قرآن و اسلام سرپوشی بر گناهان

[schindler]

سلام دوستان عزیز، این یه سوال تو ذهنمه که می خوام حل شه .
به نظر من اسلام برای همه ی گناهان یه توجیهی داره، مثلا دروغ که با مصلحتی بودن شرعی می شه،،، یا نزدیکی که با صیغه شرعی می شه و ... چنتا نمونه ی دیگه. این در سطح یه پرشه و هیچ قسطی جز آگاهی هم ندارم. آیا به نظر شما خداوند در قرآن راه های گناه رو برای انسان باز نکرده؟؟؟؟؟؟ و سوال دیگه اینکه آیا اسلام و قرآن به شعوره آدمی توهین نکرده؟؟؟؟ سواله دوم به این علت بود که در اسلام به صورت مستقیم چیزهایی رو به عنوانه حرام اعلام می شه، در این حالت مهم نیست عقل خود انسان چی می گه، مهم اینه که قرآن و در نتیجه خدا عمر کرده که فلان چیز حرام است حالا شما می خوای قبول داشته باش می خوای نداشته باش. ،، و در این حالت باز هم سواله همیشگیم. وقتی یه نفر چند مورد از چیزهایی که در اسلام هست رو قبول نداره تکلیف چیه؟؟؟؟ نمی شه که توی یه دین چیزایی که خوبرو بپزیریم چیزایی که دوست نداریم رو بندازیم دور در این حالت مجبوریم که از اسلام خارج شیم و طبق کلام قرآن اولا که این دین دینه کامله پس بهتر از پیدا نمی کنین این ینی یه جوری به این معنی که تنها راه نجات این دینه اگه بری بیرون دیگه نجات پیدا نمی کنی
تازه اگه اینو قبول کردی مرتتد به حساب می آی و مستحق مرگ به نظر شما این نوعی جبر نیست؟؟؟ می بخشید چنتا موضوع رو با هم مطرح کردم چون مکانی که باید جدا جدا مطرح می کردم رو بلد نبودم

[احسان زمانی]

به نام خدا
با سلام
دوست عزیز اسلام راه گناه نکردن رو به انسان نشون داده.صیغه راهی برای به حرام نیفتادن(مهم:صیغه در صورت تمایل یا اجازه طرف مقابل)
عقل انسان؟خوب عقل من به من میگه پول زیادی خوبه می تونم با پول زیاد هر کاری بکنم.یه راه بدست آوردن پول زیاد دزدی است.خوب دزدی خوبه؟مال مردم خوردن خوبه؟اسلام دزدی رو حرام میدونه.
اگه می خواهیم مسلمان باشیم و مطیع فرمان خدا باید به اوامر او عمل کنیم.کی دلش می خواد یک ماه تموم چندین ساعت هیچی نخوره و نیاشامه(هرچند که من الآن دارم لحظه شماری می کنم تا ماه مبارک بیاد)ولی امر امر خداست و سودش اگه باشه میره تو حساب خودمون و اگه نباشه ما ضرر نکردیم و کسانی ضرر می کنند که به دستور خدا عمل نکردند.
موفق باشید.

[مُدَبّر]

به نظر من اسلام برای همه ی گناهان یه توجیهی داره،

من فکر نمیکنم هیچ گناهی وجود داشته باشه و اسلام توجیهی براش درست کنه .
مثلا کی اسلام اجازه داده شرک بورزید ؟
یا همان مثالهایی که زدید در مورد دروغ و زنا..هرگز اسلام اجازه نداده کسی دروغ بگوید و یا زنا کند

مثلا دروغ که با مصلحتی بودن شرعی می شه

دوست عزیز خودت در پایین نوشتی چرا عقل در دین دخیل نیست در حالیکه جایز بودن دروغ مصلحتی عقلی هست !
اینجا عقل هست که می فهمد اگر دورغی درش اصلاح و خیر باشد بهتر است از راستی که درش فتنه باشد

در حقیقت دروغ مصلحتی توجیح گناه بزرگ دروغ نیست بلکه دورغ مصلحتی دورغ گناه نیست . دورغ گناه آنست که شخصی بی دلیل دروغ بگوید یا دروغش باعث فتنه گردد .حال جایی که دروغ باعث فتنه نشود و حتی باعث خیر صلاح بشود دیگر منطقی نیست بگوییم حرام است

یا نزدیکی که با صیغه شرعی می شه و ... چنتا نمونه ی دیگه. این در سطح یه پرشه و هیچ قسطی جز آگاهی هم ندارم

نکته ای که ما از آن غافلیم اسلام نخواسته دست و پای ما انسانها رو ببنده .بلکه خواسته جلوی فساد و دوری از خدا را بگیرد
اسلام مدعی است در عین اینکه جوابگوی نیاز انسان است راهی که انسان می تواند به خدا برسد را نشان می دهد
پس نباید گفت اسلام مخالفت لذت یا چیز هایی از این قبیل است اسلام مخالف بازماندن از کمال است

آیا به نظر شما خداوند در قرآن راه های گناه رو برای انسان باز نکرده؟؟؟؟؟

خواهش میکنم یک آیه پیدا کنید که قران راه گناه رو برای انسان باز کرده باشد

و سوال دیگه اینکه آیا اسلام و قرآن به شعوره آدمی توهین نکرده؟؟؟؟

اتفاقا اسلام به شعور انسان خیلی اهمیت داده چرا که گفته دین را اول با عقل و تدبر قبول کن
دینی که از روی تقلید باشد اصلا ارزشی ندارد
در سراسر قران این نکته هست چرا مردم از پدرانشان تبعیت کردند و خود را گمراه کرده اند
خیلی زیاد کلمه تفکر و تعقل در قرآن آمده

البته اشکال اینست که چرا احکام تعبدی اسلام دارد و در احکام تعبدی عقل انسان نمی تواند دخیل باشد که این هم به نظر من کار عقلی است

چرا که هر عقلی میگوید زمانی ما می توانیم حکمی را صادر کنیم که به تمام احوالات ان عالم باشیم
مثلا مجلس زمانی می تواند قانون صحیح تصویب کند که مقنین متخصص در آن رشته باشند .مثلا اگر دو نفری که اصلا در زمینه اقتصاد اگاهی ندارند بخواهد در زمینه اقتصاد کلان کشور تصمیم گیری کنند کاری معقولانه هست ؟

اسلام هم همین را می گوید :
می گوید قانون و احکام اسلامی چیزهایی که ما بندگان تخصصی در آنها نداریم چون مربوط به امور متافیزیکی هست و هنوز بشری به طور کامل به عالم خارج از ماده دست نیافته است
پس اینکه می گوییم عقل ما نمی تواند احاکم فرعی خدارا نقض کند به این دلیل است که عقل ما توان درک آن را ندارد

وجه دیگری هم که می توان ذکر نمود اینتست که عقل میگوید خالق عقل ما بهتر خود ما می فهمد و بیشتر از ما مامی داند .اخه خدا خودش عقل ما را خلق کرده محاله چیزی رو من بفهمم و او نفهمه !!

حال وقتی خدا می گوید فلان چیز خوب یا بد است عقل ما خلاف انرا بگوید معنیش اینتست خدا تو کمتر از عقل من می فهمی ..حال این منطقی است ؟

[schindler]

سلام دوستان مرسی از نظراتتون، اول ، بنده هم همین رو می گم به عنوانه مثال همون دزدی، اینو همه میدونن کاره درستی نیست( اگه گناه یا عدم گناه رو قبول نکنن)خوب حالا یه عده انجام می دن یه عده نمی دن ولی کله عمل رو همه میدونن گناه هست. خوب در این شرایط عقل انسان خود به خود می دونه نیازی نیست براش حرام شه ، اونی که می خواد چه حرام چه غیره حرام انجام می ده اونم که نمی خواد نمیده، یا مثلا مشروب ، اگه حرامنمی شد و خود انسان با نفسه شریرش می جنگید و خودش حس می کرد که غلط هست خیلی بهتر بود تا زوری محروم شه ازش، در مورد صیغه، اینو که دقیقا اسمش رو میشه سرپوش کذاشت. همون بی بندوباری جنسی البته از نوع شرعی، نفس عمل که مشخصه ، افرادش هم همینطور، حالا یه صیغه خونده شه یا نه من نمی فهمم چه جوری حلال میشه اصل شهوت رانی هست که در هر دو صورت انجام میشه. در مورد دروغ مصلحتی هم هرجا به نفع اون گروه باشه دروغ می شه مصلحتی البته اسمشم روشه به قول شما مصلحت در نظر گرفته میشه. اما حرفتون اشتباه هیچوقت از حقیقت فتنه به پا نمی شه کسی که راست می گه این قسط رو نداره اما همیشه از دروغ فتنه ها بلند میشه، اگه اینجوری هست که شما میگین پس پیامبر هم دروغای زیادی برای ترویج اسلام میتونسته بگه دیگه

[احسان زمانی]

به نام خدا
سلام دوست عزیز.
شما بر عکس خیلی ها منطقی و با آرامش صحبت می کنی و توهین هم تو کارت نیست.
اما چیزی که به ذهن من رسید:
عقل می دونه دزدی کار ناشایستی است اما احساس میگه برو از دیوار اون خونه بالا و مال طرف رو هاپولی کن.همیشه خیر برنده نیست که شر انسان هم گاهاً برنده کشمکشهای درونی میشه و انسان رو به سوی عمل زشتی سوق میده ولی در این مواقع که شر برای پیروزی خود دلیل میاره،انسان باید بدونه اون عملی که می خواد انجام بده از سوی خداوند نا پسند است و حرام گشته.شاید این خود دلیلی باشه تا انسان بدونه که در مقابل دلیل غیر منطقی شر،سدی وجود داره که یک موجود بی نقص آنرا بوجود آورده.
در مورد صیغه:
خوب زن و مرد برای تشکیل زندگی مشترک و زناشویی مگر در ابتدا نباید صیغه بشوند.اگر صیغه از نظر شما دلیل بر بی بند و باری است که تمام مردم ایران زمین ...
خداوند ارتباط جنسی بین زن و مرد را با خوانده شدن صیغه مجاز می داند.حال ما باید بگیم این دستور خدا اشتباه است؟
موفق باشید

[مُدَبّر]

عقل می دونه دزدی کار ناشایستی است اما احساس میگه برو از دیوار اون خونه بالا و مال طرف رو هاپولی کن.همیشه خیر برنده نیست که شر انسان هم گاهاً برنده کشمکشهای درونی میشه و انسان رو به سوی عمل زشتی سوق میده ولی در این مواقع که شر برای پیروزی خود دلیل میاره،انسان باید بدونه اون عملی که می خواد انجام بده از سوی خداوند نا پسند است و حرام گشته.شاید این خود دلیلی باشه تا انسان بدونه که در مقابل دلیل غیر منطقی شر،سدی وجود داره که یک موجود بی نقص آنرا بوجود آورده.

در اصول فقه بحثی داریم در قالب اوامر ارشادی ..

اوامر ارشادی یا همان اوامر تاکیدی اوامری هستند که خود عقل وجوب آنها را درک میکند ولی شرع هم در تاکید این حکم عقل این اوامر را بیان میکند

در اینجا حکمی که خود عقل درک میکند حجت و ملاک است و آن امری که از جانب خداست بعنوان یک امر تاکیدی قلمداد میشود

در مورد صیغه:
خوب زن و مرد برای تشکیل زندگی مشترک و زناشویی مگر در ابتدا نباید صیغه بشوند.اگر صیغه از نظر شما دلیل بر بی بند و باری است که تمام مردم ایران زمین ...
خداوند ارتباط جنسی بین زن و مرد را با خوانده شدن صیغه مجاز می داند.حال ما باید بگیم این دستور خدا اشتباه است؟

ببنید صیغه با ارتباط های نامشروع تفاوت هایی دارد :

1- در صیغه اگر فرزندی به دنبا آمد حلال زاده است و پدر شرعی دارد و ان پدر وظیفه دارد نفقه و سرپرستی این فرزند را عهده دار شود ولی در روابط نامشروع بچه حرام زاده هست و چه بسا عاقب این فرزند به کجاها که نمی رسد

2- در صیغه زمان تمام شدن عقد مشخص هست اما در روابط نامشروع هیچ قائده ای وجود ندارد.لذا خیلی از اوقات دختر یا آن زن به امیدی که می توانند روزی با آن شخص ازدواج کنند تن به این ارتباط می دهند و در اخر چیزی جز حسرت نصیبشان نمی شود(این مسئله امروزه از مشکلات عمده روابط دختر و پسر جامعه ماست)

3- در صیغه چون انسان می داند شرعی است و خداوند از آن ناراضی نیست انسان در خود روحیه ترس و عذاب وجدان ندارد اما در عمل منافی عفت همیشه این روحیه در انسان وجود دارد

4- در صیغه عده وجود دارد ولی در عمل منافی عفت چنین حالتی نیست

5- یکی از مشکلات جامعه ما زیاد شدن آمار طلاق هست . از طرفی هم زن و هم مردی که طلاق گرفته اند نیاز جنسیشان بی پاسخ است .لذا گاهی نیاز است این افراد از طریق شرعی و قانونی خود را ارضا نمایند که در غیر اینصورت باید منتظر روی اوری برخی این افراد به فساد ماند

امار نشان می دهد خانمها بعد از تجربه جنسی بیشتر نیاز جنسی پیدا می کنند و این مسئله باعث میشود که زنانی که طلاق میگیرند دچار مشکل شوند .اینجااگر راه شرعی نتواند خود را ارضا نماید امکان به فساد کشیده شدن جامعه زیاد است

[schindler]

به نام خدا
سلام دوست عزیز.
شما بر عکس خیلی ها منطقی و با آرامش صحبت می کنی و توهین هم تو کارت نیست.
اما چیزی که به ذهن من رسید:
عقل می دونه دزدی کار ناشایستی است اما احساس میگه برو از دیوار اون خونه بالا و مال طرف رو هاپولی کن.همیشه خیر برنده نیست که شر انسان هم گاهاً برنده کشمکشهای درونی میشه و انسان رو به سوی عمل زشتی سوق میده ولی در این مواقع که شر برای پیروزی خود دلیل میاره،انسان باید بدونه اون عملی که می خواد انجام بده از سوی خداوند نا پسند است و حرام گشته.شاید این خود دلیلی باشه تا انسان بدونه که در مقابل دلیل غیر منطقی شر،سدی وجود داره که یک موجود بی نقص آنرا بوجود آورده.
در مورد صیغه:
خوب زن و مرد برای تشکیل زندگی مشترک و زناشویی مگر در ابتدا نباید صیغه بشوند.اگر صیغه از نظر شما دلیل بر بی بند و باری است که تمام مردم ایران زمین ...
خداوند ارتباط جنسی بین زن و مرد را با خوانده شدن صیغه مجاز می داند.حال ما باید بگیم این دستور خدا اشتباه است؟
موفق باشید

سلام. مرسی از نوع نگرشتون نسبت به من، منظور صیغه موقت بود که فقط به قسط امیاله جنسی هست نه برای ازدواج،

[schindler]

در اصول فقه بحثی داریم در قالب اوامر ارشادی ..

اوامر ارشادی یا همان اوامر تاکیدی اوامری هستند که خود عقل وجوب آنها را درک میکند ولی شرع هم در تاکید این حکم عقل این اوامر را بیان میکند

در اینجا حکمی که خود عقل درک میکند حجت و ملاک است و آن امری که از جانب خداست بعنوان یک امر تاکیدی قلمداد میشود

ببنید صیغه با ارتباط های نامشروع تفاوت هایی دارد :

1- در صیغه اگر فرزندی به دنبا آمد حلال زاده است و پدر شرعی دارد و ان پدر وظیفه دارد نفقه و سرپرستی این فرزند را عهده دار شود ولی در روابط نامشروع بچه حرام زاده هست و چه بسا عاقب این فرزند به کجاها که نمی رسد

2- در صیغه زمان تمام شدن عقد مشخص هست اما در روابط نامشروع هیچ قائده ای وجود ندارد.لذا خیلی از اوقات دختر یا آن زن به امیدی که می توانند روزی با آن شخص ازدواج کنند تن به این ارتباط می دهند و در اخر چیزی جز حسرت نصیبشان نمی شود(این مسئله امروزه از مشکلات عمده روابط دختر و پسر جامعه ماست)

3- در صیغه چون انسان می داند شرعی است و خداوند از آن ناراضی نیست انسان در خود روحیه ترس و عذاب وجدان ندارد اما در عمل منافی عفت همیشه این روحیه در انسان وجود دارد

4- در صیغه عده وجود دارد ولی در عمل منافی عفت چنین حالتی نیست

5- یکی از مشکلات جامعه ما زیاد شدن آمار طلاق هست . از طرفی هم زن و هم مردی که طلاق گرفته اند نیاز جنسیشان بی پاسخ است .لذا گاهی نیاز است این افراد از طریق شرعی و قانونی خود را ارضا نمایند که در غیر اینصورت باید منتظر روی اوری برخی این افراد به فساد ماند

امار نشان می دهد خانمها بعد از تجربه جنسی بیشتر نیاز جنسی پیدا می کنند و این مسئله باعث میشود که زنانی که طلاق میگیرند دچار مشکل شوند .اینجااگر راه شرعی نتواند خود را ارضا نماید امکان به فساد کشیده شدن جامعه زیاد است

دوست عزیز سلام. مرسی از راهنمایاتون، خوب اینا که گفتین طبق صحبت اول من توجیهی برا این قضیه هست، منظور اصلی این هست که بلخره این اجازهداده شده. کسی که این کار رو می کنه که برای رضای خدا نمی کنه ، واسه هوس رانی خودش می کنه، تازه اونی که مجرده باز قابل مباحثس اما اونی که زن داره دیگه انده بی بندوباری هست، بنده از این نظر می گم که خوب راه باز هست برای گناه دیگه بدم یه سرپوشه اینچنینی گزاشته می شه براش. و توجیهات شما دقیقا اثبات صحبت من بود

[schindler]

من تازه این لینک رو خوندم ، ما دو نفریم با افکار مشترک این لینکم میزارم که دیگران از اون دید هم که قطعی صحبت شده و مثل من با ابهام نیست به این مسئله نگاه کنند ، هرچند موضوع بحث صیغه نیست ، سرپوشی بر گناهانه
http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4841&p=41526