-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۰۲:۱۵ #1
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
یازده سپتامبر، از نگاهی دیگر !
امروز یازدهم سپتامبر است...
هفت سال پیش در چنین روزی برج های دوقلو رفتد هوا!
حالا چطوری هنوز هم کسی نمی دونه!
فقط ابرقدرت ظالم و زورگوری جهان، فرصت خوبی پیدا کرده بود تا لباس پلیس جهانی رو به تن کند!
ابر قدرت لباسش را بر تن کرد...
لباسی که اصلا بر قامتش مناسب نبود...
افغانستان
عراق
گرجستان
ترکیه
پاکستان
هند....
پلیس منتظر ایران است...
باهم از نگاهی دیگر به این واقعه می نگریم!
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۰۲:۱۷ #2
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
سپتامبر؛ به روایت نیویورک تایمز
گزارش نیویورک تایمز حاكی است با گذشت هفت سال از حملات 11 سپتامبر به نیویورك و واشنگتن، تفكر رایج در خاورمیانه این است كه این طرح دسیسهای از سوی آمریكا و صهیونیستها علیه اسلام بوده است.
"مایكل اسلكمن" در این گزارش در شماره اخیر روزنامه نیویورك تایمز نوشت: «تفكر رایج در قاهره و دیگر شهرهای خاورمیانه این است كه "اسامه بنلادن" رئیس شبكه تروریستی القاعده نمیتوانسته تنها عامل حملات 11 سپتامبر باشد و اسرائیل و آمریكا اگر در اجرای این دسیسه دست نداشته باشند حتماً در طرحریزی آن دست داشتهاند.»
بنا بر این گزارش، این نتیجهگیری نیست كه بطور رسمی و تحقیقی در كتابی آمده باشد بلكه بعد از نشستن پای صحبتهای مردم عادی در منطقه از فروشگاههای دوبی گرفته تا پاركهای الجزیره و قهوهخانههای ریاض و قاهره، میتوان به آن پی برد.
"احمد ایساب" یك مهندس 26 ساله سوری كه در امارات كار و زندگی میكند به خبرنگار روزنامه نیویورك تایمز گفت: «من آنچه را دولتها و رسانههای غربی میگویند، باور نمیكنم. این امر نمیتواند درست باشد. چرا باید آنها راستش را بگویند؟ به نظر من آمریكا این كار را سازماندهی كرد تا بتواند از آن به بهانهای برای عراق به خاطر نفت استفاده كند.»
این روزنامه نوشت: «شاید ساده باشد كه آمریكاییها این امر را اوهام بدانند. اما این انكار مانع از درك این تفكر از سوی سران غربی بخصوص سران واشنگتن میشود كه نیازمند درك آن هستند. این كه این ایدهها نخستین ناكامی در مبارزه علیه تروریسم است. چرا كه آنها در متقاعد كردن مردم خاورمیانه به این امر كه آمریكا علیه تروریسم در نبرد است نه این كه جنگ صلیبی علیه اسلام به راه انداخته، ناكام بودهاند.»
این گزارش به نقل از "مشاری الذایدی" یكی از ستوننویسان روزنامه سعودی "الشرقالاوسط" نوشت: «آمریكا باید نگران باشد زیرا برای این كه به مردم گفته شود، یك شیطان واقعی در كار است باید مردم ابتدا آن را باور كنند تا به شما كمك كنند. در غیر این صورت تلاش شما برای مبارزه با تروریسم از میان میرود. این یك جنگی نیست كه تنهایی به میدان بروید بلكه یك نبرد همگانی است.»
نیویورك تایمز نوشت: «دلایل فراوانی وجود دارد كه مردم این منطقه باور كنند كه حملات 11 سپتامبر بخشی از دسیسه علیه اسلام بود. مردم خاورمیانه بارها و بارها این گفته را تكرار كردهاند كه باور نمیكنند مشتی عرب بتواند عملیات علیه ابرقدرتی مانند آمریكا به راه انداخته باشند. اما آنها میگویند سیاستهای واشنگتن بعد از حملات 11 سپتامبر بخصوص حمله به عراق نشان داد كه آمریكا و اسرائیل در پس این حمله تروریستی به ساختمان تجارت جهانی و پنتاگون بودهاند.»
نخستین نكته این است كه چرا یهودیان در آن روز در ساختمان تجارت جهانی حضور نداشتند. این كه چگونه به یهودیها گفته شد تا در خانه بماند و این امر را از همكاران خود پنهان نگهدارند
"محمد ابراهیم" فروشنده 36 ساله در محله "بلاغ" قاهره گفت: «شاید مجریان عملیات عدهای عرب بودهاند اما فكر آن چی؟ این امر توسط آدمهای دیگر، آمریكاییها و اسرائیلیها صورت گرفته است.»
این روزنامه نوشت: «این گفتوشنودها چنان در خاورمیانه گسترده است كه كسی نمیداند برای اولین بار كجا آن را شنیده است. نخستین نكته این است كه چرا یهودیان در آن روز در ساختمان تجارت جهانی حضور نداشتند. این كه چگونه به یهودیها گفته شد تا در خانه بماند و این امر را از همكاران خود پنهان نگهدارند سوالی است كه در میان مردم بخاطر این اعتقاد بروز میكند كه یهودیان [صهیونیستها] در پس بسیاری از دردسرهایی قرار دارند كه آنها با آن مواجه هست
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۲, ۰۲:۱۸ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,566 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
برجهاى دو قلو در كدام آیه؟
بعد از حادثه 11 سپتامبر در برخی از مجامع این موضوع مطرح شد كه واقعه 11 سپتامبر در قرآن كریم ذكر شده است. اینک در روزهای که دوباره این حادثه یادآوری می شود پاسخی برای این شبهه:
این كه انتظار داشته باشیم كه تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیشگویى كرده باشد، به هیچ وجه با آن چه ما از ظواهر قرآن مىیابیم، تناسب ندارد؛ بلكه چه بسا برخلاف فلسفه و كار ویژه آن باشد.
خداوند متعال به تمامى حوادث عالم، از ابتداى خلقت تا پایان آن، علم كامل دارد و هیچگونه شك و تردیدى در این مطلب نیست؛ اما این كه توقع داشته باشیم كه هر حادثهاى - هر چند مهم - كه در جهان اتفاق مىافتد، در مرتبه ظاهر قرآن آمده باشد، به هیچ وجه با فلسفه قرآن و هدف از نزول آن سازگار نیست؛ زیرا هدف از نزول قرآن، هدایت، تربیت و تكامل انسان است و در این راه، این كتاب ارزشمند الهى از هر چیزى كه براى نیل به سعادت فردى و اجتماعى بشر در دو جهان لازم است، فروگذار نكرده است. (ما فرّطنا فى الكتاب من شىء)1 اما گاهى این اسباب به صورت كلى بیان شده است (مانند دعوت به كسب علم و دانش و...) و گاهى به جزئیات پرداخته شده است (مانند بیان معارف عظیم الهى، احكام اسلامى و مسائل اخلاقى، پند و اندرز از سرگذشت اقوام و ملتهاى پیشین وبیان مسئله مرگ و جهان آخرت و...) در هر صورت، قرآن تنها كتاب هدایت است.
باید توجه داشته باشید كه آن چه اكنون مورد بحث ماست، مرتبه ظاهر قرآن است كه براى بشر عادى فهمپذیر است و نه مرتبه باطن آن كه در دسترس «راسخون فى العلم» است. بنابراین، مانعى ندارد كه همه حقایق هستى در مرتبه باطن قرآن وجود داشته باشند و پیامبر صلىاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام از آن اطلاع داشته باشند؛ ولى در مرتبه ظاهر و فهم بشر عادى، قابل فهم و درك نباشند.
براساس یكى دیگر از سنتهاى الهى، بین دگرگونىهاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم، همبستگى عمیق وجود دارد.
این كه انتظار داشته باشیم كه تمامى حوادث جهان از ابتداى خلقت تا پایان جهان در قرآن آمده باشد و قرآن حوادث مربوط به آینده را پیشگویى كرده باشد، به هیچ وجه با آن چه ما از ظواهر قرآن مىیابیم، تناسب ندارد؛ بلكه چه بسا برخلاف فلسفه و كار ویژه آن باشد. قرآن كریم، در مواردى كه اصل هدایت انسانها و یا اعجاز قرآن اقتضا نموده، سرگذشتهاى آموزندهاى از زندگى ملتهاى پیشین و پیامبران آنان را نقل كرده و یا برخى موضوعات، نظیر پیروزى لشكر رومیان در مقابل امپراتورى ایران (در سالهاى اولیه ظهور اسلام) را پیشبینى كرده است؛ ولى همانگونه كه گذشت، به هیچ وجه نمىتوان انتظار تبیین تمامى حوادث را از قرآن داشت.
هر چند قرآن كریم از بیان تمام جزئیات حوادث زندگى بشرى در آینده امتناع ورزیده، اما در راستاى اهداف خویش، یعنى هدایت، تربیت و تأمین سعادت دنیوى انسانها، به تبیین خطوط اساسى زندگى بشر بر اساس سنتهاى ثابت و غیرقابل تغییر الهى پرداخته است؛ سنتهایى كه از ابتداى حیات بشر، همواره ترسیمكننده سرنوشت آن بوده، تا قیامت نیز ادامه خواهد داشت.
قرآن كریم در آیات متعددى از قطعیت سقوط فرهنگها، تمدنها و نظامهاى بشرى بحث مىكند و این تغییر و تحول در میان زندگى امتها را یكى از سنتهاى مهم و غیرقابل تخلف دستگاه حكیمانه خلقت تلقى مىكند. در قرآن آمده است: «قد خلت من قبلكم سنن فسیروا فى الارض فانظروا كیف كان عاقبه المكذبین . هذا بیان للناس و هدى و موعظة للمتقین . ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم موءمنین...؛ پیش از شما سنتهایى وجود داشت؛ پس در روى زمین گردش كنید و بنگرید سرانجام تكذیبكنندگان آیات خدا چگونه بوده است. این بیانى است براى عموم مردم و هدایت و اندرزى است براى تقواپیشگان و شما اى ایمان آوردگان! سست نشوید و اندوهگین مگردید كه شما برترید؛ اگر به راستى ایمان داشته باشید...».2
بررسى آیه فوق این واقعیت را نمایان مىسازد كه علت انحطاط تمدنها ، دورى و فاصله گرفتن آنها از خداوند و تعالیم پیامبران الهى بوده است، این آیه ضمن عبرتآموزى به مسلمانان، به آنها امید مىدهد كه در صورت حفظ ایمان به خداوند و حركت در مسیر هدایت الهى، نه تنها دچار انحطاط نمىشوند، بلكه برترى و پیروزى از آن آنهاست.
براساس یكى دیگر از سنتهاى الهى، بین دگرگونىهاى اجتماعى با تحولات و تغییرات درونى جامعه و مردم، همبستگى عمیق وجود دارد. طبق این ضابطه الهى، تنها دگرگونى و تحول فكرى، عقیدتى، رفتارى و اخلاقى مطلوب و یا نامطلوب یك قوم و یك جامعه و ملت است كه مىتواند زمینهپرداز و علت دگرگونىها و تغییرات تكاملى یا ارتجاعى در ابعاد و جوانب مختلف حیات آن قوم و نسل جامعه باشد. «ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بأنفسهم؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم و جامعهاى را دگرگون نخواهد ساخت؛ مگر زمانى كه خود آن جامعه حالشان را از درون دگرگون سازند».3
به طور خلاصه از دیدگاه اسلامى و با بررسى سرنوشت تمدنهایى كه دچار فروپاشى و انحطاط شدهاند، مىتوان به این جمعبندى دست یافت كه مهمترین عامل سقوط تمدنها عبارتند از:
1. بشرى بودن آنان و عدم ارتباط با تعالیم الهى.
2. انحراف و انقطاع از تعالیم اصیل الهى.
اگر تمدنى از دو خصوصیت فوق مبرا باشد، یعنى اولاً بر پایه تعالیم اصیل الهى شكل گرفته باشد و ثانیاً به صورت مستمر در این راه باقى بماند، به هیچ وجه زوال و نابودى در آن راه ندارد. زیرا هر امرى كه صبغه الهى داشته باشد، جاودانى است. قرآن مىفرماید: «ولو انّ اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بركات من السماء والارض ولكن كذبوا فأخذناهم بما كانوا یكسبون؛ اگر مردم آبادىها ایمان مىآوردند و راه توحید و تقوا را پیش مىگرفتند، بىتردید براى آنها بركتهایى از آسمان و زمین مىگشودیم؛ اما آنان راه تكذیب و انكار لجوجانه حق را در پیش گرفتند؛ پس به خاطر كارهایى كه انجام دادند، آنان را موءاخذه كردیم».4
همچنین در آیهاى دیگر مىفرماید: «و الَّوِ استقاموا على الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا؛ و اگر اینان راه مستقیم توحید و تقوا را ادامه دهند ما اینان را از روزى و نعمتهاى فراوان سیراب مىسازیم».5
بالاخره در خصوص حادثه یازده سپتامبر و ذكر آن در قرآن، مىتوان چنین گفت: این كه آیه خاصى درباره این موضوع در قرآن وجود داشته باشد مانند پیشبینى پیروزى لشكر روم (به عنوان اهل كتاب) بر لشكر ایران (به عنوان مشركان) كه در آیات ابتداى سوره روم آمده و درست در چند سال بعد از ظهور اسلام به حقیقت پیوست، چنین آیهاى در این زمینه وجود ندارد و آیه 109 سوره توبه را كه برخى افراد ناشناخته شایع كردهاند، نه تنها درباره موضوعى كلى است و بسیارى از حوادث فردى و اجتماعى بشر از ابتداى خلقت تا پایان آن را شامل مىشود، بلكه در جزئیات، مانند تعداد طبقات برجهاى دوقلوى مركز تجارت جهانى آمریكا، نام خیابان و... هیچ گونه مطابقتى ندارد؛ اما اگر منظور مطابقت برخى آیات قرآن - كه بیانگر سنتهاى ثابت الهى در مورد ظهور و سقوط تمدنهاى بشرى است - 6 با این حادثه و سایر واقعیاتى كه در جامعه آمریكا مشاهده مىنماییم،7 همه حاكى از زوال این تمدن منحوس است، بله مىتوان بر اساس آیات متعدد، افول و انحطاط حتمى آمریكا را پیشبینى نمود كه حادثه 11 سپتامبر تنها مصداق كوچكى از آن است.
پىنوشت:
1. انعام (6)، آیه 38.
2. آل عمران (3)، آیه 137 تا 139.
3. رعد (13) آیه 11.
4. اعراف (7) آیه 96.
5. جن (72)، آیه 16
6. ر.ك: على كرمى، ظهور و سقوط تمدنها از دیدگاه قرآن، نشر مرتضى، قم 1370.
7. احمدرضا حاجتى، عصر امام خمینى، بوستان كتاب.
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری