جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: چگونه باور کنيم که مکتب ما آسماني است؟
-
۱۳۸۷/۰۶/۰۴, ۰۵:۰۵ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چگونه باور کنيم که مکتب ما آسماني است؟
براي اثبات اين مطلب، راههاي گوناگوني وجود دارد که به چند مورد از آن اشاره ميشود:
1. توجه به دلايل درستي ادعاي نبوت.
الف ـ شهرت به صداقت و درستي: براي مثال اگر پيامبري پيش از نبوت، ساليان طولاني، ميان مردم زندگي کند و به صداقت و درستي مشهور گردد و در اين مدت، سخن دروغي از او سر نزده باشد; در اين صورت، هر احتمالي درباره او داده شود، دست کم احتمال دروغ دربارة او نميرود; البته اين راه، به طور کامل، اطمينان آور نيست.
ب ـ اِخبار پيامبر پيشين: گاهي پيامبري که نبوتش از راهي براي مردم ثابت شده و به پيامبري او اطمينان دارند، به آنان خبر ميدهد که پس از من پيامبري با اين خصوصيات خواهد آمد; در اين صورت، مردم به پيامبري آن شخص اطمينان پيدا ميکنند; اين راه هم به طور کلي، راهگشاي مسائل مربوط به نبوت نيست.
ج ـ معجزه: معجزه، راهي عمومي، براي اثبات نبوت پيامبران است. اگر شخص معجزه داشت و مردم به معجزه بودن آن يقين کردند، نبوتش اثبات شده است.
دربارة پيامبر اکرم، هر سه راه بالا و به بهترين صورت وجود دارد:
2 ـ 1. آن حضرت، پيش از رسالت، مدّت زيادي بين مردم زندگي کرده بود، چرا که در سنّ چهل سالگي به پيامبري برانگيخته شد و در اين مدت، مردم او را به راستگويي ميشناختند، به گونهاي که به او لقب امين ... داده بودند.
2 ـ 2. مسئلة اِخبار پيامبر پيشين، هم دليل تاريخي و هم تأييد قرآني دارد.
يهوديان و يا مسيحياني که در حجاز زندگي ميکردند، تا پيش از ظهور و بعثت پيامبر اکرمهنگامي که با مردم مدينه صحبت ميکردند، ميگفتند: قرار است که در ميان شما پيامبري برانگيخته شود که او هم دين ما و هم حقّانيت پيامبر ما را تصديق ميکند: "و کانوا من قبل يستفتحون علي الذين کفروا; (بقره،89) و پيش از اين ]يعني قبل از نبوت پيامبر اسلام[، طلب فتح ميکردند، بر کساني که کافر بودند." يعني منتظر ظهور حضرت محمد9 بوده، معتقد بودند که ظهور ايشان، پيروزي و فتح براي خودشان است، چرا که ايشان ]پيامبر اکرم[، دين آنان را تصديق مينمايد. آيات ديگري نيز در قرآن کريم، بدين مطلب اشاره دارد.( ر. ک: انعام، 20; صف، 6; شعرأ، 197 و... )
3 ـ 2. از پيامبر اکرم، معجزات فراواني بروز کرده که در مکتب تاريخ، حديث و روايت، جمع آوري شده است. اين معجزات در جلد 17 و 18 بحارالانوار آمده است.
2. قرآن، معجزه ابدي: خداوند اين کتاب را بدان گونه نازل فرموده که دليل حقانيتش با خودش هست; يعني اگر کسي که در وجود مبارک خود پيغمبر شک کند ـ که تا حال چنين کسي پيدا نشده است ـ با اين فرض هم ما احتياجي به اثبات وجود حضرت محمد9 نداريم، چرا که خود قرآن ميفرمايد: من کتاب خدا هستم و دليلش را به همراه آورده است.
خداي متعال، معجزه بودن قرآن را بدين صورت به مردم اعلام ميکند: اگر در معجزه بودن اين کتاب و نزول آن از سوي خداوند شک داريد، و حقانيت آن را نميپذيريد، شما هم مشابه آن را بياوريد.( ر. ک: طور، 33 و 34; هود، 13; يونس، 38; اسرأ، 88 و... )
وانگهي در قرآن، ويژگيهاي فراواني، حاکي از معجزه بودن اين کتاب مقدس وجود دارد که به برخي از آنها اشاره ميشود:
الف ـ بلاغت قرآن: کلام بليغ کلامي است که زيباترين و رساترين الفاظ و ترکيبات را داشته باشد و مقصود و معناي خود را به بهترين شکل برساند. هرکس، زيبايي، خوش آهنگي و موزون بودن قرآن را ميفهمد و تحت تأثير قرار ميگيرد، هرچند درک چگونگي اين بلاغت اعجاز گونه، وامدار آشنايي با زبان و ادبيات عربي است.
ب ـ آوردن همة معارف، به وسيلة شخصي اُمّي: قرآن مجموعهاي از معارف مورد نياز بشر در هر زمينهاي است. اگر انسانهاي متخصص در هر رشته، دور هم جمع شده اين مجموعه را فراهم کرده بودند، در آن صورت کاري انساني ميشد که به دست انسان ساخته شده است، ولي هنگامي که انسان ملاحظه کند که آن را کسي آورده که خواندن و نوشتن بلد نبوده است؟، بهترين دليل بر آن است که اين قرآن، گفتة انسان نيست و هنوز زواياي مختلف قرآن بر انديشمندان و دانشمندان هم شناخته شده نميباشد.( ر. ک: راهنماشناسي، محمد تقي مصباح يزدي، مرکز مديريت حوزه علميه قم، 1367. )
-
-
۱۳۸۸/۰۱/۲۹, ۰۹:۱۱ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
اسلام به معناي تسليم شدن و گردن نهادن است، اسلام يعني تسليم در مقابل دستورات ديني و الهي. قرآن كريم دين آخرين پيامبرش را از آن جهت، اسلام ناميده است كه برنامه كلي آن تسليم شدن انسان در برابر خداي يگانه، كه در اثر اين تسليم شدن، جز خداي يگانه را پرستش نكند، البته پيش از پيامبر اسلام (ص) حضرت ابراهيم (ع) از "مسلمان" بودن سخن گفت(1).
به ديگر تعبير، اسلام داراي دستورات و مقرراتي است كه با طبيعت و سرشت انساني هماهنگي كامل دارد؛ زيرا در آن به همه خواستهها و نيازهاي طبيعي و انساني بشر توجه شده است و هيچ چيز از نظر، دور نشده و فرو گذار نگرديده است(2).
اسلام، دين جاويد
پيامبران كه از طرف خداوند حامل پيام وحي بودند به تناسب شرايط زمان و مكان با اندك اختلافي كه در احكام عملي و شريعت داشتند در حقيقت همه از يك برنامه و ايدئولوژي، تبليغ ميكردند. اين مكتب تدريجاً مطابق رشد و استعداد جامعه انساني عرضه ميشد تا بدانجا كه بشريت از نظر شكوفائي استعداد به حدي رسيد كه اين مكتب به صورت كامل و جامع عرضه شد و چون بدين نقطه رسيد، نبوت پايان پذيرفت و كسي كه اين مكتب و ايدئولوژي را به صورت كامل براي بشريت به ارمغان آورد، حضرت رسول اكرم محمد مصطفي (ص) است و كتابي كه در آن مطالب، كامل اين دين و دستورات و مقررات آن بيان گرديده است قرآن كريم است.
با اينكه نبوت و پيامبري، يك جريان الهي است و ايدئولوژي و برنامههايي كه توسط پيامبران ابلاغ ميگردد يك حقيقت، بيشتر نيست، پس دليل تجديد پيامبران تبليغي و تشريعي و ظهور پيامبران پياپي پيش از پيامبر اسلام و خاتمه پذيرفتن اين سلسله پس از پيامبر اكرم چه ميتواند باشد؟
دلايلي كه براي اين حقيقت ميتوان بيان نمود عبارتنداز:
1- بشر قديم چون به آن حدي از رشد فكري و فرهنگي نرسيده بودند كه بتوانند حافظ و نگهبان كتابهاي آسماني خود باشند، لذا معمولاً كتابهاي آسماني مورد تحريف و دستبرد قرار ميگرفت و يا به كلي از بين ميرفت، از اين رو لازم بود كه اين پيام تجديد شود. اما با ظهور پيامبر اكرم و بعثت او بشر دوران كودكي را پشت سر گذاشته و به حدي از بلوغ رسيده بودند كه قادر بودند از كتاب آسماني خود حفاظت نمايند تا ديگر مورد تحريف و دستبرد قرار نگيرد.
2- انسانهاي پيشين به خاطر عدم بلوغ و رشد فكري و فرهنگي قادر نبودند هدف كلي مسير زندگي خودشان را تعيين كرده و طبق آن حركت كنند، لذا گام به گام و مرحله به مرحله نياز به هادي و راهنماياني داشتند تا آنها را در خط سير زندگي همراهي كنند، ولي مقارن ظهور ختم نبوت اين توانائي ايجاد شده بود، لذا ديگر نيازي به تجديد نبوت نبود.
3- انسانها در گذشته قادر نبودند كه مسائلشان را از كليات استنباط و استخراج نمايند و اما در دوران رسالت پيامبر اكرم اين توانايي ايجاد شده است كه ميتوانند با استفاده از كليات متون ديني، مسائل جزئي را استخراج و استنباط و تفسير و تبيين نمايند، لذا ديگر نياز به تجديد نبوت نيست(3).
برتري و كمال دين اسلام
از آنجا كه دين اسلام براي تمام جهات زندگي انسان دستور و برنامه دارد و برنامه و دستورات آن كاملترين دستورات، براي جامعه انساني است و كتاب آن نيز جامعترين كتابي است كه از طرف خداوند براي هدايت و راهنمايي انسانها نازل شده، از اين روي اسلام به عنوان آخرين دين الهي در ميان بشر است. و اين كتاب براي هميشه هادي و راهنماي انسانها خواهد بود. و هرگز مورد تحريف و دستبرد بشريت قرار نميگيرد و هرگز نسخ نخواهد شد. علاوه بر دليل عقلي، آياتي از قرآن كريم از آن خبر داده است از آن جمله آيه شريفه كه ميفرمايد: "و انه لكتاب عزيز لا يأتيه الباطل من بين يديه و لا من خلفه تنزيل من حكيم حميد(4)" و اين كتابي است شكستناپذير
كه هيچ گونه باطلي، نه از پيش رو و نه از پشت سر به سراغ آن نميآيد.
به مقتضاي اين آيه و آيات ديگر، قرآن، كتاب ثابت و برقرار است كه اعتبار جاويداني آن از طرف پروردگار جهان امضاء شده است. قرآن را از آن جهت ميتوان جامعترين كتاب گفت كه در آن هم به جهات اجتماعي انسان و هم به جهات فردي، هم به امور دنيوي و هم امور اخروي انسان توجه شده است و با مراجعه و عمل به آن سعادت دنيا و آخرت انسان تأمين ميگردد(5).
************
1) طباطبائي، محمد حسين، شيعه در اسلام، ص1
2) طباطبائي، محمد حسين، اسلام و انسان معاصر، ص12.
3) مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج2، ص 183.
4) فصلت/42-41.
5) الهامي داود، اسلام دين جهاني و جاويداني،ص 63.
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری