جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: بررسی و نقد توجیه علمی اعجاز قرآن
-
۱۳۹۳/۱۱/۲۸, ۰۴:۱۱ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
بررسی و نقد توجیه علمی اعجاز قرآن
بررسی و نقد توجیه علمی اعجاز قرآن
- چکیده:
وجود طرفداران و مخالفانی سرسخت پیرامون توجیه علمی اعجاز قرآن، بررسی این موضوع را ضرورتی دو چندان میبخشد. از این رو هدف اصلی این مقاله، دستیابی به راهحلی قطعی با تکیه بر «واقعیت خارجی قرآن» در این زمینه است. برای وصول به این هدف، ابتدا با طرح مقدمهای به ذکر دلایل دو طرف و افراطها و تفریطها پرداخته شده، سپس امکان توجیه علمی و بررسی نظری رابطه قرآن و علوم تجربی به حصر عقلی با توجه به تمایز فرضیه و قانون از یک طرف و احتمال و قطعیت در دلالت الفاظ قرآن از طرف دیگرمورد بررسی قرار گرفته و عنوان شده است که اگر دلالت الفاظ قرآن بر یک موضوع، قطعی بوده و این موضوع از نظر علمی هم به اثبات رسیده باشد، توجیه علمی قرآن نه تنها جایز که امری پسندیده و مطلوب است. ضمن اینکه با اشاره به قراین لفظی یا عقلی، فلسفه وجودی لفافه های بیانی در قرآن نیز روشن میشود.
- مقدّمه
روشن میشود که اغلب کسانی که در صدد تبیین حقانیت آن برآمده اند، عمل اعجاز را برای مدعیان رسالت لازم دانسته اند. این امر موجب پیدایش مباحث لغوی و اصطلاحی اعجاز و نیز چگونگی دلالت تحقق اعجاز قرآن بر حقانیت آن و سعی در ریشهیابی اعجاز قرآن شده است که از این میان بحث ریشهیابی سهمی ویژه دارد. در زمینه اثبات اعجاز قرآن دلایل زیادی عرضه شده است، از قبیل خبر دادن از غیب، نظریه صرفه، جنبه های ادبی و روانشناسی قرآن و...، با توجه به جو علمی حاکم بر جهان امروز و کاربرد بعد علمی قرآن در عصر جدید، میتوان از نقد و بررسی توجیه جنبههای علمی اعجاز قرآن به عنوان یک ضرورت نام برد.
.....
ویرایش توسط Partofar : ۱۳۹۳/۱۱/۲۸ در ساعت ۰۴:۱۷ دلیل: اصلاح فونت
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 10
-
۱۳۹۳/۱۱/۲۸, ۰۴:۱۵ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
......1- مقدمه ای بر توجیه علمی
1ـ1ـ آشنایی اجمالی، نزاع حامیان و مخالفان
منظور از توجیه علمی اعجاز قرآن در اینجا، اثبات عدم امکان ارائه مثل آن است با تکیه بر هماهنگی قرآن و علوم بشری. (1) رشد دانش بشری با شناخت پدیده ها (2) و تجزیه(3) و ترکیب (4) آنها از رهگذر ارائه فرضیه های (5) تازه و آزمایشهای (6) مکرر در بررسی صادق بودن یا نبودن آن فرضیات فراهم میگردد و این تجربه های (7) پی در پی نیاز به مرور زمان و تکامل ابزار آزمایش دارد (سیاسی،82؛ شاله،112) و فی المثل امکان نداشته آنچه را امروزه پس از آزمایشهای فراوان و تفکر مستمر به عنوان محصول علوم شاهد هستیم، مؤلفی در هزار سال قبل به ثبت رسانده و از آن سخن بگوید بلکه آرای او تحت تأثیر علم زمان خود بوده و اگر بر فرض از نوآوران عصر خود نیز به شمار رود، دامنه افکار و اندیشههایش حداکثر، قدری فراتر از آرای دانشمندان آن روزگار خواهد بود و در حالات استثنایی که این تفاوت بیشتر به نظر میرسد، باز همه جانبه نیست و معمولاً توأم با بعضی اشتباهات است. به ویژه اگر کتابی در زمینههای گوناگون علمی به اظهار نظر پرداخته باشد، انتظار میرود با گذشت زمان بسیاری از نظریاتش مورد ابطال قرار گیرد و چنانچه به عصر غلبه خرافات (ترابی، 140) تعلق داشته باشد، ردپای آرای خاص آن ادوار در لابلای مطالب آن مشاهده گردد (ترابی، 140) زیرا در آن روزگار به دلیل ضعف ابزار آزمایش، صاحب نظران از بسیاری مشاهدات محروم بودهاند و چون برای یافتن حقایق تازه راهی جز تجربه نداشتهاند، امکان محک زدن فرضیهها همواره فراهم نبوده است. طبعا در عصر شکوفایی و بلوغ نسبی دانش، اگر گاهی یک تئوری (1) توانسته باشد از شمشیر مشاهده،(2) جان سالم بدر ببرد، اما در موارد بسیاری این امر میسر نشده و امواج خروشان مشاهدات تازه، آنها را بلعیده است. به این ترتیب اگر با کتابی مواجه گردیم که در عین گستردگی مطالب و تنوع رابطهاش با افقهای گوناگون دانش، نه تنها از رونق آن کاسته نشود بلکه در پیشاپیش دانش روز در حرکت باشد، چنین کتابی مثل و مانند نخواهد داشت و نمیتوان آن را در شمار نوشتههای معمول بشری به حساب آورد. داعیان توجیه علمی بر این اعتقادند که قرآن مصداق بارز چنین کتابی است. در نقطه مقابل، گروهی از صاحب نظران از سر دلسوزی به این امر اعتراض کرده و شأن قرآن را فراتر از آن دانستهاند که با علوم ناپایدار و دستخوش تغییر و تحول، مقایسه شود زیرا اولاً قرآن کتاب فیزیک و شیمی نیست بلکه کتابی است که برای هدایت انسان آمده است، ثانیا بنیان این گونه استنباطها با گذشت زمان و فرو پاشی آرای علمی فرو میریزد.
چنانکه پیداست نظریه توجیه علمی اعجاز قرآن طرفداران و مخالفانی سرسخت دارد و شاید هر دو گروه(3) بیش از آنکه «واقعیت خارجی قرآن» را در نظر بگیرند، تحت تأثیر انگیزهها و انتظارات خویش از این کتاب باشند و به هر حال تحقیق در این باره را باید از رابطه قرآن و علوم تجربی آغاز نمود.
اگر طرفداران توجیه علمی تا صبح قیامت به دفاع از آن ادامه دهند ولی قرآن از چنان پیوندی با این توجیهات برخوردار نبوده و اصولاً با یافته های علمی، بیگانه باشد، برای جوامع انسانی، جز میوهای پوک چه ثمرهای به بار خواهند آورد و این گونه پلهای ارتباطی تا کی دوام خواهد داشت؟ کما اینکه اگر مخالفان این نظریه، بر عقیده خود پافشاری کنند و در اشتباه باشند، جز محروم ساختن اهل زمین به ویژه بیگانگان با قرآن، چه طرفی بربسته اند و در این صورت آیا در قالب دوستی، به این کتاب و مردم جهان خیانت نکرده اند؟
......
ویرایش توسط Partofar : ۱۳۹۳/۱۱/۲۸ در ساعت ۰۴:۱۶ دلیل: اصلاح فونت
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 9
-
۱۳۹۳/۱۱/۲۸, ۱۲:۱۸ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
.....1ـ2ـ کتاب هدایت انسان یا کتاب علوم تجربی
کسانی (شلتوت، مقدمه) که میگویند قرآن کتاب فیزیک و شیمی نیست، بلکه هدایت است باید توجه داشته باشند که رابطه مورد استفاده در توجیه علمی بین قرآن و علم تنها مایه تبدیل جنبه هدایتی آن به مباحث تجربی نیست، بلکه دقیقا در راستای هدایت است، آن هم با بهترین شیوه ممکن زیرا در عصر شکوفایی و بلوغ نسبی علم، نزدیکترین راه برای اثبات حقانیت قرآن برای اهل زمان به ویژه دانشمندان و محققان علوم تجربی این است که ببینند حقایقی در آن به ودیعه نهاده شده که به هیچ وجه امکان فهم و اشاره به آن در 1400 سال پیش برای بشر فراهم نبوده است، به بیان دیگر اگر در روزگار غلبه سحر و ساحری، پدیدهای مثل تبدیل چوبدستی به اژدهایی مهیب رخ دهد و ساحران بهتر از دیگران دریابند که آن کار، کاری بشری نیست و اگر در عصر پیشرفت طب قدیم، مردگان زنده میشوند تا همه به ویژه خود اطباء دریابند امری غیر بشری است و اگر در زمان شکوفایی نبوغ ادبی، جلوه ادبی یک کتاب، عهده دار هدایت مردم به ویژه ادیبان در شناخت حقانیت آن میگردد تا از رهگذر تسلیم ساحران، اطباء و ادباء بر سایر اهل زمان نیز اتمام حجت شود، طبعا میتوان انتظار داشت که برای عصر اکتشافات همه جانبه علمی و جهان دانش، بعد علمی آن کتاب به همین معنی، نقش اصلی را ایفاء نماید بدون اینکه سایر جنبه ها، نفی گردد
.
این تذکر متوجه افرادی از قبیل شیخ محمود شلتوت(1) است. وی اعتقاد دارد که قرآن برای ارائه نظریات علمی نازل نشده است و اگر میبینیم در بعضی آیات به اسرارطبیعت پرداخته، برای آن است که از رهگذر تحقیق در آن مسائل بر ایمان مردم افزوده شود، افزون بر این، اگر ما قرآن را با فرضیه های ناپایدار علمی مطابقت دهیم، به تدریج همراه با دگرگونی آن فرضیه ها، آراء ما نیز دستخوش تغییر و تحول قرار خواهد گرفت (شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، مقدمه).
.....
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 7
-
۱۳۹۳/۱۱/۲۸, ۲۱:۱۴ #4
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
......
- 1ـ4ـ نقش صلاحیت علمی در برقراری پلهای ارتباطی
پس از رنسانس و به دنبال اهمیت فراوانی که در غرب به علوم تجربی داده شد، پیشرفت قابل توجهی از لحاظ فنی و صنعتی حاصل شد که آثار آن، کشورهای ظاهرا اسلامی را نیز که خود روزگاری الگوی تمدن جهانیان بودند، تحت الشعاع خویش قرار داد. از آن جمله، اکتشافات جدید باعث میشد بعضی از مسلمانان بدون اطلاع کافی از علوم نوین، همین که میشنیدند فلان کشف علمی صورت پذیرفته، برای آنکه از قافله عقب نمانند با یک موضوع کاملاً انفعالی و با توجیهات بی اساس آیهای را برگزیده و در صدد برمیآمدند تا نشان دهند که قرآن قبلاً به آن پدیده اشاره کرده است.(2) به ویژه کسانی که نه تنها با مسائل علمی عمیقا بیگانه بودند بلکه درکِ درستی حتی از ظاهر آیات نداشتند، با اقدام به برقراری چنین پلهای ارتباطی در خور هر گونه سرزنش و اعتراض بودهاند و بر فرض اطلاع از دلالت آیات و آشنایی با زبان، باز هرگز صلاحیت این گونه اظهار نظرها را نداشتهاند. در بعضی موارد نیز که به نظر میرسیده شخصی واجد شرایط لازم در نشان دادن پلهای ارتباطی باشد، گاهی جانب افراط را گرفته و گاهی هم عملاً در نشان دادن مصادیق قابل قبول، ناموفق بوده است.(1)
.....
ادامه دارد
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 6
-
۱۳۹۳/۱۱/۲۹, ۱۴:۲۸ #5
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
.....1ـ5ـ تفاوت فرضیه ها با قوانین علمی و نمودهای مورد مشاهده
1ـ5ـ1ـ تحلیلی از موریس بوکای
اینکه مخالفان توجیه علمی تکیه بر علم را مطلقا نامطمئن قلمداد نمودهاند، به نظر میرسد ناشی از بی توجهی به تفاوت بارز فرضیه ها با قوانین علمی و نمودهای قابل مشاهده باشد. موریس بوکای (ص 43) این نکته را مورد توجه قرار داده و میگوید:
«کسانی که از قبول دخالت دانش در ارزشیابی نوشتهها رو تُرش میکنند، از اینکه علم بتواند وجه مقایسه ارزشمندی فراهم نماید، سرباز میزنند و این مطلب را پیش میکشند که علم با گذشت زمان متغیر بوده و امر مقبول شاید بعدها مطرود گردد. تذکار فوق مستلزم توضیح زیر است: باید تئوری علمی را از نمودی که با کنترل تام مورد مشاهده قرار میگیرد، تمیز داد. تئوری برای بیان یک پدیده یا مجموع پدیدههایی که درک آنها مشکل است به کار میرود. در بیشتر حالات، تئوری متغیر است و هنگامی که ترقی علمی، تحلیل بهتر نمودها را مجاز میسازد، در خور دگرگونی یا جانشین شدن توسط تئوری دیگر میشود، اما نمود مورد مشاهده که از طریق تجربی، وارسی و محقق شده، تغییرپذیر نیست. میتوان خواص آن را بهتر تعریف کرد ولی آنچه بوده، باقی میماند. این واقعیت که زمین دور خورشید میگردد و ماه دور زمین، مورد تجدید نظر قرار نخواهد گرفت، حداکثر در آینده خواهند توانست مدارها را بهتر تعریف نمایند. همین ملاحظه صفت متغیر تئوریهاست که فی المثل مرا از توجه به آیهای از قرآن که فیزیکدان مسلمانی آنرا اعلام کننده ضد ماده میدانست، منصرف نمود. بالعکس میتوان با کمال حقانیت به آیهای از قرآن (انبیاء/ 30) مشعر بر اینکه اصل زندگی از آب است، توجه تام نمود، گو اینکه هرگز نمیتوان این امر را تحقیق کرد ولی دلایل متعددی به نفع آن عرض اندام میکند. اما در مورد نمودهای مورد مشاهده مانند تکامل جنین انسانی میتوان مراحل مختلف مشروح در قرآن را با داده های جنینشناسی جدیدبه طور کامل مواجهه داد و توافق مطلق آیات مربوطه را با دانش نو کشف نمود».(1)
......
ویرایش توسط Partofar : ۱۳۹۳/۱۱/۲۹ در ساعت ۱۴:۳۲ دلیل: اصلاح فونت
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 6
-
۱۳۹۳/۱۱/۳۰, ۰۴:۴۶ #6
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
....
1ـ5ـ2ـ تحلیلی از آرکادی میگدال
برای توجه بیشتر به تفاوت بین فرضیه ها و نمودهای مورد مشاهده، اشاره به سخن آرکادی بی میگدال (2) بی مناسبت نیست، وی (پیام یونسکو، 29ـ30) میگوید: «جریان تبدیل یک عقیده به یک حقیقت پذیرفته شده علمی، تبدیل یک فرضیه به یک قانون فیزیکی به دقت تنظیم شده، فراگردی طولانی و غالبا پرپیچ و خم است... نخستین مرحله از هر کار علمی عبارت است از کشیدن خط فاصلی بین حقایق بیچون و چرای علمی، و «غیر ممکنات» یا چیزهایی که با نتایج آزمایشهای مکرر علمی در تضاد قرار دارند. مابین این دو حوزه، یک حوزه بلا تکلیفی نیز هست که مشتمل است بر پدیدههایی که مورد مطالعه قرار نگرفتهاند ولی پیشاپیش از زمره ممکنات شمرده میشوند.
پیش از ظهور نظریه نسبیت اینشتین، منطقی بود که انسان تصور کند قوانین مکانیک و الکترودینامیک که در مورد سرعتهای عادی امتحان خود را داده بودند، برای سرعتهای بالا نیز صادقند. تنها هنگامی که آزمایشهای علمی، این فرضیه را نقض کرد، در مورد صحت آن تردید پیدا شد.نمونه های بسیاری هست از اینکه چگونه عقاید از پیش پذیرفته، باعث کندی پیشرفت علم شدهاند. خالق پرآوازه نظریه نسبیت نیز خود، اشتباهی از این دست کرد و هنگامی که در پی ساختن یک دستگاه نظری جدید در باب کیهانشناسی بود، بر مبنای عقیدهای از پیش پذیرفته، به نتیجه ای نادرست رسید.(1) چند مورد از خطاهای علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نتایجی در جهت بهبود روش شناسی علمی از آنها استخراج شده است که یکی از بی چون و چراترین آن نتایج این است که در حوزه هایی که هنوز مورد مطالعه کافی قرار نگرفته است، دانشمندان نباید بطور مطلق موضع گیری کنند. باری علم، خود را به پژوهش در حوزه ممکنات محدود نمیکند بلکه قضایایی را که به سر حد اثبات نیز رسیدهاند مورد مطالعه، کنکاش و نقد قرار میدهد و بدین وسیله توجه دانشمندان را به قضایایی که محتاج پژوهشهای بیشتر است جلب میکند.
....
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۳/۱۱/۳۰, ۱۲:۱۰ #7
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
......
1ـ5ـ3ـ نمونه ای از تبدیل یک فرضیه به نمودی قابل مشاهده
پس از آنکه اینشتین (1879-1955)نشان داد که قوانین هندسه اقلیدسی، در مجاورت اجرام عظیم مصداق ندارد، بر آن شد که گام بی باکانه ای به پیش بردارد. او نظریه حوزه جاذبه خود را در توضیح کیهان به کار بست و در این کار، طرز واقعی پراکندگی اجرام را در فضا به کنار نهاد، در عوض، چنانکه در مطالعه گازها معمول است، مفهوم تراکم متوسط ماده را اختیار کرد.
اما معلوم شد که کاربست معادلات جاذبه در توضیح کیهان، به همین سادگی امکانپذیر نیست.
اینشتین کیهان را دستگاه بسته و محدودی میپنداشت که شعاع انحنای آن، مستقل از زمان است. پس به منظور یافتن راه حلی که با این توصیف وی از کیهان، جور در بیاید، به طور مصنوعی یک عامل اضافی (به نام ضریب ثابت کیهانشناسی) را وارد معادلات جاذبه خود کرد که هماهنگی آنها را بر هم زد. مقارن همین احوال، یک ریاضیدان برجسته اهل پتروگراد به نام «الکساندر فریدمان» مشغول مطالعه درباره امکانات مختلف حل معادلات اینشتین بدون وارد کردن این عامل اضافی بود.
- وی به این نتیجه رسید که کیهان در حال گسترش است و با صرف نظر کردن از قبول مدلی «بسته» برای کیهان، میتوان برای مقادیر معینی از تراکم متوسط جرم، به مدلی «باز» قائل شد که بر طبق آن، ابعاد کیهان به طور نامحدودی گسترش خواهد یافت. اینشتین در ابتدا کار فریدمان را مورد انتقاد قرار میداد اما بعدها کاملاً نظر او را تأیید کرده، موضوع وارد کردن یک عامل اضافی را به معادلات جاذبه خود کنار گذاشت.
اینشتین مینویسد: «پس از خواندن نامه فریدمان که آقای کروتکوف] فیزیکدان روس [برایم فرستاد،اکنون دیگر متقاعد شدهام که انتقادهای من از وی مبتنی بر اشتباه محاسبه بوده است. من فکر میکنم نتایجی که فریدمان بدست آورده، درست است و پرتو جدیدی بر این مسأله افکنده است».(1)
نظر فریدمان در تجربه نیز تأیید شد و این هنگامی بود که منجم آمریکایی ادوین هابل(2) اثبات کرد که کهکشانها در حال دور شدن از یکدیگرند.(3) (همان و نیز نک: مالک، 384).
....
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۳/۱۱/۳۰, ۱۵:۴۵ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
.....2ـ بررسی نظری رابطه قرآن و علوم تجربی
2ـ1ـ امکان توجیه علمی
برای پایان دادن به نزاع حامیان و مخالفان توجیه علمی اعجاز باید ببینیم بین قرآن به عنوان مجموعهای از عبارات و الفاظ دال بر معانی ویژه و جهان علم با مجموعهای از فرضیهها، تئوریها، قوانین و مشاهدات عینی، اولاً آیا رابطهای قابل اعتنا وجود دارد یا نه، ثانیا اگر رابطهای به چشم میخورد آیا از نوع هماهنگی مستمر است یا شکلی دیگر دارد؟
از نظر علم، وجود یک پدیده یا یک حقیقت ممکن است قطعی و احیانا مورد مشاهده و یا مشکوک و مورد تردید باشد. حال اگر ردپای آن پدیده در عبارات قرآنی نیز به چشم بخورد، باید در نظر داشت که دلالت الفاظ قرآن بر وجود آن پدیده نیز میتواند جنبه احتمالی یا قطعی داشته باشد، از این رو چهار حالت متمایز، قابل پیش بینی است:
1ـ از نظر علم روز جنبه احتمالی دارد، دلالت عبارات قرآن هم بر آن احتمالی است.
2ـ از نظر علم، قطعی و احیانا مورد مشاهده است اما دلالت عبارات قرآن بر آن قطعی نیست.
3ـ از دیدگاه علم، جنبه احتمالی دارد اما دلالت عبارت قرآن بر آن قطعی است.
4ـ هم به لحاظ علمی، قطعی و احیانا قابل مشاهده است و هم دلالت عبارات قرآن بر آن، قطعی است.
در حالت اول و دوم، توجیه علمی اعجاز قرآن، امکانپذیر نیست و اگر بر فرض، چنین وضعی بر سراسر قرآن حکمفرما باشد، هرگز در این باره کاربردی نخواهد داشت و نمیتوان بر آن تکیه زد.
در حالت چهارم، توجیه علمی، قطعا امکانپذیر است و هر قدر بر تعداد مواردی از این قبیل افزوده شود، از قوت و قدرت بیشتری برخوردار خواهد بود، اما حالت سوم، در حال حاضر برای چنین توجیهی، کاربرد ندارد ولی میتواند برای دانشمندان معتقد به قرآن، سرنخ مناسبی در تحقیقات علمی به شمار رود و چنانکه موفق شوند قطعیت آن پدیده یا حقیقت آن را به اثبات رسانند، بویژه اگر امکان مشاهده عینی آن را فراهم سازند، نه تنها در حرکت علمی خود گامی برداشتهاند، بلکه بر مصادیق توجیه علمی اعجاز قرآن هم افزودهاند.
بوکای (ص 175) در همین زمینه مینویسد: «من در جستجوی این نیز بودهام که آیا در قرآن، اشاراتی به پدیدههایی که بشر قابلیت درکشان را دارد لیکن هنوز از سوی دانش نو تأئید نشده است وجود دارد؟ و فکر میکنم دریافته باشم که قرآن اشاراتی راجع به وجود سیاراتی شبیه زمین در جهان دارد (الطلاق/ 12). لازم به تذکر است که چندین دانشمند این امر را کاملاً مقرون به حقیقت تلقی میکنند، بدون اینکه معلومات جدید بتواند کمترین یقین را بیاورد لیکن رأیم بر این قرار گرفت که مطلب مزبور را با قید احتیاط تذکر دهم.اگر این بررسی را 30 سال پیش شروع کرده بودم، میبایستی واقعیت دیگری را که قرآن اعلام داشته، به آنچه در مورد نجوم گفته شد میافزودم و آن تسخیر فضا است. در آن موقع در نتیجه نخستین آزمایشهای موشک فضاپیما به نظر رسید شاید روزی بیاید که انسان واجد امکانات مادی لازم برای گریز از حول و حوش زمین شود و به تفحص در فضا بپردازد. آنگاه پی میبردند آیهای در قرآن وجود دارد (الرحمان/ 33) که پیشگویی میکند روزی بشر به چنین پیروزی دست خواهد یافت.این پیشگویی اینک تحقق یافته است».
.......
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکرها 5
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۱, ۰۲:۲۵ #9
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
.....
3ـ بررسی عینی توجیه علمی
3ـ1ـ نمونه ای از مصادیق، قرآن و پدیده گسترش کیهان
به عنوان یکی از مصادیق حالت چهارم میتوان شاهد تصریح قرآن به پدیده گسترش کیهان و دور شدن کهکشانها از یکدیگر بود به طوری که برای هیچ فرد منصف و بی طرفی جای کمترین شبه ای باقی نمی ماند.
قرآن در عبارتی کوتاه بدون هیچ تکلفی این نمود قطعی و مورد مشاهده علمی را گوشزد نموده است آنجا که میگوید:
والسماء بنیناها بأیید و انا لموسعون (الذاریات/ 47)(1)
به طوری که ملاحظه میشود برپایی آسمان را با فعل ماضی ذکر نموده اما برای بیان وسعت بخشیدن و گسترش آن نمیگوید:
«اوسعناها» و آن را به صورت کاری که در گذشته آغاز شده و پایان پذیرفته است،
یاد نمیکند بلکه میگوید: «و انا لموسعون» تا مفهوم حال استمراری از آن فهمیده شود، و در زمان حاضر نیز صادق باشد.
.....
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
-
تشکر
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۱, ۱۲:۲۵ #10
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۸
- نوشته
- 4,908
- مورد تشکر
- 20,031 پست
- حضور
- 57 روز 19 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 217
- آپلود
- 104
- گالری
-
16
.....3ـ2ـ اشارهای به فرضیه لفافه های بیانی در قرآن
با توجه به اینکه پدیده گسترش کیهان، یکی از جدیدترین نمودهای مورد مشاهده قرن حاضر است و قرآن در 1400 سال پیش خیلی بی سر و صدا آن را گوشزد نموده، آیا لزومی داشت آورنده قرآن که با چنین اطمینانی از آن یاد میکند اصراری بر تفهیم موضوع به اهل زمان خویش داشته باشد؟ مسلما نه زیرا اگر از منظور او دقیقا مطلع میشدند، هیچ ابزار آزمایش و تلسکوپ پیشرفتهای وجود نداشت که بتوان به یاری آن، حقانیت چنین نظریهای را ثابت نمود و تفسیر دقیق موضوع، نتیجه عکس به بار میآورد
یعنی کسانی که میگفتند: انه لمجنون (القلم/51) با استفاده از بیان آنچه در آن عصر قابل فهم یا اثبات نبوده، برای تبلیغ علیه او و افکارش دست به کار میشدند، از این رو چون این پیام خاص تعلقی به آنها ندارد، با استفاده از یک لفافه بیانی ذهن آنان را از این امر منصرف میسازد. یعنی به جای اینکه بگوید و نوسعها میگوید: و انا لموسعون تا معنای ثانوی «موسع» (1) یعنی «توانگر» مانع از توجه به موضوع وسعت یافتن و گسترش باشد و جلب توجه نداشته باشد.
جالب است که بر خلاف معمول کاشفان و نوابغ علم، چه در این مورد و چه در موارد دیگر،(2) آورنده قرآن نه تنها هیاهویی ندارد و جار و جنجالی برپا نمیکند تا بتواند آرای علمی خود را به اثبات برساند بلکه بنا به ضرورت، سرپوشی مناسب بر آن مینهد تا ذهن اهل زمان که هنوز آمادگی ندارد برآشفته نشود و هنگامی که شرایط فراهم گردد، پیشرفت علم از آن پرده بردارد و از این طریق حقانیت کتابش برای دانشمندان و نیز دیگران ثابت گردد.(3)البته همواره در چنین مواردی قرینهای مناسب برای تشخیص لفافه پیش بینی شده است. گاهی نیز تصور نادرست اهل زمان از یک پدیده علمی، قرآن را از استخدام لفافه ها بی نیاز نموده است از قبیل طرح موضوع حرکت طولی خورشید ضمن آیه سی و هشتم سوره یس که تا مدتی مدید حمل بر حرکتی میشد که به غلط برای خورشید قائل بودند.
.....
اين الفاطميون
مدعي گويد كه با يك گل نميگردد بهار
من گلي دارم كه عالم را گلستان ميكند
مینوی من مینای من پیدا و ناپیدای من
ای منجی گیتی بیامهدی بیا مهدی بیا
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری