پرسشي از منكران! (ترديد در رد يا قبول اسلام!)

[mehraieen]

درود

مقدمه:

من كاربر جديدي هستم كه از تارنماي گفتگو لينك اين فروم را پيدا كردم،
از اقبال بد در سايت گفتگو بدلايل نا معلوم! امكان سخن گفتن براي كاربران جديد وجود ندارد! و گويي صلاحيت كاربر براي سخن گفتن بايد از طرف مدير تاييد گردد!! تنها نميدانم چرا نام "گفتگو" بر آن نهاده‌اند؟! شايد بهتر ميبود ميگفتند "ما ميگوييم، شما بشنويد!" البته اين تنها مشكل من نيست، در آنجا سرشاخه‌اي باز شده بود كه فاش شد هيچ كاربر جديدي نميتواند سخن بگويد! هرچند بزودي آن سرشاخه نيز پاك شد! تا اين نيز فاش شود كه اين از روي آگاهي بوده! و قرار نيست كسي به "چالش" آيد!
به هر روي اين را گفتم كه آگاه شويد دليل اين كه در اينجا ميپرسم چيست؟ چرا كه روي سوال من بيشتر با منكران وجود خدا و يا نهي كنندگان اسلام است! وانگهي شايد نيز مسلماني توانست پاسخ مرا بدهد و يا مرا به آن رهنمون شود.

باري، من مدتهاست در فرومهاي سكولار و اسلامگرا و از تبادل نظرات بين طرفداران هركدام و كاوش در آن بدنبال "راستي" ميگردم! و نبايد انكار كنم بيشتر نظرات مخالف اسلام را نزديك به آن يافته‌ام چه باشد سكولار يا تنها نفي كننده اسلام؛ چراكه بيشتر بر مدار عقل و منطق بوده‌اند و مدارك مستدل‌تري داشته‌اند تا چيزهايي شبيه به اين كه بسيار ديده‌ام و صادقانه بگويم تنها نوعي حس "بيزاري" در من ايجاد كرده‌اند تا شگفتي! چراكه گويي گيرنده اين پيام را جدا از هرگونه فكر و هوش انگاشته‌اند!

ولي چيزهايي هست كه هنوز مرا در قبول يا رد "اسلام" مردد نگاه داشته و نميدانم چگونه با آنها روبروي گردم!

يكي از مهم‌ترين آنها چيزيست كه در مقالي تحت نام "اعجاز عددي قرآن" از آن آگاه شدم، و در آن آماري بود ساده از عدد هر كلمه در قرآن، چيزي كه به راستي مرا به شگفتي واداشت! هرچند من از درستي و امانتداري در آن آمار آگاه نيستم و خود نيز به شمارش نپرداخته‌ام! ولي ناگزير فرض را بر درستي آن گذاشتم كه اگر جز اين باشد، زود روشن ميگردد!

و اين پرسشي بود كه از مخالفان اسلام و يا منكران قرآن داشتم، كه چه گون با اين روبرو ميشويد؟!
(نمونه‌اي از آن آمار را نيز در اينجا يافتم)

از اينكه كمي پست بزرگ شد "عذر" ميخواهم، و پيشاپيش از پاسخهاي روشنگرانه و بدونه "سفسطه" (كه همانند مثال ذكر شده اثر واژگونه دارند!) نهايت سپاس را دارم؛
همچنين خواهش ميكنم جدا از هرگونه "تعصب" و پيش‌داوري پاسخ دهيد! (اين را بيشتر به دوستان "ديندار" گفتم) بهتر است هنگام پاسخ خود را در جاي‌گاه كسي كه ايمان ندارد قرار دهيد تا از قدرت قانع كردن پاسخ خود مطمئن شويد؛ تا گفتمان به بيراه نرود؛

باز هم به نهايت سپاسگذارم،

[حيدر کرار]

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام
جناب mehraieen از شما دعوت می کنم که از موضوع "معجزات ریاضی و عددی قرآن" دیدن فرمایید:http://www.askquran.ir/showthread.php?t=4803
همچنین اگر به دنبال اطلاعات بسیار جالب و صدالبته معتبری از معجزات عددی قرآن هستید می توانید به کتاب "قرآن و رياضيات" نوشته ی سيد مرتضي علوي مراجعه فرمایید.

با آرزوی موفقیت و رستگاری برای شما

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

[shapour]

درود

من پذیرای قرآن هستم ، اما با نحوه سخن ارائه شده شما ، مخالفم!
دوست گرامی ، حتا آقای قرائتی چند هفته پیش گفتن ، این شمارش ها کار بیهوده ای است.
و روحانی های تازه وارد ، تنها این چیز ها را یاد گرفتند!
پس تلاش در این کار ، بیهوده است.
ببینید یک چیز علمی به این سادگی ها نیست!
این جوری ، به قرآن هم توهین می شود!
چند روز پیش در یک جستار سخن از آیه ای از قرآن بود که به دانایی خداوند به درون شکم های مادران اشاره داشت.
که دوستان گفتن اکنون روش هایی همچون سونوگرافی و داپلر ما را به آن دانا مورد دانا کرده اند
شوربختانه ، پاسخگویان به کاستی های موردی سونوگرافی اشاره کردند.
در حالی که مورد اشاره خداوند آن هنگام و تا سد سال پیش بود!

سپاس فراوان

[mehraieen]

درود،

جناب حيدر كرار از بابت "لينكي" كه داديد بسيار سپاسگذارم، بسيار آموختم؛

جناب shapour، دوست گران‌مايه، چيزي كه از آن سخن ميگوييد تنها دليلي بود (ويا يكي از استوارترين آنها) كه مرا در پذيرش و يا رد "اسلام" مردد كرده بود و اگر اينگونه بود كه بدليل اينكه اين كار جديد است و جناب قرائتي قبلا از آن آگاهي نداشته، بايد كنار گذاشته شود پس ديگر چه ميتوانم بگويم جز بدرود؟! هرچند اگر اين سخنان از پي و پايه استواري ميبود و قابل دفاع، بيشك از آن بهره ميبرديد تا شايد "گمراهي" را رهنمون گرديد،
وانگهي من هم به كاوش در همينم كه آيا چنين آماري درست است يا نه كه اگر قرار است آييني انتخاب كنم بيشك بايد آگاه باشم از "حقانيت" آن و اگر اين آمار درست ميبود دليل محكم ميگشت كه حتي كاستي‌هاي ديگر جاي را كه با منطق جور نبود (از نظر من) ميپوشانيد؛
ولي گويا به ريسمان استواري دست نزدم!
كما اينكه در همين چند ساعت اخير بسيار از كج‌گوييها در آماري كه ديده بودم برايم آشكار شد چه از تعداد كلمه روز در قرآن و يا عدد كلمه ماه كه چون به تاييد دوستان مسلمانم رسيد ترديدي باقي نماند؛ هرچند هنوز از راستي باقي آمار آگاه نشدم ولي درجه امانتداري آن برايم روشن گشت!
اكنون بيشتر در پي آنم تا بيابم كدام از ستونهاي اين جدول درست است نه كج‌گوي و دروغ! و بسيار سپاس‌گذارم اگر كسي مرا ياري دهد در اين راه؛

با سپاس،
مهرآيين

[mehraieen]

جناب حيدر كرار، راستي آيا از كتابي كه فرموديد، لينك دانلودي وجود دارد؟ چراكه در اينجا تهيه آن مشكل مينمايد؛
همچنين ممنون ميشوم پيشتر اگر كج‌گويي (دروغي) به شكل موردي در آن وجود دارد (مانند آمار گفته شده) همينجا و يا در پيام خصوصي بفرماييد تا بكاوش در جنبه‌هاي درست آن بپردازم، چه آنها كه نزديك به راستي نيستند زود فاش ميشوند و "اعتبار" از آنها كه راستند نيز ميزدايند!

با سپاس فراوان،
مهرآيين،

[حيدر کرار]

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب mehraieen من به شما توصیه می کنم که تمام موارد را در مورد اعجاز عددی قرآن،بلادرنگ نپذیرید.زیرا ممکن است آن موارد حاصل افراط گری های یک شخص خاص باشد یا حتی ساخته ی دشمنان اسلام.شاید بپرسید این مطلب چه ارتباطی با دشمنان اسلام دارد؟
خدمت شما عرض کنم که بسیاری هستند که به دلیل اطمینان به نگارنده،این گونه مطالب را بلادرنگ می پذیرند.و سپس در بسیاری از سایت ها و وبلاگ های غیر اسلامی با رد آن مطالب،سخن به میان می آید که ببینید مسلمانان برای اثبات دین خود چگونه دروغ میگویند!!!
و من حتی جایی دیدم که اصل تقیه را دروغ گفتن شیعیان برای ایمان آوردن دیگران معنی کرده بودند!!!!
این اشتباهات(چه عمدی و چه غیر عمدی)در معرفی کردن اعجاز عددی قرآن حتی می تواند باعث آسیب رساندن به اعتقادات یک فرد شود.زیرا وقتی که یک فرد مطالبی را بدون هیچ تحقیق و بررسی،بلادرنگ می پذیرد و سپس رد آن مطالب را در رسانه های ضد اسلامی می بیند و تازه سراغ بررسی صحت آن مطالب می رود و متوجه می شود که آن مطالب اشتباه بوده اند در این لحظه است که این اتفاق می تواند چشم آن بنده ی خدا را بر بسیاری از مطالب و براهین آشکار و صحیح ببندد و آن شخص با تکیه بر همین یک موضوع بگوید که من تا کنون در اشتباه بوده ام!!!!
جناب mehraieen طبق بررسی های من آن ادعاهایی که برای مثال می گویند کلمه ی "یوم" 365 بار در قرآن کریم تکرار شده و کلمه ی "شهر" 12 بار و ....اشتباه هستند.بار دیگر می گویم اگر به دنبال مطالب معتبر پیرامون معجزات عددی قرآن هستید به کتاب "قرآن و رياضيات" نوشته ی سيد مرتضي علوي مراجعه فرمایید.

البته باید متذکر شوم که انسان نباید خود را تنها محدود به معجزات ریاضی و عددی قرآن کند بلکه قرآن معجزات متفاوتی(اعم از:معجزات لفظی،معجزات علمی،هماهنگی آیات که خود یک معجزه به حساب می آید،پیش گویی های قرآن و...) دارد که شاید از معجزات عددی بسیار مهم تر باشند.

با آرزوی موفقیت و رستگاری برای شما

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

[حيدر کرار]

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب مهرآیین بزرگوار
متأسفانه من لینکی برای دانلود کتاب یادشده ندارم.
ولی ترجیح می دهم شما را با ابعاد دیگری از اعجاز قرآن آشنا کنم.
به شما پیشنهاد می کنم که به لینک زیر مراجعه فرمایید:
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid...1&BookID=50310

همچنین به لینک زیر که در مورد نظام اسلامی می باشد نیز مراجعه فرمایید
http://www.andisheqom.com/Files/faq....773&urlId=1380

اگر پسندیدید،به من اطلاع دهید تا منابع بیشتری را در اختیار شما قرار دهم.

همچنین سه سایت زیر را برای پاسخگویی به سوالات دینی شما معرفی می کنم:

www.tebyan.net
لینک مستقیم طرح سوال:http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=845

www.andisheqom.com
لینک مستقیم طرح سوال:http://www.andisheqom.com/Files/contactus.php

www.pasokhgoo.ir
لینک مستقیم طرح سوال:www.pasokhgoo.ir/fa/node/add/question


با آرزوی موفقیت و رستگاری برای شما جناب مهرآیین

خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار

[mehraieen]

دوست گرانمايه، جناب حيدر كرار،
از پاسخ شما ممنونم، ولي همانگونه كه گفتم ديگر براهين و "معجزاتي" كه در باره آنها شنيدم، چندان روشن و استوار نمينمود، هرچند آگاهي من در اين زمينه بسيار نيست، پس سپاسگزار خواهم بود اگر سرفصلي بگشاييد فهرست‌وار (تنها از مواردي براي فردي كه اكنون به قرآن ايمان ندارد! نه اينكه قرآن خود دليل اثبات آن باشد و يا اسرار در پذيرفتن آن باشد بي برهان! كه بسيار از آن ديدم!)؛

در مورد كتابي كه گفتيد، آيا لينك دانلودي وجود دارد، چرا كه اينجا من سراغي از آن ندارم، هرچند اگر لينكي نيست از دوستانم در ايران خواهم خواست برايم بفرستند هرچند كمي زمان برد؛

همچنين دوست ارجمند، تقاضا دارم اگر در ليست اشاره شده مورد يا مواردي هست كه راست باشد باز عنوان نماييد و اگر همه مورد ترديد است باز بگوييد تا تكليف خود را با آن بدانيم كه بسيار به آن اميد داشتيم، وانگهي اگر همه نادرست باشد هنوز اميدواريم به يافتن راه در انتها!

بسيار سپاس،
رستگار باشيد، مهرآيين





پس نوشت:
پوزش ميخواهم، گويا شما خود زودتر بخشي از پرسشهاي مرا پاسخ گفته بوديد و من بدليل تاخير در ارسال متن متوجه آن نشدم،
بسيار ممنون، و ممنون خواهم شد اگر در باقي موارد نيز مرا رهنمون گرديد،
با سپاس

[mehraieen]

دوست گران‌مايه
از لينكهاي مفيدي كه اشاره نموديد، لينك يكم بسيار مفيد و زيبا بود، و بسيار گويا نگاشته شده بود؛

پيش‌تر از برخي از آنها آگاهي داشتم و برخي برايم نوتر بود ولي هيچكدام برايم استدلال روشني نگشت كه به چالشهايي در آنها برخوردم كه به نوبت بيان ميكنم، شايد دوستان مسلمان سخني بر آن داشتند؛

بهتر ميبينم مورد به مورد، چالشهايم را در مورد هر كدام از پديده‌هايي كه بعنوان "اعجاز قرآن" از آنها ياد شد بيان كنم تا در روشن شدن مفاهيم و دوري از آشفتگي كمك كند:

از آنجايي كه من اين‌ها را بر مبناي تفاسيري كه در لينك ارائه شده توسط دوست ارجمندم جناب "حيدر كرار" ميگويم، جهت آگاهي از آن به اينجا بازگرديد.

يكم، از سخن قرآن در آفرينش آسمانها و زمين:

[خداوند]هنگامى كه به آفرينش آسمان روى‏آورد،آسمان‏ها به صورت دودى-توده گازى-بودند.آن گاه به زمين و آسمان فرمان‏داد كه به صورت جدا از هم حضور يابند-چه بخواهند و چه بخواهند-(يعنى يك‏فرمان تكوينى بود)،آن‏ها[به زبان حال]گفتند:فرمان پذير آمديم.سپس هفت‏آسمان را اين چنين استوار ساخت‏.

چيزي كه در آن جستار از آن بعنوان اعجاز ياد شده بود، به گمان من تنها برداشتي بود از جملاتي "مبهم" (براي من) كه ميتوان برداشتهاي بسيار گوناگوني از آن داشت، به بيان ديگر آن برهان تنها براي كسي كه به قرآن ايمان دارد حجت است! نه براي كسي كه ميخواهد به آن ايمان بياورد.

دوم در مورد سخن قرآن در مورد كوه‌ها:

هم راه با سرشتن صخره‏هاى بزرگ زمين و بر آمدن دل اين صخره‏هاو قله‏هاى بلند سر به فلك كشيده،در جاى گاه‏هاى خود استواريشان بخشيد.پس‏قله‏ها را در هوا به بلندا برد و ريشه‏هاى شان را در آب فرو كشيد.بدين سان خداوندكوه‏ها را با بلنداشان از دشت‏ها جدا ساخت و پايه‏هاى شان را چونان ريشه درختان‏در زمين‏هاى پيرامون و مواضع نصبشان،در اعماق زمين نفوذشان داد.كوه‏ها را باقله‏هايى بس بلند و سلسله‏هايى به هم پيوسته و دراز،تكيه‏گاه زمين ساخت وچونان ميخ‏ها بر آن بكوفت. چنين است كه زمين به رغم حركات گوناگونى كه دارد،براى ساكنانش از لرزش و تكان نگاه داشته شد و از فرو در كشيدن بار خود، بازداشته شد و از لغزش از جاى گاه خود در امان ماند.پس بزرگ است‏خداوندى كه‏زمين را به رغم تلاطم امواج خروشان آب‏هاى آن،چنين استوار نگاه داشت‏». در بخشى از اين گفتار درربار آمده:زمين به رغم حركت‏هاى خود از لغزش ولرزش و فرو پاشيدگى نگاه داشته شد.»از اين گفتار سه نكته به دست مى‏آيد:
1- زمين داراى حركت‏هاى گوناگون است،ولى به رغم اين حركت‏ها آرامش وتعادل خود را حفظ كرده است.
2- پوسته زمين مستحكم است و از هم نمى‏گسلد و لايه‏هايش گسسته نمى‏شود،تا ساكنان و بارهايش را در درون خود فرو نكشد.
3- زمين در حركت وضعى و انتقالى و برخى حركت‏هاى ديگر،آرام و استواراست و از مدارهايى كه به طور منظم در آن مى‏گردد، بيرون نمى‏افتد.
اين گونه نكته‏ها امروزه مورد تاييد اكتشافات و پژوهش‏هاى علمى قرارگرفته است.اين اثر بزرگ كوه‏ها-كه حيات را بر پهناى زمين ميسر ساخته است‏به دليل آن است كه سلسله كوه‏هاى پراكنده در پوسته سخت زمين،همانند كمربندزنجيره‏اى اطراف زمين را در بر گرفته‏اند.

1. به هيچ وجه كوه‌ها دليل حركت زمين در مدار خود و يا جلوگيري از خروج از آن نيستند، بسا سيارات بزرگ و كوچكي كه كاملا مسطح‌اند ولي در قوانين گردش در مدار خود همانند زمين‌اند؛

(27) ،هم راه با سرشتن صخره‏هاى بزرگ زمين و بر آمدن دل اين صخره‏هاو قله‏هاى بلند سر به فلك كشيده،در جاى گاه‏هاى خود استواريشان بخشيد.پس‏قله‏ها را در هوا به بلندا برد و ريشه‏هاى شان را در آب فرو كشيد.بدين سان خداوندكوه‏ها را با بلنداشان از دشت‏ها جدا ساخت و پايه‏هاى شان را چونان ريشه درختان‏در زمين‏هاى پيرامون و مواضع نصبشان،در اعماق زمين نفوذشان داد.كوه‏ها را باقله‏هايى بس بلند و سلسله‏هايى به هم پيوسته و دراز،تكيه‏گاه زمين ساخت وچونان ميخ‏ها بر آن بكوفت. چنين است كه زمين به رغم حركات گوناگونى كه دارد،براى ساكنانش از لرزش و تكان نگاه داشته شد و از فرو در كشيدن بار خود، بازداشته شد و از لغزش از جاى گاه خود در امان ماند.پس بزرگ است‏خداوندى كه‏زمين را به رغم تلاطم امواج خروشان آب‏هاى آن،چنين استوار نگاه داشت‏».

ملاحظه مى‏شود كه كوه‏ها صخره‏هاى كوهستانى سلسله وارى هستند كه زمين رااحاطه كرده اثر مستقيمى بر توازن زمين دارد و جلوى لرزش آن را مى‏گيرد

2. به هيچ روي كوه‌ها جلوگيري كننده از بروز زلزله و زمين‌لرزه نيستند، و اين بي‌شك بر بيشتر شما آگاهان روشن است بسا برخي از آنها خود نتيجه زمين‌لرزه‌ها و حركلت لايه‌هاي زمين‌اند و ناگفته پيداست هرجا كوه بزرگي بود در آنجا احتمال وقوع زمين‌لرزه هم بيشتر است؛

آشنايان با علوم طبيعى مى‏دانند كه زمين با حلقه‏هايى از سلسله كوه‏ها،محاصره‏شده است و اين امر عامل حفظ بيش‏تر ثبات زمين مى‏باشد.حكمت و چگونگى‏ارتباط اين سلسله كوه‏ها با يك ديگر و جهت امتداد آن‏ها نيز بر طبيعى دانان پوشيده‏نيست.اين سلسله كوه‏ها بر اساس نظمى بديع و محكم و توجه بر انگيز،زمين را به‏شكل حلقه‏هايى كوهستانى در آورده است كه از چهار طرف آن را در بر گرفته‏اند.
وقتى به نقشه طبيعى زمين نظر مى‏افكنيم،ناهم وارى‏هاى زمين را به روشنى‏مشاهده مى‏كنيم و مى‏بينيم سلسله كوه‏ها به طور عموم در طول هر قاره امتدادمى‏يابد.گويا اين كوه‏ها ستون فقرات قاره‏ها هستند.
هنگامى كه به شبه جزيره‏هاى هر قاره مى‏نگريم سلسله كوه‏ها را در طولانى‏ترين‏شكل ممكن امتداد يافته مى‏يابيم.در طول جزاير كوهستانى-بزرگ يا كوچك-نيزسلسله كوه‏هايى يافت مى‏شود.
امروزه با سير و مطالعه در بستر درياها و اقيانوس‏ها به طور يقين ثابت‏شده است‏كه بيش‏تر جزيره‏ها و ارتفاعات آن‏ها در حقيقت دامنه و امتداد سلسله كوه‏ها وجزئى از آن‏ها هستند،به اين صورت كه قسمتى از آن كوه‏ها در آب درياها فرو رفته وپوشيده شده و بخشى ديگر همانند جزيره‏ها،بر سطح آب آشكار است.
بنابر اين تمام قاره‏ها به وسيله سلسله كوه‏ها و از طريق خشكى يا دريا به يك ديگرمتصل‏اند.جالب توجه است‏بدانيم،حلقه‏اى از سلسله كوه‏ها در زير دريا و درنزديكى ساحل شمالى قاره‏هاى سه گانه شمالى قرار دارد كه كاملا اقيانوس منجمدشمالى را در بر گرفته است و بسيارى از جزيره‏هاى حاشيه اين ساحل‏برجستگى‏هاى آن سلسله كوه‏ها هستند.

3. دليل قرار گرفتن كوه‌ها بشكل كمربندي در طول قاره‌ها، همان خطوط شكاف گسلها هستند! و نه كمربندي كه زمين را از ازهم‌پاشيدن نگاه ميدارد! به نظر من توجيه علمي اين تفسير خود مشكل تر مينمايد تا خود آن آيه شريفه؛

اساسا تعبير از كوه‏ها به‏رواسى‏»بدان جهت است كه‏ثابت‏هايى‏»هستند كه برريشه‏هاى مستحكم استوار مى‏باشند و از ماده‏رست السفينة‏»گرفته شده،به معناى‏لنگر انداختن كشتى است كه به وسيله اين لنگرها در تلاطم آب‏هاى دريا استوار وپا بر جا مى‏ماند.از اين رو،كوه‏ها هم چون لنگرهايى هستند كه زمين را در گردش‏ها وچرخش‏هاى خود،از لرزش و تكان باز مى‏دارد.

4. كوه‌ها بيشترينه پايدار و استوار آنگونه كه اشاره شده نيستند! برخي از آنها حركت ميكنند! (سالي تا چند سنتي متر!) و برخي ديگر بلند ميشوند و يا كوتاه! چرا كه در مرز پرتحرك‌ترين بخشهاي زمين يعني گسلهاي ورقه‌هاي زمين‌شناختي هستند! پس استواري ندارند؛ به بيان ديگر اينگون به نظر ميرسد كه كوهها پوياترين عناصر زمين هستند و نه پايدارترين و يا پايداركننده ترين آنها، آنها بيشترين دگرگوني را در زمين ايجاد كرده و ميكنند و از پايداري و نگهداري آن در يك وضع بيگمان ميكاهند و نه بر عكس؛

"پوسته زمين مستحكم است و از هم نمى‏گسلد و لايه‏هايش گسسته نمى‏شود،تا ساكنان و بارهايش را در درون خود فرو نكشد."

5. اين تماما واژگون است پوسته زمين كاملا پوياست، كاملا گسسته است، و گهگاه ساكنان و بارهايش را درون خود ميكشد! و از سويي ديگر ميوه‌هاي دل خود را بيرون ميريزد

"از جهت ديگر،درون زمين شعله‏ور است.آتش بر افروخته و زبانه‏دار وخشمگينى در درون زمين شعله‏ور است،گويى نزديك است از خشم به جوش وخروش آيد و اگر ضخامت و سختى پوسته زمين نبود،اين آتش بر افروخته زمين رادرهم مى‏ريخت.زمين لرزه‏ها و آتش فشان‏هايى كه گه گاه مشاهده مى‏شود بخشى‏ناچيز از التهاب و فوران آتش درونى زمين است."

6. طبق بيان اين سايت (كه گويا از تفاسير معتبر متعددي استفاده كرده كه در انتها نام برده) "آتش" درون زمين ميخواهد بيرون بيايد ولي اين كوهها هستند كه جلوي آنرا گرفته‌اند! بيگمان نيازي نيست تا بگويم اين نيز كاملا واژگون-گفته است! جدا از اينكه آتشي در زمين نيست بلكه گداخته‌ها (در لايه‌هاي بيروني‌تر) و مواد داغ (و نه مذاب!) در لايه هاي پايينتر وجود دارند كه از شدت فشردگي با وجود دماي بالا ذوب نميشوند و "جامدند" و به علت چگالي بالا گمان است حتي بيشتر گرانش (جاذبه) زمين بدليل آنها باشد و خود كوهها را نگاه داشته اند نه اينكه كوهها آنها را نگاه دارند! و كوهها بيشتر منافذي براي خروج گداخته‌هاي سطحي زمين هستند كه از گرماي لايه هاي زيرين ذوب شده‌اند، پس ميبينيد هر چه بسمت خارج از لايه‌هاي مركزي ميشويم چگال نيز كمتر ميشود و حتما آگاهيد كه گرانش بدليل جرم است كه هرچه در واحد حجم بيشتر گردد گرانش بيشتري ايجاد ميشود، پس هرچه از مركز زمين به سمت سطح آن برويم چگال كمتر و گرانش نيز كمتر است بنابراين كوه‌ها خود بواسطه گرانش مركز پر‌چگال زمين است كه به آسمان نميروند! و درياها و اقيانوسها و ديگر ازيندست همچنين؛

سختى و ضخامت پوسته روى زمين-كه از دير باز سرد مانده است-از فوران‏درون بر افروخته زمين مانع مى‏شود و اگر سختى و صلابت پوسته زمين نبود،لرزش‏هاى شديد و مستمر تمام زمين را فرا مى‏گرفت.اگر خداوند زمين را نگه‏نمى‏داشت و آرامش نمى‏بخشيد،زمين ساكنانش را در خود فرو مى‏كشيد واطرافش شكافته مى‏شد و همه چيز در هم فرو مى‏ريخت.اما خداوند آسمان وزمين را نگاه مى‏دارد تا از استوارى كه دارند نلغزند ان الله يمسك السماوات و الارض ان تزولا (29) .

7.اين بروشني خود گوياست و دسته‌بندي آن در ميان "معجزات" كار اشتباهيست!

هرچند برداشتهاي من به اينجا تمام نشد، و همچنين موارد بعدي (سه مورد ديگر در آن سايت) باقيست، ولي بجهت اينكه تا همينجا دلايل بسياري گفته شد و چون بهتر ميبينم نوبت به نوبت پاسخ "شبهات" خود را بيابم تا گفتمان دچار آشفتگي نشود به همين بسند ميكنم و پس از دريافت پاسخهاي درخور به دنبال باقي كنكاش ميروم،

بي شكيب در انتظار پاسخ‌هاي شما دوستان گرامي هستم،

پيروز و سربلند باشيد،
مهرآيين،


پ‌ن:
من پست را ويرايش و نقل‌قولها را بدان افزودم تا فهم مطالب گفته شده آسان گردد،
سپاس،

[حيدر کرار]

بسم الله الرحمن الرحیم

دوست عزیز جناب mehraieen از شما دعوت می کنم که از دو لینک زیر نیز بازدید فرمایید:

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid...939&Language=1
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid...212&Language=1

تصور من این است که دو لینک بالا می توانند مفید واقع شوند.همچنین آن دو لینک به دور از تعصبات هستند و اظهار نظر يك غربي تازه مسلمان شده در مورد شگفتی های قرآن می باشند.

با آرزوی موفقیت و رستگاری برای شما