آيات 8 و 9
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا و هب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب (8) ربنا انك جامع الناس ليوم لا ريب فيه ان الله لا يخلف الميعاد (9)ترجمه :
8 - (راسخان در علم ، مى گويند پروردگارا! دلهايمان را، بعد از آنكه ما را هدايت كردى ، (از راه حق ) منحرف مگردان ! و از سوى خود، رحمتى بر ما ببخش ، زيرا تو بخشنده اى !
9 - پروردگارا! تو مردم را، براى روزى كه ترديدى در آن نيست ، جمع خواهى كرد، زيرا خداوند، از وعده خود، تخلف نمى كند. (ما به تو و رحمت بى پايانت ، و به وعده رستاخيز و قيامت ايمان داريم ).

تفسير:
رهائى از لغزش ها
از آنجا كه آيات متشابه و اسرار نهانى آن ممكن است لغزشگاهى براى افراد گردد، و از كوره اين امتحان ، سيه روى در آيند، راسخون در علم و انديشمندان با ايمان ، علاوه بر به كار گرفتن سرمايه هاى علمى خود در فهم معنى اين آيات به پروردگار خويش پناه مى برند، و اين دو آيه كه از زبان راسخون در علم ، مى باشد روشنگر اين حقيقت است آنها مى گويند: پروردگارا! دلهاى ما را بعد از آنكه ما را هدايت نمودى ، منحرف مگردان ، و از سوى خود رحمتى بر ما ببخش زيرا تو بسيار بخشندهاى (ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا وهب لنا من لدنك رحمة انك انت الوهاب ).
بسيارند دانشمندانى كه غرور علمى ، آنان را از پاى در مى آورد و يا
وسوسه هاى شياطين و هواى نفس آنها را به بيراهه ها مى كشاند، اينجا است كه بايد خود را به خدا سپرد و از او هدايت خواست .
حتى در بعضى از روايات آمده است كه شخص پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم )نيز خود را به خدا مى سپرد، و بسيار اين دعا را تكرار ميكرد: يا مقلب القلوب ثبت قلبى على دينك : اى كسى كه دلها را مى گردانى قلب من را بر دين خودت ثابت بدار.
و از آنجا كه عقيده به معاد و توجه به روز رستاخيز از هر چيز براى كنترل اميال و هوسها مؤ ثرتر است ، راسخون در علم به ياد آن روز مى افتند، و مى گويند: پروردگارا! تو مردم را در آن روزى كه ترديدى در آن نيست جمع خواهى كرد زيرا خداوند از وعده خود تخلف نمى كند (ربنا انك جامع الناس ليوم لا ريب فيه ان الله لا يخلف الميعاد).
و به اين ترتيب از هوى و هوسها و احساسات افراطى كه موجب لغزش مى گردد خود را بر كنار مى دارند.
آرى اين گونه افراد هستند كه مى توانند آيات خدا را آن چنان كه هست بفهمند و از انحراف در امان بمانند (در حقيقت آيه اول اشاره به ايمان كامل آنها به مبدأ است ، و آيه دوم اشاره به ايمان راسخ آنها به معاد).
آيات 10 و 111
ان الذين كفروا لن تغنى عنهم امولهم و لا اولادهم من الله شيا و اولئك هم وقود النار (10) كداب آل فرعون و الذين من قبلهم كذبوا باياتنا فاخذهم الله بذنوبهم و الله شديد العقاب (11)ترجمه :
10 - ثروتها و فرزندان كسانى كه كافر شدند، نمى تواند آنان را از (عذاب ) خداوند باز دارد، (و از كيفر، رهايى بخشد). و آنان خود، آتشگيره دوزخند.
11 - (عادت آنان در انكار و تحريف حقايق ،) همچون عادت آل فرعون و كسانى است كه پيش از آنها بودند، آيات ما را تكذيب كردند، و خداوند آنها را به (كيفر) گناهانشان گرفت ، و خداوند، شديد العقاب است .

تفسير:
در آيات گذشته وضع مومنان و غير مومنان در برابر آيات محكم و متشابه بيان شده بود، در ادامه اين بحث از وضع دردناك كافران در روز قيامت پرده بر مى دارد و عواقب شوم اعمالشان را براى آنها مجسم مى سازد، مى فرمايد: كسانى كه كافر شدند اموال و ثروتها و فرزندانشان آنها را از خداوند بى نياز نمى كند (و در برابر عذاب الهى به آنان كمك نمى نمايد) و آنها آتشگيره دوزخند (ان الذين كفروا لن تغنى عنهم اموالهم و لا اولادهم من الله شيئا و اولئك هم وقود النار).
اگر تصور مى كنند فزونى ثروت و نفرات و فرزندان مى تواند آنها را از عذاب الهى در اين جهان يا در آخرت حفظ كند سخت در اشتباهند.
بعضى از مفسران ، اين آيه را اشاره به يهود بنى نضير و بنى قريظه دانسته اند كه به اموال و فرزندان خود افتخار مى كردند، ولى مسلما آنها يكى از مصاديق اين آيه
بوده اند، و مفهوم آن چنان گسترده است كه كفار ديروز و امروز را شامل مى شود.
وقود - چنانكه در سابق نيز اشاره شد - به معنى آتشگيره و چيزى كه آتش را با آن مى افروزند (مانند هيزم ) مى باشد، نه آتشزنه (مانند كبريت ) و تعبير و
(اولئك هم وقود النار) (و آنها هيزم آتش دوزخند)، مى رساند كه آتش دوزخ از درون وجود خود آنها زبانه ميكشد، و وجود آنها است كه آنها را آتش مى زند.
البته در بعضى از آيات داريم كه آتشگيره دوزخ ، علاوه بر گنهكاران ، سنگها نيز مى باشند كه ظاهرا منظور از آن بتهائى است كه از سنگ مى ساختند، بنابراين آتش دوزخ از درون وجود خودشان و اعمال و معبودهاى خودشان شعله ور مى گردد.
سپس به يك نمونه روشن از اقوامى كه داراى ثروت و نفرات فراوان بودند ولى به هنگام نزول عذاب ، اين امور نتوانست مانع نابودى آنان گردد اشاره كرده ، مى فرمايد: وضع اينها همچون وضع آل فرعون و كسانى است كه قبل از آنها بودند، آيات ما را تكذيب كردند (و به فزونى اموال و نفرات و فرزندان مغرور شدند) خداوند آنها را به كيفر گناهانشان گرفت و خداوند كيفرش شديد است (كداب آل فرعون و الذين من قبلهم كذبوا باياتنا فاخذهم الله بذنوبهم و الله شديد العقاب ).

(داب ) در اصل به معنى ادامه سير و حركت است و به معنى هر كار و عادت مستمر نيز مى آيد. در آيه فوق حال كافران معاصر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) تشبيه به عادت مستمر و سيره نادرست آل فرعون و اقوام پيش از آنها شده است كه آيات خدا را تكذيب كردند و خداوند آنها را به گناهانشان گرفت و در همين جهان به مجازات سختى گرفتار شدند.
اين در حقيقت هشدارى است به همه كافران لجوج كه سرنوشت فرعونيان و اقوام پيشين را به خاطر بياورند و مراقب اعمال خود باشند.
درست است كه خداوند ارحم الراحمين است ، ولى به موقع خود براى تربيت بندگان شديد العقاب نيز مى باشد و هرگز نبايد رحمت واسعه پروردگار باعث غرور كسى شود.
ضمنا از كلمه
(داب ) استفاده مى شود كه اين برنامه غلط يعنى لجاجت در برابر حقيقت و تكذيب آيات پروردگار خوى و عادت آنها شده و به همين جهت به مجازات شديد تهديد شده اند زيرا تا زمانى كه (گناه و خلاف ) به صورت عادت و سنت و راه و رسم در نيامده بازگشت از آن آسان ، و مجازاتش نسبتا خفيف است ولى هنگامى كه در وجود انسان نفوذ كرد هم بازگشت از آن مشكل است و هم مجازات آن سنگين ، پس چه بهتر كه كافران و گناهكاران تا دير نشده از راه نادرست باز گردند.