صفحه 1 از 2 12 آخرین
جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: آيه 55 سوره مائده (آيه ولايت)

  1. #1

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122

    آيه 55 سوره مائده (آيه ولايت)




    باسمه تعالی



    آیه ولایت




    «اِنّما وَلیّکم الله و رسوله والّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»




    «ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛




    همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوع نماز زکات می‌پردازند، می‎باشند.» (سوره مائده، آیه 55)





    بر طبق بینش اسلامی و بر پایه حکم عقلانی، آدمی مأمور به تبعیت و اطاعت همه جانبه از خالق خویش

    و پروردگار جهان است؛ چرا که انسان از ساعات و یا حتی دقایق بعدی عمر خویش آگاه نیست و در

    جزئی‌ترین امور، نیازمند خداونداست؛ اما در مقابل، خداوندی که او را خلق نموده، حتی بر کوچکترین

    اسرار وجودی مخلوق خود واقف است و مقصد و منتهای حرکت او را نیز می‌‌داند. لذاست که عقل بشر،

    او را به درگاه او رهنمون می‌‌سازد؛ چرا که علاوه بر این مطالب،او بی‌نیاز مطلق و غنی در تمام امور است

    و به مخلوقات خود کمترین نیازی ندارد، لذا جز خیر آدمی را نمی‌‌خواهد. اما این اطاعت در دیدگاه اسلام

    و قرآن کریم، تنها به خداوند منحصر نمی‌‌شود. بلکه به امر الهی و فرمان خداوند، یک مسلمان باید از

    وجود مقدس رسول اکرم
    (صلی الله علیه و آله و سلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) نیز پیروی

    و تبعیت نماید.بنا بر این نگرش، تبعیت به طور مطلق و بدون قید و شرط تنها مختص خداوند است

    و بر طبق فرمان اوست که ما مأمور به اطاعت و پیروی از رسول اکرم و امامان معصوم در تمامی امور

    می‌باشیم.



    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  2. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    رفتار و گفتار آنان هم در تمامی امور، راهی را که به رضایت پروردگار و سعادت ابدی انسان منتهی می‌‌شود،

    مشخص می‌‌نماید. به این دلیل که در اعمال و رفتار آنان، هوا و هوس راهی ندارد و آنان به لطف خداوند و

    عنایت او، معصوم از هر خطا و اشتباه می‌باشند. بر طبق آموزه‌های اسلامی، به جز خداوند و به واسطه او

    رسول اکرم و امامان معصوم، آدمی نباید در برابر هیچکس و یا هیچ چیز دیگر به طور مطلق و بدون قید و شرط،

    مطیع و فرمانبردار باشد. منشأ آغازین اطاعت از خداوند و معصومین (همان گونه که ذکر گردید)، عقل بشری

    است؛ اما در ادامه و همراه با عقلانیت آدمی، این رابطه محبت نسبت به پروردگار است که آنرا تکمیل می‌‌کند.

    آن هنگام که انسان قدری بیشتر می‌‌اندیشد، خود را در دریای لطف و نعمتهای الهی غرق می‌‌بیند. او می‌یابد

    هر چه که دارد همه از خداوند است و علیرغم ناسپاسی‌های فراوان آدمی، نه تنها لطف و مهربانی او قطع

    نگشته بلکه لحظه به لحظه نیز ادامه دارد. بنا بر این هر چه بیشتر سعی می‌‌نماید تا در مسیر اطاعت چنین

    پروردگار مهربانی، گام بر دارد. مسیری که جز به کمال و سعادت او، به چیز دیگری ختم نمی‌‌گردد.

    حقیقت و مفهوم کلی ولایت نیز که در دیدگاه اسلامی تبیین می‌شود، چیزی خارج از اطاعت و پیروی

    از خداوند و معصومین نمی‌باشد. از سوی دیگر رابطه میان مسلمانان و شیعیان با نبی اکرم و تک تک

    ائمه معصومین، رابطه‌ای بسیار عمیق و دو طرفه است. طرف اول این رابطه از پیامبر اکرم و ائمه آغاز

    می‌گردد. آنان چنان مهربانی و شفقتی نسبت به فرد فرد مسلمین دارند که کوچکترین ناراحتی و اندوه

    یک مسلمان، باعث رنجش خاطر آنان می‌گردد. (که شواهد بسیاری از آن در متون اسلامی موجود

    می‌‌باشد.) اما در طرف دیگر، مسلمانان نیز به خاطر جمع بودن مکارم اخلاقی و کمالات روحانی در

    وجود معصومین، از صمیم جان به آنان عشق می‌‌ورزند. این رابطه عمیق آنچنان تبعیتی را رقم می‌‌زند

    که مسلمانان نه تنها در برابر کلام و رفتار امام و ولی خویش مطیع و فرمانبردار هستند، بلکه حتی در

    ذهن خویش نسبت به آن کوچکترین دغدغه‌ای احساس نمی‌‌نمایند.


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  3. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    و امام علی (علیه السلام) ـ امام اولـ از جانب خداوند وجود دارد. اما ولایت سایر ائمه بنا بر ابلاغ

    رسول اکرم از جانب خداوند تأیید می‌‌گردد.

    ما در این حال به بررسی و دقت و تأمل در یکی از آیات شریفه قرآن می‌پردازیم که در آن مسأله ولایت

    بر مؤمنین مطرح شده و این مقام علاوه بر خداوند، برای رسول اکرم و امام علی
    (علیه السلام) اثبات

    گشته است. به همین منظور ابتدا به بررسی کلمات(1) به کار رفته در این آیه به صورت مجزا می‌پردازیم،

    و سپس به شأن نزول آیه اشاره می‌نماییم و در پایان فرازهای مختلف آیه را هر چه بیشتر مورد دقت

    و توجه قرار می‌دهیم.


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  4. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    بررسی کلمات آیه به صورت مجزا



    إنّما


    کلمه‌ایست که در زبان عربی برای نشان دادن یک انحصار به کار می‌رود؛ بدین معنا که گوینده منظور

    خویش را به معنی و مفهومی خاص و یا اشخاصی معین، محدود می‌نماید و آن را از سایر مفاهیم و یا

    اشخاص نفی می‌نماید. به عنوان مثال اگر گفته شود فقط خداوند معبود ماست، به این معناست که الوهیت

    و معبود بودن، تنها منحصر در خداوند است و سایر موجودات، از جایگاه الوهیت، خارج شده‌اند. بر این اساس

    و بر طبق سایر قوانین مربوط به استفاده از این کلمه در زبان عرب (که در قسمت توضیح بیشتر آمده است)

    آوردن انّما در آغاز این آیه، مقام ولایت بر مؤمنین را در عده‌ای خاص منحصر می‌کند. به بیان دیگر، تنها سه مورد

    را در هنگام نزول آیه به عنوان ولیّ مؤمنین معرفی می‌کند و این مقام را از سایرین نفی می‌نماید. پس معنای

    این آیه بدین گونه می‌باشد که: «ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌‌اند؛ همان کسانی

    که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوعِ نماز زکات می‌پردازند، می‌باشند.»



    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  5. #5

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    توضیح بیشتر مربوط به انّما


    در زبان عربی برای بیان یک مفهوم، دو نوع جمله از لحاظ ساختاری وجود دارد. (یکی را فعلیه و دیگری را اسمیه گویند.

    جمله فعلیه جمله ایست که با فعل شروع شود و جمله اسمیه به جمله‌ای گفته می‌‌شود که با اسم شروع گردد.

    هر یک از انواع مختلف جمله، دارای پایه‌ها و ارکانی اصلی می‌باشند که به وسیله آنها، معنای جمله تکمیل می‌شود و

    در صورتی که هر یکی از آنها حذف گردد، معنا ناقص باقی می‌ماند.


    گوینده با توجه به مقصود خود از کلام، می‌‌تواند این ارکان را در محلهای مختلف کلام خود ذکر کند و ترتیب قرار گرفتن

    آنها را تغییر دهد.


    انّما بر سر هر دو نوع جمله می‌‌آید و آخرین رکن جمله (و یا رکنی را که پیش از ذکر تمامی ارکان ذکر گردیده است) حصر

    می‌نماید. حال برای روشن‌تر شدن بحث، مثالی را ذکر می‌کنیم. فرض کنیم فردی به نام محمد ایستاده است.

    این واقعیت را می‌توان به دو صورت بیان نمود:


    1- فرد ایستاده محمد است. 2- محمد ایستاده است.


    در حالت اول اگر از انّما استفاده شود و بر سر جمله بیاید، محمد را که در انتها آمده حصر می‌نماید.

    بدین معنا که فرد ایستاده فقط محمد است. (یعنی کس دیگری ایستاده نیست.) اما در حالت دوم در

    صورتی که از انّما استفاده گردد، ایستادن که در انتها آمده حصر می‌شود. یعنی محمد فقط ایستاده است.

    (و کار دیگری غیر از ایستادن انجام نمی‌دهد). در آیه محل بحث نیز، آخرین رکنی که از جمله ذکر شده است،

    معرفی افرادی است که بر مؤمنین ولایت دارند.

    در نتیجه بنا بر مطالبی که ذکر گردید، انّما این اشخاص را حصر می‌نماید و آیه بیان می‌کند که ولی شما

    تنها خدا و رسول و مؤمنینی که نماز می‌گذارند و در حال رکوع زکات می‌دهند، می‌باشند.



    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  6. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    ولی
    ّ

    در کتب لغت عرب همانند مفردات القرآن و لسان العرب و ... برای این کلمه، معانی متعددی آورده شده است.

    که می‌توان از آن جمله داماد، هم‌‌قَسَم، دوست، سرپرست، یاور و ... را ذکر نمود. بسیاری از این معانی

    گفته شده در توضیح کلمه «ولیّ
    « نه تنها در این آیه بلکه در آیات دیگر قرآن کریم (که در آنها نیز، کلمه

    ولیّ بکار رفته است) مفهوم درستی را نمی‌رساند.

    {به عنوان مثال اگر معنای داماد را از بین معانی ولیّ در این آیه جایگزین نماییم معنای آیه این‌‌گونه می‌شود:

    «فقط خدا و رسولش و کسانی که در حال رکوع نماز زکات می‌دهند، داماد شما هستند.» که عدم صحت

    این معنی کاملا آشکار است.}با توجه به این مطلب، مفسرین و صاحبنظران اسلامی درباره معنای ولیّ

    در این آیه فقط یکی از سه معنی


    1- دوست


    2- یاور و ناصر


    3- سرپرست و صاحب اختیار


    را برگزیده‌اند. (ما در قسمت‌های بعد این سه معنی را بررسی بیشتری خواهیم کرد.)



    زکات


    زکات یعنی «اعطای مال در راه رضای خداوند متعال« و یکی از موارد آن اعطای مال به مستمندان می‌باشد.

    که در این آیه به آن اشاره شده است.


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  7. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    رکوع


    به این دلیل که پیش از آوردن لفظ رکوع صحبت از به جای آوردن نماز توسط مؤمنین می‌باشد (یقیمون الصلوة)،

    رکوع در این آیه به همان معنی عمل خاص در نماز است که پس از قرائت حمد و سوره می‌باشد و عبارتست

    از خم شدن و انحنای سر).


    توضیح بیشتر مربوط به رکوع


    رکوع دارای سه معنی لغوی و اصطلاحی و مجازی است. معنای لغوی آن انحنای سر و خم شدن می‌باشد،

    که اگر این حالت با قصد قربت و در نماز باشد به عنوان فعلی در نماز به حساب می‌آید و این همان معنای

    اصطلاحی است. به عبارت دیگر معنای اصطلاحی رکوع از همان معنی انحنای سر و خم شدن گرفته شده

    است، با این تفاوت که یک عمل اصلی در نماز است و به همین خاطر باید با قصد قربت انجام شود

    (قصد قربت یعنی همه توجه به سمت پروردگار باشد و عمل فقط برای رضایت او انجام شود، نه به منظور دیگر).

    معنای مجازی آن ذلت و خضوع در مقابل یک فرد می‌باشد.


    همیشه در هنگام مطالعه یک متن ابتدا معنای لغوی کلمات به ذهن می‌رسد و اگر دلیل و قرینه‌ای وجود داشته

    باشد، معنای اصطلاحی یا مجازی آن کلمه در نظر گرفته می‌شود. قرآن هم، این‌گونه است که باید اول معنای

    لغوی بررسی شود و در صورت وجود قرینه و دلیل، به معنای اصطلاحی یا مجازی آن روی آوریم. رکوع نیز مستثنای

    از این قاعده نیست و هر جا در قرآن با این کلمه مواجه شدیم، باید ابتدا معنای لغوی آن در نظر گرفته شود.

    مثلاً در صورتی که در آن صحبت از نماز و نمازگزاران بود به قرینه نماز، ناگزیر به معنای اصطلاحی برمی‌گردد و

    در صورت وجود قرائن دیگر به معنای مجازی آن روی می‌آوریم. در این آیه هم به علت اینکه در ابتدای آیه صحبت

    از بر پا داشتن نماز است (یقیمون الصلوة) رکوع را باید در معنای اصطلاحی آن (یعنی یکی از اعمال خاص نماز)،

    به کار برد.(2)


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  8. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    در ابتدای بحث گفتیم که ولیّ با سه معنی دوست، ناصر (یاور) و سرپرست مورد بحث و گفتگوی

    مفسرین است. ما نیز دو معنی دوست و ناصر (معنای اول و دوم) را بررسی می‌کنیم و بعد به معنای

    سوم می‌پردازیم، تا به معنای بهتر «ولیّ» در این آیه دست یابیم.


    1- دوست 2- ناصر (یاور)


    با در نظر گرفتن این دو معنی آیه این‌گونه معنا می‌شود:


    «تنها دوست یا ناصر شما، خدا و رسولش و آن کسانی هستند که ایمان آوردند. کسانی‌که در حال

    رکوع نماز زکات می‌دهند.»


    گفتیم «انّما» برای حصر نمودن بکار می‌رود. پس با توجه به انّما و معنای دوست یا ناصر نتیجه می‌گیریم

    که فقط دوست و یاور ما، خدا و رسولش و آنهایی که در حال رکوع نماز زکات می‌دهند، می‌باشند. با توجه

    به این معنی ما دیگر نباید هیچ دوست و یاوری داشته باشیم. و نمی‌توانیم کس دیگری را (که مثلاً زکات در

    حال رکوع نداده است) دوست یا ناصر خطاب کنیم.


    این دو معنی با آیات دیگر قرآن در تناقض می‌باشند (لازم به توضیح نیست که در قرآن چون کلام خداست

    و در آن اشتباه جای ندارد، تناقض یافت نمی‌شود). همانند:


    «و إن استنصروکم فی الدّین فعلیکم النصر» (سوره انفال، آیه 72)


    « اگر در دین از شما یاری خواستند پس بر شما است یاری کردن. »


    این آیه معلوم می‌نماید یاری رساندن و نصرت دادن به دیگران فقط مختص افرادی خاص نیست و

    می‌گوید هر آنکس، از شما در دینش یاری خواست به او یاری نمایید.


    « تعاونوا علی البرّ و التقوی » (سوره مائده، آیه 2)


    « کمک کنید همدیگر را بر نیکو کاری و پرهیزکاری. »


    در این آیه هم کمک کردن به یکدیگر بر اساس نیکی و تقوا خواسته شده است و اختصاص به افراد خاص ندارد.


    «انّما المؤمنون إخوة» (سوره حجرات، آیه 10)


    « جز این نیست که مؤمنان برادرند.»


    خداوند متعال در این آیه مؤمنین را با یکدیگر برادر خوانده است، حال آنکه مشخص است رابطه برادری

    اسلامی، بالاتر از رابطه دوستی است. (یا بالاتر از به هم یاری رساندن می‌باشد.) پس چگونه ممکن

    است که ما بتوانیم فقط از زکات‌دهندگان در حال رکوع دوست انتخاب کرده و از آنها یاری بخواهیم،

    در حالی‌که قرآن همه مؤمنان را برادران یکدیگر معرفی می‌کند!


    پس معلوم می‌شود معنای ولیّ در آیه مورد بحث، نمی‌تواند دوست یا ناصر باشد. چون معنای دوست

    و ناصر معنای کلی می‌باشد و در افرادی خاص منحصر نمی‌شود.


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  9. #9

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    3- ولیّ به معنای سرپرست

    حال اگر ما ولیّ را به معنای سرپرست و صاحب‌‌اختیار معنی کنیم، با سایر آیات قرآن در تناقض

    نیست. چون امر سرپرستی نمی‌تواند مختص همه باشد. و این‌گونه نیست که هر کس، بتواند

    بر ما امر و فرمان کند و سرپرست ما شود. مگر فرد یا افرادی خاص که از جانب خدا باشد. و

    این آیه می‌گوید که امر ولایت به معنای سرپرستی بعد از خدا و رسولش به عهده فرد یا افرادی

    است که در حال رکوع نماز زکات می‌دهند.


    در اینجا باید ببینیم که زکات‌دهندگان در حال رکوع نماز چه کسی یا کسانی در هنگام نزول آیه

    می‌باشند که امر مهم سرپرستی بعد از خدا و رسولش در اختیار آنان می‌باشد. که بهترین شاهد

    و گواه برای این موضوع، مراجعه به شأن نزول این آیه می‌باشد.


    شأن نزول آیه


    مفسرین و صاحبنظران شیعی(3) و اهل تسنن(4) این مطلب را گفته‌اند که:


    فقیری به مسجدالنبی آمد و از مسلمانان طلب کمک کرد و هیچ کس به فقیر کمک نکرد مگر

    حضرت علی بن ابیطالب
    (علیه السلام) که در حال رکوع نماز، انگشتری خود را به فقیر بخشید

    و این آیه (آیه 55 سوره مائده) بر رسول اکرم
    (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل گشت.



    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  10. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    ررسی قسمتهای مختلف آیه

    وصف مؤمنینی که دارای مقام ولایت هستند



    در این آیه خداوند برای آن دسته از مؤمنین که دارای مقام ولایت هستند، نشانی خاصی را

    بیان نموده است و آنان را کسانی معرفی می‌نماید که در حال رکوع نماز، زکات می‌دهند.


    برای فهم بهتر این آیه لازم است این مطلب را بررسی نماییم که چگونه می‌توان شخصی را

    به وسیله توصیف نمودن او به مردم معرفی نمود، تا مردم به او مراجعه نمایند.


    به طور کلی می‌توان شخص را به دو گونه وصف نمود. یکی آنکه گوینده نشانی خاصی را می‌دهد

    و منظور گوینده فقط فرد خاصی است و کس دیگری را در بر نمی‌گیرد. نوع دوم آنست که گوینده

    نشان عامی را می‌‌دهد و هر کس که آن خصوصیت را داشته باشد مورد نظر گوینده قرار می‌گیرد.

    برای روشن‌تر شدن مسأله مثالی را برای هر دو وصف به ترتیب می‌آوریم.


    مثال وصف نوع اول:


    از استادی سؤال می‌شود: کدام یک از شاگردانت از بقیه عالمتر می‌باشد؟ استاد در جواب

    می‌گوید: آن شاگردی که از همه تمیزتر است.


    چون تمیز بودن و عالم بودن با یکدیگر تناسبی ندارد، پس استاد با دادن این پاسخ خواسته

    است نشانه‌ای را مشخص نماید و بگوید فقط این فرد (و با این مشخصه)، مورد نظر من است.

    در واقع استاد با این نشانه ملاکی خاص را برای فردی خاص معین کرده است. و این‌‌گونه نیست

    که اگر کسی بعد از این خود را تمیز نماید جزء جواب استاد قرار گیرد. چون پاسخ استاد در

    زمانی خاص داده شده است و اشاره به عالم‌ترین فرد دارد و در غیر آن زمان، دیگر معنایی

    ندارد. در این مورد و در موارد مشابه، از پاسخ استاد این نکته نیز می‌‌تواند به ذهن بیاید که

    یکی از موارد مورد پسند استاد تمیز بودن است و او تمیز بودن را دوست دارد. همچنین استاد

    به‌طور غیر مستقیم خواسته به بقیه شاگردان بگوید که اگر نمی‌توانید عالم‌ترین بشوید، ولی

    خود را تمیز نگاه داريد.


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

صفحه 1 از 2 12 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود