-
۱۳۸۷/۰۶/۲۱, ۲۱:۲۱ #1
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
معرفی مترجمان قران
به نام خدا
سلام
در این تاپیک قصد داریم به معرفی مترجمان قران بپردازیم و به یاری سبز همه دوستان در جهت این هدف نیازمندیم
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۱, ۲۱:۲۳ #2
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
رخت جان سوي سراپرده قرآن آرند
محمدمهدي فولادوند كه در نخستين روز زمستان سال 1299 در شهر اراك بهدنيا آمد روزهايي سرد و سوزناك را زيست و با خواندن قرآن و ترجمه مصحف شريف به فارسي و فرانسه، سرديهاي روزگارش را گرم كرد. او كه 30 سال از عمر خود را به ترجمه فارسي قرآن اختصاص داد،در روزگاري كه برخي قرآن را ترجمهناپذير ميدانستند و برخي نيز به ترجمه لفظ به لفظ اين كتاب آسماني اقدام ميكردند، ترجمهاي مفهومي، زيبا و در عين حال وفادار از قرآن به دست داد و نخستين ترجمه ادبي قرآن به فارسي به نام فولادوند رقم خورد.
فولادوندكه در دانشگاه سوربن پاريس درس خوانده بود، براي آشنايي فرانسويزبانان دنيا با قرآن و نيز با هدف خرافهزدايي از ترجمههاي پيشين مصحف شريف، كتاب آسماني مسلمانان را به فرانسه نيز ترجمه كرد. او كه عضو دائمي انجمن نويسندگان فرانسهزبان و نيز عضو انجمن شاعران فرانسه بود، حدود 40 جلد كتاب ترجمهاي و تأليفي در كارنامه قلمي خود ثبت كرد و نزديك به 10هزار بيت شعر نيز سرود.
اين مترجم قرآن به فارسي و فرانسه، سحرگاه روز نوزدهم مرداد 87 همه تأليفات و ترجمههاي خود را به يادگار گذاشت و با خيالي آسوده به ديدار صاحب قرآن شتافت. او در اسفند 86 به اين نتيجه رسيده بود: «كارهاي ناكرده زيادي دارم، اما حالا فقط از خدا ميخواهم تا روحم را بهخود متصل كند و از اين تن خاكي رها شوم. البته ميدانم اگر خودم هم نباشم، پسرم هست تا آنها را به پايان ببرد.»
مرگ فولادوند براي خانوادهاش و مترجمان و پژوهشگران قرآن شوك نبود؛ چراكه سالها در گوشهاي از اتاق كوچكش با بيماري كنار آمده بود و با حسرت، چشمهاي نيمهبازش را به قفسهكتابهايش ميدوخت. اما مرگ اين اديب و محقق، براي بسياري سوزناك بود و آه بسياري را از نهادشان برآورد و اشك حسرت را برچشمان شاگردانش و نيز مترجمان قرآن نشاند.
«حجتالاسلام دعايي»، مديرمسئول روزنامه اطلاعات، با حضور در مراسم تشييع پيكر اين مترجم و مؤلف، ضمن عرض تسليت به جامعه فرهنگي ايران و خانواده آن مرحوم، ترجمه قرآن فولادوند را يكي از سليسترين و روانترين ترجمههاي فارسي قرآن دانست و گفت كه اين ترجمه همه سليقهها را راضي كرده است.
«طاهره صفارزاده» نيز كه هم مترجم قرآن است و هم چندين مجموعه شعر را در كارنامه ادبي خود دارد، مرگ اين مترجم را ضايعهاي براي فرهنگ ايران اسلامي دانست و درباره ترجمه قرآن او گفت: «ترجمه محمدمهدي فولادوند از قرآن، در عين سادگي و روانبودن، محتواي اين كتاب آسماني را به درستي به مخاطب منتقل ميكند.» او افزود: «فولادوند فن ترجمه را به خوبي ميدانست و در ترجمه خود، واژههاي فارسي مناسبي را جايگزين لغات عربي كرده است.»
«سيدعلي موسوي گرمارودي» نيز كه هم مترجم قرآن است و هم شاعر، ترجمههاي قرآنياي را كه پيش از ترجمه فولادوند نوشته شده بودند، بيشتر لغت به لغت، تحتالفظي و نازيبا دانست و درباره ترجمه فولادوند اظهار كرد: «آقاي فولادوند براي نخستينبار ترجمهاي مفهوم، زيبا و در عين حال وفادار از قرآن به دست داد.»
«محمدعلي مهدويراد» مترجم قرآن و نويسنده كتاب «سير نگارشهاي علومقرآني» ضمن اظهار تأسف از درگذشت محمدمهدي فولادوند، ايجاز و دقت در گزينش واژههاي فارسي را از ويژگيهاي ترجمه قرآن فولادوند عنوان كرد و گفت: «فولادوند توانسته در مقابل برخي از جملههاي قرآن، دقيقا جملهاي را با همان حجم كلمه بگذارد.»
به اعتقاد او، تمركز زياد فولادوند براي ترجمه قرآنشـ كه حدود سي سال وقت بردـ باعث شده تا ترجمه اين مترجم كمنقص باشد و با استقبال مخاطبان مواجه شود. «جليل تجليل» كه استاد و پژوهشگر ادبيات است، ترجمه قرآن فولادوند را از نظر نثر و انتخاب مفردات، ترجمهاي قابل توجه و قابل تأمل دانست و اين ترجمه را يكي از اندكترجمههاي ادبي قرآن عنوان كرد.
محمدمهدي فولادوند در زمان حيات، دوستان و شاگرداني داشت كه همواره در محافل و مجالس قرآني از او ياد ميكردند و بيماري او را متذكر ميشدند و از مسئولان ميخواستند تا به اين استاد توجه كنند.«مسعود انصاري» يكي از اين دوستان وفادار فولادوند است كه البته خودش نيز ترجمهاي از قرآن به فارسي دارد. او ترجمه فولادوند را از دقيقترين ترجمههاي پس از انقلاب ميداند و معتقد است اين ترجمهها بهدليل دقت بيش از حد، بر ترجمههاي پس از خود تأثير قابل توجهي گذاشته است.
«معصومه يزدانپناه» نيز يكي از شاگردان وفادار استاد فولادوند است كه در روزهاي آخر زندگي اين استاد، مدام به ايشان سر ميزد و پاي درددل همسر و فرزندان اين مترجم مينشست. او كه خود مترجم قرآن به دو زبان فارسي و انگليسي است، صبر و حوصله اين مترجم را در كلاسهاي درس مثالزدني دانست و گفت: «استاد فولادوند وقت گرانبهايش را بدون هيچ چشمداشتي در اختيار شاگردانش قرار ميداد و اگر در درك آيهاي به مشكل برميخورديم، ايشان به خوبي آن آيه را براي ما قابل درك ميكرد.»
فولادوند حدود 30سال در دانشگاههاي ايران به تدريس فلسفه، فرانسه، زيباييشناسي و تاريخ و مذاهب و فرهنگ ايران پرداخت و با وجود اين سابقه، هيچگاه به استخدام رسمي درنيامد و همين مسئله باعث شد كه زندگي سختي داشته باشد. طاهره صفارزاده در اينباره ميگويد: «مترجمان و خادمان قرآن همه زندگي خود را وقف مصحف شريف كردهاند؛ بنابراين بايد مورد حمايت مسئولان فرهنگي قرار بگيرند؛ آنهم در زمان حيات.» مسعود انصاري نيز با اظهار تأسف از بيتوجهي مسئولان به زندگي محمدمهدي فولادوند، زندگي سخت اين خادم قرآن را يادآوري كرد و گفت: «درست است كه مترجمان قرآن انگيزههاي الهي دارند و چشم اميد به مسئولان ندوختهاند اما مسئولان بايد به فكر اين افراد باشند و تدبيري بينديشند تا اين خادمان قرآن در زمان حيات از حداقل رفاه مالي برخوردار شوند و خيالشان از بابت هزينههاي ابتدايي زندگي راحت باشد؛ نه اينكه تا اين افراد ـ كه معمولا هم زندگيهاي سختي دارند ـ ميميرند، مورد تجليل واقع شوند. مترجمان قرآن آنقدر كارشان باارزش است كه هم در زمان حيات و هم پس از مرگ بايد تجليل شوند.»
معصومه يزدانپناه، با يادآوري بيماري سخت استادش، ميگويد:«استاد فولادوند فرصت اين را نيافت تا بسياري از حرفهايش را براي جامعه بيان كند يا بهتر بگويم به اين استاد فرصت حرفزدن داده نشد و حالا كه ايشان در بين ما نيست، بايد دستنوشتههايش منتشر و روي آرا و نظرات ايشان بحث شود.»
پس از مرگ فولادوند، برخي از مسئولان پيامهاي تسليتي را به رسانهها مخابره كردند. محمدحسين صفارهرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي از آن جمله بود كه در پيامش گفته است: «مرحوم فولادوند كه انديشهاش قرآني بود و تلاشش در راستاي زنده نگهداشتن و جاودانه ساختن كلامالله، با همت و تلاش بيدريغش، رسالت بزرگي را بر دوش كشيد، تا در سايه آن، جهانيان از گنجينه بينهايت كلام آسماني بهرهمند شوند. فولادوند با ترجمه قرآن، نامش را در سپهر ايران جاودانه ساخت. فولادوند در اين عرصه سترگ خوش درخشيد و توشه پرباري از اين دنياي خاكي و فاني اندوخت.»
محمد خاتمي، رئيسجمهور پيشين كشورمان نيز در پيامي، درگذشت محمدمهدي فولادوند را خسارتي جبرانناپذير دانسته و گفته است: «بيترديد خدمات فرهنگي اين عزيز، نقش مهمي در اعتلاي فرهنگ ديني داشته است. براي روح پاك او از خداوند طلب مغفرت و آمرزش ميكنم و به همه دوستداران علم و ادب و دين، تسليت گفته و صبر و اجر براي بازماندگان معزز آرزومندم.»
اينكه محمدمهدي فولادوند همه عمر خود را صرف تحقيق و تدريس كرد بر كسي پوشيده نيست و اينكه او با تسلط به زبانهاي عربي، فارسي و فرانسه، قرآن را با ويژگيهايي منحصر به فرد به دو زبان فارسي و فرانسه ترجمه كرد نيز بر همه واضح است، اما نوع زندگي اين خادم قرآن را كمتر كسي ميداند. او از ابتداييترين امكاناتي كه يك جامعه ميتواند در اختيار نخبگانش قرار دهد بيبهره بود و با وجود اينكه بسياري او را ميشناختند و با خدماتش به فرهنگ ايران و اسلام آشنا بودند، در سالهاي پاياني عمرش در غباري از فراموشي به سر برد
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۱, ۲۱:۳۲ #3
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ایت الله مکارم شیرازی
تولد، کودکی و نوجوانی:
حضرت آية الله العظمى مكارم شيرازى در سال 1345 هجرى قمرى در شهر شيراز در ميان يك خانواده مذهبى كه به فضائل نفسانى و مكارم اخلاقي معروفند ديده به جهان گشود.
معظم له تحصيلات ابتدايى و دبيرستانى خود را در شيراز به پايان رسانيد.
هوش و حافظه قوى و استعدادسرشار، وى را در محيط مدرسه در رديف شاگردان بسيار ممتاز قرار داده بود وچه بسا در يك سال، دو كلاس را طى مینمود.
شرايط آن روز ايجاب مى كرد كه اين نوجوان با چنين نبوغ و استعداد فوق العاده، راه دانشگاه را پيش گيرد و اندوخته هاى علمى خود را در طريق كسب درجات ظاهرى به كار اندازد، ولى دست تقدير و عنايات پروردگار جهان و تمايلات باطنى ايشان به شناسايى عميق معارف و حقايق اسلام، توجه اين نابغه نورس را به سوى علوم اسلامى معطوف ساخت - بخصوص كه پس از شهريور سال 1320 شرايط دگرگون گرديد و مدارس و معارف اسلامى از نو رونق گرفت
ویرایش توسط اخلاقي : ۱۳۸۷/۰۶/۲۱ در ساعت ۲۱:۳۶
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۱, ۲۱:۳۷ #4
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حيات علمى:
ايشان در حدود 14 سالگى رسمأدروس دينى را در ((مدرسه آقا باباخان شيراز)) آغاز كردند و در مدت اندكى نيازهاى خود را از علوم : صرف، نحو، منطق، بيان و بديع تأمين نمودند.سپس توجه خود را به رشته فقه و اصول معطوف ساختند وبه خاطر نبوغ فوق العاده اى كه داشتند مجموع دروس مقدماتى و سطح متوسط و عالى را در مدتى نزديك به چهار سال! به پايان رساندند. در همين سالها گروهى از طلاب حوزه علميه شيراز را نيز با تدريس خود بهره مند مى ساختند. انتقادها و نظرات معظم له در قم تدريس و يا اضافه نسبت به متون علمى حوزه ها، آينده درخشان علمى ايشان را قطعى مى ساخت و در محافل علمى و روحانى آن ديار، استعداد، نبوغ، دقت و عمق تفكر معظم له درج مى شد و كسى نمى توانست اين فضيلت خدادادى را انكار كند. اين ستاره فروزان ، در حالى كه هنوز بيش از هيجده سال از عمر شريفش نگذشته بود با فكر نافذ وقلمى روان، حاشيه اى بر ((كفاية الأصول )) نوشت كه نقاط مبهمى از اين كتاب را روشن مى ساخت. ايشان در 18 سالگى وارد حوزه علميه قم شدند و قريب پنج سال از جلسات علمى و درس اساتيد بزرگ آن زمان مانند حضرت آ ية الله العظمى بروجردى و آيات برزگ ديگر - رضوان الله عليهم)) بهره گرفتند. معظم له براى آشنايى با نظرات و افكار اساتيد بزرگ يكى از حوزه هاى عظيم شيعه در سال 1369 هـ.ق وارد حوزه علميه نجف اشرف گرديد و در آنجا در دروس اساتيد عالى مقام و بزرگى همچون أيات عظام: آقاى حكيم و آقاى خوئى و آقاى عبدالهادى شيرازى و اساتيد برجسته ديگر - قدس الله اسرارهم- شركت جستند. معظم له در سن 24 سالگى به اخذ اجازه اجتهاد مطلق از محضر دو نفر از آيات بزرگ نجف نائل شدند وحضرت آيت الله العظمى حكيم تقريظ كوتاه و پر محتوايى بر تقريرات ايشان از درس فقه (ابواب طهارت) نوشتند كه بسيار ممتاز است. اقتباس و استفاضه از فيوض علمى دروس اساتيد نجف همچنان ادامه داشت تا اين كه بر اثر نبود وسايل و امكانات، در ماه شعبان 1370 هـ.ق به ايران بازگشتند و در شهر مقدس قم كه آن روز مشتاق رجال علمى بود مأوى گزيدند و در جمعى كه بايد بعدا اثرى بس عظيم به وجود آوردند وارد شدند. حضرت آيت الله العظمى مكارم شيرازى بعد از بازگشت به ايران به تدريس سطوح عالى و سپس خارج ((اصول )) و فقه پرداختند و قريب 28 سال است كه جوزه گرم درس خارج ايشان مورد استقبال طلاب و بسيارى از كتب مهم فقهى را پس از تدريس به رشته تحرير درآورده اند. در حال حاضر حوزه درس خارج ايشان يكى از پرجمعيت ترين دروس حوزه علمية شيعه است و قريب به دو هزار نفر از طلاب و فضلاى عاليقدر از محضر ايشان استفاده مىكنند. ايشان از آغاز دوران جوانى به تأليف كتاب در رشته هاى مختلف عقايد و عارف اسلامى و مسأله ولايت و سپس تفسير و فقه و اصول پرداختند، ويكى از مؤلفان بزرگ جهان اسلام محسوب مى شوند.
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۱, ۲۱:۳۸ #5
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۸۷
- نوشته
- 3,425
- مورد تشکر
- 1,987 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حيات سياسى:
ايشان در انقلاب اسلامى حضور فعال داشتند و به همين دليل چند بار به زندان طاغوت افتادند و به سه شهر ((چابهار)) ، ((مهاباد))، ((انارك)) تبعيد شدند و در تدوين قانون اساسى در خبرگان اول، نقش مؤثرى داشتند
خدمات ارزنده معظم له:
الف) نشريه علمى مركز بزرگ شيعه ازمدتها پيش احساس مىشد كه حوزه علميه قم نيازمند يك نشريه عمومىاست تا بتواند بانشريات گمراه كننده اى كه بدبختانه تعداد آنهانيز كم نبودمبارزه نمايد.
بعلاوه مسلمانان همواره ازاين دانشگاه بزرگ اسلامى چنين انتظارىراداشتند وطبقات مختلف ازمراجع بزرگ حوزه وديگران چنين تقاضايىمىكردند بطور مسلم انتشارمجله اى كه بتواند به اشكالات مذهبى جوانان پاسخ بگويد وبا نشريات گمراه كننده مبارزه نمايد،مشكلاتىداشت كه بايد پشت سر گذاشته مىشد.وازآنجا كه بعضى از افكار درآن روز آماده پذيرش چنين نشريه اى نبود انديشمندانى مصمم ومبتكررا مى طلبيد تا با عزم راسخ خود اين بار مهم را به دوش گيرند.
از اين نظر معظم له به اتفاق جمعى واز دانشمندان نشريه ماهانه((مكتب اسلام)) را با مساعد ت زعماى حوزه علميه قم وبا كمك مالى عده اى از نيكوكاران پايه گذارى كردند.اين نشريه در جهان تشيع بي سابقه بود و شايد از نظر وسعت انتشار – در ميان مجلات علمى و دينى - در تمام جهان اسلام, جزؤ درجه اولها بود.
اين مجله راه نوينى به روى فضلا و دانشمندان دوان جوزه گشود. و در حالى كه از سال تأسيس آن (1336 شمسى)بيش از 39 سال مىگذرد خدمات ارزنده ايى به جهان اسلام و شيعه نمود ودر قلوب جوانان و دانشجويان و اساتيد وفضلا، مقام و منزلتى بس ارجمند پيدا كرد و نور اسلام و تشيع را از مركز آن به اطراف جهان فرستاد.
ب)نقطه تحول در افكار طلاب و دانشجويان در سالهاى 1330 تا 1332 تبليغات ((ماديها)) در محيط كشور بالا گرفت، مقامات روحانى و شخصيتهاى علمى حوزه احساس كردند كه هجوم مكاتب باطله و نشريات روز افزون افراد گمراه و ايادى بيگانه كه در اختيار جوانان گذارده مى شود،جوانان را تهديد مى كند.
در اين برهه از زمان رجال مذهب واستادان فلسفه و عقايد، احساس مسئوليت كرده و جلسه هايى براى آشنا ساختن جوانان با طرز مبارزه منطقى با اين مكاتب، تشكيل دادند و معظم له يكى از پيشگامان در تأسيس چنين جلساتى بودند.
ايشان با همكارى جمعى از دانشمندان جلسه بحث علمى و فلسفى تشكيل دادند كه در آن جلسه كليه اصول فلسفى مكتبهاى مادى مطرح مىگرديد. اين جلسه سبب شد تا ايشان در اين مباحث به حد كافى غور كنند ورساله و نوشته هاى آنها را مورد بررسى قرار دهند. از اين نظر توانستند يك شاهكار علمى كه در باب خود ممتاز و بى نظير است به نام ((فيلسوف نماها)) را از خود به يادگار بگذارند. اين كتاب با استقبال عظيم جوانان و طبقه روشنفكران رو به رو گرديد و دسته اى از گمراهان در پرتو اين كتاب از چنگال مكتب ماديگرى و ماترياليسم رهايى يافتند. اين كتاب بيش از 30 مرتبه به چاپ رسيده و به تصديق اهل فن كمتر كتابى اين چنين جامع در تحليل اصول فلسفى ماركسيستها نگارش يافته است.
با اينكه دهها سال از انتشار اين كتاب مى گذرد هنوز طراوت و ابتكار خود را در محيطهاى علمى حفظ نموده است و اخيرا كه كمونيستها، كشور همسايه و مسلمان افغانستان را مورد هجوم وحشيانه خود قرار داده و آن را مدتى به اشعال خود در آورده بودند، اخبار فراوانى رسيد كه حاكى از نقش مهمى است كه اين كتاب در خنثى نمودن تبليغات خام آنها و در توجيه صحيح مردم ايفا كرده بود. اين فصل در حقيقت نخستين نقطه تحول فكرى در حوزه عليه قم بود و از اين هنگام به بعد ايشان قسمتى از اوقات خود را صرف خواندن كتابها فلسفى و كلامى و مطالعه در آرا و عقايد فرقه هاى مختلف اسلامى و غير اسلامى به خوبى واقف گردند و كتابهايى در اين زمينه منتشر سازند.
ج) تأسيس جلسات درس عقايد و مذاهب معظم له احساس كردند كتابهاى كه در زمينه عقايد اسلامى نوشته شده با گذشت زمان نمى تواند پاسخگوى همه نيازمنديهاى اين زمان باشد؛ زيرا اين كتابها در قرونى نوشته شده كه اشكالات امروز ماديها مطرح نبود و بازار ايادى استعمار اين چنين گرم نبود. بعلاوه در آن كتابها مسائلى مانند نزاع ((اشعرى و معتزلى)) و امثال آن مطرح است كه امروز از گردونه مباحث عقايد بيرون رفته و رنگ بحثهاى موسمى به خود گرفته . روى اين ملاحظات ايشان بار ديگر به كمك ذوق و استعداد خاص خويش، مسائل عقيدتى اسلام و اصول پنجگانه را به طرز بى سابقه اى مطرح ساختند و با تشكيل درس عقايد، صدها نفر را به اين مسائل آشنا كردند و كتابهايى كه حاوى فشرده آن جلسات علمى است،تأليف نمودند.
د) مجمع علمى نجات نسل جوان ايشان به موازات جلسات درس عقايد، جلسه ديگرى تشكيل دادند كه در هشت رشته از مذاهب موجود جهان، افرادى پرورش يابند تا بتواننداز طريق بحث و مناظره يا نوشتن كتاب، با مبلغان مذاهب مختلف رو به رو شوند و به ايرادها و دلايل آنها پاسخ گويند.اين جلسه در مدت كمى توانست فضلايى پرورش دهد كه هر كدام در رشته خاص خود تخصص لازم را كسب نمودند. وهم اكنون جمعى از نويسندگان زبده جوان حوزه علميه، محصول آن جلسه مى باشند. همچنين براى رهايى جوانان از چنگال عوامل فساد به همكارى جمعى دست به تشكيل (( مجمع علمى نجات نسل جوان)) زدند. يكى از نتايج اين مجمع گذاردن نشريات جالب در اختيار جوانان بود كه به سرعت جاى خود را در ميان جوانان كشور باز كرد.
هـ) مبارزه با التقاطيها معظم له در يكى از سفرهاى خود به شهر شيراز با بازار گرم صوفيگرى رو به رو شدند. گروهى از محضر ايشان در خواست نمودند كه با قلم شيواى خود كتابى پيرامون اصول صوفيگرى - كه اتفاق و ادب در ان رعايت شده باشد - بنويسد.
معظم له نيز با استفاده از مدارك موجود، عقايد دسته مزبور را با كمال ادب و احترام - كه همواره شيوه ايشان در نگارش مى باشد- مورد بررسى و انتقاد قرار داده و كتابى نوشتند كه به نام ((جلوه حق)) در سال 1330 انتشار يافت. طرز نگارش اين كتاب توجه مخصوص حضرت آيت الله العظمى بروجردى (ره) را جلب نمود و مؤلف را به حضورخود پذيرفت ، پس از تقدير از خدمات ازرنده ايشان بياناتى ايراد فرمودند از جمله اين كه ((من اين كتاب را به هنگام فراغت مطالعه كردم و كوچكترين نقطه ضعفى در آن به نظرم نيامد. شكرالله مساعيك!))
و) تأسيس مؤسسات و مراكز علمى در اين زمينه ايشان مصمم اند به تعداد معصومين - عليهم السلام - مدرسه و مركز علمى تأسيس نمايند و بحمدالله تا كنون موفق به تأسيس چهار مدرسه مهم در حوزه علميه قم و دو مؤسسه دينى رفاهى براى طلاب حوزه هاى علميه در مشهد گرديده اند.
ز) تأليفات و آثار از معظم له تا كنون حدود يكصد وسى جلد كتاب به چاپ رسيده كه بعضى از آنها بيش از 30 بار تجديد چاپ شده و بعضى به بيش از ده زبان زنده دنيا ترجمه شده و در كشورهاى مختلف انتشار يافته است . تفسير نمونه ايشان به چند زبان ترجمه شده و در اغلب خانه ها موجود است؛ اين تفسير و تفسير موضوعى پيام قرآن باب تازه اى در تفسير قرآن گشوده و كتب اعتقادى ايشان به هنگام هجوم مكاتب باطله، پناهگاهى براى طلاب و دانشجويان بود. از جمله كتب فقهى ايشان : انوار الفقاهه، والقواعد الفقية و انوار الاصول و تقليقات مستدل و مشروحى بر تمام عروة الوثقى مى باشد كه مكرر به چاپ رسيده است. رساله عمليه ايشان (توضيح المسائل) تا كنون بارها چاپ شده و اين رساله به زبان عربى و اردو و تركى آذرى و انگليسى نيز ترجمه و منتشر شده است.
-
تشکرها 5
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری