-
۱۳۹۴/۰۲/۱۱, ۰۴:۰۳ #21
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,017 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
....دومين قدم در رسيدن به آرامش؛ ارتباط با غيب
خداوند به انسانهايي که ايمان آورده اند مژده ميدهد که آنان در دنيا چگونه خواهند زيست؛ «لاخوف عليهم و لا هم يحزنون». و پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله در مورد انسان مومن ميفرمايند که مومن نشاطش دائمي است.
قاعده اين است که دارايي مؤمن ابدي است و ميداند که چگونه از آن براي آرامش دنيا و آخرت استفاده نمايد. روح مومن براي بودن در بهشت تربيت شده و در دنيا با بهشت و غيب در ارتباط است. مؤمن با تقويت ايمان خود با ريشه و خانواده آسماني اش ارتباط برقرار نموده و به آرامش ميرسد. مؤمن تنها با بي نهايت، خود را آرام مينمايد ميداند؛ روحش تنها با الله سنخيت دارد و با عبادت، حرم، زيارت، نماز، خلوت، ذکر، سجاده، قرآن، معنويت آرام ميگيرد. زيرا به بلوغ انساني رسيده و شرافت بخش فوق عقل خويش را فعال نموده است. ثروتمندهاي حقيقي به خوراکهاي بخش فوق عقلاني بيشتر اهميّت ميدهند و رفت و آمدشان بيشتر با اشرافي ترين مخلوقات خداست.
سومين قدم در رسيدن به آرامش؛ مخالفت با نفس
امام صادق عليه السلام ميفرمايند: «لَمّا سُئِلَ عَنْ طَريقِ الراحَةِ؟ از ايشان سؤال کردند: ما چه جوري به آسايش برسيم؟» حضرت در پاسخ فرمودند: «فى خِلافِ الْهَوى؛ با اميالتون مخالفت کنيد».
چرا بايد با اميال مخالفت کنيم؟
بخش هاي پاييني انسان که شامل جمادي، گياهي و حيواني است که جسم و جنسيت از آن دسته اند. علاوه بر شئونات دنيايي بخش چهارم، بخش عقلاني است و مهمترين و آخرين بخش انسان، بخش فوق عقلاني اوست. هر بخش ميل، هوس و شهوت مربوط به خود را دارد و با معشوق خودشان آرام ميگيرد. اهل دنيا به طور معمول بيشتر به شهوت هاي سه بخش اول مي پردازند، تعداد کمي از مردم از قبيل دانشمندان به شهوت علمي و اقليت مردم اهل ميلهاي فوق عقلاني مي باشند. گروه اول و دوم آنچنان مشغول شهوتِ دنيا و علم هستند که وقتي براي بخش فوق عقل نمي گذارند. هر چقدر به ميلهاي بخشهاي پاييني مثل تحصيلات، مسافرت، ازدواج، امکانات زندگي، اتومبيل و ... بيشتر بها داده شود، بيشتر ميخواهند و پاياني براي دنيازدگي وجود ندارد. اين جاست که کلام معصوم عليه السلام راه گشاي ماست که مي فرمايند: «با اميالتون مخالفت کنيد تا به آسايش برسيد.» با مخالفت با ميلهاي بخشهاي پاييني، ياد وطن زنده ميشود، به خاطر مي آورد که اهل زمين و زميني نيست؛ به ياد ميآورد که از خدا و اهل بيت عليهما السلام بوده و با آنها زندگي مي نموده است؛ و آنگاه دل تنگ آنها ميشود؛ دلش بال پرواز به غيب ميخواهد و همنشيني با مادر حقيقي اش، فاطمه زهرا سلام الله، با پدران بزرگوارش و امام زمانش که سالهاست تنها و آواره و طرد شده و مظلوم در غيبت به سر ميبرد. تنها با مخالفت با هوي نفس است که در غيب را گشوده و مجالست با الله را امکان پذير مينمايد.
چهارمين قدم در رسيدن به آرامش؛ ياد مرگ
«خودتان را بميرانيد قبل از اينکه بميرانند شما را».
ياد مرگ باعث ميشود توهم آسايش در دنيا در ذهن انسان رنگ ببازد. يادآوري شرايط برزخ انسان را بر آن ميدارد تا فکر ذخيره توشه براي آخرت خود باشد. با اين تفکر از هر رويداد به دنبال نور آن براي برزخ رفته و به شدت از نار دوري ميکند. اگر تمام انسانها ياد مرگ را همواره زنده نگه دارند ديگر بسياري از ناهنجاريهاي فردي، خانوادگي و اجتماعي رخ نخواهد داد. در برزخ به تمام اسباب و وسايل نياز است و تنها مقياس آن بسيار بزرگتر از دنياست؛ تصور ابديت براي انسان به سختي تصور دنيا براي جنين است. توصيف دنيا همانقدر براي جنين غير واقع ميآيد که توصيف برزخ براي انسان.
بنابراين انسان بايد مانند جنين تمام همّ و غمّ خود را براي اندام زايي براي آخرت گذاشته و از آسايش غير ممکن در دنياي موقت چشم پوشي نمايد.
پنجمين قدم در رسيدن به آرامش؛ چينش درست معشوقها
خداوند متعال در قرآن کريم سفارش فرموده اند که ابتدا معشوقهاي قلبتان را چينش نماييد و سبک زندگي خود را بر اساس چينش تاييد شده قرآن انتخاب نموده و ارتباطات، رفتار و افکارتان را با آن تنظيم نماييد. قرآن ميفرمايد سه تا معشوق در رأس همه معشوقها باشد: الله، رسول خدا و جهاد. اين سه بايد نزد انسان محبوبتر باشند و والدين، فرزند، همسر، فاميل، مال، شغل و مسکن به ترتيب در الويتهاي بعدي قرار بگيرد.
سرپرست يک خانواده علاوه بر چينش قلب خود بايد اين چينش را براي فرزندان و همسر خويش نيز رعايت نمايد. بايد فرزندش با چيدمان درست تربيت نمايد. عشق به خانوادگي بايد ابدي باشد و به شکلي عمل نمايد که خانواده اش تا ابديت در کنار او زندگي کنند. فرزندان وفادار و فداکار نتيجه تربيت درست والدين ميباشد و هرگونه ناهنجاري در رفتار آنها ناشي از عملکرد ناقص يا اشتباه خود انسان ميباشد. مردي که نيازهاي خانواده اش را طبق الويت بندي خداوند برطرف نمايد کمبود در بخشهاي پاييني با جايگزينهاي جاودانه پر شده و آسيبي به کانون خانواده وارد نميشود. کمترين نياز خانواده، نياز اقتصادي، مهمتر از آن عشق و اخلاق و مهمتر از اين دو معنويت است. انساني که فوق عقلش فعال شده با کمبودهاي مالي و عاطفي به انحراف کشيده نميشود.
ششمين قدم براي رسيدن به آرامش؛ مديريت فوق عقل
آرامش، لذت و شادي خاص بخش فوق عقلاني ميباشد. بخش عقلاني نيز تنها مقدمات آرامش فوق عقل را فراهم مينمايد. هر چه بخش فوق عقل در آرامش، شادي، رضايت و لذت بيشتري باشد، انسان از لذت بيشتري در زندگي دنيا بهره مند ميگردد. مجردات برعکس ماديات هستند، هر چه بيشتر تغذيه گردد، جوان تر، زيباتر و بانشاطتر ميشود؛ برخلاف بدن که در طول زمان فرسوده شده و تغذيه زياد باعث نابودي اش ميگردد. آرامش فوق عقل انسان را شاکر و صبور نموده و باعث ميشود دنيا را زيباتر ببيند. از مصاحبت اطرافيان، دوستان و فاميل لذت بيشتري ميبرد تا جايي که سختيها و مصائب را مثل زينب کبري سلام الله عليها که «وَ ما رأيتَ إلّا جَميلاً» زيبايي ميبيند. سختي معني خود را از دست داده و مانند آسايش شيرين است؛ زيرا روي ديگر سکه که اجر و درجات اخروي است براي ايشان هويدا شده است. شکست اقتصادي، خانوادگي، بيماري و ... نه تنها او را غمگين نميسازد بلکه قويتر و شادتر ميگردد. اين يک سيستم رياضي است در خلقت انسان؛ هر کس در اين قاعده قرار بگيرد هر حادثه منفي در زندگي دنيا، تبديل به شادي فطري او ميشود و شادي فطري يعني آرامش ذهن و روح انسان.
در مقابل آن کساني که فوق عقل شان غير فعال است نعمت دنيا هم برايشان دردسر ساز ميشود. اگر لذت بردن از نعمتها تحت کنترل بخش فوق عقلاني نباشد، از بين برنده آرامش ميباشد. لذا هر چه دنيا آبادتر شود، آرامش از دسترس انسان دورتر ميگردد. خداوند متعال در سوره توبه از نعمتهاي دنيا به عنوان وسيله عذاب کفار نام برده و فرموده اند:
«فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ؛»
مبادا تو از کثرت اموال و اولاد آنها در شگفت آيي! خدا ميخواهد آنها را به همان مال و فرزند در زندگاني دنيا به عذاب افکند و ساعت مرگ جان آنها به درآيد در حالتي که کافر باشند. (آيه ??)
والحمدلله رب العالمين
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۴/۰۲/۱۱, ۰۴:۰۸ #22
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,017 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
عزت
راه هاي رسيدن به عزت
عزت و حفظ روح، شرافت و شخصيت انساني است و امام صادق عليه السلام راه رسيدن به آن، ذلت در برابر حق معرفي مي فرمايند و اصل و ريشه حق، تنها خداوند تبارک و تعالي است. هر کس در مقابل حق فروتن نباشد، ذليل و خوار مي شود.
- پذيرش حق، شاهراه عزت
از ائمه معصومين نقل است که عزت کاذب، ذلت صادق مي آورد. کساني که در برابر خداوند سر تعظيم فرود نمي آورد به ذلت حقيقي دچار مي گردند. تکبر اسباب هلاکت را فراهم و موجبات خواري متکبر در قيامت است. تعصبات قومي و قبيله اي، علائق و شهوات جمادي، گياهي، حيواني يا عقلي امکان رشد فوق عقل اين افراد را مختل نموده و هر زمان با حق روبرو مي شوند با غرور و نخوت مقاومت مي نمايند. اجتناب از محرمات و پذيرش کلام حق از اهل فن را بي ارزش دانسته و با تکبر از کنار واجبات عبور مي نمايند. نه تنها در برابر خداوند بلکه با بندگان خدا نيز با تکبر رفتار کرده و حق والدين، خانواده و اطرافيان را پايمال مي نمايند. انسان، هر چه بيشتر پذيرش حق را داشته باشد، عزيزتر گشته و مسير رسيدن به مقام خليفه الهي و تشبه به حق تعالي را سريعتر مي پيمايد. خداوند تا فرش آمده تا دست در دست، بنده اش را به عرش برساند.
- عزت محصول اطاعت
خداوند در سوره کهف به انسان ها هشدار مي دهد: «الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا؛ (زيانکارترين مردم) آنها هستند که (عمر و) سعيشان در راه دنياي فاني تباه گرديد و به خيال باطل ميپنداشتند که نيکوکاري ميکنند». (آيه ???)
برخي از انسان ها تمام عمر دنيا را صرف کمالات حيواني مي کنند و در پندار خود با داشتن مال و فرزند و موقعيت اجتماعي خود را موفق مي پندارند. تشکيل خانواده، تأمين خانواده، خدمت و حمايت از همنوع و غير همنوع و .... جز کملات حيواني است و تنها زماني ارزشمند مي گردد که مورد تأييد و التزام حق تعالي و ائمه معصومين عليهما السلام باشد. در غير اين صورت همين کمالات موجبات خواري انسان در دنيا و آخرت را فراهم خواهد ساخت.
در اينجا به مهمترين عوامل کسب عزت مي پردازيم:
- اطاعت از خداوند
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «إِنَّ اللّه تَعالي يقولُ کلَّ يومٍ: أَنَا رَبُّکمُ العَزيزُ، فَمَن أَرادَ عِزَّ الدّارَينِ فَليطِعِ العَزيزَ؛ خداوند تبارک و تعالي هر روز اين ندا را به بنده هايش مي دهد، من پروردگار و مالک عزيز شما هستم، هر کس عزت هر دو دنيا را مي خواهد تابع عزيز باشد».
«أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ ع يَا دَاوُدُ- إِنِّي... وَضَعْتُ الْعِزَّ فِي طَاعَتِي وَ هُمْ يَطْلُبُونَهُ فِي خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا يَجِدُونَهُ-؛ اي داود من عزت رو در طاعت خودم قرار دادم مردم آن رو در طاعت از يک سلطان مي جويند و نمي يابند آن را.
اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايند: اذا طلبت العز فطلبه طاعه. اگر در طلب عزت هستي، در طلب طاعت خدا باش؛ و در روايت ديگري مي فرمايند که هيچ عزتي مثل طاعت نيست.
- اطلاعت از ولي امر
امام زين العابدين عليه السلام مي فرمايند: «طاعَهُ وُلاه الأمر تَمامِ العِزّ؛ همه عزت در اطاعت از اهل بيت عليهما السلام است». تمام کارهايي که در نظام خلقت انجام مي شود توسط يک مدير که خدا مشخص کرده مديريت مي شود. در روي زمين صاحب امر يا صاحب زمان ولي امر صاحب کار است دستوردهنده نهايي است به ولي فقيه در غيبت مي گوييم ولي امر يعني او حرف آخر را مي زند ولي امر يعني کسي که صاحب کار است.
خداوند در سوره قدر مي فرمايند: «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ» در اين شب فرشتگان و روح (يعني جبرئيل) به اذن خدا (بر مقام ولايت نبي و امام عصر عليه السّلام) از هر فرمان و دستور الهي نازل ميشوند (و سرنوشت و مقدرات خلق را نازل ميگردانند). (آيه ?) و در سوره يس ايشان را خزانه دار خدا معرفي کردند: «وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ؛ و در لوح محفوظ و روشن خدا (يا قلب امام خليفة اللّه) همه چيز را به شماره آوردهايم». (آيه ??) متخصصي که تمام امور خدا در دست اوست.
بنابراين عزت، شرافت و افتخار انسان به اين است که سبک زندگي (در تمام ابعاد اقتصادي، سياسي، فرهنگي، زناشويي، تربيت و ... ) را از ولي امر گرفته و از سيره ايشان الگوبرداري نمايد.
- حسن خلق عزت دنيا و آخرت
حضرت علي عليه السلام فرمودند: «حُسنُ الخُلقِ مُؤمن مِنَ التَّواضُع وَ عِزَّهُ تَرکَ القال وَ القِيل؛ خوش خلقي مومن از تواضع است و عزت مومن در ترک قيل و قال است».
خوش خلقي يکي از مهمترين سفارشات نبي اکرم صلي الله و عليه و آله است تا جايي که ايشان، انسان بداخلاق را از شفاعت خود محروم فرموده؛ همچنين امام رضا عليه السلام کساني که اهل مراء هستند را نفرين فرموده اند. حسن خلق در خانواده و جامعه، انسان را نه تنها در دنيا نزد ديگران محبوب مي سازد بلکه در آخرت نزد آسماني ها نيز محبوب و عزيز است.
- خويشتنداري مايه ي عزت
حضرت اميرالمومنين عليه السلام است فرمودند: «لا عِزَّهُ ارفَع مِن الحِلم؛ هيچ عزتي بالاتر از حلم نيست». و در جاي ديگري فرمودند: «وَ لاعِزَّ کَالحِلم؛ هيچ عزتي مثل حلم نيست». حلم يعني خويشتنداري و کنترل خشم. پيامبر اکرم صلي الله و عليه و آله نمونه کامل انسان صبور است و در تاريخ روايات زيادي در وصف اين صفت آسماني ايشان آمده است.
- ترک معصيت
امام صادق عليه السلام مي فرمايند: «مَنْ اَرَادَ عِزّاً بِلا عَشيرَة وَ غِنيً بِلا مال وَ هَيْبَةً بِلا سُلْطان فَلْيَنْتَقِل عَنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ الله اِلَي عِزِّ طَاعَته؛ کسي که عزت مي خواهد ولي بدون عشيره، بي نيازي بخواهد بدون مال، شخصيتش پيش ديگران حفظ شود بدون اينکه فرمانرواي آنان باشد نباشد نه از روي حاکميت، پس، از معصيت خدا به عزت طاعت منتقل شود».
- حفظ حرمت
نبي اکرم صلي الله عليه و آله مي فرمايند: «أَعِزَّ أَمْرَ اللَّهِ يُعِزَّكَ الله؛ کار خدا را محترم بشمار تا خدا عزيزت کند».
به خاطر پيغمبر احترام بذار، حرمت قائل باشيد. برکت علم در برزرگداشت استاد است، سبک بشماريد ذليل مي شويد. به خاطر خدا کاري انجام دهي خدا عزيزت مي کند. رساله هست خدا عزيزت مي کند، کسي را کوچک و خوار نشمار. اگر شوهرداري مي کنيم آن را ضايع نکنيم آنها امانت هستند. حرّ، فاطمه زهرا سلام الله را عزيز داشت خدا عزيزش کرد و نجات پيدا کرد. گستاخ و بي ادب، ذليل مي شود. اين خيلي مهم است.
رفتار تحقيرآميز با حيوانات نداشته باشد چون يک جايي به داد آدم مي رسد. مراجع و روحانيت، حرم ها، قرآن، جلسات ديني و مومن را حرمت بگذاريد و با ادب رفتار کنيد. هر چه بيشتر عزت بگذاريد عزيزتر مي شويد.
- مديريت فوق عقل
پيش نياز راههاي رسيدن به عزت تسط فوق عقل بر بخش هاي پاييني مي باشد. فوق عقل توان رام کردن بخش هاي پاييني در مقابل حق را دارد. هر بخش از وجود ما اله خاص خود را دارد و بقيه بخش ها را به سمت اله خود مي کشاند. قدرت هر بخش به ميزان تغذيه آن بخش مي باشد و تغذيه بيشتر يعني سلطنت بر بخش هاي ديگر. لا اله الا لله فقط براي بخش فوق عقلاني ماست؛ عزت تنها نزد خداست و رسيدن به خداوند تنها با حاکميت فوق عقل ميسر مي گردد. دنيا فرصت مناسبي است که به کمک بخش هاي پاييني به فوق عقل وسعت ببخشيم و تنها محصول ماندگار دنيا که قلب سليم است را براي آخرت آماده نماييم «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّـهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» (سوره شعرا آيه 89) يعني تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک (از شرک و ريب و ريا) به درگاه خدا آيد.
والحمدلله رب العالمين
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۴/۰۲/۱۲, ۱۳:۰۳ #23
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,017 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
آدرس جدید کلاس انسان شناسی قم
قابل توجه علاقمندان شرکت در سلسله مباحث استاد شجاعی
نشانی جدید : قم، بلوار شهید صدوقی، زنبیل آباد-سی متری قائم -حسینیه و مسجد امام رضا (علیه السلام) .
ساعت شروع کلاس : بعد از نماز مغرب وعشاء
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۴/۰۲/۱۳, ۰۴:۵۸ #24
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,017 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعی خانواده آسمانی
از سلسله مباحث استاد محمد شجاعیخانواده آسمانی
عناوین مورد بحث در این جلسه:
* دنیا مزرعه ی حیات جاودانه و ابدی ماست.
* میزان و نوع زندگی ما در آخرت به میزان معیت ما با اهل بیت «علیهم السلام» در دنیا بستگی دارد.
* وقتی زندگی پُر از الله، اهل بیت و شهدا باشد زندگی دنیایی فوق العاده شیرین خواهد شد.
* دلی که دلتنگ امام زمان نمی شود باید به مسیر و سبک زندگی آن شک کرد و ترسید.
* میل و آرزوهای یک انسان به او می فهماند که قیمتش چقدر است.
* اگر حبّ اهل بیت در دل باشد به حب آنها گناه و معصیت نکنیم.
* دغدغه و مشکلات زندگی نباید ما را از معیت با پیامبر و اهل بیت «علیهم السلام» جدا کند.
* آنجایی که مسائل دنیایی اذیت مان می کند، یاد مصیبت بالاتر آرام مان خواهد کرد.
* زمان ها از نظر ساختار ریاضی با هم برابر اند؛ یعنی اندازه ثانیهها یکی است اما کیفیت تأثیرگذاری آنها متفاوت است.
* فقدانهای روح و عدم هماهنگی با شرایط آخرت، جهنم است.
* نفس انسان در ماه رجب حالت پذیرش بیشتری دارد.
* انسان در ماه رجب زیر باران وسیع رحمت الهی قرار میگیرد.
* مهمترین چیزی که خداوند در ماه رجب به ما میدهد، مغفرت است.
* «ماه رجب» فرصتی است برای وسعت و سعه قلب.
* هر چیزی که حرکت ما را به سمت ابدیت محدود یا کُند کند، شیطانی خواهد بود. (مانند درس، فعالیتهای مذهبی، سیاسی، اقتصادی، و ...)
* لازمه باز شدن درهای آسمان به روی انسان این است که انسان ثابت کند که خود را برای آسمان فارغ کرده است.
- اطاعت؛ تنها راهِ رسیدن به معیّت
در مباحث گذشته آموختیم که وقتی دنیا مزرعه آخرت است، پس در آخرت چیزی را درو خواهیم کرد که در دنیا کاشتهایم.
بنابراین میزان اُنس ما با الله و خانواده آسمانیمان در آخرت، نتیجه اُنس ما با آنان در دنیاست.
به آیه زیر دقت کنید:
«وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ...؛ هر که اطاعت کند خداوند و رسولش را، پس همراه کسانی است که خداوند به آنان نعمت داده است از انبیا، صدیقین، شهدا و صالحین. (سوره نساء آیه ۶۹)
ما در نمازهای یومیه، دائماً همراهی با گروه «أَنعَمتَ عَلَيهِمْ» را از خداوند طلب میکنیم (صِرَاطَ الَّذِينَ أَنعَمتَ عَلَيهِمْ)، پس طبق این آیه، همراهی با این گروه در گرو اطاعت از الله و رسول او میباشد. اساساً ممکن نیست که کسی سال ها نماز بخواند، اما سبک زندگیاش حول محور اطاعت از الله و خانواده آسمانیاش تنظیم نگردد. اگر پس از سال ها نماز خواندن، هنوز زندگی ما به رنگ خداوند و جنس زندگی اهلبیت «علیهمالسلام» در نیامده است، قطعاً نشانه آن است که نماز ما، عاملِ رشد ما و همراهی با گروه «أَنعَمتَ عَلَيهِمْ» نبوده است. در اینصورت با چنین نمازی، نه تنها به قربِ الله نمیرسیم، بلکه از او دورتر نیز خواهیم شد.
کسانی که حقیقتاً به دنبال الحاق به گروه أَنعَمتَ عَلَيهِمْ هستند، باید مسیرِ این الحاق (الصِّرَاطَ المُستَقِيمَ) را طی کنند. و رمز این الحاق، تشبّه است؛ یعنی تنها کسانی میتوانند به آنان ملحق شوند که به شباهت با آنان رسیده باشند. لذا کسی که حقیقتاً طالبِ این الحاق است، باید شباهت به این چهارگروه را در نفس خود، ایجاد نماید. و عشق شرط اول، برای طی مسیر و ایجاد تشبّه است؛ یعنی وقتی عاشق اهلبیت شدیم، به طمع با آنان، حتماً در مسیر مستقیم حرکت خواهیم کرد.
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۴/۰۲/۱۳, ۰۵:۰۰ #25
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,017 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
- روایتِ دلدادگی ثوبان به پیامبر «صلی الله علیه و آله و سلم»
پیامبر اکرم غلامی داشتند به نام ثوبان. او عاشق و شیفته پیامبر بود، به طوری که از دوری ایشان، بسیار بیتاب میشد. روزی به نزد پیامبر آمد، در حالی که رنگ رخسارش عوض شده و بسیار لاغر شده بود. رسول الله به او فرمود: ای ثوبان، چه چیزی رنگ رخسارت را اینگونه عوض کرده است؟
گفت: یا رسول الله، من نه بیماریِ خاصی دارم و نه دردی، امّا وقتی شما را نمیبینم، اشتیاقم به شما آنقدر زیاد میشود که به این حالت در میآیم، تا زمانی که شما را ببینم. و وقتی به یاد آخرت میافتم، میترسم که شما را آنجا ندیده و از دیدارت محروم گردم. از سویی اگر من به بهشت هم داخل شوم، جایی پایینتر از شما هستم، چه کنم بی تو؟
و اگر هم به بهشت نروم که اصلاً به دیدارت نمیرسم...
این آیه در جواب ثوبان بر پیامبر نازل شد:
« وَمَن يُطِعِ اللّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَـئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاء وَالصَّالِحِينَ...» (سوره نساء، آیه ۶۹)
سپس رسول الله فرمودند:
« وَالَّذى نَفْسى بِیَدِهِ لا یُؤْمِنَنَّ عَبْدٌ حَتّى اَكُونَ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَاَبَوَیْهِ وَاَهْلِهِ وَوَلَدِهِ وَالنّاسِ اَجْمَعینَ؛ قسم به کسی که جان من در دست اوست، هرگز ایمان نیاورده بندهای که من در نزد او محبوبتر از خودش، پدرانش، خانوادهاش، فرزندانش و همه مردم نباشم.
- دلدادگی و اشتیاق؛ علامتِ یک قلب سالم
ثوبان، با شناخت حقیقی از پیامبر به چنین عشق و دلدادگی رسیده است. وقتی سنخیت میان دو نفر به وجود میآید، آنان طاقت دوری همدیگر را ندارند. این حالت در ثوبان، حالتِ طبیعی در یک قلب سالم است.
اگر دل های ما مشتاق امام زمان (علیه السلام) نیست، نشانه بیماری قلب ماست. و باید حتماً مورد درمان قرار بگیرد. قاعده حبّ، نگرانی در مورد ادامه دوستی و ارتباط است. این نگرانی، یک نگرانیِ کاملاً انسانی و فطری است. اساساً ممکن نیست که کسی عشق و علاقهای در دل داشته باشد، و برای آینده آن عشق، برنامهریزی نکرده باشد.
امام سجاد «علیهالسلام» میفرماید: «آه، إن حِیلَ بَیْنِی وَ بَیْنَ مُحَمِّدِ الْمُصْطَفَی؛ آه، اگر میان من و پیامبر، فاصله بیفتد...».
چرا ما عمق این آه را خوب درک نمیکنیم؟ تنها کسی میتواند حقیقتاً با امام سجاد «علیهالسلام»، آه بکشد، که صادقانه دغدغه رسیدن به آغوش پیامبر و خاندانش را در دل داشته و برای این الحاق، تلاش و سرمایهگذاری کند.
عدمِ تشبّه یافتنِ ما در دنیا به خانواده آسمانیمان، قطعاً فاصلهای را میان ما و آنان ایجاد خواهد نمود که در برزخ به آسانی قابل جبران نیست. تمام شقاوت انسان در لحظهای رخ مینماید که انسان به محض تولد به برزخ با استقبالِ سلاطین بهشت مواجه نشود.
سبک زندگی ما نشان میدهد که ما حقیقتاً دغدغه پیوستن به اهلبیت را داریم یا نه؟ آیا حضور اهلبیت در زندگیِ ما یک حضور تأثیرگذار و جدّی است یا یک حضور فانتزی و کمرنگ؟ آیا فعالیتها و ارتباطات ما برای الحاق به آنان تنظیم شده است یا نه؟
پاسخ به این سؤالات، میزانِ معیّت با اهلبیت را برای ما در دنیا و آخرت نشان خواهد داد.
آدرس خانواده آسمانی ما بهشت است. با دست و پا زدن در جهنمهای گوناگون (حسادت، تکبر، خودشیفتگی، علوّ، کینه، زودرنجی، عصبانیت و ...) نمیتوان آنان را یافت. اول باید از جهنمها رها شویم، و خود را به محلِ معشوق برسانیم (بهشت) تا بتوانیم به همراهی و رفاقت با آنان برسیم. برای این منظور باید هر انتخاب، ارتباط و یا حتی کمالی را که میان ما و اهلبیت فاصله میاندازد، خط بکشیم. باید برای عاشق شدن، وقت بگذاریم، سرمایهگذاری کنیم چون زمان زیادی در دست نداریم!!
عاشق شو ور نه روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود، از کارگاهِ هستی
بنابراین، ایمان بدون عشق، فایدهای ندارد. تنها کسی خانواده آسمانیاش در نزد او از همه انسان ها عزیزتر است که عاشق آنها باشد. وقتی عشق به میان بیاید، انسان حاضر است همه ثروتهایش را به پای معشوق فدا کند. اگر هنوز عاشق نیستیم و اگر هنوز برای ملحق شدن به آغوش خانواده آسمانیمان، حاضر به هر گونه سرمایهگذاری نیستیم، باید بیشتر تلاش کنیم و فاصلههای میان خود و اهلبیت را از میان برداریم.
سوتِ پایان که نواخته شود، دیگر فاصلهها به آسانی از میان برداشته نخواهند شد.
والحمدلله رب العالمین
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 6
-
۱۳۹۴/۱۱/۰۸, ۱۶:۲۸ #26
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۷
- نوشته
- 977
- مورد تشکر
- 4,330 پست
- حضور
- 13 روز 32 دقیقه
- دریافت
- 15
- آپلود
- 0
- گالری
-
9
دردها از بودن است و حرفها از نبودن. ميان بودن و نبودن مرزي است باريك. شايد بتوان در آن مرز قدم زد، آبي نوشيد، شعري نوشت، بي هيچ دردي و حرفي.
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری