جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: چگونگی حمله اعراب به ایران

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    22
    مورد تشکر
    31 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    چگونگی حمله اعراب به ایران




    چگونگي يورش سپاه تازی به ايران

    درباره چگونگی مسلمان شدن ايرانيان سخنهای بسياری گفته شده است که همه با هم مغایر هستند . برای آگاهی درباره چگونه تشکیل امپراتوری اسلامی در آسیا کافی است که کتب مشهور صدر اسلام ( بلاذری - ابن خلدون - ابن حزم - مسعودی - طبری - شویس عدوی - ابن هشام و . . . ) را مطالعه و بررسی نمایید . هدف از گردآوری این جستار توهین به مسلمانان ایران زمین نمی باشد زیرا هر ایرانی متمدن و آگاهی باید بر این اندیشه باشد که دین امری شخصی و آزاد و قابل احترام برای همه است و برای ما ایرانی یهودی - مسیحی - زرتشتی - مسلمان و . . . هیچ تفاوتی ندارد . انسانیت و ایرانیت طبق گفته نیاکان ایران زمین بر همه چیز الویت دارد . گوشه ای از اقدامات و تمدن عرب در ایران به شرح زیر تقدیم همه نوادگان ایران زمین می گرد .


  2. #2
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    22
    مورد تشکر
    31 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    در جستاری تحت عنوان چگونگی یورش سپاه اسلام ـ حمله ی اعراب به ایران به گونه کلی توضیح کلی دادیم. اما جهت روشن شدن قضیه بایستی به جزییات بیشتری پرداخت.


    يکي از حقايقي که بايد درباره‌ي ايران و اسلام پذيرفت اين است که انتشار اين دين نو در ايران به همان سرعتي که مجاهدان اسلامي پيش رفتند، نبوده و تبديل دين زرتشتي به دين اسلام به همان گونه که در مدت کوتاهي دولت ساساني به حکومت خلفا تبديل شد انجام نگرفته است. از همان بامداد اسلام، با رفتار وحشيانه‌اي که تازيان در گشودن شهرها و در جنگ‌ها انجام مي‌دادند، ايراني نفرت و کينه‌ي شديدي نسبت به دشمنان و باج‌ستانان خود آشکار نمود. نه تنها يک ايراني در سال ۲۵ هجري عمر خليفه‌ي دوم را باخنجر از پا درآورد، که از آن پس نيز هر فتنه و آشوبي که در جهان اسلام رخ داد ايرانيها در آن عامل عمده بودند. در اين جنبش‌ها نه تنها عرب مردود بود که دين مسلماني نيز مورد خشم و كينه بود. يک مورخ و متکلم مسلمان مي‌کويد: «هنگامي که دولت ايرانيان به دست عربان سپري گشت، چون عرب را پست‌ترين مردم مي‌شمردند کار بر ايشان سخت گشت و درد و اندوه دوچندان آنها را فراگرفت. از اينرو بارها سربرآوردند که مگر با جنگ و ستيز خويش را از چنگ اسلام رهايي بخشند».[۱]

    آموزه‌هاي محمد (ص) در هنگام ورود اسلام چندين جنبه‌ي مهم داشت كه در جذب مردم كمك كرد: دين اسلام خطاب به همه‌ي جامعه‌ي بشري بود، در حالي كه در آن هنگام زرتشتيگري با آموزه‌هاي ملي‌گراي برخي از بخش‌هاي اوستا نشاندهنده‌ي آييني محدود بود. در آن هنگام به مانند يهوديت، اين باور وجود داشت كه ايرانيان و نه انيرانيان پيروان زرتشت هستند، حتي در اين عصر هنگامي كه ابراهيم پورداوود خواستار درآمدن به آيين مزديسنا بود، هردو انجمن ايراني و هندي زرتشتي آنرا رد كردند. از سوي ديگر برخلاف سازمان رده‌بندي ساساني كه رنگ ديني نيز داشت، اسلام مسلمانان را برادر مي‌خواند. همچنين در برابر نظام پر از زنگار دين زرتشت در دوران ساساني با آن همه خرافات، اسلام آييني ساده و معنوي را ارايه مي‌داد. سرانجام در دوران آغازين اسلام و بوي‍ژه در دوران عباسي امكان ورود آرا و آموزه‌هاي وامگرفته از ديگران به اسلام وجود داشت. اينكه پيامبر اسلام ختم رسل است، اين اجازه را مي‌داد تا ايده‌ها، ارزش‌ها و مراسم مختلف از فرهنگ‌هاي ديگر وارد اسلام شود. در نتيجه پيروان ديگر اديان مي‌توانستند اسلام را به عنوان ادامه‌ي آيين خود و واپسين و تمام‌كننده‌ي آنها بدانند.

    در آيين مسلماني باورهاي بسياري وجود داشت که با باورهاي کهنه‌ي مزديسنا سازگار بود. درست است که يزدان و اهرمن از دوگانگي صرف بدر آمده بودند و ملکوت آسمانها ديگرگونه گشته بود، باز در فراي اين دگرگوني‌ها، نقش‌هاي ثابتي مانده بود که همچنان به چشم مردم مانوس و آشنا مي‌نمود. الله و ابليس هرچند با اهورامزدا و اهريمن يکي نبودند، باز نام ايندو، مبدا نيکي و بدي را به خاطر ميآورد. دوزخ و بهشت و رستاخيز و صراط مي‌توانست باورهاي کهن را به ياد آورد. نمازهاي پنجگانه نيز تنها از آن مسلمانان نبود؛ در آيين زرتشت نيز توصيه شده بود؛ شايد هم حتي لزوم نمازهاي پنجگانه در شبانه‌روز از دين زرتشت به اسلام سرايت کرده باشد.[۲] درين صورت مردم به آساني مي‌توانستند کيش تازه را که از ديار عرب فراز آمده بود، پس از آنکه دوران کشتار و غارت و پريشاني آغازين هجوم عرب کاهش يافت، بپذيرند. نفرت و بيزاري از موبدان و کثرت حيرت در کار اهل بدعت و مذاهب مانوي و مزدکي نيز آنان را به پذيرش مسلماني ترغيب مي‌کرد.[۳]

    دسته‌ي مرزبانان و دهگانان با گرويدن به اسلام توانستند در جايگاه رهبري اجتماعي خويش بمانند و اين خود موجب شد که فرهنگ ايراني با وجود تمام تغيير و تحولاتي که پديد آمده بود، باز در اينجا محل و ماواي ثابتي بيابد. بويژه درباره‌ي خراسان که در آن هنگام از ديد فرهنگي بر ديگر جاي‌ها برتري داشت، اسلام آوردن در درجه‌ي نخست، کوشش بزرگان محلي يعني دهگانان براي حفظ جايگاه اجتماعي‌شان بوده است؛ دهگانان در سازمان ديواني ايران در حکم فرمانروايان محلي بوده‌اند؛ بي‌شک جايگاه دهگانان سبب مي‌شد تا بخش بزرگي از پيروان ايشان نيز به دنبال آنان به اسلام مي‌گرويدند و بدينسو بويژه در خراسان گروه بسياري از پيروان دين گذشته رفته‌رفته به اسلام گردن نهادند. رهانمودن دين زرتشت و پذيرش اسلام در بيشتر موارد درباره‌ي اکثريت، اسمي بوده و واقعيت ديني و محتوي رسالت پيامبر اسلام در درجه‌ي دوم اهميت قرار داشته است.[۴] از سوي ديگر مساله‌ي جزيه نيز گاهي مکمل اين موارد مي‌شد؛ جزيه ماليات سرانه و خراج ماليات زمين بود که اهل‌کتاب تا هنگامي که مسلمان نشده بودند مي‌بايست بپردازند. چون رفته‌رفته اندازه‌ي اين ماليات‌ها بالا مي‌رفت و توان پرداخت در مردم کاسته مي‌شد؛ براي آنکه از پرداخت اين باج‌ها آسوده شوند اسلام مي‌آوردند و کشتزارهاي خويش را فرو مي‌گذاشتند و به شهرها رو مي‌آوردند. با اين‌همه حجاج همچنان جزيه و خراج از آنها مطالبه مي‌کرد. حجاج براي آنکه عوايد بيت‌المال اسلام نقصان نپذيرد فرمان داد که کسي را رها نکنند تا از ده به شهر کوچ نمايد و نيز امر کرد که از نومسلمانان همچنان به زور جزيه بستانند. روحانيان بصره ازين رفتار او به ستوه آمدند و بر خواري اسلام گريستند.[۵] نمونه‌ي ديگر آنکه در سال ۱۱۰ هجري به محض اينکه جزيه از تازه‌مسلمانان برداشته شد، در سمرقند و ديگر شهرهاي فرارود (ماوراءالنهر) سيل‌آسا مردم به اسلام گرويدند که باعث بحران مالياتي در اين سرزمين شد، در نتيجه جزيه را دوباره برقرار نمودند که باعث انقلاب و طغياني شد که به سختي بسيار سرکوبي آن ممکن گشت.[۶]

    بدينسو، علت اسلام آوردن ايرانيان در درجه‌ي نخست، جهات اجتماعي و اقتصادي بوده که موجب پذيرش سريع و ظاهري اسلام گشته و سپس به‌گونه‌ي ايماني ژرف و راستين درآمده است.[۷] اسلام آوردن ايرانيان را بويژه بايد پس از رستاخيز بزرگ ايرانيان بدست ابومسلم و سپس پديد آمدن دولت عباسي با وزراي ايراني دانست. با اين‌همه تا مدت‌ها پس از اسلام گروه بسياري بر دين کهن ماندند و حتي در کنار جنبش‌هاي ملي چون جنبش ابومسلم و يا بابک خرم‌دين، جنبش‌هاي ديني بهافريد و يا سنباد و استادسيس رخ نمود. فشار غيرمستقيم براي اسلام آوردن ايرانيان براي نمونه پس از سرکوب‌کردن جنبش‌هاي ديني در خراسان در سده‌ي دوم هجري بسيار بوده است و نااميدي از به ثمررسيدن مبارزات ديگر، رهبران آنها را به پذيرش اسلام وامي‌داشت.[۸] تاريخ نويسان اسلامي خاندان‌هاي چندي را از ايرانيان نام برده‌اند که تا سده‌هاي دوم و سوم که تا سده‌ي چهارم هجري همچنان زرتشتي مانده و سپس آنرا ترک گفته‌اند. مردم طبرستان و بخش هاي شمالي ايران تا ۳۰۰ سال پس از هجرت هنوز دين نوين را نشناخته بودند و با دولت خلفا به دشمني برمي‌خاستند. در سال‌هاي ۳۱۰ تا ۳۲۰ هجري گروه‌هاي مختلفي با اتکا به افکار شعوبيه هواي برانداختن دستگاه خلافت و زنده‌کردن يک دولت ايراني زرتشتي را در سر مي‌پروراندند.[۹] بيشتر مردم کرمان در تمام دوره‌ي اموي زرتشتي ماندند و در روزگار استخري هنوز زردشتيان پارس دسته ي بزرگي بوده‌اند و به گفته‌ي مقدسي در زندگي اجتماعي آن ديار نفوذ بسيار داشته‌اند. ابن حوقل مي‌نويسد: در هيچ جا به اندازه‌ي پارس زرتشتي وجود ندارد، زيرا اين ناحيه پايتخت کشور و مرکز دين و جايگاه کتابها و آتشکده‌هاي آنها بوده، آثاري که پشت به پشت به ارث برده‌اند و تا امروز در دست آنها باقي است، وي همچنين بيان مي‌دارد که در شمال غرب ايران نيز هنوز زرتشتيان در اکثريت هستند.[۱۰]

    گرايش به سمت اسلام در ايران پس از طي مرحله‌ي گذار، سبب جنبش در دين زرتشت نيز شد و روحانيت زرتشتي کوشيد تا با ويرايش در دين و تنزيه باورهاي ديني؛ باورهاي اصيل آن دين را خالي از زنگارهاي آن درآورد؛ از باور به زروان (دهر) دست کشيد و ايمان به اهورامزدا را تاحدامکان منزه تقرير کرد. بسي روايات ديني را يا به کلي حذف کردند يا تغيير دادند و بخش‌هايي از اوستاي ساساني و گزارش‌هاي آنرا که آلوده به افکار زروانيه شده بود، در تاق نسيان نهادند يا از ميان بردند.[۱۱] در سده‌ي سوم و چهارم هجري، فعاليت ديني و تدوين و بازآرايي نوشته‌هاي ديني و پهلوي بويژه در پارس انجام گرفت. بناي نوين دين زرتشت متاثر از افکار اسلامي بويژه معتزلي بود؛ چندين نمونه از تاثير اسلام در كتب پهلوي را مي‌توان نمونه آورد: در بندهشن از آفرينش آسمان بدون ستون سخن رفته كه چند بار در قرآن به آن اشاره شده است.[۱۲] يا آنكه در اشاره به رستاخيز در مينوي خرد از ترازوي حساب ياد رفته كه مشابه آنرا مي‌توان در قرآن ديد.[۱۳] اين بازگشت به باورهاي اصيل و تجديد بناي مزديسنا که بويژه در پارس انجام مي‌گرفت، حکم واپسين شعله‌هاي لرزان شمع فروزاني را که در حال خاموشي است، داشت و باعث آن بيشتر فشار دولت وقت بويژه دولت‌هاي ترک‌نژاد مانند غزنويان و سلجوقيان بود، نه نيروي معنوي و قانع‌کننده‌ي اسلام که در اين امر کمتر اثر داشت.[۱۴]

    در سده‌هاي بعد هرچه بر تعصب مسلمانان افزوده شد زرتشتيان در زندگي اجتماعي در مضيقه افتادند و روزگار بر ايشان روزبروز سخت‌تر گشت تا رفته رفته گروهي از آنان به هند کوچ کردند. با اين همه در ايران نيز تا سده‌هاي بسيار گروه بزرگي از زرتشتيان موجود داشتند. در شمال ايران، بويژه در خراسان تا سده‌ي نهم هجري که تيمور به ايران حمله نمود زردشتيان زندگي مي‌کرده‌اند، اما از سده‌ي دهم به بعد، زرتشتيان ايران تنها در دو شهر تجمع و زندگي نمودند، يکي يزد و ديگري کرمان. اين هردو شهر در مرکز ايران و دور از پايتخت ها و در حاشيه‌ي کوير واقع است و طبيعت آنها را مردماني سخت و مصمم بار مي‌آورد.[۱۵] درين دو شهر زرتشتيان که اقليتي کوچک را تشکيل مي‌دادند در کمال ناپايداي و فقر و عدم اطمينان از زندگي و آينده‌ي خود زندگاني مي‌کردند، اما در همين شرايط موفق به پاسداري و رعايت آداب و سنن مذهبي خويش گرديدند.[۱۶]





    [1]
    دوقرن سکوت، ص156 به نقل از تاريخ سيستان


    [2]
    اشپولر، ص 250؛ لوييس گينزبرگ (LouisGinzberg) مدعي است كه يهوديان عربستان هر روز پنج بار نيايش داشته‌اند.


    [3]
    دو قرن سکوت، ص 283


    [4]
    اشپولر، ص38، 248 و 338


    [5]
    دوقرن سکوت، ص 102


    [6]
    اشپولر، ص 254


    [7]
    اشپولر، ص 258


    [8]
    اشپولر، ص 246


    [9]
    اشپولر، ص 350


    [10]
    محمدي، فرهنگ ايراني..، ص 48


    [11]
    کريستن‌سن، ايران در زمان ساسانيان، ص 312


    [12]
    بندهشن 30: 4؛ قرآن، رعد (13): 2؛ لقمان (31): 10


    [13]
    مينوي خرد 2: 120؛ قرآن، انبياء (21): 47


    [14]
    اشپولر، ص 351


    [15]
    نياکان نگارنده نيز از مزديسنان کرمان بودند که در اواخر دوره‌ي قاجاريه به اسلام گرويدند.


    [16]
    به نقل از از مقاله اي به نام «ديانت زرتشتي در دوران متاخر» به قلم دکتر مري بويس که يکي از سه مقاله‌ي کتاب «ديانت زرتشتي» است.


    ویرایش توسط !Mohammad! : ۱۳۸۷/۰۶/۰۵ در ساعت ۱۸:۵۰


  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    711
    مورد تشکر
    1,437 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    آموزه‌هاي محمد (ص) در هنگام ورود اسلام چندين جنبه‌ي مهم داشت كه در جذب مردم كمك كرد: دين اسلام خطاب به همه‌ي جامعه‌ي بشري بود، در حالي كه در آن هنگام زرتشتيگري با آموزه‌هاي ملي‌گراي برخي از بخش‌هاي اوستا نشاندهنده‌ي آييني محدود بود. در آن هنگام به مانند يهوديت، اين باور وجود داشت كه ايرانيان و نه انيرانيان پيروان زرتشت هستند، حتي در اين عصر هنگامي كه ابراهيم پورداوود خواستار درآمدن به آيين مزديسنا بود، هردو انجمن ايراني و هندي زرتشتي آنرا رد كردند. از سوي ديگر برخلاف سازمان رده‌بندي ساساني كه رنگ ديني نيز داشت، اسلام مسلمانان را برادر مي‌خواند. همچنين در برابر نظام پر از زنگار دين زرتشت در دوران ساساني با آن همه خرافات، اسلام آييني ساده و معنوي را ارايه مي‌داد. سرانجام در دوران آغازين اسلام و بوي‍ژه در دوران عباسي امكان ورود آرا و آموزه‌هاي وامگرفته از ديگران به اسلام وجود داشت. اينكه پيامبر اسلام ختم رسل است، اين اجازه را مي‌داد تا ايده‌ها، ارزش‌ها و مراسم مختلف از فرهنگ‌هاي ديگر وارد اسلام شود. در نتيجه پيروان ديگر اديان مي‌توانستند اسلام را به عنوان ادامه‌ي آيين خود و واپسين و تمام‌كننده‌ي آنها بدانند.

    در آيين مسلماني باورهاي بسياري وجود داشت که با باورهاي کهنه‌ي مزديسنا سازگار بود. درست است که يزدان و اهرمن از دوگانگي صرف بدر آمده بودند و ملکوت آسمانها ديگرگونه گشته بود، باز در فراي اين دگرگوني‌ها، نقش‌هاي ثابتي مانده بود که همچنان به چشم مردم مانوس و آشنا مي‌نمود. الله و ابليس هرچند با اهورامزدا و اهريمن يکي نبودند، باز نام ايندو، مبدا نيکي و بدي را به خاطر ميآورد. دوزخ و بهشت و رستاخيز و صراط مي‌توانست باورهاي کهن را به ياد آورد.
    اين قسمت رو خوب اومدي


  4. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    332
    مورد تشکر
    299 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    می دانید ، که تازیان هنوز هم مسلمانان ایران را زرتشتی می دانند و به آن ها مجوس می گویند.
    بر طبق القای تازیان ، تازی نژاد برتر است ، پس اگر محدودی از ایرانیان این را بگویند به دین حضرت زرتشت (علیه سلام) ربطی نداره!!!!! همان طور که شما می گین، تازی ها به اسلام ربط ندارن!
    راستی ، مورخان به شک افتادن که نخستین حکومت طرفدار زرتشت ، ساسانیان بودند.
    و یافته های باستان شناسی نشان داده که در ماورا خراسان ، نخستین حکومت زرتشتی ، غیر ایرانی تشکیل شده است.
    و این با سخن شما (بچه با حال) ، تضاد دارد.
    ایرانیان هرگز نژاد پرست نبودند، برخورد لشکریان پیروزمند ایرانی با شکست خوردگان با پاکی و بدون تعصب بوده است!!!!!!!!



  5. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۹۰
    نوشته
    1
    مورد تشکر
    0 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    به نام خداوند رحمان رحیم

    جواب به shapour
    ترجمه ابوالقاسم پاينده - تاريخ طبري جلد دوم- ص600 تا 604

    آنگاه هزار کس از دليران و نخبگان سپاه برگزيد و بگفت تا به فرمان وي کار کنند و از عرباني که با آنها روبرو مي شوند کسي را باقي نگذارند و به تحصيل غنيمت دل نبدند. و با آنها به راه افتاد و عرباني که به قلمرو پارسيان در آمده بودند غافلگير کرد و بسيار کس بکشت و اسير فراوان گرفت و باقيمانده فراري شدند.
    آنگاه با ياران خويش از دريا گذشت و به خط رسيد و به ديار بحرين تاخت و مردم بکشت و فديه نگرفت و به غنيمت نپرداخت.
    سپس برفت تا به هجر رسيد که جمعي از عربان تميم و بکر بن وائل و عبدالقيس آنجا بودند و به کشتار آنها پرداخت و چندان خون بريخت که چون سيل باران روان شد و فراريان نداستند که در غار کوه و جزيره دريا از او در امان نخواهند بود.
    آنگاه سوي ديار عبدالقيس شد و مردم آنجا را نابود کرد، جز آنها که بگريختند و به ريگزار پناهنده شدند. واز آنجا سوي يمامه شد و آنجا نيز کشتاري سخت کرد و به هريک از آبهاي عرب گذشت آنرا کور کرد و به هر چاهي گذشت آنرا پر کرد.
    آنگاه تا نزديک مدينه رفت و هر که را از عربان، آنجا يافت بکشت و اسير گرفت پس از آن سوي ديار بکر و ثغلب شد که به سرزمين شام ميان مملکت پارسيان و قلمرو روم بود و هرکس از عربان را بديد بکشت و اسير کرد و آبهايشان را کور کرد.
    ...............
    و شاپور از عربان کشتار بسيار کرد و شانه سران عرب را در آورد به همين سبب وي را ذوالاکتاف نام دادند(که اکتاف جمع کتف است که در زبان عرب به معني شانه است.)

  6. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۸
    نوشته
    1,856
    مورد تشکر
    2,967 پست
    حضور
    2 روز 19 ساعت 15 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    با عرض سلام
    البته این را باید در نظر بگیرید که کسی ادعای این را ندارد که مهاجمین کشتار یا غارت نداشتند هر جنگی داری چنین شرایطی است و این امر حمله را نیز اسلام ناب محکوم میکند چون پایه جنگ در اسلام دفاع است و متجاوز محکوم است ولی حرف این است انان که به ولیای خداوند رحم نکرده و حتی باعث شهادت دختر پیامبر شدند را نمیتوانید مسلمان نامید و فقط به ظاهر و اسم مسلمان بودند که همه این را میدانند و این تجاوزی از جانب انها و اعراب گمراه حامی انها انجام شده که انهادر اسم مسلمان بوده اند ولی خارج از اسلام و به دنبال غنیمت و دنیا و این حمله توسط انها انجام شده نه به وسیله اسلام اصیل لطفا در بحث خود بین اسلام و متجاوزین عرب فرق قائل بشوید تا مخاطب دچار اشتباه نشود و این جنایات را از چشم اسلام نبیند چون که خود اسلام هم از این گمراهان ضربات زیادی خورده

    ویرایش توسط بیطرف منصف : ۱۳۹۰/۰۲/۱۵ در ساعت ۰۰:۴۷
    خداوندا چنانم کن که خواهی/ نجاتم ده از این بندو تباهی
    ببین بزمی که افتاده به چاهی/ ندارد غیر تو امید و راهی
    رهرو عشقم عبادت را ز طاعت میکنم
    ترک دنیا میکنم بر خلق خدمت میکنم
    بهترین پارسایی پنهان داشتن پارسایی است

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ
    اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چرا چيزى مى‏گوييد كه انجام نمى‏دهيد

    التماس دعا بزمئ


  7. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۹
    نوشته
    346
    مورد تشکر
    222 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    بنام اهورامزدا
    خداوند پارس و مهر

    درود

    تاریخ طبری - جلد 6 - ص 2582
    در همین سال چنانکه گویند علی بن ابیطالب جعده بن هبیره را به خراسان فرستاد. شعبی گوید: وقتی علی از صفین بازگشت جعده بن هبیره مخزومی را سوی خراسان فرستاد که تا ابرشهر رفت که مردم کافر شده بودند و مقاومت کردند. جعده پیش علی بازگشت که خلیده بن قره بربوعی را فرستاد. خلیده مردم نیشابور را محاصره کرد تا به صلح آمدند. مردم مرو نیز با وی صلح کردند. دو دختر از شاهزادگان بدست وی افتاد که به امان تسلیم شده بودند و آنها را پیش علی فرستاد که گفت :مسلمان شوند و شوهرشان دهد. گفتند : دو پسران خود را شوهران ما کن اما علی نپذیرفت. یکی از دهقانان به علی گفت : آنها را به من ده که این حرمتی است که با من میکنی. علی دو دختر را بدو داد که پیش وی بودند و دیبا برایشان میگسترد و در ظرف طلا غذا می داد. پس از آن سوی خراسان باز گشتند.

    تاریخ طبری - جلد 6 - ص 2494
    ابوجعفر گوید: ماهویه ابراز مرزبان مرو پس از جنگ جمل پیش علی بن ابی طالب آمد و علی برای وی مکتوبی نوشت. به دهقانان و چابکسواران و سپهسالاران مرو نوشت: درود بر هر که پیرو هدایت باشد. اما بعد. ماهویه ابراز مرزبانمرو پیش من آمد و من از او رضایت دارم. به سال سی و ششم نوشته شد. گویند آنگاه آن جماعت کافر شدند و ابر شهر را ببستند. اصیع بن ثبانه گوید: علی بن ابیطالب خلیدبن طریف را سوی خراسان فرستاد.

    تاریخ طبری - جلد 6 - ص 2674
    عمرو گوید: وقتی ابن حضرمی کشته شد و مردم درباره علی اختلاف کردند مردم فارس و کرمان به طمع افتادند که خراج را بشکنند و مردم ناجیه بر عامل خویش بشوریدندو عاملان خویش را برون کردند. علی بن کثیر گوید: وقتی مردم فارس از دادن خراج ابا ورزیدند علی با کسان مشورت کرد . جاریه بن قدامه گفت: ای امیر مومنان میخواهی مردی سخت سر و سیاستدان و با کفایت را به تو نشان دهم؟گفت: کی؟ گفت: زیاد . این کار از او ساخته است. او را ولایتدار فارس و کرمان کرد با 4000هزار کس آنجا فرستاد کهبر ولایت تسلط یافت و به استقامت درآمدند.
    شعبی گوید: وقتی مردم جبال بشوریدندو خراج دهان طمع ورزیدند که خراج را بشکنند و سهل بن حنیف را که عامل علی بود از فارس بیرون کردند ابن عباس بدو گفت کار فارس را کفایت میکنم. آنگاه به مصر رفت و زیاد را با گروهی بسیار به فارس فرستاد که به کمک آنها بر فارس تسلط یافت و خراج دادند.

    تاریخ طبری - جلد 5 - ص 2007
    عمرو گوید:کسانی که از بصره سوی فارس فرستاده شدند امیران فارس شدند. ساریه بن زنیم و دیگر کسان که مامور ماورای فارس بودند نیز همراه آنها روان شدند. مردم فارس در توج فراهم شدند . اما عربان بجمع با جماعت آنها روبرو نشدند و هر یک از امیران آهنگ ولایت دیگرکرد و سوی ولایتی که کامور آن بود رفت.چون مردم فارس خبر یافتند که مسلمانان پراکنده شدند سوی ولایتهای خود رفتند تا از آنجا دفاع کنندو سبب هزیمت و پراکندگی کارهایشان همین بود مشرکان این را به فال بد گرفتند گویا سرنوشت خویش را میدیدندو.....
    در توج با مردم فارس تلاقی کردند و چندانکه خدا خواست بجنگیدند و آنگاه خدای عزو جل مردم توج را از مقابل مسلمانان هزیمت کردو مسلمانان را بر آنها تسلط دادو که هرچه خواستند از آنها بکشتند و هرچه را که در اردوگاهشان بود را به غنیمت گرفتند

    تاریخ بخارا - نوشته ابوبکر نرشخی - ص 68
    "قتیبه ابن مسلم" به جنگ بخارا را گرفته بود . هرباری اهل بخارا مسلمان شدندی و باز چون عرب بازگشتندی ردّت آوردندی. قتیبه ابن مسلم سه بار ایشان را مسلمان کرده بود باز ردّت آورده کافر شدن بودند. این بار چهارم قتیبه جنگ کرده شهر بگرفت و از بعد رنج بسیار اسلام آشکار کرد و مسلمانی اندر دل ایشان بنشاند. به هر طریقی کار بر ایشان سخت کرد و ایشان اسلام پذیرفتندبه ظاهر و در باطن بت پرست بودند. قتیبه چنان صواب دید که اهل بخارا رافرمود یک نیمه از خانه های خویش را به عرب دادند تا عرب با ایشان باشند و از احوال ایشان باخبر باشند تا به ضرورت مسلمان باشند.به این طریق مسلمانی آشکار کرد و احکام شریعت بر ایشان لازم گردانید و مسجدها بنا کرد و آثار کفر و رسم گبری را برداشت و جدّ عظیم میکرد و هرکه در احکام شریعت تقصیری کردی عقوبت میکرد و مسجد جامع بنا کرد و مردمان را فرمود تا نماز آدینه آوردند تا اهل بخارا را ایزد تعالی این خیر ذخیره آخرت او کند

    تاریخ طبری - جلد 5 - ص 2116
    حنش بن مالک گوید: سعید بن عاص به سال سی ام از کوفه به منظور غزا ((جنگ)) آهنگ خراسان کرد. حذیفه بن یمان و کسانی از یاران پیمبر خدا (ص) با وی بودند. حسن و حسین و عبدالله بن عباس و عبدالله بن عمر و عمروبن عاص و عبدالله بن زبیر با وی بودند. عبدالله بن عامر نیز به آهنگ خراسان از بصره در آمد و از سعید پیشی گرفت و در ابرشهر منزل کرد. خبر منزل کردن وی در ابرشهر به سعید رسید و او نیز در قومس منزل کرد که به صلح بود و حذیفه از پس نهاوند با مردم آنجا صلح کرده بود. سپس از آنجا به گرگان رفت که دویست هزار با وی صلحکردند . آنگاه به طمیسه رفت که شهری بود بر ساحل دریا و جزو طبرستان بود و مجاور گرگان بود و مردم آنجا با وی به جنگ آمدند و چنان شد که نماز خوف کرد و به حذیفه گفت : پیمبر خدا چگونه نماز خوف میکرد.در آنروز سعید با شمشیر به شانه یکی از مشرکان زد که از زیر مرلقش در آمد و دشمن را محاصره کرد که امان خواستند و امانشان داد که یکیشان را نکشد. چون قلعه را گشودند همگی را بکشت بجز یکی و هرچه را در قلعه بود بگرفت.

    آرزویی ندارم ... از چیزی نمی ترسم ... من آزادم

  8. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت دي ۱۳۸۸
    نوشته
    1,856
    مورد تشکر
    2,967 پست
    حضور
    2 روز 19 ساعت 15 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    با عرض سلام
    دوستان که استنادهای خود را به تواریخ نویسها میکنند باید چند نکته را در نظر بگیرند 1 نزدیکترین تاریخ نویس به ان دوره طبری است که به گفته خود او هرچه را که میشنیده بدون کمک وکاست منتقل میکرده و این را هم در نظر بگیرید که منابع طبری نقلی بوده و انجه را از مردم نقل شده و سینه به سینه امده نقل کرده و خوب خود شما اخلاق ایرانیان را در نقل ماجرها میدانید به هر حال طبری بعد از گدشت 300 سال از گذشت موضوع اقدام به حمع اوری تواریخ نموده انا هم از نقلها نه نوشته ها فرض کنید شما بخواهید تاریخ نادری را اکنون بدون منبع کتابی فقط ار سوال کردن از مردم بنویسدی حود دیگر فکر کنید چه میشود 2 اسلام تنها اجازه داده در صورت حمله مسلمان از خود دفاع کند و خداوند متجاوز را دوست ندارد اگر در زمان مولای متقیان علی(ع) جنکی در ایران رخ داده و خلیفه علی(ع) ان را سرکوب نموده باید توجه داشته باشید در ان زمان ایران جز قلمرو اسلام محسوب میشده و هر قیامی به معنای حمله به مسلمین بوده و مولا برحسب دفاع دستور به مقابله میداده پس اگر بخواهیم منصفانه به موضوع برخورد گنیم باید تمام شرایط و شواهد را تحت نظر بگیریم

    خداوندا چنانم کن که خواهی/ نجاتم ده از این بندو تباهی
    ببین بزمی که افتاده به چاهی/ ندارد غیر تو امید و راهی
    رهرو عشقم عبادت را ز طاعت میکنم
    ترک دنیا میکنم بر خلق خدمت میکنم
    بهترین پارسایی پنهان داشتن پارسایی است

    يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ
    اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد چرا چيزى مى‏گوييد كه انجام نمى‏دهيد

    التماس دعا بزمئ

  9. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۸
    نوشته
    1,487
    مورد تشکر
    3,851 پست
    حضور
    4 روز 13 ساعت 28 دقیقه
    دریافت
    1164
    آپلود
    119
    گالری
    2



    با سلام خدمت شما دوستان
    امیدوارم حال شما خوب باشه
    به نظر من توی این کانون و کانون های دیگه بحث های زیادی در این زمینه شده که خودم هم تا حدودی شرکت داشتم و با عقاید هر دو گروه آشنام.
    به نظرم این بحث واقعا بحث فرسوده ای است.پس اگر میخواهید پاسخ بدهید اول باید غضب و خشم خود را کنار بگذارید و با یک دید منطقی و عاقلانه بحث کنید نه با بغض و خشم
    موفق باشید
    یاحق

    آفت دين سه چيز است، داناى بد كار و پيشواى ستم كار و مجتهد نادان‏
    حرکت کشتی نجات آدمیان احتیاجی به دریا ندارد.این کشتی روی قطره اشکی مقدس که برای حسین بن علی ریخته می شود می گذرد.علامه جعفری


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود