-
۱۳۸۷/۰۶/۲۷, ۲۲:۵۷ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 325
- مورد تشکر
- 976 پست
- حضور
- 2 ساعت 6 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حدیقه الشیعه
بسم الله الرحمن الرحیمسلام علیکم . انشا الله قصد دارم از امروز قدم به قدم مطالب کتاب ارزشمند ( حدیقه الشیعه ) رو که از آثار بسیار ارزشمند دانشمند بزرگ شیعه شیخ مقدس اردبیلی رضوان الله تعالی علیه هست در سایت بگذارم . بخش اول دیباچه کتاب هست و اینکه مولف بصورت کلی خواننده رو با کتاب آشنا میکنه و نشون میده از چه منابعی ( علی الخصوص منابع اهل سنت ) استفاده کرده برای جمع اوری مطالب کتاب . انشا الله بخشهای بعدی مطالب کتاب رو بصورت شماره بندی و عنوان برای شما بزرگواران عرضه میکنم . امید به اینکه مورد رضایت خداوند عز و جل و اهل بیت ( صلوات الله علیهم اجمعین ) قرار بگیره و شما خوانندگان گرامی استفاده کنید . التماس دعا
__________________________________________________ ___
بسم الله الرحمن الرحیم
زیب و آرایش آغاز و انجام نعوت و صفات انبیای عظام و اوصیای کرام حمد و سپاس ملکیست علام که در هر ورقی از اوراق حدیقه صنعش دلیل بر وحدانیتش چندانست که صحایف روزگار و دفاتر لیل و نهار بجهت ثبت و تحریر آن نارساست و از برای تماشای بساتین دلائل و براهین بر حقیت برگزیدگان در تنگنای حدقه انسان قدرتی چنان بکار برده که دیده عقول حکمای عالم و باصره ادراک فحول علمای بنی آدم در تحقیق آن اعمی و نابیناست ( فاحمده حمدا بالدوام واصلی علی محمد سید الانبیاء و آله ساده الاوصیاء صلوه زاکیه دائمه متوالیه الی یوم القیامه ) .
اما بعد چون جزو اول کتاب حدیقه الشیعه که در ذکر مجملی از احوال آباء و اجداد و مختصری از حالات حضرت سید کائنات ( ص ) بود سمت اتمام یافت شروع میرود در تحریر جزو دویم که در ذکر شمه ای از مناقب حضرت امیرالمومنین ( ع ) و نبذه ای از فضائل باقی ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین و دلائل امامت ایشان و بطلان امامت غیر ایشان است امید که از فاتحه تا خاتمه بنحویکه قابل شنیدن و خواندن اهل فضل و کمال باشد صورت اتمام پذیرد بمنه وجوده . چون به موجب التازامی که در اول جزو اول کرده است که اکثر مسائل امامت را از کتب اهل خلاف نقل نماید تا حجت باشد از این چند کتاب که مشهور ترین کتب آن قوم است استخراج بیشتر دلائل و مسائل مینماید تا در دنیا و عقبی حجت تواند بود :
صحیح مسلم ، صحیح بخاری ، جمع بین الصحیحین ، مشکوه الابرار ، مسند احمد حنبل ، کتاب اخطب الخطباء موفق احمد بکی خوارزمی که از اکابر علمای اهل سنت است ، کتاب فصول المهمه فی معرفه الائمه تصنیف نورالدین علی بن محمد بن احمد مالکی ، کتاب کشف الغمه که از تصنیفات وزیر سعید علی بن عیسی اربلی است و اگر چه او از ثقات علمای اهل شیعه است اما آنچه در آن کتاب مستطاب مذکور است مقبول طباع موافق و مخالف است و احیای علوم که بهترین مصنفات علمای ایشان است و از تفاسیر از تفسیر استاد ابی اسحق ثعلبی و تفسیر کشاف زمخشری و تفسیر نیشابوری و تفسیر کبیر فخر رازی و اکثر آنچه از کتب شیعه نقل میکند حدیثی است که مجمع علیه طرفین و متفق علیه فریقین باشد مستخرج از کتب اربعه و کتب ابن بابویه و کتب شیخ طوسی و کتاب الکاشف عن الیقین فی مناقب ائمه الطاهرین مامول آنکه برادران دین و شیعیان امیرالمومنین بعین رضا در این کتاب نظر نموده ، وجود جامع آن را که ذره ایست بیمقدار در میان ندیده قابل طعن و لایق رد ندانند که مقصود ذکر مناقب امیرالمومنین است نه غرض دیگر . در کتاب مناقب ائمه طاهرین مسطور است که حضرت رسالت پناه ( ص ) فرموده :
به درستیکه گردانیده است حق تعالی از جهت برادر من علی ابن ابیطالب آنقدر از کمالات و زیادتها که او را بر مردمانست که به شمار در نمیاید پس اگر کسی توفیق یابد بنویسد فضیلتی از فضائل او را تا از آن نوشته اثری و نشانی باشد ، ملائکه آسمانها و زمینها از برای او طلب آمرزش از حق تعالی میکنند و کسی که بشنود یک فضیلت از فضائل او را حق تعالی می آمرزد هر گناهی را که به سبب شنیدن بهم رسانیده و کسی که نظر کند به کتابی از فضائل او حق تعالی می آمرزد هر گناهی را که دیدن سبب آن شده باشد .
و امیدواری به در گاه الهی آنکه حق تعالی گناهان خواننده و نویسنده و شنونده این کتابرا به کرم و لطف خود بیامرزد بحق محمد و آله الطیبین الطاهرین .
ویرایش توسط نسیم حیات : ۱۳۸۹/۰۶/۱۸ در ساعت ۲۲:۴۳ دلیل: تصحیح عنوان
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۲۸, ۰۹:۰۳ #2
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 325
- مورد تشکر
- 976 پست
- حضور
- 2 ساعت 6 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حدیقه الشیعه
مقدمه در بیان معنی امام
مقدمه – و آن در دو اصل است : اصل اول در بیان مقصود از لفظ امام و احتیاج بوجود او و امام به زبان عرب به معنی پیشوا و سردار و مقدم در کارهاست لهذا پیشنماز جماعت را امام گویند و در اصطلاح فرقه ناجیه اثنی عشریه شخصی را گویند که از جانب خداوند تبارک و تعالی جل ذکره به خلافت و نیابت رسول الله ( ص ) تعیین شده باشد چه به اعتقاد ایشان نصب امام بر حق تعالی واجبست عقلا و از این جهت سردار جمیع بندگان مسلمین و صاحب اختیار ایشان از امور دین باشد چه خلافت رسول الله ( ص ) در نفس الامر نیابت خدای تعالی است در روی زمین پس البته هر که بجای پیغمبر ( ص ) قرار گیرد باید به رخصت الله تعالی باشد و رسول خدا ( ص ) او را از برای این مهم تعیین کرده باشد و لفظ امام و وصی و خلیفه و نایب و ولی و جانشین همه به یک معنی است . اگر کسی گوید که خدای تعالی در قران کریم ، خلیل خود ابراهیم ( ع ) را امام خوانده آنجا که میفرماید : ( انی جاعلک للناس اماما ) و داوود نبی ( ع ) را خلیفه نامیده و در خطاب به او فرموده که ( انا جعلناک خلیفه فی الارض ) پس مخصوص به وصی و نائب نباشد ، گوییم که امام و خلیفه در این اطلاق به موافقت وضع لغوی مستعمل شده نه اصطلاحی و بعضی از عرفا گفته اند که مراد از امام و خلیفه کسی است که از جانب حق تعالی بواسطه کارسازی و راهنمایی خلقان معین شده باشد و بجهت انتظام امور دینی و دنیوی بندگان منصوب گشته اعم از آنکه نبی باشد یا ولی و خواه این معنی در صفت رسول تحقق یابد یا در ماده خلیفه .
و ما در رساله اثبات وجود ذکر کردیم که امام شخصی است که حاکم باشد بر خلق از جانب خدا بواسطه آدمی در امور دین و دنیای ایشان مثل پیغمبر الا آنکه پیغمبر از جانب خدا بیواسطه آدمی نقل میکند و امام بواسطه آدمی که آن پیغمبر است و بعضی گفته اند که حق تعالی پیغمبران را از این جهت خلیفه و امام خوانده که دقیقه شناسان الفاظ قرآنی و رمز دانان آیات فرقانی فهم کنند و دریابند که در حقیقت و نفس الامر تفاوتی و تغایری که در میان انبیاء و رسل و خلیفه و امام است همین اسم نبوت و پیغمبریست ، دیگر هر فایده که بر وجود رسول و نبی مترتب است بر وجود ولی و نایب نیز مترتب است و از یکدیگر به نبوت امتیاز یافته اند و بنابراین واجب است که هر کس امام خود را بشناسد و اعتقاد به امامت او کند و کسیرا در این ظاهرا خلافی نباشد و عامه و خاصه احادیث به این مضمون ایراد کرده اند و این حدیث در کتب طرفین مذکور است و اعتقادی همه است که پیغمبر خدا ( ص ) فرموده که ( من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه ) یعنی کسی که بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد مردن او مثل مردن آنهائیست که پیش از ظهور اسلام مرده باشند .
ویرایش توسط نسیم حیات : ۱۳۸۹/۰۶/۱۸ در ساعت ۲۲:۳۶ دلیل: انتقال مطلب
-
تشکر
-
۱۳۸۹/۰۶/۱۸, ۲۲:۴۰ #3
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۸۷
- نوشته
- 1,092
- مورد تشکر
- 2,132 پست
- حضور
- 1 روز 17 ساعت 36 دقیقه
- دریافت
- 12
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
حدیقه الشیعه
مقدمه در احتیاج بوجود امام
مقدمه در احتیاج بوجود امام - و اما بیان حاجت بوجود امام در وقتی که رسول موجود نباشد آنکه چنانچه رحمت شامله الهیه اقتضای بر انگیختن و فرستادن نبی و رسول نمود تا آنچه مقصود اوست از اوامر و نواهی بی زیاد و کم به بندگان رسانند و بندگان خدا در هر چه محتاج الیه ایشانست از مصالح و مفاسد و هر چه ایشان را نفع و نقصان رساند به پیغمبران رجوع نمایند ، همان غرض الهی بعد از رحلت پیغمبران بحال خود باقیست و هر پیغمبری را بعد از آنکه از دار دنیا رحلت کند نائبی و جانشینی بحکم خدا در کار است که احکام شریعت او را پاسبانی نماید تا زیاده و نقصان بدان راه نیابد و دزدان راه و شیاطین جن و انس که در کمین و منتظر فرصتند که در بنای ایمان بندگان خللی اندازند به آن احکام راه نیابند و هم چنانکه پیغمبران باید که معصوم و مطهر باشند از همه آلایش ظاهری و باطنی و صوری و معنوی تا بندگان به برکت اطاعت و انقیاد ایشان نجات یافته در دنیا و آخرت رستگار باشند ، همچنین بعد از انکه زمان نبوت منقضی شد چون احتیاج مذکور باقیست ناچار آن شخصی که قائم مقام پیغمبر باشد باید که به عصمت و طهارت و جمیع صفات مستحسنه متصف باشد تا بر مسند خلافت و نیابت رسول الله ( ص ) منمکن تواند بود و مقیم مقام رسالت تواند شد و همچنین باید که بر تمامی مقاصد و اراده های الهی اطلاع داشته باشد و به اوصاف پیغمبری متصف باشد چه او جانشین پیغمبر است و حفظ شرع بعد از پیغمبر به او تعلق دارد و چنانچه او ارشاد بندگان میکرد و احکام الهی را به ایشان میرسانید ، امام همان کار میکند پس باید که هر چه گوید و کند موافق خواهش الهی باشد و هر فایده که از جانب رسول به بندگان عاید میشده در زمان خلیفه و امام نیز همان فایده به بندگان خدا عاید گردد و شریعت مطهره او از نقص و نقصان و عیب و زیادتی مبرا و منزه باشد . پس از این جهت باید که خدا و رسول تعیین امام کنند و دلائل که دلالت بر امامت آن شخص کند بر بندگان ظاهر سازند چون قرآن و حدیث . تا این دلایل نیز بجای معجزه پیغمبر باشد و هیچکس را در آن شبهه و شکی نماند و فرق میانه رسول و نائب نباشد مگر در پیغمبری و در قرآن عزیز هم در چندین جا اشاره به اینکه هیچ زمانی از وجود امام معصوم خالی نتواند بود ، هست از جمله یکی آنجا که میفرماید : ( فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون ) یعنی هر چه ندانید از آداب و مسائل دین و شریعت از اهل ذکر سوال کنید و بپرسید و مراد از اهل ذکر چنانچه مفسران تفسیر نموده اند جمعی اند که علم به معانی قرآن و اراده های حضرت سبحان داشته ، احکام ایشان موافق احکام الهی باشد ، چرا که حق تعالی امر به اطاعت شخصی که از اراده او خبر نداشته باشد و عمل بظن فاسد خود کند ، نخواهد کرد و حکم به سوال کردن از ایشان نخواهد فرمود و بعضی از مفسرین مخالف ، ذکر را در این وافی هدایه تفسیر به رسول الله ( ص ) نموده اند و بنابراین تفسیر باید که مراد از اهل ذکر ، اهل بیت آن حضرت باشند .
و بعضی از ایشان گفته اند مراد از ذکر در این آیه قرآن است و به اتفاق مفسرین مراد از اهل ذکر ، ائمه معصومین علیهم السلام اند زیرا که در کتاب مستطاب کافی چندین حدیث است در این باب و بهر تقدیر مطلب ثابت است در آیه دیگر فرموده که : آمنوا بالله و رسوله و النور الذی انزلنا . و مفسران نور را به امام زمان ( عج ) تفسیر فرموده اند و در جای دیگر : یهدون الی الحق واقع شده و اینهمه صریحست که زمان را ناچار است از امامی که بندگان از برکت او هدایت یابند و بعضی از اهل سنت را عقیده آنست که احکام الهی را بعد از رحلت رسول خدا ( ص ) از قرآن استنباط میتوان کرد و با قرآن احتیاجی به امام نیست و این شبهه را جواب ها گفته اند از جمله : یکی آنکه از جمله فوایدی که بر وجود امام مترتب است آنکه به برکت وجود او اختلاف از میان امت برخیزد و همه را به راه راست هدایت فرماید و اگر قرآن تنها کافی بودی بایستی که همه امت بر یک مذهب و ملت باشند و بالکلیه خلاف در میان ایشان پدید نیاید و حال آنکه خلاف بسیار است بحدیکه هفتاد و سه فرقه شده اند و هفتاد و سه مذهب بهم رسیده و بعضی گفته اند که امهات مذاهب هفتاد و سه است و مجموع مذاهب اسلامیه از هفتصد بیشتر است ، اگر کسی اعتراض کند که پس با وجود امام نیز بایستی که خلاف پدید نیاید و حال آنکه هست ، جواب آنکه اگر شیاطین انس میگذاشتند و بفرموده خدا و رسول خدا ( ص ) عمل میکردند مطلقا خلاف نمیبود چنانکه اهل ملل سابقه با وجود آنکه اعجاز رسول ( ص ) را مشاهده میکردند ایمان نیاوردند و بر کفر خود باقی ماندند و جواب دیگر آنکه هفتاد و سه ملت همه قرآن میخواندند و همه را گمان و ظن آنست که عمل ایشان موافق و مطابق قرآنست و بنابراین اگر قرآن تنها باعث حیرت و ماده اختلاف نباشد سبب اتفاق خود نیست ، پس بی وجود امام معصوم ( ع ) که مشکلاتش را از او پرسند از قرآن نفع نتوان یافت چرا که عجایب اسرار قرآن بیش از آنست که فهم هر کس به آن تواند رسید و کدام دلیل بر احتیاج وجود امام به از اینستکه هر گاه عادت الله به این جاری شده باشد که هیچ موجودی از موجودات را بی سرکرده و سرداری نمیگذارند حتی آنکه در بدن انسان از برای حواس ظاهره و باطنه فرماندهی را که دل است قرار داده که اگر آنها را غلطی افتد به او رجوع نمایند و اگر او صحیح و سالم است تمام اعضاء و اجزاء صحیح و سالمند و اگر او را فسادی رو دهد تمام جوارح و اعضا را حال بفساد انجامیده موجب خرابی معموره بدن انسانی گردد ، یقین که از روز رحلت پیغمبر ( ص ) تا روز آخر دنیا این همه مردم را بی سردار و سرکرده و بی راهبر و دلیل نخواهد گذاشت و این همه خلق را در این مدت دراز در ضلالت و حیرت نخواهد پسندید و حق تعالی جل ذکره خود در قرآن مجید میفرماید : ایحسب الانسان ان یترک سدی ، یعنی آیا گمان میکنند آدمیان که ایشان را بی سردار و صاحب اختیاری گذاشته اند که آنچه اراده نمایند و مطلوب نفس ایشانست بعمل آورند نه چنین است و این خیال فاسد است و بی وجود امیری و سرکرده ای نه مقاصد خدا از بندگان و نه مطالب بندگان از حق تعالی صورت میبندد و اگر امر بندگی و بنده پروری بی وجود شخصی که بصفات مذکوره متصف باشد صورت یافتی و عقل تنها کافی بودی به پیغمبران احتیاج نبودی و از امام جعفر صادق ( ع ) نقل است که اگر در زمانه نماند الا دو کس ، البته یکی از آن دو باید امام باشد و دیگری رعیت و یکی امام بود و دیگری ماموم و چون علت احتیاج بوجود نبی همان علت احتیاج بوجود امام و نائبست پس مادام که تکلیف بر جاست از امام و نائب و سرکرده و صاحب اختیاری گزیر و چاره ای نبوده و نیست و اهل سنت و جماعت برآنند که بعد از انقراض زمان نبوت بر بندگان واجب است که نصب امام کنند نه بر خدای تعالی و بدلیل سمعی واجب است نه بدلیل عقلی . چنانکه مذهب شیعه اثنی عشریه است و عده دلیل ایشان اجماع صحابه است ، میگویند صحابه را اینقدر در این اهتمام در این مهم بود که بعد از فوت پیغمبر خدا ( ص ) بیفاصله مشغول به تعیین امام شدند و آن را بر همه کاری حتی بر دفن و کفن رسول الله ( ص ) مقدم داشتند و همان لحظه ابوبکر به منبر رفته گفت هر کس محمد ( ص ) را پرستش میکرد ، او از دنیا رفت و هر که خدا را میپرستد بداند که او حی لایموت است پس شما باید که برای خود امامی و پیشوایی اختیار نمائید و هیچ احدی منکر قول نشد و نگفت که ما را احتیاج به امام نیست و هر خلیفه در وقت رفتن دیگری را بجای خود نصب کرد و کسی او را منع ننمود پس نصب امام بر امت واجبست ، و این قول خام و این دلیل بغایت ناتمام است و ما در رساله اثبات واجب در باب اجماع چند کلمه سودمند یاد کردیم ، هر که را انصاف باشد همان او را کافیست و چون انصاف نباشد نصیحت را فائده نیست والله اعلم .
ویرایش توسط نسیم حیات : ۱۳۸۹/۰۶/۱۸ در ساعت ۲۳:۰۰
وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ / ۱۰- یونس
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری