صفحه 1 از 3 123 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: تفاوت قرآن با ساير كتب آسماني

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۷
    نوشته
    505
    مورد تشکر
    1,183 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    17
    آپلود
    0
    گالری
    0

    تفاوت قرآن با ساير كتب آسماني




    قرآن، تورات، انجيل و زبور ازجهاتي با يكديگر اشتراك و يا اختلاف دارند،

    الف) وجه اشتراك
    تشابه قرآن با ساير كتب آسماني دراين است كه همه آنها از جانب خداست و مايه نور و هدايت براي مردم است؛ چنان كه خدا در آيه44 سوره مائده، تورات را به هدايت و نور بودن توصيف مي كند؛ «انا انزلنا التوريه فيها هدي و نور» و همچنين در مورد انجيل است كه «واتينه الانجيل، فيه هدي و نور» (مائده، 46) و در مورد قرآن، آيه 157 از سوره اعراف و آيه2 سوره بقره اوصاف نور و هدايت را براي قرآن برمي شمارد.
    ب) وجوه افتراق
    در مورد تفاوتهاي قرآن با ساير كتب آسماني بايد دانست كه قرآن، داراي ويژگي هاي مخصوص به خود است كه ديگر كتب آسماني آنها را دارا نيستند، از جمله اين تفاوتها مي توان به موارد ذيل اشاره كرد:
    1- قرآن، برخلاف كتب آسماني ديگر معجزه است؛ اگر چه همه آنها از جانب خداست. درست مانند قرآن و حديث قدسي كه هر دو از جانب خداست، ولي يكي معجزه است و ديگري نيست و معجزه آن است كه كسي نتواند مانند آن را بياورد. (البته معجزه شرايط ديگري نيز دارد كه در جاي خود مطرح مي شود.)
    2- با توجه به تكامل بشر، قرآن كه آخرين كتاب آسماني است، كامل بوده، تمامي برنامه هاي مورد نياز بشر را از جوانب گوناگوني اعم از اعتقادات، احكام و اخلاقيات و مسايل سياسي و اجتماعي داراست و تا انقراض بشر پابرجا و متكفل هدايت انسان است؛ برخلاف ساير كتب آسماني كه اقتضاي دوام و ابديت نداشته و براي محدوده اي از زمان و با توجه به شرايط فكري و اجتماعي مردم عصر خود، فرود آمده و امري مشخص داشته است.
    خداوند متعال در قرآن كريم مي فرمايد: «وانزلنا اليك الكتب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتب و مهيمنا عليه...؛ (مائده، 48) اين كتاب ]قرآن[ را بحق بر تو فرو فرستاديم؛ در حالي كه كتابهاي پيشين را تصديق مي كند و حافظ و نگاهبان آنهاست.»
    3- قرآن داراي دو نزول بوده است: اول: «نزول دفعي و جمعي» كه از سوي خداوند متعال يكجابر قلب پاك پيامبر اكرم(ص) در ماه مبارك رمضان و شب قدر نازل شده. دوم: «نزول تدريجي» كه برحسب شرايط و حوادث و نيازها طي 23سال فرو فرستاده شده است؛(1) ولي تورات و انجيل فقط يك نزول (دفعي) داشته است.(2)
    4- قرآن موجود در دست ما، همان قرآن اصلي و كلام خداست كه بر پيامبر گرانقدر(ص) نازل شده و بدون كم و زياد به دست ما رسيده است؛ زيرا نگهباني از آن را خود خداوند متعال به عهده گرفته است؛ «انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحفظون؛ (حجر،9) ما قرآن را نازل كرديم و به طور قطع نگه دار و حافظ آنيم.» ولي تورات و انجيل فعلي اين گونه نيستند. شواهد تاريخي و ادله ديگر نشان مي دهد كه تورات و انجيل اصلي از بين رفته و فقط قسمتهايي از آن دو كتاب آسماني را پيروان حضرت موسي و عيسي(3) مدتها بعد از وفات آنها نوشته اند كه آن هم متأسفانه با خرافات فراوان آميخته شده است؛ بنابراين، تورات و انجيل فعلي مجموعه كتب تاريخي است كه به وسيله يهوديان و مسيحيان نوشته شده؛ نه اينكه كتاب آسماني حضرت موسي و عيسي باشند.
    پي نوشت ها:
    1- تفسير نمونه، ج21، ص149
    2- جوامع الجامع، ج1، ص169
    3- ر.ك: تفسير نمونه، همان، ج2، ص421
    السلام علیک یااباصالح المهدی(عج)


    http://www.askquran.ir/picture.php?a...pictureid=2362


  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت ارديبهشت ۱۳۸۹
    نوشته
    2,577
    مورد تشکر
    8,095 پست
    حضور
    5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
    دریافت
    140
    آپلود
    0
    گالری
    99



    یکی از تفاوت های قرآن با سایر کتب آسمانی ،عدم تحریف قرآن است.


    شكي نيست كه اصل همه كتب آسماني، كلام الهي است و آن چيز كه نزد خدا است و اصل كتاب هاي نازل است، نزد خداوند مصون و محفوظ از هر چيزي است اما چيزي كه بر انسان ها نازل شده، وضع متفاوتي داشته است.

    غير از قرآن تمامي كتب آسماني دچار تحريف شده اند. اين مطلب روشن است كه اگر اراده الهي به مصون نگاه داشتن ساير كتب آسماني تعلق مي گرفت، يقيناً هيچ كدام از آن كتب تحريف نمي گرديد، ليكن حكمت هايي اقتضا مي كرد كه فقط قرآن كريم از تحريف مصون بماند. البته اين سخن به اين معنا نيست كه اراده الهي به تغيير اين كتب آسماني تعلّق گرفته، بلكه بدين معنا است كه انسان ها با اختيار خود مي توانند باعث تحريف كتب آسماني شوند و خداوند مانع اين كار نمي شود. اراده خداوند گزاف نيست، بلكه اراده او طبق مصلحت و حكمت جريان مي يابد.

    در مورد عدم تعلّق اراده الهي بر جلوگيري از تحريف كتاب هاي آسماني گذشته به اين نكات مي توان اشاره نمود:

    چون اديان پيشين براي مقطع و برهه اي از تاريخ كارآيي داشته اند و قهراً با پيشرفت زمان و تاريخ بايد در آن ها تحولاتي حاصل مي شد، حفظ آن كتاب ها براي هميشه ضروري نبوده است.

    براي حفظ يك متن به صورت اصلي شرايطي لازم است كه بايد به طور طبيعي فراهم باشد. به عبارت ديگر خداوند اراده خويش را بر اساس علل و شرايط عادي قرار داده؛ بنابراين در اعصار گذشته تكامل خط و كتابت به آن ميزان نبوده است كه بتواند متني را در بستر خويش و به صورت كامل حفظ نمايد، يا اصلاً كتابت صورت نمي گرفته و سينه به سينه نقل مي شده و يا اين كه امكانات كم بوده و كتابت به صورت وسيع صورت نمي گرفته است يا انسان ها به آن اندازه از رشد و بلوغ نرسيده بوده اند كه بتوانند كتاب هاي خود را از دستخوش تحريف حفظ كنند كه با رشد تمدن بشري و بلوغ انسان ها امكان اين امور حاصل شد.

    چون اسلام دين ابدي و قرآن آخرين كتاب آسماني و كامل ترين آن ها است، بايد از دستخوش تحريف و دگرگوني مصون بماند، چرا كه اگر تحريف مي شد، نقض غرض لازم مي آمد. از طرفي آخرين كتاب آسماني است كه راهنماي سعادت انسان‌ها تا نهايت است. از سوي ديگر با تحريف، اين غرض حاصل نمي شود، ولي ساير كتب آسماني مربوط به مقطعي از زمان است.

    بر خلاف پيامبران سابق كه معجزه آن ها چيزي غير از كتاب آسماني بوده، قرآن مجيد، معجزه اساسي پيامبر اسلام بوده است؛ و چون بايد در اعصار آينده وجه اعجازي قرآن همچنان حفظ شود تا براي گروندگان آينده به دين اسلام همچنان معجزه اي وجود داشته باشد، پس طبعاً بايد قرآن محفوظ بماند تا معجزه جاودان باشد.

    از برخي آيات قرآن به دست مي آيد تورات و انجيل تا روزهاي آغازين دين اسلام به صورت تحريف نشده باقي مانده است. بر اين اساس، تحريف ها (اگر صورت گرفته باشد) پس از نزول قرآن صورت گرفت. در اين صورت بايد گفت: تورات و انجيل تا پايان دوران مأموريت خويش از تحريف مصون بوده‌اند.

    تذکر: مقصود از ذكر در آيات كه خداوند حفاظتش را تضمين نموده، به عقيده مفسران، تنها قرآن است.
    با توجه به دلايلي كه بيان شد، اراده الهي به حفظ اين ذكر تعلق گرفته است.



    مصونيت قرآن از تحريف عواملي داشته است كه برخي عبارتند از:

    1 - حافظه شگفت‏انگيز عرب معاصر و علاقه زايدالوصف آنان به كلمات و جملات و اشعار و هر كلام فصيح و بليغ و زيبا.

    2 - أنس فراوان مسلمانان با قرآن و حفظ و تلاوت آن به سبب ثواب‏هاي بسيار.

    3 - تقدس قرآن نزد مسلمانان و حساس بودن آنان نسبت به هر گونه تغيير.

    4 - دستورها و توصيه‏هاي ويژه پيامبر گراميدر مورد تلاوت، كتابت، حفظ و جمع آوري قرآن.

    5 - تضمين خدا نسبت به حفظ قرآن از خطر تحريف و زوال: "انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون؛ قرآن را نازل كرديم و خود حافظ و نگهبان آن خواهيم بود".

    6 - قرآن كتابي است براي عصر مترقي و متمدن بشر و تمام آن چه كه نياز هر انسان براي رسيدن به كمالات انساني است، در قرآن موجود است. خدا آن را طوري تنظيم و حفظ كرده كه از دستبرد بشر مصون بماند.طبيعي است چون اين كتاب، آخرين كتاب آسماني بايد باشد و بعد از پيامبر اسلام، پيامبر ديگري ظهور نمي‏كند، تا تحريف و انحراف كتاب پيشين را تصحيح كند، نيز از طرفي چون اين كتاب معجزه پيامبر اسلام است و بايد براي نسل‏هاي آينده، جنبه اعجازي آن حفظ شود و لازمه آن عدم تحريف و دستبرد است، خداوند به اين كتاب عنايت ويژه نموده تا از دستبرد و تحريف مصون و محفوظ باقي بماند، در حالي كه در كتاب‏هاي آسماني ديگر اين فرض‏ها و ويژگي‏ها وجود نداشت.

    شهيد مطهري در اين زمينه گفته است: "قرآن گذشته از آن كه يك كتاب مقدس آسماني بود و پيروان با اين چشم بدان مي‏نگريستند، اساسي‏ترين دليل و برهان صدق ادعاي پيامبر و بزرگ‏ترين معجزه او محسوب مي‏شد. به علاوه قرآن مانند تورات نبود كه يكباره نازل شود، بلكه آيات قرآن بتدريج و در طول بيست و سه سال نازل شد و از همان روز اول مسلمانان مانند تشنه بسيار سوزاني كه به آب گوارايي برسد، آيات قرآن را فرا مي‏گرفتند و حفظ و ضبط مي‏كردند، به خصوص كه جامعه آن روز، بسيط بود و كتاب ديگري وجود نداشت تا مسلمانان ناگزير به حفظ آن هم باشند. ذهن خالي و حافظه قوي و نداشتن سواد خواندن و نوشتن سبب شده بود مسلمانان تنها اطلاعاتشان را از راه آنچه كه مي‏ديدند و مي‏شنيدند، كسب كنند. از اين رو پيام قرآن كه با احساس و عاطفه آنان سازگار بود، همچون نقشي كه در سنگ كنده شود، در قلب آنان نقش مي‏بست و چون آن را كلام خدا مي‏دانستند، برايشان مقدس بود و به خود اجازه نمي‏دادند حتي يك كلمه يا يك حرف را تغيير دهند و يا پس و پيش كنند. مزيد بر همه اينها پيامبر اكرم از همان روزهاي اول عده‏اي نويسندگان خاص براي قرآن را انتخاب كرد كه به "كُتّاب وحي" معروفند. اين امتيازي براي قرآن محسوب مي‏شود كه هيچ كدام از كتاب‏هاي آسماني قديمي از آن برخوردار نبودند. نگارش كلام خدا از همان آغاز، از جمله علل قطعي حفظ و مصون ماندن آن از تحريف بود".(1)

    بنابراين، اهميت و توجه پيامبر و صحابه و امامان بزرگوار و مسلمان سهم به سزايي در حفظ قرآن از دستبرد و دگرگوني داشته است.

    ------------------------
    پي‏نوشت‏ها:
    1. شناخت قرآن، ص 13، با تلخيص.


  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت شهريور ۱۳۸۸
    نوشته
    72
    مورد تشکر
    248 پست
    حضور
    نامشخص
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    0



    یکی دیگر از تفاوت ها زیبایی قرآن است.از نظر ایجاز و آهنگ آیات و کلمات در اوج است.فصاحت و بلاغت قرآن بی نظیر است و این چیزی است که در کتب دیگر یافت نمی شود!
    اسرائیل باید نابود شود.
    I hate Israel


  4. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۸
    نوشته
    2,042
    مورد تشکر
    4,148 پست
    حضور
    2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    0
    گالری
    0



    با سلام و عرض ادب

    خداوند متعال در قرآن کریم مى فرماید: (واَنزَلنا اِلَیکَ الکِتـبَ بِالحَقِّ مُصَدِّقـًا لِما بَینَ یَدَیهِ مِنَ الکِتـبِ ومُهَیمِنـًا عَلَیهِ...);[1] این کتاب ]قرآن[ را به حق بر تو فرو فرستادیم، در حالى که کتاب هاى پیشین را تصدیق مى کند و حافظ و نگاهبان آنهاست. کتاب هاى آسمانى در مسائل اصولى با یکدیگر هماهنگى دارند و در پى تربیت و تکامل انسانند، ولى در مسائل دیگر به مقتضاى تکامل تدریجى بشر، باهم تفاوت هایى دارند و هر آیین تازه، مرحله بالاترى را مى پیماید و برنامه جامع ترى دارد.[2]در این جا به برخى از تفاوت هاى قرآن کریم با کتاب تورات و انجیل اشاره مى شود:

    الف) اصول معارف و مفاهیم قرآن، بر پایه عقل و منطق مشترک و همگانى انسان استوار است و اساس تعالیم اسلام بر مدار جهل ستیزى و عقل انگیزى،[9] تقلیدزدایى و تحقیق پرورى،[10] پندارسوزى و دانش سازى،[11] مى چرخد.[12]

    ب) قرآن، با نگرشى واقع بینانه به حقیقت وجود انسان و منطبق بر فطرت او (و بدور از افراط و تفریط) اهداف زندگى او را در یک طبقه بندى منظمِ مقدماتى، متوسط، عالى و نهایى، سامان و انتظام مى بخشد که تمام استعدادهاى ذاتى او پرورش یافته، خاستگاه هاى وجودى او به شیوه اى معتدل و هماهنگ ارضا گردد، بر همین اساس، دنیاپرستى و دل سپردگى به آن را مورد نکوهش قرار داده[13] و دنیاگریزى و سرکوب تمایلات طبیعى و مادّى را مطرود مى داند.[14]

    ج) قرآن، از اختلاف و تناقض پیراسته است، در حالى که تورات و انجیل نه تنها، هیچ یک از این ویژگى ها را ندارند، بلکه محتواى آن دو آمیخته با خرافات و نسبت هاى ناروا به پیامبران الهى است; براى نمونه:

    قرآن کریم، در ضمن آیه اى، اعتراض یهود یا مشرکان را بر پیغمبراکرم(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که مى گفتند: چرا قرآن مانند تورات یک باره نازل نگردیده است؟ (وقالَ الَّذینَ کَفَروا لَولا نُزِّلَ عَلَیهِ القُرءانُ جُملَةً واحِدَةً...)[19] کسانى که کفر ورزیده اند گفتند: چرا قرآن یک جا بر او نازل نگردید؟... و در پاسخ آنان مى فرماید: (کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَکَ ورَتَّلنـهُ تَرتیلا)[20] این به سبب آن است که قلب تو را به وسیله آن استوار گردانیم; ازاین رو آن را به تدریج بر تو خواندیم. قرآن در پاسخ به این اعتراض، به صراحت آن را رد نکرده، بلکه سکوت اختیار نموده است و این خود، تأیید ضمنىِ نزول دفعى کتاب هاى آسمانى انبیاى سلف است. از جمله ادله دیگرى که براى اثبات نزول دفعى کتاب هاى پیامبران گذشته بیان شده، آن است که خداوند متعال درباره فروفرستادن تورات بر حضرت موسى(علیه السلام) مى فرماید: (فَخُذ ما ءاتَیتُکَ وکُن مِنَ الشّـکِرین * وکَتَبنا لَهُ فِى الاَلواحِ مِن کُلِّ شَىء مَوعِظَةً وتَفصیلاً لِکُلِّ شَىء فَخُذها بِقُوَّة);[21] پس آن چه را به تو دادم، بگیر و از سپاس گزاران باش و در الواح ]تورات[ براى او در هر موردى پندى و براى هر چیزى تفصیلى نگاشتیم; پس ]فرمودیم:[ آن را به جد و جهد بگیر.، (و ألقى الألواح);[22] و الواح را افکند. و آیات 154 و 171 همین سوره، همگى مؤید آن است که تورات یک جا به حضرت موسى(علیه السلام)داده شد. در روایات نیز شاهدى بر آن مى توان یافت; از جمله آنها، روایتى است که «ابن ابى حاتم» از ثابت بن الحجّاج روایت کرده که گفت: «تورات یک جا بر آنها (یهود) نازل شد; پس بر آنها گران آمد و از پذیرفتن دستورهایش امتناع ورزیدند، تا این که خداوند، کوه را بر سر آنها نگاه داشت و آن گاه آن را اخذ کردند.[23]




  5. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۸
    نوشته
    2,042
    مورد تشکر
    4,148 پست
    حضور
    2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    0
    گالری
    0



    کتاب مقدس متشکل از عهد عتیق و عهد جدید مى باشد.عهد عتیق به تورات ـ داراى پنج سفر (کتاب) و نامه یوشع و سىوسه کتاب ـ دیگر اطلاق مى گردد. عهد جدید، به انجیل هاى چهارگانه (متى، مرقس، لوقا و یوحنا) و کتاب اعمال رسولان و نامه هایى از پولس، پطرس و... اطلاق مى گردد.
    هر یک از کتاب ها یا نامه هاى کتاب مقدس داراى چندین باب و فصل مى باشد و هر باب مشتمل بر چند آیه. بنابراین کتاب مقدس (انجیل و تورات و...) به جاى سوره داراى «باب» مى باشند و هر «بابى» آیاتى را در بر دارد. شایان ذکر است که تقسیم کتاب مقدس به فصول و باب در سال 1226 میلادى و شماره گذارى جملات به عنوان آیه در سال 1551 میلادى انجام گرفت، در حالى که خود تورات چندین قرن قبل از میلاد مسیح نوشته شده بود و نگارش انجیل هاى چهارگانه در سال 93 میلادى پایان پذیرفته بود.[24]
    1. قرآن کریم معجزه جاویدان پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) است که کسى مانند آن را نیاورده و نمى تواند بیاورد، ولى تورات و انجیل معجزه نبوده و نیستند.
    2. قرآن داراى دو نزول بوده است: اوّل: «نزول دفعى و جمعى» که از سوى خداوند متعال یک جا بر قلب پاک پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله)در ماه مبارک رمضان و شب قدر نازل شده است. دوم: «نزول تدریجى» که برحسب شرایط و حوادث و نیازها طى 23 سال فرو فرستاده شده است،[3] ولى تورات و انجیل فقط یک نزول (دفعى) داشته است.[4]
    3. قرآن موجود در دست ما، همان قرآن اصلى و کلام خداست که بر پیامبر گران قدر(صلى الله علیه وآله) نازل و زیر نظر آن حضرت جمع آورى شده و به صورت کتاب درآمده و بدون کم و زیاد به دست ما رسیده است، زیرا نگهبانى از آن را خود خداوند متعال به عهده گرفته است; (اِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّکرَ واِنّا لَهُ لَحـفِظون);[5] ما قرآن را نازل کردیم و به طور قطع نگه دار و حافظ آنیم. ولى تورات و انجیل فعلى این گونه نیستند. شواهد تاریخى و ادله دیگر نشان مى دهد که تورات و انجیل اصلى از بین رفته و فقط قسمت هایى از آن دو کتاب آسمانى را پیروان حضرت موسى و عیسى(علیهما السلام)مدت ها بعد از وفات آنها نوشته اند که آن هم متأسفانه با خرافات فراوان آمیخته شده است. بنابراین، تورات و انجیل فعلى مجموعه کتاب هاى تاریخى است که به وسیله یهودیان و مسیحیان نوشته شده، نه این که کتاب آسمانى حضرت موسى و عیسى باشند.[6]
    4. محتوا و معارف قرآن کریم با تورات و انجیل متفاوت است و اصلاً با آن دو قابل مقایسه نیست، زیرا: الف) (ونَزَّلنا عَلَیکَ الکِتـبَ تِبیـنـًا لِکُلِّ شَىء)[7] آن چه از زمینه هاى گوناگون فکرى، اعتقادى، بینش هاى بنیادى، نظام هاى رفتارى فردى، اجتماعى، مادّى، معنوى، دنیایى، آخرتى و... در تکامل فرد و جامعه نقش داشته، در قرآن بیان شده و معارف آن، با فطرت و سرشت مشترک انسان ها هماهنگ است; بدین جهت از فراگیرى و جامعیت خاصى برخوردار بوده و همگانى، همیشگى و همه جایى است.[8]
    1. تورات، گوساله سازى و دعوت به بت پرستى را به هارون، وزیر و جانشین موسى(علیه السلام) نسبت مى دهد،[15] در حالى که شخصى از بنى اسرائیل به نام سامرى اقدام به چنین کارى کرد و قرآن، دامان این دو رهبر و پیامبر الهى (موسى و هارون) را از هرگونه آلودگى به شرک و بت پرستى پاک مى داند.[16]
    2. قرآن، سلیمان را پیامبرى بزرگ با علم سرشار و تقواى بسیار مى داند که با داشتن حکومت عظیم، هرگز اسیر مقام و مال نشد و... ولى تورات، در زمینه هاى گوناگون بدترین نسبت ها را به او مى دهد که نقل آنها شرم آور است.
    3. انجیل به خداوند سبحان نسبت تجسّم داده و مى گوید: خدا به صورت انسان مجسّم شده و ...،[17] ولى قرآن مى فرماید: (لیس کمثله شىء )[18] هیچ چیز همانند او نیست. و... .





  6. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۸۸
    نوشته
    2,042
    مورد تشکر
    4,148 پست
    حضور
    2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    0
    گالری
    0

    منابع





    [1]. مائده،آیه 48.

    [2]. ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج 4، ص 401.

    [3]. تفسیر نمونه، ج 21، ص 149 و المیزان، ج 2، ص 18.

    [4]. فضل طبرسى، جوامع الجامع، ج 1، ص 169.

    [5]. حجر، آیه 9.

    [6]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 2، ص 421 ـ 425.

    [7]. نحل، آیه 89.

    [8]. ر.ک: محمدباقر سعیدى روشن، علوم قرآن، ص 113 ـ 126.

    [9]. آل عمران، آیه 164; یونس، آیه 100.

    [10]. مائده، آیه 104; نحل، آیه 43.

    [11]. انعام، آیه 116; مجادله، آیه 11.

    [12]. همان.

    [13]. عنکبوت، آیه 64.

    [14]. اعراف، آیه 32; همان.

    [15]. تورات، سِفْر خروج، فصل 32.

    [16]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 6، ص 379 ـ 381.

    [17]. انجیل یوحنا، باب اوّل، شماره 2 و 15.

    [18]. شورى، آیه 11.

    [19]. فرقان، آیه 32.

    [20]. فرقان، آیه 32.

    [21]. اعراف، آیه 144 و 145.

    [22]. اعراف، آیه 150.

    [23] . ر.ک: سیدمهدى حائرى قزوینى، ترجمه الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 158 ـ 161 و سیدمحمدباقر حجتى، پژوهشى در تاریخ قرآن کریم، ص 41.

    [24]. ر.ک: الاب اسلفان شر پنشییه، تعرّفٌ الى الکتاب المقدس، ص 7، دارالشرق، بیروت و سیدمصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، ج 2و3، ذیل انجیل و تورات.





  7. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۹
    نوشته
    2,764
    مورد تشکر
    6,862 پست
    حضور
    15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    2

    سند قطعی قرآن و سند غیر قطعی تورات و انجیل کنونی




    استناد قرآن کریم به پیامبر اکرم (ص) مورد اجماع همگان حتی غیر مسلمین است (و مسلمین آن را وحی الهی بر پیامبر اکرم می دانند) اما در انتساب تورات کنونی به موسی (ع) تشکیک شده و عدم انتساب انجیل کنونی به عیسی (ع) روشن و قطعی است.

    تورات:
    از قدیمی ترین و معروفترین نقدهای تورات رساله «الهیات و سیاست» فیلسوف هلندی اسپینوزا است که به بررسی تاریخی مؤلف تورات پرداخته و ثابت می کند که نویسنده تورات کنونی کسی است که سالها پس از موسای کلیم می زیسته است. (برای توضیح بیشتر رجوع کنید به: آشنایی با ادیان بزرگ/حسین توفیقی/ص102)

    انجیل:

    گروه زیادی از یاران و پیروان حضرت عیسی به نوشتن سیره و سخنان آن حضرت اقدام کردند و نوشته هایی تألیف نمودند که بعدها انجیل خوانده شد و در زمانهای بعد چهار انجیل از این انجیل ها رسمیت یافت و بقیه متروک شد.
    نویسندگان انجیل اول و چهارم از حواریون عیسی است و نویسنده انجیل دوم و سوم از شاگردان حواریون است. (رجوع کنید به منبع قبلی/ص 161)


    قرآن:
    تحریف بر دو قسم است: لفظی و معنوی؛ تحریف لفظی هم به دو گونه است: کم شدن، اضافه شدن.

    قرآن کریم امکان تحریف معنایی دارد و تحریف معنایی (=تفسیر به رأی) شده است و پیامبر اکرم هم درباره چنین تحریفی فرمودند: من فسّر القرآن برأیه، فلیتبوّأ مقعده من النار (عوالی اللئالی/ج4/ص104)، هرکس قرآن را به نظر خودش (بدون هیچ دلیل عقلی یا نقلی معتبر) تفسیر کند، پس باید خود را برای آتش (جهنم) مهیا کند (یعنی جایگاهش در آتش جهنم است).

    اما تحریف لفظی نشده؛ یعنی به اجماع تمام امت اسلام، در قرآن هیچ آیه یا کلمه اضافه ای نداریم اما گروهی اندک و ناآگاه، در مورد تحریف نقصانی یعنی کم شدن بخشی از آیات قرآن تشکیک کرده اند که در جای خود بطلان این قول اثبات شده است.

    خلاصه مطلب اینکه: در قرآن کریم، تحریف لفظی صورت نگرفته است (بخلاف تورات و انجیل که سرشار از تحریفات فراوان لفظی است و هم آیات کریمه قرآن و هم شواهد محکم بر این امر گواه است). (برای تفصیل این بحث مراجعه فرمایید به کتاب «نزاهت قرآن از تحریف» اثر آیة الله جوادی آملی، ص 18 به بعد)




    ویرایش توسط صدیقین : ۱۳۸۹/۰۴/۱۷ در ساعت ۲۰:۲۱
    وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
    و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند



  8. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۹
    نوشته
    2,764
    مورد تشکر
    6,862 پست
    حضور
    15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    2

    تحریف لفظی در تورات و انجیل و مصونیت قرآن از تحریف لفظی




    به این مطلب در پست پیشین اشاره نمودیم، در عین حال این مطلب هم قابل توجه است که در قرآن کریم به تحریفات زیادی که در کتابهای آسمانی پیشین رخ داده اشاره شده و به رد یا اصلاح برخی از این عقاید منحرفه پرداخته شده است:

    مِنَ الَّذينَ هادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ وَ يَقُولُونَ سَمِعْنا وَ عَصَيْنا وَ اسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَ راعِنا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ طَعْناً فِي الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ اسْمَعْ وَ انْظُرْنا لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَقْوَمَ وَ لكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَليلاً (نساء/46)
    بعضى از يهود، سخنان را از جاى خود، تحريف مى‏كنند و (به جاى اينكه بگويند: «شنيديم و اطاعت كرديم»)، مى‏گويند: «شنيديم و مخالفت كرديم! و (نيز مى‏گويند بشنو! كه هرگز نشنوى! و (از روى تمسخر مى ‏گويند راعنا [ما را تحميق كن!]» تا با زبان خود، حقايق را بگردانند و در آيين خدا، طعنه زنند. ولى اگر آنها (به جاى اين همه لجاجت) مى‏گفتند: «شنيديم و اطاعت كرديم و سخنان ما را بشنو و به ما مهلت ده (تا حقايق را درك كنيم)»، براى آنان بهتر، و با واقعيت سازگارتر بود. ولى خداوند، آنها را بخاطر كفرشان، از رحمت خود دور ساخته است از اين رو جز عدّه كمى ايمان نمى‏ آورند.


    وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قالَتِ النَّصارى‏ الْمَسيحُ ابْنُ اللَّهِ ذلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْواهِهِمْ يُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (توبه/30)
    يهود گفتند: «عزير پسر خداست!» و نصارى گفتند: «مسيح پسر خداست!» اين سخنى است كه با زبان خود مى‏گويند، كه همانند گفتار كافران پيشين است خدا آنان را بكشد، چگونه از حق انحراف مى‏ يابند؟


    اما قرآن کریم به فضل الهی از این تحریفات لفظی تا ابد مصون خواهد ماند:

    إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ (حجر/9)
    ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم.




    وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
    و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند



  9. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۹
    نوشته
    2,764
    مورد تشکر
    6,862 پست
    حضور
    15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    2

    قرآن کریم مهیمن بر کتب آسمانی پیشین است1




    وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ وَ مُهَيْمِناً عَلَيْه...(مائده/48)
    و اين كتاب [قرآن‏] را به حق بر تو نازل كرديم، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مى‏ كند، و حافظ و نگاهبان آنهاست...


    مراد از مهيمن بودن قرآن مجيد بر كتب آسمانى ‏چيست‏؟


    كلمه‏ مهيمن از ماده هيمنه گرفته شده و به طورى كه از موارد استعمال آن بر مى‏آيد معناى هيمنه چيزى بر چيز ديگر اين است كه آن شى‏ء مهيمن بر آن شى‏ء ديگر تسلط داشته باشد، البته هر تسلطى را هيمنه نمى ‏گويند، بلكه هيمنه تسلط در حفظ و مراقبت آن شى‏ء و تسلط در انواع تصرف در آن است، و حال قرآن كه خداى تعالى در اين آيه در مقام توصيف آن است نسبت به ساير كتب آسمانى همين حال است، چون خداى تعالى در جاى ديگر قرآن فرموده كه قرآن" تِبْياناً لِكُلِّ شَيْ‏ءٍ (بيانگر هر چيزى مى‏باشد) است‏.

    آرى، قرآن از كتب آسمانى آنچه كه جنبه زير بنا و ريشه دارد و قابل تغيير نيست گرفته و آنچه از فروع كه قابل نسخ بوده و مى‏بايد نسخ شود نسخ كرده، چون اگر نسخ نمى‏كرد آن احكام احكامى بود كه در مرور زمان دست تحول، خود به خود آن را از بين مى‏برد و به شكلى كه متناسب با حال بشر و كمك كار او در صراط ترقى و تكامل باشد در مى‏آورد، لذا مى‏بينيم كه خداى تعالى در وصف قرآن مى‏ فرمايد:

    إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ" (اسراء/9)
    اين قرآن بشر را به راه و هدفى هدايت مى‏ كند كه استوارترين راه و هدف است، و هيچيك از احكامش دستخوش فرسودگى و كهنه‏گى نمى‏ شود.

    نيز فرموده: الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِيلِ، يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ، وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيْهِمْ، فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ، أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون(اعراف/157)

    كسانى كه پيروى مى ‏كنند آن پيامبر درس نخوانده‏اى را كه نامش را در كتب آسمانى قبل يعنى در تورات و انجيل ديده بودند و هم اكنون نيز مى‏بينند، پيامبرى كه آنان را به هر كار نيك امر و از هر كار زشت نهى مى‏كند، هر پاكيزه‏اى را برايشان حلال و هر پليدى را بر آنان حرام مى‏كند و احكام دست و پا گيرى كه بر دوششان سنگينى مى‏كرد لغو و بى اعتبار مى‏سازد، كسانى كه به وى ايمان مى‏آورند و احترامش را دارند و ياريش مى‏كنند، و آن نورى كه با وى هست دنبال روى مى‏نمايند، اين چنين كسان آرى تنها اين چنين كسانى رستگارانند.

    (ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 570)


    وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
    و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند



  10. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۸۹
    نوشته
    2,764
    مورد تشکر
    6,862 پست
    حضور
    15 روز 10 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    3
    آپلود
    0
    گالری
    2

    قرآن کریم مهیمن بر کتب آسمانی پیشین است2




    [البته تصديق تورات و انجيل با اعتقاد به منسوخ گشتن و تكميل آنها با قرآن، منافات ندارد]

    پس جمله مورد بحث كه مى ‏فرمايد: وَ مُهَيْمِناً عَلَيْهِ" متمم و توضيح دهنده جمله قبل است كه مى‏فرمايد: مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتابِ چون اگر اين جمله (=وَ مُهَيْمِناً عَلَيْه) نبود ممكن بود كسى توهم كند كه لازمه تصديق تورات و انجيل اين است كه قرآن احكام و شرايع آن دو را نيز تصديق كرده باشد، به اين معنا كه حكم كرده باشد به اينكه شرايع تورات و انجيل هم اكنون نيز باقى است، و قرآن هيچ تغيير و تبديلى در آن نداده، و همين كه فرمود: قرآن در عين اينكه تورات و انجيل را تصديق دارد، مهيمن بر آن دو نيز هست، ديگر جاى اين توهم باقى نمى‏ماند، و مى‏فهماند كه تصديق قرآن به اين معنا است كه قرآن قبول دارد كه اين دو كتاب از ناحيه خدا نازل شده، و خداى تعالى مى‏تواند هر گونه تصرفى در آنها بنمايد، پاره‏اى احكام آن دو را نسخ، و پاره‏اى ديگر را تكميل كند، هم چنان كه جمله بعدى كه در ذيل آيه است به اين نكته اشاره نموده و مى‏ فرمايد: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً، وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ.

    بنا بر اين معناى جمله: مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ اين است كه قرآن قبول دارد كه تورات و انجيل و معارف و احكامش از ناحيه خدا نازل شده بود و مناسب با حال انسانهاى قبل از اين بود، پس منافات ندارد كه در عين اينكه از ناحيه خدا بوده امروز نسخ و تكميل شود، چيزى از آنها حذف و چيز ديگرى اضافه شود، همانطور كه مسيح (ع) و يا انجيل مسيح (ع) مصدق تورات بود، و در عين حال بعضى از محرمات تورات را حذف نموده، آنها را حلال كرد و قرآن كريم اين معنا را از آن جناب حكايت نموده كه فرمود:


    وَ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ لِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُم(ال عمران 50)

    من فرستاده به سوى بنى اسرائيلم، در حالى كه تورات موجود را تصديق دارم، فرستاده شده‏ام تا براى شما حلال كنم بعضى از چيزهايى كه بر شما حرام بود.
    (ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 571)


    وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً (نساء/69)
    و كسى كه خدا و پيامبر را اطاعت كند، همنشين كسانى خواهد بود كه خدا، نعمت خود را بر آنان تمام كرده از پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان و آنها رفيق هاى خوبى هستند



صفحه 1 از 3 123 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود