-
۱۳۹۳/۱۲/۰۸, ۱۷:۲۴ #1شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 9,787
- مورد تشکر
- 61,025 پست
- حضور
- 178 روز 10 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
96
شيعه مذهب حق
ما شیعه ایم :
رسالتمان ... محمدی
ولایتمان ... علوی
عصمتمان ... فاطمی
سخاوتمان ... حسنی
عزتمان ... حسینی
غیرتمان ... عباسی
صبرمان ... زینبی
عبادتمان ... سجادی
شریعتمان ... باقری
مذهبمان ... جعفری
بردباریمان ... کاظمی
مهربانیمان ... رضوی
بخششمان ... تقوی
زیارتمان ... نقوی
نگاهمان ... عسکری
و
امیدمان .... مهدویست
مارا از چه می ترسانید !!!
ما به شیعه بودنمان افتخار می کنیم .
-
تشکرها 13
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۹, ۰۳:۵۸ #2شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 9,787
- مورد تشکر
- 61,025 پست
- حضور
- 178 روز 10 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
96
شیعه یعنی شرح منظوم طلب
از حجاز و کوفه تا شام و حلب
شیعه یعنی یک بیابان بیکسی
غربت صدساله بی دلواپسی
شیعه یعنی صد بیابان جستوجو
شیعه یعنی هجرت از من تا به او
شیعه یعنی وعدهای با نان جو
شیعه یعنی سابقون السابقون
شیعه یعنی یکتپش عصیان و خون
شیعه باید آبها را گل کند
خط سوم را به خون کامل کند
خط سوم، خط سرخ اولیاست
کربلا بارزترین منظور ماست
شیعه یعنی هفتخطی در جنون
شیعه طوفان میکند در کاف و نون
شیعه یعنی تشنة جام بلا
شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار
-
تشکرها 11
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۹, ۰۴:۵۳ #3
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۳
- نوشته
- 870
- مورد تشکر
- 5,068 پست
- حضور
- 24 روز 9 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بشنو از ني چون حکايت ميکند» / شيعه را در خون روايت ميکند
ني حديث آفرينش باز گفت / باز گفت اما به شرح راز گفت
دست حق تا خشت آدم را نهاد / بر دهانش نام خاتم را نهاد
نام احمد نام جمله انبياست / «چونکه صد آمد نود هم پيش ماست»
از مناره پنج نوبت پرخروش/ نام احمد با علي آيد به گوش
روز و شب گويم به آواي جلي / «اکفياني يا محمد يا علي»
کيستي اي حامي ختم رسل / اول و آخر تويي اي نفس کُل
موج هستي، کشتي و دريا تويي / حق تويي، پيدا و ناپيدا تويي
اي حضورت نقش در آيينهها / مهبط تنزيل شوقت سينهها
بيخود از خود در بيابان طلب / ميزنم بر خاک زانوي ادب
آفتاب اي آفتاب اي آفتاب / از نگاه بندگانت رخ متاب
دوش صحرا ميکشد آه مرا / نالههاي گاه و بيگاه مرا
نالههايم را به چاه انداختم / بادهايم را به راه انداختم
يا علي جان تا ز عشقت دم زدم / پرسه در شش گوشهي عالم زدم
از حضيض خاک تا اوج فلک / فاش ديدم سرّ الله معک
از فروغت ديدهي ادراک، چاک / وز فراقت عدل، مدفون زير خاک
حيدرا يک جلوه محتاج توام / دار بر پا کن که حلّاج توام
يک دو گام از خويشتن بيرون زنم / گام ديگر بر سر گردون زنم
گام بردارم ولي با ياد تو / سرنهم بر دامن اولاد تو
شيعه يعني شرح منظوم طلب / از حجاز و کوفه تا شام و حلب
شيعه يعني يک بيابان بيکسي / غربت صدساله بي دلواپسي
شيعه يعني صد بيابان جستوجو / شيعه يعني هجرت از من تا به او
شيعه يعني وعدهاي با نان جو / کشت صد آيينه تا فصل درو
شعيه يعني عدل و احسان و وقار / شيعه يعني انحناي ذوالفقار
شيعه يعني تندر آتشفروز / شيعه يعني زاهد شب، شير روز
شيعه يعني تيغ، تيغ موشکاف / شيعه يعني ذوالفقار بيغلاف
شيعه يعني عشقبازي باخدا / يک نيستان تکنوازي با خدا
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد به نام انسانیت...
-
تشکرها 11
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۹, ۰۶:۱۰ #4
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۳
- نوشته
- 870
- مورد تشکر
- 5,068 پست
- حضور
- 24 روز 9 ساعت 21 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
گشته ام در بين اشباح و رجال
کيست تا از مرگ من پروا کنديا به روي غربتم در وا کندآب مي جويم وليکن در سرابکوفه بازار است اين شهر خرابمي زنم بر گرد آتش بال بالتا بنوشم شعله مرگ حلال«مرگ» آغاز جهاني ديگر استعاشقان را مرگ جاني ديگر استآن که در خون عشق بازي مي کندتا قيامت سرفرازي مي کنداي خداوندان مُـلک عافيتواليان مسند اشرافيتمن يقين دارم مسلمان نيستيدچون ولي را تحت فرمان نيستيدمن در اين آشفته بازار شماپرده بر مي دارم از کار شمانصرت حق را چو باور داشتمبا علي دست از دهان برداشتمآه از تزوير خلق دلق پوشمردم گندم نماي جو فروشآه از اين، گرگهاي ميش خواروين همه مستغني درويش خوارياد دارم روزگار پيش رامردم نزديک دورانديش راهر که بارش بيش سر در پيش داشتيک گليم کهنه ده درويش داشتشيوه همسايگي در پيش بودنوش در کام همه بي نيش بودحرص مردم را اسير خويش کردخلق را يکباره نادرويش کردخلق دلواپس تراز ديروز خويشسرگردان از يأس هستي سوز خويشسينه ها در آتش تشويش هاهفت اقليم است و نادرويش هاموجهاي خسته سر درگميپس چه شد حال و هواي مردمياز چه رو مردم فريبي مي کنيدبا هم احساس غريبي مي کنيداي دل آشوبان زخوف و اضطرابچرخد از خون شما، هفت آسياباي شرارت پيشـِگان هرزه گرددر کجا بوديد هنگام نبرددر کجا بوديد وقتي جنگ بودعرصه بر شيران عالم تنگ بوداي کمند اندازها از پيش و پستوسن سرکش نگردد رام کسدام بر چينيد ما مرغ دليمماهي گرداب و دور از ساحليممابه صيد طور مولا رفته ايمدر پناه او به بالا رفته ايميوسف والا زکنعان دور کردچشم ظاهربين ما را کور کردليک چشم باطن ما را گشودهر چه را ديديم جز مولا نبودگفت فحشا در کجا آيد پديدگفتمش در کوچه هاي بي شهيدبي شهيدانند بي سوزو گدازبر سر سجاده هاي بي نمازبي شهيدان را غم ليلا کجاستسوز و اشک و آه و وايلا کجاستکوچه ما بوي مجنون مي دهدبوي اشک و آتش و خون مي دهدبوي مجنون مست مي سازد مرادر پي ليلي مي اندازد مرانام ليلي بردم، آرامم گريختهفت بندم بند بند از هم گسيختشيعيان فرهنگ عاشورا چه شدپرچم خون رنگ عاشورا چه شدکيست تا پرچم به دوش خون کشدشيعه را از خواب خوش بيرون کشدگفت مولا کل ارض کربلاشيعه يعني غربت و رنج و بلاشيعه بي درد زخم بي نمکبس کن اين يا لـَيتـَني کـُنتُ مَعَککربلا غوغاست، ساز و برگ کوظهر عاشوراست، شور مرگ کوکربلا گفتم کـَران را گوش نيستورنه از غم بلبلي خاموش نيستبلبلان چهچه ز ماتم مي زنندروز و شب از کربلا دم مي زنندهر نظر بر غنچه اي تر مي کننديادي از غوغاي اصغر مي کنندگفت بابا بي برادر مانده ايبي کس و بي يار و ياور مانده ايگر تو تنهايي بگو من کيستماصغرم اما نه اصغر نيستمخيز و اسماعيل را آماده کنسجده شکري بر اين سجاده کناي پدر حرف مرا در گوش گيرخيز و اين قنداقه در آغوش گيرخيز و با تعجيل مي دانم به بربر سر نعش شهيدانم ببرتشنه ام اما نه بر آب فراتآب مي خواهم ولي آب حياتآب در دست کمان دشمن استتير آن نامرد احياي من استآتش اقيانوس را آواز دادآخرين ققنوس را پرواز دادخون اصغر آسمان را سير کردخواب زينب را چه خوش تعبير کردآه زينب سر به محمل مي زندکاروان را زخم بر دل مي زنداي پرستار پرستوهاي منمرهم زخم تکاپوهاي مناي زبان صدق و تصديق صفااولين بيمار چشمت مصطفيعصمت زهرا، عزيز مرتضيدر تو جاري رستخيز مرتضيعصر عاشورا علم در دست توستکرسي و لوح و قلم در دست توستغنچه ها را گر چه پرپر کرده امکوله بارت را سبکتر کرده امظهر عاشورا که زير خنجرمدست بگشا سايه افشان بر سرمشيعه يعني امتزاج نار و نورشيعه يعني راس خونين در تنورشيعه يعني هفت وادي اضطرابشيعه يعني تشنگي در شط آبکيست اين ساقي که بي دست آمدستکز سبوي تيغ سر مست آمدستآب گفتم سينه ها بي تاب شدخيمه ها از آه و آتش آب شدآب گفتم تشنگي بيداد کردکودکم بي تاب شد فرياد کردبر زبانش شعله آه و عطششد زتير کين گلويش آبکشآفتاب از روي زين افتاده استمشک آبش بر زمين افتاده است
از مرگ نترسید از این بترسید که وقتی زنده اید چیزی درون شما بمیرد به نام انسانیت...
-
تشکرها 9
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۹, ۰۷:۱۰ #5
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 3,490
- مورد تشکر
- 13,637 پست
- حضور
- 48 روز 11 ساعت 19 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مذهب شیعه ، مذهب جعفری؟
پس از فشارهای شدید بنی امیه، در عهد امامت امام صادق(ع) بر اثر قیام ها و انقلاب هایی که در کشورهای اسلامی علیه بنی امیه بر پا شده بود و جنگ های خونینی که در نهایت منجر به سقوط خلافت بنی امیه گردید، نیز زمینه خوبی که امام باقر(ع) برای نشر حقایق و معارف اسلامی مهیا کرده بود، برای امام صادق(ع) امکانات بیشتری و محیط مناسب تری برای نشر تعالیم دینی پیدا شد.
آن حضرت تا اواخر زمان امامت خود که مصادف با آخر خلافت بنی امیه و اول خلافت بنی عباس بود ،از فرصت استفاده نمود و به نشر تعالیم دینی پرداخت و شخصیت های علمی بسیاری در فنون مختلف عقلی و نقلی مانند زراره، محمد بن مسلم، هشام بن حکم، جابر بن حیان و... پرورش داد.
در حوزه علمی امام ششم(ع)، چهار هزار نفر محدث و دانشمند شرکت می کردند که عده ای از بزرگان و رجال علمی اهل سنت نیز مانند «ابو حنیفه»، سفیان ثوری، قاضی سکونی، قاضی ابوالبختری و... افتخار شاگردی آن حضرت را پیدا کردند. بنیان مذهب شیعه از نظر اعتقادی و احکام فقهی در زمان امام صادق و توسط ایشان استوار گردید ؛ از این رو، عوامل ذیل را می توان برای این نامگذاری ذکر کرد:
1- مجال و زمینه مناسبی که سبب شد مجموعه عظیمی از معارف و تعالیم و احکام دینی در حوزه علمی امام صادق(ع) تبیین شود.
2- چهره شاخص و سرشناس و شناخته شده حضرت میان تمام فرقه ها و گروه های مسلمان.
3- با توجه به این که برخی از ائمه چهارگانه، شاگرد امام صادق(ع) و برخی شاگرد شاگردان آن حضرت بوده اند، پیروی شیعه از فقه و مذهب اهل بیت با نام «جعفری» نامی شناخته شده، در برابر مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت است.
4- علاوه بر این که عنوان «مذهب جعفری» شیعیان پیرو مکتب فقهی اهل بیت را از شیعه زیدیه( که از فقه اهل بیت پیروی نمی کنند )جدا می سازد.
فرصتی که در عصر امامت امام صادق(ع) به دست آمد ،در عصر امامان قبلی مهیا نشد.
برای آشنایی با نقش امامان قبل از امام صادق(ع) ر.ک: حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، رسول جعفریان.
-
تشکرها 11
-
۱۳۹۳/۱۲/۰۹, ۰۹:۱۵ #6
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۳
- نوشته
- 4,552
- مورد تشکر
- 19,817 پست
- حضور
- 131 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
امام جعفر صادق علیه السلام رئیس مذهب جعفری (شیعه ) در روز هفدهم ربیع الا ول سال هشتادو سه هجری قمری چشم به جهان گشود. پدرش امام محمد باقر علیه السلام و مادرش "ام فروه " دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر می باشد. کنیه ان حضرت ابو عبدالله و لقبش
صادق است. حضرت صادق علیه السلام تا سن دوازده سالگی معاصر جد گرامیش حضرت سجاد بود و مسلما "تر بیت اولیه او تحت نظر ان بزرگوار صورت گرفته و امام از خرمن دانش جدش خوشه چینی کرده است.
پس از رحلت امام چهارم مدت نوزده سال نیز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر علیه السلام زندگی کرد. و با این تر تیب سی و یک سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوارش که هر یک از انان در زمان خویش حجت خدا بودند و از منبع فیض کسب نور می نمودند گذرانید.
پس از در گذشت پدر بزرگوارش سی و چهار سال نیز دوره امامت او بود که در این مدت مکتب جعفری را پایه ریزی فرمود.
و موجب باز سازی و زنده نگهداشتن شریعت محمدی (ص) گردید.
دو نفر از خلفای عباسی ( سفاح و منصور ) نیز در زمان امام صادق علیه السلام مسند خلافت را تصاحب کردند. و نشان دادند که در بیداد و ستم بر امویان پیشی گرفته اند. چنانکه امام صادق علیه السلام در ده سال اخر عمر شریفشان در نا امنی و نا راحتی بیشتری بسر بردند. عصر امام صادق علیه السلام یکی از طوفانی ترین ادوار تاریخ اسلام است. که از یک سو اغتشاشها و انقلابها ی پیاپی گروه هایی
بویژ ه از طرف خونخواهان امام حسین علیه السلام رخ میداد . که انقلاب (ابو سلمه )در کوفه و ابو مسلم در خراسان از مهمترین انها بوده است.
دوره انتقال حکومت هزار ماهه بنی امیه به بنی عباس طو فانی ترین و پر هرج و مرج ترین دورانی بود . که زندگی امام صادق را فرا گرفته بود و از سوی دیگر عصر ان حضرت عصر برخورد مکتبها و ایده ئو لوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود.
و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن و پژ وهش پدید اورد . عصری که کوچکترین کم کاری یا عدم بیداری و تحرک پاسدار راستین اسلام یعنی امام صادق علیه السلام موجب نا بودی دین و پوسیدگی تعلیمات حیات بخش اسلام می شد.
امام جعفر صادق علیه السلام دامن همت به کمر زد و به احیا و بازسازی معارف اسلامی پرداخت و مکتب علمی عظیمی بوجود اورد. که محصول و بازده ان چهارهزار شاگرد متخصص (همانند هشام - محمد بن مسلم و ...) در رشته های گوناگون علوم بودند و اینان درسراسر
کشور پهناور اسلامی ان روز پخش شدند. تاسیس چنین مکتب فکری و این گونه نو سازی و احیا گری تعلیمات دینی و اسلامی سبب
شد که امام صادق علیه السلام به عنوان رئیس مذهب جعفری (تشیع )مشهور گردد.
لیکن طولی نکشید که بنی عباس پس از تحکیم پایه های حکومت و نفوذ خود همان شیوه ستم و فشار بنی امیه را پیش گرفتند. و حتی از انان هم گوی سبقت را ربودند.
امام صادق علیه السلام که همواره مبارزی نستوه و خستگی ناپذیر و انقلابی بنیادی در میدان فکر و عمل بوده کاری که امام حسین علیه السلام به صورت قیام خونین انجام داد .وی قیام خود را در لباس تدریس و تاسیس مکتب و انسان سازی انجام داد و جهادی راستین کرد.
زمان امام صادق علیه السلام در حقیقت عصر طلایی دانش و ترویج احکام و تربیت شاگردانی بود که هر یک مشعل نورانی علم را به گوشه و کنار بردند و در خود شناسی و خدا شناسی مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدایت مردم کوشیدند.
حضرت صادق علیه السلام بر اثر تو طئه های منصور عباسی در سال صدو چهل و هشت هجری مسموم و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد. عمر شریفش در این هنگام شصتو پنج سال بود . از جهت اینکه عمر بیشتری نصیب ایشان شده بود به شیخ الائمه موسوم است. " یا حق.
-
تشکرها 9
-
۱۳۹۳/۱۲/۱۰, ۰۸:۳۵ #7شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 9,787
- مورد تشکر
- 61,025 پست
- حضور
- 178 روز 10 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
96
-
تشکرها 11
-
۱۳۹۳/۱۲/۱۰, ۰۹:۱۸ #8
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 3,490
- مورد تشکر
- 13,637 پست
- حضور
- 48 روز 11 ساعت 19 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
مسلمان و شیعه ؟
اسلام در لغت به معنای تسلیم خداوند بودن است و در مرتبه ظاهر اعتقاد به یکتایی خداوند و نبوت پیامبر اسلام است . مسلمان به کسی گفته می شود که به دین اسلام معتقد است . حال یا پدر یا مادرش مسلمان بوده یا خود او شهادتین را بر زبان جاری کرده باشد .البته اسلام مراحل ومراتبی بالاتر نیز دارد که با ایمان ویقین مترادف است ولی مرحله اول آن اقرار زبانی است .
اما در مورد اینکه چرا باید مسلمان بود باید ابتدا پرسید: چرا باید دین داشت ؟ یعنی این که چه لزومی دارد به دین معتقد باشیم و اگر دین نداشته باشیم، چه میشود و چه اتفاقی میافتد، پاسخ این است :
چون دین راههای خوشبختی و سعادت را به انسان نشان میدهد و انسان هم طالب خوشبختی است، دین را میپذیرد.
به عبارت دیگر: هر انسانی خواهان سعادت و خوشبختی است، اما در بسیاری مواقع دچار خطا و اشتباه میشود و به همه چیزهایی که باعث نجات انسان و سعادت و خوشبختی او میشود، آگاهی ندارد.
دیدگاههای مختلف بشر در مسایل اخلاقی، خانوادگی، اقتصادی، فرهنگی و... یکی از نشانههای نارسایی فهم و دانش بشری است. در این مسیر فریب شیطان و نفس اماره و انسان را به بیراهه سوق دادن نیز باید افزود.
از طرف دیگر به دلیل عقل و فطرت، انسان به خدا معتقد میشود. او که عالِم به تمام اسرار وجود انسان است و راه سعادت و خوشبختی را میداند، زیرا انسان را آفریده و میداند راه خوشبختی او چیست و چه چیزهایی انسان را وسوسه و گمراه کرده، از راه سعادت باز میدارد، پس برای زندگی سعادتمندانه انسان در دنیا و آخرت، راهی را نشان داده و برنامهای راتنظیم کرده و از طریق پیامبران ابلاغ نموده است. برنامه زندگی و اعتقادات و باورهای صحیح، چیزی جز دین نمیباشد، پس انسان به آن نیاز دارد.
پس چون خود را دوست داریم و به سعادت و خوشبختی خویش علاقهمند و از شقاوت و بدبختی گریزانیم، باید دین خدا را بپذیریم و معتقد به آن باشیم و به احکام دینی پایبند باشیم، زیرا احکام و دستورها و قوانین و مقرّرات دینی در جهت تأمین سعادت انسان است. حرکت نکردن در جاده مستقیم دین الهی، مساوی با سقوط در منجلاب بدبختی است. قرآن میفرماید: "این قرآن به راهی که استوارترین راهها است هدایت میکند. و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است".(1)
نیز فرمود: ای کسانی که ایمان آوردهاید؟ دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخوانند که شما را حیات میبخشد".(2)
اما این که چرا بین ادیان الهی، اسلام را باید بپذیریم، البته نمی گوییم باید مسلمان بود بلکه باید به دنبال دین حق بود اما اینکه چرا دین اسلام را برگزیده ایم، علتش این است که دین اسلام، دین حق و کاملترین ادیان است.
توضیح این که: پیامبران یکی پس از دیگری برای هدایت انسان آمدهاند.بشر در تعلیمات انبیا مانند یک دانشآموز بود که او را از کلاس اوّل تا آخرین کلاس بالا برند، از این رو دین را تدریجاً و بر حسب استعداد جامعه انسانی عرضه نمودند، تا آن که بشر به مرتبهای رسید که استعداد دریافت دین کامل را پیدا کرد.
در این مرحله دین به صورت کامل و جامعِ سعادت دنیا و آخرت توسط حضرت محمد(ص) عرضه شد. چون به صورت کامل عرضه شد، همه مردم مکلّف گردیدند از دین اسلام پیروی کنند .برای اثبات این مساله مهم ترین راه ممکن بررسی دقیق ومقایسه ادیان آسمانی باهم است که به اعتقاد ما هر انسان منصفی با بررسی منصفانه به برتری دین اسلام ایمان خواهد آورد .
البته درون دین اسلام گرایش های متعدد مذهبی وجود دارد که ازمیان آنها مذهب شیعه بر حقاست چون امامت وسرپرستی امور دین و دنیای مسلمانان را در اختیار فردی معصوم وتعیین شده از جانب خدا می داند و براین اعتقاد به دلایل مختلف عقلی ونقلی وتاریخی استشهاد می کند .
پی نوشتها:
1. انفال (8) آیه 24.
2. اسرا (17) آیه 9.
-
تشکرها 9
-
۱۳۹۳/۱۲/۱۷, ۰۴:۵۲ #9شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 9,787
- مورد تشکر
- 61,025 پست
- حضور
- 178 روز 10 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
96
-
تشکرها 11
-
۱۳۹۴/۰۱/۰۴, ۰۷:۴۳ #10شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 9,787
- مورد تشکر
- 61,025 پست
- حضور
- 178 روز 10 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
96
سيد ابن طاووس(رضوان الله تعالى عليه)
« به راستى خداوند با دفن شبانه ومخفيانه فاطمه زهرا سلام الله عليها عيوب كسانى را كه موجب شدند آن حضرت برآنان خشم بگيرد، آشكار كرد وآنان را رسوا ساخت، هم او كه خشم او موافق با خشم خداوند جبار وشكوهمند شكوهمندان بود. با وصيت آن حضرت به اينكه شبانه دفن شود، ادعاى كسانى كه از اهل بيت پيامبر پيشى گرفتند، مبنى براينكه اهل بيت با آنان موافق هستند، باطل گرديد»
(اقبال الاعمال جلد2 صفحه 709)
-
تشکرها 8
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری