-
۱۳۸۷/۰۶/۲۹, ۰۴:۲۹ #1
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۸۷
- نوشته
- 505
- مورد تشکر
- 1,183 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 17
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جاذبه كلام وحي
سه نفر به نام ابوجهل، اخش و ابوسفيان از متعصبان مشرك، تصميم گرفتند بي آنكه ديگري بفهمد، شبانگاه در پناه تاريكي و مخفيانه به كنار ديوار منزل پيامبر(ص) بروند و آيات قرآن را بشنوند.
هر سه نفر، آيات را جداگانه شنيدند و در راه به همديگر برخورد كردند و خودشان را سرزنش كردند كه چرا جذب استماع قرآن شدند، پس پيمان بستند كه ديگر اين كار را تكرار نكنند.
اما شب بعد، جاذبه قرآن آنها را وادار كرد كه در اطراف خانه پيامبر، وقتي حضرتش قرآن مي خواند، گوش فرا دهند. دوباره در برگشت به هم رسيدند و خودشان را سرزنش كردند كه چرا اين پيمان را شكستند و جذب قرآن شدند.
روز كه شد، اخش عصا به دست، به منزل ابوسفيان رفت و سپس به منزل ابوجهل رفت و درباره قرآن با هم صحبت كردند، تا مبادا آنها دست از جاهليت بردارند.
ابوجهل كه بيشتر از آن دو به مرام جاهليت و تكبر و رياست دنيا متعصب بود، گفت: سوگند مي خوريم كه به محمد ايمان نياوريم (اگرچه قرآنش انسان را جذب كند) 1
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــ
1-سيره ابن هشام، ج1، ص337
ویرایش توسط ناصح : ۱۳۸۷/۰۶/۲۹ در ساعت ۰۴:۳۰
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری