-
۱۳۸۷/۰۶/۳۱, ۰۵:۳۳ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 211
- مورد تشکر
- 177 پست
- حضور
- 45 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عمر کیست؟
عمر هر که هست و هر که نیست ، به نظر من شنیع ترین عملش غارت و تجاوز ایران بوده.اینکه بعضی از افراد این عمل او را توجیه میکنند ، از نظر من و خیلی ها اصلآ توجیح پذیر نیست.واقعآ به قول یکی از دوستان شاهکاره که آدم ایرانی باشه و به عمر هم اعتقاد داشته باشه.ماجرای حمله به ایران و غارت ایران ، داستانی بس غم انگیز است که فکر نمیکنم که کسی آنرا واقعآ بخواند و بازهم به عمر معتقد بماند.جالب است برای من که چرا ما ایرانی ها اینگونه هستیم؟اعراب در کتابهای مدارسشان به این جنگ(قادسیه)افتخار میکنند،ما هم افتخار میکنیم.جناب صدام جنگ ایران و عراق را قادسیه نام نهاده بود این را کلی هم در جهان اسلام تبلیغ میکرد،انگار کلی هم ازش استقبال کردند. هم اکنون هم تیم فوتبالی عربی با نام القادسیه وجود دارد و از دولت ایران خواسته شده که مقبره پیروز نهاوندی(قاتل عمر) را در کاشان خراب کندو مثل اینکه (مطمئن نیستم) ، قراره که این کارو انجام بدن و ما هم چنان از دولتهای عربی که هنوزم ، هر روز ادعایی را علم میکنند، حمایت میکنیم.در جایی از همین فروم خواندم که "شاپور اول شانه ی اعراب را سوراخ کرد و از آنها زنجیر (یا طناب)عبور دارد"، با احترام به این دوستمان(که اسمش یادم نیست)،باید بگویم که 1.هنوز این کاملآ ثابت نشده 2.آن اعراب افرادی بودند که در مرزهای ایران بودند و در شهرهای مرزی ایران به راهزنی ، قتل و غارت میپرداختند(هر چند وقت میامدند و قتل و غارت به راه میانداختند و میرفتند)3.آنها همانها بودند که نرسی پدر شاپور اول را به قتل رسانده بودند.برای من حساب عمر و اسلام جدا است ، از آن دست افرادی هم نیستم که بخواهم این جنگ را دستاویزی قرار دهم برای ....نمیدانم چقدر تاریخ را خوانده اید.اما من از هر طرف و از هر زاویه ای به این موضوع نگاه میکنم انجام این جنگ و قتل وغارت و بردگی و به یغما بردن جان و مال و ناموس مردم در آن زمان برایم اصلآ قابل توجیه نیست.شما چطور؟
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۱, ۱۱:۱۷ #2
کاری که عمر کرد (منظورم لشکر کشی ) حضرت علی (ع ) میتوانست انجام دهد پس عمر کار شاقی جهت گسترش اسلام انجام نداده است.اما چون در مقابل ولایت الهی قد علم کرد با اینکه میدانست حضرت علی حق است منحوس است و از یاران ابلیس می باشد.
-
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۱, ۱۳:۵۶ #3
عمر کیست؟؟
ما به احترام برادران اهل سنت به عمر بی احترامی نمی کنیم و عمر به نظر من خشن بود اما او هم در مسجد کشته شد.فرزندش در بلاد شام شراب خورده بود و تازیانه خورد اما عمر دستور داد با خفت و ... به مدینه منتقل کنند و دوباره حد بر او جاری کرد و بعد از چندی مرد. در کتاب الغدیر گفته شده این خلاف عدالت است زیرا در شام حد بر او جاری شده بود و دوباره حد جاری کردن خطا بوده و او مسبب مرگ فرزند خود شد اما طبق قرآن کار عمر عادلانه بوده چرا که در قرآن آمده اگر زنان پیامبر خطایی مرتکب شوند دوبرابر مجازات می شوند (و یا نساء النبی من یات منکن بفحشه مبینه یضعف لهاالعذاب ضعفین -- احزاب 30)و آقای ری شهری در تفسیر این آیه به این مضمون گفتند که این آیه تنها به زنان پیامبر محدود نمی شود بلکه بستگان درجه اول حاکمان دینی هم اگر خلاف آشکاری مرتکب شدند ، باید دو برابر مجازات شوند. به نظر من این قانون در جمهوری اسلامی هم باید تدوین شود تا فرزندان و خویشاوندان اصلی مسئولین رده بالا و درجه اول خطایی آشکار مرتکب شدند مجازات آنها دو برابر باشد .عمر به دستور قرآن عمل کرد.دکتر شریعتی می گوید به این مضمون که حکومت عمر بعد از علی علیه السلام عادل ترین حکومت بود.
در منابع شیعی و اهل تسنن آمده که دختر علی علیه السلام ام کلثوم همسر عمر بوده و واقعا انسان باید کمی احتیاط کند و در باره عمر زود قضاوت نکند .
آقای جوادی آملی و همچنین تفسیر المیزان در تفسیر سوره الرحمن می گویند که تعلیم قرآن بزرگترین نعمت خداست (الرحمن ، علم القرآن ، ..) اگر عمر به ایران حمله نمی کرد و ما مسلمان نمی شدیم از نعمت قرآن محروم بودیم خیلی چیزها را از دست دادیم . مال و ناموس ما از دست رفت اما باز نعمت قرآن و مسلمانی بالاتر از همه چیز است.
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۶/۳۱, ۱۵:۲۴ #4
به نام خدا
من هم با سخن دوست عزیزمان منذر موافقم که ما نباید بی احترامی کنیم ولی آیا اجازه و حق نقل احادیث تاریخی و حق نقل کارهایی که خلیفه دوم انجام داده را هم نداریم ؟!
مطلبی که در ادامه نقل می کنم را در سایت ولی عصر دیده ام حیفم آمد بخشی از آن را نقل نکنم :
ماجرای آتش زدن خانه حضرت زهرا در منابع فراوانى از اهل سنت آمده كه فقط به چند نمونه آن اشاره مىشود . الف : ابو بكر عبداللَّه بن محمد بن ابى شيبه ، شيخ و استاد بخارى ، در كتاب المصف ، مىگويد : « آنگاه كه بعد از رسولخدا ( ص ) براى ابوبكر بيعت مىگرفتند . على ( ع ) وزبير براى مشورت در اين امر نزد فاطمه ( س ) دختر پيامبر ( ص ) رفت وشد مىكردند . عمر بن خطاب با خبر گرديد وبنزد فاطمه ( س ) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا ( ص ) ! به خدا در نزد ما كسى از پدرت محبوبتر نيست وپس از او محبوبترين تويى ! ! وبه خدا قسم اين امر مرا مانع نمىشود كه اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم كه خانه را با آنها به آتش كشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه ( س ) بيرون شد ، على ( ع ) و . .به خانه بر گشتند . پس فاطمه ( س ) گفت : مىدانيد كه عمر نزد من آمد ، وبه خدا قسم ياد كرده اگر شما ( بدون اينكه با ابوبكر بيعت كنيد ) به خانه برگرديد خانه را با شما آتش مىزند ؟ وبه خدا قسم كه او به سوگندش عمل خواهد كرد [1]»
ب : همين مضمون را سيوطى در مسند فاطمه ، آورده است [2].
ج : ابن عبدالبر ، در الاستيعاب ، نيز اين داستان را نقل كرده است و ادامه می دهد . . . و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه كه فرمود : آيا من نظارهگر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى[3] . چنانكه بلاذرى مىگويد : « ابوبكر به على ( ع ) پيام فرستاد تا با وى بيعت كند امّا على نپذيرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) نا گاه عمر را با مشعل در خانهاش يافت ، پس فرمود : يابن الخطّاب ! آيا من نظاره گر باشم وحال آنكه تو در خانهام را بر من به آتش مىكشى ؟ ! عمر گفت : بلى . [4]»
وابوالفداء نيز مىگويد : « سپس ابوبكر عمر بن خطاب را به سوى على وآنانكه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بيرون كند . وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ .
پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند.
پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : كجا ؟ اى پسر خطاب ! آمدهاى تا كاشانه ما را به آتش كشى ؟ ! گفت : بلى . يا در آنچه امت وارد شدهاند وارد شوند .[5] »
و سرانجام اینکه شاید رسول گرامی اسلام می دید که بر سر فاطمه اش چه خواهد آمد چنانکه - . از پيامبر اكرم ( ص ) نقل مىكند كه فرمود : « چون به دخترم فاطمه مىنگرم بياد مىآورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانهاش ذلّت وارد گرديده ، از وى هتك حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمىآورد « يا محمداه » . . . . پس او اولين كسى از اهلبيتم مىباشد كه به من ملحق مىگردد ، پس بر من وارد مىشود ، محزون ، مكروب ، مغموم ، مقتول . . . » [6].
هنگامى با مشعل آتش براى تسليت دختر پيامبر اكرم ( ص ) آمدند كه وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و . . . موجب قتل محسن طفلى كه هنوز پابه دنيا ننهاده بود گرديد . چنانكه ابن ابى دارم - آنكه ذهبى وى را الامام الحافظ الفاضل . . . كان موصوفاً بالحفظ و المعرفة خوانده - جمله « إنّ عمر رفس فاطمة حتّى اسقطت بمحسن » . عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گرديد » . را مورد تقرير و تأييد قرار داده ، تا مورد نكوهش گروهى قرار گرفت [7].
روشن است زنى كه در اثر تهديد به احراق بيت و آتش زدن خانهاش و سقط جنينش و . . . مريض گردد و مرض او در زمان كوتاهى منجر به فوت وى شود ، اين فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مىگردد ، و به عامل جنايت مستند مىباشد ، و نيازى به دليل ديگرى ندارد . از اينرو است كه ائمه معصومين : واهلبيت رسولخدا ( ص ) مادر خود را شهيد مىخواندند . چنانكه حضرت موسى بن جعفر ( ع ) فرمود : « إنّ فاطمة ( س ) صديقة شهيدة »[8]
با آنچه گفته شد جاى ترديدى باقى نمىماند ، و شهادت دختر پيامبر ( ص ) براى هيچ شيعه و سنى منصف و غيرمتعصبى قابل انكار نيست ولی به راستی قاتل فاطمه زهرا کیست؟
چرا وصیت کرد قبرش مخفی بماند؟
چرا به نوشته دانشمندان وقتی ابابکر و عمر به منزلش و در ظاهر برای عیادتش آمدند فرمود مگر شما فرموده رسول خدا را نشنیده اید که : فاطمه جگر گوشه من است هر کس او را بیازارد مر اآزرده وقتی گفتند شنیدیم فرمود :به خدا قسم شما دو نفر مرا آزردید [9]
[1]-« حين بويع لأبى بكر بعد رسول اللَّه ( ص ) كان عليّ والزبير يدخلان على فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فيشاورونها ويرجعون في أمرهم ، فلمّا بلغ ذلك عمر بن خطاب ، خرج حتّى دخل على فاطمة فقال : يا بنت رسول اللَّه ( ص ) واللَّه ما أحد أحب إلينا من أبيك وما أحد أحب إلينا بعد أبيك منك ، وأيم اللَّه ما ذلك بمانعي أن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت . قال : فلمّا خرج عمر جاؤوها فقالت : تعلمون انّ عمر قد جائني وقد حلف باللَّه لإن عدتم ليحرقنّ عليكم البيت ، وأيم اللَّه ليمضينّ لما حلف عليه . » كتاب المصنف ، ج 7 ، ص 432 ، حديث 37045 ، كتاب الفتن .
[2]سيوطى ، مسند فاطمه ، ص 36.
[3]-ابن عبدالبر ، الاستيعاب ، ج 3 ، ص 975.
[4]-« انّ ابابكر ارسل الى علىٍّ يريد البيعة ، فلم يبايع فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقته فاطمة على الباب ، فقالت فاطمة : يابن خطاب ! أتراك محرقاً علىَّ بأبي ؟ ! قال : نعم . » بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج 1 ، ص 586 .
[5]-« ثمّ انّ ابابكر بعث عمر بن خطاب الى عليٍ ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة ( رضياللَّه عنها ) وقال : ان ابى عليك فقاتلهم ، فاقبل عمر بشىء من نار على ان يضرم الدار ، فلقيته فاطمة ( رضياللَّه عنها ) وقالت : الى اين يابن الخطّاب ؟ ! أجئت لتحرق دارنا ؟ ! قال : نعم ، او يدخلوا فيمادخل فيه الامّة . » ابوالفداء ، تاريخ ابى الفداء ج 1 ص 156 . دار المعرفة ، بيروت .
[6]-« ..وانّي لمّا رأيتها ذكرت ما يصنع بعدي ، كانّي بها وقد دخل الذّل بيتها وانتهكت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت ارثها وكسرت جنبها واسقطت جنينها وهي تنادى : يإ؛ محمداه...فتكون اوّل من يلحقني من أهل بيتي فتقدم عليَّ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. » فرائد السمطين ، ج 2 ، ص34 ، 35 طبع بيروت.
[7] -« كان ابن ابى دارم مستقيم الامر عامة دهره ثم فى آخر ايامه كان اكثر ما يقرء عليه المثالب حضرته و رجل يقرء عليه ان عمر رفس فاطمة حتى اسقطت بمحسن. » سير اعلام النبلاء ، ج 15 ، ص 578.
[8]-اصول كافي ، ج 1 ، ص 381 ، ح 2 .
[9]-وكان الرجلان من أصحاب النبي ( صلى الله عليه وآله ) سألا أمير المؤمنين أن يشفع لهما إليها ، فسألها أمير المؤمنين ( عليه السلام ) فأجابت ، فلما دخلا عليها قالا لها : كيف أنت يا بنت رسول الله ؟ قالت : بخير بحمد الله . ثم قالت لهما : ما سمعتما النبي ( صلى الله عليه وآله ) يقول : " فاطمة بضعة مني ، فمن آذاها فقد آذاني ، ومن آذاني فقد آذى الله " ؟ قالا : بلى . قالت : فو الله ، لقد آذيتماني . قال : فخرجا من عندها وهي ساخطة عليهما . (دلائل الامامة- محمد بن جرير الطبري (الشيعي) ص 134/ بحار الأنوار - علامة مجلسي ج 34 ص 171 )
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۱, ۰۳:۴۹ #5
بسمه تعالی
در مور د این موجود ملعون (عمر لعنه الله علیه) همین بس که استاد بلا فصل ابلیس میباشد اللهم العن جبت وطا غوت
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۱, ۱۰:۰۰ #6
عمر گجستک کیست؟
درود
عمر گجستک (ملعون)، را همه با جنایت ها و چپاول ها ی سپاهش می شناسیم.
راستی شاپور دوم بود ، نه شاپور نخست!
و حتا واژه ذوالکتاف به گونه ای دیگر هم معنی شده است!
می دانید ، که با وجود کمک های ساسانیان به عرب ها ، آن ها بارها و بارها در زمان ساسانیان به ایران تجاوز کردند!
و حتا یک دوره پیشروی فراوانی داشتند ، که بزرگ مردم ما شاپور دوم ، آن ها را ادب کرد.
جالبه بخوایند گفتگوی شاپور دوم (پادشاه بزرگ و خردمند ایران) با سرکرده تازیان :
شاپور 2: من تعجب می کنم ، تو این همه روستا ها را غارت کردی ، و این همه اسیر گرفتی ، چرا این همه مردم را کشتی؟
تازی: من اسیرهای فراوانی بدست آوردم ، در هر جا که رفتم آن ها را فروختم ، آنقدر تعدادشان فراوان بود ، که بهای برده در بازار بسیار ارزان شد و آن ها دیگر نمی ارزیدند و من آن ها را کشتم
شاپور 2: چرا ان ها را آزاد نکردی؟
تازی : به فکرم نرسید!!!!!!!!!!!!!!!!!
شاپور 2: اگر تو این گونه با مردم ما ، رفتار نمی کردی ، پاسخ من فرق می کرد ، اما اکنون تو لایق مردنی !
نسک تاریخ ایران : گیرشمن
با خواندن گفتار بالا ، در می یابیم ، که شاپور دوم ، شر چه آدم هایی را از سر ما بازکرد.
راستی در مورد ویژگی های خوب هم بسیاری از آدم ها جنایتکار تاریخ ویژگی خوب هم داشتند : مانند تیمور ، اسکندر و حتا چنگیز خان
ما ایرانیان حق هر قضاوتی در مورد این عمر گجستک داریم
در پایان من دست همه هم میهنانم از هر دین و اندیشه ای را می بوسم و به آن ها احترام می گذارم!
در پناه یزدان سپهر
سپاس
_______________
زنده باد یاد پیروز (که اندکی از دردهای ما را دوا کرد)
زنده باد ایران و ایرانی
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۱, ۱۱:۲۹ #7
پیشنهاد میکنم مقاله زیر را که حدود چهار بخش است بخوانید.
درامدی برصلح نامه های مسلمانان با ایرانیان در اغاز فتح ایران
ویرایش توسط سرباز اسلام : ۱۳۸۷/۰۷/۰۱ در ساعت ۱۱:۳۱
محمد رسول الله
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۱, ۱۳:۱۰ #8
در کتاب الغدیر گفته شده این خلاف عدالت است زیرا در شام حد بر او جاری شده بود و دوباره حد جاری کردن خطا بوده و او مسبب مرگ فرزند خود شد اما طبق قرآن کار عمر عادلانه بوده چرا که در قرآن آمده اگر زنان پیامبر خطایی مرتکب شوند دوبرابر مجازات می شوند (و یا نساء النبی من یات منکن بفحشه مبینه یضعف لهاالعذاب ضعفین -- احزاب 30)و آقای ری شهری در تفسیر این آیه به این مضمون گفتند که این آیه تنها به زنان پیامبر محدود نمی شود بلکه بستگان درجه اول حاکمان دینی هم اگر خلاف آشکاری مرتکب شدند ، باید دو برابر مجازات شوند. به نظر من این قانون در جمهوری اسلامی هم باید تدوین شود تا فرزندان و خویشاوندان اصلی مسئولین رده بالا و درجه اول خطایی آشکار مرتکب شدند مجازات آنها دو برابر باشد .عمر به دستور قرآن عمل کرد.
مگر عمر خلیفه بر حق بوده که بگوییم آیه شامل حالا خلیفه و والیان می شود پس کار عمر قرآنی بوده؟
دکتر شریعتی می گوید به این مضمون که حکومت عمر بعد از علی علیه السلام عادل ترین حکومت بود.
بله عادل ترین حکومت مال کسی است که از مال بیت المال بیشتر به کسی می دهند که دختر رسول خدا ص را به شدت زده..
عادل ترین حکومت مال کسی است که اعلان جنگ با خدا کرده و با به در خانه وحی یورش برد
در منابع شیعی و اهل تسنن آمده که دختر علی علیه السلام ام کلثوم همسر عمر بوده و واقعا انسان باید کمی احتیاط کند و در باره عمر زود قضاوت نکند .
آقای جوادی آملی و همچنین تفسیر المیزان در تفسیر سوره الرحمن می گویند که تعلیم قرآن بزرگترین نعمت خداست (الرحمن ، علم القرآن ، ..) اگر عمر به ایران حمله نمی کرد و ما مسلمان نمی شدیم از نعمت قرآن محروم بودیم خیلی چیزها را از دست دادیم . مال و ناموس ما از دست رفت اما باز نعمت قرآن و مسلمانی بالاتر از همه چیز است.
لطفا سند را کاملا بیاورید
هرکسی خودمی داند که خداوند اگر بخواهد کسی را هدایت کند هیچ کس نمی تواند مانع شود و همچنین اگر بخواهد کسی را گمراه کند هرگز کسی نمی تواند مانع شود :
إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ
تو نمىتوانى کسى را که دوست دارى هدايت کنى؛ ولى خداوند هر کس را بخواهد هدايت مىکند؛ و او به هدايت يافتگان آگاهتر است!«« القصص/57 »»
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۱, ۱۴:۵۰ #9
درود
بسیار نابخردانه است که بگوییم ، مال و ناموسمان از دست رفت ، اما به شونده مسلمان شدن ، اشکال نداره!
بیچاره آن هایی که در آن هنگام غارت و کشته شدند و مورد چپاول قرار گرفتند!
بیچاره زنان و کودکانی که به اسیری برده شدند!
یعنی پدران و مادران ما حق زندگی در آرامش نداشتند!
حق بهشت رفتن نداشتند!
کمی ادامه دهید و بگویید عمر مانند حضرت علی است!!!!!
میان ماه من تا ماه گردون ، تفاوت از زمین تا آسمان است!
عمر گجستک حتا در حد بدترین پادشاهان ایران زمین نیست!
عمر گجستک به دوزخ می رود به شونده این جنایت های سپاهش!
سپاس
________________
چو ایران نباشد تن من مباد
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۱, ۲۰:۴۹ #10
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 211
- مورد تشکر
- 177 پست
- حضور
- 45 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
عمر که بود؟
سلام .ابتدا تشکر از دوستان.ازدوست عزیز شاپور هم ممنونم.بله شاپور دوم بوده معروف به شاپور اورمزد.من این تاپیک را زدم که در مرود حمله عمر به ایران بحث شود و اینکه آیا این عمل درست بوده یا نه و به دیگر مسایل مربوط به این شخص(فعلآ ) کاری ندارم.اینکه میگویید اسلام و قرآن به ایران آمد اصلآ منطقی نیست . چرا که اگر خوب تاریخ را بخوانید میبینید که اصلآ هدف آوردن اسلام به ایران نبود.هدف غارت و چپاول ایران بود.دومآ انتقام از ایرانیان!!!!!!!!!!!(نه از خسروپرویز که مرده بود)به خاطر پاره کردن نامه پیامبر(که دروغی بیش نیست).میگویند عمر ایرانی ها را از دست پادشاهان ظالم نجات داد.شما را به خدا یه کم به تاریخ نگاه کنید.ایران بعد از حمله ی عمر دیگر هرگز کمر راست نکرد.اگر گاه گاهی چندتا پادشاه امدند و کارهایی کردن اما هرگز تداوم نداشت.پادشاهان ساسانی هرچه بودند ، تمام تلاششان دفاع از خاک ایران در برابر بیگانگان بود.اما بعد از اینها ببینید که هر روز قومی حمله کرد به ایران و...و ایران دیگر هرگز آن ایران نشد.میگویند ایرانیان را از مجوسیت نجات داد عمر.و هنوز هم که هنوزه اینو میگن.واقعآ ما مستحقیم؟جالب آنکه هرجا ظلمی را با ایرانی ها روا میداشتند میگفتند ما شما را از مجوسیت نجات دادیم ، اینها حقمان است...میبینید؟میگویند ایرانیان با محارم ازدواج میکرند و...این هم شد دلیل؟فرضآ هم دلیل.به کوروش نگاه کنید که به بابل حمله کرد ، او هم چنین کرد با بابلی ها؟میگویند ایرانی ها و زرتشتی ها چون اهل کتاب بودند در امان بودند.دروغ از این هم بزرگتر وجود دارد؟زمانی که پیروز نهاوندی عمر را مجروح کرد عمر گقت چه کسی خواسته مرا بکشد.گفتند یک مجوس ایرانی.گفت خدارا شکر که یک کافر مرا کشت.راستی اصلآ میدانید چرا به پیروز نهاوندی میگفتند فیروز ابولولو؟چون لو لو ینی مروارید.ابولولو یعنی پدر مروارید.پیروز دختری داشته به نام مروارید.به همین خاطر به او میگفتند فیروز ابلولو.ببینید پدر را با نام دخترش میشناختند!!!!!آیا بازهم باید توضیحی در این مورد بدهم؟باور کنید من تا آنجا که میتوانم سعی میکنم بی طرفانه قضاوت کنم .اما شما حتی اگر ایرانی هم نباشی بازهم نمیتوانی این جنایات را نادیده بگیری.اما من نمیدانم چرا هر وقت حرف به اینجا میرسد میگویند برای احترام به برادران سنی خودمان....آنها که در حقشان انگونه ظلم شد برادران ما نبودند؟خواهران ما ، پدران ما ، مادران ما نبودند؟یه کم منصف باشیم.
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری