امام بزرگوارما، اگر خود را شاگردي از شاگردان پيغمبر اكرم محسوب مي‌كرد، سر فخر به آسمان مي‌سود. امام، افتخارش به اين بود كه بتواند احكام پيغمبر را درك كند و عمل كند و تبليغ كند. امام ما كجا، پيغمبر كجا. آن جامعه را پيغمبر ساخته بود و بعد از چند سال به آن وضع دچار شد، اين جامعه ما خيلي بايد مواظب باشد كه به آن بيماري دچار نشود. عبرت، اينجاست، ما بايد آن بيماري را بشناسيم، آن را يك خطر بزرگ بدانيم، و از آن اجتناب كنيم.
به نظر من اين پيام عاشورا، از درس‌ها و پيام‌هاي ديگر عاشورا براي ما امروز فوري‌تر است. ما بايد بفهميم چه بلايي بر سر آن جامعه آمد كه حسين بن علي آقازاده اول دنياي اسلام و پسر خليفه مسلمين، پسر علي بن ابي طالب در همان شهري كه پدر او بر مسند خلافت مي‌نشست، سر بريده‌اش گردانده شد و آب از آب تكان نخورد، از همان شهر آدم‌هايي بيايند كربلا، او را و اصحابش را با لب تشنه به شهادت برسانند و حرم اميرالمؤمنين را به اسارت بگيرند، حرف دراين زمينه، زياد است. من يك آيه از قرآن را در پاسخ به اين سوال مطرح مي‌كنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمين معرفي مي‌كند. آن آيه اين است كه مي‌فرمايد «فَخَلَفَ مِن بَعدِهِم خَلفٌ اَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوفَ يَلقَونَ غَيًّا (مريم: 59)» دو عامل، عامل اصلي اين گمراهي و انحراف عمومي است: يكي دورشدن از ذكر خدا، كه مظهر آن نماز است. فراموش كردن خدا و معنويت. حساب معنويت را از زندگي جدا كردن. توجه و ذكر و دعا و توسل و طلب از خداي متعال و توكل به خدا و محاسبات خدايي را از زندگي كنار گذاشتن. دوم «وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ» دنبال شهوتراني‌ها رفتن، دنبال هوس‌ها رفتن، و در يك جمله: دنياطلبي. به فكر جمع‌آوري ثروت، جمع‌آوري مال و التذاذ به شهوات دنيا افتادن. اينها را اصل دانستن. آرمان‌ها را فراموش كردن. اين، درد اساسي و بزرگ است. ما هم ممكن است به اين درد دچار شويم. اگر در جامعه اسلامي آن حالت آرمان‌خواهي از بين برود يا ضعيف شود، هر كس به فكر اين باشد كه كلاهش را از معركه در ببرد، از ديگران در دنيا عقب نيفتد، اينكه ديگري جمع كرده است، ما هم برويم جمع كنيم، و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجيح بدهيم، معلوم است كه وضع به اينجا خواهد رسيد.
نظام اسلامي، با ايمان‌ها، با همت‌هاي بلند، با مطرح شدن آرمان‌ها، بااهميت دادن و زنده نگهداشتن شعارها به وجود مي‌آيد و حفظ مي‌شود و پيش مي‌رود. شعارها را كم رنگ كردن، اصول اسلام و انقلاب را مورد بي‌اعتنايي قراردادن و همه چيز را با محاسبات مادي مطرح كردن و فهميدن، جامعه را به آنجا خواهد برد كه به چنان وضعي برسد.