جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: چگونه در قرآن مرگ و عذاب الهی جز نعمت ها محسوب می شود؟
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۹, ۱۰:۴۷ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 90
- مورد تشکر
- 50 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چگونه در قرآن مرگ و عذاب الهی جز نعمت ها محسوب می شود؟
درود
آيا سوزاندن انسانها در آتش جهنم ، كار منطقي است ؟
توضيحات بيشتر در ...............
لطفا نظرتان را بيان كنيد
ویرایش توسط meshkaat : ۱۳۸۷/۰۵/۲۹ در ساعت ۱۱:۰۴ دلیل: لطفا توضيحات خود را همين جا بيان كنيد.
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۹, ۱۱:۰۸ #2
به نام خدا
سلام
این کل عذابها است امیدوارم جوابت ر وبگیری
عذابهای روحی
1 ـ ظلمت شديد و فراگير؛ تاريكى خودش به تنهايى وحشت زا و ترسناك است و تاريكى جهنم فوق تاريكى ها و فراگير است :
بـرويـد بـه سـوى سايه اى سه شاخه (از دود) كه نه سايه گستر است و نه از آتش بازمى دارد.
2 ـ كـورى ، كـرى و لالى ؛ انسان با كمك گرفتن از حواسّ با ديگران انس مى گيرد و از وحشت تـنـهـايـى نـجـات مـى يـابـد ولى در جـهـنـّم هـمـه ايـن اسـبـاب از اهل آتش گرفته شده و آنها در وحشت فوق العاده ظلمت و تنهايى اسير خواهند بود.
البـتـه جـهـنـمـيـان از شـنيدن و ديدن چيزهاى خوب و نشاطانگيز كر و كورند و زبان سخن گفتن بـراى انس گرفتن و عذرخواهى كردن و... را ندارند اما مناظر وحشت انگيز و هولناك را مى بينند و صـداهـاى مـهـيـب و وحشتناك را مى شنوند و بوهاى متعفن را استشمام مى كنند و زبان دشنام گفتن به همديگر را دارند.
3 ـ دشـمـنـى ، كـيـنه و نفرت ؛ اهل جهنم از عمق وجود نسبت به يكديگر كينه و نفرت و دشمنى مى ورزند و روى ديدن يكديگر را ندارند و همديگر را لعن و نفرين مى كنند.
4 ـ زشـتـى و سـيـاهـى صـورت ؛ آنـان كـه چـهـره زيـبـا دارنـد، از مواجه شدن با ديگران بيم ، اضـطـراب و دلهـره اى نداشته بلكه علاقه مند رويارويى و مواجهه با ديگرانند ولى آنان كه صـورت و چـهـره كـريـه و سـياه و زشت دارند، از مواجه شدن با ديگران ابا دارند و تنهايى و انـزوا اخـتـيـار مـى كـنند. يكى از عذاب هاى جهنميان كه سبب عذاب روحى شديد آنهاست ، زشتى و سياهى صورت است .
5 ـ هميشگى بودن و تخفيف ناپذيرى ؛ عذاب جهنم نه پايان پذير است و نه تخفيف پذير و نه از آن راه فرارى است ، بلكه فراريان را باز مى گردانند و آن آتش هم رو به افزايش است .
هرگاه فرو نشيند، آن را آتش سوزان بيفزاييم .
البته اين وصف آتش شامل حـامـل مـنـكـران مـستكبر مى شود و الا گروهى با آتش جهنم پاك شده و بعد از مدتى از آن نجات يافته و وارد بهشت مى شوند.
6 ـ تحقير و ذلّت و خوارى ؛ دوزخيان در خفت و خوارى اند و مورد تحقير، استهزاء و سرزنش قرار مى گيرند.
مكالمات بهشتيان و ملائكه و سرزنش هاى آنان با دوزخيان ، براى آنها بسيار خواركننده است :
روزى كـه مـردان و زنـان مـنـافـق بـه مـؤ منان گويند: ما را مهلت دهيد تا از نورتان (بهره اى ) بگيريم .
گفته شود به عقب (دنيا) برگرديد و از آنجا التماس نور كنيد.
بـهشتيان به دوزخيان گويند: ما آنچه را خدايمان وعده داد حق و مطابق واقع يافتيم ، آيا شما هم وعـده هـاى پـروردگـارتـان را حـق يافتيد؟ پس ندا دهنده اى در بين آنان ندا دهد كه لعنت خدا بر ظالمان باد.
دوزخيان به بهشتيان ، ندا دهند كه : از آب يا آنچه خدا روزى شما كرده ، بر ما فرو ريزيد.
بهتشيان گويند: خداوند اينها را بر كافران حرام كرده است .
7 ـ بى مرگى ؛ مرگ پايان آلام و دردهاست ولى در قيامت مرگى نيست .
8 ـ حـسـرت ؛ خـداونـد جايگاه آنان را در بهشت به آنان مى نماياند و مى فرمايد كه اگر ايمان مى آورديد، چنين جايگاهى داشتيد ولى اكنون از آن محروميد و آنان حسرت اين جايگاه رفيع كه از دسـتـشـان رفـتـه اسـت را تـا ابد در دل دارند و به آن مى سوزند. در روايتى مى فرمايد: اگر (قـرار بـود در آخـرت ) كـسـى از حـسـرت بميرد، حتماً اين جهنميان بودند كه از حسرت و حزن و اندوه از دست دادن چنان جايگاهى مى مردند.
9 ـ از چـشـم خـدا افـتـادن ؛ چنان كه گويى خدا آنها را فراموش كرده تا لطف و رحمتش را متوجه آنان كند و براى هميشه محروم از عنايت خداوند خواهند بود.
اين وصف هم شامل همان منكران مستكبر مى شود.
عذابهای جسمی
1 ـ احاطه عذاب و آتش ؛
سراپرده هاى آتش آنان را در برمى گيرد.
2 ـ مـاءمـوران خـشـن ؛ نـگهبانان جهنم ملائكه اى خشن و غضبناكند كه رحم و عطوفتى از آنان ظاهر نمى شود و به امر خدا مظهر قهر و غضبند.
بر آن آتش ، فرشتگانى خشن و سختگير [گمارده شده اند].
3 ـ جـايـگـاه تـنگ ؛ يكى از عذاب هاى سخت در دنيا، زندانى كردن شخص در جايگاه تنگ و بسته [سـلول انـفـرادى ] است . بنابر آيات قرآن چنين عذابى ، البته خيلى سخت تر و سهمگين تر از آنچه در دنياست ، در آخرت براى جهنميان وجود دارد:
آن هنگام كه آنها را در جايگاه تنگى بيندازند.
از تـعـبـيـر ((اُلقـُوا)) [انـداخـتـه شـونـد] اسـتـفـاده مـى شـود كـه ايـن سلول انفرادى ، گود و عميق و چاه مانند است .
4 ـ غل و زنجير بر گردن ، دست و پا؛
بـگـيـريـد او را و در غُل كشيد آن گاه در ميان آتشش بيندازيد پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است ، وى را در بند كشيد.
5 ـ لباس هاى آتشين ؛
جامه هايى از آتش برايشان بريده شده است .
6 ـ غـذاهـا و نـوشـيـدنـى هـاى مـتـعفّن ، آتشين و تلخ ؛ جهنميان در جهنم دچار گرسنگى شديد مى شوند به حدى كه از شدت گرسنگى به زقّوم و ضريع پناه مى برند و از ميوه تلخ ، متعفّن و سوزاننده آن مى خورند و با خوردن اين غذاى متعفن و آتشين چنان عطش و تشنگى بر آنان غالب مـى شود كه مانند شتر تشنه ، با حرص و ولع تمام به نهر كثيف و جوشانى كه از خونابه ، چركِ زخم و جراحات جهنميان و رحمِ زنان بدكار در جهنم جريان يافته ، هجوم مى آورند؛ ولى آن نـوشيدنى چنان ناگوار است كه مجبور مى شوند به زور براى رفع عطش ، جرعه جرعه از آن بـنـوشـنـد و ايـن نـوشـيـدنـى تمام امعا و احشاى آنان را مى سوزاند. غذاها و نوشيدنى هاى جهنم عبارتند از: زقوم ، غسلين [خونابه و چرك جراحت بدن جهنميان ]، ضريع [خار درشت تلخ ]، حميم [آب جوش و سوزان ]، صديد [آب كثيف و متعفن ]، غسّاق [خونابه ].
7 ـ هواى سوزان و خفه كننده ؛
در آتـشـيـن بـادى سـوزان و آبـى جـوشـانـنـد و سـايـه اى از دود سخت سياه ، نه سرد و نه خنك .
((سـمـوم )) (مـورد اشـاره در آيـه ) بـاد سـوزانـى را گـويـنـد كـه از مـنـافـذ پـوسـت وارد مـى شود.
8 ـ حيوانات درنده و گزنده ؛ امام سجاد(ع ) مى فرمايد:
خدايا به تو پناه مى برم از عقرب هاى جهنم كه براى نيش زدن ، دهان ها گشوده اند و از مارهاى آن كه با دندان هاى زهرآلودشان به جهنميان حمله ورند.
9 ـ آزار و شكنجه
از بالاى سرشان آب جوشان ريخته مى شود كه به وسيله آن امعا و احشايشان با پوست هايشان در هم مخلوط و گداخته مى گردد و براى آنان گرزهاى آهنينى است كه هر بار بخواهند از شدت غـم از آن بـيـرون رونـد، [بـدان وسيله ] بازگردانده شوند [كه هان ] بچشيد عذاب آتش سوزان را.
ویژگی اتش جهنم
1 ـ هيزم جهنم انسان ها و سنگ هايند؛ هرگاه هيزم آتش تُرد و سست باشد، آن آتش شعله بيشترى مـى كـشـد ولى دوام و حـرارت آن كم مى باشد ولى هرگاه هيزم آتش محكم و سفت باشد، گرچه كمتر شعله مى كشد ولى حرارت و دوام آن خيلى زياد خواهد بود. هيزم آتش جهنم سنگ ها و بت ها و خـدايـان سـاخـتـه دسـت انـسانهاست و معلوم است آتشى كه هيزم آن سنگ باشد، چه حرارتى دارد؛ كـوره ذوب آهن با ذغال سنگ مى سوزد و بمب اتمى ، هيزم و سوختش سنگ اورانيوم است و انسان ها نـيـز در آتـش جـهنم نمى سوزند بلكه هيزم ديگر آن هستند و فرق است بين اينكه انسان در جهنم بـه آتـش سوزانده شود با اينكه خودش هيزم آتش باشد. نكته ديگر اين كه آتش جهنم با وجود اين كه هيزمش سنگ و انسان است ولى بسيار شعله ور است (عذاب السعير) و بين شعله ور بودن ، پردوام بودن و پرحرارت بودن جمع شده است .
2 ـ ظاهر و باطن را مى سوزاند؛ آتش دنيا از ظاهر شروع مى كند و پيشروى مى نمايد ولى آتش آخرت از همان ابتدا ظاهر و باطن را با هم مى سوزاند.
آتش افروخته خدايى است كه به دل ها مى رسد.
3 ـ آتـش جـهـنـم شعور دارد و اصحاب خود را مى شناسد و مى داند كه چه كسانى را و چرا بايد بسوزاند. با مشاهده اصحاب خود از دور، به هيجان مى آيد و وقتى جهنميان را در آن مى اندازند، از غيظ نعره مى كشد.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۹, ۱۸:۰۳ #3
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 90
- مورد تشکر
- 50 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جناب رضوان
قبل از اینکه جواب شما را بدهم ، از مدیریت محترم سایت کمال تشکر را دارم که با مسدود کردن نظرات مخالف ، سعی در عدم آگاهی جوانان دارند. کاش یک مقدار مثل سایت گفتگودات کام در اینجا آزادی بیان بود و نظرات مخالفان ویرایش و یا حذف نمیشد و از شما نیز ممنونم که جوابی که دادید کاملا بی ربط به سوالی است که من پرسیدم . حال که این بحث را آغاز کردید چند پرسش دارم و خواهش میکنم جواب بدید
اول اینکه آیا ما کافران و تکذیب کنندگان پیامبری حضرت محمد (ص) و حضرت بها الله (ص) در آتش جهنم خواهیم سوخت ؟
دوم اینکه فرمودید برخی جهنمیان تا ابد در آتش جهنم میسوزند .آیا بنظر شما این حکم ناعادلانه نیست؟ و فرمودید و برخی ها بعد از جهنم به بهشت میروند . لطفا آیه ای را که میگوید بعد از جهنم به بهشت میروند را بیاورید و بفرمایید که بعد از بهشت به کجا میروند
سوم اینکه آیا جهنم طبقات مختلفی دارد یا یک طبقه است و آیا تمام کسانی که به جهنم میروند ، مواردی که شما فرمودید شامل حالشان میشود یا خیر
چهارم اینکه آیا عذابهایی که فرمودید ، کمی غیر منطقی به نظر نمیرسد. کمی که چه عرض کنم خیلی غیر منطقی بنظر نمیرسد ؟ و آیا مطمئن هستید که خدا آنها را گفته است ؟
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۹, ۱۹:۵۸ #4
جواب سوالات
جواب سوال اول بله خواهید سوخت
دوم نخیر غیر عادلانه نیست امّا سؤال كرده بوديد كه چگونه به ابدي بودن بهشت و جهنم باور داشته باشيم در ابتدا به عرض ميرسانيم كه اين سؤال در طول تاريخ كلامي اسلام سابقه ديرينه دارد و درزمان امام باقر ـ عليه السّلام ـ در محافل علمي آن روزگار مطرح بوده و دانشمند اسلامي براي آن جوابهاي متعددي را دادهاند. در واقع سؤال شما بازگشتش به اين است كه چگونه ميتواند بهشت يا جهنم ابدي باشد زيرا از متن سؤال حضرتعالي اين مطلب روشن است كه يقين به وجود بهشت و جهنم هست و تنها مسأله و شبهه حضرتعالي بر ميگردد به ابدي بودن آنها، ابتدا در مورد ابدي بودن بهشت و جهنم ميپردازيم. با مراجعه به آيات قرآن ميبينيم كه در آيات متعددي به ابدي بودن بهشت و جهنم اشاره شده است. از باب نمونه به چند آيه اشاره ميشود: «بگو آيا عقوبت است يا بهشت جاويدان كه پرهيزگاران به آن وعده داده شدهاند كه پاداش و سرانجام آنان است».[1]
كه در اينجا جنه الخلد اشاره صريح بر ابدي بودن بهشت دارد و نيز از آيه شريفه «آنان را كه ايمان آورده و كردار شايسته انجام دادهاند در بهشتي داخل ميكنند كه نهرها از زير باغهاي آنها روان و به اذن پروردگارشان در آنجا جاويدان خواهند بود»[2]. و صدها آيه شريفه ديگر كه از آنها ميتوان در ابدي بودن بهشت استفاده كرد. در اينجا توجه پرسشگر محترم را به حديثي از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مورد ابدي بودن بهشت جلب ميكنم. ابن عباس ميگويد: پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: اگر ميدانستيد خداوند متعال چه چيزهايي در ماه رمضان براي شما آماده كرده است شكر او بسيار ميگفتيد... شب چهارم... در بهشت خلد هفتاد هزار قصر...» تا ميرسد «روز بيست و هشتم در بهشت خلد و در بهشت جنه المأوي...»[3] تا آخر حديث آنچه از اين حديث ميتوان استفاده كرد اين است كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در دو جا اشاره به بهشت جاويدان فرمودند و اين مطلب به ابدي بودن بهشت اشاره دارد و با وجود ابدي بودن بهشت عدهاي نيز در آن ابدي خواهند بود چرا كه از عدل خداوند به دور است عدهاي كه عمري را در اطاعت خداوند بودند و اميد به رحمت الهي دارند و با وجود خداوندي حكيم در آن دار الآخره سرگردان يا وارد جهنم شوند.
در مورد ابدي بودن جهنم ابتدا به چند آيه شريفه از قآن مجيد كه ميفرمايند: «گويد: اكنون آتش منزلگاه شما است و هميشه در آن خواهيد بود»[4] كه در اينجا فاعل فعل گويد: ذات اقدس الهي است كه اين آيه صريح در ابدي بودن و هميشگي بودن آن را مي رساند و نيز در آيهاي ديگر چنين فرمودند: «پس به كساني كه ستم ورزيدند گفته ميشود: عذاب جاويد (ابدي) را بچشيد».[5]
و در اينجا نيز صدها آيه شريفه وجود دارد كه اشاره دارد بر اينكه عدهاي در جهنم ابدي خواهند بود و اين از اقتضاء عدل الهي است زيرا كه جهان آخرت منزلي بين بهشت و جهنم نيست و عدل الهي اين مطلب را ميطلبد كه افرادي را كه عمري در عناد و لجبازي به سركردند و منكر تمام اين واقعيتها بودند را جدا و محلي غير از محل افراد باتقوا و متقي قرار دهد. در اينجا شايد گفته شود كه بالاخره روزي اصل جهنم از بين ميرود، زيرا سوخت و ساز آن پايان ميپذيرد و افسرده ميشود كه در پاسخ آيه شريفه «هر وقت بخواهد افسرده و بيفروغ شود ما آن را ميافروزيم و نميگذاريم خاموش گردد».[6] و وانگهي دوزخيان نيز خودشان جهنم كوچكي هستند، آن جا كه ميفرمايند: «آنان ماده آتشزاي دوزخ هستند».[7]
از اين قسمت وارد ميشويم به بحث خلد بهشتيان و جهنميان و ابتدا بهشت را كه ذات الهي براي افرادي كه عمري را در طاعت و عبادت او سپري ميكنند وعده داده است آنجا كه ميفرمايد: «در آن جا براي بهشتيان از همه ميوهها به اضافه لطف و بخشش پروردگارشان هست»[8] و «آنچه كه انسان بخواهد و چشمها را به شوق و لذّت اندازد مهياست و انسان در آن جاويدان باشد و «و انتم فيها خالدون»[9] و اين همه نعمت براي افرادي كه در طاعت الهي سعي كرده است ميباشد و نيز اين مطلب را عقل سليم قبول دارد كه كسي كه عمري را در تلاش و زحمت براي رسيدن به رضاي خداوند باشد اگر چه شايد در طي عمر خود خطاهايي نيز داشته امّا از كرده خود به سوي خداوند توبه كرده است و رضايت خداوند را جلب كرده و مستحق استفاده از اين رحمت الهي ميباشد و البته در مورد بهشت نميتوان در مورد ابدي بودن آن اشكالي وارد نمود كه از رحمت بي كران الهي دور نيست كه بندگان صالح و شايسته خود را مشمول اين رحمت واسعه قرار دهد اصل اشكال و شبهه در مورد خلود ابدي در جهنم ميباشد كه با عقل دنيوي ما سازگاري ندارد كه با اندك تأمل در آيات و مطالب بيان شده قابل حل خواهد بود ابتدا ما سراغ قرآن كريم كه كتاب آفريننده هر دو جهان است ميرويم و از باب نمونه و تبرّك به چند آيه تمسك ميكنيم.
«و كساني كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند اهل دوزخند و هميشه در آن خواهند ماند»[10] در اين آيه شريفه به كلمه «خلود» يعني جاودانگي برخورد ميكنيم كه در بعضي ديگر از آيات كلمه «ابداً» نيز بعد از آن براي تأكيد آمده مثل (مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً) ؛ ترجمه: هر كس خدا و پيامبرش را نافرماني كند قطعاً آتش دوزخ براي اوست و جاودانه در آن خواهد بود. [11] آنچه كه از اين دو آيه ميتوان استفاده كرد ـ با توجه به معناي كلمه خلود كه در كتب لغت به دو بخش تقسيم ميشود كه معناي نخست آن همان جاويدانگي و هميشگي و دائمي بودن است و بخش دوم كه به معناي طول عمر و طولاني بودن است[12]ـ اينست كه عذاب جهنم براي بعضي از افراد آن كه در آياتي به آنها اشاره ميكند ابدي و هميشگي است.
«اين چنين خداوند اعمالشان را به صورت حسرت باري به آنها نشان ميدهد و هرگز از آتش خارج نخواهد شد.»[13] آنچه از اين آيه ميتوان استفاده كرد اينست كه چون نميتوانند از آن خارج شوند و مطلق آمده اين با كلمه هرگز (ماي نافيه) دلالت بر ابدي و دائمي بود آتش بر افراد و پيروان گمراهي خواهد بود و مرحوم علامه طباطبايي بعد از ذكر اين آيه در الميزان ميفرمايند اين دليلي است بر ضد كساني كه معتقد به انقطاع عذاب دوزخند[14] و امّا قسم دوم جواب كه ادله عقلي جاودانگي است عبارتند از:
1. اثر وضعي عمل: اساس اشكال و شبهه حاصل از اين پندار ميباشد كه ما كيفرهاي الهي در جهان ديگر را مثل كيفرهاي قراردادي اين دنيا قرار دادهايم يعني قانون گذار با مدنظر قرار دادن اندازه جرم كيفري را برابر آن مشخص و تعيين كرده و با اين ديد دنيوي اين سؤال در ذهن ايجاد ميشود كه چرا برابري بين عملهاي انجام شده با خلود در جهنم نيست در حالي كه انسان مثلاً 90سال در اين جهان مشغول معصيت و شرك ميشود جزايش برابر با خلود جهنم است، و عقل دنيوي اين نابرابري را در ظاهر نميتواند تفهيم نمايد براي پاسخ نكاتي را اشاره ميكنيم:
الف: از جمله معروف «كيفر به اندازه جرم» حاكي از اين مطلب است كه هرگز نبايد كيفر تمام نافرمانيها و جنايت يكي باشد مثلاً كيفر كسي كه دشنام ميدهد با كيفر كسي كه مرتكب قتل ميشود نبايد يكسان باشد و نيز كيفر قاتلي كه بر اثر بي توجهي و بدون مقدمه و نقشه قبلي بر اثر عملي مثل رانندگي مرتكب قتلي ميشود نميتواند كيفرش برابر كسي كه با قصد قبلي و نقشه شيطاني اقدام به ترور يك شخص ميكند برابر باشد و همچنين كيفر يك چنين شخصي نميتواند با كيفر يك فرد خود كامه كه براي حفظ قدرت و حكومت طاغوتي خود صدها و بلكه هزاران نفر را ميكشد برابر باشد و همه اين مطالب بيان شده را كه اسلام آنها را وضع كرده مورد قبول هر عقل سليمي است.
ب: در اين جهان افراد قانون گذار براي اعمال نيك پاداشهايي و براي اعمال بد و جرمها كيفرهايي را تعيين كردند و بعد افراد و گروه بعدي آمدهاند و آن قوانين نخست را يا تشديد يا تضعيف و گاهاً حذف كردند كه البته قوانين در هر منطقهاي و محيطي كه قانون آن منطقه اجرا ميشود عادلانه تلقي شده زيرا رابطه كيفر و پاداش با عمل يك رابطه قراردادي است كه به نحوه تشخيص و قرار داد قانون گذار آن منطقه و محيط بستگي دارد مثلاً ممكن است عملي در يك محلي جرم محسوب و جزاي اعدام داشته باشد در حالي كه در منطقه ديگري اصلاً جرمي محسوب نشود تمام اين دگرگونيها از يك اصل سرچشمه ميگيرد و آن قرار دادي و تشخيصي بودن كيفرها و پاداشهاي دنيوي ميباشد در صورتي كيفر و پاداش در جهان ديگر (آخرت) يك رابطه «تكويني» است يعني سوختن در آتش اثر طبيعي عمل و خاصيت خود گناه و معصيت باشد اثري كه از گناه و عمل جدا نبوده و از آن جدا شدني نيست و به ديگر سخن هر گناهي در آن جهان دنبالهاي دارد كه ناگزير از آن جداشدني نيست.
ج: رابطه كيفر با گناه چه در اين جهان و چه در جهان آخرت هرگز رابطه زماني نيست مثلاً يك لحظه هوسراني و فريب نفس خوردن و نزديكي با زني كه آلوده به بيماري مثلاً ايدز است يك عمر بدبختي و محروميت از زندگي را به دنبال دارد يا به هنگام رانندگي يك لحظه چرت بي هنگام برابر است با يك عمر نقص عضو يا فوت. در حالي كه نفس عمل چند لحظه طول نميكشد ولي برابر است با يك عمر پشيماني و مثالي ديگر اينكه ما مثلاً موقع كشت دو نوع تخم در دست داشته باشيم كه يكي گل و ديگري خار باشد و ما در يك طرف باغچه تخم گل بپاشيم و در طرف ديگر تخم خار بپاشيم اشعه خورشيد و ريزش بارانهاي طبيعي، آنها را پرورش ميدهد در طول فصل برداشت ما از يك طرف بايد گل بچينيم و از يك طرف خار. هرگز در اينجا به ذهن ما خطور نميكند كه يك لحظه خار كاشتن چرا چنين پيآمد ممتد و طولاني را داشته.
حال با توجه به اين نكات پاسخ روشن است كه اگر عمل ما در اين جهان، بذري باشد كه كيفرها و پاداشها نتيجه طبيعي و اثر وضعي آن شمرده شود هيچ كس جز عامل، مسؤول كيفر خود نيست زيرا اوست كه با كمال توجه و آگاهي از پيآمد عمل خويش دست خود را به گناه آلوده كرده و بذر خار كاشته است در اين صورت بايد در جهان ديگر ميوه كردار خود را بچيند و مؤيد اين مطلب «الدنيا مزرعه الآخره دنيا كشتزار آخرت است» ميباشد.
بنابراين هر نوع كيفري خواه كوچك و خواه بزرگ و خواه ممتد و خواه غير ممتد، هرگز جنبه قراردادي با عمل را ندارد كه فرد گناهكار آنرا يك قرار داد ظالمانه تلقي كند بلكه يك رابطه تكويني و طبيعي است و هر عملي بسان يك علت و يك سبب معلول خاصي را به دنبال دارد و فردي كه در تمام عمر خود مشغول معصيت و شرك به ذات الهي باشد و تمام عمر خود را با معاصي طي كرده همين معاصي خود آتش جهنم است كه فرد خود آنها را كسب كرده است.
2. در پايان اين مقوله عقلي ابدي بودن را از راه برهان خلف به طور مختصر بيان ميكنيم مقدمات اين بحث: همه ما به عقل خود قبول داريم كه هيچ وقت افراد خوب و مؤمن با افرادي كه عمري را به شرك و تباهي به سر ميكنند برابر نيستند و در يك جا جمع نميشوند و اين مطلب را همه قبول داريم كه صدور قبيح و ظلم از خداوند متعال محال است با توجه به مطلب ذكر شده اگر ابدي بودن جهنم را قبول و باور نداشته باشيم لازمه آن اينست كه افراد مؤمن و باتقوا با افرادي كه عمري را در فساد گذران كردهاند در يك جا «بهشت» با هم جمع شوند و اين عمل قبيح است و آن نتيجه ميدهد كه نعوذ بالله از خداوند فعل قبيح سر بزند و ذات الهي از اين عمل منزه است در نتيجه جمع اين دو افراد با هم محال است و لازمه آن ابدي بودن جهنم ميباشد و باور كردن ابدي بودن آن است.
امّا نكتهاي را لازم است در پايان متذكر شويم و آن اينكه همه افرادي كه وارد جهنم ميشوند تا ابد در جهنم نميمانند بلكه عدهاي بعد از طي مدتي كه «الله اعلم» براساس روايات و آيات از جهنم آزاد و وارد بهشت ميشوند و عدهاي هم كه شمار آنها در منابع معرفي شده آمده در آن ابدي خواهند بود.
در پايان از درگاه خداوند منان آرزومنديم كه روز قيامت ما را شرمنده پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ و اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ قرار نداده و ما را از آتش جهنم نجات دهد. [1] . فرقان، 15.
[2] . ابراهيم، 23.
[3] . معاد در قرآن، آيت الله جوادي آملي، ج 5، ص 354.
[4] . انعام، 128.
[5] . يونس، 52.
[6] . اسراء، 97.
[7] . بقره.
[8] . سوره محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ ، ص 15.
[9] . سوره زخرف، ص 17.
[10] . سوره مائده، آيه 37.
[11] . سوره جن، آيه 23.
[12] . پيام قرآن، چ 6، ناصر مكارم شيرازي، دارالكتب الاسلامي.
[13] . سوره بقره، آيه 167.
[14] . الميزان، ص 408، چ جامعه مدرسين، 215.
جواب سوال سومتون
جهنم هفت در دارد و با توجه به روایات وارده که جهنم هفت طبقه دارد ٬ هر یک از این هفت در ٬ به یک طبقه باز می شود .
از علی (ع) روایت شده که فرمودند :
« آیا می دانید که درهای جهنم چگونه است ؟ راوی می گوید ٬ گفتیم : مثل درهای دنیا . حضرت فرمودند : نه ٬ بلکه دستهایشان را روی هم گذاشتند و فرمودند : درهای جهنم اینگونه است ٬ یعنی طبقه طبقه است و هر طبقه ای یک در دارد . »۱
در روایت دیگری از حضرت علی (ع) نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده :
۱- هاویه ۲- سعیر ۳- جحیم ۴- سقر ۵- حُطَمه ۶- لَظی ۷- جهنم ۲
« اولین طبقه جهنم ٬ هاویه است و آخرین و پایین ترین طبقه آن جهنم است .»
در بعضی روایات عکس هم ذکر شده.
در روایتی هم آمده : «در اول ویژه مسلمانان گنهکار است. در دوم مخصوص یهود . در سوم مخصوص نصارا. در چهارم مخصوص ستاره پرستان. در پنجم مخصوص مجوس . در ششم ویژه مشرکان . در هفتم مخصوص منافقان .» ۳ ۱) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار .
۲) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار.
۳) قارعه / ۱۱ - ۸
هر یک از سعادت و شقاوت درجات و مراتبی دارد، نه اهل سعادت در یک درجه و مرتبه اند و نه اهل شقاوت، این مراتب و تفاوتها درباره اهل بهشت به عنوان درجات و درباره اهل جهنم به عنوان درکات تعبیر می شود. درهای هفتگانه دوزخ كه هر یك شخص تازه وارد را به یك دَرك خاصّی می برد، بر اساس اختلاف حجاب های واردین و تفاوت مراتب توغّل در كثرات می باشد؛ چون هر چه نسبت به امور اعتباریّه دنیویّه فانیه و كثرات اوهامیّه اعتنا بیشتر شود، منزله دوزخ كه آنرا درك گویند شدیدتر است و بالعكس.
در تفسیر «مجمع البیان» گوید: دَرك به معنای طبقه است، چون آتش طبقاتی دارد كه آنرا دركات گویند؛ همچنانكه مراتب بهشت را درجات نامند. («مجمع البیان » طبع صیدا، مجلّد 2، ص 130) و نیز در آیه كریمه: «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَهَا سَبْعَه أَبْوَ ' بٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ؛ و بدرستیكه جهنّم میعادگاه همگی آنهاست. آن جهنّم هفت در دارد كه از برای هر دری مقداری از آن دوزخیان قسمت شده و معیّن گردیده اند» (آیه 43 و 44، از سوره الحِجر ).
از أمیرالمؤمنین علیه السّلام روایت شده است كه فرمود: جهنّم هفت در دارد كه طبقه طبقه می باشد. در این حال حضرت یكی از دستهای خود را بر روی دست دیگر خود گذاردند و فرمودند: این طور.
و خداوند هر یك از بهشت ها را در عرض یكدیگر قرار داده است، ولیكن دوزخ را به طبقاتی، و هر طبقه را بالای طبقه دیگر قرار داده است. پائین ترین طبقه آن جَهنَّم است، و بالای آن لَظَی (لَظی معرفه است و به معنای جهنّم است، و چون دارای عَلمیّت و تأنیث است، به همین دلیل غیر منصرف است. امّا اللَظَی، هم مصدر است و هم به معنای نفس آتش و یا شعله آن است) و بالای آن حُطَمَه، و بالای آن سَقَر، و بالای آن جَحِیم، و بالای آن سَعِیر، و بالای آن هَاوِیَه است («مجمع البیان» طبع صیدا، مجلّد 3، ص 338).
و در «تفسیر علیّ بن ابراهیم» در تفسیر این آیه شریفه گفته است كه: از هر دری اهل یك ملّت و مذهبی وارد می شوند. و برای بهشت هشت در است ... و چنین به من رسیده است ـ و خدا داناتر است ـ كه خداوند برای جهنّم هفت درك قرار داده است: بالای همه دركات، جَحیم است كه اهل آن بر روی سنگی از آن جهنّم ایستاده اند، و در آن جهنّم مخ ها و مغزهای سرشان همچون دیگی كه می جوشد با آنچه در آن هست پیوسته می جوشد. «وَالثَّانِیَه لَظَی، نَزَّاعَه لِلشَّوَی ' * تَدْعُوا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّی ' * وَ جَمَعَ فَأَوْعَی» (آیات 16 تا 18، از المعارج ). ترجمه: «درك دوّم لَظَی است، كه آن آتش شعله وری است كه جوارح و دست و پا را می سوزاند، و پوستش را بر می كند. و هر كه را كه از خدا روی گردانیده و به خدا و رسول خدا پشت كرده است، و مال ها را جمع آوری و ذخیره نموده است (بدون آنكه حقّ مستحقّان را بدهد)؛ می خواند و به خود می كشد».
«وَالثَّالِثَه سَقَرُ لاَ تُبْقِی وَ لاَ تَذَرُ * لَوَّاحَه لِلْبَشَرِ * عَلَیْهَا تِسْعَه عَشَرَ». (آیات 28 تا 30، از المدّثّر) ترجمه: «و درك سوّم، سَقَر است كه حرارت آن، از دوزخیان هیچیك را باقی نگذارد، و رها هم نكند بلكه همه را بسوزاند، و بشره و پوست بدن مردم را داغ كند و متغیّر گرداند».
و درك چهارم حُطَمَه است، و از آن شراره هائی بلند شود كه هریك از آن به قدر و به شكل یك قصر است، و رنگ آن شراره ها مانند رنگ شتران زرد موی می باشد. (این دو فقره گرفته شده از آیه 32 و 33، از المرسلات است). و هر كس در آن آتش بیفتد چنان او را خرد كند كه مانند گرد سُرمه گرداند. و چون روح نمی میرد، بنابراین هرگاه مانند سُرمه، خرد و ریز ریز شوند دوباره به صورت اوّلیّه بر می گردند.
و درك پنجم هاویه است. در آنجا جماعتی هستند كه می گویند: «یا مالِكُ أغِثْنا!؛ ای مالك و ای فرشته پاسدار دوزخ ! به فریاد ما برس !» و چون مالك بخواهد استغاثه آنها را اجابت كند و به فریادشان برسد، ظرف هائی از مس آتشین كه در آن از چرك آبهائی كه از پوستشان جاری است و چون فلزّ گداخته می باشد، پر می كند و به آنها می دهد. و چون بخواهند سر خود را بلند كنند تا بیاشامند، تمام گوشت صورتهایشان از شدّت حرارت آن در آن ظرف می ریزد؛ و اینست مفاد گفتار خداوند متعال: «وَ إِن یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَآءٍ كَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَ سَآءَتْ مُرْتَفَقًا»، ترجمه:«و اگر دوزخیان استغاثه و التجا كنند، پاسخ آنان به آبی داده می شود كه چون فلزّ گداخته است كه صورت ها را می سوزاند و بریان می كند. وه چه بد آشامیدنی ای است این آب، و وه چه بد پذیرائی ای است آن ظرفهائی كه از چنین آبهائی پر شده است» (ذیل آیه 29، از الكهف ). و كسانیكه در آن هاویه بیفتند به قدر هفتاد سال راه سقوط می كنند، و هر چه پوست بدنشان محترق شود پوست تازه و جدیدی بجای آن روئیده می شود.
و درك ششم سَعیر است كه در آن سیصد چادر آتشین برپا شده است، و در هر چادری سیصد قصر آتشین است، و در هر قصری سیصد اطاق آتشین است، و در هر اطاقی سیصد گونه از انواع عذاب های آتشین است كه در آنها مارهای آتشین و عقرب های آتشین و غل های جامعه آتشین و سلسله و زنجیرهای آتشین است؛ و اینها مفاد همان گفتار خدای تعالی است كه: «إِنَّـا´أَعْتَدْنَا لِلْكَـ'فِرِینَ سَلَاسِلاَ وَ أَغْلَالاً وَ سَعِیرًا؛ ما برای كافران سلسله و زنجیرها، و غل ها، و آتش سعیر را مهیّا و آماده كرده ایم» ( آیه 4، از انسان).
و درك هفتم جَهَنَّم است، و در آن فَلَق است. و فلق چاهی است در دوزخ كه چون سر آن چاه را بگشایند آتش به شدّت شعله ور شود و فوران كند، و شدیدترین عذابهای آتشین در آنجاست. و امّا صَعود كوهی است از مس گداخته در وسط جهنّم ( ناظر است به آیه مباركه 17، از المدّثّر: سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا). و امّا أثام (ناظر است به ذیل آیه مباركه 68، از سوره الفرقان: وَ مَن یَفْعَلْ ذَ'لِكَ یَلْقَ أَثَامًا؛ و هر کس چنین کند عقوبت (گناه خود) را خواهد دید) یك وادی ای است از مس ذوب شده كه در جوانب و اطراف آن كوه جریان دارد، و بنابراین عذاب آن از همه عذابها شدیدتر است(«تفسیر قمّی» ص 351 و 352؛ و «بحار الانوار» طبع حروفی، ج 8، ص 289 و 290 ).
جواب سوال چهارم
غیر منطقی نیستند به همان اندازه که خطا کردیم مجازات میشویم . بنده تمامی دلایلم ر واز قران گفتم و قران کلام خداست پس شکی بر صحت ان ندارم
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۵/۲۹, ۲۳:۵۶ #5
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 90
- مورد تشکر
- 50 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام
از اینکه وقت گذاشتید و جواب من را دادید کمال تشکر را دارم .
فرمودید که کافر بدون شک جایش در آتش جهنم است . کافر کسی است که هیچ پیامبر و کتاب آسمانی ای را قبول ندارد . کافران در زمان پیامبر ، حتی برای محمد سوگند یاد میکردند که اگر معجزه ای برایشان بیاورد ، به او ایمان می آورند اما محمد هیچگاه برای آنها معجزه نیاورد :
سوره انعام آیه 109
وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الآيَاتُ عِندَ اللّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءتْ لاَ يُؤْمِنُونَ
و با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه اى براى آنان بيايد حتما بدان می گروند بگو معجزات تنها در اختيار خداست و شما چه می دانيد كه اگر بيايد باز ايمان نمی آورند
و حتی آیات قرآن صریحا میگوید که برای پیامبر اسلام هیچ معجزه ای فرستاده نشد :
سوره اسراء آیه 59
وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا
و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود [ولى] به آن ستم كردند و ما معجزه ها را جز براى ترساندن نمى فرستيم
این کافران مادر مرده از کجا باید میدانستند که حضرت محمد راست میگوید که پیامبر خداست ؟
قضیه خیلی ساده است . حضرت محمد معجزه ای به آنها نشان نداد و دلیلی بر حقانیت ادعایش نیاورد و در نتیجه آنها هم او را تکذیب کردند
حال اگر حضرت محمد واقعا پیامبر خدا باشد ، آیا باید کافران تا ابد در آتش جهنم بسوزند ؟؟
حقیقت همچون خورشیدی دارد می تابد ولی شما بخاطر اعتقادتان ، نمیتوانید آنرا قبول کنید
تنها گناهی که کافران مرتکب شده اند این است که کورکورانه پیامبری حضرت محمد را نپذیرفتند
آیا خدا میخواهد که انسان کورکورانه از چیزی پیروی کند و اگر پیروی نکرد او را وارد عذاب همیشگی جهنم میکند ؟
پس خدا عقل را برای چه به انسان داده است ؟ کسانی که کافر شدند کسانی بودند که از عقلشان پیروی کردند و با ترساندن به چیزی ایمان نمی آوردند :
سوره بقره آیه 6
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بترسانی چه نترسانی برایشان فرقی نمیکند و ایمان نمی آورند
این چگونه حکمی است که هر کس کورکورانه قرآن را بپذیرد و به دستوراتش عمل کند به بهشت وارد میشود و هر کس آنرا کورکورانه قبول نکند به آتش ابدی جهنم وارد میشود . ما کافران ترجیح میدهیم که کورکورانه از چیزی پیروی نکنیم حتی اگر به قیمت آتش ابدی جهنم تمام شود. ما قرآن را تکذیب میکنیم چون هیچ معجزه ای ندارد و بسیاری مطالب ضد علمی و متناقض دارد . در مورد همین جهنم در سوره صافات گفته شده که جهنمیان درخت زقوم که در آتش جهنم میروید را می خورند و در سوره دخان گفته که میوه های درخت زقوم را که مثل کله های شیطان است می خورند و در سوره غایشه آیه 6 گفته که هیچ خوراکی جز خار خشک ندارند و در سوره حاقه آیه 36 گفته که هیچ خوراکی جز چرکابه ندارند و در سوره محمد آیه 12 گفته که از کافران از بهشت بهره میبرند ولی مانند چهارپایان غذا میخورند !!!!
در مورد بهشت در یکجای قرآن آمده که عرض بهشت به اندازه عرض آسمان و زمین است و در جای دیگر آمده که عرض بهشت به اندازه عرض آسمانها و زمین است !!
آیا خدا از ما انتظار دارد با دیدن اینهمه اشکال و تناقض ، همچنان به آن ایمان داشته باشیم ؟؟!!! اگر اینطور است پس چرا به ما عقل داده است ؟
عقل من نمیتواند قبول کند که خدا یک انسان را تنها به جرم اینکه پیامبرش را تکذیب کرده است ، تا ابد در آتش جهنم میسوزاند و آب چرکین و خونین به او مینوشاند و با گرزهای آهنین بر سرش میکوبد و بر صورتش آب جوش میریزد !!!
دست مزن! چشم، ببستم دو دست
راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن
نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم، کور شوم، کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
جرم کافران این است که به شعر بالا اعتقاد دارند. جرم آنها این بوده که محمد هر چقدر آیه برایشان می آورد و آنها را از آتش جهنم و گرزهای آهنی و غل و زنجیر و مار و عقرب می ترسانیده ، آنها به او میگفتند تا معجزه نیاوری ، ایمان نمی آوریم . نه تنها برای اینکار نباید عذاب ببینند بلکه اینکارشان شایسته تقدیر نیز می باشد حتی اگر حضرت محمد واقعا پیامبر خدا بوده باشد !!
پس میبینیم که جهنم اساسا جای غیر منطقی ای است
شما حرفهای متناقض میزنید. مشخص است که آنجاها را از جاییکپی کرده اید و حتی خودتان آنرا مطالعه نکرده اید. چون یکجا گفتید که کافران تا ابد در آتش جهنم میسوزند و در جای دیگری که فونت درشتی دارد گفتید که به همان اندازه که خطا میکنیم مجازات میشویم . فرمودید که گاهی انسان اشتباهی میکند که یک عمر بخاطر آن اشتباه تقاس پس میدهد . من این را در دنیا قبول دارم اما نمیتوانم قبول کنم که خدا فقط برای یک تکذیب منطقی ، یک انسان را تا ابد در آتش جهنم میسوزاند
عقل من نمیتواند قبول کند که خدا برخی از انسانها و جنها را برای آن می آفریند تا در آتش جهنم بسوزند :
سوره اعراف آیه 179
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ
و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] قلبهایی دارند كه با آن دريافت نمىكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند آنها همان غافلماندگانند
عقل من نمیتواند قبول کند که خدا جهنم را آفریده تا آنرا از انسانها و جنها پر کند :
آیه 13 سوره سجده
وَلَوْ شِئْنَا لَآتَيْنَا كُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَكِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ
و اگر مىخواستيم حتما به هر كسى هدايتش را مىداديم ليكن سخن من محقق گرديده كه جهنم را از همه جنيان و آدميان پر خواهم کرد
عقل من نمیتواند قبول کند که خدا بهشتیان را بر روی تخت مینشاند تا سوخته شدن کافران را ببینند و به آن بخندند
سوره مطففین
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُواْ مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34)
در قیامت مؤمنانند كه بر كافران خنده مى زنند
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ (35)
بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مى كنند
در آخر اینکه شما گفتید که بنده تمامی دلایلم ر واز قران گفتم و قران کلام خداست پس شکی بر صحت ان ندارم. مشکل این است که شما کورکورانه عمل میکنید. شمااول باید مطمئن شوید که قرآن کلام خداست بعد دلایلتان را از روی آن بگویید
خواهشا قبل از اینکه جبهه گیری کنی روی مطالبم فکر کن
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۰, ۱۱:۵۲ #6
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۱, ۰۸:۳۷ #7
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 90
- مورد تشکر
- 50 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۱, ۰۸:۴۵ #8
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۱, ۱۳:۰۹ #9
جناب رضوان یه انتقاد بکنم اولا
اگر کسی جواب داده لاقل لینک جوابشون رو بذارید تا اگه کسی خوند بره دنبال جواب و گیج نشه
اما جواب جناب منطق :
فرمودید که کافر بدون شک جایش در آتش جهنم است . کافر کسی است که هیچ پیامبر و کتاب آسمانی ای را قبول ندارد . کافران در زمان پیامبر ، حتی برای محمد سوگند یاد میکردند که اگر معجزه ای برایشان بیاورد ، به او ایمان می آورند اما محمد هیچگاه برای آنها معجزه نیاورد :
سوره انعام آیه 109
وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الآيَاتُ عِندَ اللّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءتْ لاَ يُؤْمِنُونَ
و با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه اى براى آنان بيايد حتما بدان می گروند بگو معجزات تنها در اختيار خداست و شما چه می دانيد كه اگر بيايد باز ايمان نمی آورند
و حتی آیات قرآن صریحا میگوید که برای پیامبر اسلام هیچ معجزه ای فرستاده نشد :
سوره اسراء آیه 59
وَمَا مَنَعَنَا أَن نُّرْسِلَ بِالآيَاتِ إِلاَّ أَن كَذَّبَ بِهَا الأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُواْ بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالآيَاتِ إِلاَّ تَخْوِيفًا
و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود [ولى] به آن ستم كردند و ما معجزه ها را جز براى ترساندن نمى فرستيم
این کافران مادر مرده از کجا باید میدانستند که حضرت محمد راست میگوید که پیامبر خداست ؟
قضیه خیلی ساده است . حضرت محمد معجزه ای به آنها نشان نداد و دلیلی بر حقانیت ادعایش نیاورد و در نتیجه آنها هم او را تکذیب کردند
فرمودید حضرت محمد ص هیچگاه برای کسی معجزه نیاورد در حالیکه شما یا معنی معجزه را نمی دانید یا حضرت محمد ص را نمی شناسید
بعد رشته عنان از کفتان برید و بیان داشتید خود قران گفته معجزه ای پیامبر به همراه نداشته در حالیه بازهم چیزی جز اجحاف نگفتید
قران را هم طبق تفسیر خود ترجمه کردید و معنی انرا منحرف ساختید
اول ترجمه اشتباهی که از قرآن داشتید را نشانتان میدهم و بعد برداشت اشتباهتان و بعد استدلال بی پایه تان :
وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِن جَاءتْهُمْ آيَةٌ لَّيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الآيَاتُ عِندَ اللّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءتْ لاَ يُؤْمِنُونَ
و با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر معجزه اى براى آنان بيايد حتما بدان می گروند بگو معجزات تنها در اختيار خداست و شما چه می دانيد كه اگر بيايد باز ايمان نمی آورند
و با سختترين سوگندهايشان به خدا سوگند خوردند كه اگر نشانه اى براى آنان بيايد حتما بدان می گروند بگو نشانه تنها در اختيار خداست و شما چه می دانيد كه اگر بيايد باز ايمان نمی آورند
از آیه دوم هم برداشتی اشتباه کردید :
شما از این ایه :
و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود [ولى] به آن ستم كردند و ما معجزه ها را جز براى ترساندن نمى فرستيم
این کافران مادر مرده از کجا باید میدانستند که حضرت محمد راست میگوید که پیامبر خداست ؟
قضیه خیلی ساده است . حضرت محمد معجزه ای به آنها نشان نداد و دلیلی بر حقانیت ادعایش نیاورد و در نتیجه آنها هم او را تکذیب کردند
که ما هیچ وقت معجزه نفرستاده ایم در حالیکه آیه چنین نگفته .بلکه گفته ما را منع کرد از فرستادن معجزه
حال آیا می شود گفت آیه بیان داشته ما هیچ وقت معجزه ای به حضرت محمد ص نفرستاده ایم؟؟
مثلا می گویم من امروز به محل درس نمیرم به خاطر یک برخورد کسالت حال یعنی من هیچ وقت به درس نمی رم؟
جالبه که جناب بیان داشته اند :
و حتی آیات قرآن صریحا میگوید که برای پیامبر اسلام هیچ معجزه ای فرستاده نشد :
تنها گناهی که کافران مرتکب شده اند این است که کورکورانه پیامبری حضرت محمد را نپذیرفتند
آیا خدا میخواهد که انسان کورکورانه از چیزی پیروی کند و اگر پیروی نکرد او را وارد عذاب همیشگی جهنم میکند ؟
پس خدا عقل را برای چه به انسان داده است ؟ کسانی که کافر شدند کسانی بودند که از عقلشان پیروی کردند و با ترساندن به چیزی ایمان نمی آوردند :
سوره بقره آیه 6
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بترسانی چه نترسانی برایشان فرقی نمیکند و ایمان نمی آورند
این چگونه حکمی است که هر کس کورکورانه قرآن را بپذیرد و به دستوراتش عمل کند به بهشت وارد میشود و هر کس آنرا کورکورانه قبول نکند به آتش ابدی جهنم وارد میشود . ما کافران ترجیح میدهیم که کورکورانه از چیزی پیروی نکنیم حتی اگر به قیمت آتش ابدی جهنم تمام شود
اگر گناهشان این باشد مطمئن باشید نمی سوزند در آتش .گناه کافران اینست که حق را دیده اند ولی کور کوارنه به دنبا هوای نفس و دنیای خودشان هستند .گناهشان اینست خدا و رسول خدا را شناخته اند اما در سخن حق غلو می کنند به خاطر هواهای نفسانی خویش
به هرحال اگر شما کافری پیدا کردید که صرفا چون نمی خواهد کورکورانه پیامبری حضرت محمد ص را قبول کند مطمئن باشید به جهنم نمی رود .!
اصلا در دین اسلام اگر بدانید تقلید غیر کورکورانه در اعتقادات جایز نیست چه رسد به تقلید کورکورانه !!
میگم ماشالله امثال شماها مدتیه خوب بلد شدید با الفاظ بازی کنید هاا
ما قرآن را تکذیب میکنیم چون هیچ معجزه ای ندارد
معجزه حتما باید شفای مریض باشد یا حرکت آکروباتیک در آسمان؟
معجزه انست که کسی برای اثبات صدق ادعایش در مورد نبوت آنرا بیاورد .اگر کسی توانست مثل انرا بیاورد معجزه نیست چون معلوم میشود کارش تنها بدست خدا نیست بلکه مخلوقات دیگر هم می توانند انجام دهد
اما اگر کسی نتوانست انجام دهد هر عقلی خواهد گفت این اتصال به منبع الهی دارد
خب خداوند چقدر در قرآن گقته جن و انس جمع بشوید و یک سوره مانند این 114 سوره قرآن بیاورید؟
بعد از 1400 سال کسی توانسته مانند این قرآن را بیاورد؟
شما نیاز نیست اینقدر در قرآن دنبال تناقضات بگیرید کافیه یه سوره سه خطی مانند قران بیاورید من هم میشم مثل شما !
اصلا اسلام رو ببرید زیر سوال با این سه خط !چرا نمی برید؟این بشری که بمب اتم درست کرده و به کرات دیگر سفره کرده چرا نمی تونه یه سوره سه خطی مثل قرآن بیاره؟
و بسیاری مطالب ضد علمی و متناقض دارد . در مورد همین جهنم در سوره صافات گفته شده که جهنمیان درخت زقوم که در آتش جهنم میروید را می خورند و در سوره دخان گفته که میوه های درخت زقوم را که مثل کله های شیطان است می خورند و در سوره غایشه آیه 6 گفته که هیچ خوراکی جز خار خشک ندارند و در سوره حاقه آیه 36 گفته که هیچ خوراکی جز چرکابه ندارند و در
جدا که باید به ذهن خلاق شما خنده کرد .
کی قرآن گفته درخت زقوم خاشاک و خار تنهاست ؟
و یا کی گفته شده آن خار و خاشاک آغشته به چرک و کثافت نیست؟
جناب منطق اگر واقعا منطق دارید شما نمی توانید درختی را تصور کنید که هم خار و خاشاک داشته باشد و هم ان خار و خاشاک چرک و کثافت باشد؟
جدا از این مگر خودتان ندیده اید برخی درختان شیره ها و برخی مواد زائدی که دارند وقتی بیرون می آیند و خشک می شود بصورت خار و خاشاک در می آیند و به درخت چشبیده اند؟
از همه گذشته مگر درخت زقوم جهنم مثل درختهای دنیایی است؟
درختهای دنیا کی توان تحمل اتش مذاب را دارند؟
پس بدانید در فهم این آیه کم نه خیلی زیاد به انحراف رفته اید
سوره محمد آیه 12 گفته که از کافران از بهشت بهره میبرند ولی مانند چهارپایان غذا میخورند !!!!
إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ کَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ
خداوند کسانى را که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهايى از بهشت مىکند که نهرها از زير (درختانش) جارى است؛ در حالى که کافران از متاع زودگذر دنيا بهره مىگيرند و همچون چهارپايان مىخورند، و سرانجام آتش دوزخ جايگاه آنهاست!
آیا خدا از ما انتظار دارد با دیدن اینهمه اشکال و تناقض ، همچنان به آن ایمان داشته باشیم ؟؟!!! اگر اینطور است پس چرا به ما عقل داده است ؟
عقل من نمیتواند قبول کند که خدا یک انسان را تنها به جرم اینکه پیامبرش را تکذیب کرده است ، تا ابد در آتش جهنم میسوزاند و آب چرکین و خونین به او مینوشاند و با گرزهای آهنین بر سرش میکوبد و بر صورتش آب جوش میریزد !!!
آیا انتظار دارید با اینهمه دروغ بستن به خدا و اینهمه توجیح که از ایمان به خدا فرار کنید باز کافران را معذب نکند !!
دست مزن! چشم، ببستم دو دست
راه مرو! چشم، دو پایم شکست
حرف مزن! قطع نمودم سخن
نطق مکن! چشم، ببستم دهن
هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن
خواهش نافهمی انسان مکن
لال شوم، کور شوم، کر شوم
لیک محال است که من خر شوم
والحق که نباید خر شد و این معجزه ای که در طول 1400 سال هنوز به اعجاز خود بافی مانده را نباید انکار کرد !
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۱, ۱۷:۱۰ #10
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 72
- مورد تشکر
- 49 پست
- حضور
- 2 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام خدمت منطق خان و سایر دوستانی که این سئوال اونها را رنج می ده
علت اصلی به وجود اومدن این شبهه تصور نادرست از جهنم و عذاب است . خداوند در قران مکرر می فرماید : ما به آنها ظلم نمی کنیم بللکه آنها خود بر خویش ستم روا می دارند
پس اگر چنین است باید معنای عذاب را به درستی درک کرد تا اشکال برطرف شود
نکته دیگر اینکه جرم و مجازات در این دنیا را نباید با پاداش و عذاب اخروی مقایسه کرد.
در آخرت اینطور نیست که کسی مجرم باشد و کس دیگری مامور عذاب کردن او که ابتدا مثلا محلی را آماده کند بعد در آن آتشی مهیا کند و او را به زور به آن محل برده و بسوزاند.
آیات و روایات متعددی دلالت بر این دارند که هر انسانی در گرو اعمال خویش است در روایتی آمده که بهشت یک سرزمین خالی است و ما خود باید آن را با اعمال خویش آباد نماییم.
پیشرفتهای امروز بشر کمک زیادی به فهم بیشتر و تجسم عینی این حقیقت می کند منظور من کامپیوتر و محیط های برنامه نویسی است به طور مثال اگر ما شکل اینرا درون کد نقل قول قرار دهیم به این شکل نمایش داده می شود
را قرار دهیم دیگر شکل گل را نخواهیم دید پس این دیگر دست ماست که در این محیط ( دنیا ) چه چیزی بنویسیم. اگر در مثال فوق بجای شکلها از تعدادی صفر و یک استفاده کنیم مسئله خیلی واضح تر خواهد شد . در این دنیا بین عمل خارجی نکاح و زنا ظاهرا هیچ فرقی نیست(صفر و یک ها) اما صورت واقعی این دو در دنیای دیگر کاملا از یکدیگر متمایز خواهند بود.
همانطور که دیدید سوزاندنی در کار نیست که منطقی باشد یا نباشد بلکه صحبت از سوخته شدن است بوسیله خودمان و این است معنای این قول خداوند ما ظلمناهم و لکن کانوا هم الظالمین
موضوع دیگر بحث خلود در آتش است در حالیکه عمل ما در این دنیا محدود بوده که اگر تمایل داشته باشید در پست بعدی جواب خواهم داد.
پایدار باشید.
ویرایش توسط kamal804 : ۱۳۸۷/۰۵/۳۱ در ساعت ۱۷:۲۴
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری