جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: سفره عقد

  1. #1

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    26,365
    مورد تشکر
    68,356 پست
    حضور
    22 روز 14 ساعت 29 دقیقه
    دریافت
    26
    آپلود
    0
    گالری
    8953

    سفره عقد




    بنام تو اي ارام جان

    سفره عقد

    سفره عقد

    عاقد دوباره گفت : وکیلم ؟ ... پدر نبود
    ای کاش در جهان ره و رسم سفر نبود
    گفتند : رفته گل ... نه گلی گم ... دلش گرفت
    یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
    هجده بهار منتظرش بود و برنگشت
    آن فصل های سرد که بی درد سر نبود
    ای کاش نامه ای ، خبری ، عطر چفیه ای
    رویای دخترانه او بیشتر نبود
    عکس پدر ، مقابل آیینه ، شمعدان
    آن روز دور سفره به جز چشم تر نبود
    عاقد دوباره گفت وکیلم ؟ ... دلش شکست
    یعنی به قاب عکس امیدی دگر نبود
    او گفت با اجازه بابا ، بله بله
    مردی که غیر خاطره ای مختصر نبود
    پروانه نجاتی

    سفره عقد



  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    5
    مورد تشکر
    12 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    خیلی خیلی شعر قشنگی بود . عالی بود .



  3. تشکرها 2


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود