-
۱۳۹۴/۰۶/۲۳, ۱۹:۲۷ #11شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
نور خداوند در قلوب مؤمنان
در احاديثي كه از ائمهي معصوم(عليهمالسلام) روايت شده است، از امامت به عنوان نوري تعبير شده است كه در قلوب مؤمنان تابش ميكند و پرتو آن، بسي تابناكتر از نور خورشيد است.محدّث كليني، به سند صحيح از ابي خالد كابلي روايت كرده كه گفت: <از امام باقر(عليهالسّلام) در بارهي آيهي فامنوا باللّه ورسوله والنور الذي انزلنا78 پرسيدم.>. امام فرمود: <اي ابا خالد! مقصود از نور، امامان آل محمد تا روز قيامت است سوگند به خدا! آنان، نوري هستند كه خداوند نازل كرده است. آنان، نور خداوند در آسمانها و زميناند سوگند به خدا! اي ابا خالد! نور امام در دلهاي مؤمنان، روشني بخشيتر از نور خورشيد در روز است.
به خدا سوگند! امامان، دلهاي مؤمنان را نوراني ميسازند. خداوند، نور آنان را از هر كس كه بخواهد، باز ميگيرد، و در نتيجه، دلهاي آنان تاريك ميشود. به خدا سوگند! اي ابا خالد! كسي ما را دوست نميدارد و ولايت ما را بر نميگزيند، مگر اين كه خداوند، قلب او را پاكيزه سازد، و خداوند قلب كسي را پاكيزه نميسازد، مگر اين كه تسليم امر ما باشد. هر گاه چنين باشد، خداوند، او را از حساب سخت و فزع بزرگ در روز قيامت در امان ميدارد.>79
-
۱۳۹۴/۰۶/۲۳, ۱۹:۲۸ #12شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
گستره و ژرفاي امامت
از بحثهاي گذشته، ميتوان به گسترده و ژرفاي امامت پي برد. امامت را نبايد صرفاً تدبير سياسي جامعهي اسلامي در چهارچوب احكام الهي خلاصه كرد، همان گونه كه تنها در رهبري ديني در سطح بيان معارف و احكام الهي و هدايت تشريعي نيز خلاصه نميشود. امامت، ظاهري بس گسترده و باطني ژرف دارد. امامت ظاهري ريشه در ولايت و هدايت دروني و تكوينيدارد. آن كس كه واسطهي هدايت الهي در رساندن هدايت جويان به كمال مطلوب است، همو، پيش و بيش، از ديگران اين شايستگي را دارد كه در قلمرو هدايت تشريعي راهنماي مردم باشد و گفتار و كردارش، مقياس و معيار حق و باطل به شمار آيد، اسوه و الگوي اخلاق و تربيت باشد، و بالاخره سررشتهي تدبير نظام سياسي و اجتماعي را در دست بگيرد. بدين جهت، اگر قرآنكريم، بر بُعد عرفاني و باطني امامت تأكيد ورزيده و بر هدايت باطني و نهاني پاي فشرده است، نه بدان معنا است كه امامت، شأن ديگري جز آن ندارد، و رهبري فكري و ديني و اخلاقي و سياسي جامعه از شئون و اهداف امامت نيست، بلكه بدين معنا است كه بدون آن كه فردي از چنان مقام و منزلت والايي برخوردار باشد، نخواهد توانست در ديگر قلمروهاي مربوط به هدايت و رهبري جامعهي بشري، به گونهاي بايسته و ايدهآل نقش آفرين باشد.
آن كس كه منصب خلافت الهي بر زمين را دارد، ميتواند منصب خلافت نبوي و پيشوايي امت را بر عهده بگيرد.
آن كسي كه در هدايت تكويني و باطني، واسطهي افاضهي لطف و رحمت الهي به هدايتجويان است، ميتواند در هدايت تشريعي و رهبري ديني و اخلاقي، واسطهي هدايت الهي براي جامعهي بشري باشد.
آن كسي كه در شناخت انسان و جهان به مقام <علّم آدم الاسماء> رسيده است خواهد توانست رهبري عادلانه بشريتّ را عهدهدار شود و هر چيز و هر كس را در جاي مناسب آن بگذارد.
آن كسي كه در جهاد با نفس امّاره - كه جهاد اكبر است - به پيروزي كامل رسيده است و از مقام عصمت برخوردار است، شايستگي رهبري جهاد اصغر را به وجه احسن خواهد داشت و سرانجام بايد گفت:
افمن يهدي الي الحقّ احقّ ان، يُتّبعَ امّن لايهدّي الاّ اَن يُهدي فَمالكُم كيف تحكمون80
-
۱۳۹۴/۰۶/۲۳, ۱۹:۲۸ #13شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
پاورقيها:
--------------------------------------------------------------------------------
1. بقره: 124.
2. توبه: 12.
3. هود: 17؛ احقاف: 12.
4. يس: 12.
5. الميزان، ج 17، ص 67.
6. بقره: 29.
7. بقره: 22.
8 . يونس: 67.
9. بقره / 21.
الامام: كلّ مَن اقتدي به و قُدّم في الامور، النبي(صلّياللّهُ عليهوآلهوسلّم) اِمام الائمّه`، والخليفه` امام الرعيه`، والقرآن امام المسلمين معجم المقاييس في اللّغه`، ص 48، كلمه` ام.
10. بقره / 22.
11. الدر المنثور، ج 5، ص 217.
12. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجه`، باب ان الحجه` لاتقوم للّه اًلاّ بامام. در اين باب، سيزده حديث كه اين مطلب را ميرساند، نقل شده است.
13. مفاتيح الجنان، دعاي عديله.
14. بقره: 30.
15. بقره: 31 - 32.
16. بقره: 33.
17. انعام: 75.
18. ص: 26.
19. بقره: 213.
20. انعام: 87 - 88.
21. انعام: 89.
22. بقره / 124.
23. سجده: 24.
24. انبيا: 72 - 73.
25. زخرف: 26 - 28.
26. در تفسير البرهان، يازده حديث كه مضمون فوق در آنها بيان شده، روايت شده است. ر.ك: البرهان في تفسير القرآن، ج 4، ص 138 - 140. نيز ر.ك: الميزان، ج 18، ص 106.
27. اسراء، 71 - 72. جهت آگاهي از تفسير اين دو آيه، به تفسير الميزان، ج 13، ص 165 - 170 رجوع شد.
28. بقره: 124.
29. جهت آگاهي از احاديث ياد شده به كتاب الحجه` از اصول كافي، ج 1، رجوع شود. نيز مضامين ياد شده، در حكمت 147 نهجالبلاغه بيان شده است.
30. بقره: 124.
31. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجه`، باب طبقات الانبياء، حديث 2.
32. مريم: 42.
33. هود: 69.
34. نساء: 125.
35. تفسير الميزان، ج 1، ص 277 - 278.
36. الاِمام: المؤتمّ به انسانّا كأن يقتدي بقوله او فعله، او كتاباً او غير ذالك: المفردات في غريب القرآن، ص 24، كلمهي ام.
37. بقره: 253.
38. اسراء: 55.
39. انعام: 86.
40. الميزان، ج 7، ص 244.
41. مجمع البيان، ج 1، ص 27.
42. المفردات في غريب القرآن، ص 538، كلمهي <هدي>.
43. حمد: 6.
44. بقره: 213.
45. اسراء: 9.
46. جرجاني، التعريفات، ص 112.
47. هدي الرجل: استرشد (المنجد).
48. طه: 50.
49. اعلي: 3.
50. شمس: 7 - 8.
51. اسراء: 94.
52. اسراء: 2.
53. بقره: 185.
54. رعد: 7.
55. انعام: 87 - 88.
56. قصص: 56.
57. بقره: 272.
58. عنكبوت: 69.
59. مائده: 16.
60. انبيا: 73.
61. مسجده: 24.
62. يس: 83.
63. انعام: 75.
64. قمر: 5.
65. بقره: 124.
66. انعام: 75.
67. الميزان، ج 1، ص 272 - 273، و ج 14، ص 304.
68. بقره: 184.
69. رعد: 36.
70. يوسف: 40.
71. انعام: 72.
72. الميزان، ج 10، ص 305.
73. شورا: 52.
74. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجه`، باب الروح التي يسدّد اللّه بها الائمه`(عليهالسّلام) حديث 1.
75. همان، ح 2.
76. فاطر: 35.
77. ر.ك: الميزان، ج 10، ص 58.
78. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجه`.
79. اصول كافي، ج 1، كتاب الحجه`، ص 150، باب ان الائمه`(ع) نوراللّه عزّوجلّ.
80. فاطر: 35.
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری