صفحه 1 از 3 123 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: انسان خدا را آفرید یا خدا انسان را؟!

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    611
    مورد تشکر
    866 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    انسان خدا را آفرید یا خدا انسان را؟!




    درود بر پویندگان حقیقت
    مولا:حق را بگویید هر چند به ضرر شما باشد
    اولا قبل از شروع هر بحثی امیدوارم کسی موضوع تاپیک را کفر امیز تلقی نکند :Sokhan:
    دوم اینکه امیدوارم دوستان با استناد به منابع تاریخی وارد این مبحث شوند.
    سوم اینکه:اگر اشخاصی فکر میکنند که وارد این مبحث شوند و یا با مطالعه آن انحرافی در عقایدشان
    پیش می اید وارد نشوند چون فکر میکنم اگر کسی در عقیده اش در مورد خدا میخواهد راسخ شود باید
    نظریات این تاپیک را دقیق و همه پست ها را مطالعه کند.

    اما انچه که مورد بحث قرار خواهد گرفت
    این است که انسان فیزیکی میتواند متافیزیک را خلق کند مغز انسان همچون یک پازل عمل میکند
    این انسان است که میتواند نقاشی خلق کند که شاید منظره اش وجود خارجی نداشته باشد.

    شما میتوانید در ذهنتان یک شیر را متصور شوید که سر شیر یک فیل باشد در ذهنتان ترسیم کردید
    چشمانتان را بستید و ان را تجسم کردید.
    اما ایا واقعا همچین شیری با سر فیل وجود دارد؟
    با چشمان میبینیم و بعد مغزمان در کسرهای بسیار کوچکی از ثانیه انرا تجسم میکند.
    آیا واقعا عکس این حقیقت نمیتواند بروز کند
    مغز تجزیه تحلیل کند و بعد در پشت شبکیه چشم تصویر ساخته شود؟
    اگر پای صحبت قدیمیها بنشینید صحبت از موجودی متافیزیک میکنند مانند جن اما یا حکایت دیگران را نقل میکنند
    یا خودشان مانده اند که خیال کردند که دیدند یا واقعا دیدند؟
    به همین منظور هیچکدام تصویر درستی از این موجود ندارند!
    بر میگردیم به انسان در گذشته؟
    خلق خدا در ذهنشان:
    خدای دریا
    خدای اسمان
    خدای کویر
    خدای آمونو........................................ ........
    جنگ خدایان و طوفان براثر جنگ خدایان
    رعد و برق بر اثر خشم خدایان
    برای نمونه دقت بفرمائید:
    سرزمین پهناور شد مردمان بیشمار شدند
    زمین همچون نر گاوی وحشی نعره کشید
    انلیل غوغای انان راشنید
    یه خدایان بزرگ گفت
    غوغای انسان ناراحت کننده شده است
    برگرفته شده از یکی از الواح مکشوفه تمدن بین النهرین و حماسه های اکدی..از موزه
    این فرهنگ مربوط به هزاره سوم تا چهارم قبل از میلاد میباشد
    اول اینکه از این الواح بسیار زیاد است و جالب اینکه عبادات انها خیلی شبیه به عبادتهای امروزی است
    دوم اینکه
    از شما میپرسم چون اینجا در لوح سه هزار سال پیش قبل از میلاد مسیح اشاره به زمین بعنوان گاو نر
    شده پس بگوییم چه جالب! انها میدانستند زمین درحال حرکت است چون گاو حرکت میکند.
    برایتان وجوه تشابه را مینویسم
    اما بارزش تراشیدن موهای کاهنان بوده حالا چرایش بماند اما امروز هم در خیلی از مراسم مذهبی سرشان را می تراشند.
    مدیر محترم:
    به نظر شما آیا این بحث ادامه پیدا کند مفید خواهد بود ؟


  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت اسفند ۱۳۸۵
    نوشته
    1,799
    مورد تشکر
    3,021 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    18



    نقل قول نوشته اصلی توسط غریبه نمایش پست
    درود بر پویندگان حقیقت
    نقل قول نوشته اصلی توسط غریبه نمایش پست
    مولا:حق را بگویید هر چند به ضرر شما باشد
    اولا قبل از شروع هر بحثی امیدوارم کسی موضوع تاپیک را کفر امیز تلقی نکند :sokhan:
    دوم اینکه امیدوارم دوستان با استناد به منابع تاریخی وارد این مبحث شوند.
    سوم اینکه:اگر اشخاصی فکر میکنند که وارد این مبحث شوند و یا با مطالعه آن انحرافی در عقایدشان
    پیش می اید وارد نشوند چون فکر میکنم اگر کسی در عقیده اش در مورد خدا میخواهد راسخ شود باید
    نظریات این تاپیک را دقیق و همه پست ها را مطالعه کند.

    اما انچه که مورد بحث قرار خواهد گرفت
    این است که انسان فیزیکی میتواند متافیزیک را خلق کند مغز انسان همچون یک پازل عمل میکند
    این انسان است که میتواند نقاشی خلق کند که شاید منظره اش وجود خارجی نداشته باشد.

    شما میتوانید در ذهنتان یک شیر را متصور شوید که سر شیر یک فیل باشد در ذهنتان ترسیم کردید
    چشمانتان را بستید و ان را تجسم کردید.
    اما ایا واقعا همچین شیری با سر فیل وجود دارد؟
    با چشمان میبینیم و بعد مغزمان در کسرهای بسیار کوچکی از ثانیه انرا تجسم میکند.
    آیا واقعا عکس این حقیقت نمیتواند بروز کند
    مغز تجزیه تحلیل کند و بعد در پشت شبکیه چشم تصویر ساخته شود؟
    اگر پای صحبت قدیمیها بنشینید صحبت از موجودی متافیزیک میکنند مانند جن اما یا حکایت دیگران را نقل میکنند
    یا خودشان مانده اند که خیال کردند که دیدند یا واقعا دیدند؟
    به همین منظور هیچکدام تصویر درستی از این موجود ندارند!
    بر میگردیم به انسان در گذشته؟
    خلق خدا در ذهنشان:
    خدای دریا
    خدای اسمان
    خدای کویر
    خدای آمونو........................................ ........
    جنگ خدایان و طوفان براثر جنگ خدایان
    رعد و برق بر اثر خشم خدایان
    برای نمونه دقت بفرمائید:
    سرزمین پهناور شد مردمان بیشمار شدند
    زمین همچون نر گاوی وحشی نعره کشید
    انلیل غوغای انان راشنید
    یه خدایان بزرگ گفت
    غوغای انسان ناراحت کننده شده است
    برگرفته شده از یکی از الواح مکشوفه تمدن بین النهرین و حماسه های اکدی..از موزه
    این فرهنگ مربوط به هزاره سوم تا چهارم قبل از میلاد میباشد
    اول اینکه از این الواح بسیار زیاد است و جالب اینکه عبادات انها خیلی شبیه به عبادتهای امروزی است
    دوم اینکه
    از شما میپرسم چون اینجا در لوح سه هزار سال پیش قبل از میلاد مسیح اشاره به زمین بعنوان گاو نر
    شده پس بگوییم چه جالب! انها میدانستند زمین درحال حرکت است چون گاو حرکت میکند.
    برایتان وجوه تشابه را مینویسم
    اما بارزش تراشیدن موهای کاهنان بوده حالا چرایش بماند اما امروز هم در خیلی از مراسم مذهبی سرشان را می تراشند.
    مدیر محترم:
    به نظر شما آیا این بحث ادامه پیدا کند مفید خواهد بود ؟

    بنام خدا
    سلام جناب غریبه گرامی
    لطفا خیلی صریح و روشن نظرات خودتان را بیان فرمائید.عنوان تاپیک با متن تاپیک تان با هم سازگار نیستند.لطفا خیلی خلاصه و صریح سوال یا سوالات خود را عنوان نمائید.تا ان شاء الله به نتیجه ای مفید برسیم.



  3. تشکرها 2


  4. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۶
    نوشته
    1,183
    مورد تشکر
    1,666 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    در مورد انتزاعیات باید گفت : گاهی اوقات یک مساله ای انتزاع کامل ذهن است و هیچ اثر و بروزی در خارج از ذهن ندارد مثل :
    همان مثال شیر و فیل که انتزاع ذهن است ، نه وجود خارجی دارد و نه اثری دارد که بتوانیم از آن اثر پی به وجود او ببریم
    خلط میان انتزاعیات محض و برداشتهای نادرست و انتزاعی از یک حقیقت و وجود واقعی ، آغاز شکل گیری شبهات در زمینه بحث های وجود و عدم است
    بسیاری از مطالبی که شما در پست بالا فرمودید از همین نوع است
    مثلا: وجود شیر و فیل که یک وجود انتزاعی و ذهنی است با برداشتهای عامیانه
    یا مانند تعجب از تشبیه حرکت گاو و علم به حرکت زمین
    یا تشابه تراشیدن موهای سر کاهنان و تراشیدن سر در مراسم مذهبی .
    بنابراین باید بین انتزاعیات محض و برداشتهای انتزاعی از یک حقیقت واقعی تفاوت قائل شد .
    مهدیا کعبه شد از تاب تو بی تاب بتاب


  5. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۸۶
    نوشته
    1,957
    مورد تشکر
    3,494 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    28
    آپلود
    0
    گالری
    0



    با درود جناب غريبه..
    لطفا اگر ممكنه بصورت مشخص بفرماييد :سوال يا اشكال شما درباره خدا چيست؟
    همانطوريكه سارا خانم گرامي فرمودند : بين خلق موجودات و خداي ذهني توسط انسان با خلق موجودات واقعي توسط خدا ميستيك شده!!
    ميتونيد در يك جمله ابهام يا اشكالاتون را بنويسيد.
    ویرایش توسط hoseintabar : ۱۳۸۷/۰۶/۲۴ در ساعت ۰۹:۳۰
    الهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد

  6. تشکر


  7. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    611
    مورد تشکر
    866 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    خدایان1




    با تشکر از کاربران گرامی
    .
    در اولین جوابیه پست باید عرض کنم موضع کاملا مشخصه گاهی اوقات خیلی چیزها در یک خط خلاصه نمیشود
    و باید مقدم چینی شود و مقدمه مطروحه بنده بسیار واضح است و جای هیچ شبهه ای نیست
    سعی میکنم وارد برخی واژه ها نشوم و کلا مخالف اینم که وقتی میشود راحت صحبت کرد چرا وارد مقوله خسته کننده برخی مسایل فسیل شده فلسفی بگردیم.
    در مورد بحث متافیزیک
    و جوابیه یکی دوستان در مورد مثال بنده در مورد پلنگی با سر فیل چه کسی میخواهد ثابت کند این یک متافیزیک
    نیست؟ من اماده هستم
    اگر انچه در ذهن شخص در مورد مثال امده از جنس فیزیک است دلیلتان چیست و اگر از جنس متافیزیک که خوب
    بحثی نداریم چون نظر بنده همین است.
    من فقط یک مثال متافیزیکی زدم که جنبه فیزیکی و وجود فیزیکی ندارد ایا این جمله اشتباه است؟
    و اما اینکه خیلی خلاصه وارد بحث شویم:
    ایا خدای که از گذشته در ذهن بشر بوده و گاهی بصورت ماه گاهی ستاره و گاهی خورشید و ......
    ساخته یا متصور شده وبا پیشرفت علم بشر نقض شده خدا نبوده
    بتها تصورات ساختگی از بشر بوده که انسان خدای خود را اینچنین متصور بوده نه اینکه واقعا همان فیزیک
    بت قابل ستایش بوده
    ترسیم انسان به دست خویش از خدای خویش در ذهن ساخته با گل و لای و سنگ تجسم کرده و بعدهم پرستش
    ما هم سنگ قبر میتراشیم با مدلهای مختلف و بر مزار میرویم اکثرا ضرباتی با سنگ به قبر میزنند نه اینکه بخواهند مرده را صدا کنند ارتباطی ساخه شده در ذهن با روح مرده.
    خلاصه اینکه با علم بشر ثابت شد اگر خدای باشد نه ماه نه ستاره نه خورشید نه کهکشان و نه بت و...
    هیچکدام نمیتوانسند خدای بشر باشند.
    سبک پرستش مدرن شد:
    خدای تجسم ناپذیر است و جسم پذیری برای خدا شرک است.
    در عوض این خدا را داریم.
    رحیم-مومن-مهیمن-ودود-صمد-جبار-.................................................. ...
    هزاران صفت برای خدا:
    صفت و موصوف
    سوال نهایی:
    از کجا معلوم که صفات ثبوتیه و سلبیه تراشیده ذهن انسان نباشد
    ان خداهای قدیم را ذهن انسان آفرید اما اصلاح کرد تا به اینجا رسید
    علم بشر در راه پیشرفت است از کجا معلوم در اینده خدایی متصور شود با صفاتی دیگر؟
    این خدا ساخته ذهن بشر است؟


  8. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    1,002
    مورد تشکر
    1,397 پست
    حضور
    12 ساعت 25 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    1
    گالری
    0



    انسان خدا را آفرید یا خدا انسان را؟!
    بزودی براهین باز تعریف شده همراه پاسخ به اشکالات مطرح شده توسط متفکر معاصر نرمن گیسلر رو مطرح خواهیم کرد :
    محکم تربن دلیل براینکه انسانها براستی واقعیت حالت محدود خودشان را تجربه کرده اند اینست که انها چه خداشناس چه همه خدایی و چه ملحد باشند همه عمر خود درگیر یک تلاش سخت هستند تا بر محدودیت وجود متناهی شان غلبه کنند...اگر تناهی غیر واقعی و موهوم بود پس حتی معتقد به همه خدایی باید بپذیرد که ان مطلب خود کلی ترین و مبرم ترین مشکل ترین و اشکار ترین مانع واقعی در زندگی او برای غلبه بر آنست همینطور ملحد نیز میپذیرد که همه انسانها مشتاق تعالی یافتن از شرایط متناهی شان هستند . سارتر گفته طرح و برنامه انسان اینست که خدا شود . در بیانی ملایم تر انسان اشتیاق بنیادین و فطری به تعالی بخشیدن بخود دارد . راههای زیادی برای تعالی یافتن وجود دارد اما این حقیقت که انسانها در جستجوی تعالی یافتن در یک مسیر یا مسیر دیگر خواه کافی یا ناکافی هستند استدلالی کافی است براینکه انها واقعیت متناهی شان وقوف دارند اشلایر ماخر گفته که همه انسانها یک "" احساس وابستگی مطلق دارند "" حتی فروید نیز اینرا میپذیرد . اگوستین گفته که همه انسانها نحتاج خداوند هستند .(قران: اگاه باشید ای مردم که شمایید که به خداوند نیازمندید و اوست بی نیاز فرزانه) حتی سارتر میپذیرد که براستی چنین است . هایدگر انسان را به عنوان dasein، وجود در انجا یا جهش یکباره در وجود thrust-one میداند

    وقتی نوعی استعداد بالقوه در همه انسانها برای استعلا هست که تمام معتقدین و ملحدین بزرگ از فویر باخ تا فروید و (یا متاخرینی شیاد چون داوکینز) به نوعی اون رو تایید کردند- چنانکه باخ میگوید نوعی فرافکنی انسان است هرچند برعکس ان هم قابل طرح است- که تجربه دینی امری فراگیر است و دوعنصر اساسی دارد یکی علم به تعالی و دیگری سرسپردگی و چون انسان تمایلی برای متعالی ساختن خویش دارد و چون امکان فراتر از فرد رفتن نیست مگر انکه ورایی باشد که انسان بتواند بدان سو تعالی جوید پس باید ورایی باشد که تجربه دینی دران سیر کند.
    ..... این سرسپردگی به امر متعالی ، انسان توانایی متعالی ساختن خویش را می یابد وچون انسان تمایلی بنیادین به تعالی یافتن دارد ، چون انسان تمایلی برای متعالی ساختن خویش دارد و چون امکان فراتر از فرد رفتن نیست مگر انکه ورایی باشد که انسان بتواند بدان سو تعالی جوید ...تجربه دینی ِ خود استعلایی برای وجود انسانی اش اصل است . انسان باید تعالی جوید ولی او نمیتواند به تعالی دست یابد مگر آنکه امری متعالی ورای خویش باشد که بدان وسیله خودش را تعالی بخشد....
    پس میتوان نتیجه گرفت که امر متعالی برای براوردن تمایل بنیادین انسان و برای تعالی جستن ضرورت داشته باشد و چون این تمایل و سائقه متعالی در اساسی ترین جنبه اش ان چیزی است که تجربه دینی خوانده میشود پس دین چه خوب چه بد از فطریات است و از برای انسان ضروری است .

    ر.ک گیسلر : 108و109 و110

    شیوه استدلال شما در مورد موجود خیالی منطقی است نه تجربی بله منطقا ممکن است حتی هیچ چیز وجود نداشته باشد اما تجربا خیر
    اول بار این مساله رو دیوید هیوم مطرح کرد
    این موضوع همراه با براهین بهتر باز خواهد شد صبر کنید

    در باستان هم فیلسوفان یکتا پرستی بوده اند افلاطون و ارسطو به این اشتهار دارند که اولین براهین وجود خدا را مطرح کردند خدای یکتا و خیراعلی . کاملترین.

    در دنیای امروز در قرن بیست و یکم هنوز نزدیک به یک میلیارد بت پرست در دنیا وجود دارد(شرق اسیا هند و افریقا) حتی بت پرستانی که به الت تناسلی یک بت متوسل میشوند
    خطا در تطبيق:
    خيلي از انسان‌ها به اقتضاي فطرت خداگرايي به سوي معبود سوق داده مي‌شوند؛ اما موجودات ديگري را جايگزين خدا مي‌كنند و به راحتي متوجه و اشتباه خود نمي‌شوند مانند اين‌كه غريزه و حس مكيدن در نوزاد وجود دارد اگر پستانك در دهن او گذاشته شود، با همان غريزه به مكيدن پستانك اقدام مي‌كند؛ يعني گرفتار خطا در تطبيق مي‌شود. معبودهاي دروغين و گرايش به رقيب‌هاي خدا، همگي سرچشمه گرفته از همان فطرت خداخواهي و دین خواهی و نیاز به معنویت انسان است ولي هرگاه گرفتار خطر و دست او از ابزار مادي قطع شود و ناتواني معبودهاي خيالي را درك كند، فطرت او بيدار و فعال خواهد شد و به سوي خدا مي‌رود.
    آيت الله جوادي آملي مي‌گويد:
    انسان عادي، گرفتار خطاي در تطبيق است. خيال مي‌كند فلان مقام يا فلان مال يا فلان چيز كمال مطلق او است. وقتي به او مي‌رسد، مي‌بيند سير نشده و بالاتر از آن يك قله ديگر هست و به آن هم نائل مي‌گردد؛ ولي سير نمي‌شود؛ اما در حال خطر مستقيماً آن حقيقت مطلق راستين را مي‌طلبد. مستقيماً به مبدئي تكيه مي‌كند كه نظام هستي در اختيار اواست. مستقيماً به قدرتي تكيه مي‌كند كه عجز پذير نيست چون همه قدرت‌ها و علت‌ها و اسباب صوري و ظاهري او منقطع شده است
    گرايش به معبود نامتناهي و تكيه برمبدأ قدرتمند و تدبير‌كننده همه موجودات و رهايي بخش در صحنه‌هاي گوناگون، در نهاد و آفرينش همه انسان‌ها وجود دارد اما اين گرايش فطري اگر هدايت و راهنمايي نشود، ممكن است در تطبيق به انحراف رفته، سراب را به جاي آب، و مخلوق را به جاي خالق قرار دهد و مطلوب مجازي را جايگزين مطلوب حقيقي كند. و البته اين تا زماني است كه به آن مطلوب مجازي نرسيد، و وقتي به آن رسيد، متوجه مي‌شود چيزي بزرگ‌تر و بالاتر را مي‌طلبد و به دنبال مقصدي و محبوبي عظيم‌تر است و آرام نمي‌گيرد مگر آن‌كه مطلوب و محبوب حقيقي يعني هستي بخش نامتناهي را در يابد و به او ايمان آورد: آگاه باشيد كه فقط با ياد خدا دل‌ها آرامش مي‌يابد
    ویرایش توسط mmj : ۱۳۸۷/۰۶/۲۳ در ساعت ۱۷:۳۱


  9. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    611
    مورد تشکر
    866 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط mmj نمایش پست
    انسان خدا را آفرید یا خدا انسان را؟!
    بزودی براهین باز تعریف شده همراه پاسخ به اشکالات مطرح شده توسط متفکر معاصر نرمن گیسلر رو مطرح خواهیم کرد :
    محکم تربن دلیل براینکه انسانها براستی واقعیت حالت محدود خودشان را تجربه کرده اند اینست که انها چه خداشناس چه همه خدایی و چه ملحد باشند همه عمر خود درگیر یک تلاش سخت هستند تا بر محدودیت وجود متناهی شان غلبه کنند...اگر تناهی غیر واقعی و موهوم بود پس حتی معتقد به همه خدایی باید بپذیرد که ان مطلب خود کلی ترین و مبرم ترین مشکل ترین و اشکار ترین مانع واقعی در زندگی او برای غلبه بر آنست همینطور ملحد نیز میپذیرد که همه انسانها مشتاق تعالی یافتن از شرایط متناهی شان هستند . سارتر گفته طرح و برنامه انسان اینست که خدا شود . در بیانی ملایم تر انسان اشتیاق بنیادین و فطری به تعالی بخشیدن بخود دارد . راههای زیادی برای تعالی یافتن وجود دارد اما این حقیقت که انسانها در جستجوی تعالی یافتن در یک مسیر یا مسیر دیگر خواه کافی یا ناکافی هستند استدلالی کافی است براینکه انها واقعیت متناهی شان وقوف دارند اشلایر ماخر گفته که همه انسانها یک "" احساس وابستگی مطلق دارند "" حتی فروید نیز اینرا میپذیرد . اگوستین گفته که همه انسانها نحتاج خداوند هستند .(قران: اگاه باشید ای مردم که شمایید که به خداوند نیازمندید و اوست بی نیاز فرزانه) حتی سارتر میپذیرد که براستی چنین است . هایدگر انسان را به عنوان dasein، وجود در انجا یا جهش یکباره در وجود thrust-one میداند

    وقتی نوعی استعداد بالقوه در همه انسانها برای استعلا هست که تمام معتقدین و ملحدین بزرگ از فویر باخ تا فروید و (یا متاخرینی شیاد چون داوکینز) به نوعی اون رو تایید کردند- چنانکه باخ میگوید نوعی فرافکنی انسان است هرچند برعکس ان هم قابل طرح است- که تجربه دینی امری فراگیر است و دوعنصر اساسی دارد یکی علم به تعالی و دیگری سرسپردگی و چون انسان تمایلی برای متعالی ساختن خویش دارد و چون امکان فراتر از فرد رفتن نیست مگر انکه ورایی باشد که انسان بتواند بدان سو تعالی جوید پس باید ورایی باشد که تجربه دینی دران سیر کند.
    ..... این سرسپردگی به امر متعالی ، انسان توانایی متعالی ساختن خویش را می یابد وچون انسان تمایلی بنیادین به تعالی یافتن دارد ، چون انسان تمایلی برای متعالی ساختن خویش دارد و چون امکان فراتر از فرد رفتن نیست مگر انکه ورایی باشد که انسان بتواند بدان سو تعالی جوید ...تجربه دینی ِ خود استعلایی برای وجود انسانی اش اصل است . انسان باید تعالی جوید ولی او نمیتواند به تعالی دست یابد مگر آنکه امری متعالی ورای خویش باشد که بدان وسیله خودش را تعالی بخشد....
    پس میتوان نتیجه گرفت که امر متعالی برای براوردن تمایل بنیادین انسان و برای تعالی جستن ضرورت داشته باشد و چون این تمایل و سائقه متعالی در اساسی ترین جنبه اش ان چیزی است که تجربه دینی خوانده میشود پس دین چه خوب چه بد از فطریات است و از برای انسان ضروری است .

    ر.ک گیسلر : 108و109 و110

    شیوه استدلال شما در مورد موجود خیالی منطقی است نه تجربی بله منطقا ممکن است حتی هیچ چیز وجود نداشته باشد اما تجربا خیر
    اول بار این مساله رو دیوید هیوم مطرح کرد
    این موضوع همراه با براهین بهتر باز خواهد شد صبر کنید

    در باستان هم فیلسوفان یکتا پرستی بوده اند افلاطون و ارسطو به این اشتهار دارند که اولین براهین وجود خدا را مطرح کردند خدای یکتا و خیراعلی . کاملترین.

    در دنیای امروز در قرن بیست و یکم هنوز نزدیک به یک میلیارد بت پرست در دنیا وجود دارد(شرق اسیا هند و افریقا) حتی بت پرستانی که به الت تناسلی یک بت متوسل میشوند
    خطا در تطبيق:
    خيلي از انسان‌ها به اقتضاي فطرت خداگرايي به سوي معبود سوق داده مي‌شوند؛ اما موجودات ديگري را جايگزين خدا مي‌كنند و به راحتي متوجه و اشتباه خود نمي‌شوند مانند اين‌كه غريزه و حس مكيدن در نوزاد وجود دارد اگر پستانك در دهن او گذاشته شود، با همان غريزه به مكيدن پستانك اقدام مي‌كند؛ يعني گرفتار خطا در تطبيق مي‌شود. معبودهاي دروغين و گرايش به رقيب‌هاي خدا، همگي سرچشمه گرفته از همان فطرت خداخواهي و دین خواهی و نیاز به معنویت انسان است ولي هرگاه گرفتار خطر و دست او از ابزار مادي قطع شود و ناتواني معبودهاي خيالي را درك كند، فطرت او بيدار و فعال خواهد شد و به سوي خدا مي‌رود.
    آيت الله جوادي آملي مي‌گويد:
    انسان عادي، گرفتار خطاي در تطبيق است. خيال مي‌كند فلان مقام يا فلان مال يا فلان چيز كمال مطلق او است. وقتي به او مي‌رسد، مي‌بيند سير نشده و بالاتر از آن يك قله ديگر هست و به آن هم نائل مي‌گردد؛ ولي سير نمي‌شود؛ اما در حال خطر مستقيماً آن حقيقت مطلق راستين را مي‌طلبد. مستقيماً به مبدئي تكيه مي‌كند كه نظام هستي در اختيار اواست. مستقيماً به قدرتي تكيه مي‌كند كه عجز پذير نيست چون همه قدرت‌ها و علت‌ها و اسباب صوري و ظاهري او منقطع شده است
    گرايش به معبود نامتناهي و تكيه برمبدأ قدرتمند و تدبير‌كننده همه موجودات و رهايي بخش در صحنه‌هاي گوناگون، در نهاد و آفرينش همه انسان‌ها وجود دارد اما اين گرايش فطري اگر هدايت و راهنمايي نشود، ممكن است در تطبيق به انحراف رفته، سراب را به جاي آب، و مخلوق را به جاي خالق قرار دهد و مطلوب مجازي را جايگزين مطلوب حقيقي كند. و البته اين تا زماني است كه به آن مطلوب مجازي نرسيد، و وقتي به آن رسيد، متوجه مي‌شود چيزي بزرگ‌تر و بالاتر را مي‌طلبد و به دنبال مقصدي و محبوبي عظيم‌تر است و آرام نمي‌گيرد مگر آن‌كه مطلوب و محبوب حقيقي يعني هستي بخش نامتناهي را در يابد و به او ايمان آورد: آگاه باشيد كه فقط با ياد خدا دل‌ها آرامش مي‌يابد
    اول اینکه اگر بت پرستانی وجود دارند بدلیل عدم مدرنیزه شدن است وگرنه انها هم خدایان با سیستم جدید
    را میپذیرفتند
    همون افراد را مثلا در افریقا باییم ساکن اروپا کنیم و با ان فرهنگ آشنا شوند دیگر مجسمه پرستی نمیکنند
    البته اکثر خداپرستان یکتا هم قبول دارم که در عمل بت پرست هستند چون پول و رفاه و.......به خدای یکتا مورد قبولشان میفروشند شاید هم کلمه مشرک بگذاریم بهتر باشد
    فرض کنیم بر انسان هیچ کتابی نازل نمیشد از طرف خدای یکتا و هیچ پیامبری
    به نظر شما نوع پرستش انسان امروز به انسان 7000 هزار سال پیش چه بود؟
    جواب شما ادامه بحث را رقم خواهدزد و البته دوستان مشتاق دیگه بحث فوق
    ممنون

  10. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۷
    نوشته
    937
    مورد تشکر
    1,691 پست
    حضور
    1 ساعت 48 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0





    فرضیه ی خلق خدا توسط انسان دایر بر پیش فرض هایی است همچون خدای حفره ها . اما برای اثبات وجود خدا ادله ی اثباتی غیر دینی ای همچون برهان نظم و برهان علیت وجود دارد . پس فرض خلق خدا توسط ذهن انسان یک فرض باطل است .

    این که در برخی نقاط جهان برخی از مردم هنوز در پرستش اصنام دست و پا می زنند ، یا در جاهایی از ترس طبیعت و یا موجودات موهوم خدایان ساختگی دارند ، چیزی را از حیث منطق و عقل تغییر نمی دهد .



  11. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۷
    نوشته
    1,245
    مورد تشکر
    1,620 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    اگر خدا انسان را نيافريده پس انسان مولود چيست؟

    علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست

    هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست

    هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست

    خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست

    حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست


  12. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت خرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    73
    مورد تشکر
    275 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    "ماكس لر" : اسلاف ما از آن موقع به درگاه خدا سر فرود آورده بودند كه حتي براي خدا نام هم نتوانستند بودند بگذارند.‌ديرينه‌شناسي ثابت كرده كه پرستش خداي يگانه از قديمي‌ترين ايام وجود داشته است.

    "پلو تارك" مورخ مشهور مي‌گويد: اگر شما نظري به صفحه جهان نماييد، اماكن زيادي را خواهيد يافت كه در آنجا خبري از عمران و آبادي و علم و صنعت و سياست و دولت نيست،‌اما جايي كه خدا نباشد، نمي‌توانيد پيدا كنيد.

    "ويل دورانت" : اگر ما براي مذهب ريشه‌هايي در درون پيش از تاريخ تصور نكنيم، هرگز نمي‌توانيم آنها را در دوران تاريخ آن چنان كه هست بشناسيم

  13. تشکر

    mmj

صفحه 1 از 3 123 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود