-
۱۳۸۷/۰۵/۳۰, ۰۰:۰۳ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 70
- مورد تشکر
- 81 پست
- حضور
- 36 دقیقه
- دریافت
- 120
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
علم ائمه اطهار از کجا آمده است؟
در بحث خاتمیت، ما قائلیم که با رحلت پیامبر اعظم(ص) وحی منقطع می شود، و به ائمه اطهار هم وحی نمی شود، پس آنها علومشان را از کجا آورده اند و چگونه به مسائل جدید جواب می داده اند؟
علم خمینی بر زمین نمی ماند،مگر ما مرده ایم!
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۰, ۰۷:۴۲ #2
شخصي خدمت امام صادق(ع) شرفياب شد و عرض كرد: علم شما در چه حدودي و چه مقدار است؟ فرمود:
به مقدار سؤال شما يعني ما جوابگوي همة پرسشهاي شما هستيم، و آنچه را كه بپرسيد پاسخ آن را ميدانيم. عرض كرد: اين درياي آب است آيا زير آن هم چيزي است؟
امام صادق(ع) فرمود:
بلي، آيا دوست داري با چشم خود ببيني يا با گوش بشنوي كافي است؟
عرض كرد: ديدن با چشم را بيشتر دوست دارم، زيرا گوش گاهي چيزي را ميشنود كه آن را نميشناسد و نميداند و آنچه باچشم ديده ميشود قلب به آن گواهي ميدهد و نزد شخص ثابت و قطعي ميگردد.
آنگاه امام(ع) دست آن شخص را گرفته به راه افتادند تا به كنار دريا رسيدند، به دريا اشاره نمود و فرمود:
اي بندة فرمانبردار پروردگار، آنچه در نهان خود داري ظاهر و آشكار كن.
ناگهان دريا از قعر آن شكافته شد و آبي نمايان گشت كه از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر و از مشك خوشبوتر و از زنجفيل لذيذتر بود.
عرض كرد: اي ابوعبدالله! فداي شما گردم، اين آب با اين اوصاف براي كيست؟ و چه كساني از آن استفاده ميكنند؟ فرمود: براي قائم ما اهل بيت و ياران آن حضرت است. عرض كرد: چه زماني؟ فرمود: هنگامي كه آن قيامكننده به همراه يارانش قيام كرد، آبي كه روي زمين است ناپديد شود به طوري كه آبي يافت نشود. اهل ايمان به درگاه خداوند ناله و فرياد كنند و از او درخواست كنند، خداوند متعال در آن هنگام اين آب گوارا را براي آنها ظاهر گرداند و ايشان از آن بياشامند، و بر مخالفين آنها نوشيدن اين آب حرام باشد.
سپس اين شخص سر خود را بالا برد و در هوا اسبهايي را زين كرده و لجام زده كه بال داشتند مشاهده كرد، از امام صادق(ع) پرسيد: اين اسبها چيستند؟ فرمود:
هذه خيل القائم(ع) و أصحابه.
اين اسبهايي است كه حضرت قائم(ع) و ياوران او بر آنها سوار ميشوند.
عرض كرد: من هم بر آنها سوار ميشوم؟
فرمود:
اگر از ياران آن حضرت باشي سوار ميشوي.
عرض كرد: من هم از اين آب گوارا ميآشامم؟
فرمود:
اگر از شيعيان او باشي ميآشامي.1
پينوشت:
1. دلائل الإمامة، ص461، ح46؛ مدينةالمعاجز، ج6، ص159، ح347.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۰, ۰۷:۵۰ #3
امامان گنجينههاى علم خداوند
از فرازهاى زيارت جامعه كبيره در معرفى امامان(ع) «عيبة علمه» است يعنى سلام بر امامان(ع) كه گنجينههاى علم او هستند:
واژه عيبه
اين واژه به معناى جائى است كه لباسها را در آن مىنهند، بهترين لباسها را. «العيبة مستودع الثياب او مستودع افضل الثياب»(1) «عيبة علمه» يعنى امامان گنجينه علوم الهىاند.
علم بى پايان خداوند
علم خداوند علم بى پايان است:
«و عنده مفاتح الغيب لايعلمها الّا هو و يعلم ما فى البرّ و البحر و ما تسقط من ورقة الّا يعلمها ولاحبة فى ظلمات الارض ولارطب ولايابس الّا فى كتاب مبين»(2)
و كليدهاى غيب تنها نزد اوست و جز او كسى آنرا نمىداند او آنچه را در خشكى و درياست مىداند هيچ برگى از درختى نمىافتد مگر اينكه از آن آگاه است و نه هيچ دانهاى در تاريكيهاى زمين و نه هيچتر و خشكى وجود دارد جز آنكه در كتابى آشكار(در كتاب علم خداوند) ثبت است.
اين آيه از جمله گوياترين آيات قرآن كريم در حوزه گستردگى علم ذات مقدّس ربوبى است «يعنى او از جنبش ميلياردها موجود زنده كوچك و بزرگ در اعماق درياها، از لرزش برگ درختان در تمام جنگلها و كوهها، از تاريخچه قطعى شكفتن هر غنچه و باز شدن گلبرگها، از جريان امواج نسيم در بيابانها و خميدگى درهها، از شماره واقعى سلولهاى بدن هر انسان و گلبولهاى خون، از حركات مرموز تمام الكترونها در دل اتمها و بالأخره از تمام انديشه هايى كه از لابلاى پردههاى مغز ما مىگذرد و تا اعماق روح ما نفوذ مىكند آرى از همه اينها بطور يكسان با خبر است.»(3)
«يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها و هو الرحيم الغفور.»(4)
آنچه در زمين فرو مىرود و آنچه را از آن بر مىآيد مىداند و همچنين آنچه از آسمان نازل مىشود و او مهربان و آمرزنده است.
او از تمام قطرات باران و امواج سيلاب كه در اعماق زمين فرو مىرود و به طبقه نفوذناپذير مىرسند و در آنجا متمركز و براى انسانها ذخيره مىشوند، آگاه است.
او از دانههاى گياهان كه با كمك باد يا حشرات در پهنه زمين پراكنده مىشوند و در زمين فرو مىروند و روزى به درخت سرسبز يا گياه پرطراوتى تبديل مىگردند باخبر است. از ريشههاى درختان به هنگامى كه در جستجوى آب و غذا به اعماق زمين پيشروى مىكنند، از امواج الكتريسيته از گازهاى مختلف و ذرات هوا، كه به داخل زمين نفوذ مىكنند، از جاندارانى كه در زمين فرو مىروند و به آن حيات مىبخشند و نيز از گنجها و دفينهها و اجساد مردگان اعم از انسانها و غير انسانها كه در اين زمين گسترده دفن مىشوند آرى از همه اينها باخبر است. همچنين از گياهانى كه از زمين خارج مىشوند، از انسانها كه از آن برخاستهاند، از چشمه هايى كه از آن مىجوشد، از گازهايى كه از آن بر مىخيزد، از آتشفشانهايى كه در آن زبانه مىكشد و ازحشراتى كه در درون زمين لانه دارند و از آن سر بر مىدارند و خلاصه از تمام موجوداتى كه از اعماق زمين بيرون مىريزد اعم از آنچه ما مىدانيم و نمىدانيم او از همه آنها مطلع و آگاه است.(5)
آيات در زمينه علم گسترده خداوند بويژه از اعمال و رفتار، انديشههاى انسان، بسيار زياد است. اين آيات را تنها براى اين آورديم كه ابتدا حوزه گسترده علم حضرتش را بيابيم تا معناى «عيبة علمه» گنجينههاى علم خداوند را دريابيم در پاورقى آدرس برخى از اين آيات را آوردهايم.(6)
براى آنكه در حوزه علم خداوند از محضر عترت هم بهرهمند شده باشيم دو جمله از حضرت مولى على(ع) در حوزه گسترده علم خداوند مىآوريم: «... ولايعزب عنه عدد قطر الماء و لانجوم السماء ولاسوا فى الريح فى الهواء ولادبيب النمل على الصفا ولامقيل الذّر فى الليلة الظلماء يعلم مساقط الاوراق و خفىّ طرف الاحداق...»(7)
...( چيزى از خدا پنهان نيست)نه تعداد قطرات آبها و نه ستارگان انبوه آسمان و نه ذرات خاك همراه با گرد بادها در هوا و نه حركات مورچگان بر سنگهاى سخت و نه استراحتگاه مورچگان ريز در شبهاى تار خداوند از مكان ريزش برگ درختان و حركات مخفيانه چشمها آگاه است....
«يعلم عجيج الوحوش فى الفلوات و معاصى العباد فى الخلوات و اختلاف النينان فى البحار الغامرات وتلاطم الماء بالرياح العاصفات...»(8)
خداوند از نعره حيوانات وحشى در كوهها و بيابانها و گناه و معصيت بندگان در خلوتگاهها و آمد و رفت ماهيان در درياهاى ژرف و به هم خوردن آبها بر اثر وزش بادهاى سخت آگاه است....
علم امامان(ع)
اين فراز از زيارت جامعه كبيره امامان را گنجينههاى علم ذات مقدّس ربوبى معرفى مىكند. يعنى خداوند امامان را به بخشى از علومى كه نزد ذات مقدّسش هست واقف ساخته و آنها گنجينه دار اين علومند. از اين رهگذر است كه ما بر اين باوريم كه امامان معصوم(ع) به اذن خداوند علم غيب دارند. ستون فقرات اين علم اذن خداوند است. به اين ترتيب تفسير برخى از آياتى كه به ظاهر نفى علم غيب از پيامبر مىكند(9) روشن مىگردد: علّامه طباطبائى مىفرمايد:
خداوند ذاتاً از غيب آگاه است و هر كس جز او از غيب آگاه باشد به تعليم او خواهد بود و هر جا پيامبر آگاهى خود از غيب را انكار مىكند و مىگويد: علم غيب ندارم.
معناى آن اينست كه مستقلاً و ذاتاً عالم به غيب نيستم و هر چه مىدانم از جانب خدا به من آموخته شده است.(10)
از نگاه متكلمان شيعه يكى از دلائل امامت مولى على(ع) خبرهاى غيبى مولى على(ع) است كه حضرت قبل از وقوع خبر مىداد و در موعد خود اتفاق مىافتاد.(11)
ابن ابى الحديد معتزلى مىگويد: ما على را در خبرهاى غيبى كه از او صادر شده امتحان كردهايم و همه خبرهاى او را مطابق با واقع يافتيم.(12)
از قرآن كريم استفاده مىشود كه ذات مقدّس ربوبى علم غيب را در اختيار آنان كه حضرتش از آنان راضى است و برگزيده او هستند قرار مىدهد از جمله:
1- « عالم الغيب فلايظهر على غيبه احداً الّا من ارتضى من رسول فانّه يسلك من بين يديه و من خلفه رصداً»(13)
داناى غيب اوست و هيچكس را بر اسرار غيبش آگاه نمىسازد مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيشرو و پشت سر براى آنها قرار مىدهد.
از اين آيه شريفه هم علم غيب گسترده خداوند استفاده مىشود و هم اينكه افراد مورد رضاى حق كه پيامبر از زمره آنهاست و نيز معصومين به اذن خداوند با اذن حضرت حق بر بخشى از علم غيب علم پيدا مىكنند، در نهج البلاغه آمده كه وقتى مولى على(ع) از حوادث آينده خبر داد يكى از ياران حضرت عرض كرد: اين علم غيب است مولى على(ع) فرمود: «ليس هو بعلم غيب و انّما هو تعلّم من ذى علم»(14) اين علم غيب نيست اين علمى است كه از صاحب علمى (پيامبر) آموختهام .
2- «ماكان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتى يميز الخبيث من الطيب و ما كان اللّه ليطلعكم على الغيب ولكن اللّه يجتبى من رسله من يشاء فآمنوا باللّه و رسله و ان تؤمنوا و تتقوا فلكم اجر عظيم»(15)
چنين نبود كه خداوند مؤمنان را به همان گونه كه شما هستيد واگذارد مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد و نيز چنان نبود كه خداوند شما را از اسرار غيب آگاه سازد.(تا مؤمنان و منافقان را از اين راه بشناسيد) ولى خداوند از ميان رسولان خود هر كس را بخواهد بر مىگزيند پس به خدا و رسولان او ايمان بياوريد و اگر ايمان بياوريد و تقوى پيشه سازيد پاداش بزرگى براى شماست.
اين آيه صريح است كه خداوند هر زمان بخواهد از ميان پيامبرانش كسانى را انتخاب مىكند و گوشهاى از علم غيب بىپايان خود و اسرار درون مردم را كه شناخت آن براى تكميل رهبرى آنان لازم است در اختيار آنان قرار دهد و البته اين با اذن خداوند است. در روايات ما صدها مورد از پيشگوييهاى امامان آمده است كه بخشى در زمان خود تحقق يافته و بخشى كه مربوط به آينده است در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت اتفاق خواهد افتاد. اين بخش از روايات غيبى است، بخش ديگر رواياتى است كه امامان از باطن اين و آن خبر دادند و نيز روايات ديگر پيرامون غيب.
خوشبختانه در ساليان اخير كتابى نفيس در اين زمينه نگاشته شده تحت عنوان «الاحاديث الغيبيه» در سه جلد كه توسط مؤسسه المعارف الاسلامية قم منتشر شده است. در اين كتاب مجموعهاى از احاديث غيبى معصومان عليهم السلام آمده است، در روايات اهل بيت(ع) احاديث متعددى پيرامون غيب امامان(ع) آمده است مرحوم علامه مجلسى در جلد بيست وششم بحارالانوار بيش از 22 حديث در اين زمينه آورده است.
در مجموع رواياتى كه گوياى علم غيب معصومين(ع) در حد تواتر است و جاى انكار نيست.
امامان سلام اللّه عليهم اجمعين گنجينههاى علم ذات مقدّس ربوبى است و اين افتخارى است كه نصيب غير معصومين نمىشود.(16)
پىنوشتها: -
1. النهاية ابن اثير، ج 3، ص 327، مجمع البحرين، ج 2، ص 1296، چاپ مؤسسة النعمة.
2. سوره انعام، آيه 59.
3. تفسير نمونه، ج 5، ص 335 و 336(چاپ سى و سوم).
4. سوره سبا، آيه 3.
5. تفسير نمونه، ج 18، ص 21 و 22 چاپ بيست و چهارم.
6. سوره آل عمران، آيه 29، سوره ق، آيه 16، سوره نمل، آيه 74 - 75، سوره مجادله، آيه 7 و...و...
7. نهج البلاغه، خطبه 178.
8. همان، خطبه 198.
9. برخى از اين آيات علم غيب را منحصر به خداوند مىكند مانند انعام، 59؛ نمل، 65؛ احقاف،23؛ ملك، 26؛ مائده، 116؛ هود، 49؛ كهف، 26.
برخى ديگر آياتى است كه برخى پيامبران مانند پيامبر اكرم(ص) و حضرت نوح علم غيب را از خود نفى مىكنند مانند: انعام، 50؛ هود،31؛ انبياء،111؛ اعراف، 188؛ هود،47؛ ص، 69؛ شعراء، 112؛ احقاف، 9؛ مائده، 109.
برخى از اين آيات علم غيب را از پيامبران نفى مىكند: عبس، 3 ؛ مطففين، 18؛ توبه، 101؛ هود،46.
برخى از آيات مىگويد علم به وقت قيامت، جنود پروردگار، افرادى كه در آينده به دنيا مىآيند، علم به تأويل، نزول باران و...و... اختصاصى خداوند است. مانند: اعراف، 187؛ احزاب،63؛ فصلت، 47؛ لقمان، 34؛ مدثر، 31؛ ابراهيم، 9؛ رعد، 8؛ آل عمران، 7.
10. تفسير الميزان، ج 20، ص 131.
11. ارشاد شيخ مفيد، ص 148.
12. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد معتزلى، ج 7، ص 48.
13. سوره جن، آيات 26 - 27.
14. نهج البلاغه، خطبه 128.
15. سوره آل عمران، آيه 179.
16. در تفسير نمونه جلد بيست و پنجم، ص 147 به بعد بحث مختصر و مفيدى پيرامون علم غيب آمده است و نيز كتاب علم پيامبر و امام در قرآن از انتشارات مؤسسه در راه حق در اين زمينه كتاب خواندنى است نيز مقدمه كتاب «الاحاديث الغيبيه».
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۵/۳۱, ۱۴:۱۱ #4
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 70
- مورد تشکر
- 81 پست
- حضور
- 36 دقیقه
- دریافت
- 120
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
علم ائمه اطهار از کجا آمده است؟
دوست گرامی جناب رضوان
با تشکر از شما
1. لطفا سوال بنده را یک بار دیگر به طور کامل و با دقت نظر بخوانید. سوال بنده این بود:
در بحث خاتمیت، ما قائلیم که با رحلت پیامبر اعظم(ص) وحی منقطع می شود، و به ائمه اطهار هم وحی نمی شود، پس آنها علومشان را از کجا آورده اند و چگونه به مسائل جدید جواب می داده اند؟
سوال بنده در مورد وسعت علم ائمه و اینکه ائمه اطهار علیهم السلام، گنجینه های علوم الهی اند، نیست؛ بلکه سوالم این بود که با توجه به عقیده ما به خاتمیت، روش به دست آوردن علوم ائمه چگونه است؟ یعنی مثلا امام صادق علیه السلام، چگونه به این علوم دست پیدا کرده اند؟ آیا به آنها وحی شده است؟ مگر وحی الهی، با رحلت پیامبر اعظم منقطع نشد؟ پس امام صادق، علمشان را از کجا آورده اند؟!
این سوال را مطرح کردم که اگر کسی از دوستان در این مورد نظر خاصی دارد بیان نماید، و بنده هم نظر خودم را بنویسم و در معرض نقد و بررسی قرار دهیم.
« در ضمن، یک یادآوری دوستانه هم می کنم و آن اینکه، چه خوب است وقتی از وبلاگ شخصی کسی یا سایت خاصی ، مطلبی را عینا کپی میکنیم، یا آن را مطالعه کرده و برای سهولت مطالعه دوستان کانون آن را خلاصه می کنیم، به نام نویسنده یا منبع اصلی آن اشاره ای بکنیم. و هذا اقرب للتقوی »
علم خمینی بر زمین نمی ماند،مگر ما مرده ایم!
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۶/۰۲, ۰۴:۲۲ #5
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,095
- مورد تشکر
- 4,086 پست
- حضور
- 3 روز 15 ساعت 11 دقیقه
- دریافت
- 33
- آپلود
- 3
- گالری
-
17
به نام خدا و سلام بر دوستان
حدیثی از آقا امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرموده اند:
خداى تبارك و تعالى را دو گونه علم است:
1- علمى كه ملائكه و پیغمبران و رسولانش را به آن آگاه ساخته، پس آنچه ملائكه و رسولان و پیغمبرانش را به آن آگاه ساخته ما هم میدانیم.
2- علمى كه بخودش اختصاص داده و هرگاه در موضوعى از آن علم بدا حاصل شود، ما را آگاه سازد و بر امامان پیش از ما هم عرضه شود.
و همچنین نقل شده است که فرموده اند:
خداى عزوجل را دو گونه علم است:
1- علمى كه نزد خود اوست و هیچكس از مخلوقش را از آن آگاه نساخته است.
2- علمى كه بسوى ملائكه و رسولانش افكنده، آنچه بسوى ملائكه و رسولانش افكنده، بما رسیده است.
(اصول كافى جلد 1 صفحه: 375 روایة: 1)
------------------
شیعه عقیده دارد که امام در تمام جهات و صفات مانند علم، قدرت، عصمت و غیره همانند پیامبر است.
- علم پیامبر (صلوات الله علیه و آله) علم لدنی بوده و بدون این كه پیش كسی تلمذ كند از طرف خدا به او عطا شده است.
در تعریف علم لدنی گفته اند:
علمی است كه از راه اكتساب و استدلال به دست نمی آید و از مختصات اولیاء خدا است.(1)
و آتیناه من لدّنا علما؛ یعنی علم لدنی بوی عطا كردیم.
دیگری گفته: دانشی كه شخص بدون رنج تعلّم، و تنها به الهام خدای تعالی دارا باشد.(2)
- اما علم ائمه اطهار (علیهم السلام):
قسمتی اكتسابی است كه از پیامبر اكرم به آن ها رسیده است، رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) تمام رموز معارف، حقایق، حتی علم بعضی از مغیبات را برای علی (علیه السلام) املاء كردند و حضرت نوشتند و به صورت كتابی درآوده كه دست به دست به ائمه اطهار (علیهم السلام) رسیده و امروزه در دست امام زمان (علیه السلام) است.
قسمتی هم لدّنی است كه از طرف خداوند بزرگ به آن ها افاضه شده است، هرگاه اراده كنند با الهام می فهمند.
در ارتباط به این كه نوع معلوماتشان چه بوده، تنها به فرموده حضرت علی (علیه السلام) بسنده می شود كه فرمودند: پیش از این كه مرا از دست بدهید، هر چه می خواهید از من بپرسید، همانان من به راه های آسمان بیشتر از راه های زمین آشنائی دارد.(3)
فرموده حضرت صراحت دارد كه ائمه (علیهم السلام) غیر از احكام و معارف الهی و... به سایر علوم نیز آشنائی داشتند چنان كه ابوحیان طرطوسی كه پدر شیمی در اروپا لقب یافته است شاگرد امام صادق (علیه السلام) بوده است.
بنابراین علم امام موروثی نیست. بلکه مانند علم پیامبر لدنی و از جانب خدا است به این نحو که پیامبر (صلوات الله علیه و آله) همه چیز را به دستور خداوند متعال به امیر المؤمنین (علیه السلام) افاضه فرمود و حضرت هم به امام دوّم و همین طور هر یک از امامها به امام بعدی به دستور پروردگار علوم را افاضه مینمودند.
و پاره ای از دانستنیها را هم از راه الهام و پیام فرشتگان دریافت میکنند. لذا در روایت امام را محدّث نامیده اند یعنی صدای ملائک را هنگام تعلیم علوم الهی میشنوند.
--------------------------
پی نوشت ها:
1. المیزان، ج 12، ص 580.
2. فرهنگ فارسی معین، ج سوم، ص 3576.
3. ایّها النّاس سلّونی قبل ان تفقدونی فلأنا بطرق السماء اعلم منّی بطرق الأرض، نهج البلاغه خطبه 189 صبحی صالحی.
.
آی دی قبلی بنده : پاسخگوی احکام
پخش زنده و مستقیم رادیو قرآن
راهنمایی برای شناخت مرجع تقلید أعلم به صورت مصداقی
سوالات متفرقه در مورد نجاست، طهارت، وضو، غسل و تیمم
سوالات متفرقه در مورد نماز و احکام نماز
سوالات متفرقه در مورد احکام نماز جماعت و امام جماعت (عدالت امام جماعت و...)
سوالات متفرقه در مورد خمس و زکات
سوالات متفرقه در مورد نذر و احکام نذر
سوالات متفرقه پیرامون: احکام جزائی و کیفری، دیه، قصاص، تعذیر
سوالات متفرقه در خصوص احکام روزه و ماه مبارک رمضان
احکام مرتبط با ماه محرم و عزاداری
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۹/۰۶/۰۲, ۱۴:۳۳ #6
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,189
- مورد تشکر
- 9,650 پست
- حضور
- 63 روز 11 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام و درود
با توجّه به اشاراتى كه در آيات قرآن، و بيانات مشروح و گسترده اى كه در روايات اسلامى آمده به خوبى مى توان از منابع علم معصومين(عليهم السلام) آگاه شد.
اين منابع بسيار متنوع، و به شرح زير مى باشد:
1ـ آگاهى كامل از كتاب الله و قرآن مجيد
اولين سرچشمه علم امامان آگاهى بر جميع جوانب كتاب اللّه است، به گونه اى كه تفسير و تأويل، و ظاهر و باطن و محكم و متشابه آن را به خوبى مى دانند.
قرآن مجيد مى فرمايد: ( وَ يَقُولُ الَّذينَ كَفَروا لَسْتَ مُرْسَلا قُلْ كَفى بِاللهِ شَهيداً بَيْنى وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الكِتابِ): «آنها كه كافر شدند مى گويند: تو پيامبر نيستى! بگو: كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب (و آگاهى بر قرآن) نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند»(رعد، آيه 43)
از اين آيه به خوبى روشن مى شود كه كسى وجود دارد، كه تمام علم كتاب نزد او است. ـ توجه داشته باشيد كه علم الكتاب به صورت مطلق آمده است، و تمام علوم مربوط به كتاب الهى را شامل مى شود ـ بر خلاف آن چه در آيه 40 سوره نمل آمده: ( قالَ الَّذى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الكِتابِ اَنَا آتيكَ بِه قَبْلَ اَنْ يَرْتَدَّ اِلَيْكَ طَرْفُكَ): «(امّا) كسى كه دانشى از كتاب (اسمانى) داشت گفت: "من پيش از آن كه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد!"».
به يقين كتاب الله سرچشمه فيّاض علوم و دانش ها به شمار مى رود؛ و آگاهى بر آن راه گشاى تمام امور. جايى كه آصف بن برخياء وزير سليمان به خاطر آگاهى به بخشى از كتاب آسمانى قادر به انجام چنان كار مهمى باشد؛ و تخت ملكه سباء را در يك چشم بر هم زدن از جنوبى ترين بخش جزيرة العرب (يمن) به شمالى ترين بخش آن (شامات، مركز حكومت سليمان) برساند، مسلّماً كسى كه به تمام علم كتاب آگاه است كارهايى بسيار مهم تر از آن مى تواند انجام دهد. امّا چه كسى علم الكتاب نزد او است؟ قرآن تنها اشاره سربسته اى به آن دارد. بعضى گفته اند منظور خداوند است؛ بنابراين عطف جمله: ( مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتابِ) عطف تفسيرى خواهد بود كه بر خلاف ظاهر كلام است.
جمعى از مفسّران نيز گفته اند: منظور آيه دانشمندان اهل كتاب و افرادى هم چون سلمان و عبدالله بن سلام است كه نشانه هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) را در كتب آسمانى پيشين ديده بودند و گواه بر حقّانيت او مى دادند.
ولى بسيارى از مفسّران در كتب خود نقل كرده اند كه اين آيه اشاره به علىّ بن ابيطالب(عليه السلام) و ائمه هدى(عليهم السلام) است.
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها، وَ بَعلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها، بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُک
خدایا! صلوات و درود تو بر فاطمه، و بر پدر فاطمه، و بر همسر فاطمه، و بر دو پسر فاطمه، و بر آن سرّی که در فاطمه به ودیعه نهاده ای؛ به آن تعداد که علم تو آن را در بر می گیرد.
-
-
۱۳۸۹/۰۶/۰۲, ۱۴:۳۵ #7
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,189
- مورد تشکر
- 9,650 پست
- حضور
- 63 روز 11 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
2 ـ وراثت از پيامبر
دومين منبع از منابع علوم امامان معصوم(عليهم السلام)، وراثت از پيامبر(صلى الله عليه وآله) است به اين معنى كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) تمام معارف و شرايع اسلام را به حضرت على(عليه السلام) آموخت، و طبق بعضى از روايات على(عليه السلام) با خط خود در كتابى اين علوم را نوشت و اين علوم و آگاهى ها نسل اندر نسل به فرزندان على(عليه السلام) (يعنى امامان معصوم(عليهم السلام)) رسيد.
در كتاب كافى روايات متعدّدى در اين زمينه ديده مى شود؛ از جمله در حديثى كه از ابو بصير از امام صادق(عليه السلام): " اِنَّ عِنْدَنا الجامعة" ... قُلْتُ وَ مَا الجامَعَةُ؟ قالَ "صَحيفَةُ طُولُها سَبْعونَ ذراعاً بِذِراعِ رَسُولِ اللهِ(صلى الله عليه وآله) وَ اِمْلائِه، مِنْ فَلْقِ فيه، وَ خَطَّ عَلىٍّ بِيَمينِه، فيها كُلُّ حَلال وَ حَرام وَ كُلُّ شَىء يَحْتاجُ النّاسُ اِلَيْهِ حَتّى الاَرْشِ فِى الْخَدْشِ"
فرمود: "جامعه" در نزد ما است" ... عرض كردم: جامعه چيست؟ فرمود: "طومارى است كه طول آن هفتاد ذراع است به ذراع رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ، او از دهان مباركش املاء كرد و على(عليه السلام) به دست خودش نوشت. هر حلال و حرامى در آن است و هر چيزى كه مردم (تا دامنه قيامت) به آن نياز دارند در آن وجود دارد، حتّى ديه يك خراش بر بدن"! (اصول كافى، جلد 1، صفحه 239)
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها، وَ بَعلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها، بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُک
خدایا! صلوات و درود تو بر فاطمه، و بر پدر فاطمه، و بر همسر فاطمه، و بر دو پسر فاطمه، و بر آن سرّی که در فاطمه به ودیعه نهاده ای؛ به آن تعداد که علم تو آن را در بر می گیرد.
-
-
۱۳۸۹/۰۶/۰۲, ۱۴:۳۷ #8
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,189
- مورد تشکر
- 9,650 پست
- حضور
- 63 روز 11 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
3 ـ ارتباط با فرشتگان
از منابع علم امامان، ارتباط آنها با فرشتگان است. البته نه به اين معنى كه آنها در زمره انبياء و پيامبران بودند؛ چرا كه مى دانيم پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) آخرين پيامبران و رسولان الهى بود، و با وفات او وحى الهى پايان يافت. بلكه آنان هم چون خضرنبى(عليه السلام) و ذوالقرنين و مريم بودند كه مطابق ظاهر آيات قرآن با فرشتگان الهى ارتباط داشتند، و حقايقى از عالم غيب به قلب آنها الهام مى شد.
در حديثى از امام باقر(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: « اِنَّ عَليّاً كانَ مُحَدَّثاً»: «على(عليه السلام)محدث بود ـ سخنان به او گفته مى شد ـ »، و هنگامى كه از آن حضرت توضيح بيشترى خواستند كه چه كسى با او سخن مى گفت؟ فرمود: «يُحَدِّثُهُ مَلَك»: «فرشته با او سخن مى گفت»، و هنگامى كه سؤال كردند آيا او پيامبر بود؟ دست خود را به علامت نفى و انكار تكان داد، سپس افزود: «كَصاحِبِ سُلَيْمانَ، اَوْ كَصاحِبِ مُوسى، اَوْ كَذِى الْقَرْنَيْنِ»: «او همانند دوست سليمان (آصف بن برخيا) يا دوست موسى (يوشع يا خضر) يا ذى القرنين است»(اصول كافى، جد 1، صفحه 271)
در اين زمينه روايات متعددى نيز وجود دارد.
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها، وَ بَعلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها، بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُک
خدایا! صلوات و درود تو بر فاطمه، و بر پدر فاطمه، و بر همسر فاطمه، و بر دو پسر فاطمه، و بر آن سرّی که در فاطمه به ودیعه نهاده ای؛ به آن تعداد که علم تو آن را در بر می گیرد.
-
-
۱۳۸۹/۰۶/۰۲, ۱۴:۳۹ #9
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,189
- مورد تشکر
- 9,650 پست
- حضور
- 63 روز 11 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
4 ـ القاى روح القدس
چهارمين منبع علم امامان فيض روح القدس است.
در آيات قرآن كراراً سخن از تأييد روح القدس به ميان آمده كه در سه مورد درباره حضرت مسيح(عليه السلام) (بقره، 87 و 253، و مائده، 110) و در يك مورد درباره پيامبر مكرّم اسلام(صلى الله عليه وآله)است.( سوره نحل، آيه 102)
از رواياتى كه در منابع اهل بيت(عليهم السلام) وارد شده به خوبى بر مى آيد كه روح القدس، روح مقدّسى بوده كه با همه انبياء و ائمه معصومين(عليهم السلام) در ار ارتباط بوده است؛ و آنها را در موارد مختلف امداد مى كرده است، حتّى از روايات متعدّدى كه در منابع اهل سنّت نيز وارد شده است، استفاده مى شود كه وقتى در مناسبت هاى مهم، سخنان و اشعار پر مغز از كسى صادر مى شد؛ پيامبر مى فرمودند: «اين به كمك روح القدس بوده است».
از اينجا به خوبى روشن مى شود كه روح القدس يك روح امدادگر است كه را به هنگام انجام كارهاى مهم معنوى و الهى يارى مى دهد، و البته به تفاوت مراتب اشخاص متفاوت است. در پيامبران و امامان معصوم(عليهم السلام) به گونه فوق العاده اى قوى تر و بارزتر عمل مى كند؛ و در ديگران به اندازه خودشان هر چند از ماهيت و جزئيات آن اطلاع زيادى در دست ما نيست.
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه در تفسير آيه: ( السّابِقُونَ السّابِقُونَ ـ اُولئِكَ المُقَرَّبُونَ) (9) مى فرمايد: « فَالسّابِقُونَ هُمْ رُسُلُ اللهِ(عليه السلام) وَ خاصَّةِ اللهِ مِنْ خَلْقِه، جَعَلَ فيهِمْ خَمْسَةُ اَرْواح، اَيَّدَهُمْ بِرُوحِ القُدُسِ فَبِه عَرَفُوا الاَشْياءَ ...»:
«پيش گامان همان رسولان الهى(عليهم السلام) و خاصان خداوند از ميان خلق اند، خداى متعال در آنها پنج روح قرار داده (از جمله اينكه) آنها را با روح القدس تقويت نموده كه به وسيله آن اشياء را مى شناسند ...». (اصول كافى، ج 1، صفحه 271)
حديث ديگرى در همين رابطه، از امام باقر(عليه السلام) آمده است كه بعد از برشمردن ارواح پنج گانه كه در انبياء و اوصياء وجود دارد، مى فرمايد: « فَبِرُوحِ القُدُسِ ... عَرَفُوا ما تَحْتَ الْعَرْشِ اِلى ما تَحْتَ الثَّرى»: «به وسيله روح القدس، آنچه را در زير عرش و آنچه را در زمين است مى دانند». (اصول كافى، ج 1، صفحه 272)
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها، وَ بَعلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها، بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُک
خدایا! صلوات و درود تو بر فاطمه، و بر پدر فاطمه، و بر همسر فاطمه، و بر دو پسر فاطمه، و بر آن سرّی که در فاطمه به ودیعه نهاده ای؛ به آن تعداد که علم تو آن را در بر می گیرد.
-
-
۱۳۸۹/۰۶/۰۲, ۱۴:۴۰ #10
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,189
- مورد تشکر
- 9,650 پست
- حضور
- 63 روز 11 ساعت 17 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
5 ـ نور الهى
پنجمين منبعى كه براى علوم امامان مى توان ذكر كرد همان چيزى است كه در روايات متعددى در اصول كافى آمده است. از جمله حسن بن راشد مى گويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه مى فرمود: « فَاِذا مَضى الاِمامُ الّذى كانَ قَبْلَهُ رُفِعَ لِهذا مَنار مِنْ نُور، يَنْظُرُ بِه اِلى اَعْمالِ الْخَلائِقِ فَبِهذا يَحْتَجُّ اللهُ عَلى خَلْقِه»:
«هنگامى كه امام پيشين از دنيا مى رود، خداوند براى امام بعد از او ستونى از نور نمايان مى كند كه به وسيله آن اعمال مردم را مى بيند و از اين طريق، خداوند حجّت را بر خلق خود تمام مى كند». (اصول كافى، جلد 1، صفحه 387، حديث 2)
نكته قابل ملاحظه اينكه از پاره اى از روايات استفاده مى شود كه در هر شب جمعه روح ائمه طاهرين(عليه السلام)، علوم و دانش هاى تازه اى را (براى مسائل تازه) از سوى خداوند دريافت مى دارند (تا خود را با تمام نيازمندى هاى امت اسلامى تطبيق دهند).
از جمله در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: « اِنَّ لَنا فى كُلِّ لَيْلَةِ جُمُعَة سُروراً»: «ما در هر شب جمعه خوشحالى تازه اى داريم».
راوى مى گويد گفتم: « زادَكَ اللهُ وَ ما ذاكَ»: «خداوند بر سرور شما بيفزايد، منظورتان از اين خوشحالى چيست»؟!
فرمود: « اِذا كانَ لَيْلَةُ الجُمُعَةِ وافى رَسُولُ اللهِ الْعَرْشَ وَ وافَى الاَئِمَّةُ مَعَهُ وَ مَعَهُمْ، فَلا تُرَدُّ اَرْواحُنا اِلى اَبْدانِنا اِلاّ بِعِلْم مُسْتَفاد، وَ لَوْلا ذلِكَ لاََنْفَدْنا»: «هنگامى كه شب جمعه مى شود (روح مقدّس) رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به عرش (الهى) مى رود؛ و ارواح ائمه نيز با او ملاقات مى كنند و (روح) من نيز با آنها به آنجا مى رود؛ سپس روح ما به بدن ما باز نمى گردد مگر با علم و دانش جديدى، و اگر چنين نبود دانش ما پايان مى گرفت»! (اصول كافى، جلد اول، صفحه 254)
__________________
ر.ک: پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج 9
أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ أَبیها، وَ بَعلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِ المُستَودَعِ فیها، بِعَدَدِ ما أَحاطَ بِهِ عِلمُک
خدایا! صلوات و درود تو بر فاطمه، و بر پدر فاطمه، و بر همسر فاطمه، و بر دو پسر فاطمه، و بر آن سرّی که در فاطمه به ودیعه نهاده ای؛ به آن تعداد که علم تو آن را در بر می گیرد.
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری