-
۱۳۸۷/۰۶/۰۹, ۱۱:۵۳ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 259
- مورد تشکر
- 756 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 109
- آپلود
- 206
- گالری
-
7
۩۞۩ اثبات عصمت انبیاء ۩۞۩
بسم الله الرحمن الرحیم
کامل و با دقت بخوانید
ما آيات متعددي داريم در مورد عصمت انبياء عليهم السلام كه تعبير اين است كه : انبياء از عباد مخلص خداوند
هستند . مثلاً در رابطه با حضرت ابراهيم ، اسحق و يعقوب تعبير اين است كه :
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ . وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ .
ما ابراهيم و اسحق و يعقوب را خالص گردانيديم به آن گونهاي كه اراده كردهايم .
[ص 46و47]
در رابطه با حضرت يوسف عليه السلام ميفرمايد :
كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ .
اينچنين کرديم تا بدى و فحشا را از او دور سازيم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!
[یوسف 24]
در حق حضرت موسي ميفرمايد :
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا .
و در اين کتاب (آسمانى) از موسى ياد کن، که او مخلص بود، و رسول و پيامبرى والا مقام!
[مریم 51]
و مشابه اين آيات در رابطه با ديگر انبياء نيز داريم .
از طرف ديگر در سورۀ ص آيۀ 84 از قول شيطان كه از درگاه قرب ربوربي رانده ميشود ، قسم ميخورد :
فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ . إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ .
به عزتت سوگند همۀ بندگانت را گمراه ميكنم ؛ مگر بندگان مخلَص را .
[ص 82و83]
وقتي اين دو دسته آيات را كنار هم ميگذاريم ، نتيجه ميگيريم كه شيطان به عباد مخلص هيچ راهي ندارد .انبياء
عليهم السلام هم طبق آيات صريح جزء بندگان مخلص خدا هستند .
ما آيات متعددي داريم كه اطاعت انبياء را به صورت مطلق بر همگان لازم دانسته است . مثلاً در سورۀ نساء ، آيۀ 64
ميفرمايد :
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ .
ما هيچ پيامبري را نفرستاديم ؛ مگر اين كه مورد اطاعت بيچون و چرا است .
و يا در سورۀ نساء آيۀ 80 ميفرمايد :
مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ .
اطاعت پيامبر ، مساوي است با اطاعت خداوند .
در سورۀ نساء آيۀ 59 ميفرمايد :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ .
اطاعت خدا ، اطاعت پيامبر و اطاعت اولي الأمر به صورت امر وجوبي از ناحيه خداوند صادر شده است .
عبارتي دارد آقاي فخر رازي كه ميگويد :
ومن أمر الله بطاعته على سبيل الجزم والقطع لا بد وأن يكون معصوما عن الخطأ ، إذ لو لم يكن معصوما عن الخطأ كان
بتقدير إقدامه على الخطأ يكون قد أمر الله بمتابعته ، فيكون ذلك أمرا بفعل ذلك الخطأ والخطأ لكونه خطأ منهي عنه ،
فهذا يفضي إلى اجتماع الأمر والنهي في الفعل الواحد بالاعتبار الواحد ، وانه محال ، فثبت أن الله تعالى أمر بطاعة
أولي الأمر على سبيل الجزم ، وثبت أن كل من أمر الله بطاعته على سبيل الجزم وجب أن يكون معصوما عن الخطأ ،
فثبت قطعا أن أولي الأمر المذكور في هذه الآية لا بد وأن يكون معصوما .[4]
آن كسي كه خداي عالم به صورت قاطعانه دستور داده از او اطاعت كنيم ، حتماً بايد از هر گونه خطاء (نه از هر گونه
گناه ) معصوم باشد . اگر چنانچه اين معصوم از خطاء نباشد ، دستور خطئي صادر كند و از روي اشتباه يك دستور
الهي را خلاف به مردم ابلاغ كند ، لازم ميآيد اجتماع امر و نهي در يك فعل واحد ؛ چون كار خطاء را خداي عالم از
امتثالش نهي كرده است . پيغمبر هم اگر از روي خطائي دستوري بدهد ، دستور به اطاعت داده است ؛ پس يك امر
خطئي از ناحيه ا«اطيعو الرسول» واجب است ، از ناحيه اين كه خداي نهي كرده از امتثال كار خلاف مورد نهي خداي
عالم است و چنين چيزي محال است .
پس كسي كه خداي عالم دستور اطاعت مطلق صادر كرده است ، حتماً بايد معصوم باشد .
معصوم از خطاء و نسيان و از هر گونه اشتباه .
پيامبران الهي هادي بشر هستند به سوي خداي عالم . هدايت بشر به دستور شريعت صورت ميگيرد . اگر چنانچه
پيغبمري از روي خطاء و نيسان يك امر غير شرعي را به صورت يك امر شرعي بيان كند ، يا يك مطلب خلاف را در قالب
شرع بيان كند ، نستجير بالله آن پيامبران كه هادي امت هستند ، تبديل ميشوند به مضل امت و حالت هدايت پيامبر
به حالت ضلالت تبديل ميشود و اين اصلاً با فلسفۀ ارسال رسل و بعث انبياء كاملاً منافات دارد .
آيۀ سوم آيۀ 124 از سورۀ بقره است :
إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ .
خداي عالم در اين جا ميفرمايد :
امامت من به كسي كه متلبس به ظلم شده باشد ، نميرسد . «لا ينال عهدي الظالمين» مطلق است . پس اگر
كسي از اول عمرش يك لحظه متلبس به ظلم بشود و ظلمي از او سر بزند ، امامت به او نخواهد رسيد .
در قرآن هم داريم كه :
وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ .
هر كس حدود خدا را تجاوز كند ، به نفسش ظلم كرده است .
[الطلاق 1]
حد اقل مرتبۀ گناه ظلم به نفس خويش است . يعني كسي اگر در تمام عمرش يك بار گناه بكند ، با اين گناه به خود
ظلم كرده است و مصداق ظالم ميشود و عهد الهي كه امامت باشد به متلبس به ظلم نميرسد .
با اين كه در بارۀ انبياء ما داريم :
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا .
[الأنبياء 73 ]
اين را خداي عالم در رابطه با حضرت ابراهيم ، در رابطه با لوط ، در رابطه با اسحاق و يعقوب وقتي بيان ميكند ،
ميگويد :
وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ . وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا .
اين پيامبران را ما اماماني قرار داديم كه به امر ما هدايت ميكنند ، از طرفي هم ميگويد :
لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ .
عهد من كه امامت باشد ( به قرينه « إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا » ) به ظالمين نميرسد .
پس مشخص است كه اين انبياء در تمام عمرشان يك لحظه متلبس به ظلم نشدهاند .
در رابطه با حضرت موسي و پيامبران بعد از او هم ميفرمايد :
وَلَقَدْ آَتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُنْ فِي مِرْيَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ . وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا
صَبَرُوا وَكَانُوا بِآَيَاتِنَا يُوقِنُونَ .[7]
از مجموع اين آيات استفاده ميكنيم :
انبياء عليهم السلام يك لحظه از عمرشان نه متلبس به ظلم و گناه شدهاند . نه خطائي از آنها سر زده است و نه
دچار نسيان شدهاند .
در صورتي كه اگر خداي نكرده خلاف اين باشد ، با فلسفۀ بعثت انبياء كاملاً منافات دارد .
از سایت www.valiasr-aj.com
خدايا چشمان ما را بر روي حقايق بگشاي تا آن ها را ببينيم و سپس انصاف و
شهامتي به ما عطا فرما تا آن ها را بپذيريم.
ویرایش توسط حيدر کرار : ۱۳۸۷/۰۶/۱۰ در ساعت ۲۲:۳۰
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۶/۰۹, ۱۶:۳۲ #2
برادر منطق اين نيز در عصمت رسول خدا يا ساير انبيا و يا خاندان پاك ومطهر رسول خدا قابل توجه است كه تا حالا كسي گزارش خطايي از آنها نداده است يعني اگر ما بعنوان يك انساني كه به دين نيز توجه ندارد به حالات اين بزرگواران نگاه كنيم عصمت تاريخي آنها را نيز مي توانيم دريابيم گذشته از دلايل عقلي ونقلي فراواني كه بر عصمت آنها وجود دارد. مثلا شما در تاريخ نمي تواني بيابي كه معاذالله رسول خدا يا علي بن ابي طالب يا ساير انبيا خطايي گزارش شده باشد.
اللهم صل علي محمد وآل محمد
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۴, ۱۹:۵۱ #3
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,097
- مورد تشکر
- 962 پست
- حضور
- 3 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
نگاهی به عصمت در قرآن :
سوره 66: التحريم
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿1﴾
اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مىكنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (1)
حرام کردن حلال خداوند از انسان معصوم بعید است !
سوره 93: الضحى
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى ﴿6﴾ وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى ﴿7﴾
مگر نه تو را يتيم يافت پس پناه داد (6) و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد (7)
سوره 9: التوبة
عَفَا اللّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكَ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَتَعْلَمَ الْكَاذِبِينَ ﴿43﴾
خدايت ببخشايد چرا پيش از آنكه [حال] راستگويان بر تو روشن شود و دروغگويان را بازشناسى به آنان اجازه دادى (43)
انجام دادن کاری بدون اجازه خدا !
سوره 11: هود
فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَن يَقُولُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ كَنزٌ أَوْ جَاء مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنتَ نَذِيرٌ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿12﴾
و مبادا تو برخى از آنچه را كه به سويت وحى مىشود ترك گويى و سينهات بدان تنگ گردد كه مىگويند چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده يا فرشتهاى با او نيامده است تو فقط هشداردهندهاى و خدا بر هر چيزى نگهبان است (12)
تذکر خدا در مورد سرپیچی از دستورات
سوره 17: الإسراء
وَإِن كَادُواْ لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِيلاً ﴿73﴾
و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كردهايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند (73)
وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلاً ﴿74﴾
و اگر تو را استوار نمىداشتيم قطعا نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى (74)
إِذاً لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿75﴾
در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمىيافتى (75)
لغزش !
سوره 26: الشعراء
فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَكُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِينَ ﴿213﴾ وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ ﴿214﴾
پس با خدا خداى ديگر مخوان كه از عذابشدگان خواهى شد (213)
و خويشان نزديكت را هشدار ده (214)
سوره 48: الفتح
إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينًا ﴿1﴾
لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿2﴾
ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى (1)
تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد و نعمتخود را بر تو تمام گرداند و تو را به راهى راست هدايت كند (2)
سوره 33: الأحزاب
وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَى زَيْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَيْ لَا يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْوَاجِ أَدْعِيَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿37﴾
و آنگاه كه به كسى كه خدا بر او نعمت ارزانى داشته بود و تو [نيز] به او نعمت داده بودى مىگفتى همسرت را پيش خود نگاه دار و از خدا پروا بدار و آنچه را كه خدا آشكاركننده آن بود در دل خود نهان مىكردى و از مردم مىترسيدى با آنكه خدا سزاوارتر بود كه از او بترسى پس چون زيد از آن [زن] كام برگرفت [و او را ترك گفت] وى را به نكاح تو درآورديم تا [در آينده] در مورد ازدواج مؤمنان با زنان پسرخواندگانشان چون آنان را طلاق گفتند گناهى نباشد و فرمان خدا صورت اجرا پذيرد (37)
monthly quotes :
حقیقت نیازمند نقد است ، نه ستایش. فردریش نیچه
Energy is everything and everything is energy
I dont understand why there is so much hate between Human Races and Religions
Become Übermensch
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۴, ۲۰:۳۲ #4
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,775
- مورد تشکر
- 6,873 پست
- حضور
- 6 روز 6 ساعت 7 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
7
با سلام به شما دوست عزیز
از میان آیاتی که مطرح کردید به همین سه ایه اکتفا میکنم، زیرا سه ایه ای که مطرح کردید بهترین دلیل بر عصمت پیامبر است، خوب دقت کنید:
خداوند می فرماید چیزی نمانده بود آنها تو را تحت تأثیر قرار دهند، اما تو را استوار ساختیم.
یعنی بصورت عادی میل تو به آنها عادی است، چون بشر عادتا چنین کاری میکند اما نگذاشتیم چنین اتفاقی بیافتد و تو را استوار ساختیم.
استوار ساختیم یعنی چه؟
قطعا به معنای استواری ظاهری در قد و هیکل نیست، چون بحث میل و اعتماد به کفار مطرح است، استوار ساختن یعنی غیر قابل نفوذ بلحاظ اندیشه و محکم و استوار بر عقیده ثابت ماندن.
از طرفی دیگر چون استوار ماندن از ناحیه خداوند آمده است دو نکته همراه خود دارد:
1- در حد اعلی خود است، یعنی استواری به معنای کامل کلمه، که شامل هرگونه گناه و خطای عمدی و سهوی می شود.
2- تخلف بردار نیست، یعنی امکان ندارد خداوند چیزی را بخواهد و نشود، قدرت خداوند بدون قید و شرط است، بر خلاف قدرتهای دنیائی.
بنابراین بدون شک استواری پیامبر در حد اعلای خود محقق شده است.
با توجه به این آیه و نوع الفاظ به کار رفته تکلیف سائر آیات نیز روشن خواهد شد، لذا به شما توصیه می شود به تفسیر سائر آیاتی که آوردید دقت کنید، آنگاه اگر سؤالی بود بفرمائید.
موفق باشید.
ویرایش توسط صالح : ۱۳۸۹/۱۰/۲۴ در ساعت ۲۰:۳۵
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن أعدائهم اجمعین
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۴, ۲۰:۴۰ #5
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,097
- مورد تشکر
- 962 پست
- حضور
- 3 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
monthly quotes :
حقیقت نیازمند نقد است ، نه ستایش. فردریش نیچه
Energy is everything and everything is energy
I dont understand why there is so much hate between Human Races and Religions
Become Übermensch
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۵, ۰۵:۲۱ #6
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,775
- مورد تشکر
- 6,873 پست
- حضور
- 6 روز 6 ساعت 7 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
7
واقعا نمی دانید؟!!
اولا
مطالبی که از شما نقل قول کردم 11 خط و 117 کلمه و 561 حرف و عدد بود، لذا دو کلمه را چگونه حساب کردید؟
بهتر است دوباره حساب کنید.
ثانیا
شما خواستید آیه ای بر رد عصمت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) بیاورید از قضا همان آیه بهترین دلیل بر عصمت ایشان شد، خوب است استدلال را بخوانید و جواب دهید، اگر جواب این استدلال را دادید آنگاه درباره بقیه آیات به گفتگو می نشینیم، به همین جهت عرض شد:
ویرایش توسط صالح : ۱۳۸۹/۱۰/۲۵ در ساعت ۰۵:۲۳
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن أعدائهم اجمعین
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۵, ۰۷:۵۸ #7
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,097
- مورد تشکر
- 962 پست
- حضور
- 3 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
monthly quotes :
حقیقت نیازمند نقد است ، نه ستایش. فردریش نیچه
Energy is everything and everything is energy
I dont understand why there is so much hate between Human Races and Religions
Become Übermensch
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۵, ۰۹:۱۰ #8
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,775
- مورد تشکر
- 6,873 پست
- حضور
- 6 روز 6 ساعت 7 دقیقه
- دریافت
- 8
- آپلود
- 0
- گالری
-
7
با سلام و صبح بخیر به شما دوست عزیز
همین دو جمله اساس استدلال است، یعنی تو احتمالا در معرض اشتباه هستی با حمایت ما مصون از اشتباه خواهی شد.
قطعا همینطور است که می فرمائید، هیچ شک نکنید که اگر عنایت خاص خدا نباشد پیامبران نیز به سمت غیر خدا خواهند رفت، یعنی احتمال تمایل پیامبر به سمت کفار بوده اگر استوارش نمی ساخته، در واقع میل به کفار مشروط شده به استوار نبودن، پس معنا این شد:
اگر حمایت ما نبود احتمالا به کفار میل می کردی.و این یعنی عصمت، یعنی حمایت از جانب حق، و الا اشتباه نشود ما هیچ وقت ادعا نمی کنیم انبیاء از جانب خودشان عصمت داشتند، دوری آنان از سهو و گناه با عنایات خاص إلهی صورت گرفته است و الا آنان نیز به مانند همه ما امکان اشتباه نیز داشتند چیزی که در این آیه بدان تصریح گشته است.
موفق باشید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و العن أعدائهم اجمعین
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۱۲/۱۲, ۱۸:۲۱ #9
رسول عصمت ؟
به نام يگانه مولايمان اللههيچ شكي در آن نيست كه پيامبران و رسولان از زمره شريف ترين و عزيز ترين مخلوقات پروردگار عظيم بشمار مي روند ، آنقدر عزيز كه مي بينيم پروردگار رحمان در معجزه جاويدانش به زندگي وجان محمد قسم مي خورد و به موسي مي گويد كه او را براي خودش پروريده و خلق كرده است . آنگونه از ابراهيم صحبت مي كند كه مو بر بدن انسان راست مي شود. اما در پايان همه اينها مي فرمايند :
پيامبر خدا را به رسول شيطان مبدل نكنيد
تلك امة قد خلت لها ما كسبت ولكم ما كسبتم ولا تسءلون عما كانوا يعملون
آنها امتي بودند و رفتند و هرچه كردند براي خود كردند و شما نيز هرچه بكنيد براي خود مي كنيد شما از آنچه ايشان كردند بازخواست نخواهيد شد( كارهاي آنها به خودشان مربوط است و شما فقط از كتاب سئوال مي شويد).
خداوند عليم ، خط و مشي جنگي شيطان و نيرنگهاي او را از خودش بهتر مي داند. او خوب مي داند كه مهلكترين و خطرناكترين حربه شيطان اين است كه رسولان و پيامبرانش را بعد از مرگشان آنقدر شكوه و جلال و عظمت مي بخشد و آنقدر از صفات خداوندي برايشان جعل مي كند تا بتواند ايشان را جايگزين خداوند كرده و از آنها براي رساندن پيامها و ابلاغ احكام خويش استفاده كند.
به همين دليل مي بينيم كه در قرآن ، خداوند سبحان هزاران بار پيامبر را مورد خطاب قرار مي دهد اما فقط چهار بار به او محمد مي گويد. خداوند مهربان و عظيم مي فرمايند :
وما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افاين مات او قتل انقلبتم على اعقبكم ومن ينقلب على عقبيه فلن يضر الله شيءا وسيجزي الله الشكرين
محمد رسولي بيش نبود و قبل از او نيز رسولاني مانند او آمده اند و رفته اند. خداوند همين عبارت را در مورد عيسي نيز بكار مي برد و مي فرمايند :
ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل وامه صديقة كانا ياكلان الطعام انظر كيف نبين لهم الاءيت ثم انظر انى يؤفكون
برويد در سوره مائده نظري به موضعي كه اين آيه در آن قرار گرفته بيندازيد تا ببينيد چرا خداوند اينگونه راجع به رسولش سخن مي گويد . شيطان آنقدر اين رسول الهي را براي مسيحيان زينت داده كه او را به مرتبه خدايي رسانده است و بدينوسيله خلقي را گمراه ساخته است.
خداوند مي فرمايند اي انسانها: ابراهيم و موسي و مسيح و محمد رسولي بيش نبودند و حتي سود و زياني به حال خود نيز نداشتند ، دست از سر آنها برداريد و به من توجه كنييد.
هيچيك از رسولان الهي از آن صفاتي كه ما امروز برايشان قائليم برخوردار نبودند ، اينها كه ما مي شناسيم رسولان الهي نيستند ، مواظب باشيد ! اينان پيامبران شيطانند .
كساني كه پيامبران را رب و اله گرفته اند دارند آشكارا به خدا و رسولانش توهين مي كنند و خود اين را نمي دانند . آنها عمله و خدمه شيطان شده اند و هنوز در خواب غفلتند. در همين تالار گفتمان ديني اگر جستجو كنيد مي بينيد كه هزاران بار خداوند فقط با نام خدا اسم برده شده است ، ، چون رب و اله اصلي آنها محمد( قلابي) است نه الله. اين موجودات بدترين افترا و دروغها را به خدا مي بندند و دائماً كلامش را تلبيس مي كنند و به سخره مي گيرند و آن را توهين نمي دانند اما اگر محمد را بدون تزئيناتش نام بردي فريادشان بالا مي گيرد و آن را توهين به ساحت مقدس اربابشان( كه با حساب مطلب گذشته كسي جز شيطان نيست) مي دانند.
در قرآن معظم محال است آيه اي بيابيد كه در آن شخصيت پيامبري را پاك و منزه يا مصون و معصوم از گناه و خطا معرفي كرده باشد. اما دهها آيه موجود است كه خداوند پيامبران را مورد باز خواست قرار ده و به خطا و گناهشان هشدار داده است ، چه در مورد پيامبر عزيز اسلام كه بيشتر از همه مورد تذكر قرار گرفته و چه ديگر پيامبران. صفت معصوميت ، يك صفت جعلي شيطاني است و تاكنون هيچ انسان معصوم و عاري از گناه و اشتباهي بر روي زمين پا نگذاشته و نخواهد گذاشت.
اگر قرآن را بگرديد خواهيد ديد كه يكي از گناهان بزرگ اين است كه انسان حرامي را حلال و يا حلالي را حرام كند. ديديم كه آدم فقط به خاطر حلال دانستن آنچه كه خدا برايش حرام كرده بود گرفتار چه مصيبتي شد. حال بگذار مزدوران و عمله و خدمه شيطان نام اين عمل او را ترك اولي يا گناه نسبي و يا تمرد ارشادي بنامند ، اين اصلاً اهميتي ندارد مهم نتيجه ايست كه بعد از ارتكاب اين عمل گريبان آدم را گرفته است. ممكن است بتوان عمل كسي را كه دارد شرب خمر مي كند با بيان اين جمله ساده كه :« او دارد آب مي خورد» توجيه كرد و سرپوش نهاد اما با حالت مستي بعد از آن چه مي توان كرد؟
سوره معظم تحريم با اين آيه آغاز مي شود :
[66:1] يايها النبي لم تحرم ما احل الله لك تبتغي مرضات ازوجك والله غفور رحيم
پيامبر چه چيز حلالي را حرام كرده است و هدفش از اين كار چه بوده ، آيا بدست آوردن دل هسرانش بوده يا براي تقرب به الله اين كار را كرده است؟
آيا كساني كه همه امور و شئون و گفته هاي پيامبر را وحي الهي مي دانند مي توانند پاسخ دهند؟ ما چه كار كنيم ؟ پيامبر كاري انجام داده كه مورد بازخواست اربابش قرار گرفته است ، آيا ما نيز بايد آن كار را بكنيم؟ اگر همه مواردي را كه قرآن از زندگي خصوصي پيامبر نقل مي كند جمع كنيم يك چند ميليونيم كل حوادث دوره حيات پيامبر نيست؟ آيا مطمئنيم كه پيامبر جز همين چند خطايي كه قرآن بيانشان كرده است ديگر مرتكب اشتباهي نشده است؟ چرا خداوند از بيان اين چند واقعه چشم پوشي نكرده است؟
تا ما بدانيم يك پيامبر نيز بشري معموليست و همه آن كارهايي كه از يك بشر معمولي سر مي زند ممكن است از او نيز سر بزند كه در غير اين صورت او ديگر يك بشر معمولي نخواهد بود و ادعاي قرآن نقض مي شود.
آيا ممكن است پيامبر خلاف فرمان و دستور خداوند عملي انجام دهد ؟ آري ممكن است :
[33:37] واذ تقول للذي انعم الله عليه وانعمت عليه امسك عليك زوجك واتق الله وتخفي في نفسك ما الله مبديه وتخشى الناس والله احق ان تخشه فلما قضى زيد منها وطرا زوجنكها لكي لا يكون على المؤمنين حرج في ازوج ادعيائهم اذا قضوا منهن وطرا وكان امر الله مفعولا
به ياد آور به كسي كه خدا به او نعمت داده بود و از سوي تو نعمت يافته بود، گفتي: "زنت را نگهدار و به هيبت و حرمت خدا ارج بنه،" و تو چيزي را در درون خود پنهان كردي كه خدا مي خواست اعلام كند. بنابراين، تو از مردم ترسيدي، در حالي كه مي بايست فقط از خدا مي ترسيدي. هنگامي كه همه چيز كاملا ميان زيد و زنش تمام شد، ما تو را به ازدواج او درآورديم، تا نمونه اي باشد كه يك مرد مي تواند با زن مطلقه پسرخوانده اش ازدواج كند. احكام خدا بايد اجرا شود.
اين آيات دارند به ما مي گويند پيامبر قرار بوده به دستور پروردگارش كاري كند ولي از ترس مردم تمرد نموده. مهم نيست آن كار چه بوده ، مهم اين است كه پيامبر آن را انجام نداده و بجاي ترس از خدا از مردم ترسيده است. اين مطلب نشان مي دهد تنها وحي مبين است كه خداوند حفظش را به عهده گرفته و براي ابلاغ كاملش محافظ مي فرستد اما وحي مخفي و پنهاني كه حفظه اي بدنبال آن نيست ممكن است اينچنين به مقصد نرسد و ابلاغ نشود. در هرصورت خداوند بر امر خود غالب است و چه شخص محمد( نه محمد به عنوان رسول) بخواهد و چه نخواهد خدا وند امرش را فعليت مي بخشد چرا كه : « كان امر الله مفعولا»
اگر محمد هيچ گناهي در درگاه پروردگارش مرتكب نشده و به عنوان يك فوق بشر معصوم بوده است چرا خداوند در قرآنش خطاب به او چنين مي گويد؟
[40:55] فاصبر ان وعد الله حق واستغفر لذنبك وسبح بحمد ربك بالعشي والابكر
بنابراين، صبر داشته باش، زيرا وعده خدا حق است، و براي گناهانت طلب آمرزش کن، و پروردگارت را شب و روز تجليل و ستايش نما.
[47:19] فاعلم انه لا اله الا الله واستغفر لذنبك وللمؤمنين والمؤمنت والله يعلم متقلبكم ومثوكم
بدان كه: "خداي ديگري در كنار خدا نيست،" و براي گناهانت و گناهان تمام مردان و زنان باايمان طلب آمزرش كن. خدا از تصميم ها و سرنوشت نهايي شما كاملا آگاه است.
[48:2] ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك وما تاخر ويتم نعمته عليك ويهديك صرطا مستقيما
كه با آن، خدا گناهان گذشته و نيز گناهان آينده تو را مي بخشد و نعمت هايش را بر تو كامل مي كند و تو را در راهي مستقيم هدايت مي نمايد.
محمد حقيقي يك انسان معمولي بود كه جز ابلاغ پيام پروردگارش هيچ وظيفه ديگري بر عهده نداشت و با رسولان قبل از خود نيز تفاوت نمي كرد. من اين انسان شايسته را بسيار عزيز مي دارم اما تنها مولايم الله را در خور عظمت و شكوه و جلال مي بينم. بردن نام محمد بدون تزئينات و قطار القاب بي فايده هيچ توهيني به اين پيامبر نازنين نيست . كساني كه اينگونه از پيامبر ياد مي كنند و مانند بادم جان دور قاب چينها ، چاپ لوسي او را مي كنند در اين توهم نا صوابند كه او در روز قيامت مانند امرا و رؤسا پاداششان را خواهد داد و خداوند چشم به چشمان او دوخته تا با يك چرخش و يك اشاره چشمان محمد و ديگر آلهه ، فرمانشان را اجرا كرده و اهل گنه را ببخشد( و اين توهين به ذات مقدس پروردگار نيست!) ، اما رب محمد و رها ساختن آنچه عمري برايش خون جگر خورد گناهيست نا بخشودني . آنقدر غم انگيز كه در روز قيامت شكايتش را به نزد پروردگار مي برد :
وقال الرسول يرب ان قومي اتخذوا هذا القرءان مهجورا
-
-
۱۳۸۹/۱۲/۱۲, ۲۲:۵۶ #10
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 974
- مورد تشکر
- 1,077 پست
- حضور
- 1 روز 6 ساعت 49 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام بر جناب پاسخگوی اعتقادی
1. الاعراف : وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذي آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطانُ فَكانَ مِنَ الْغاوينَ (175) : اى رسول ما، بخوان بر اين مردم حكايت آن كس (بلعم باعورا) را كه ما آيات خود را به او عطا كرديم از آن آيات به عصيان سرپيچيد چنانكه شيطان او را تعقيب كرد و از گمراهان عالم گرديد. ( ترجمه بیان السعاده )
2. الحج : وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ في أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ (52) : پيش از تو رسولى يا پيغمبرى نفرستاديم مگر آنكه وقتى كتاب ما را قرائت كرد شيطان در قرائت وى مداخله كرد خدا چيزى را كه شيطان القاء كرده باطل مىكند و سپس آيههاى خويش استوار مىسازد كه خدا دانا و حكيم است. ( ترجمه المیزان )
نظر جنابعالی در خصوص آیات فوق الذکر چیست؟
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری