-
۱۳۸۷/۰۶/۱۳, ۱۱:۴۵ #1
- تاریخ عضویت
مرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 156
- مورد تشکر
- 302 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
علامه طباطبايي (رحمه الله)
علامه طباطبايي (رحمه الله)«علامه اهل ذكر و دعا و مناجات بود... شبهاي ماه رمضان تا صبح بيدار بود، مقداري مطالعه ميكرد و بقيه را به دعا و قرائت قرآن و نماز و اذكار مشغول بود»
ياد نامه علامه طباطبايي: /131.
-
تشکرها 7
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۳, ۱۳:۳۰ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
بسم الله الر حمن الر حيم
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
چند نكته ي بسيار مهم و اساسي در طي مسير سعادت دنيوي و اخروي از عالمي ربّاني و به مقصد رسيده از حضرت علّامه طاطبايي را كه تفضّلي است از خداوند متعال به جزءالسّببي حقير بپذيريد:
درباره ی قرآن
استاد امجد می گوید:
« هرگاه از ایشان می پرسیدم: چگونه قرآن بخوانیم؟ می فرمودند :
« توجّه داشته باشید که کلام الله است. »
***
اثر اعمال بر هستییاد خدا
استاد امجد از قول علامه می گوید:
« اگر یک کاه برداری، در همه عالم(هستی) اثر میگذارد! »
{ پس گناه کردن چه اثری بر هستی میگذارد؟ }
***
یکی از فضلای معاصر که چند سالی در محضر علامه درس خوانده می گوید:
« یک وقت عازم زیارت بیت الله الحرام بودم، برای عرض سلام و خداحافظی خدمت علامه رفتم و گفتم نصیحتی بفرمایید که به کارم بیاید و توشه راهم باشد. این آیه مبارکه را قرائت فرمودند:
« فاذکرونی اذکرکم:
به یاد من باشید تا من به یاد شما باشم. بقره/152 »
علامه می افزاید:
« به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود. »
***
هنگامی که مرحوم علامه پاسخ نامه دوست خود، آیت الله مرندی را نوشته و در پاکت می گذارد و به یکی از بستگان مرحوم مرندی می دهد تا به وی برساند، آن شخص به علامه عرض می کند: آقا! مطلبی هم برای من بنویسید. علامه طباطبائی تکه کاغذی برداشته و با خط زیبای خودشان می نویسند:
« خدا را فراموش مکن! »
***
حجت الاسلام صحفی می گوید در اواخر عمر مبارک علامه، از ایشان خواستم برای آرامش قلب، دستوری بفرمایند، فرمودند:
« دست را روی سینه بگذار و سه ـ چهار بار نشسته و ایستاده ( یا فرمود: ایستاده و نشسته ـ که یادم نیست ـ) این آیه را بخوان :
« الذین آمنوا و تطمئن قلوبهم بذکر الله؛ ألا بذکر الله تطمئن القلوب:
کسانی که ایمان آورده اند و دلهایشان به یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش می یابد. رعد/28 »
و من اثر این دستور را هم دیدم....
اثر سوء عصبانیت
استاد فاطمی نیا به نقل از علامه می فرمود:اثر غذا
« گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب می اندازد. »
به استاد طباطبائی عرض شد:اثر گناه غیبت
« شاعری مدعی است که مشاهداتی دارد و ... »
ایشان فرمود:
« یک وعده خوراک کامل به او بدهید! »
وقتی غذا را به وی رساندند و سیر خورد، پرسیدند: « حالا هم چیزی می بینی؟ » گفت: « نه؛ آن حالت از بین رفت. »
حجت الاسلام سید احمد فاطمی نقل میکند:درس اخلاق
در اوایل طلبگی ام، روزی مرحوم علامه به حجره ام تشریف آوردند و فرمودند:
« به ظاهر در این جا غیبت شده است! »
گفتم: بله؛ پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و غیبت کسی را کردند. علامه فرمودند:
« باید می گفتی از این جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن. »
و می فرمود:زیارت اهل قبور
« درس اخلاق، گفتنی نیست، عمل است. »
علامه هر شب جمعه به زیارت اهل قبور می رفت و معتقد بود:دعای سحر
« رفتن به قبرستان در سازندگی انسان مؤثر است. »
علامه حسن زاده آملی می نویسد:
وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود:
« آقا دعای سحر حضرت امام باقر علیه السلام را فراموش نکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرین تر است. »
فلسفه
استاد علی احمدی می گوید:
وقتی دروس سطح را خدمت علامه طباطبائی تمام کردم، از ایشان پرسیدم: « فلسفه بخوانم یا نه؟ » فرمودند:
« اگر می خواهی بخوانی [ تا جایی که] صاحب نظر شوی، بخوان؛ و اگر حوصله نداری و صرفاً می خواهی چند اصطلاح را یاد بگیری، نخوان. »
مطالعه کتاب شریف بحارالانوار
حجت الاسلام قرائتی نقل می کند که روزی در مسیر راه به علامه طباطبائی(ره) برخوردم. از ایشان خواستم مرا نصیحت کند. ایشان فرمود:
« بحار الانوار را زیاد مطالعه کنید و از روایت های آن ساده نگذرید. »
تألیف و نویسندگی
حجت الاسلام ضرابی می گوید علامه می فرمود:
« هرج و مرج علمی شده و هر کس دست به قلم برده و ... »؛ لذا به اینجانب سفارش می فرمود:
« تا خوب پخته نشدید، دست به قلم نبرید و کتاب به جامعه عرضه نکنید. »
************************************************** **********
*************************************
*******************
*******
الحمد لله الّذي جعلنا من المتمسّكين بولاية امير المومنين
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
تشکرها 8
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۴, ۱۳:۱۶ #3
هرآنچه از علامه نوشتهاند
بسم الله الرحمن الرحیم
هرآنچه از علامه نوشتهاند
اكنون شما شاهد آرشیوی از كتابشناسی ،مقاله شناسی ، چكیده آثار علامه طباطبایی و آثاری كه درباره علامه طباطبایی نگاشته شده است خواهید بود.
همچنین چكیده مقالات مهم درباره علامه طباطبایی و نیز چكیده پایان نامههایی كه درباره افكار علامه طباطبایی به رشته تحریر درآمده است، در این اینجا موجود است.
معرفی و چكیدهی كتابها
معرفی و چكیدهی مقالات
معرفی و چكیدهی پایاننامهها
معرفی و چكیدهی رسالهها
ما با ولایت زنده ایم.......... تا زنده ایم رزمنده ایم
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۴, ۱۳:۳۵ #4
از علامه طباطبایی میپرسند شما هم ضریح را میبوسید؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
از علامه طباطبایی میپرسند شما هم ضریح را میبوسید؟!
در سفر مشهد فردی از علامه طباطبایی میپرسد:
"آیا شما هم مثل عامه مردم بر ضریح بوسه میزنید؟"
علامه پاسخ داده بود:
"نه تنها ضریح، بلکه خاک و تخته در حرم و هر چه را که متعلق به امام رضا علیه السلام است، میبوسم."
فردی گفته بود:
"شلوغ است، نمیشود به حرم رفت!"
فرموده بودند:
"ما هم جزو این شلوغی!"(1)
شهید مطهری(ره) نقل میکند:
"علامه طباطبایی در ماه رمضان روزه خود را با بوسه بر ضریح مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها افطار میکرد و بعد به خانه میرفت و این ویژگی او مرا شیفته خود کرده بود."(2)
-----------------------------------------------------------------
پینوشتها:
1- مکتب اسلام، سال 21، شماره 10، ص 35 و 36.
2- مجله پیام انقلاب، شماره 123، 19 آبان 1363.
منبع:تبیان
ما با ولایت زنده ایم.......... تا زنده ایم رزمنده ایم
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۴, ۱۳:۵۷ #5
یادی از علامه طباطبایی
بسم الله الرحمن الرحیم
یادی از علامه طباطبایی
تو مپندار که مجنون سرخود مجنون گشت از سمک تا به سماکش کشش لیلا برد
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
همه دلباخته بودیم و هراسان، که غمت همه را پشت سراندخت ، مرا تنها برد
گزیده ای از اشعار علامه
"علامه در منزل"
نقش همسردراعتلای زندگی مشترک هریک از زن وشوهر به تناسب میزان درک، تحمل و گذشت وی متغیر است.آنچه در زندگی شخصیتی چون علامه طباطبایی کمتر مورد توجه قرار گرفته و میزان ضرورت آن شاید کمترازجنبه های دیگر نباشد، توجهی است که خداوند متعال از طریق همسر ایشان به وی نموده است.
همسر علامه ازخانواده ای روحانی بود و زمینه های روحی ، معنوی بسیاری در این بانوی بزرگوار نمودار بود که شخصیتی چون علامه همواره خود را مدیون او دانسته و ثناگو و قدردان او بوده است . فرزند علامه دراین رابطه می گوید:
« پدرم صاحب اختیارخانه بود ، اما امورآن را مادرم می دانستند. مادرم به کارهای درس ما و رفت و آمدهایمان رسیدگی می کرد وهمه مسائل را کنترل می نمود ، اوبه قدری با درایت عمل می کرد که پدرم با فراغت خاطر تمام به امورعلمی خود می پرداختند. »(1)
از سوی دیگر ، رابطه بین علامه و همسرش از نوع روابط عادی و مانند سایرین نبوده ، بلکه می توان اذعان داشت که آن دو در یکدیگر ذوب شده بودند ، ایمانی که همسر علامه به وی داشت به حقیقت ستودنی است.
فرزند ارشد ایشان به نکته جالبی اشاره می کند که هم بیانگر قدرت روحی علامه و هم بیانگر ایمان همسر وی به او می باشد :
"وقتی در محله یخچال قاضی قم زندگی می کردیم ، مادرم به من گفت: پس از فوت من ، خانم فلانی را برای پدرتان خواستگاری کنید- آن خانم زنی معقول و با مادر من دوست بود ، بچه و شوهر هم نداشت – من گفتم: مادر این حرفها چیست که می گوئید؟ مادرم گفت : همین که من می گویم!
گفتم : شما از کجا می دانید که عمر هر کس چه قدر است؟
او گفت : پسرجان ، عمر من کمتر از پدرت است.
گفتم: آخر شما از کجا این چنین حرفی را می زنید؟
مادرم گفت: خودش (علامه) به من گفته است که من قبل از او خواهم رفت.
البته همینطور هم شد و والده ما درسال 1344 فوت کرد که البته آن خانم قبل ازفوت مادر ما ازدواج کرد. (2)
مرحوم علامه طباطبایی همواره از همسر خود به عنوان زنی صبور و شکیبا یاد می کرد و در قدردانی از محبت های همسرش کوتاهی نمی نمود ، او در این خصوص از رفتار خوب خود ذکری به میان نمی آورد و همه خوبیها را به همسرش نسبت می داد. (3)
دختر علامه می گوید: " رفتارشان با مادرم بسیاراحترام آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتارمی کردند گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگو مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم . به قدری نسبت به هم مهربان ، فداکار و با گذشت بودند که ما گمان می کردیم هرگز با هم اختلافی ندارند . آنها واقعاً با هم مانند دو دوست بودند. (4)
علامه پس از مرگ همسر به شدت بی تابی می کرد و در بیان سبب آن می گفت:
" مرگ حق است ، همه باید بمیریم ، من برای مرگ همسرم گریه نمی کنم. گریه من برای صفا ، کدبانوگری و محبتهای خانم است ؛ ما زندگی پر فراز و نشیبی داشته ایم . در نجف اشرف با سختیهایی مواجه می شدیم که من از حوائج زندگی و چگونگی اداره آن بی اطلاع بودم. در طول مدت زندگی ما هیچگاه نشد که خانم کاری بکند که من حداقل در دل بگویم کاش این کار را نمی کرد. » (5)
« علامه حتی تا چند سال پس از فوت همسرشان ، هر روز سر قبر او می رفت و پس از آن نیز که فرصت کمتری داشت ، به طور مرتب ، دو روز در هفته ، یعنی دوشنبه ها و پنجشنبه ها بر سر مزارش حاضر می شد و ممکن نبود این برنامه را ترک کند ، ایشان همواره می گفتند: بنده خدا باید حق شناس باشد. اگر آدمی نتواند حق مردم را ادا کند ، حق خدا را نیز نمی تواند ادا کند. » (6)
در آخر اینکه علامه در پاسخ نامه تسلیت یکی از شاگردانش نوشت: « با رفتن او برای همیشه خط بطلان بر زندگانی خوش و آرامی که داشتیم کشیده شد.» (7)
"دانش علامه طباطبایی"
مرحوم علامه در اواخر اسفند سال 1324از تبریز به قم مهاجرت کردند و از همان آغاز خلأیی درحوزه احساس نمودند. خود ایشان می گوید:
« هنگامی که از تبریز به قم آمدم ، مطالعه ای در نیازهای جامعه اسلامی و اوضاع حوزه قم کردم ، پس از سنجیدن آنها به این نتیجه رسیدم که این حوزه نیاز شدیدی به تفسیر قرآن دارد تا مفاهیم والای اصیل ترین متن اسلامی و عظیم ترین امانت الهی را بهتر بشناساند. از سوی دیگر چون شبهات مادی رواج یافته بود ، نیاز شدیدی به بحثهای عقلی و فلسفی وجود داشت ، تا حوزه بتواند مبانی فردی و عقیدتی اسلام را با براهین عقلی اثبات و از موضع حق خود دفاع نماید ، از این رو وظیفه شرعی خود دانستم که به یاری خدای متعال ، در رفع این دو نیاز ضروری کوشش نمایم.» (8)
ایشان از سال 1325 شمسی ، درس تفسیر خود را در قم آغاز نمود و آنچه را درآن جلسات می فرمود ، مکتوب می ساخت تا اینکه نخستین جلد " المیزان " در سال 1334 منتشر شد و نگارش این تفسیر شگرف حدود 17 سال به طول انجامید.
و نیز در شرایط و زمانی که کسی به فلسفه روی نمی آورد و نباید حرفی از آن گفته می شد ، و اگر کسی فلسفه می خواند او را نجس می دانستند ، علامه شروع به تدریس فلسفه نمود . درسهای ایشان در زمینه فلسفه در پنج مجلد با عنوان اصول فلسفه و روش رئالیسم به چاپ رسیده است .
علامه طباطبایی بیش از صد جلد کتاب تألیف کرده است که نام برخی از آنها را ذکر می نمائیم:
آغاز فلسفه ، آغاز پیدایش انسان ، استراتژی زن در اسلام ، اسلام و اجتماع ، اعجاز قرآن ، بر قله رفیع استدلال ، حیات پس از مرگ ، شیعه در اسلام و... ، روحش شاد که تعالیمش همیشه درس مکاتب اسلامی است .
-------------------------------------------------------------------------
پی نوشتها:
1. مجله زن روز، ش 892، مصاحبه با خانم نجم السادات طباطبایی.
2. مصاحبه با عبدالباقی طباطبایی، آرشیو بنیاد شهید قدوسی.
3. مجله زن روز، ش 892.
4. همان.
5. مهر تابان، ص 25.
6. زن روز ، ش 892.
7. عروة الوثقی ، ش 47.
8. یادنامه علامه، سخنی پیرامون شخصیت استاد، ص 39.
منبع:تبیان
ما با ولایت زنده ایم.......... تا زنده ایم رزمنده ایم
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۴, ۲۳:۵۲ #6
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
ليست نسبتا كاملي از آثار علامه طباطبايي
بسم الله الر حمن الر حيم
سلام عليكم و رحمة الله و انوارهضمن تشكّر از جناب حيدر كرّار از پست هاي جديدشان در باره ي علامه بايد عرض كنم كه بنده در ضمن مطالعاتم در باب زندگي علامه طباطبايي كه تقريبا شايد كتابي نباشد كه در باب زندگي علامه نوشته شده باشد و بنده بي اطلاع از آن باشم كتب مختلفي را از علامه نام برده اند و هر كتاب به جز كتب رايج از ايشان از چند اثر خاص علامه هم نام برده و بنده با جمع آوري نام آثار علامه از تمام اين كتب ليست نسبتا كاملي از آثار آن عالم واصل جمع آوري نموده ام كه جهت اطلاع و استفاده ي دوستان در ذيل مي آورم. البته همچنان احتمال تكميل اين مجموعه هست زيرا آنقدر مطالب و تلاش هاي علمي ايشان گسترده و متنوع و زياد بوده كه احتمالا باز از بعضي از آنها ما بي اطلاع هستيم. در ضم اين آثار كه در ذيل مشاهده مي فرماييد بعضي را علامه خود از بين برده اند و نيست مثل ديوان اشعار فارسي و بعضي اصلا چاپ نشده و نمي شود و فقط دست خواص است احتمالا مانند رساله ي رمل الكبار درباره ي علوم غريبه و بعضي كه بسيار زياد چاپ مي شود و هست مانند الميزان و شيعه در اسلام و ... و دسته اي از آثار هم زماني چاپ شده و تمام شده در دهه ي چهل و ديگر چاپ نشده و نادر است مثل حاشيه بر كفايه الاصول و اصول كافي و اسفار و رساله در باب حكومت اسلامي و رساله ي منامات و ... كه بنده در مورد نحوه ي دسترسي به اينها از آقا سيد عبد الباقي پسر علامه پرسيدم ايشان فرمودند كه تصميم گرفته اند كه تمام آثار قابل چاپ براي عموم را به صورت مجموعه آثار چاپ خواهند كرد و دسته اي هم تازه براي اولين بار چاپ شده اخيرا مثل تفسير البيان علامه طباطبايي كه در همين نمايشگاه قرآن رمضان 1387 هم در بعضي غرفه ها به فروش مي رسد
آثار علامه طباطبايي (ره):الميزان في تفسير القرآنتفسير البيان في الموافقه بين الحديث و القرآن(تا اواسطسوره ي يوسف)بدايه الحكمهنهايه الحكمهاصول فلسفه و روش رئاليسمتعليقات بر الحمه المتعاليهتعليقات بر هفت جلد اول بحار الانوارچند تعليقه بر اصول من الكافييك تعليقه بر مرئاه العقولحاشيه بر كفايه الاصولحاشيه بر المكاسبرساله اي در علم رجالاصول عقايد(آموزش دين)1رساله في اثبات الذاترساله في الصفاترساله في الافعالالمحكمات بين مكاتبتينرساله في اسماء اللهرساله اي درباره ي عشقرساله في الوسائطرساله في النّبوهوحي يا شعور مرموزرساله اي درباره ي عالم غيبرساله في علم النبي و الامام بالغيبرساله في النبوات و المناماتسنن النبي(ص)1رساله في الاعجازرساله في الولايهرساله اي درباره ي حكومت اسلاميعلي و الفلسفه الهيهالانسان قبل الدنياالانسان في الدنياالانسان بعد الدنيارساله في البرهانرساله في المغالطهرساله في التركيبرساله في التحليلرساله في الحقايق و الاعتبارياترساله في المشتقاترساله في القوه و الفعلمحمد(ص)در آيين اسلامقرآن در اسلامشيعه د راسلامزن و تعدد زوجات در اسلاممعنويت تشيعفراز هايي از اسلام و قرآن و قانون تنازع بقابررسي هاي اسلاميپرسش و پاسخ (به همت آقاي محمد حسين رخشاد)1مصاحبات با هانري كربنرساله في النظم الحكمنظريه السياسه و الحكم في الاسلامتحقيقي درباره ي نسب سادات طباطبايي تبريزرمل الكبارديوان اشعار فارسي(خود علامه از بين بردندش)1تجزيه و تحليل اشعار حافظ(خودشان از بين بردند)1منظومه اي در علم نحومنظومه اي در علم صرفمنظومه اي در قواعد خط فارسيتقريرات درس خارج اصول علامه( به قلم آقاي سبحاني)1تقريرات درس سير و سلوك علامه (به قلم علامه طهراني) بنام رساله يلب اللباب)1تقريرات شرح ديوان حافظ علامه ( به قلم علي سعادت پرور بنام جمالآفتاب در 10 جلد)1تقريظات علامه بر كتاب هاي المراقبات- تفسير عياشي- وسائل الشيعه- تكلمه ي سنن النبي -تفسير الفرقان- تفسير البصائر- روش انديشه عشق و رستگاري -داستان زنده ها -بشارت عهدين-آفريدگار و آفريدهرساله اي پيرامون الكل از نظر اسلام و علل تحريم شراب (به درخواست آيت الله بروجردي براي آقاي تونگ براي خارج)1
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولايه امير المومنينزياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
تشکرها 5
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۶, ۱۵:۰۸ #7
یك سوال قرآنی از علامه طباطبایی
بسم الله الرحمن الرحیمبا تشکر از مطالب جناب طارق بزرگوار
یك سوال قرآنی از علامه طباطبایی
از استاد پرسیدم :
مقصود از "وجه خداوند" چیست؟
آنجا كه مىفرماید: "كل شى ء هالك الا وجهه" (قصص: 88)
هر چیز نابود است، بجز وجه او.
استاد فرمودند:
خداوند سبحان مى فرماید: "ما عندكم ینفد، و ما عند الله باق" (نحل: 96)
هر چه نزد شماست نابود مى گردد و پایان مى پذیرد، و تنها آنچه نزد اوست باقى و پایدار است .
از این آیه شریفه به ضمیمه آیه پیش استفاده مى شود كه "وجه خدا" همان "ما عند الله" است. در جاى دیگر نیز مى فرماید: "و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون" (آل عمران : 169)
و هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شدهاند، مرده مپندار، بلكه نزده اند كه نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
و نیز مىفرماید: "و لاتقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات ، بل احیاء و لكن لاتشعرون" (بقره : 154)
كسانى را كه در راه خدا كشته مى شوند، مرده نخوانید، بلكه زنده اند، ولى شما نمىدانید.
با ضمیمه كردن این آیات به آیات پیش استفاده مى شود كه "شهداء"، "وجه الله" هستند و فنا و زوال ندارند، زیرا "عند الله" و "عند ربهم" هستند، و هر چه "عندالله" است باقى و پایدار است . و ائمه علهیم السلام بالاترین شهداء هستند.
ر.ك : در محضر علامه طباطبایی؛ محمد حسین رخشاد
منبع:تبیان
ویرایش توسط حيدر کرار : ۱۳۸۷/۰۶/۲۶ در ساعت ۱۵:۲۴
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۶, ۱۵:۳۶ #8
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 641
- مورد تشکر
- 3,862 پست
- حضور
- 14 ساعت 4 دقیقه
- دریافت
- 84
- آپلود
- 9
- گالری
-
66
بسم الله الر حمن الر حيم
سلام عليكم و رحمة الله و انواره
راستش پست اخير جناب حيدر كرار من رو سر كتاب در محضر علامه طباطبايي كشاند و من هم با توجّه به مناسبت امروز كه تولد امام حسن مجتبي كريم اهل بيت(ع) است سوال ديگري از اين كتاب را انتخاب كردم تا همه با هم سر درس و پاسخ علامه بنشينيم.
فلسفه ي صلح امام حسن(ع)
سوال:
منقول است كه در جريان صلح امام حسن (ع)با معاويه ، هجر بن عدي به حضرت عرض كرد:
((يا مُذِلَّ المومنين))(منبع:بحار الانوار/ج44/ص23/روايت7 و.... ) يعني اي خوار كننده ي مومنان
آيا اين سخن با مقام هجر منافات ندارد؟
پاسخ علامه :
(( اگر گفته باشد يك نحو جهالت است از هجر، به نظرم ((قيس بن سعد بن عباده)) اين سخن را گفته است.
بعد هم حضرت بيان فرمود كه زمينه آماده نبود،و وسيله براي دفاع نداشتم ،لذا مجبور به صلح شدم ، او هم بعد از بيان امام ، پذيرفت.))
منبع:در محضر علامه طباطبايي/محمد حسين رخشاد/ص 111
الحمد لله الذي جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمومنين
زياده عرضي نيست.
التماس دعا
طارق
اي حيوان ناطق بدان:برباد فنا تا ندهي گرد خودي راهرگز نتوان ديد جمال احدي راو بدان فرودگاه شيطان خودبيني و تكبر است براي همين است كه شيطان به عزّت خدا قسم خورد همه را اغوا كند جز مخلَصين را و ويژگي انسان با اخلاص آن است كه آنقدر محو جمال و جلال خداست كه نه در فكر و نه در عمل هيچ توجهي به خويش ندارد.رابطه ي عكس ميان توجّه به خدا و تكبر بسيار مهم است در مسير سعادت انسان.
[SIGPIC][/SIGPIC]
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۱, ۱۰:۱۸ #9
خاطراتی از علامه طباطبایی (ره)
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطراتی از علامه طباطبایی (ره)
حجة الاسلام ممدوحی نقل میكند: مرحوم علامه طباطبائی جلساتی داشتند كه گاهی در منزل خودشان و گاهی در خانه بعضی شاگردانشان تشكیل میشد. یك بار كه در اواخر عمرشان قرار بود برای حضور در یكی از جلسات، شبانه از كوچه پس كوچههای تاریك شهر قم عبور كنند، با وجود ارتعاشی كه در بدن داشتند و راه ناهموارِ منزلی كه آن شب قرار بود آنجا بروند و تاریكی كوچهها، سبب شد كه یكی از اطرافیان عرض كرد: «احتمال دارد ـ خدا نكرده ـ با این وضع، به زمین بخورید. میشود جلسه این هفته را مثلاً در خانه خود حضرتعالی بر پا كرد تا اذیت نشوید.»
حضرت علامه فرمودند: مگر ما در روز به وسیله نور خورشید خود را نگه میداریم و مگر نور خورشید باعث میشود زمین نخوریم ؟! قُلْ مَنْ یَكْلَؤُكُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ ... (انبیا/42) ؛ بگو: چه كسی شما را در شب و روز از (هر آسیب) خدای رحمان حفظ میكند؟!
حجة الاسلام محمد فاضل (تبریزی) نقل میكند: جناب آقای شربیانی، روزی علامه را به خانه خود (در تبریز) دعوت كرد و چند نفر را هم برای زیارت و استفاده از سفره معارف ایشان به منزل خود فراخواند؛ از جمله بنده .
آن شب علامه به من فرمود: «بنده سی سال پیش، استخر شاگلی (محلی با صفا و خرم در تبریز) را دیدهام.» سپس با ملاطفت و مزاح ادامه داد: اگر مزاحم خواب آقایان نباشم، میخواهم فردا بینالطلوعین به آنجا بروم. عرض كردم: صبح خدمتتان خواهم بود.
فردای آن شب، با اتومبیلم ایشان را به استخر شاگُلی میبردم كه دیدم ایشان در ماشین، قرآنی از جیبِ خود درآورده و به بنده فرمود: من عهد دارم كه هر روز یك جزء از قرآن را بخوانم و الآن چهل سال است كه این كار را انجام میدهم. دیشب شما علما مزاحم شدید، نتوانستم بخوانم و اكنون قضا میكنم! هر ماه یك ختم قرآن تمام میشود و باز از ابتدای آن شروع میكنم و هر بار میبینم كه انگار اصلاً این قرآن، آن قرآن پیشین نیست! از بس مطالب تازهای از آن میفهمم! از خدا میخواهم به بنده عمر بسیاری دهد تا بسیار قرآن بخوانم و از لطایف آن بهره ببرم . نمیدانید من چه اندازه از قرآن لذت میبرم و استفاده میكنم!
منبع:
مجله سروش وحی، ش 9 .
برگرفته از سایت تبیان
ما با ولایت زنده ایم.......... تا زنده ایم رزمنده ایم
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۱, ۱۵:۴۴ #10
سفارش به دعای سحر
بسم الله الرحمن الرحیم
سفارش به دعای سحر
علامه حسن زاده آملی مینویسد:
وقتی به حضور شریف علامه طباطبایی، تشرف حاصل کرده بودم و عرض حاجت نمودم، فرمود:
«آقا، دعای سحر حضرت امام باقر علیه السلام را فراموش نکن که در آن جمال و جلال و عظمت و نور و رحمت و علم و شرف است و حرفی از حور و غلمان نیست اگر بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرینتر است.»
منبع:تبیان
ما با ولایت زنده ایم.......... تا زنده ایم رزمنده ایم
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
موضوعات مشابه
-
۩~*~۩تصاويرراهپيمايي مردم مسلمان ايران دراعتراض به سوزاندن قرآن۩~*~۩
توسط ║★║فاطمی║★║ در انجمن تصاویر دیدنیپاسخ: 116آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۲۷, ۱۷:۳۱ -
جن و فرشته چه تفاوتهايي دارند ؟
توسط ║★║فاطمی║★║ در انجمن سایر مباحث اعتقادی در قرآنپاسخ: 2آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۲۱, ۱۶:۰۶ -
زيبايي و اصل و نصب بدون اخلاق ارزش ندارد!
توسط غريب در انجمن عرفان نابپاسخ: 0آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۲۰, ۱۹:۱۵ -
گفتگوبين صدف وعروس دريايي
توسط نجم الثاقب در انجمن حجاب و پوشش اسلاميپاسخ: 10آخرين نوشته: ۱۳۸۹/۰۶/۰۶, ۰۷:۳۲ -
بررسي روايي مساله فتنه و امتحان الهي
توسط theological در انجمن سایر مباحث اعتقادی در قرآنپاسخ: 0آخرين نوشته: ۱۳۸۸/۱۱/۱۸, ۱۵:۴۲
اشتراک گذاری