جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: ضرورت وجود ولی فقیه در جامعه ی اسلامی
-
۱۳۹۶/۰۳/۰۹, ۲۲:۰۶ #11شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
نظر مراجع و علما در رابطه با ولایت فقیه
حضرت آيت الله بروجردی ره در مورد ولايت فقيه با استناد به ادله عقلی ضرورت حکومت و ولايه فقيه را به اثبات رسانده و معتقدند :اگر حتی دلالت روايات بر ولايت فقيه را ناتمام بدانيم , از طريق استدلال عقلی نيز می توان آن را اثبات نمود . ايشان اين گونه استدلال نموده اند که :
اولا, انسان نيازهای اجتماعی دارد
ثانيا, دين اسلام به اين نيازها اهميت داده و بسياری از احکام آن در مورد اجتماع و سياست است که اجرای آن احتياج به رهبری دارد و اجرای ان را به مسلمان تفويض نموده است
ثالثا, امامان معصوم که شيعيان خويش را از رجوع به طاغوتها و قضات جور بر حذر داشته اند , به يقين فردی را به عنوان مرجع برگزيده اند , آن هم برای رفع خصومتها , تصرف در اموال غايبان و قاصران , دفاع از حوزه اسلام و ديگر امور مهمی که شارع راضی به ترک و اهمال آنها نيست .
رابعا , تعيين و نصب مرجع از سوی آنان منحصر در فقيه جامع الشرايط است زيرا هيچ کس قائل به نصب غير فقيه نشده است . بنابر اين امر دائر بين عدم نصب و نصب فقيه عادل است و چون بطلان فرض اول روشن است از اين رو نصب فقيه قطعی است و مقبوله عمربن حنظله نيز در شمار شواهد و مويدات خواهد بود .
( سيد محمد حسين طباطبايی بروجردی ,البدر الزاهر , تقريرات مباحث آيت الله بروجردی ,قم: دفتر تبليغات اسلامی حوزه علميه , ص 52 )
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
۱۳۹۶/۰۳/۰۹, ۲۲:۱۱ #12شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
نظر مراجع و علما در رابطه با ولایت فقیه
علامه طباطبائي :در اينكه چه كسي بايد حكومت كند و چرا بايد از وي اطاعت شود؟ مرحوم علامه به قانون طبيعي تمسك جسته معتقد است انسان فطرتاً به دنبال آگاهترين، بهترين و عادلترين فرد است كه در اسلام در زمان غيبت، فقيه است. وي در اثبات چنين امري از شيوه فقهي مبني بر تفويض امر ولايت از بالا استفاده نكرده بلكه استدلالي عقلي و فلسفي دارد.( انديشه سياسي علامه طباطبايي، مصطفي زهراني، علوم سياسي، ش1، ص89 )
وي ميگويد: به حكم فطرت، وجود مقام ولايت در هر جامعه اي بر اساس حفظ مصالح عاليه ضروري است. اسلام نيز پا به پاي فطرت پيش ميرود. نتيجه اين دو مقدمه اين است، فردي كه در تقواي ديني و حسن تدبير و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است، براي اين مقام متعين است و در اين كه اولياي حكومت بايد زبده ترين و برجسته ترين افراد جامعه باشند، كسي ترديدي به خود راه نميدهد. بر اين اساس از منظر علامه تشکيل حکومت اسلامي واجب بوده و در صورتي که مردم براي انجام تکاليف واجب اجتماعي خويش بخواهند دولت تشکيل دهند حق دارند که فقيه واجد شرايطي را به عنوان حاکم تعيين نمايند.بي شک چنين فقيهي علاوه بر مشروعيت مردمي داراي مشروعيت الهي نيز خواهد بود.زيرا منطقي و معقول نيست که مردم به تکاليف اجتماعي از سوي شارع مکلف باشند، اما هيچگونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ايجاد مقدمات و فراهم آوردن زمينه هاي انجام آن تکاليف را نداشته باشند.مگر امکان دارد که براي شارع، امري مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد؟ (رجوع شود به: علامه طباطبائي، ، محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، بنياد علمي و فکري علامه طباطبائي، ج 4، ص 207-211 .)
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
۱۳۹۷/۱۰/۱۰, ۱۸:۰۷ #13
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۳
- نوشته
- 790
- مورد تشکر
- 2,022 پست
- حضور
- 32 روز 8 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جمع بندی
پرسش:
چرا وجود ولی فقیه در رأس جامعه اسلامی ضرورت دارد؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه کرد:
نکته اول: ضرورت حکومت
شکی در این مسئله نیست که حکومت برای جامعه ضرورت دارد، حتی یک حکومت فاجر و دیکتاتوری هم بهتر از هرج و مرج و بی قانونی است، همان طور که امیرالمومنین(علیه السلام) می فرمایند: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر» (شریف رضی، نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414، خطبه 40، ص82)
بنابراین فکر این که می توان جامعه را بدون حکومت رها کرد از اساس باطل است.
نکته دوم: اصل تنزّل تدریجی
نکته دومی که باید به آن توجه داشت این است که بدون شک با وجود امام معصوم، کسی لایق منصب حکومت نبوده، و حکومت حق آن انسان معصوم است، اما در جایی که معصوم نیست با توجه به اینکه حکومت ضرورت دارد باید چه کرد؟
عقل انسان با توجه به قاعدهی «تنزّل تدریجی» میگوید اگر دستت به هدف نهایی که در ذهن داری نمیرسد، از آن هدفی که داری پله پله پایین بیا، مثلا اگر دستت به 100 نمیرسد، بیا سراغ 99، اگر نشد برو سراغ 98، اگر نشد برو سراغ 97، اگر نشد 96 و...
این یک اصل کاملا عقلی و منطقی است که هر کسی آن را تصور کند، تصدیق خواهد کرد، و حتی اگر به زبان آن را انکار کند، در عمل آن را انجام میدهد، مثلا اگر کسی دستش به پزشک متخصص نرسد، نمیگوید دیگر مهم نیست! بلکه نزد پزشک عمومی میرود؛ اگر پزشک عمومی نبود نمیگوید دیگر مهم نیست چه کسی من را درمان کند! بلکه میرود سراغ کسی که دانشجوی پزشکی است یا به صورت تجربی از بقیه آگاه تر است.
در حکومت هم همینطور است، در اینکه اگر معصوم در جامعه باشد، جز او کسی لایق حکومت نیست شکی وجود ندارد، اما تمام سخن در جایی است که معصومی نیست. طبیعتا عقل طبق اصلی که بیان شد نمی گوید حالا که معصوم نیست اصلا اهمیت ندارد چه کسی حاکم باشد!! بلکه میگوید برو سراغ کسی که به لحاظ علم و تقوا نزدیک ترین فرد به معصوم باشد(1) این موجب میشود که از دست رفتن مصلحتها به حداقل برسد.
روشن است که اگر یک انسان معصوم در رأس حکومت باشد درصد خطا به صفر میرسد، یعنی هیچ اشتباهی در مدیریت از سوی آن معصوم اتفاق نخواهد افتاد، اما در مورد هیچ غیر معصومی این درصد خطا به صفر نمیرسد، پس حکمت پیروی و تبعیت از نزدیک ترین فرد به معصوم طبق اصل تنزّل تدریجی این است که درصد خطا به حداقل برسد.
یعنی مثلا ما می گوییم اگر علی(علیه السلام) حاکم نشد نرو سراغ بقیه، برو سراغ شخصیتی چون سلمان، چون اگرچه درصد خطا مانند حکومت علی(علیه السلام) به صفر نمیرسد، اما بالاخره درصد خطای او بسیار کمتر از دیگران است، اشخاص دیگری اگر حاکم شوند اشتباهات به مراتب بزرگتری خواهند داشت.
درست مانند اینکه ما با اینکه پزشکان را معصوم نمیدانیم اما به آنها مراجعه می کنیم، حکمتش این است که اگرچه ممکن است آن پزشک اشتباه کند، اما احتمال اینکه غیر پزشکان در پزشکی اشتباه کنند ده ها برابر بیشتر از یک پزشک است! لذا ما از یک پزشک غیر معصوم تبعیت می کنیم.
حکومت فقیه هم همینگونه است، اگرچه در حاکمیت او هم احتمال خطا وجود دارد، اما این احتمال بسیار کمتر از حاکمیت غیر اوست، و اگر کسی غیر یک فقیه حاکم شود ده ها برابر بیشتر احتمال خطای رفتاری در او وجود دارد.
نکته سوم: جامعیت و خاتمیت اسلام
ما معتقد هستیم تعالیم اسلام همیشگی بوده و تعطیلی بردار نیستند، و همچنین اسلام برای تمام شرایط برنامه دارد، پس چگونه ممکن است برای قرنها و هزاران سال معتقد به تعطیل شدن احکام اجتماعی اسلام و رها کردن امت بدون سرپرست باشیم؟!
ایرادی که ما به اهل سنت می گیریم این است که چگونه پیامبری که برای مدت کوتاهی که به جایی می رفت کسی را جایگزین خویش میساخت چگونه ممکن است امت را برای بعد از خودش رها کرده باشد؟ خب همین اشکال الان هم مطرح میشود، چطور میشود معصومین امت اسلامی را برای قرن ها و هزاران سال بی سرپرست رها کرده و بازیچه حکومت ها و قدرت ها ساخته باشند؟!
چگونه می توان باور نمود احکام اسلامی فقط برای دوران حاکمیت کوتاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) و علی(علیه السلام) بوده و پس از آن باید برای قرن ها تعطیل شود؟!
نکته چهارم: ولایت فقیه لازمه هدف گذاری اسلامی
از آنجا که هر جامعهای اهدافی برای خودش تعیین میکند، رهبر و راهنما باید با این اهداف سنخیت داشته باشد؛ بنابراین وقتی در جامعه اسلامی، اجرای تعالیم اسلام، و تحقق چشم انداز های دینی به عنوان هدف انتخاب می شوند طبیعتا باید در رأس حکومت یک اسلام شناس باشد، وگرنه آن جامعه هرگز به آن اهداف نخواهد رسید.
نکته پنجم: ولایت فقیه مانع دیکتاتوری
انسان ها خوی قدرت طلبی و برتری خواهی دارند، بنابراین نمیشود به صرف انتخاب حداکثری مردم، به منتخبین آنها قدرت حداکثری داد، چرا که چنین روندی جمهوری را تبدیل به دیکتاتوری های 4 ساله مبدّل می سازد، بنابراین ملاک کسی که می خواهد در رأس قرار بگیرد باید چیزی فراتر از انتخاب مردم باشد، و آن عالم بودن، با تقوا بودن، و عادل بودن است. چنین کسی که میتواند جلوی دیکتاتوری مسئولین را بگیرد، بنابراین ولایت فقیه نه تنها دیکتاتوری نیست، بلکه به تعبیر امام خمینی(ره) اگر ولی فقیه نباشد دیکتاتوری میشود:
«مع الأسف اشخاصی که اطلاع ندارند بر وضعیت برنامه های اسلام، گمان می کنند که اگر چنانچه «ولایت فقیه» در قانون اساسی بگذرد، این اسباب دیکتاتوری می شود. در صورتی که ولایت فقیه هست که جلو دیکتاتوری را می گیرد. اگر ولایت فقیه نباشد، دیکتاتوری می شود. آن که جلو می گیرد از اینکه رئیس جمهور دیکتاتوری نکند، آن که جلو می گیرد از اینکه رئیس ارتش دیکتاتوری نکند، رئیس ژاندارمری دیکتاتوری نکند، رئیس شهربانی دیکتاتوری نکند، نخست وزیر دیکتاتوری نکند؛ آن فقیه است. آن فقیهی که برای اُمّت تعیین شده است، و امام اُمّت قرار داده شده است، آن است که می خواهد این دیکتاتوریها را بشکند و همه را به زیر بِیْرَق اسلام و حکومت قانون بیاورد»(2)
همان طور که امروزه می بینیم کسی که بیشترین پی گیری ها را نسبت به حقوق های نجومی، کم کاری های مسئولین، اشرافی گری، سندهای آموزشی مغایر با فرهنگ اسلامی و مانند آن دارد رهبری است.
پی نوشت ها:
1. حکیمانه ترین حکومت، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، قم، چاپ سوم، 1396، ص190-195.
2. موسوی خمینی، صحیفه امام، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، تهران، 1399ق، ج11، ص21.
«امام علی(سلام الله علیه): مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاهُ»
نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 89
((هر کس آخرتش را اصلاح کند، خداوند دنیایش را اصلاح خواهد کرد))
-
تشکرها 2
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری