-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۰۴:۳۵ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حکیم میرزا مهدی الهی قمشهای
نام های دیگر:حکیم میرزا مهدی الهی قمشهای ، مهدی قمشهای ، محی الدین الهی قمشهای، موطن:شهرستان قمشه از توابع استان اصفهان نام :تاریخ وفات:1393قمری فرزانگان شیعه با توضیح و تبیین حقایق و انتشار مکارم به رشد جامعه و بالندگی و پویایی انسانها کمک شایان توجهی کرد ه و به رغم محرومیتها و مشقّات فراوان عمر با برکت خود را در راه احیای فضایل صرف نمودهاند. آنان مصداق این فرمایش حضرت امام صادق(ع)اند که:
« رحم اللّه قوما کانوا سراجا و منارا، کانوا دعاة الینا باعمالهم و مجهود طاقتهم» .(1)
یعنی خداوند رحمت خویش را شامل حال افرادی نماید که چون چراغ فروزان و مشعل منور راه دیگران را روشن ساختهاند و با کردار خویش مردمان را به طریق ما فرا خواندند و با تمامی توان حق را معرفی کردند.
« حکیم میرزا مهدی الهی قمشهای» از تبار چنین فرزانگانی است که از قله توحید و کوهستان یکتاپرستی جویبارهای با صفا و چشمههای پرطرواتی را به سوی دشت انسانیت جاری ساخت تا درستی و راستی و فضیلت در سرزمین تشنه معرفت به شکوفایی و باروری رسد.
این عارف ربانی و مفسر و مترجم قرآن که آیت حق و اسوه وارستگی و اخلاص شناخته میشود در آثار منظوم و منثورش الهام از معارف قرآنی و احادیث خاندان عصمت(ع) مشاهده میشود و نگاشتههای نیکویش با پندها و مواعظ و حکم اخلاقی آمیخته و تشنگان اندیشههای ناب را به سوی مناقب اهل بیت(ع) و سیره سرشار از معنویت ایشان توجه میدهد و فرهنگ پرفروغ آن ستارگان آسمانی را با جانها و روانها به صورتی جذاب در میآمیزد و خردها و فطرتها را با حکمتهای عالی تشیع آشنایی میدهد.
نیاکان، خاندان و خانواده
اجداد حکیم میرزا مهدی الهی قمشهای از سادات بحرین و از بزرگان علم و معرفت و حافظان قرآن به شمار میرفتهاند.(2) گفته میشود که در دوران حکومت نادرشاه که سادات را تحت شکنجه و فشارهای شدید قرار میدادند نیاکان حکیم مخفیانه از بحرین به شهرستان قمشه از توابع استان اصفهان مهاجرت میکنند و سیادت خود را به دلیل اختناق حاکم مخفی مینمایند. عموزادگان آن حکیم به سیادت صحیح معروفند امّا ایشان احتیاط میکردند.(3)
علامه حسن زاده آملی مینویسد: آن بزرگوار از سادات بحرین و از بیت علم و عرفان و زهد و تقوا بود. بارها به این بنده میفرمود: اصلا از سادات بحرینم ولی چون در کسوت متعارف فعلی شناخته شدهام از تبدیل عمامه سفید به سیاه خودداری میکنم!(4)
حکیم الهی قمشهای در شرح حال منظومی که برای خود گفته به این مسأله اشاره دارد:
نیاکان بُوَدم از سادات بحرین ز حفّاظ قرآن قرّاء دفتر
زمانه خواندشان در شهر قمشه بدور نادر آن مرد دلاور(5)
دست خطی از آن مرحوم بر جای مانده که سلسله شریف خاندانش را برای برادرزادهاش به صورت ذیل به نگارش در آورده است:
« میرزا مهدی بن حاج ملاابوالحسن بن حاج عبدالمجید بن حاج محمدرضا بن حاج عبدالملک بن حاج شیخ جعفر السید البحرینی رحمهم اللّه تعالی» .(6)
پدر بزرگ حکیم الهی از افراد خوشنام شهرستان قمشه به شمار میرفت که در انجام امور خیر شهرتی به سزا داشت. آب انبار و پل حاج عبدالحمید و مدرسه علمیه حاج عبدالحمید از باقیات صالحات ایشان در شهر قمشه است.
وی قبل از آنکه میرزا مهدی الهی دیده به جهان گشاید طی رؤیایی صادق مشاهده کرده بود که ملامحمد مهدی ابن ابی الفتوح قمشهای( از دانشوران در گذشته این دیار) از هودجی از آسمان بر زمین فرود میآید و به اتاق ایشان وارد میشود. از آن پس ایشان بارها نزد پدر میرزا مهدی آمده، از عیال وی که در انتظار مولود تازهای بود عیادت مینمود و بیصبرانه در انتظار میلاد آن فرزند لحظهشماری میکرد و پیوسته میگفت: « این نوزاد نامش محمد مهدی است و در زمره علمای بزرگ خواهد گردید» .
سرانجام انتظارها به سر رسید و در سال 1319قمری و بنا به نقلی بهسال 1320ستاره پرفروغ این خانواده هویدا گردید.(7) و دوستداران وارستگی را در موجی از شعف و سرور فرو برد. نامش را مهدی نهادند و بعدها که در خرد و حکمت و تدریس معارف دینی و فرهنگ تشیع سرآمد اقران گشت و فروغ ایمانش تابیدن گرفت به محی الدین ( زنده کننده معارف دینی) ملقب گردید و در شرع و ادب تخلص الهی برای خود برگزید. چنانچه خود در بیتی بدین الفاظ اشاره دارد:
« الهی» طبع و « مهدی» نام و در عشق
لقب گردید « محی الدین» منوّر
در محضر اساتید قمشه، اصفهان، مشهد و تهران
میرزا محمد مهدی در پنج سالگی به مکتبخانه رفت و تا هفت سالگی مقدمات ادبیات فارسی و عربی را آموخت و سپس نزد پدر و ادبای شهر قمشه به پیگیری تحصیلات و فراگیری علوم دینی پرداخت و با وجود خردسالی به دلیل هوش سرشار و برخورداری از حافظهای قوی، کتب مهم و مشکل زبان و ادب پارسی و عربی را یاد گرفت و چون ده بهار را پشت سر نهاد « شرح نظام» را نزد پدر آموخته بود و در پانزده سالگی در ادبیات عرب به درجهای از توانایی رسید که شرح نظام نیشابوری، مغنی اللبیب ابن هشام و مطوّل تفتازانی را تدریس مینمود.(8)
به موجب ذکاوتی که در وجودش نهفته بود کمتر نیاز میدید که به مرور درسها بپردازد و اوقات فراغت خویش را برای کمک به معاش خانواده سپری میکرد.
مقدمات فقه و اصول و حکمت را در شهرضا از ملامحمد هادی فرزانه قمشهای ( 1385 - 1302ه.ق) و دیگران بیاموخت. نامبرده در علوم عقلی و نقلی و بیاعتنایی به دنیا و زخارف آن معروف بود.(9) وی در حکمت، کلام و فلسفه آثار مفیدی دارد.(10) حسین امین جعفری ( 1369 - 1295ه.ق) از فضلایی است که حکیم قمشهای مجلس درس وی را غنیمت میشمرد.(11) او تحصیلات مقدماتی و بخشی از علوم اسلامی و آثار فقهی را در وطنش آموخت و در ضمن از تجربیات علم و دانشهای پدری فاضل و مؤمن بهره برد. امّا در فصل شکفتن و به سن چهارده سالگی، توفان حوادث و امواج بلا به سوی وی یورش آورد و پدر دانشمند و مادر پاک سرشت خود را از دست داد(12) و در غم فقدان والدین سوگوار گردید.
با وجود ممانعت برادر بزرگش به شوق تحصیل در اصفهان راهی این شهر شد و در حجره طلبههای قمشهای ساکن اصفهان در مدرسه صدر مسکن گزید. در آن جا از محضر شیخ محمد حکیم خراسانی ( متوفای 1355ه.ق) به مدت یک سال استفاده نمود.(13) حکیم نامبرده از شاگردان خاص و وارث علم و اخلاق میرزا جهانگیرخان قشقایی ( استاد شهید مدرس) به شمار میرفت.(14) آیةاللّه سید حسن مدرس صبحها در مدرسه جده کوچک درس فقه و اصول و عصرهادر مدرسه جده بزرگ درس منطق و شرح منظومه میگفت. مجلس درس آن شهید در اصفهان بزم محبت و کلاس تدریس رشادت و استواری و شجاعت بود.(15) حکیم الهی قمشهای که از این محفل پرفیض برخوردار بوده است، میگوید: وقتی صبحگاه در محضرش حاضر شده، به بیانش گوش میدادیم هر لحظه در وجود ما نیرویی تازه دمیده میشد، به طوری که در پایان درس خود را پهلوانی شجاع حس مینمودیم. به طور کلی بیان درس در روحیات شاگردان اثر ویژهای داشت که از وصف آن عاجزم.(16)
حکیم الهی که سخت جویای حقیقت و مشتاق معارف قرآنی و فرهنگ اهل بیت بود بیش از یک سال در اصفهان نماند و این دیار را به قصد مشهد مقدس ترک نمود تا به مدد اساتید این جایگاه مبارک و سرشار از معنویت به کمالات فکری و عرفانی نایل آید. وی در مشهد به مدرسه نوّاب راه یافت و در این مکان حجرهای اختیار نمود و به تحصیل مشغول شد. برادر بزرگش حسینعلی، بخشی از مخارج زندگی و تحصیلات او را تأمین میکرد. با این حال، ایام اقامت در مشهد از لحاظ اوضاع مادی برای او با مشقت و مرارت توأم بود و در این مدت به قناعت میگذراند و ماهها غذای پختنی نمیخورد. گاه گاه به دشتهای اطراف میرفت و در طول هفته از توت درختان ارتزاق مینمود.
وی در میان اساتیدش از مرحوم آقا بزرگ حکیم ( میرزا عسکری شهید) بسیار سخن میگفت، آن بزرگوار در علوم نقلی و عقلی مهارت داشت و در خراسان مرجعیت و ریاست تامه را عهدهدار بود و از نامبرده کراماتی نیز نقل کردهاند.
از اساتید دیگر الهی قمشهای، آیةاللّه العظمی حاج آقا حسین قمی ( 1366 - 1282ه.ق) میباشد که در دوران مرجعیت و زعامت این فقیه فرزانه رویدادهای مهمی رخ داد که با موضعگیریهای به جا و قاطع ایشان جایگاه و عظمت مقام مرجعیت بیش از پیش نمایان گردید. نامبرده در ماجرای کشف حجاب رضاخان با موضعگیری شجاعانه این توطئه شوم را رسوا نمود.(17)
شیخ اسداللّه یزدی مشهور به هراتی که در منطق و حکمت، هیئت و علوم ریاضی مهارت داشت و از دانشمندان و پرهیزگاران ارض قدس رضوی بود یکی از استادان میرزا مهدی الهی قمشهای است. حکیم قمشهای میفرمود: شرح نصوح قیصری را در محضر جناب عارف بزرگوار آقا شیخ اسداللّه یزدی ( متوفی به سال 1345ه.ق) فرا گرفتم. ایشان به ما سفارش میکرد که بیوضو در درس حاضر نشوید.(18)
مرحوم حاج ملامحمدعلی فاضل ( متوفی 1342ه.ق) که از مدرسان و حکمای معروف مشهد بوده جرعههایی از حکمت و عرفان را به کام اندیشه حکیم الهی قمشهای بریخت. این عارف محقق سالها محضر قضاوت داشته و از شاگردان نامدار میرزای شیرازی بوده است.(19)
حاج شیخ حسن مشهور به فاضل بُرسی که حوزه درسی با اهمیت و پرتحرکی داشت و بسیاری از علما از محضرش بهره گرفتهاند، از دیگر کسانی است که حکیم الهی قمشهای سعادت استفاضه از انوار علمی وی را یافت. او در فقه و اصول مهارت داشت و کتاب فوائد شیخ مرتضی انصاری را تدریس میکرد. چندی بر اثر کسالت در بُرس رحل اقامت افکند و بعد از مدتی با حالت بیماری به عتبات عالیات هجرت نمود و در سال 1353ه.ق د رآن مکان مبارک رحلت نمود.(20)
از دیگر کسانی که میرزا مهدی الهی از محضرش محظوظ گشت آیةاللّه حاج میرزا حسین فقیه سبزواری( متوفی 1386ق) است. ایشان یکی از رؤسای روحانیت خراسان و نیز از زعمای حوزه علمیه مشهد به شمار میرفته و آثار خیری از خویش بر جای نهاده است.(21)
پس از شهریور 1320ه.ش ( 1360ه.ق) که با تغییرات عمده در دستگاه حکومت پهلوی تا حدودی فشار سیاسی از روی مظاهر دینی و روحانی برداشته شد زعامت حوزه مشهد را دو عالم بزرگ و معروف دینی حاج شیخ مرتضی آشتیانی و آقا میرزا مهدی اصفهانی در دست گرفتند و بار دیگر به بازسازی بنیادهای روحانی در این شهر مقدس پرداختند. فقه و اصول در حلقه درس این دو مدرس بزرگ طلایی را گرد آورد.(22)
میرزا مهدی در تدریس خود مقید بود که مطالب خود را در چارچوب دستورهای ائمه اطهار(ع) بیان کند و بر این نکته تأکید داشت که سیر و سلوک در معارف الهی ضمن آنکه به تقوا نیاز دارد باید با استفاده از روایات معصومین (ع) صورت پذیرد. اصرار ایشان در کسب کمالات عرفانی و رسیدن به قلههای معنوی بر انجام واجبات و ترک محرمات بود و با هر ریاضتی که مستلزم سماع و کردار خانقاهنشینان توأم بود، مخالفت میکرد.(23)
حکیم الهی پس از طی مدارج علمی و حکمت و کسب دانش قرآنی و روایی در مشهد مقدس بر آن شد تا به تهران سفر کند و از آنجا به ری و قم و سپس به حوزه نجف اشرف برود ولی زمانه خیمهاش را به تهران زد و خاک ملک ری دامنگیرش ساخت.
بر کرسی تدریس
ایشان در تهران به مدرسه میرزا حسین سپهسالار( شهید مطهری کنونی) وارد شد. در آن ایام شهید آیةاللّه سید حسن مدرس سخت مشغول تعمیرات این مدرسه بود. حکیم الهی در ضمن بیان خاطرهای اظهار داشته است: مدتی در آنجا ماندم و به درس کفایةالاصول جناب مدرس میرفتم و ایام اقامت در آن مدرسه به درازا کشید. ایشان روزی از من پرسید: مسافرت شما به کجا انجامید؟ عرض کردم:
چشم مسافر چو بر جمال تو افتد
عزم رحیلش بدل شود به اقامت
من ضمن اینکه به درس ایشان میرفتم یک درس منطق و یک درس فلسفه را هم در مدرسه شروع کردم.(24)
استاد الهی قمشهای ضمن تدریس در این مدرسه از محضر حکیم و فیلسوف شهیر محمدطاهر فقیه نصیری طبری مشهور به آقامیرزا طاهر تنکابنی ( 1320 - 1242ه.ش) فرزند فرج اللّه استفاده کرد. او از شاگردان برجسته میرزا ابوالحسن جلوه ( 1314 - 1238ه.ق) است.(25)
پس از تأسیس دانشگاه در کشور، مدرسه سپهسالار که محفل ادبا و مجلس حکما بود به دانشکده معقول و منقول تبدیل گردید. حکیم الهی قمشهای ضمن تدریس منطق، حکمت و ادبیات در آن مکان به عنوان یکی از برجستهترین اساتید دانشگاه تهران شناخته شده، با نوشتن کتاب « توحید هوشمندان» به درجه دکترا از دانشکده مزبور نایل آمد. همچنین به عنوان استاد زبان و ادبیات عرب در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول افاضه به مشتاقان معرفت گردید.
ایشان ضمن تدریس، با جملاتی شیوا، شیرین و پرجاذبه مفاهیم دشوار فلسفی را بیان میکرد و در تأیید اظهارات علمی خود از اشعار عرفانی شاعران بزرگ پارسی چون مولوی، حافظ و سعدی شاهد میآورد و در پایان با نهایت فروتنی خاصی سرودههای خویش را برای شاگردان میخواند.
با وجود کهولت، آیات قرآن، روایات ائمه (ع) و عبارات کتاب اشارات بوعلی، اسفار ملاصدرا، شرح منظومه سبزواری، فصوص الحکم ابن عربی و دیگر کتب فلسفی و عرفانی را به خاطر داشت.(26) در تدریس فلسفه و حکمت به ظرفیت افراد توجه میکرد. روزی در محفلی چون میخواستند حکیم الهی را به شهید مدرس معرفی کنند، شهید مدرس میگوید: لازم نیست او را به من معرفی کنید چون پدربزرگ این شخص - مرحوم حاج ملک - موجب شد که من مدرس شوم.
پس از تبعید آن فقیه مبارز و مجتهد والامقام، طلاب مدرسه سپهسالار بر گرد حکیم الهی قمشهای جمع شده، کتابی را به ایشان دادند و گفتند تا این زمان مدرس این کتاب را برای ما تدریس میکرد و اینک شما تنها کسی هستید که ما میتوانیم از محضرش استفاده کنیم. ایشان بعد از این واقعه به یاد خواب خویش که چند سال قبل در مشهد دیده بود، افتاد و تعبیر آن را همین ماجرا دانست.(27)
استاد علامه حسن زاده آملی که به مدت یازده سال خوشهچین خرمن خرد حکیم الهی قمشهای بوده میگوید: از محضر این عارف ربّانی تمام حکمت منظومه سبزواری و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه نصیر الدین طوسی بر اشارات شیخ الرئیس را تلمذ نمودم و نیز در مجلس قرآن آن جناب خوشه چین بودم.(28)
در معرفی الهی قمشهای همین بس که چون یکی از فضلای تهران از محضر علامه طباطبایی استاد طلبید، آن مفسّر نامی خطاب به وی گفته بود: الهی قمشهای غیر از این ظاهر است، از محضرش استفاده کنید.(29)
دیگر از فضلایی که حوزه درسی حکیم الهی قمشهای را درک نموده و از ابعاد اندیشهاش محظوظ گشته حضرت آیةاللّه عبداللّه جوادی آملی ( متولد 1312ه.ش) است. وی بخشی از شرح منظومه و نیز الهیات و بخش عرفان شرح اشارات خواجه نصیر طوسی را نزد حکیم الهی آموخته است.(30)
ایشان میگوید: درس مرحوم الهی نسبت به درس دیگر اساتید با روحتر و پرورندهتر بود... بین نماز مغرب و عشاء، اشارات تدریس مینمودند و اصرار داشتند نمازشان در اول وقت شرعی اقامه گردد.(31)
فضلایی چون: ربّانی تربتی، سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، دکتر محمود انوار، کاظم مدیر شانه چی، سید محمدباقر حجتی، محمدباقر محقق، و حاج شیخ عبدالرحیم ملکان که تخلص « ناصح» دارد از شاگردان حکیم الهی قمشهای بودهاند.(32)
آثار و تألیفات
حکیم الهی قمشهای در جای جای مباحث فلسفی، عرفانی و کلامی ضمن تشریح مباحث متنوع برای اثباث گفتارهای علمی خود آیهای از قرآن را شاهد میآورد تا هر گونه شک را از ذهن افراد برطرف سازد و اهمیت موضوع را روشن نماید. وی ضمن آنکه در اشعار به شدت تحت تأثیر قرآن و حدیث بود در سرودههایی ویژه تحت عنوان « قصیده قرآنیه» از کلام حق سخن گفته است.
طی سالهای 1322 - 1320ه.ش تفسیر ابوالفتوح رازی به اهتمام شادروان الهی قمشهای در ده جلد انتشار یافت که در سالهای 1324و 1335ه.ش تجدید طبع گشت. وی در این طبع، حواشی ارزندهای بر تفسیر یاد شده نوشته که از نظر اهل فن دور نیست.(33)
سرآغاز ترجمه قرآن به زبان امروزی به همت حکیم الهی قمشهای صورت گرفته است. وی بدون آنکه در اصل معنا دخل و تصرفی کند تفسیر خلاصهای با بیان ساده و در خور فهم برای عموم ارائه کرد، به طوری که مرحوم آیةاللّه العظمی سید حسین بروجردی (ره)که در تفسیر قرآن تبحر خاصی داشتند در مقام مقایسه با دیگر ترجمهها فرموده بودند، هیچ ترجمهای را با ترجمه الهی قمشهای مقایسه نکنید. کاری که ایشان کردند بسیار فوق العاده است.(34)
ترجمه تفسیر گونه الهی قمشهای که بعدها اصطلاحات فراوانی از سوی وی بر آن صورت گرفت نخستین بار در سال 1323ه.ش به چاپ رسید و با وجود انتقادهایی که برخی بر آن داشتهاند و بعد از دهها ترجمه دیگر هنوز در تیراژهای بسیار وسیع و گسترده از سوی ناشران متعدد تهرانی و شهرستانی تجدید طبع گردیده، در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
عرض ارادت به پیشگاه رسول اکرم (ص)و خاندان آن سرور در اخلاق و رفتار و آثار علمی و عرفانی این عالم ربّانی کاملا مشهود است و بخش مهمی از سرودههایش در واقع ترجمان سخنان معصومین(ع) میباشد.
گزیدهای از سخنان حضرت علی (ع)تحت عنوان « حکمت عملی یا اخلاق مرتضوی» در ده مقاله به انضمام خاتمه مقالات از سوی حکیم الهی قمشهای تنظیم شده که برای برخی فرمودههای امام شرحی اجمالی اما دقیق و پرمحتوا نوشته است.
اثر مزبور برای بار نخست در زمان حیات استاد در خاتمه کتاب « حکمت الهی» به طبع رسید و به تازگی با مقدمه، تصحیح و تعلیقات آیةاللّه حسن زاده آملی به پیشگاه مبارک عاشقان معارف و حکم و تشنگان آب حیات کوثر ولای علوی تقدیم گردیده است.
سروده زیبا و شیوای وی که تحت عنوان « نغمه الهی» چاپ شده شرح منظومی است از خطبه همّام حضرت علی (ع)در این اثر حکیم الهی قمشهای خطبه مزبور را به چندین بخش تقسیم نموده و هر بخش را با اشعار توضیح داده است.
یکی از گنجینههای حقایق الهی و معارف اهل بیت (ع) صحیفه سجادیّه امام چهارم است که در زمره نهج البلاغه میباشد و آن را « زبور آل محمد (ص)و « انجیل اهل بیت(ع)» نامیدهاند. استاد میرزا مهدی الهی این اثر قدسی را با ترجمهای زیبا به زبان فارسی برگردانیده و در مقدمهای زیبا به معرفی اجمالی آن پرداخته است. ضمنا برخی دعاها نیز توضیح داده شده است.
از افاضات علمی و پژوهشهای ارزشمند آن نامدار میدان معرفت مجموعه نسبتا مفصل « حکمت الهی» در دو مجلد میباشد، که خود در معرفی آن مینویسد: این کتابی است در حکمت الهی فقه اکبر، کلام و فلسفه اسلامی از قرون اول حکمت تا عصر حاضر، حاوی اقوال بزرگان و خردمندان الهی عالم و مطالب همه با ادله عقلی، منطقی و قرآن، مبرهن گردید یا به وجدان ذوق اهل معرفت و کمال مستند است.
کتاب فصوص الحکم فارابی در الهیات خاص، عرفان و معرفت نفس به نگارش در آمده که حکیم الهی قمشهای با دیدگاههای استوار خود که بر قرآن و حدیث مبتنی است به شرح این اثر پرداخته است. شرح مذکور در خاتمه با توضیح « خطبه توحیدیه» حضرت علی (ع)تزیین شده است.
آثار دیگر آن حکیم به شرح ذیل میباشند:
- فلسفه معلم ثانی ابونصر فارابی که در تهران همراه با کتاب « توحید هوشمندان» از آثار دیگر مرحوم الهی و در سال 1322ه.ش به صورت سربی و در قطع جیبی انتشار یافته است.
- مشاهدات العارفین فی احوال السالکین الی اللّه، که نسخه خطی آن نزد اخوی ایشان بوده و مرحوم الهی این کتاب را با خط خود نوشته و امضا کرده است.
- مناسک حج عاشقان، اثری است منظوم که در سال 1381ه.ق در تهران چاپ گردید و نیز در آخر دیوان آن حکیم درج شده است.
- رسالهای در فلسفه کلی
- رسالهای در سیر و سلوک
- رسالهای در مراتب ادراک
- حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرای شیرازی
- رسالهای در مراتب عشق
- نغمه حسینی در احوالات حضرت سیدالشهداء (ع)و واقعه کربلا که در این اثر تاریخ زندگانی حضرت امام حسین (ع)و قیام آن حضرت به نظم در آمده و سعی بر این بوده است که بر طبق کتب مستند تنظیم شود.
- ترجمه مفاتیح الجنان که بارها در تیراژ بالا چاپ شده و به تازگی انتشارات اسوه به طرزی جالب و با حروفچینی کامپیوتری به طبع آن مبادرت نموده است.
- دروس عرفانی از مکتب علوی، چاپ تهران به سال 1337ه.ش
- تصحیح دو بیتیهای باباطاهر عریان
- کلیات دیوان حکیم الهی قمشهای.(35)
سخنور پرهیزگار
الهی قمشهای از دوران نوجوانی با احساسات ظریف شاعران انس و الفت داشت. در آیینه شعر تواناییهای خود را بروز داد و معارف دینی، باورهای شیعی، مضامین قرآن و روایی و نیز محبت توأم با معرفت به پیشگاه اهل بیت(ع) را با ذوق لطیف خویش ممزوج ساخت و از زبان شعر به تشریح مباحث اعتقادی، کلامی و معرفی ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت پرداخت.
رگههایی از عرفان اسلامی در اشعارش به جهانبینی وی رنگ و بوی حکمت عملی بخشیده است. معارف قرآنی، حکمتهای عالی و براهین فلسفی را با هم آشنایی داده و از آنها نتایج اخلاقی میگیرد و میکوشد تا خواننده را از خواب غفلت بیدار نموده، جان و خرد خفتهاش را حیات روحانی و ابتهاج معنوی بخشد.
مناجات با خداوند در اشعار این حکیم سخنور به وفور دیده میشود. علامه حسن زاده آملی نوشته است: از اول تا آخر دیوانش یک کلمه لغو نمییابی، دیوانش از فاتحه تا خاتمه شور و نوا و سوز و گداز است از طلعت دیوانش فروغ آن انّ من الشعر لحکمة ساطع و از صداقت بیانش شروق انّ من البیان لسحرا طالع است. نازکی اشعارش خود برهان ناطق و تقریظ مرحوم ملک الشعراء بهار بر اشعارش شاهدی صادق است. این بنده گویندهای از معاصرین را نمیشناسد که آن همه مضامین رفیع حکمت و معانی منیع عرفان را به این سبک روان به رشته نظم کشیده باشد:
دقیقههای معانیش در سواد حروف
چو در سیاهی شب روشنی پروین بود.(36)
دیوان « الهی» مجموعه گرانباری است که پارهای از درّهای شاهوارش در شرح خطبه امیرالمؤمنین (ع)در نشانههای پارسایان به نام نغمه الهی میباشد. قسمت دیگرش در ذکر حاسه پرشور کربلا با عنوان نغمه حسینی است و بخشی از آن شامل قصایدی متین حاوی پندهای نغز حکیمان و روشن ضمیران است و ختامش با غزلهایی وزین و عالی مضامین، قطعات و رباعیاتی دلپذیر صورت گرفته است.
ملک الشعرای بهار در خصوص سرودههایش میگوید: « ... گوینده این اشعار... عروض را دماغ موزون او پیدا کرده و قافیه را ذوق فطری او تشخیص داده ( است) ... و آنچه با ذوق خاص او راست آمده درست یافته و به کار بسته است. از هیچ کس مدح ننموده و به کلی از مدح و اسلوب قصاید مدیحه که در ادبیات پارسی بابی بزرگ است کناره گرفته و در غزل نیز به مذاق اهل حال - حالی بین فلسفه و عرفان و شریعت - برگزیده است...» (37)
نمونهای از سروده مناجات گونه او:
همی گفتم الهی یا الهی به عالم، بیپناهان را پناهی
تویی یارب ز حال زارم آگاه برآور یوسف جان من از چاه
تو دانی خوار و زار و خسته جانم تو دانی انتظار کودکانم
به جان نیکوان بر جانم ای دوست ترحم کن ز غم برهانم ای دوست
به رحمت از گناهانم چشم در پوش به مسکینان متاع عدل مفروش
چو خواهی از من و خون خوردن من به رنج و درد هجران مردن من...
اخلاق و رفتار
حکیم الهی قمشهای در مسیر تلاشهای علمی به خواستههای متعالی و گرایشهای والا توجه داشت و بدین سبب حالاتی چون صداقت، وارستگی اخلاق و زهد در اخلاق و رفتارش متجلی بود و از طریق ارتباط با خدا، ذکر، عبادت و تهجد و تصفیه اعمال، این خصوصیات را در خویشتن تقویت مینمود.
در برابر اوامر الهی و تأکیدهای ائمه (ع) از امیال و خواستههای فردی صرف نظر میکرد و از دام خودخواهی رهایی یافت و در سرودهای زیبا چنین گفته است:
دریغا که در دام نامم هنوز اسیر خیالات خامم هنوز
ز بعد ریاضات و درس و سلوک نشد توسن نفس رامم هنوز
تن سفله طبع از تمنای شهد کند دمبدم تلخ کامم هنوز
دل من اگر خلوت خاص هوست چرا در غم خاص و عامم هنوز...
استاد حسن زاده آملی که از پرورش یافتگان مکتب این عارف متشرّع بوده میگوید: متجاوز از ده سال با او حشر داشتم، یک کلمه حرف ناروا و یا یک جمله بیهوده از او نشنیدم. چه گریهها و زاریها از او دیدهام و چه اندرزها از وی به یادگار دارم.(38)
همسرش طیبه الهی ( تربتی) در ضمن خاطراتی گفته است: در خانه، در امور داخلی کمک میکردند، بسیار بشّاش و خوش صحبت بودند. اگر نصف روز متوالی تدریس مینمود، کسی اظهار خستگی نمیکرد. نیمه شب از خواب برمیخاست و پس از نوافل و نماز شب در صحن خانه قدم میزد و به سیارات و ستارگان آسمان چشم میدوخت و از شگفتیهای جهان هستی لذّت میبرد. ناملایمات را تحمل مینمود و میگفت: بلاهای این جهان همه از جانب حق است. بارها فقیری به در خانه میآمد که چیزی به او بدهیم، اثاثیهای همچون ظروف مسی و مانند او به او میدادند و میگفتند برو بفروش و خرج کن. امر به معروف و نهی از منکر ایشان با ملایمت و از روی دلسوزی بود. روحی شجاع داشت و کینه کسی را در قلب خویش جای نداده بود.
بسیار قانع و با لباسی عادی و مسکنی ساده زندگی میکرد و چون بیمار میشد میگفت: داروی من هفت بار قرائت سوره حمد است. در زمستانها در اتاق درسش که در منزل منعقد میگشت نه کرسی بود و نه بخاری؛ تنها یک چراغ لامپای گردسوز و فرشی فرسوده. و برخی شبها که هوا بسیار سرد میشد منقل زیر کرسی اتاق دیگر را که عائلهاش در آن بودند به اتاق درس میآورد و خاکستر رویش را کنار میزد و بدان حال میگذراند.(39)
حکیم الهی قمشهای به سبب کمالاتی که از طریق تزکیه و تهذیب، عبادت و اخلاص کسب کرده بود، لیاقت هم نوایی و نغمه سرایی با قدسیان را داشت و از کرامات و حالات فوق العاده هم بیبهره نبود.(40)
بعد از اقامت ایشان در تهران و دوستی بسیار نزدیک و همکاری تنگاتنگ با شهید مدرس و پس از آنکه حکومت غاصب و رضاخانی مدرس را دستگیر و تبعید نمود، الهی قمشهای هم روانه زندان گردید که به سفارش ذکاءالملک فروغی ( نخست وزیر وقت) به دلیل ارتباط علمی که با ایشان داشت آزاد شد. گویا زمانی وی را به فشار سیاسی یا تطمیع از سوی دستگاه منحوس پهلوی تهدید کرده بودند که در غزلی با این مطلع گفته بود:
من نه آن دیوانه عشقم که زنجیرم کنند
یا به جز در دام زلف یار، تسخیرم کنند
من نه آن مرغم که صیادان عالم بافسون
دانه افشانند و در دامی به تزویرم کنند
در سرودهای دیگر گویا به رضاخان ملعون طعن میزند و میگوید:
دین عزیز است و رجال دین شریف و بزرگ تف به آن ابله که قدر و شوکت دین کاستی
از کلاغ زشت خوی ژاژخای هرزه طبع چند در باغ طبیعت نعره و غوغاستی(41)
سرانجام در حالی که آن حکیم نامدار به اصلاح خلاصةالتفاسیر خود مشغول بود در شب سهشنبه 12ربیع الثانی 1393ه.ق ( 25اردیبهشت ) 1352دعوت حق را لبیک گفت و به سرای باقی شتافت، پیکر پاکش از تهران به قم انتقال یافت و در جوار بارگاه حضرت معصومه (س)در وادی السلام ( اتاق شماره ) 19این شهر به خاک سپرده شد.
پی نوشتها:
1- الحیاة، محمدرضا حکیمی و محمد حکیمی، ج اول، ص .298
2- مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل 168ص .32
3- خوشهها، طیبه الهی قمشهای(تربتی) ، ص 131و .132
4- نامهها و برنامهها، آیةاللّه حسن زاده آملی، ص .80
5- نغمه عشّاق الهی قمشهای، ص 367و نیز نغمه حسینی، ص .215
6- مجله پیام انقلاب، همان شماره، همان صفحه.
7- الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج 24ص 237و نیز همین مأخذ، ج 13ص .289
8- مجله پیام انقلاب، همان شماره.
9- حکمت عقلی یا اخلاق مرتضوی، استاد محی الدین الهی قمشهای، مقدمه علامه حسن زاده آملی، ص .33
10- تاریخ حکما و عرفا متأخرین صدرالمتألهین، منوچهر صدوقی سها، ص .82
11- زندگانی حکیم جهانگیر قشقایی، مهدی فرقانی، ص .126
12- مجله پیام انقلاب، همان.
13- تذکره شعرای معاصر اصفهان، سید مصلح الدین مهدوی، ص .53
14- نشریه جاویدان خرد، سال سوم، شماره اول، بهار 1365ص .9
15- مدرس مجاهدی شکستناپذیر، عبدالعلی باقی، ص .28
16- مرد روزگاران، علی مدرسی، ص .48
17- نک: حاج آقا حسین قمی، قامت قیام (از سری دیدار با ابرار) محمد باقر پورامینی.
18- در آسمان معرفت، آیةاللّه حسن زاده آملی، ص .257
19- میرزای شیرازی، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ترجمه محمد دزفولی، ص .175 - 174
20- جشن نامه مدرس رضوی، گروهی از نویسندگان، ص 7ضمیمههای تاریخی علمای خراسان، میرزا عبدالرحمن، ص .260
21- گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی، ج 5ص 222و نیز همین مأخذ، ج 7ص .152
22- گزارشی از سابقه تاریخی و اوضاع کنونی حوزه علمیه مشهد، آیةاللّه العظمی سید علی خامنهای، ص .28
23- میراث ماندگار، مجموعه مصاحبههای سال چهارم کیهان فرهنگی، ص .178 - 177
24- مدرس مجاهدی شکستناپذیر، ص .192 - 191
25- نک: میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، از نگارنده.
26- یاد و خاطراتی از حکیم الهی قمشهای، امیر محمد انوار، مجله یغما سال 36شماره 12اسفند 1352ص .752
27- این رؤیای صادقانه در فصل دوم کتاب آشنای عرشیان به قلم نگارنده آمده است.
28- پاسداران اسلام (استاد حسن زاده آملی) مجله پیام انقلاب، شماره مسلسل 112ص .21
29- حکم عملی یا اخلاق مرتضوی، ص .41 - 40
30- گفتگوی نشریه صحیحفه با آیةاللّه جوادی آملی، شماره 30ص .5
31- مجله کیهان فرهنگی، شماره 9سال 1364گفتگو با آیةاللّه جوادی آملی با تغییر در عبارات و جملات.
32- آشنای عرشیان، به قلم نگارنده، ص .87 - 86
33- الذریعه، ج 7ص .96 - 95
34- مجله پیام انقلاب، شماره 169ص .30
35- در تنظیم فهرست آثار آن حکیم سخنور از این منابع بهره گرفته شده است: الذریعه مجلّدات .19 5معجم مؤلفین شیعه، علی فاضل قاینی نجفی، ص 367 - 361تذکره شعرای معاصر اصفهان، ص 53سخنوران نامی معاصر ایران، ج 1ص 11بهار و ادب فارسی ج 1ص 222نامهها، برنامهها، ص .81 - 80
36- نامهها و برنامهها، ص .82 - 81
37- از مقدمه ملک الشعرای بهار بر نغمه عشاق که در سال 1321ه.ش به طبع رسیده است.
38- نامهها و برنامهها، ص .81
39- در آسمان معرفت، ص .265 - 264
40- نک: خوشهها، ص .128
41- نغمه حسینی، ص 220و پیام انقلاب شماره 169ص .33
ویرایش توسط ناصح : ۱۳۸۷/۰۶/۱۸ در ساعت ۰۴:۳۶
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری