صفحه 2 از 2 نخست 12
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: اختلاف ترجمه‌های قرآن براساس دستور زبان عربی و ساختار آن

  1. #11
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    بررسی ترجمه‌ها




    «... وَتَرَى الْفُلْكَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ ...» (فاطر، 12)
    خواجوی: «... و کشتی را در آن می‌بینی که آب را می‌شکافد...»
    فارسی: «... و می‌بینی کشتی را در آن روان و بران است تا ...»
    پورجوادی: «... کشتی را در آن می‌بیندد که در طلب روزی آب را می‌شکافد...»
    فولادوند: «... و کشتی را در آن موج شکاف می‌بینی ...»
    و در آیه‌ی: «... وَتَرَى الْفُلْكَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ...»
    خواجوی: «... و کشتی را در آن می‌بینی که آب را می‌شکافد...»



    در این ترجمه‌ها با وجود واژه‌ی «مَوَاخِرَ» که بر جمع بودن «الفُلک» دلالت می‌کند. بیان معنی مفرد بر آن، دور شدن از واقعیت است.
    و در آیه: «... حَتَّى إِذَا كُنتُمْ فِی الْفُلْكِ وَجَرَیْنَ بِهِم بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ ...» (یونس، 22)


    در ترجمه مکارم شیرازی با وجود «جَرَیْنَ» که قرینه‌ای روشن در جمع بودن «الفُلک» می‌باشد، «الفُلک» مفرد تلقی شده است و فعل جمع «جَرَیْنَ» به «ریح» که مفرد است، نسبت داده شده است؛
    «... زمانی که در کشتی قرار می‌گیرید و بادهای موافق آنان را (به سوی) مقصد حرکت می‌دهد و خوشحال می‌شوند...». و در برخی از ترجمه‌ها، با وجود قراین روشن در مفرد بودن «الفُلک» این واژه جمع معنی شده است؛

    «... وَآیَةٌ لَّهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ» (یس، 41) در این آیه با وجود واژه‌ی «الْمَشْحُونِ» و نیز تعین کشتی که بر مفرد بودن آن دلالت دارند، اما در ترجمه‌ی مکارم شیرازی به صورت جمع معنی شده است.

    «نشانه‌ای (دیگر از عظمت پروردگار) برای آنان است که ما فرزندشان را در کشتی‌هایی پر (از وسایل و بارها) حمل کردیم». البته در آیه دیگری که ویژگی‌های مشابه را در مفرد بودن «الفُلک» دارد، این واژه در ترجمه‌ی مکارم شیرازی مانند سایر ترجمه‌ها مفرد معنی شده است؛

    «إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (صافات، 140) = به خاطر بیاور زمانی را که به سوی کشتی پر (از جمعیت و بار) فرار کرد». شایسته آن بود که در آیه پیشین نیز «الفُلک» مفرد ترجمه گردد تا با متن آیه، مطابقت بیشتری پیدا کند.




    ادامه دارد

    دیــدار بـه قـیـامـت


  2. #12
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    نمونه دوم:



    «فَأْتِیَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ» (شعراء، 16)
    در این آیه اگرچه «رَسُولُ» در لفظ مفرد است، اما با وجود فعل‌های مثنی «فَأتِیَا» و «فقولا» مفهوم مثنی را خواهد داشت. (12) شواهد دیگری نیز در قرآن وجود دارند که صفت‌های بر وزن «فعیل» یا «فعول» در شکل مفرد، به معنی مثنی یا جمع آمده‌اند؛
    «... إِذْ یَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّیَانِ عَنِ الْیَمِینِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِیدٌ ...» (ق، 12)
    «... وَالْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِیرٌ» (تحریم، 4) که در آیه‌‌ی اول «قعیدٌ» در معنی مثنی و در آیه دوم «ظهیر» در معنی جمع آمده است.




    بررسی ترجمه‌ها:




    در اکثر ترجمه‌ها «رسول» در آیه‌ی «... فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ» به صورت مفرد و با تعابیری مانند؛ فرستاده، رسول و پیامبر، آمده است.
    در ترجمه‌ی فیض الاسلام «رسول» به گونه‌ای معنی شده است که علاوه بر حفظ شکل مفرد آن، مفهوم مثنی نیز بیان گردیده است، اما نسبت به متن آیه، فزونی‌هایی دارد که موجب ناهمگونی شده است؛
    «... محققا هر یک از ما فرستاده‌ی پروردگار جهانیانیم»
    در بین ترجمه‌های مورد بررسی، تنها در دو ترجمه «رسول» به صورت مثنی و جمع آمده است؛ که با نکات ادبی آیه، هماهنگی بیشتری دارد و صحیح‌تر به نظر می‌رسد؛
    الهی قمشه‌ای: «... و بگویید ما دو رسول پروردگار جهانیانیم».
    خواجوی: «...و بگویید ما فرستادگان پروردگار جهانیانیم». (13)




    ادامه دارد

    دیــدار بـه قـیـامـت


  3. #13
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    به کارگیری مفعول در معنی فاعل:


    نمونه اول:


    «... وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَیْنَكَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا» (اسراء، 45)
    در این آیه «مستوراً» اسم مفعول و صفت «حجاباً» می‌باشد، اما با توجه به مفهوم ویژگی کلمه‌ی «حجاب» که حالت دربرگیرندگی و پوشانندگی دارد، صفت فاعلی آن مناسب‌تر از صفت مفعولی خواهد بود، اما جنبه‌های بلاغی، رعایت فواصل آیات و زیبایی‌های لفظی، ایجاب می‌کند که وصف حجاباً با «مستوراً» بیاید نه «ساتراً» تا با کلمات آخر آیات، هماهنگ باشد. (14)



    بررسی ترجمه‌ها:


    در بسیاری از ترجمه‌ها «مَّسْتُورًا» به همان معنای ظاهری کلمه یعنی اسم مفعول آمده است:
    دهلوی: «... می‌سازیم در میان تو و در میان آنان که باور نمی‌دارند آخرت را پرده‌ی پوشیده»
    خواجوی: «... بین تو و کسان یک ایمان به آخرت ندارند پرده‌‌ای پوشیده شده قرار دهیم»

    و در ترجمه‌های؛ جلال‌الدین فارسی، معزی، یاسری، اشرفی، شعرانی، مصباح‌زاده، فولادوند و امامی، «حِجَابًا مَّسْتُورًا» به معنای «پرده‌ای پوشیده» آمده است.


    در برخی از ترجمه‌ها برای «مَّسْتُورًا» مفاهیمی از اسم فاعل – ساتراً – بیان شده است:


    فیض‌الاسلام: «... پرده‌ای ضخیم» و در ترجمه‌ی آیتی «پرده‌ای ستیز» آمده است. و در برخی از ترجمه‌های دیگر، مفاهیمی از اسم مفعول به عنوان معنای «مَّسْتُورًا» آمده است:
    کاویان‌پور: «... پرده‌ه ای نامرئی قرار می‌دهیم»

    مکارم: «... میان تو و آنها که به آخرت ایمان نمی‌آورند حجاب نامرئی قرار می‌دهیم»
    الهی قمشه‌ای: «... حجابی بداریم که آنها از فهم حقایق آن دور و مستور باشند»

    در بین ترجمه‌های بیست‌گانه که مورد بررسی قرار گرفته است، تنها در ترجمه‌ی خرمشاهی به این نکته‌ی ادبی توجه شده» و «مَّسْتُورًا» به معنی اسم فاعل بیان گردیده است و در ترجمه‌ی مجتبوی نیز به نوعی هر دو مفهوم فاعلی و مفعولی از «مَّسْتُورًا» ذکر شده است:



    خرمشاهی: «و چون قرآن خوانی، بین تو بی‌ایمانان به آخرت، حجابی پوشنده قرار دهیم.»
    مجتبوی: «و چون قرآن‌خوانی، میان تو و کسانی که به آن جهان ایمان ندارند پرده‌ای پوشیده – نامرئی، یا پوشانده – افکنیم.»


    ادامه دارد

    دیــدار بـه قـیـامـت


  4. #14
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    نمونه دوم


    «جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا» (مریم، 61)
    در این آیه «مَأْتِیًّا» اسم مفعول «أتی» می باشد، اما چون برای بیان آمدن و تحقق و فرا رسیدن وعده الهی می‌باشد، معنای اسم فاعل را دارد و در آیات دیگری از قرآن که مفهوم مشابه‌ آیه‌ی مزبور را در تحقق و فرارسیدن وعده‌الهی – قیامت، ساعت و ... – دارا می‌باشند، تنها از لفظ اسم فاعل استفاده شده است؛
    «إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لآتٍ وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِینَ» (انعام، 134)
    «مَن كَانَ یَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ» (عنکبوت، 5)
    «وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ» (حجر، 85؛ طه، 15؛ حج، 7؛ فاطر، 59)



    این آیات می‌تواند شواهد روشنی از قرآن باشد در این که «مَأْتِیًّا»، برخلاف شکل ظاهر، به صورت اسم فاعل معنی شده است. اگرچه مفهوم اسم فاعل در این ترجمه‌ها یکسان نیست، اما اهتمام به این نکته ظریف ادبی در ترجمه‌ی قرآن، از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد؛



    دهلوی:
    در ترجمه‌های سراج؛ خواجوی و مجتبوی، چنین آمده است :
    «وعده او آمدنی است.،» فیض‌الاسلام: «... محققاً وعده او آینده است»
    الهی قمشه‌ای: «... و البته وعده خدا یقین به انجام می‌رسد»
    جلال‌الدین فارسی: «... بیگمان وعده او آمدنی است و بنده به آن رسیدنی است»
    پورجوادی و آیتی: «... وعده او فرا خواهد رسید»
    مکارم شیرازی: «... مسلماً وعده‌ی خدا تحقق یافتنی است»
    خرمشاهی: «... همانا که وعده او وفا خواهد شد»



    در برخی از ترجمه‌ها چون به نکته ادبی و دیگر شواهد قرآنی اهتمام نشده است و «مَأْتِیًّا» براساس ظاهر کلمه، اسم مفعول معنی شده است، ترجمه درستی ارائه نگردیده است؛
    مصباح‌زاده و اشرفی: «... به درستی که باشد وعده او آورده شد»
    معزی: «... همانا بوده است وعده‌ی او آورده»
    شعرانی: «... به درستی که باشد وعده او به جای آورده شده»

    دیــدار بـه قـیـامـت


  5. #15
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    به کارگیری فاعل در معنی مفعول:



    نمونه اول:


    «... فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ ...» (الحاقه، 21؛ القارع، 7)
    در این آیه «رَاضِیَةٍ» اسم فاعل و صفت برای «عیشة» است و اگر براساس ظاهر کلمه و ترکیب آیه، معنی شود، باید گفت که او در یک زندگی خشنود و راضی به سر می‌برد، در حالی که ویژگی‌هایی چون خشنودی و رضایت نمی‌تواند به «عیشة» نسبت داده شود. بلکه این ویژگی‌ها می‌تواند برای کسی باشد که از زندگی و گذران، بهره گرفته و از آن احساس لذت و خشنودی می‌کند. از سوی دیگر با توجه به ترکیب آیه، «رَاضِیَةٍ» نمی‌تواند به «هو» نسبت داده شود. پس «رَاضِیَةٍ» در ظاهر اسم فاعل است تا برای رعایت فواصل با کلمات آخر دیگر آیات در سوره‌های «الحاقه» و در «القارعه» (15) مناسب و همگون باشد و در معنی، اسم مفعول است تا در نسبت به «عیشة» از هرگونه خلل به دور باشد.



    بررسی ترجمه‌ها:


    در اکثر ترجمه‌ها (16) به نکته ادبی و آیه جای‌گزینی و معادل‌یابی دقت نشده و «راضیة» برخلاف ساختار ظاهری، اسم مفعول معنی شده است که با تعابیری مانند: زندگانی پسندیده، عیش پسندیده، گذران پسندیده و ... آمده است.

    در برخی از ترجمه‌های مفهوم «رَاضِیَةٍ» به نوعی به «هو» نسبت داده شده است؛
    الهی قمشه‌ای: «در بهشت به آسایش و زندگانی خوش خواهد بود»
    کاویان‌پور: «او از زندگی (آینده‌اش در بهشت) راضی و خشنود خواهد بود»
    و در ترجمه مکارم شیرازی «رَاضِیَةٍ» از فعل متعددی تلقی شده و به «عیشة» نسبت داده شده است:
    «در یک زندگی خشنود کننده خواهد بود»

    به نظر می‌رسد مفهوم متعدی «خشنود کننده» از راضیه، مناسب نباشد، زیرا رَضِیَ، یَرضَی رِضاً، یا با مفهوم لازم و با حرف اضافه به کار می‌رود مانند : «رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ...» (مائده، 119). و یا با مفهوم متعددی به معنای پذیرفتن و پسندیدن استفاده می‌شود مانند : «وَرَضِیتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا...» (مائده، 3) یعنی: «و اسلام را برای شما به عنوان آیینی (استوار و پایدار) پذیرفتیم» (ترجمه علی مشکینی). و مفهوم متعددی آن به معنی «خشنود کردن» در باب افعال به کار می‌رود.
    اگر قرار باشد در ترجمه‌ی آیه «خشنود کننده» لحاظ گردد باید «راضیة» را به معنی «مُرضیّة» پنداشت و چنین پنداری با ظاهر آیه و ویژگی واژه‌ی رَضیَ سازگار نخواهد بود. (نک: راغب، 202

    دیــدار بـه قـیـامـت


  6. #16
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    پی‌نوشت‌ها:



    1. عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران.
    2. دانشجوی دکترای دانشگاه تهران.
    3. أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ. (یوسف، 98)
    4. آیات: 23، 33، 37، 50، 53، 98، 100 و 101
    5. ترجمه: گفت پروردگارا از آنجا که مرا فریفتی، برای آنان در زمین (بدی را نیک) خواهم آراست و همگی آنان را به گمراهی خواهم کشاند* جز بندگان اخلاص یافته‌ات را از میان آنها.
    6. ترجمه: گفت: (سوگند) به عزت تو که همگی آنان را گمراه خواهم ساخت * جز بندگانی که از بین آنها اخلاص یافته‌اند.
    7. برای آگاهی بیشتر، رک: طبرسی، 359/5؛ مغنیه، 317/4؛ طباطبایی، 245/11؛ مکارم، تفسیر نمونه، 413/9؛ فضل‌الله، 238/12 و ...
    8. رک: غلایینی، 202/2.
    9. اگر فاعل یا نایب فاعل یا اسم فعل ناقص، اسم ظاهر باشد، فعل مربوطه همیشه مفرد می‌آید.
    10. صفت موصوف غیرعاقل، غالباً مفرد مؤنث می‌آید.
    11. «فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْكِ» (یونس، 73.)/ «...وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا...» (هو، 37) در هر دو آیه منظور کشتی حضرت نوح (علیه‌السلام) می باشد.
    12. در علت مفرد آمدن «رسول» که برخلاف ساختار ظاهری آیه می‌باشد، اقوالی در تفاسیر نقل شده است. (رک: ابوالفتوح، 309/14).
    13. در فارسی برخلاف زبان عربی، مثنی و جمع تعبیر مشترک دارند و فرستادگان می‌تواند مفهوم دو فرستاده نیز داشته باشد.
    14. کلمه آخر آیات؛ 44، 45، 46 و 47 به ترتیب عبارتند از : غفوراً، مستوراً، نفوراً و مسحوراً.
    15. برخی از کلمات آخر آیات عبارتند از: حسابیه، راضیة، عالیة، دانیه / القارعه، هاویة، ماهیه.
    16. دهلوی، سراج، فیض، خواجوی، فارسی، مجتبوی، معزی، پورجوادی، یاسری، آیتی.

    دیــدار بـه قـیـامـت


  7. #17
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۸
    نوشته
    7,449
    مورد تشکر
    25,951 پست
    حضور
    61 روز 5 ساعت 30 دقیقه
    دریافت
    43
    آپلود
    0
    گالری
    281



    منابع :



    آیتی، عبدالمحمد. تهران، انتشارات سروش، چاپ چهارم، 1374 ش.
    ابوالفتوح رازی، روض‌الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی، 1374 ش.
    امامی، ابوالقاسم. تهران، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1377 ش.
    پورجوادی، کاظم. تهران، انتشارات بنیاد دائرة المعارف اسلامی، چاپ اول، 1372 ش.
    خرمشاهی، بهاءالدین. تهران، انتشارات نیلوفر – جامی، چاپ اول، 1375 ش.
    خواجوی، محمد. تهران، انتشارات مولی، 1410 ق ،1369 ش.
    دهلوی، شاه‌ولی‌الله، مدینه‌ی منوّره، چاپخانه قرآن کریم، مجمع ملک فهد، 1417 ق.
    راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق: ندیم مرعشلی، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
    سراج، سیدرضا. تهران، شرکت سهامی طبع، بی‌تا.
    شُبّر عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، بیروت، دارالبلاغه، چاپ اول، 1412 ق.
    شریف لاهیجی، بهاءالدین محمد. تفسیر شریف لاهیجی، تهران، موسسه مطبوعات علمی، 1363 ش.
    شعرانی، ابوالحسن. تهران، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1374 ش.
    شوکانی، محمدبن علی‌بن محمد، فتح القدیر، عالم الکتب، بی‌تا.
    طباطبایی، محمدحسین. المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1397 ق.
    طبرسی، فضل‌بن‌حسن. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی 1379 ش.
    غلایینی، مصطفی. جامع الدروس العربیه، تهران، انتشارات ناصرخسرو، چاپ سوم، بی‌تا.
    فارسی، جلال‌الدین.تهران، بی‌جا، چاپ اول، 1369 ش.
    فضل‌الله، محمد حسین، من وحی القرآن، بیروت، دارالزهرا، چاپ سوم، 1405 ق.
    فولادوند، محمد مهدی. قم، دارالقرآن الکریم، چاپ اول، 1373 ش.
    فیض‌الاسلام، بی‌جا، بی‌تا.
    قیّومی، احمدبن محمد علی. المصباح المنیر، قم، دارالهجره، چاپ دوم، 1414 ق.
    قرآن کریم، ترجمه‌ی اشرفی تبریزی محمود، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ چهارم، 1373 ش.
    قمی مشهدی، محمدبن محمدرضا، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، اسفند 1377 ش.
    کاشانی، فتح‌الله، منهج الصادقین فی الزام المخالفین، کتابفروشی اسلامیه، چاپ دوم، 1344 ش.
    کاشانی، محسن (فیض). الصافی فی تفسیر کلام الله، مشهد، دارالمرتضی، چاپ اول، بی‌تا.
    کاویان‌پور، احمد. تهران، انتشارات اقبال، چاپ اول، 1367 ش.
    مجتبوی، جلال‌الدین. تهران، انتشارات حکمت، چاپ اول، 1371 ش.
    مشکینی، علی. قم، نشرالهادی، چاپ اول، پاییز 1380 ش.
    مصباح‌زاده، عباس.تهران، انتشارات جاویدان، چاپ سوم، 1372 ش.
    معزّی، محمد کاظم. قم، انتشارات اسوه، چاپ اوّل، 1372 ش.
    مغنیه، محمدجواد، تفسیرالکاشف، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ سوم، 1981 م.
    مکارم شیرازی، ناصر. تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353 – 1366 ش.
    مکارم شیرازی، ناصر. قم، دارالقرآن الکریم و دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، چاپ اول، 1373 ش.
    الهی قمشه‌ای مهدی، تهران، بنیاد نشر قرآن و انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1376 ش.
    یاسری، محمود. تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ اول، 1372 ش.



    منبع مقاله :
    1383 فصلنامه‌ی علمی، پژوهش علوم انسانی دانشگاه الزهرا (سلام‌الله علیه)، سال چهاردهم، شماره‌ی 52، زمستان

    دیــدار بـه قـیـامـت


صفحه 2 از 2 نخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود