-
۱۳۸۷/۰۶/۲۷, ۱۲:۴۰ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 148
- مورد تشکر
- 182 پست
- حضور
- 1 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
وصف حال خودت از زبان شعر ...
سلام بر دوستان با ادبیات و علاقمند به ادبیات
فکر میکنم منظورم رو از عنوان تاپیک گرفتید در شرایط مختلف اگر شادی اگر غمگین اگر مستی اگر هوشیار وصف حالت رو با یکی دو بیت بیان کن ، تشکر!!!
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۷, ۱۲:۴۱ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 148
- مورد تشکر
- 182 پست
- حضور
- 1 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
قصه تلخ وداع
سراپای دلم را لرزاند
ياد او افتادم
که به يک سيب
دلش می خنديد
و به يک آه بلند
نفسش عادت داشت
روبرو تا ته کوچه
زمين برفی بود
خوب در يادم هست
آسمان آبی بود
باد سردی به تماشا می شد
برگ زردی رقصيدن گرفت
او از آن کوچه گذشت
دل من باز گرفت
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۹, ۰۱:۳۱ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,567 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
نمی دانم کجایم،کیست!م
همین دانم ه بدون عشق پاکت نیستم!
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۹, ۰۲:۳۰ #4
من قطره اشک شقایقم
گلچینی از تلخی حقایقم
فرداها آمدند و رفتند
جا مانده از لحظه لحظه دقایقم
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۰, ۰۸:۵۱ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 148
- مورد تشکر
- 182 پست
- حضور
- 1 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمیگردم
بر پایه آسمان و دریاست دلم
بیچاره دل ، آواره صحراست دلم
لبخند بزن گمشده ام پیدا کن
لبخند تو هرکجاست ، آنجاست دلم
"مجید مهران"
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۰, ۱۲:۰۳ #6
گويند بهشت عدن با حور خوش است،
من می گويم که آب انگور خوش است؛
اين نقد بگير و دست از آن نسيه بدار،
کاواز دهل برادر از دور خوش است.
خیام
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۰, ۱۲:۴۳ #7
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,245
- مورد تشکر
- 1,620 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عمر نيكو گهري بود كه از كف دادم
كند اي با خبران، بي خبري بنيادم
عنكبوتي است فلك در پي صيد مگسان
مگسي بودم و در دام فلك افتادم
شاد از دانش و بينش دل صاحبنظران
به خيالي من بد مست خراب آبادم
دشمني نيست خطرناك تر از نفس و عجب
كه من از شادي اين دشمن دون دلشادم
در كمند هوس و بند هوي گشته اسير
مگر انگشت يدالله كند آزادم
گير اي دست خدا دست مرا تا آيد
شه اقليم سعادت به مبارك بادم
واي بر حال من و گوشه ي تنهايي قبر
به خدا غير خدا كس نرسد فريادم
اي شهودي دگران را ز چه رو پند دهي
چند گويي به دبستان سخن استادم
علم و عمل اي دوست به مايي و مني نيست
هر كس به بَرَش خرقه، اويس قرني نيست
هر شيشه ي گلرنگ عقيق يمني نيست
خوبي به خوش اندامي و سيمين زَقَني نيست
حُسن آيت روح است، به نازك بدني نيست
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۰, ۱۳:۳۵ #8
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۵
- نوشته
- 5,435
- مورد تشکر
- 4,567 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
27
دلم گرفته هوای نواختن دارم
هوای سوختن و ساز و ساختن دارم
هنوز از غم هجران یار می سوزم
اگر چه در شب هجران قرین فانوسم
دست به دست من بده
پا به پای من بیا
نگو امروز مال ما
بگو فردا رو میخوام
به لطف الهی فردا از آن ماست....
-
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۴, ۱۲:۵۷ #9
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 148
- مورد تشکر
- 182 پست
- حضور
- 1 ساعت 3 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دلم تنگ است اين شبها يقين دارم كه مي داني
صداي غربت من را از احساسم تو مي خواني
شدم از درد تنهايي گلي پژمرده و غمگين
ببار اي ابر پاييزي كه دردم را تو مي داني
ميان دوزخ عشقت پريشان و گرفتارم
چرا ای مرکب عشقم چنين اهسته مي رانی؟!
بر پایه آسمان و دریاست دلم
بیچاره دل ، آواره صحراست دلم
لبخند بزن گمشده ام پیدا کن
لبخند تو هرکجاست ، آنجاست دلم
"مجید مهران"
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۴, ۱۳:۵۸ #10
ما کمسعادتيم که خدمت نميرسيم
نه! بيلياقتيم که خدمت نميرسيم
ما کمارادههاي به ظاهر خداپرست
در بند عادتيم که خدمت نميرسيم
محتاج، ما؛ کريم، شما؛ پس تصدقي!
درگير حاجتيم که خدمت نميرسيم
ما فکر ميکنيم که فرصت هميشه هست
غرق حماقتيم که خدمت نميرسيم
آقا! شما هميشه ز ما ياد ميکني
ما کمسعادتيم که خدمت نميرسيم(5)
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری