-
۱۳۸۷/۰۶/۰۷, ۲۰:۱۲ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۶
- نوشته
- 1,045
- مورد تشکر
- 4,260 پست
- حضور
- 2 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 191
- آپلود
- 52
- گالری
-
45
جاي قرآن در طاقچه «دل» است....
گزارش تحليلي ازعلل مهجوريت قرآن در ميان جوانان
پدیدآورنده:لعيا درفشه
چرا زلال قرآن، در جامعه ما جاري نيست؟
«و در كدام بهار، درنگ خواهي كرد
و سطح روح، پر از برگ سبز خواهد شد».
كمي درنگ و يك سؤال؛ شايد اين شروع خوبي باشد براي پيدا كردن نشاني يك دوست؛ دوستي كه در هجوم سايهها گمش كردهاي؛ جايي ميان خواب و بيداري؛ ميان وهم و حقيقت؛ ميان قوانين عبوس روزمرگي و آن قدر ميان سايهها ماندهاي كه حالا حتي به بودنت هم مشكوكي و با اين همه، چيزي ته دلت ميگويد: كمي آن طرفتر، كسي هست؛ كسي كه از تو عبور كرده، از رگ گردن نزديكتر، در كنج دلت نشسته، با تار و پود و رگ و پيات آميخته و با يك سؤال تو تنها با يك سؤال، در تو حلول ميكند و سوگند ميخورد كه: «پروردگارت تو را رها نكرده و دشمن نيز نداشته است».1
راستي رسم رفاقت با كسي كه حتي وقتي تو او را فراموش ميكني، باز او لحظهاي از تو غافل نميشود، چيست؟ شايد به جا آوردن آداب چنين رفاقتي را بايد از بزرگاني بياموزيم كه – بنا به گفته خودشان – از رهگذر شاگردي قرآن، به جوهر حقيقت و دولت عشق رسيدند و هم آنان بودند كه با الهام از قرآن، هويت تاريخي ما را رقم زدند؛ هويتي كه امروز تحت سيطره مناسبات جديد دنياي كنوني، كمكم دارد زير غبار فراموشي رنگ ميبازد؛ آن هم نه به اين دليل كه حرف تازهاي نداشته يا آفت زمان به آن آسيبزده باشد؛ بلكه تنها به اين علت كه به غفلت، نگاه از آن برگرفتهايم و آن چنان كه بايد، همچون گذشتگان، در آن تعمق و با آن اُنس نداشتهايم.
در اين گزارش، برآنيم تا با استناد به ديدگاههاي جوانان و برخي كارشناسان علوم قرآني، با ارائه دورنمايي از وضعيت موجود در نحوه ارتباط و بهرهگيري از قرآن، دلايل مهجوريت آن را نيز بكاويم.
شايد شما درباره راههاي شكليِ بهرهگيري از قرآن و ارتباط با آن، چيزهايي خوانده يا شنيده باشيد و همچنين به حسب برداشتي كه از اين مطالب داشتهايد، گاهي به خواندن خود آيات و گاهي به خواندن ترجمه و گاهي نيز به خواندن هر دو اهتمام داشتهايد؛ اما مسلم است كه هنوز الگويي روشمند درباره نحوه ارتباط درست با اين كتاب – حداقل در شكل عمومي آن – ارائه نشده است و اين نكتهاي است كه به ويژه براي اغلب جواناني كه در آغاز آشنايي و مطالعه جدي اين كتاب هستند، همچنان مبهم و بيپاسخ مانده است. با اين همه، شايد بتوان گفت كه اين، تنها يكي از مشكلاتي است كه بر سر راه بهرهگيري از اين كتاب وجود دارد.
حميد فتحي، 24 ساله، دانشجوي رشته رياضي و دبير يكي از دبيرستانهاي تهران، در اين باره ميگويد: «حدود دو سال است كه جديتر از قبل، قرآن را مطالعه ميكنم. به طور كلي، فكر ميكنم قرآن كتابي است كه درباره همه چيز زندگي مطلب دارد؛ هم به جنبههاي معنوي و عرفاني و هم به جنبههاي مادي زندگي پرداخته است؛ اما مشكلي كه من با آن مواجهام، اين است كه وقتي سؤالي برايم پيش ميآيد، نميدانم چه بايد بكنم؛ براي مثال، ميخواهم بدانم حروف مقطعه قرآن، چه معنايي دارند و ما قرار است از اينها چه چيزي را بفهميم يا اين كه چرا در يك سوره، بعضي آيات چندين بار تكرار شدهاند؟ نميدانم سؤالهايم را از چه كسي بپرسم. تفاسيري هم كه وجود دارند، به آنها دسترسي ندارم و حتي اگر به آنها دسترسي داشته باشم، بعيد ميدانم برايم قابل درك باشند؛ چون تا جايي كه ميدانم، بسيار سنگين و به صورت تخصصي نوشته شدهاند و فكر ميكنم اگر سراغشان بروم، بايد احتمالاً تمام زندگيام را تعطيل كنم و تمام وقتم را صرف خواندن تفسير كنم».
اين دبير رياضي همچنين ميگويد: «چرا در مملكت ما اين طور جا افتاده كه انگار قرآن متعلق به قشر خاصي است؟ من فكر ميكنم مخصوصاً در بين جوانها اين طور جا افتاده كه مثلاً قرآن فقط مال آنهايي است كه اهل رفتن به مسجدند؛ براي مثال، اگر يك نفر اهل گوش دادن به نوار است يا شكل ظاهرياش خيلي امروزي است و به عبارتي متفاوت با جوانان اهل مسجد است، ديگر نميتواند از قرآن استفاده كند! من با همين مقدار مطالعهاي كه در اين دو سال داشتم، مطمئن هستم كه همه آدمها مخاطب قرآن هستند و هر كس به سراغش برود، ميتواند در حد و اندازه خودش از آن استفاده كند».
حرفهاي فتحي مرا به ياد واژهاي در خود قرآن – كه بسيار هم تكرار شده – انداخت؛ واژه «ناس» و اين كه قرآن براي همه مردم است و تمام عالم، مخاطب آن هستند؛ بيهيچ قيد و شرطي و فارغ از هر رنگ و نژاد و مسلك و مرامي؛ اما با اين شرط كه اين «ناس»، خودش را با قرآن نزديك و دوست كند و برداشت درستي از آيات قرآن داشته باشد..
مينا شهسواري، 27 ساله و دانشجوي ادبيات فارسي هم عملكرد نامطلوب برخي دستاندركاران امور قرآني را علت اصلي دلزدگي جوانان از قرآن ميداند و ميگويد: «اين كه ميگويند قرآن كتاب زندگي است، ما در كدام كتاب درسيمان از مدرسه گرفته تا دانشگاه، اين را ديدهايم؟ به جز درس معارف و يكي دو واحد قرآن، كجا ما درباره اين كتاب چيزي ميخوانيم؟ ما جسته و گريخته از قول عالمان ميشنويم كه مثلاً قرآن درباره ستارهشناسي، نجوم و... ، حرفهاي زيادي دارد؛ اما نميدانيم كه اين گونه مطالب را در كدام منابع يا نشريات، ميتوانيم مطالعه كنيم».
به باور كارشناسان اين عرصه، مهجوريت قرآن در جامعه ما، دلايلي بسيار ريشهايتر و جديتر دارد. دكتر غلامرضا زكياني، استاد دانشگاه ميگويد:
«قرآن تنها براي جوانان، مهجورنيست؛ بلكه براي همه مهجور است؛ براي بزرگان، براي روحانيت و به طور كلي براي همه و جوانان، طبقهاي مستقل و جدا از بقيه مردم نيستند. قرآن براي همه ما مهجور است؛ براي زن و مرد، باسواد و بيسواد، حوزهاي و دانشگاهي و... طبيعي است كه وقتي اين بعد براي همگان وجود دارد، براي جوانان به طريق اولي وجود دارد؛ براي اين كه ديگران لااقل يك تقيد و تعبدي از سالهاي گذشته دارند؛ اما جوانان ما امروز در معرض بمباران اطلاعاتي از طريق ماهواره، اينترنت و... هستند. اگر تقصيري هست، قطعاً مربوط به جوانان نيست؛ بلكه مربوط به بزرگترهاست و ما موظف هستيم كه اين مشكل را حل كنيم».
دكتر زكياني در تحليل علل مهجوريت قرآن، ميگويد: «عدهاي گمان ميكنند علت مهجوريت قرآن، عربي بودن زبان آن است؛ اما من فكر ميكنم كه اين طور نيست؛ چون دراين صورت بايد آنهايي كه عرب زبان هستند و زبان مادريشان عربي است، قرآن، همه زندگيشان شده باشد كه البته اين طور نيست! ضمن اين كه ترجمههاي بسيار خوب و رواني از قرآن به بازار آمده كه كاملاً مشكل زبان را حل ميكنند».
اين استاد دانشگاه در ادامه تحليل خود به مسئله اختلاف مذاهب در صدر اسلام اشاره ميكند و ميگويد: «اختلاف موجب شد كه هر مذهب، براي اثبات حقانيت خود، بيشتر به احاديث مراجعه كند و اين موضوع سبب شد تا مراجعه به احاديث، رواج بيشتري پيدا كند و مراجعه به قرآن، كمتر شود».
اما چرا قرآن كه مورداشتراك شيعه و سني است، اين قدر مهجور شده است و كمتر مورد استناد قرار ميگيرد.
دكتر زكياني در ادامه، ضمن تأكيد بر اين نكته كه اهل بيتعليهمالسلام نيز هر چه دارند، از قرآن دارند، ميافزايد: «شيعهاي كه تحقق علمي و عيني اسلام است، افتخارش به اين است كه از قرآن برآمده و همه چيزش در قرآن است و «اهل بيت» او عليهم السلام نيز همه چيز را از قرآن ميدانند. در روايتي از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل شده كه كسي از آن حضرت پرسيد: به شما وحي ميشود؟ حضرت فرمود: نه، به من وحي نميشود؛ اما من هر چه دارم، از حكومت قرآن و لطف قرآن و تدبر در قرآن دارم.
اتفاقاً ما در سايه قرآن، اهل بيتعليهمالسلام را بهتر ميشناسيم و برعكس، در سايه اهل بيتعليهالسلام هم قرآن را بهتر ميشناسيم. اهل بيتعليهمالسلام نيز هر چه دارند، از قرآن دارند. آيا همين دليل كافي نيست كه به اهميت ارتباط با قرآن پي ببريم»؟
دور از دسترس عموم نشان دادن رجوع به قرآن و نيز تأكيد بيش از حد بر اهميت مسئله تجويد و بسنده كردن به آيات احكام، از ديگر دلايلي هستند كه دكتر زكياني در تحليل علل مهجوريت قرآن بيان ميكند و ميگويد: «اگر بتوانيم آماري از شيوه نگرش عامه مردم به دين بگيريم، خواهيم ديد كه اغلب مردم، دين را از منظر احكام ميبينند؛ يعني بايد و نبايدهايي مثل نماز، روزه و حجاب؛ در حالي كه در قرآن، فقط پانصد آيه مربوط به احكام است؛ يعني كمتر از ده درصد؛ حال سؤال اين است كه پس 90 درصد بقيه قرآن چيست؟ خداوند، اين همه از توحيد، نبوت، معاد و ديگر معارف و موضوعات در قرآن سخن گفته؛ به طوري كه در هيچ جاي ديگري نظيرش را نداريم. چرا اينها در بين ما نيستند؟ از طرفي قرآن را چنان دور از دسترس فرض كردهايم كه اغلب افراد تصور ميكنند كه اين كتاب نميتواند جنبه كاربردي داشته باشد».
دكتر زكياني با اشاره به وجود دو بُعد تربيتي و تفسيري در قرآن، ميگويد: «تلقي عمومي اين است كه چون قرآن داراي بطون است، بنابراين، فهم قرآن، تخصصي ميخواهد كه از عهده ما خارج است. در اين كه قرآن تخصص ميخواهد، شكي نيست و در اين كه قرآن بطوني دارد، نيز كسي ترديد ندارد؛ اما بايد اين را به ياد داشته باشيم كه قرآن دو بعد دارد؛ بعد تربيتي و بعد تفسيري؛ آن چيزي كه تخصص ميخواهد، بعد تفسيري قرآن است؛ اما بعد تربيتي آن كه تمام خطابهايش مانند: «يا ايها الانسان» و «يا ايها الذين آمنوا»، بسيار ساده و در حد درك عمومي ميباشد و براي همگان قابل فهم است».
در زمينه يافتن راهكارهاي كارآمد، به منظور كم كردن فاصله مردم و به ويژه جوانان با قرآن، برخي بر اين باورند كه بهرهگيري از زباني متفاوت – مثل زبان هنري – ميتواند تأثيري به مراتب عميقتر و مؤثرتر داشته باشد. فرج الله سلحشور يكي از فيلمسازان كشورمان بر چنين باوري است. او كه خود دستي در زمينه فيلمسازي به روايت قرآن دارد و هم اكنون نيز مشغول ساخت سريال تلويزيوني حضرت يوسفعليهالسلام است، ميگويد: «اگر بخواهيم قرآن از اين مهجوريت در بيايد، بايستي آن را در قالب داستان، رمان، فيلم، تئاتر و سريال عرضه كنيم؛ تا جوانها از ارزشهاي ناب قرآن آگاه شوند و قرآن از اين مهجوريت بيرون بيايد».
سلحشور ضمن گله از عملكرد صداوسيما و رسانههاي جمعي ميگويد: «من گمان ميكنم جمهوري اسلامي همان قدر كه براي امور اقتصادي، صنعتي، سياسي يا نظامي بها قائل ميشود، اگر همان مقدار هم براي امور فرهنگي و مذهبي بها قائل ميشد، قرآن در بين جوانان ما اين قدر مهجور نبود».
سلحشور همچنين ضمن تأكيد بر ضرورت به كارگيري روشهاي خلاقانه و نو در عرصه ترويج قرآن، تصريح ميكند: «تا زماني كه قرآن فقط در قالب سنتياش تبليغ ميشود و تبليغ در خصوص ارزشهاي الهي و قرآني، منحصر به منبر و كتاب است – آن هم در سطح بسيار محدود – مهجوريت قرآن همچنان ادامه خواهد داشت».
علاوه بر آن چه دكتر زكياني و فرج الله سلحشور در بررسي و تحليل علل مهجوريت قرآن و نيز ضرورت بهرهگيري از اين كتاب آسماني به معناي عام آن عنوان كردند، ميتوان اين موضوع را به ويژه در جنبه كاربردي آن از منظر ديگري نيز مورد دقت قرار داد؛ جنبهاي كه امروزه بسياري از روانشناسان و مربيان تربيتي بر آن تأكيد ميكنند و بر واكنشهاي مثبت آن اذعان دارند.
دكتر فريد فدايي، نويسنده و روانشناس، در اين باره ميگويد: «يكي از مشكلات دوره جاري در همه جهان، عبارت است از فشارهاي رواني بيش از حدي است كه برخي از آنها ناشي از صنعتي شدن جهان است؛ به اين معني كه جامعهاي كه داراي ارزشهاي ثابت است، تبديل به جامعهاي با ارزشهاي متغير ميشود؛ دگرگونيها تبديل به قاعده ميشوند و در نتيجه، انسان مرتباً نياز به سازگاري با شرايط جديد دارد. اين، همان حالتي است كه تحت عنوان فشار رواني از آن ياد ميشود و يكي از مهمترين عواملي كه ميتواند در كاهش اين فشار رواني تأثير داشته باشد، اعتقاد به وجود خداوند است؛ به اين ترتيب كه انسان با آگاهي از اين كه يك نيروي ماورايي، هميشه مراقب اوست و هر رويدادي، حكمتي دارد، احساس آرامش ميكند.
با توجه به اين كه انسان مذهبي هر رويدادي را گرچه در آغاز به نظر ناخوشايند آيد، به عنوان امتحاني از سوي خداوند تلقي ميكند، و در نتيجه، با آرامش و با صرف نيرو ميكوشد تا به صورت سازنده بر آن مشكل غلبه كند. اگر چنين اعتقاد و ايماني در كار نباشد، انسان با توجه به توانايي محدود خود، در برابر فشارها از پا در ميآيد. از اين رو، هر عاملي كه انسان را متوجه وجود خداوند و معنيدار بودن حيات نمايد، ميتواند در كاهش فشارهاي رواني و در نتيجه در بهبود كيفيت زندگي و كم كردن تنشها، پرخاشگريها و جرايم – كه نمود يك جامعه پراضطراب است – نقش داشته باشد».
دكتر فدايي با اشاره به اين نكته كه امروز با پژوهشهاي زيادي در زمينه روانشناسي و قرآن روبهرو هستيم كه تأثير كاركردهاي ديني را بر بهبود نشانههاي رواني اثبات ميكنند، يادآور ميشود: «در ايران نيز پژوهشهاي قابل توجهي انجام گرفته است كه نشان ميدهد تلاوت آيات قرآن، حتي براي كسي كه در حالت بيهوشي است، باعث كمتر شدن ميزان نياز او به داروهاي هوشبري ميشود. بنابراين، اگر شنيدن كلام خداوند به تنهايي تا اين حد مفيد باشد، آن گاه بايد ديد كه شنيدن و مطالعه اين كلام همراه با ادراك محتواي آن، تا چه حد ميتواند بر جسم و بلكه بر جان انسان تأثير مثبت و حياتبخش داشته باشد؛ زيرا قرآن، بهترين وسيله براي آگاه شدن همه انسانها از قدرت لايزال و چشمه پرمهر خداوندي است. بنابراين، يكي از عوامل پيشگيري، درمان و توانبخشي در برابر سختيهاي زندگي، آشنايي با قرآن است».
اميد آن كه همه ما به ياد داشته باشيم كه اگر چه به عنوان يك انسان عادي قادر نيستيم به كنه و بطن قرآن برسيم، اما به مصداق تعبير خود قرآن ميتوانيم به اين دعوت پاسخ دهيم و به قدر وسع خودمان از نور آن برخوردار شويم. چنان كه در قرآن آمده است: «و هر آينه قرآن را براي يادآوري و پند گرفتن، آسان ساختيم؛ پس آيا پند گيرندهاي هست»؟
آب دريا را اگر نتوان كشيد
پس به قدر تشنگي بايد چشيد
پينوشت:
1. ضحي، آيه 3.
ویرایش توسط valayat : ۱۳۸۷/۰۶/۰۷ در ساعت ۲۰:۱۸
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۰۸:۰۵ #2
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۳۸۶
- نوشته
- 850
- مورد تشکر
- 3,450 پست
- حضور
- 35 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
قرآن در سورة فرقان اشاره به مهجوريت خود نموده و از زبان پيامبر (ص) مى فرمايد: «و قال الرّسول يا ربّ انّ قومى اتّخذوا هذا القرآن مهجوراٌ؛ (1) پيامبر گفت: پروردگارا! قوم من از قرآن دورى جستند و آن را ترک گفتند».
سخن و شکايت پيامبر (ص) در عصر ما هم چنان ادامه دارد، که از گروه عظيمى از مسلمانان به پيشگاه خدا شکايت مى برد که قرآن را به دست فراموشى سپردند. قرآنى که رمز حيات است و وسيلة نجات و عامل پيروزى و حرکت و ترقى است. قرآنى که مملو از برنامه هاى زندگى مى باشد. آنان قرآن را رها ساختند و براى قوانين مدنى دست نياز به سوى ديگران دراز کردند!
اگر به وضع کشورهاى مخصوصاً آن ها که زير سلطة فرهنگى شرق و غرب زندگى مى کنند، نظر بيفکنيم، مى بينيم قرآن ميان آن ها به صورت يک کتاب تشريفاتى در آمده است و تنها ألفاظش را با صداى جالب پخش مى کنند، و جاى آن در کاشى کارى هاى مساجد به عنوان هنر معمارى است، يا براى افتتاح خانة نو و يا حفظ مسافر و شفاى بيماران و مجالس ختم و حداکثر براى تلاوت به عنوان ثواب از آن استفاده مى کنند. حتى گاه که با قرآن استدلال مى نمايند، هدفشان اثبات پيش داروى هاى خود به کمک آيات، آن هم با استفاده از روش انحرافى تفسير به رأى است.
در بعضى از کشورهاى اسلامى ، مدارس تحفيظ القرآن ديده مى شود و عدّه زيادى به حفظ قرآن مشغولند، در حالى که انديشه هاى آن ها گاهى از غرب و گاه از شرق، و قوانين و مقرراتشان از بيگانگان گرفته شده و قرآن فقط پوششى است براى خلافکارى هايشان و از عمل به احکام و فرائض آن خبرى نيست. حتّى بنابر روايتى در بحارالانوار ، خداوند، قرائت سورة حمد را در نماز امر فرمود، تا قرآن مهجور و ضايع نگردد(لئلاّ يکون القرآن مهجوراً مضيّعا). (2)
مهجور و متروک از نظر عمل به برنا مه هاى سازنده اش.
چيزهايى که در قيامت از انسان شکايت مى کند:
امام صادق(ع) مى فرمايد:« ثلاثهٌْْ يشکون الى الله عزّ و جلّ:مسجدٌ خراب لا يصلّى فيه اهله و عالم بين جهّال ، و مصحف معلّق قد وقع عليه غبار لا يقرا فيه؛ (3) سه چيز در فرداى قيامت به خداوند عزّو جلّ شکايت مى کنند:
1ـ مسجد خرابى که در آن نماز نمى خوانند.
2ـ عالمى که بين نادانان باشد که از او استفاده نکنند.
3ـ قرآنى که قرائت نمى شود و بر آن غبار گرفته شده باشد».
طبق روايتى از پيامبر گرامى اسلام (ص) ، شفاعت کنندگان پنج تا مى باشند: « الشّفاء خمسهٌْْ : القرآن والرّحم و المانهْْ و نبيّکم (ص) و أهلبيت نبيّکم ؛ (4) قرآن، خويشان ، امانتداري، نبى اکرم و اهل بيت پيامبر».از امام صادق(ع) از اين آيه سؤال شد : «من ذالّذى يشفع عنده الاّ بأذنه». (5) امام (ره) فرمود: « ما ائمه شفاعت کننده هستيم». (6)
در روايت ديگرى پيامبر گرامى اسلام (ص) مى فرمايد: « يشفع يوم القيامهْْ : الانبياء ثمّ العلماء ثمّ الشّهداء؛ (7) انبياى الهى ، سپس علما و سپس شهدا در فرداى قيامت شفاعت مى کنند».
پي نوشتها:
1. فرقان (25) آية 30.
2.بحارالانوار، ج 6، ص 68، چاپ بيروت.
3. بحارالانوار، ج 2، باب 10، ص 41، حديث4.
4.همان، ج 8، باب الشفاعهْْ، ص 43، حديث 39.
5.بقره (2) آيه 255.
6.بحارالانوار، ج 8، ص 41،حديث 30.
7.سنن ابن ماجه، ج 2، ص 443، به نقل از منشور جاويد، ج 8، ص 159، حديث 20.
مولایم علی فرموند:
يابُنَىَّ اِصبِر عَلَى الحقِ وَ اِن كانَ مُرّا; اى پسر جان! در راه حق صبور و مقاوم باش گرچه تلخ و رنج آور باشد.
هرگز گمان مبر زخیال تو غافلم ،گرمانده ام خموش ، خدا داند ودلم.....
چون عاقبت همه امور با خداست همه چیز را به او واگذار کردم.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۰۹:۵۰ #3
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اگه وقت داشتید بخونید مطلب جالبی هست از کتاب نبوت آقای قرائتی
متأسفانه قرآن، اين كتاب انسان ساز و نجات بخش، كارش به جايى رسيده كه يا از آن استفادههاى تشريفاتى و تزئيناتى مىشود مانند كاشىكارىهاى مساجد به عنوان هنر معمارى، يا اينكه آن را بر سر قبرها مىخوانند يا به بازوى اطفال مىبندند يا بالاى سر مسافر يا روى جهاز عروس قرار مىدهند يا در ابتداى مراسم قرائت مىشود.
امروز نيز كه جامعه در رابطه با قرآن تكانى خورده است، در حفظ، تجويد، ترتيل، تواشيح و مسابقه برنامهريزى كردهاند. البته از كارهاى قبلى بهتر است، اما هيچكدام روح قرآن نيست، روح قرآن تدبّر است. قرآن از ما تدبّر مىخواهد و با لحنى آميخته با سرزنش مىفرمايد:
«أفلا يتدبّرون القرآن»(86) چرا در قرآن تدبّر نمىكنند؟
تدبّر در قرآن، براى همه است، همه بايد در قرآن تدبّر كنند تا از آن بهرهگيرند. اگر همهى حرفهاى قرآن را فلان مفسّر فهميده بود، ديگر قرآن به ما نمىفرمود: تدبّر كنيد! پيداست كه اگر من هم تدبّر كنم، چيز نوى به دست مىآورم.
بلا تشبيه مَثَل قرآن، مانند نفت است، در گذشته از نفت، تنها براى همان روشنايى و گرم كردن بهره مىگرفتند، امّا امروز دنياى پتروشمى از نفت چه چيزهايى را بدست مىآورد؟
متأسّفانه ما مسلمانان از قرآن فاصله گرفتيم و در برنامه زندگى خود از افرادى كم مايه و استعمارگر و خودخواه تقليد كرديم و اكنون به اين روزگار رسيديم، اگر هر روز نوجوانان ما در مدرسه مىخواندند:
«يا ايّها الّذين آمنوا لاتتّخذوا اليهود والنصارى اولياء»(87)
اى مؤمنان! نگذاريد دشمنان شما سرپرست شما شوند.
و به آن عمل مىشد، ديگر استعمار راه نفوذى در ما نداشت. اگر هر روز در مراسم صبحگاهىِ ارتش خوانده مىشد:
«يا ايّها الذين آمنوا لاتتّخذوا بطانه من دونكم»(88)
اى مؤمنان! غير از خودتان، ديگران را همراز نگيريد. هرگز ارتش مسلمان، زير بار مستشاران نظامى خارجىِ نمىرفت.
اگر امّت اسلام به قانون «حرّم الرّبا»كه ربا را اكيداً حرام مىداند، عمل مىكرد، اقتصاد جامعه اسلامى، عادلانه مىشد و اگر با عمل به فرمان «فقاتلوا الّتى تبغى»(90) تمام كشورهاى اسلامى سياست نظامى خود را تنظيم نموده و به متجاوزان پاسخ عملى مىدادند، اكنون دنياى اسلام كه حدود يك سوّم جمعيت كره زمين است عزت واقعى خود را پيدا مىكرد. اگر تمام مسلمانان فرياد قرآن را كه مىگويد: رمز بدبختى و هلاكت ملّتها پيروى از ستمكاران است: «واتبعوا امر كلّ جبّار عنيد»(91)
به جان و دل مىشنيدند و اين اولىالامرهايى را كه دستنشانده ابرقدرتها هستند از خود مىراندند و به نداى قرآن كه مىگويد: از مفسدين(92) و مسرفين(93) و گناهكاران(94) و جاهلان(95) و بىمايهگان(96) پيروى نكنيد، پاسخ مثبت مىدادند، اكنون امّت اسلام بزرگترين قدرت را در جهان در اختيار داشت.
افسوس كه اين فريادهاى قرآن از طرف ما مسلمانان بىجواب ماند و از فريادگرانى همچون ابراهيمعليه السلام تا اميرمؤمنان على عليه السلام و از همه مصلحان تا امام خمينى قدس سره آنچنان كه بايد اطاعت نكرديم و در اين دنيا با ذلّت زندگى كرديم و به ستمكاران باج داديم و از مادّيات و معنويّات عقب مانديم.
در آيندهاى سخت در دادگاه عدل الهى از طرف پيامبر مورد شكايت و دادخواهى قرار خواهيم گرفت. متن شكايتنامهاى كه قرآن از زبان پيامبر در روز رستاخيز بيان مىكند اين است:
«وقال الرسول ياربّ اِنّ قومى اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً»(97)
پيامبر صلى الله عليه وآله مىگويد: پروردگارا! قوم من و امّت مسلمان، قرآن را رها كردند و به سراغ قوانين ديگران رفتند.
يكى از علما مىگفت: كنار قبر رسول خداصلى الله عليه وآله نشسته بودم. گفتم: يا رسول اللّه! قرآن در دست من است، آن را باز مىكنم، نظر خود را براى ما بگو، همين كه قرآن را باز كردم اين آيه آمد: «يا ربّ اِنّ قومى اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً»
آرى، قرآن مهجور است، عدّهاى از مسلمانان بلد نيستند قرآن بخوانند، عدّهاى غلط مىخوانند. جمعى مىخوانند، امّا معنايش را نمىفهمند. گروهى معنايش را تحريف مىكنند! برخى معنايش را مىفهمند، امّا عمل نمىكنند و جمعى ديگر عمل مىكنند، امّا رياكارانه و عدّهاى عمل مىكنند، ولى عمل خود را حبط مىكنند.
بياييم دست به دست هم بدهيم و قرآن را از مهجوريت در آوريم. تا فرصت را از دست ندادهايم به سخن على عليه السلام گوش دهيم كه فرمود:
«اذا التبست عليكم الفتن كقِطَعِ الليل المظلم فعليكم بالقرآن»(98)
هنگامى كه از هر سو فتنهها به سراغ فرد يا جامعه شما آمد نجات خود را از قرآن بگيريد
و در جاى ديگر فرمود:
«اللّه اللّه فى القرآن لايسبقكم بالعمل به غيركم»(99)
بترسيد از خدا بترسيد از خدا درباره قرآن، مبادا ديگران در عمل به آن از شما مسلمانان پيشى گيرند.
راستى اعتراف به اين حقيقت چه تلخ است. قرآن بارها مسلمانان را به جهانگردى و سير در زمين و شناخت تاريخ گذشتگان و آشنايى با ملّتهاى گوناگون با روحيههاى مختلف و تمدّنها و فرهنگها و يافتن راهحلّهايى براى مشكلات اجتماعى فراخوانده است. امّا ديديم كه مسلمين به خاطر عمل نكردن به همين دستورات از چه منافعى عقب ماندند، و ديگران آمدند و در كشورهاى اسلامى سير كردند، نقاط قوت و ضعف ما را بررسى كردند! از وجب به وجب زمين ما و معادن زير زمينى و روزمينى ما آگاه شدند و آنها را كشف و استخراج نمودند و بهرهها گرفتند و به خود ما با قيمت كلان فروختند. اين است جزاى كسى كه كتاب آسمانى خود را رها كند و به رهبران معصوم پشت كند و در مقابل فرياد آنان ناسپاس و بىتفاوت باشد.
حضرت موسى عليه السلام ملت را از بردگى فرعون نجات داد و آنان را براى چند روزى به دست حضرت هارون سپرد اما ناسپاسى كردند و خدا را رها كرده، به سراغ پرستش گوساله رفتند. همين كه موسى از سفر برگشت و اين ارتجاع و حالت عقبگرد را از پيروان خود ديد، شديداً ناراحت شد و از برادر خود انتقاد كرد. هارون گفت: اى برادر! اين ملت فرماندهى مرا نپذيرفتند. اينها بردگان ديروز بودند و همين كه به آزادى رسيدند، از مستكبران شدند و مرا به استضعاف كشاندند و نزديك بود مرا بكشند، حالت انقلابى خود را از دست دادند و به سوى رفاه طلبى و تن پرورى و شكمپرستى رفتند.
نقل اين ماجراى قرآنى به ما هشدار مىدهد كه انسانهاى آزاد شده از ستم رژيم پهلوى، اگر همچون قوم موسى به سستى و تفرقه و عصيان گرفتار شوند و از فرمان رهبر عادل تخلّف ورزند به همان سرنوشت مبتلا خواهند شد. «فاعتبروا يا اولى الابصار»
آنچه گفتيم حتى در حد گوشهاى از صفات قرآن نيز نبود، چون بناى بحث بر اختصار است و شايد خواننده كم حوصله باشد، لذا در همين جا توصيف قرآن را به پايان مىبريم، زيرا نمىتوان كتابى را كه كلام خداست و خود را نور،(100) شفا،(101) هدايت،(102) فرقان،(103) حقّ(104) و تذكره(105) ناميده است در چند صفحه توصيف نمود. بنابراين با پوزش از خداوند متعال و قرآن كريم و خوانندگان ارجمند دامنه بحث را جمع مىكنيم و چند سطرى درباره دستوراتى كه خود قرآن درباره تلاوت آن داده مىپردازيم.
86) سوره محمد، آيه 24.
87) سوره مائده، آيه 51.
88) سوره آلعمران، آيه 118.
89) سوره بقره، آيه 275.
90) سوره حجرات، آيه 9.
91) سوره هود، آيه 59.
92) سوره اعراف، آيه 142.
93) سوره شعراء، آيه 151.
94) سوره انسان، آيه 24.
95) سوره جاثيه، آيه 18.
96) سوره قلم، آيه 10.
97) سوره فرقان، آيه 30.
98) كافى، ج2، ص599 .
99) نهجالبلاغه، نامه 47.
100) سوره مائده، آيه 15.
101) سوره اسراء، آيه 82.
102) سوره انعام، آيه 104.
103) سوره فرقان، آيه 1.
104) سوره فاطر، آيه 31.
105) سوره طه، آيه 3.
ویرایش توسط طیب : ۱۳۸۷/۰۸/۰۵ در ساعت ۰۹:۵۷
هر معرفتى كـــه بوىِ هستىِ تو داد *** ديوى است به ره، از آن حذر بايد كرد
سبحه بر کف، توبه بر لب،دل پر از شوق گناه/ معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما
أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۱۰:۰۰ #4
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 2,087
- مورد تشکر
- 2,686 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
متاسفانه در جامعه ما جاي قرآن اكثر اوقات در مراسم ختم و بهشت زهرا است و تنها ماه رمضان
بهترين كارها سه كار است:
تواضع به هنگام دولت ، عفو هنگام قدرت و بخشش بدون منت
پيامبر اكرم (ص)
http://www.hamdardi.com/my_documents....com_8.com.jpg
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۱۰:۰۳ #5
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بیاین یک بحث کوچک راه بندازیم هر کسی یک پیشنهاد بده که قران از مهجوریت در بیاد.
طیب
هر معرفتى كـــه بوىِ هستىِ تو داد *** ديوى است به ره، از آن حذر بايد كرد
سبحه بر کف، توبه بر لب،دل پر از شوق گناه/ معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما
أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۱۰:۰۵ #6
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
من فکر میکنم اگه بچه هامون را تویه سنهای پایین عادت بدیم به مطالعه قرآن مشکل حل میشه. مشکل به نظرم باید از داخل خانواده ها حل بشه.
ویرایش توسط طیب : ۱۳۸۷/۰۸/۰۵ در ساعت ۱۰:۴۱
هر معرفتى كـــه بوىِ هستىِ تو داد *** ديوى است به ره، از آن حذر بايد كرد
سبحه بر کف، توبه بر لب،دل پر از شوق گناه/ معصيت را خنده مي آيد ز استغفار ما
أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ
-
۱۳۸۷/۰۸/۰۵, ۱۲:۲۴ #7
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عمل كردن به انتظارات ائمه ي اطهار از ما به عنوان شيعه ي آنها:
يكي از انتظارات مهم امام صادق(ع) از شيعيان اين است كه به اين كتاب الهي و گنجينه بي پايان معارف الهي و عهدنامه ي ميان خدا و انسان بيشتر توجه كند، لذا آن حضرت فرمود: « قرآن عهدنامه اي است بين خدا و خلقش، براي مسلمان شايسته است كه به عهدنامه خود بنگرد و در هر روز پنجاه آيه از آن راتلاوت كند.» (كافي ج 2، ص .6091) قطعاً مراد خواندن تنها نيست، بايد خواندن توأم با انديشه و تفكر، و عمل همراه باشد، چنان كه حضرت صادق(ع) فرمود:
«بر شما باد به (تلاوت و مراجعه) قرآن. پس هر آيه اي يافتيد كه كساني قبل از شما (با عمل نمودن به آن) نجات يافته اند، شما نيز به آن عمل كنيد (تا نجات يابيد) و هر آيه اي را مشاهده كرديد كه بيانگر هلاكت پيشينيان است شما هم از آن پرهيز كنيد.» (بحارالانوار ج 92، ص 94)
و درباره آثار و بركات قرآن خواندن فرمود: «خانه اي كه در آن قرآن تلاوت شود و يا خداي عزوجل شود بركتش فراوان، و ملائكه در آن حضور مي يابند و شياطين از آن دور مي شوند، و براي اهل آسمان روشن ديده مي شود چنان كه كواكب براي زمينيان نوراني ديده مي شود و خانه اي كه در آن قرآن تلاوت نشود وخداي بزرگ ياد نشود بركتش كم و ملائكه از آن فاصله مي گيرند و شياطين در آن حضور مي يابند.
نوروا بيوتكم بتلاوه القرآن
ویرایش توسط شهودي : ۱۳۸۷/۰۸/۰۵ در ساعت ۱۲:۲۶
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری