا کودک چند ماهه چه نیازی به آب دارد؟نوزاد چندین
    ماهه شیر مینوشد و نه آب و مادرش میتواند به نوزاد شیر بدهد و تشنگی او را بر طرف سازد.
    همه میدونید که مشکل غذا نداشتن سپاه امام حسین در نتیجه مادرش میتونست شیر بده به بچه ... تازه مشکل آب هم ثابت کردیم نبوده به اونصورت
    بماند که من هنوز در عجبم چطور صحبت از غسل قاسم و مراسم ازدواج او در شب عاشورا میشه اما یه ذره آب نبوده این بچه بخوره !

    خسته شدم دیگه ! اینارم گفتم بدونید :40: حالا بقیه امام ها که دیگه بحث خاصی ندارن اینا که خیلی براشون شلوغ میکنند اینطوری گندش در میاد وای به حاله بقیه ..
    تشکر
    التماس دعا

  2. تشکرها 2


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    3,425
    مورد تشکر
    1,987 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    آیا امام حسین (ع) می دانست شهید می شود ؟ اگر چنین است ، چرا با پای خویش به سوی قتلگاه رفت ؟

    بر اساس احادیث و روایات شیعی ، امامان (ع) از علم غیب موهبتی از سوی خداوند بهره مندند . خداوند متعال می فرمایند : ( عالم الغیب فلا یظهر علی غیبه احداً الا من ارتضی من رسول) جن 72
    این آیه نشان می دهد که علم غیب اختصاص به خداوند دارد و کسی جز خدا آن را نمی داند . اما ممکن است پیامبر با رضایت پروردگار متعال ، بداند و نیز ممکن است دیگر انسان ها از سوی خدا و یا به تعلیم پیامبران ، از آن اگاهی یابند .
    علامه طباطبائی (ره) - صاحب تفسیر المیزان- در این باره می گوید : " سید الشهدا (ع) - به عقیده شیعه امامیه - سومین جانشین از جانشینان پیامبر اکرم (ص) و صاحبه ولایت کلیه می باشد . علم امام (ع) به اعیان خارجیه و حوادث و وقایع - طبق آنچه از ادله نقلیه و براهین عقلیه بر می آید - دو قسم است :
    قسم اول : امام (ع) در هر شرایطی - به اذن خداوندی - به حقایق جهان هستی آگاه است ، اعم از آنها که تحت حس قرار دارند یا آنها که از دایره حس بیرون می باشند ؛ مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده .
    قسم دوم : علم عادی است که پیامبر (ص) و نیز امام (ع) مانند سایر افراد ، در مجرای اختیار و بر اساس علم عادی است و آنچه را شایسته می بیند ، انجام می دهد
    باید توجه کرد که علم قطعی امام به حوادث تغییر ناپذیر ، مستلزم جبر نیست ؛ همان طور که علم خداوند به افعال انسان ، مستلزم جبر نیست ؛ چرا که مشیت خداوندی به افعال اختیاری انسانی ، از راه اراده و اختیار تعلق گرفته است ؛ یعنی ، خداوند علم دارد که انسان با اختیار و اراده خود کدام کارها را انجام می دهد .
    درباره امام حسین (ع) نیز می دانیم و به نقل متواتر ثابت است که رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) از شهادت سید الشهدا (ع) خبر داده بودند و این اخبار در معتبرترین کتاب های تاریخ و حدیث ضبط شده است . صحابه ، همسران ، خویشاوندان و نزدیکان پیغمبر (ع) این اخبار را بلاواسطه و یا با واسطه شنیده بودند .
    همچنین وقتی امام حسین (ع) عازم هجرت از مدینه به مکه معظمه شد و هنگامی که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت ؛ اعیان و رجال اسلام در بیم و تشویش افتاده و سخت نگران شدند .
    هم به ملاحظه اینکه به طور یقین می دانستند بر طبق اخبار پیغمبر (ص) شهادت در انتظار حسین (ع) است و هم به ملاحظه اوضاع روز و استیلای بنی امیه بر جهان اسلام و رعب و هراسی که از ظلم و ستم شان در دل ها افتاده و خفقانی که قلوب مسلمین را فرا گرفته بود ؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار بنی امیه به مبارزه برخاست ، مأیوس و ناامید بودند و هم با امتحاناتی که مردم کوفه در عصر حضرت امیرالمومنین (ع) و امام حسن (ع) داده بودند ، روشن بود که امام حسین (ع) به سوی مرگ و شهادت سفر می کند و احتمال اینکه جریان به طور دیگر خاتمه یابد ، بسیار ضعیف بود .
    امام حسین (ع) به طور مکرر از قتل خود خبر می داد ؛ اما از خلع یزید و تصرف ممالک اسلامی و تشکیل حکومت به کسی خبر نداد ؛ هر چند همه را موظف و مکلف می دانست که با آن حضرت همکاری کنند و از بیعت با یزید و اطاعت او امتناع ورزند و بر ضد او شورش و انقلاب بر پا نمایند . البته آن حضرت می دانست که چنین قیامی بر پا نخواهد شد و خودش با جمعی قلیل باید قیام کنند و کشته شوند . از این رو شهادت خود را به مردم اعلام می کرد . گاهی در پاسخ کسانی که از آن حضرت می خواستند سفر نکند و به عراق نرود می فرمود : " من رسول خدا را در خواب دیدم و در آن خواب به کاری مامور شدم که اگر آن کار را انجام دهم سزاوار تر است ."
    در کشف الغمه از حضرت زین العابدین نقل شده که فرمود : " به هر منزلی فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیی بن زکریا سخن می گفت و از آن جمله روزی فرمود : از خواری دنیا نزد باری تعالی این است که سر مطهر یحیی را بریدند و به هدیه نزد زن زانیه ای از بنی اسرائیل بردند ".
    بنابر آنچه گفته شد مدارک و مصادر معتبر تاریخی دلالت دارند که امام حسین (ع) از شهادت خود و به دست نیامدن پیروزی نظامی ، علم و آگاهی داشت و قیام آن حضرت ، اعلان بطلان حکومت یزید ، احیای دین ، رفع شبهات و انحرافات فکری و نجات اسلام از ضربات کشنده حکومت یزید بود . هنر امام حسین (ع) در این بود که "حقانیت" خود را با پاسخ به دعوت کوفیان ، با تدبیر و "عقلانیت " پیش برد ؛ به گونه ای که بر همگان اتمام حجت شد و نهضت خود را با " مظلومیت " آمیخته کرد تا چهره ظالمان هر چه منفورتر در طول تاریخ باقی بماند و قابل محو شدن و کم رنگ تر شدن نباشد . لذا این رنگ الهی تنها با " شهادت و اسارت " جاودانه ماند .


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    3,425
    مورد تشکر
    1,987 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    فلسفه عزاداری بر اهل بیت (ع) و فواید آن چیست ؟

    فلسفه و حکمت عزاداری را می توان در امور ذیل ، رهیابی کرد :
    الف . محبت و دوستی : قرآن و روایات ، دوستی خاندان رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) را بر مسلمانان واجب کرده است . روشن است که دوستی لوازمی دارد و محب صادق ، کسی است که شرط دوستی را - چنان که باید و شاید - به جا آورد . یکی از مهم ترین لوازم دوستی ، هم دردی و هم دلی با دوستان در مواقع سوگ یا شادی آنان است ؛ از این رو در احادیث ، بر پایی جشن و سرور در ایام شادی اهل بیت (ع) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان ، تاکید فراوان شده است .
    حضرت علی (ع) در روایتی می فرماید : " شعیه و پیروان ما در شادی و حزن ما شریکند " . امام صادق (ع) نیز فرمودند : " شیعیان ما پاره ای از خود ما بوده و از زیادی گل ما حلق شده اند ؛ آنچه که ما را بد حال یا خوشحال می سازد ، آنان را بدحال و خوشحال می گرداند . "
    جز این وظیفه عقلانی و شرعی ، ایجاب می کند که در ایام عزاداری اهل بیت (ع) حزن و اندوه خود را به " زبان حال " ؛ یعنی ، با اشک ، آه و ناله و زاری ، از نظر خوراک ، با کم خوردن و کم آشامیدن مانند افراد غم زده و از نظر پوشاک ، با پوشیدن لباسی که از حیث جنس و رنگ و نحو پوشش در عرف ، حکایت گر اندوه و ناراحتی است ، آشکار سازیم .
    ب . انسان سازی : از آنجا که در فرهنگ شیعی ، عزاداری باید از سر معرفت و آرمان های آنان بوده و بدین شکل ، آدمی را به سمت الگو گیری و الگو پذیری از آنان سوق می دهد .
    فردی که با معرفت در مجالس عزاداری ، شرکت می کند ؛ شعور و شور ، شناخت و عاطفه را در هم می آمیزد و در پرتو آن ، انگیزه ای قوی در او پدیدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداری ، مانند محبی می شود که فعال و شتابان ، به دنبال پیاده کردن اوصاف محبوب در وجود خویشتن است .
    ج . جامعه سازی : هنگامی که مجلس عزاداری ، موجب انسان سازی گشت ؛ تغییر درونی انسان به عرصه جامعه نیز کشیده می شود و آدمی می کوشد تا آرمان های اهل بیت (ع) را در جامعه حکم فرما کند .
    به بیان دیگر ، عزاداری بر اهل بیت (ع) ؛ در واقع با یک واسطه زمینه را برای حفظ آرمان های آنان و پیاده کردن آنها فراهم می سازد . به همین دلیلی می توان گفت : یکی از حکمت های عزاداری ، ساختن جامعه بر اساس الگوی ارائه شده از سوی اسلام است .
    د . انتقال دهنده فرهنگ شیعی به نسل بعد : کسی نمی تواند منکر این حقیقت شود که نسل جدید در سنین کودکی ، در مجالس عزاداری با فرهنگ اهل بیت (ع) آشنا می شوند . به راستی عزاداری و مجالس تعزیه ، یکی از عناصر و عوامل برجسته ای است تا آموزه های نظری و عملی امامان راستین ، به نسل های آینده منتقل شود .
    مراسم عزاداری ، به دلیل قالب و محتوا ، بهترین راه برای تعلیم و تربیت نسل جدید و آشنایی آنان با گفتار و کردار اهل بیت (ع) است .
    سوالات و شبهاتی در رابطه با صحنه ی کربلا و امام حسین (ع)



  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    3,425
    مورد تشکر
    1,987 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    فلسفه و حکمت عزاداری بر امام حسین (ع) چیست ؟

    مساله انسان سازی ، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد در مجالس امام حسین (ع) قوی تر نیز می باشد ؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین (ع) و نیز آموزه های تربیتی ، سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی عاشورا ، در تعالی و بالندگی انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا ، مولفه های اساسی و اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل بعد منتقل می شود .
    با توجه به بیانات ، سخنان و شعارهای عاشورا ، می توان عناصر انسان ساز ، جامعه ساز و فرهنگ ساز را ملاحظه کرد ؛ مواردی چون :
    عبادت ، ایثار ، شجاعت ، توکل ، صبر ، امر به معروف و نهی از منکر ، نابودی اسلام در شرایط سلطه یزیدیان ، حرمت بیعت با کسی چون یزید ، شرافت مرگ سرخ بر زندگی ذلت بار ، اندک بودن انسان های راستین در صحنه امتحان ، لزوم شهادت طلبی در عصر حاکمیت باطل ، زینت بودن شهادت برای انسان ، تکلیف مبارزه با سلطه جور و طغیان ، اوصاف پیشوای حق ، تسلیم و رضا در برابر خواسته خدا ، همراهی شهادت طلبان در مبارزات حق جویانه ، حرمت ذلت پذیری برای آزادگان و فرزانگان مومن ، پل بودن مرگ برای عبور به بهشت برین ، آزادگی و جوانمردی ، یاری خواهی از همه و همیشه در راه احقاق حق .
    درس آزادی به دنیا دارد رفتار حسین بذر همت در جان افشاند ، افکار حسین
    گر نداری دین به عالم، لااقل آزاده باش این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین
    مرگ با عزت ز عیش در مذلت بهتر است نغمه ای می باشد از لعل دربار حسین
    در عین حال موارد ذیل علاوه بر موارد پیش گرفته ، می توانند حکمت عزاداری بر امام حسین را تبیین کنند :
    1- نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان ؛
    2- عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران ؛
    3- زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق ؛

    چرا عزاداری سایر امامان (ع) مانند عزاداری امام حسین (ع) نیست ؟

    این به دلیل گستردگی کمی و کیفی واقعه عاشوراست . وضعیت خاص جهان اسلام و مسلمانان ، حالات حاکمان مسلمان و ظلم های فراوان آنان ، در بند کشیده شدن انسانیت و آزادی ، تحقیر امت اسلامی ، سلب امنیت ، تشدید ظلم علیه شیعیا ، فراموشی آموزه هایی چون امر به معروف و نهی از منکر ، شیوع بدعت ها و ورود آنها به دین ، اخلال در وحدت مسلمانان ، فراموشی اخلاق اسلامی و انسانی و ... از یک سو و موقعیت ویژه اباعبدالله (ع) از جهت مظلومیت و تنهایی ، کیفیت برخورد مسلمانان به ظاهر دوست با حضرت ، نوع جنگ و برخورد فیزیکی با آن حضرت و اصحاب و اهل و عیالش ، آموزه ها و درس های تربیتی ، اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و دینی و به خصوص امام حسین (ع) از سوی دیگر ؛ همه و همه شکل خاصی به این حادثه داده است که ابعاد گوناگون ، پیچیده و ژرف آن ، موضوعات و مسائل فراوانی را برای تحقیق و پژوهش فرا روی محققان قرار داده است و این با توجه به وجود هزاران کتابی است که تا کنون در زمینه این رویداد ، به نگارش در آمده است .
    حضرت رسول (ص) امام علی (ع) ، حضرت زهرا (س) ، امام حسن مجتبی (ع) و معصومان پس از اباعبدالله (ع) ؛ به دلیل همین ویژگی های خاص و منحصر به فرد قصه کربلا ، این همه برای احیای یادکرد آن در قالب عزاداری تاکید فرموده اند .
    به هر روی نفس حوادث عاشورا و ابعاد گوناگون آن ، آن را واقعه ای بی نظیر در تاریخ ساخته است ؛ چنان که امام صادق (ع) فرمود : " لا یوم کیومک یا ابا عبدالله " و روشن است که نکوداشت هر واقعه ای ، به گستردگی آن بستگی دارد و چون حادثه عاشورا چنین است ، عزاداری آن نیز کماً و کیفاً با عزاداری برای واقعه های دیگر قابل مقایسه نیست .

  6. تشکرها 2


  7. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    3,425
    مورد تشکر
    1,987 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    وجود روایاتی که ثواب عزاداری برای امام حسین (ع) را بی حد و مرز ذکر می کند تا چه اندازه صحیح است ؟

    عزاداری برای سالار شهیدان ، آقا ابا عبدالله الحسین (ع) از بزرگترین اسباب تقرب به خداوند و دارای اجر و ثواب فراوان می باشد . روایات بسیاری در این خصوص در کتابهای معتبر وارد شده که در میان آنها ، احادیث دارای اعتبار کافی و قابل اعتماد نیز فراوان است .
    در این مورد چند نکته اساسی را باید در نظر گرفت :
    1- این گونه روایات نیز مشتمل بر صحیح و سقیم هستند .
    2- مقصود از روایات هایی که آثار خاصی را برای بعضی از اعمال ذکر کرده اند ، این نیست که فلان عمل " علت تامه " آن اثر است ؛ بلکه مقصود اقتضای اثر است . " علت تامه " مجموع علل موثر بر یک چیز با رفع تمام موانع است . تاثیر چنین علتی بر معلول ، حتمی و ضروری است و به هیچ وجه تخلف بردار نیست . در حالی که "مقتضی" ، یکی از شرایط موثر بر یک پدیده است که در صورت نبود موانع ، می تواند اثر کند ؛ ولی اگر مانعی بر سر راه آن قرار گیرد ، توان تاثیر ندارد .
    چنین چیزی در جهان مادیات و اسباب و مسببات طبیعی نیز هست ؛ مثلا اگر گفته می شود : " آتش سبب احتراق چوب است " ، به نحو مقتضی است ؛ یعنی تا دیگر شرایط مانند وجود اکسیژن پدیدار نشود و موانع برطرف نگردد ، عمل احتراق صورت نخواهد پذیرفت .
    بنابراین اگر کسی چوب تری را در آتش اندازد و با گذشت چند دقیقه ، از احتراق خبری نباشد ، نباید در آن گزاره تردید کند ؛ بلکه باید جست و جو کند که آیا این گزاره مشروط به شرایطی نیز هست یا نه ؟ و آیا مانعی برای تاثیر آتش در چوب وجود دارد یا خیر ؟ آن گاه خواهد دید که این گزاره - ضمن دارا بودن ارزش صدق - مشروط به شرایط متعددی است ؛ از قبیل وجود اکسیژن و نبود موانعی چون رطوبت درچوب ، تناسب میزان حرارت آتش با مقدار مقاومت چوب و ... . لیکن اگر تمام شرایط و رفع موانع مفروض پدید آمد ؛ یعنی ، علت تامه محقق شد .
    حتما چوب آتش خواهد گرفت و تخلف آن ، به معنای کذب گزاره یاد شده است . تاثیر این اعمال نیز به نحو " جزء العله " و " مقتضی " است و همواره با دیگر شرایط عمل می کند .
    اما اینکه آن شرایط دقیقا چیست ؟ سهم هر یک تا چه اندازه است ؟ آیا تاثیر این عمل و هر شرط دیگری ، در همه موارد یکسان است ؟ یا ممکن است در موردی نقش اصلی تری را ایفا کند و در جای دیگری عامل دیگر ؟ مکانیسم تاثیر چگونه است ؟ آیا دیگر ابزارها را در اثر گذاری تقویت می کند یا خود مستقیما اثر می گذارد ؟ اینها و ده ها سوال دیگر ، مسائلی است که ریشه عقلی و فکری بشر هنوز در حدی نیست که بتواند به طور کاملا دقیق ، به آنها پاسخ دهد و یکی از خدمات بزرگ پیامبران به بشر ، آگاه سازی وی از وجود چنین عاملی است که عقل به تنهایی قادر به شناخت آن نیست .
    آنچه به طور کلی می توان با ژرف کاوی فلسفی و تحقیق در نصوص دینی دریافت ، این است که : دایره علیت ، منحصر به علل و معلولات مادی نیست ؛ بلکه علل طبیعی مقهور ماورای طبیعت هستند .
    3-گستره کمی و کیفی ثواب هایی که بر گریه ، عزاداری و زیارت امام حسین (ع) ذکر شده است ، تعجبی ندارد ؛ زیرا در مقابل آن همه ایثار ، شجاعت ، توکل ، رضا ، مردانگی ، آزادگی و ... و بالاتر مصایبی که آن حضرت متحمل شدند ، این همه ثواب جا دارد . توجه و دقت در داستان ذیل ، این مطلب را روشن تر می سازد .
    علامه بحر العلوم به سامرا می رفت ، در راه به مسأله گریه بر امام حسین (ع) که باعث آمرزش گناهان می شود ، فکر می کرد . عربی بر مرکبی سوار ، مقابلش رسید و سلام کرد و پرسید : جناب سید ، شما را متفکر می بینم ؟ اگر مساله علمی است بفرمائید ، شاید من هم چیزی بگویم .
    بحرالعلوم فرمود : در این فکربودم که چگونه می شودحق تعالی این همه ثواب به زائران و گریه کنندگان حضرت سیدالشهدا می دهد ؛ مانند آن که " هر قدمی که زائر بر می دارد ، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته می شود ، و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود ؟ "
    آن سوار عرب فرمود : تعجب مکن ! منن برای شما مثل می آورم تا مشکلت حل شود . سلطانی در شکارگاه از همراهانش دور افتاده بود . در آن بیابان وارد خیمه ای شد و پیرزنی را با پسرش در گوشه خیمه دید . آنان بزی داشتند که زندگی شان از شیر آن بز تامین می شود و غیر از آن چیز دیگری نداشتند . آن پیرزن ، بزر را برای سلطان ذبح کرد و طعامی حاضر کرد . او سلطان را نمی شناخت و فقط برای اکرام مهمان ، این عمل را انجام داد . سلطان شب را آنجا ماند و روز بعد در دیدار عمومی واقعه دیشب خود را نقل نمود و گفت : من در شکارگاه از غلامان دور افتادم و در حالی که شدیداً تشنه و گرسنه شده بودم و هوا به شدت گرم بود ، به خیمه آن پیرزن رفتم ، او مرا نمی شناخت و در همان حال سرمایه او پسرش بزی بود که از شیر آن ، زندگی را می گذراندند . آن را کشتند و برای من غذا آماده کردند . حال در عوض این محبت ، به این پیرزن و پسرش چه بدهم و چگونه تلافی کنم ؟
    یکی از وزیران گفت : صد گوسفند به او بدهید ، دیگری گفت : صد گوسفند و صد اشرفی به او بدهید ، دیگری گفت : فلان مزرعه را به ایشان بدهید .
    سلطان گفت : هر چه بدهم کم است . اگر سلطنت و تاج و تختم را بدهم ، مکافات به مثل کرده ام . چون آنها هر چه داشتند به من دادند ، من هم باید هر چه دارم به آنان بدهم .
    حضرت سید الشهدا (ع) هر چه داشت از مال ، اهل عیال ، پسر ، برادر ، فرزند ، سر و پیکر ، همه و همه را در راه خدا داد . حال اگر خداوند بر زائران و گریه کنندگان آن حضرت ، آن همه اجر و پاداش و ثواب بدهد ، نباید تعجب نمود . این را فرمود و از نظر سید بحر العلوم غایب شد .
    سوالات و شبهاتی در رابطه با صحنه ی کربلا و امام حسین (ع)



  8. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    3,425
    مورد تشکر
    1,987 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    علت اهمیت زیارت عاشورا ، چیست ؟ فواید آن چیست ؟

    درباره زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد و در خصوص زیارت عاشورای معروف ، احادیث متعددی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) نقل شده است . امام باقر (ع) این زیارت را به یکی از اصحابش به نام "علقمه بن محمد حضری "آموزش داده است .
    از آن جا که زیارت نوعی اعلام و موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد ، آنچه به عنوان متن زیارتی خوانده می شود ، از نظر محتوا و جهت دهی ، از حساسیتی ویژه برخوردار است . به همین جهت ائمه (ع) با آموختن نحوه زیارت به یاران خود ، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده اند ؛ به گونه که زیارتنامه های رسیده از معصومان (ع) مانند زیارت جامعه کبیره ، عاشورا ، آل یاسین و ناحیه مقدسه – گنجینه ای از تعالیم و آموزش های عالی آنان است .
    زیارت عاشورا – که از تعالیم امام باقر (ع) است – به سبب آثار سازنده فردی و اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف ، اهمیت ویژه دارد . شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از :
    1-ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
    این محبت موجب می شود ، زائر آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی فکری و عملی با آنان بکوشد ؛ همچنان که در قسمتی از زیارت ، از خدا می خواهد زندگی و مرگش را یکسره همانند آنان قرار دهد : " اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی محمد و آل محمد ".
    از آنجا که این محبت به خاطر خداوند است – و خاندان عصمت از آن جهت که الهی و منسوب به اویند، محبوب واقع شده اند – مایه تقرب به خداوند است . در قسمتی از زیارت چنین می خوانیم :" اللهم انی اتقرب الیک بالموالاه لنبیک و آل نبیک " .
    2-پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر
    تکرار لعن و نفرین بر ستمگر در این زیارت ، موجب پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر می شود . او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به پیروان حق و دوستان خاندان عصمت ، پایه های ایمان دینی خود را مستحکم می کند . مگر ایمان چیزی جز حب و بغض در راه خداست : " هل الایمان الا الحب و البغض " ؟ مومن واقعی در برابر ستم بی موضع نیست . از ستمگر نفرت و انزجار آشکاری دارد و با مظلوم و جبهه حق اعلام همراهی می کند : " یا ابا عبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم " .
    3-دوری جستن از خط انحراف
    در این زیارت ، ریشه های ظلم هدف قرار می گرد : " فلعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها " ستمی که در عاشورا تحقق یافت ، در قلب تاریخ ستم ریشه دارد . این ظلم یک حلقه از حلقه های ستمی است که با انحراف میسر اصیل خلاقت آغاز شد .
    4-الهام گرفتن ، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه های هدایت
    در این زیارت آمده است : " فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم ، ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره و ان یثبت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخره " زائر پس از آنکه به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دوری جست ، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان ، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار می دهد ؛ یعنی ، اسوه ها و الگوهای هدایت را – که از سوی خداوند منصوب شده اند – سر مشق خود قرار می دهد و همگامی با آنان را می طلبد .
    5-ترویج روحیه شهادت طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا
    6-احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت

    چرا در فرهنگ شیعه ، همیشه حزن ، اندوه و عزاداری حاکم است ؟

    یکم . البته در فرهنگ شیعه اعیاد بزرگی وجود دارد مانند روز تولد چهارده معصوم ، عید سعید غدیر خم ، عید قربان ، عید فطر ، مبعث و ... همه روزهای شادمانی و سرور است .
    دوم . اگر ملتزمان به فرهنگ شیعی ، سرور و شادمانی خود را به صورت عزاداری علنی نمی کنند ، اشکال از فرهنگ نیست ؛ بلکه پیروان فرهنگ ، این کوتاهی را کرده اند .
    سوم . در فرهنگ اسلامی به همان اندازه که به سوگواری بر اهل بیت (ع) تاکید شده است ، به سرور و شادمانی نیز توصیه شده است و حتی در کلمات و جملات گوناگونی ، به شادمان کردن دیگران امر شده است . رسول خدا (ص) به شادمان کردن فرزندان یتیم مومن ، کودکان و مومنان دستور داده اند . آن حضرت در حدیث زیبایی فرموده اند : " کسی که مومنی را شادمان کند ، مرا شادمان کرده است و هر که مرا شادمان کند ، خداوند را شاد کرده است "
    چهارم ، یکی از دلایل غائب بودن عزاداری بر سرور و شادمانی در فرهنگ شیعی ، ظلمی است که به اهل بیت (ع) رفته است ، ظلمی که نمی توان در تاریخ ، برابری برای آن پیدا نمود . از این رو ، بدیهی است که در حد ظلم عظیمی که بر امامان معصوم رفته است ؛ یاد کرد مظلومیت آنان در قالب سوگواری ، مرثیه و روضه خوانی گسترده تر از شادمانی باشد و در این میان از آنجا که ظلمی که به سیدالشهدا (ع) شده ، از ظلم های دیگر به امامان (ع) برتر و عمیق تر بود ، ذکر مصایب آن حضرت بیشتر و فراگیرتر است

  9. تشکرها 2


  10. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0




    1. چطور پدر و برادری به دستور خدا ( که معلوم نیست از کجا وحی شده همچنین در مورد 2 ) با معاویه صلح کردن و برادر دیگر مجبور به قیام شد ؟




    پاسخ : اجازه بدهيد سوال شما را كاملتر كنيم و قدري جلوتر برويم .
    چرا علی بن ابی طالب در زمان‏ خلافت ابوبکر قیام نکرد ؟
    چرا در زمان خلافت عمر قیام نکرد ؟
    چرا در زمان‏ خلافت عثمان قیام نکرد ولی بعد از عثمان که آمدند با او بیعت کردند ، محکم ایستاد ، در صورتی که از نظر علی بن ابی طالب همانطوری که ابوبکر غاصب بود معاویه هم غاصب بود ؟
    برای اینکه آنچه که در نظر اسلام اصالت‏ دارد مطلب دیگری است و آن اینست که آن اقدامی که حفظ حوزه اسلام با او بشود ، بر هر اقدام دیگر مقدم است .
    ...
    پیغمبر حضرت علی را برای خلافت نامزد کرده است ، یکدفعه بعد از پیغمبر جریان دیگری به وجود می‏آید ، پیر مردها و اکابر اصحاب پیغمبر به‏ فکر می‏افتند که از این قضیه استفاده بکنند . در همان حال مردمی تازه‏ مسلمان هستند که هنوز اسلام در دل آنها نفوذ نکرده است ، تازه شهرت اسلام‏ به دنیای خارج عرب کشیده شده است . حالا مصلحت اسلام ایجاب می‏کند که‏ یک آرامش کاملی برقرار باشد . اولا باید غائله مرتدها خوابانده شود .
    ثانیا آنها که از دور می‏آیند که این حسابها سرشان نمی‏شود . از نظر آنها علی بن ابی طالب و ابوبکر علی السویه هستند . مصلحت اسلام اینطور ایجاب‏ می‏کند که حالا که اینها عمل ناشایستی مرتکب شده‏اند ، آن کسی که در اینجا ذیحق است ، دندان روی جگر بگذارد البته نه به خاطر جان خودش بلکه به‏ خاطر مصلحت اسلام . مصلحت اسلام اینطور ایجاب می‏کند که علی ( ع ) دندان‏ روی جگر بگذارد و در صف مأمومین ابوبکر هم شرکت بکند و با عمر نیز همینطور رفتار کند و به سؤالات و اشکالات مردم جواب بدهد . چیزی که از نظر علی اصالت دارد حیثیت و آبروی اسلام است . در اینجا دندان روی جگر گذاشتن، بهتر آبروی اسلام را حفظ می‏کند یا لااقل کمتر آبروی اسلام را می‏برد.

    ...
    اما قضیه می‏گذرد ، اوضاع زمان تغییر می‏کند ، اسلام جهانگیر می‏شود . زمان‏ معاویه پیش می‏آید ، معاویه حیثیت عمر و ابوبکر را ندارد . او کسی است‏ که خودش و پدرش سالها علیه اسلام جنگیده‏اند . حسابها عوض شده است . در اینجا علی با معاویه می‏جنگد . زمان امام حسن پیش می‏آید . در این زمان در اثر جریانهای زیادی که در زمان امیرالمؤمنین پیش آمد و از همه بالاتر آن‏ حالت سست عنصری‏ای که اصحاب امام حسن به خرج دادند ، اگر امام حسن‏ مقاومت می‏کرد ، کشته می‏شد ولی نه کشته شدن شرافتمندانه و افتخارآمیز آنگونه که حسین بن علی کشته شد . حسین بن علی با هفتاد و دو نفر کشته شد ، یک شهادت آبرومندانه و در یک وضع و شرایط خاص که هزار و سیصد سال‏ دارد اسلام را آبیاری می‏کند . در زمان امام حسن یک حالت رخوت و سستی و خستگی در شیعیان پیدا شده بود که اگر این کار ( مقاومت در مقابل معاویه‏ ) ادامه پیدا می‏کرد ، یک وقت خبردار می‏شدند که حضرت را دست بسته‏ تحویل معاویه داده‏اند . هنوز صابون معاویه و بنی امیه درست به جامه مردم‏ نخورده بود . بیست سال معاویه حکومت کرد ، مغیره بن شعبه و زیادبن ابیه‏ که به جان مردم افتادند آنوقت مردم فهمیدند که اشتباه کردند که در زمان‏ حضرت علی دعوت او را لبیک نگفتند ، اشتباه کردند که امام حسن را تحویل‏ معاویه دادند . لهذا بعدها ( بعد از حادثه کربلا ) عده‏ای پیدا شدند و توابین را به وجود آوردند که همانها بودند که دور مختار را گرفتند .
    ...
    عواملی بود که شرایط را برای قیام امام حسین ( ع ) مساعد می‏کرد . گذشته‏ از این ، وضع یزید با وضع معاویه فرق می‏کرد . معاویه در لباس نفاق کار می‏کرد ، یزید در لباس کفر ، معاویه لااقل روی کارهایش سرپوش می‏گذاشت ، علنا شراب نمی‏خورد ، علنا سگ بازی نمی‏کرد ، صورت ظاهر را حفظ می‏کرد ، ولی یزید جوانی بود دیوانه و پرده در که حساب موقعیت خودش را نمی‏کرد که هر چه هست بالاخره مردم او را خلیفه پیغمبر می‏دانند . اینقدر شراب‏ می‏خورد تا مست می‏شد و در حضور جمعیت به پیغمبر ناسزا می‏گفت . واقعا اگر قضایای کربلا نبود و امام حسین قیام نمی‏کرد و سبب نمی‏شد که یزید از بین برود و او همان بیست سالی را که معاویه خلیفه بود خلافت می‏کرد ، اصلا حوزه اسلام منقرض می‏شد . پس شرایط زمان خیلی فرق می‏کند . بنابراین امام‏ حسن همان برنامه را اجرا کرد که امام حسین اجرا کرد و امام حسین همان‏ برنامه را اجرا کرد که امام حسن اجرا کرد ، فقط شکل کارشان با هم فرق‏ داشت ، ولی روح هر دو یکی بود .
    ...



  11. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    2 و 3 : امام حسین بیعت نکرد و 4 ماه هم در مکه ماند و کشته هم نشد ! پس نتیجه میگیریم که خطری هم تهدید نمیکرد امام رو و یزید واقعا قصد کشتن حسین رو نداشته
    خير . اگر يزيد نمي خواست امام حسين را بكشد ،‌ او را در صحراي كربلا به فجيعترين وضع همراه بهترين نزديكانش به شهادت نمي رساند.
    اتفاقا عبدالله بن عمر و ابن عباس و بعضي ديگر به آن حضرت پيشنهاد دادند و خواستار شدند كه چون به احترام حرم كسي متعرض شما نخواهد شد, در همين جا بمان و با يزيد بيعت نكن و در اين محل امن و جوار خانة خدا محترم و مكرم اقامت فرما. اما امام اين پيشنهاد را هم نپذيرفت؛ زيرا مي‎دانست بني‎اميّه آن حضرت را خواهند كشت و در هر كجا به او دست يابند اگر چه در زير پردة كعبه يا در خانه باشد از او دست بردار نيستند و به احترام حرم و كعبه توجه ندارند. مي‎دانست كساني را گماشته‎اند كه در همان موسم حج, ناگهان بر آن حضرت حمله كنند و خونش را بريزند. در اين صورت هم احترام حرم هتك مي‎شد و هم خونش به هدر مي‎رفت و شهادتش براي اسلام مثمر ثمري نمي‎شد، زيرا ممكن بود حاكم مكه, مردم را به اشتباه بيندازد و جمعي را به اسم شركت و توطئه در قتل آن حضرت دستگير كند. از اين جهت حسين تصميم به خروج از مكه گرفت تا انكس نباشد كه پيغمبر(ص) خبر داد به واسطه او حرمت حرم هتك مي‎شود.




  12. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0




    4و5 : از مدینه به مکه , تصمیم به رفتنه به کوفه , قتل در کربلا ! .... آیا شما هیچ میدونید فاصله مدینه تا کربلا 2 هزار کیلومتر هست ؟! چرا امام تصمیم گرفت در 2 هزار کیلومتر دورتر قیام کنه ؟! مگر قرار نبود امام بره به کوفه , کربلا طبق نقشه حتی سره راه مکه و کوفه نیست ! چطور سر از اونجا در آورد ؟! اگر میخواست قیام کنه چرا در مکه و مدینه قیام نکرد ؟! مکه و مدینه از نظر اتراتزیکی مناسبتر بود یا صحرای کربلا !؟

    نتیجه کلی : این قیام نبود و اسمش فراره ... و در کربلا حسین در مقابل عمل انجام شده قرار میگیره و گیر میکنه در واقع بهتره بگیم اگر این قیام بود با زن و بچه ی 6 ماه نمیرفت جنگ که ! در حال فرار به سمتی بوده ( نا مشخصه که به کدام سمت و چرا !! )


    پاسخ: امام حسين عليه السلام مي توانست در شهر مكه قيام كند و عامل يزيد را از شهر بيرون نمايد و از همانجا نامه‎ها به اطراف و شهرها بنويسد و مردم را به شورش و انقلاب دعوت كند، نتيجه اين مي‎شد كه يزيد به مكه قشون مي‎فرستاد، و مكه را محاصره مي‎كرد و كعبه را خراب و اهل مكه را قتل عام مي‎نمود.
    امام حسين مقصد سياسي نداشت و كسي هم نبود كه محرمات و شعائر خدا و مقدسات را سبك بشمارد. او, اعتراضش به بني‎اميّه اين بود كه محرمات را هتك و شعائر و احكام را ضايع كرده‎اند, پس چگونه راضي مي‎شد, جريان كار طوري پيش آيد كه بني‎اميّه, احترام حرم خدا را هتك نمايند. او مي‎دانست كه اعلان قيام در مكه, موجب هتك مسجد و تخريب خانه و اسائه ادب به تمام مشاهد ومواقف حرم خواهد شد. اين دورانديشي و متانت رأي حسين بعدها هنگام قيام زبير آشكار گرديد، لذا از اين كه حرم را مركز قيام و نهضت قرار دهد جداً خودداري فرمود.

    اما اين كه چرا آن حضرت كربلا را انتخاب كرد ،‌ همين سوال را محمد بن حنفيه از آن حضرت پرسيد و حضرت پاسخ دادند رسول خدا(ص) فرمود: "یا حسین اخرج فإنّ الله، قد شاء أن یراک قتیلاً". بنا بر اين حرکت امام حسین علیه السلام در روز هشتم ذی الحجه به سوی کربلا، در راستای وظیفة قیام بود. اما اين كه چرا اين تلاقي و برخورد در صحراي كربلا اتفاق افتاد چون ،‌لشكريان يزيد در اين منطقه جلوي حركت امام را گرفتند و گرنه مقصد امام عليه السلام كوفه بود.

    اما اين كه چرا خانواده خود را به همراه برد :


    قيام عاشورا يك نهضت حساب شده و با برنامه بود، نه اينكه شورش كور و بي هدف، و براي لحظه به لحظه، و روز به روز، و مقطع به مقطع آن دور انديشي شده بود و با پيش بيني همة احتمالات و صورتهاي حادثه، چاره انديشيهاي دقيقي از جانب امام( صورت گرفته بود. با مروري بر حادثه عاشورا از آغاز حركت امام حسين( از مدينه به مكه و تا شهادت در كربلا، به نمونه هايي از اين برنامه ريزيها و تدبيرها بر مي خوريم كه به برخي از آنها اشاره مي گردد.
    1.تعيين نيروي گزارشگر در مدينه براي اطلاع از اوضاع و احوال، 2.خنثي شدن توطئة و ترور امام در مكه با خروج به موقع امام از مكه.(در حالي كه به قصد انجام اعمال حج احرام بسته بود بي درنگ به طواف خانه خدا رفت و حج را به عمره بدل كرد و براي حفظ حرمت كعبه، مكه را به قصد عراق ترك كرد.)، 3.جمع آوري اطلاعات از رهگذران و مسافران در طول مسير از مكه به سمت كوفه، 4. تصفيه عناصر نامطمئن و بدون انگيزة شهادت طلبانه از سپاهيان امام، 5. آرايش نيرو در جبهه كربلا توسط امام با رعايت فنون نظامي، 6. سازماندهي نفرات خود و ممانعت از نفوذ دشمن به خيمه هاي امام، 7. تلاش در جهت ايجاد اختلال در تصميم‌گيري فرماندهان نظامي دشمن، 8. تبليغات عليه حكومت شام و نامشروع دانستن حكومت يزيد، از جمله نكته هايي كه قابل تأمل است، همراه آوردن زنان و اطفال به عنوان شهود براي صحنه هاي عاشورا، جهت افشاگري هاي بعدي و بهره گيري از حضور زنان و كودكان در تأثيرگذاري عاطفي بر مردم. بدين ترتيب امام با به همراه بردن زنان و كودكان به دنيا نشان داد كه بني اميه بدون هيچ توجيه منطقي و ديني با زيرپاگذاردن همة مسائل انساني، چگونه با وي رفتار كردند. و بدين وسيله با وجود شاهداني چون زنان و كودكان به اسارت رفته اش، خون او و ياران شهيدش در كربلا هدر نرفت، و راهي كه رفته بود و هدفي كه دنبال مي كرد بدون شاهد نماند و به فراموشي سپرده نشد، چرا كه آنان شاهد تمام آنچه بودند كه ميان او و دشمنانش واقع شد.
    دكتر بنت الشاطي در كتاب خود ـ قهرمان كربلا ـ مي نويسد : "زينب( خواهر امام حسين( لذت پيروزي را بر ابن زياد و بني‌‌اميه تبديل به زهر كرد. او قطرات زهرهاي كشنده را در جام پيروزمندان نبرد كربلا ريخت و باعث و باني همة حركتهاي بعد، از جمله قيام مختار و عبدا...بن زبير، و عاقبت، سقوط حكومت اموي و اصالت گرفتن مذهب شيعه گرديد."( حماسه حسيني، شهيد مطهري / زندگاني دوازده امام : هاشم معروف الحسيني / قيام حسين( ، سيد جعفر شهيدي) )
    ماريني خاورشناس آلماني مي گويد : "اين قيام از همان لحظه نخست از سوي امام حسين( داراي برنامه و حساب شده بود و هنگام پيروزي و ميوه چيني از آن را نيز امام مي دانست. بنابراين قيام او عليه يزيد در واقع تصميم روح بزرگ او بود كه زير بار تسليم و ذلّت نرفت و پيروزي آني را نپسنديد، لذا همراه خانواده و فرزندانش به قيامي برخاست كه پيروزي بلند مدت را پس ازشهادتش نصيب خود ساخت و بدين وسيله چيزي را زنده و جاودان ساخت كه بدون چنين شهادتي در واقع مرده بود.( زندگاني دوازده امام، هاشم معروف الحسيني، ج2، ص103 همان، ج2،ص104)



  13. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    تشنه ماندن حسین در صحرای کربلا در تابستان ...
    کربلا صحرا نیست بلکه جلگه و کشتزار مبیاشد و دطبق نقشه ی google earth از روی این دو عکس میتونی ببینید که کربلا کجاست : ( نقاط سبز و سیاه نشان از کشتزار بودن و سرسبزی داره )
    http://i2.tinypic.com/vdl4pf.jpg
    http://i2.tinypic.com/vdlrah.jpg

    پاسخ: واقعا بايد به هوش محققانه و شگفت انگيز نويسنده مقاله آفرين گفت كه تواتر تاريخي و منابع مستند مستشرقان و مورخان مشهور و دانشمندان را رها كرده و مستند مطلب علمي خود را نرم افزار گوگل ارث قرار داده و آن هم نقشه اي متعلق به 1300 سال بعد از واقعه عاشورا. من كه حيرانم از اين ژرف كاوي!


  14. تشکرها 2


صفحه 1 از 5 123 ... آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود