-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۱۹:۴۵ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
داستانی به نام ابوبکر
پیامبر خدا (ص) میفرمود:
«فاطمة بضعة منّی، فمن أغضبها أغضبنی؛»[1]
«فاطمه پاره تن من است. هر کس او را بیازارد مرا آزرده است.»
همچنین فرمود :
«خدا از خشم فاطمه خشمگین و از خشنودی او خشنود میگردد.»[2]
ولی در رفتاری که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) با حضرت زهرا(س) شد،
حرمت و حقوق ایشان رعایت نگردید و موجب رنجش و خشم شدید حضرت زهرا (س) شد، تا این که شخصاً به مسجد رفت و از پس پرده، در جمع مهاجرین و انصار، نطق آتشینی ایراد فرمود و خطاب به ابوبکر و عمر عرضه داشت:
«شما را به خدا سوگند میدهم، آیا از پیامبر نشنیدید که فرمود: خشنودی فاطمه من و خشم فاطمه خشم من است؛
پس هر کس فاطمه، دختر مرا، دوست بدارد همانا مرا دوست داشته و هر کس او را به خشم آورد مرا خشمگین ساخته است؟
هر دو گفتند: آری شنیدیم.
حضرت فرمود:
من خدا و فرشتگان او را گواه میگیرم که شما دو تن مرا خشمگین نمودید و مرا خشنود نساختید.
وقتی پیامبر(ص) را ببینم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد... به خدا قسم ای ابوبکر، در هر نمازی که میخوانم تو را نفرین خواهم کرد.»
پس از این سخنان، ابوبکر به گریه افتاد(؟!) و به مردم گفت: من به این بیعت نیازی ندارم، استعفای مرا قبول کنید[3]؛
اما او نه تنها استعفای خود را ارج ننهاد که بر مواضع خود سرسختانه ایستادگی کرد و نه تنها حکومت را رها نکرد و فدک و میراث زهرا(س) را پس نداد
که در آخر عُمر، حکومت را در دامان رفیقش عُمَر نهاد و او را نیز هم پیاله ظلم خویش گردانید!
******
[1]- صحیح بخاری، ح 3437؛ مسند احمد، ح 18154 و 18155؛ سنن ترمذی، ح 4936؛ کنزالعمال، ح34222 و... .
[2] - اسد الغابة، ج 7، ش 7183، ص 219؛ الاصابة، ج 4، ص 378 مکتبة المثنی – بغداد؛ کنزالعمال، ح 34238 و... .
[3] - الامة و السیاسة، ج 1، ص 31، اعیان الشیعه، ج 1، ص 318.
ویرایش توسط meshkaat : ۱۳۸۷/۰۶/۱۸ در ساعت ۱۹:۴۸
-
تشکرها 4
-
۱۳۸۷/۰۶/۱۸, ۱۹:۴۷ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 1,799
- مورد تشکر
- 3,021 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
18
بنام خدا
حاکم در المستدرک علی الصحیحین[1] این حدیث را که «هر کس فاطمه را بیازارد خدای را آزرده است» نقل کرده و آن را صحیح السند دانسته است.
بخاری نیز نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را بیازارد مرا آزرده است».
از طرفی در همان کتاب (صحیح بخاری) میخوانیم: «فاطمه بر ابوبکر خشم گرفت و بر این حال بود تا وفات کرد»؛[2]
******
[1] - ج 3، ص 154، دارالمعرفة.
[2] - تاریخ یعقوبی، ج 2، ایام ابی بکر، ص 127 و...
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۰۸:۴۶ #3
بحثی در مورد افسانه ی ساختگی شهادت زهرا(رض)
بعضی از سودجویانبه خاطر به دست آوردن نان و نوایی،به نشر اکاذیب و افسانه هایی درمورد شهادت فاطمه ذهن جوانان رامشوش کرده اند،پس باتوکل بر الله واستناد به منابع معتبر،بی بنیادی این افسانه را ثابت خواهیم کرد:
آنان می گویند:
خانه ی فاطمه رابه آتش کشید،وبرپهلوی مبارک آن معصومه ضربتی محکم وارد کرد که موجب سقط حمل شد و...
شیخ عبدالعزیزمحدث دهلوی(رح)درتحفه اینگونه پاسخ می دهد:
این قصه سراسر واهی وبهتان وافتراست وهیچ اصلی ندارد،لهذا اکثر امامیه به این قصه قایل نیستند ومی گویند:حضرت عمر(رض)قصد سوختن خانه ی زهرا راداشته است!اما آنرا عملی نکرد.
جواب:قصد و نیت جزوامور قلبی است که غیر از خدای متعال کسی دیگراز آن اطلاعی ندارد،واگر هدف ایشان از قصدکردن،تخویف وتهدید زبانی باشد وگفتن اینکه خانه راخواهم سوخت؛ حقیقتش این است که تهدید وتخویف برای کسانی بود که خانه ی زهرارا ملجاء وپناه هر خیانتکاری دانسته وبه آن حکم حرم مکه معظمه داده درآنجا جمع شدند ومنظورشان ایجاد فتنه وفساد وبرهم زدن خلافت خلیفه ی اول وبرگزاری مشورت های فتنه انگیز بود که خود حضرت زهرا(رض) نیز به این رفت وآمدها ئنشست وبرخاست ها راضی نبود،اما به سبب کمال حسن خلق بی پرده به آنان نمی گفت که به خانه ی من نیایید.
وقتی حضرت عمر(رض) به این فتنه پی برد آن جماعت راتهدید نمودکه خانه را برشما آتش می زنم! به کار بردن لفظ آتش زدن برای این تهدید مبنی بر استنباط دقیق از حدیث پیامبر(ص)است که آن حضرت نیز در مورد کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی کردند فرمود:
اگر این کارشان را ترک نکنند، من خانه ها رابرآنان آتش خواهم زد وچون حضرت ابوبکر(رض) نیز امام منصوب حضرت محمد(ص) برای نمازها می باشد، ترک اقتدا به چنین امامی وفاصله گرفتن از جماعت مسلمانان همین وعید را در پی دارد که دقیقا مشابه عملکرد پیامبر(ص)است.
در روز فتح مکه به اطلاع پیامبر(ص) رساندند:«ابن خطل»که یکی از شاعران کفار بود، وبارها با هجو پیامبر(ص) وتوهین به رسول خدا(ص) در اشعارش روی خود راسیاه کرده بود، به کعبه معظمه پناه برده وخود راپشت پرده های کعبه مخفی کرده بود، از رسول خدا(ص) سوال کردند که با او چه کار کنیم، آیا چون به کعبه پناه برده رهایش سازیم؟پیامبر(ص) فرمودند: اورا همانجا بکشید وامانش ندهید(چون مسلمان نشده است.)
وقتی چنین روسیاهانی در خانه ی خدا، کعبه معظمه پناه ندارند، چرا درخانه ی زهرا پناه داشته باشند؟! حضرت زهرا(رض)چرا از سزا دادن اشرار فساد پیشه مکدر گردد که «تخلفوا باخلاق الله»شیوه آن پاک طنیت بود. با وجود این از روی اخبار صحیحه ثابت است که حضرت زهرا(رض) نیز آنان را از این اجتماع در منزلش منع نموده است.
نکته ی دیگر اینکه قول حضرت عمر(رض) در اینجا بسیار کمتر از فعل حضرت علی(رض) است که چون بعد از شهادت حضرت عثمان(رض) خلافت به آن جناب رسید، عده ای به مخالفت او از مدینه خارج شده و به مکه نزد حضرت عایشه(رض) رفتند ونهایتا به خاطر خونخواهی حضرت عثمان(رض) در مقابل هم قرار گرفتند و حضرت علی(رض) آنان را کشتند، در حالی که در امان حضرت عایشه(رض) بودند. این نشان می دهد که در وقت ایجاد فتنه وشعله ور شدن جنگ وفساد، رعایت برخی مصالح کرده نمی شود، آن هم به خاطرامرمهمتر وضروری تر{تحفه اثنا عشریه: ج2، ص593-590}
افسانه ی شهادت حضرت زهرا(رض)
برخی آگاهانه یا ناآگاهانه شهادت حضرت زهرا(رض) را عنوان می نمایند، تا از این رهگذر مظلومیت اهل بیت پیامبر(ص) را به اثبات برسانند، غافل از آنکه جعل چنین داستانی، توهین به مقام شامخ حضرت علی(رض) وهتک حرمت خاندان پیامبر(ص) محسوب می گردد. درصورتی که بررسی روابط دوستانه حضرت علی(رض) وع وازدواج حضرت عمر(رض) با ام کلثوم، دختر گرامی حضرت علی(رض) ونام گذاری حضرت علی(رض) تعدادی از فرزندان خویش رابه نام های ابوبکر،عمر،عثمان ومشورتهای مهم حضرت عمر(رض) با حضرت علی(رض) در مورد امور خلافت، قضاوتها، احکام و.. نشانه ی همکاری صمیمانه و ارتباط دوستانه میان آن بزرگواران وبیانگر خلاف این ادعا است.
کدام عقل سلیم می پذیرد که حضرت علی(رض) دخترش رابه ازدواج قاتل همسرگرامیش، حضرت فاطمه(رض) درآوردورابطه ی دوستانه با او برقرار نماید!
نگرشی سطحی به روایات متضادحادثه شهادت حضرت فاطمه(رض) وتعصب نویسندگان، دلالت برجعل چنین داستان واهی وبی اساسی دارد.به همین دلیل شیخ محمد عزه دروزه، دانشمند معاصر اسلامی ، بیان چنین واقعه ای را نتیجه ی رقابتی می داند که پس از خلفای راشدین میان امویان وهاشمیان پدید آمده است ومی گوید:
«به احتمال قوی این روایات نتیجه تضاد ورقابتی است که پس از خلفای راشدین میان امویان وهاشمیان پدید آمده است وگرنه فاطمه وعلی (رض) با ایمانتر، منزه تروخردمند تر از آن بودند که برخلاف مصالح مسلمانان به پاخیزند و حضرت عمر(رض) بزرگتر وخویشتن دارتر از آن بود که به آتش زدن خانه ی حضرت فاطمه(رض) دست یابد.»{تاریخ العرب الاسلام:ص21}
همه میدانیم که در نقل روایت تاریخی یا حدیثی، ناقل اگر سندی داشته باشد مطلب رابا ذکر سند نقل میکند،در این صورت خواننده امکان می یابد که در صحت وسقم نقل، تحقیق کند واگر سند صحیح یافت بپذیرد واگر ناقل بدون ذکر سند وماخذ نقل نشده اعتماد نمی کنند. علکای حدیث چنین احادیثی را معتبر نمی شمارند.محققان اروپایینیز به نقلهای تاریخی بدون مدرک وماخذ اعتنایی نمی کنند وآن را غیرمعتبر می شمارند.حداکثر این است که می گویند: فلان شخص چنن نقلی در کتاب خود کرده، اما ماخذ و مدرک نشان نداده؛ یعنی اعتبار تاریخی ندارد.
نقل شهادت حضرت فاطمه(رض) هم ضعف سند دارد؛ زیرا فاقد سند و مدرک است، و هم ضعف بیانی دارد، زیرا به گونه ای بیان شده که نشان می دهد خود ناقلان هم به آن اعتماد ندارند. از این رو، من به نقد وبررسی روایات متعددی می پردازم که برخی از علمای تشیع به نقل آن پرداخته انددر حالی که محدثان و سیره نویسان در کتب خوی ذکری ازآن رابه میان نیاورده اند، که این امر خود دلالت بربی اساسی بودن آن دارد.
نخستین کسیکه به جعل داستان شهادت حضرت فاطمه(رض) پرداخت، ابراهیم بن یسار نظام(160-231هجری)رئیس فرقه نظامیه بود.
علامه ابئالفتح محمد بن عبدالکریم شهرستانی(متوفی 548هجری)در (الملل والنحل)می گوید:
«یازدهمین مورد از تفردات او،توهین به بزرگان صحابه بود...؛ وی داستانی دروغین جعل کرد وگفت:عمر در روز بیعت، شکم فاطمه را زد و او سقط جنین کرد وفریاد می زد:خانه ی فاطمه رابااکنان آن بسوزانید. درحالی که جز علی،فاطمه،حسن،حسین کسی دیگر در خانه نبود.»{الملل والنحل:ج1،ص17}
علامه ابن ابی الحدید معتزلی شیعی در«شرح نهج البلاغه»به نقد آراء وعقاید ابراهیم نظام پرداخته ودر این باره می گوید:
«اما آنچه او در موردحمله به خانه ی فاطمه ذکر کرده واینکه هیزم جمع نمودند تا آن رابسوزاند، خبر واحدی است که مورد توثیق وقابل استناد نیست نه در مورد صحابه ونه درمورد هیچ یک از مسلمانانی که عدالتش را به اثبات رسیده است.»{شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید: ج20، ص34}
همین داستان را احمدبن ابی یعقوب در«تاریخ یعقوبی»بدون ذکر سند به گونه ای دیگرنقل می کندومی گوید:
«ابوبکر وعمرخبریافتند که گروه مهاجران وانصار با علی بن ابی طالب درخانه ی فاطمه دختر پیامبر(ص) فراهم گشته اند، پس باگروهی آمدند وبه خانه هجوم آوردند وعلی بیرون آمد وشمشیری حمایل داشت،پس عمر با او برخورد وبا اوکشتی گرفت واورا برزمین زد وشمشیرش راشکست وبه خانه ریختند،آن گاه فاطمه بیرون آمد وگفت:به خداقسم بیرون روید اگرنه مویم رابرهنه می سازم ونزد خدا ناله وزاری می نمایم.پس بیرون رفتند وهرکه درخانه بود برفت وچند روزی بماندند.سپس یکی پس از دیگری بیعت کردند، لیکن علی جز پس از شش ماه وبه قولی چهل روز بیعت نکرد.»{تاریخ الیعقوبی: ج2، ص126}
روایت یعقوبی از آن جهت قابل توجهمی باشد که هیچ اشاره ای درآن درمورد آتش زدن خانه ی فاطمه وحمله به آن بانوی بزرگوار نشده، اما داستان نبرد حضرت علی(رض) و حضرت عمر(رض) به خاطر بیعت با حضرت ابوبکر(رض) با اخلاق کریمانه ی آن دو بزرگوار وبا مفهوم آیه ی «رحماء بینهم»کاملا ناسازگار است .حقیقت آن است که داستان مذکور بیشتر شبیه به افسانه ی نبرد رستم زال واسفندیار می ماند که فردوسی در «شاهنامه»آورده نه به حقیقتی مستند وتاریخی!
یکی دیگر از روایان این داستان، ابن قتیبه،عبدالله بن مسلم دینوری است که در کتاب «الامه والسیاسه» می گوید:
«ابوبکر درباره ی گروهی که از بیعت با اوخودداری کرده وپیرامون علی گرد آمده بودند، پرسید وعمر راپیش آنان فرستاد. عمر به خانه ی علی آمد وآنان را آواز داد ولی آنان بیرون نیامدند، پس عمر هیزم خواست وگفت:سوگند به آنکه جان عمر دردست اوست.اگر بیرون نیایید، خانه راباهرکه در آن است به آتش خواهم کشید به اوگفتند:اگر فاطمه درآنجا باشد چی؟گفت: حتی اگر او هم باشد.پس همه جزعلی بیرون آمدندو بیعت کردند.»{الامه والسیاسه:ج1، ص12}
برخی با استناداز کتاب «الامه والسیاسه»که به زعم آنان نویسنده آن ابن قتیبه دینوری که مسلک سنی داشته، سعی نموده اند تا از این طریق شهادت حضرت فاطمه(رض) رابه اثبات برسانند، درحالی که در این استناد دو اشکال وجود دارد...اول آنکه از روایت«الامامه والسیاسه»چنین برمی آید که حضرت عمر(رض) صرفا به تهدید بسنده نمود ومخالفان رانتقاعد ساخت تا بیعت نمایند ودر جهت سوزاندن خانه ی حضرت زهرا(رض) وحمله به آن بانوی گرامی هیچ گونه اقدامی ننمود....دوم آنکه کتاب«الامامه والسیاسه»تالیف ابن قتیبه دینوری نمی باشد وعلما در انتساب آن به ابن قتیبه دینوری تردید دارند.خیرالدین زرکلی در «الاعلام»می گوید: علمادر انتساب این کتاب به ابن قتیبه تردید دارند.{الاعلام قاموس التراجم:ج4، ص137}
در« دائرة المعارف الاسلامیه »نیز آمده است: «این کتاب رابه ابن قتیبه انتساب داده اند، درحالی که ده غوی------ترجیح می دهدکه منصف آن مردی مصری یا مغربی ومعاصر ابن قتبه بوده است.»{الشنتناوی، احمد،زکی خورشید،ابراهیم،دائرة المعارف الاسلامیه ج1، ص262، دارالمعرفه، بیروت.}
یکی دیگر از روایان این داستان ابومنصور،احمدبن علی طبرسی (متوفی 622هجری)می باشد وی در«الاحتجاج»می گوید:«عمر به عده ای از اطرافیانش دستور دادتاهیزم جمع نمایند، آنان هیزم ها را اطراف خانه نهادند ودرحالیکه علی،فاطمه،حسن،حسین درخانه بودند، عمرباصدای بلند گفت(تاعلی بشنود):به خداقسم!خارج شوید وباجانشین رسول خدا(ص) بیعت کنیدوگرنه خانه رابرشما آتش می زنم. سپس نزد ابوبکر آمد ومی ترسید که مبادا علی با شمشیرش خارج شود.آنگاهبه قنفذ گفت:«اگر خارج نشد به خانه اش داخل شو، اگرامتناع ورزید، خانه اش راآتش بزن.»قنفذ وهمراهانش بدون اجازه داخل خانه شدند، علی شتافت تا شمشیرش را بردار،اما آنان پیشی گرفتند وشمشیر علی رابرداشتندورگردن آن حضرت ریسمان سیاهی انداختند.فاطمه در مقابل درخانه ممانعت کرد،قنفذ تازیانه ای به بازوی فاطمه زد که براثر آن دستش ورم کرد،ابوبکر شخصی رانزد قنفذ فرستاد وگفت:فاطمه رابزن.قنفذ دررابرفاطمه فشار داد که براثر آن پهلویش شکسته شو سقط جنین کرد،فرزندی که درشکم داشت و پیامبر(ص) آن رامحسن نام گذاشته بود،شهید شد.»{الاحتجاج: ج1،ص83}
ملا محمدباقر مجلسی متوفی (1111هجری)اضافه بروقایع مذکور می گوید:«به روایتی دیگر مغیره بن شعبه باعمر برشکم مبارکش زد وفرزند اورا شهید کرد،پس حضرت علی(رض) رابه مسجد کشیدند،آن جفاکاران ازپی او رفتند وهیچ یک او رایاری نمی کرد،سلمان وابوذر ومقداد وعمار وبرید، فریاد می زدند ومی گفتند:چه زود خیانت کردید با رسول خدا وکینه های سینه های خود راظاهر کردید وانتقام آن حضرت را از اهل بیت او کشیدند.»{جلاء العیون: ص144}
این افسانه نه با استعجاب ونه بدون استعجاب، به دلیل آنکه یک روایت تاریخی بدون ذکر سند وماخذ ومدرک است، به هیچ وجه قابل قبول نیست به ویژه آنکه طبرسی بعد از ششصد سال ومجلسی به تبعیت از وی پس از هزار واندی سال این نقل بی سند وماخذ را درکتابهایشان مطرح نموده اند.باور کردن چنین مطلبی که حضرت فاطمه(رض) مورد ضرب و شتم قرارگیرد وعل وسایر صحابه اعم از مهاجرین وانصار، هیچ گونه واکنشی از خود نشان ندهند، بسیار بعید وغیرمتحمل می نماید.چگونه امکان پذیر است که حضرت علی(رض) با شجاعت وتوانیی که از خود درجنگ خیبر نشان داده وبه تنهایی در جنگ خندق«عمروبن عبدود»بزرگترین قهرمان عرب را از پای درآورده، درخانه حضور داشته باشد وهمسر گرامی او مورد اهانت قرارگیرد تا آنجاکه پهلوی مبارکش بشکندوسقط جنین نماید؟!وعل به خاطر حفظ وحدت اسلامی هیچ گونه واکنشی از خود نشان ندهد؛ اگر واقعا وحدت اسلامی تا این حد اهمیت داشته باشد نباید شیعیان علی با نقل چنین واقعه ای شیرازه ی وحدت اسلامی را ازهم بگسلانند؛ که درآن صورت خلاف راه حضرت علی(رض) نیز مورد تعرض قرارگیرد وبازور وسرنیزه به مسجد برده شود .وطرفداران ودلباختگان اوهمانند:سلمان،ابوذر،مقدا ،عمار،بریده نظاره گر این صحنه باشند! وهیچ گونه اقدامی ننمایند، بدون تردید نقل وسرهم کردن چنین داستانی از روی تعصب وبه طرفداری از تشیع بوده است،چنان که دکتر سیدمحمدتقی آیت الهی شیعی در این مورد می گوید:«مولفین بعدی، مانند مسعودی وحتی سیوطی درآثاری که به موضوع خلافت اختصاص داده اند تا آنجا که می دانیم،مطلب اساسی مهمی درباره ی واقعه نمی افزایند،بعد آثارشیعی توسط مولفینی چون طبرسی ومجلسی که عمدتا دارای طبیعت جدلی هستند واخباری به طرفداری از تشیع، وفاقد ارزش تاریخی را می دهند، به وجود آمد.به منظور بازسازی وقایع سقیفه،بهترین روش این است که ابن اسحاق راکه نه تنها قدیمی ترین نویسنده، بلکه همچنین آثارش از طریق ابن هشام به ما رسیده است،اساس کار بگیریم.»{تشیع درمسیرتاریخ،ص57}
پروفسورویلفردمادلونگ اسلام شناس معاصر آلمانی در مورد روایات سقیفه ی بنی ساعده می گوید:«روایتهای جداگانه ای نقل شده درباره ی اعمال زور علیه حضرت علی(رض) وبنی هاشم که مطابق نقل زهری آنها به اتفاق آراء به مدت شش ماه با بیعت(با حضرت ابوبکر(رض) )مخالفت میکردند، اما احتمالا این روایات مورد اتفاق همه نیست. حضرت ابوبکر(رض) بدون تردید تا بدان حد هوشیار بود که حضرت عمر(رض) را ازاعمال زور علیه آنها(بنی هاشم)بازدارد؛ واوخوب می دانست که استفاده از زور حس همبستگی بین اکثریت عبدمناف راحتما تحریک خواهد کرد، درحالی که اوخوشنودی آنها (عبدمناف)رامی خواست.سیاست او(حضرت ابوبکر(رض) )تا حد ممکن این بود که بنی هاشم را منزوی کند.این سخن حضرت عایشه(رض)، که شخصیتهای برجسته سخن گفتن با حضرت علی(رض) راترک کردندتا وقتی که اوبه اشتباه خود اقرار وتعهد کرد که با حضرت ابوبکر(رض) بیعت کند قابل ملاحظه میباشد.»{جانشینی حضرت محمد:ص68،ترجمه احمدنمایی، جوادقاسمی،محمدجوادمهدی، حمیدرضا ضابط}وابن ابی الحدید، مجموعه ی چنین داستانهایی را افسانه ای بیش نمی داند ودر«شرح نهج البلاغه»می گوید:«کارهای زشت وناپسندی را که شیعه بازگو می کنند، ازقبیل:فرستادن قنفذ به خانه ی حضرت زهرا(رض) واینکه قنفذ اوراباتازیانه زد وبازوی آن بانوی بزرگوار ورم کرد، واثرش تا موت اوباقی ماند. حضرت عمر(رض) اورا میان در ودیوار فشارداد،واوفریاد برآورد:ای پدرم،ای رسول خدا!وآن گاه سقط جنین کرد. وبرگردن حضرت علی(رض) ریسمانی انداختندواورا می کشیدند وفاطمه پشت سر اوفریاد می زدواویلاه می کرد، وفرزندانشان حسن وحسین با آنان می گریستند، وپس از آنکه حضرت علی(رض) رااحضار کردند، ازاوخواستند تا بیعت کند،اما امتناع ورزید،آنان حضرت علی(رض) رابه قتل تهدید نمودندآن گاه حضرت علی(رض) فرمود:آیا شما بنده خداوند وبرادر رسولخدارا می کشید؟آنان گفتند: اینکه بنده ی خداوند هستی قبول داریم، اما برادری تو ورسول خدا رانمی پذیریم.عل بزرگان آنان رابه نفاق متهم نمود وپیمان خیانت آنان را که ارداه داشتند که در شب عقبه شتر رسول خدا(ص) رافراری دهند ، نوشت.»
ابن ابی الحدید در ادامه می گوید: همه ی اینها نزد ما بی اساس هستند وهیچ کسی آنها را تایید نمی کند محدثان نه آنها را روایت کرده اند ونه اطلاعی در مورد آنها دارند ان گونه داستانها را فقط شیعیان {شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید ،ج2،ص60}نقل می نمایند.{افسانه ی شهادت حضرت فاطمه(رض) عبدالعزیزنعمانی، ندای اسلام شماره سوم، سال اول}
منبع.http://www.2858.blogfa.com/post-46.aspx
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۰۸:۴۷ #4
شیعه علی بی غیرت را دوست دارد یا علی باغیرت؟
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۰:۱۶ #5
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام
چند سوال؟
بعد از وفات پیامبر چه غوغایی به پا بوده که دختر پیامبر را در خفا به خاک سپردند؟
یک سوال دیگه دارم چی شد که تا سالها قبر فاتح خیبر در خفا بود؟ غیرت امام حسین و امام حسن کجا رفته بود تا اجازه بدند قبر پدرشون مخفی باشه؟!
شیعه را نمی دونم!
اما یک انسان با غیرت دینی علیی (ع) را دوست داره که تمام زندگیش را فدای خدا میکنه و فنای در راه الله باشه.
ما هم همیشه با خود میگوییم ای کاش تمام اینها افسانه بود...
یا حق
ویرایش توسط طیب : ۱۳۸۷/۰۷/۱۹ در ساعت ۱۰:۲۲
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۰:۳۳ #6
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
آقای قزوینیمضمون حرفشون)
اسلام آوردن در اسلام (گفتن کلمه لا اله الا الله ) اجباری نیست (لا اکراه فی الدین) اون وقت چرا حضرت عمر (رض) !!!! باید علی را مجبور به بیعت میکرد و او را تهدید میکرد!؟؟!
و از اون طرف یک سری افراد هستند که که هیچگاه بیعت نکردند ولی عمر آنها را تهدید(طبق گفته شما) به سوزاندن خانه شان نکرد.
عجب! عجب!
ای کاش همه این حرفها افسانه بود!
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۰:۴۱ #7
با سلام
جناب فیلسوف در خصوص ماجرای شهادت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها موارد روایی و استدلالی بسیاری نیز برای شیعه وجودارد که ان شالله در جای خود و در پستهای آتی ارائه خواهند شد اما برای تکمیل استدلال هایتان لطفا بفرمایید در صورتی که این روایات و تاریخ مورد استناد شیعه را جعلی می دانید و معتقدید که :
بررسی روابط دوستانه حضرت علی(رض) وع[عمر] ...ومشورتهای مهم حضرت عمر(رض) با حضرت علی(رض) در مورد امور خلافت، قضاوتها، احکام و.. نشانه ی همکاری صمیمانه و ارتباط دوستانه میان آن بزرگواران وبیانگر خلاف این ادعا است
بفرمایید آیا معتقد هستید که یگانه دختر نبی مکرم (ص) اسلام را شبانه و مخفیانه دفن کردند ؟ آیا معتقد هستید که همسر آن حضرت (س) یعنی امیرالمومنین علی(ع) ایشان را تدفین نمودند ؟ در صورتی که این روابط دوستانه بوده پس تجهیز و تدفین شبانه توسط حضرت امیر (ع) چرا ؟ و اگر می فرمایید که بنا به وصیت آن بانوی یگانه (س) بوده است لطفا توضیح بفرمایید ، فاطمه ای(س) که کفو علی (ع) چرا باید چنین وصیتی بفرمایند ؟ حتما می دانید مفاد وصیت و سفارش و تاکید آنحضرت در مورد کسانی که در تدفین ایشان(س) حضور نداشته باشند چیست ؟
با تشکر
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّالَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِعَظِيمٌ
وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ
آنگاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مىگرفتيد و با زبانهاى خود چيزىرا كه بدان علم نداشتيد مىگفتيد و مىپنداشتيد كه كارى سهل و ساده است بااينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود
و [گر نه] چرا وقتى آن را شنيديد نگفتيد براى ما سزاوار نيست كه در اين [موضوع] سخن گوييم [خداوندا] تو منزهى اين بهتانى بزرگ است
سوره نور آيات 16 و 17
حضرت زهرا (س) :
کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ برترین مصلحت را به سویش فرو خواهد فرستاد.:salavat(10):رسول اکرم(ص):الحیاءحسن و لکن فی النساءأحسن؛حیا خوب است ولی برای زنان خوب تر است.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۰:۴۷ #8
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
این اولین بارست که من از چه از سنی و چه از شیعه میشنوم که خلیفه اول را حضرت محمد(صلی الله علیه و آله ) منصوب کردند! تا جایی که من میدونم آنها اعتقاد به انتخابات داشتند نه انتصابات.
حال من یک سوال دارم از برادرهای سنیم:
از آیت الله ناصریمضمون حرفشون)
شما ها میگین که باید خلیفه انتخاب بشه نه انتصاب و برای همین خلیفه اول انتصاب شد و امامت علی را قبول نکردند.
خیلی خوب ما هم قبول میکنیم!!!
اگر انتخابی است پس چرا خلیفه اول خلیفه دوم را نصب کرد.
تکلیف ما را روشن کنید انتخابی است یا انتصابی؟
آیا پیامبر حتی به اندازه خلیفه بعد از خودش دلش به حال امتش نسوخته بود!؟
از آقای قرائتیمضمون حرفشون)
خیلی خوب مگر نمی گویید که انتخابی است ما هم قبول میکنیم!! پس لطفا امام زمان (عج) را انتخاب کنید!
ای کاش افسانه بود! ای کاش!
ویرایش توسط طیب : ۱۳۸۷/۰۷/۱۹ در ساعت ۱۰:۵۵
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۱:۰۶ #9
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,758
- مورد تشکر
- 3,252 پست
- حضور
- 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 7
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
پس شما هم قبول دارید که فاطمه و علی با ایمانتر منزه تر و خردمندتر از آن بودند که بر خلاف مصالح مسلمانان به پا خیزند. و خود شما هم قبول دارید که تا بیش از ۶ ماه بیعت نکردند و در نهایت مجبور شدند و تهدید (به قول شما) شدند و خانه شان را به آتش (به قول احادیثی که حتی در کتب شما هم هست!) کشیدند. تا بیعت کردند. کدام انسان بی خردی پیدا میشود که بگوید این بیعت از روی رضا بوده. آیا یک نفر با شما به اینگونه بیعت کند آن را بیعت میدانید!
عجب! عجب!
ای کاش افسانه بود! ای کاش!
ویرایش توسط طیب : ۱۳۸۷/۰۷/۱۹ در ساعت ۱۱:۳۷
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۹, ۱۲:۰۷ #10
من شنیدم این حرمی که شما میرین زیارتش مال علی نیست جنازه علی رو با تابوتش موقع حمل دزدیدن معلوم هم نیست علی کجا خاک شده است.
درود بر علی ابن ابی طالب.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری