جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: زیبا خوانی قرآن کریم (اصول وقف و ابتداء در قرائت)
-
۱۳۹۶/۰۸/۲۴, ۱۲:۳۶ #11شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش دهم
وقف بر انتهای آیات
یکی از مهمترین مبانی و ملاکهای مورد نظر دانشمندان، وقف بر انتهای آیات و ابتدا از اول آیه بعد است. این معیار، همان طور که در مباحث قبل بدان اشاره شد، ریشه روایی دارد و به عنوان سنّت پیامبر مطرح است.
اهمیت این ملاک و معیار، از آن جهت است که بنابر قول مشهور، قرآن کریم مشتمل بر ۶۲۳۶ آیه است، و اگرچه انتهای بسیاری از آیات، آخر جمله نیز میباشد، اما تعداد زیادی از رؤوس آیات در میان کلام واقع شده است و پذیرش یا عدم پذیرش این مبنا نقشی تعیین کننده در وقف و ابتدا در این موارد خواهد داشت. لذا در این بخش به تفصیل، مستند این معیار و اقوال علما در این مورد را بررسی خواهیم نمود.
روایتی که از ام سلمه یکی از همسران پیامبر گرامی اسلام، نقل شده است، ریشه اصلی این بحث را تشکیل میدهد.
وی میگوید: «پیامبر خدا قرائتش را آیه آیه قطع میفرمود».
این روایت در برخی از منابع به تفصیل بیشتر آمده است:
پیامبر هنگامی که قرائت میکردند، آیه آیه قرائتش را تقطیع میفرمودند، میگفتند: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ »و وقف مینمودند.سپس میگفتند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» و وقف میفرمودند. سپس میگفتند: «الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» و وقف می کردند. پس از آن میگفتند: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»
موضع دانشمندان در برخورد با این روایت پنج گونه است:
1⃣ برخی از علما این حدیث را به طور مطلق پذیرفته و بر پایه آن وقف بر انتهای تمامی آیات، و ابتدا از اول آیه بعد را جایز شمردهاند. آنان این عمل را سنّت پیامبر دانسته، و تبعیّت از آن را افضل و اولی تشخیص دادهاند، حتی در صورتی که دو یا چند آیه رابطه قوی و محکمی با یکدیگر داشته باشند و رأس آیه در بین جمله واقع شده باشد.
همچنین بعضی از اهل قرائت، دلیل نزول قرآن بدین شیوه را که مشتمل بر آیات است و سورهها به وسیله آیات تقطیع شده است، همین دانستهاند که در محل رؤوس آیات، وقف انجام گیرد.
2⃣ دومین رأیی که در این باره ابراز شده، این است که کلمه« قطع » در حدیث ام سلمه را به معنای سکت حمل کردهاند.
اما این سخن بدین صورت رد شده است که، الفاظ قطع و سکت درکلام متقدمان به معنای وقف به کار میرفته و معنایی که امروزه در اصطلاح به «سکت» اطلاق میشود، از زمان متأخران مورد استعمال واقع شده است. لذا لفظ سکت در این خبر نیز به معنای وقف است.
3⃣ نظریه سوم در این باره این است که ضمن پذیرش حدیث مذکور، بر رأس آیات وقف انجام میگیرد، اما در صورت وجود ارتباط محکم با آیه بعد، از محل مناسبی در آیه قبل، مجدداً ابتدا و دو آیه به یکدیگر وصل میشوند.
بدین صورت، هم به سنّت عمل شده و بر رأس آیه وقف انجام گرفته، و هم مراعات اتصال کلام شده و اجزای جمله به یکدیگر وصل شده است.
به عنوان مثال، در آیات:
«أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ(۴) لِیَوْمٍ عَظِیمٍ(۵)» ( سوره مطففین) ابتدا در رأس آیه یعنی «مَبْعُوثُونَ» وقف میشود و سپس از« أَنَّهُمْ » شروع و تا «عَظِیمٍ» قرائت میگردد.
اما این گفته به چند دلیل قابل قبول نیست:
نخست، در برخی از آیات، وقف بر رأس آیه موجب ایهام معنای فاسد است.
مثلا در آیات
((فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ (4) الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (5) (سوره ماعون) ))وقف بر «لِلْمُصَلِّینَ »چنین توهمی ایجاد میکند که خداوند نمازگزاران را به طور مطلق مورد تهدید قرار داده است.
دوم، در بسیاری از آیات، محل مناسبی برای ابتدا وجود ندارد.مثلا در آیات :
((أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهی(۹) عَبْداً إِذا صَلَّی(۱۰) (علق/۹و۱۰)) در صورت وقف بر «یَنْهی» محل مناسبی برای شروع در بین آیه اول وجود ندارد.
سوم، این نظریه خلاف ظاهر روایت ام سلمه است، زیرا در روایت تصریح شده است که پیامبر گرامی پس از وقف بر رأس آیه، از ابتدای آیه بعد شروع به قرائت میفرموده است.
و چهارم، چنانچه وقف بر آیه را سنّت تلقی کنیم، وصل آیات به هر شکل موجب مخالفت با این سنّت خواهد بود، و عمل به این نظریه مستلزم چنین امری است.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۸/۲۹, ۱۱:۴۵ #12شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش یازدهم
ادامه مبحث « وقف بر انتهای آیات »
4⃣ چهارمین نظریه در این باره، عدم قبول حدیث مذکور است. طرفداران این رأی، هم به سند روایت، و هم به مدلول آن خدشه وارد میکنند. آنان سند حدیث را متصل نمیدانند، و میگویند بر فرض صحّت این روایت، منظور پیامبر از وقف بر رؤوس آیات، مشخص کردن فواصل آیات و شناساندن آنها به مسلمانان بوده است و نمیتوان وقف بر آیات را به عنوان سنت نبوی محسوب نمود.
لازم به ذکر است، طرفداران این رأی معتقدند که تفاوتی بین رأس آیات و میان آنها وجود ندارد، بلکه اتمام کلام و کامل شدن معنا برای وقف، معتبر است. به همین جهت، آنان برای رؤوس آیات نیز، همانند میان آیات، علایم وقف گذاشته و وقف بر انتهای بعضی از آیات را ممنوع دانستهاند.
البته این روایت از طرق مختلف نقل شده و بسیاری از بزرگان، سند آن را حمل بر صحت نمودهاند. علاوه بر این، روایت مبنی بر کراهت خواندن سوره توحید به یک نفس، که در مباحث گذشته آوردیم، حدیث ام سلمه را تقویت میکند، زیرا همه آیات سوره توحید، اجزای مقول قول بوده، در موضع نصب قرار دارند. لذا از آن روایت نیز میتوان استفاده کرد که وقف بر آیات، هر چند بین آنها ارتباط لفظی وجود داشته باشد، از اولویت برخوردار است.
بعلاوه گو این که نمیتوان بر مبنای این روایت، وقف بر رؤوس آیات را سنّتی لازم الاتّباع دانست، اما شکی نیست که با استناد به آن، میتوان جایز بودن وقف در پایان آیات و شروع از اول آیه بعد را ثابت نمود، اگر چه بین آنها ارتباطی محکم وجود داشته باشد.
اشکال دیگری که از سوی پیروان این نظریه مطرح شده این است که طبق روایت، پیامبر در سوره مبارکه حمد، بر آیات وقف میفرموده است و بر فرض صحّت حدیث، این سنّت اختصاص به سوره حمد دارد.
اما این ایراد هم وارد نیست، زیرا اولًا در متن روایتی که از منابع شیعی نقل شد، اشارهای به سوره حمد نشده است. ثانیاً، در صورت صحت روایت منقول از منابع اهل سنت، میتوان گفت که سوره یاد شده، برای نمونه ذکر شده است. و ثالثاً، بر فرض محدود بودن سنّت وقف بر آیات در این سوره، باز هم میتوان به استناد آن، وقف بر آیات دیگر را حتی در صورت تمام نبودن جمله و معنا، جایز دانست، زیرا در چندین آیه سوره حمد، لفظ و معنا ناقص است و آیات از نظر لفظی و معنوی به یکدیگر وابستهاند. ضمناً همان گونه که قبلًا گفتیم، روایت مبنی بر مکروه بودن خواندن سوره توحید به یک نفس نیز مطلب بالا را تأیید میکند.
5⃣ اما نظریه پنجمی که میتوان از بین اقوال علما استخراج نمود، این است که وقف بر انتهای آیات و شروع از آیه بعد، حتی در صورت وجود ارتباط لفظی بین آنها جایز است، مگر آن که وقف بر آیه یا ابتدا به آیهای موجب ایهام معنای فاسد شود.
مثال مورد اول که وقف بر آیه موجب ایهام شود، وقف بر« فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ » است که قبلًا در مورد آن توضیح داده شد.
اما نمونه مورد بعد، آیات« أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ» (۱۵۱) وَلَدَ اللَّهُ ...(۱۵۲) ( صافات- ۱۵۱و۱۵۲) است که ابتدای از «وَلَدَ اللَّهُ »چنین توهمی ایجاد میکند که آیه در صدد اثبات وجود فرزند برای خداوند است.
در مجموع، قول اخیر را میتوان بهترین و معتدل ترین رأی در مورد وقف بر آیات دانست، زیرا همان گونه که قبلًا گفتیم، اکثر علما روایت ام سلمه را تلقی به قبول کردهاند، و این روایت میتواند وقف بر آیات را حتی در صورت وجود ارتباط لفظی و معنوی، توجیه کند. اما از سوی دیگر نمیتوان پذیرفت که ام سلمه همواره و در کلیه آیات، این موضوع را احصا نموده و براساس آن این روایت از او صادر شده است، و به عبارت دیگر دلیلی بر چنین ادعایی وجود ندارد. بلکه وی بر مبنای بعضی از نمونهها و مصادیق، اظهار نظر نموده و این امر را تعمیم داده و البته در نمونههای مورد نظر او، وضع بدین منوال بوده، که پیامبر بر آیات وقف میفرموده است. اما مواردی که وقف بر آیه و یا ابتدای از آیهای موجب اختلال در معنا میباشد- و تعداد موارد آن در کل قرآن بسیار کم است- منظور نظر او نبوده، و چه بسا، وصل در چنین مواردی در نظر وی بدیهی و واجب بوده است.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۸/۳۰, ۰۸:۲۹ #13شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش دوازدهم
مفهوم بودن کلام
یکی از معیارهایی که در صدر اسلام مورد توجه قاریان و علمای قرائت قرار داشته، مفهوم بودن کلام و افاده معنای صحیح بوده است؛ بدین معنا که در مواضعی وقف میکردهاند که هم عبارت قبل از محل وقف، و هم عبارت پس از آن معنای صحیح و قابل فهمی را افاده نماید، هر چند از جهت لفظی، دو عبارت با یکدیگر پیوستگی داشته باشد.
نافع مدنی یکی از قراء سبعه و از کسانی که در مورد وقف و ابتدا کتاب نگاشته است، را میتوان از طرفداران این نظریه قلمداد کرد، زیرا آراء به جای مانده از او، که از طریق کتب دیگر به ما رسیده است، منطبق با این مبناست.
برای روشن شدن موضوع، مواردی از نظرهای وی ذکر میگردد:
در آیه شریفه « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ ...» ( بقره - ۲۶۴) نافع وقف بر« وَ الْأَذی» را تمام دانسته است.
درآیه «... یامَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ » ( آل عمران - ۴۵) وی وقف بر« بِکَلِمَةٍ مِنْهُ»را تمام دانسته است.
در آیه ۱۰۲ از سوره مبارکه بقره، او وقف بر« وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ » و نیز« بِبابِلَ » را تمام به حساب آورده است.
همچنین در آیه کریمه «کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ ... » ( بقره - ۱۸۰) نافع و تعدادی دیگر از تابعان این معیار، وقف بر« خَیْراً »را تمام دانستهاند.
همه نظرهای مذکور و آراء مشابه، در دورههای بعد مورد مخالفت علمای قرائت قرار گرفته است، زیرا این گونه مواضع در میانه کلام واقع شده و محل کاملی برای وقف نیستند.
اگر چه این مبنا و آرایی که براساس آن صادر شده، در دورههای بعد مردود شناخته شده است، اما نکاتی چند در مورد آن، شایان ذکر است:
اول این که: این ملاک و رعایت مواقف به این شیوه، متضمّن حفظ نظم قرآن و مراعات ترتیل است، و میتوان گفت با رعایت مواضع وقف به این روش، به حدّ واجب حفظ وقوف عمل شده است. البته مبانی و معیارهایی که علمای بعد مطرح نمودهاند، تأثیری غیر قابل انکار بر تحسین تلاوت قاریان داشته است.
دومین نکته این که: این مبنا اکنون نیز مورد توجه و عمل قرار میگیرد؛ بسیاری از مردم و حتی تلاوتگران و اهل قرائت، در تلاوتهای شخصی و غیر آشکار خود، بدین روش وقف و ابتدا میکنند.
و مطلب آخر این که: این نظریه را میتوان به عنوان ریشه و منشأ نظریهها و مبانی کاملتر بعدی دانست و در حقیقت حلقه اتصال معیار اتمام نفس و ملاک اتمام لفظ و معناست که در دورههای بعد توسط دانشمندان مطرح شد.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۰۱, ۰۸:۱۴ #14شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش سیزدهم
اتمام لفظ و معنا
اتمام لفظ و معنا، معیاری بود که با تدوین و گسترش علم نحو توسط نحویان و دانشمندان زبانشناس شکل گرفت، و اصولًا میتوان منشأ پیدایش این مبنا را نحویان مشهوری دانست که در این موضوع قلم فرسایی نمودهاند، و در بررسی سیر قطور تألیف در موضوع وقف و ابتدا، از آنان و تألیفاتشان یاد شد.
پایه و اساس این معیار، بر میزان تعلق لفظی و معنوی کلمات، عبارات و جملات قرآنی نهاده شده است. لذا قبل از ورود به اصل موضوع، به بررسی مفهوم ارتباط لفظی و معنوی میپردازیم.
علمای متقدم به هنگام ذکر انواع وقف، از مفاهیم ارتباط لفظی و معنوی استفاده نموده اما تعریفی برای آن ذکر نکردهاند. اما متأخران و معاصران به این مطلب توجه کردهاند و به تعریف این مفاهیم پرداختهاند.
ارتباط لفظی از دیدگاه اینان منحصر در ارتباط اعرابی است؛ یعنی هنگامی که عامل اعراب یک کلمه یا جمله در کلمه یا جمله دیگر باشد، بین آنها تعلق و رابطه لفظی وجود دارد.
مثلًا عامل رفع خبر، مبتدا،
عامل نصب حال، ذوالحال،
عامل جرّ مضاف الیه، مضاف،
و عامل جزم فعل مجزوم، حرف جازم است،
لذا بین آنها رابطه اعرابی و لفظی وجود دارد. هنگامی که چنین رابطهای بین دو کلمه یا دو جمله وجود نداشته باشد، رابطه لفظی بین آنها برقرار نیست.
به عنوان مثال، در آیه «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (حمد-۵)،
« إِیَّاکَ » در هر دو مورد مفعول است و منصوب، که عامل نصب اولی «نَعْبُدُ»و عامل نصب دومی « نَسْتَعِینُ»میباشد، لذا بین اجزای جمله «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» که از فعل، فاعل و مفعول تشکیل شده است، رابطه اعرابی وجود دارد. به همین صورت بین اجزای جمله« وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» نیز ارتباط اعرابی وجود دارد. اما بین این دو جمله، رابطه اعرابی برقرار نیست؛
زیرا جمله اول، ابتدائیه است و جمله دوم نیز عطف به جمله اول است که آن هم مستأنفه محسوب میشود، و هیچ کدام محلی از اعراب ندارند.
لازم به ذکر است که اگر چه علمای متقدم، تعریفی از رابطه لفظی ارائه نکردهاند، اما از نظریه هایی که در مورد مواضع وقف ابراز داشتهاند، میتوان چنین فهمید که مفهوم مورد نظر اکثر آنان از ارتباط لفظی، عامتر و شاملتر از تعریف فوق بوده است، و جملاتی همچون نمونه مذکور را نیز از نظر لفظی مرتبط میدانند.
به عبارت دیگر، چنین مواردی که دو جمله با یکدیگر رابطه اعرابی ندارند، اما به وسیله حرف عطف به هم مربوط شدهاند، از دیدگاه علمای متقدم دارای تعلّق لفظی هستند و نمیتوان در پایان جمله اول وقف، و از ابتدای جمله دوم شروع نمود. در حالی که طبق تعریف بیشتر متأخران و معاصران، در چنین مواضعی وقف از جمله بعد ابتدا میگردد.
البته ناگفته نماند که در میان علمای متقدم، نظریههای ابوعمرو دانی در این باره، منطبق با نظر متأخران و معاصران است، زیرا او نیز جملات معطوف را فاقد ارتباط لفظی با قبل از خود میداند.
اما ارتباط معنوی، مفهومی است که تعیین حدود آن به خصوص در ارتباط با آیات کریمه قرآنی، با چالش جدی روبروست. بسیاری از دانشمندان علوم قرآنی و مفسّران، در کتابهای خود ارتباط مفهومی و معنوی آیات و حتی سورههایی از قرآن را که در پی هم آمده، بررسی نمودهاند، و بر این اعتقادند که هر آیهای با آیههای قبل و بعد از خود از نظر معنوی مرتبط است. بدین جهت، تفکیک و دسته بندی آیات قرآن براساس وجود یا عدم وجود ارتباط و تعلّق معنوی بین آنها، امری مشکل است.
علمای قرائت، آیاتی را که دارای مضمون واحد، و یا در راستای بیان یک موضوع یا داستان میباشند، دارای تعلق معنوی معرفی نمودهاند، و هنگامی که مضمون آیات تغییر میکند و از موضوعی به موضوع دیگر منتقل میشود، تعلق معنوی را منقطع فرض میکنند.
ناگفته پیداست که تعریف فوق از جامعیّت و مانعیت لازم برخوردار نیست، زیرا تعیین مواضع قطع ارتباط معنوی، براساس این تعریف به طور دقیق امکان پذیر نیست و دیدگاه افراد در آن به طور چشمگیری نقش خواهد داشت.
لازم به ذکر است که نقایص یاد شده در تعریف تعلّق لفظی و معنوی، و مشخص نبودن حدود دقیق آن، باعث به وجود آمدن اختلافهای بسیار در تعیین مصادیق و مواقف براساس این معیار شده است، که در فصل آینده به آن خواهیم پرداخت.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۰۲, ۰۷:۴۸ #15شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش چهاردهم
معیار اتمام لفظ و معنا و گرایشهای موجود در آن
اشاره
میتوان گفت که این معیار از سدههای سوم و چهارم هجری تا کنون مورد توجه دانشمندان قرائت بوده و هست، اما این بدان معنا نیست که تمامی آنان در استفاده از این مبنا و ملاک، دارای سبک و گرایش واحدند. بلکه با کمی تأمل در نظریهها و آراء علما در مییابیم که سه گرایش عمده در این موضوع وجود دارد، و این تفاوت موجب اختلاف در نوع تقسیم بندی مواقف توسط آنان شده است.
در این جا ضمن طرح اجمالی این گرایشها، سردمداران اصلی هر سبک معرفی میگردند، و تحلیل و بررسی نظریههای مطروحه در فصلهای آینده و در خلال آشنایی با تقسیمات وقف و ابتدا انجام خواهد گرفت.
1 - گرایش نحوی
قبلًا نیز متذکر شدیم که طراحی معیار اتمام لفظ و معنا را میتوان به نحویان منتسب نمود و بدین جهت آغاز طرح این معیار، با توجه بیش از حد به مباحث لفظی روبروست.
البته بدیهی است که توجه به قواعد نحوی و کامل کردن جمله از حیث لفظ، ارتباطی تنگاتنگ با تکمیل معنا دارد، اما اولویتهایی که برای وقف یا وصل در قرائت جملات و آیات قرآن باید در نظر گرفته شود، و یا مواردی که وصل عبارات، باعث ایهام در معنا میگردد، با توجه و تأمل در قواعد لفظی به دست نمیآید، بلکه توجه به مفاهیم، قاری را در این مسیر راهنمایی میکند. و این امری است که مورد غفلت سردمداران این سبک قرار گرفته است.
2 - گرایش مفهومی
همزمان با رشد و گسترش علم تفسیر در سدههای پنجم و ششم هجری، توجه ویژه دانشمندان علوم اسلامی به مفاهیم کلام الهی، در حوزه علم قرائت نیز تأثیر قابل توجهی داشت.
سجاوندی از بزرگان علم وقف و ابتدا در قرن ششم، روش جدیدی برای تقسیم بندی مواقف ابداع نمود که بیش از آن که به قواعد نحوی وابسته باشد، رویکردی مفهومی و معنوی داشت. وی تا حدودی به موضوع اولویتها در وقف و وصل توجه نمود، و مواردی را که وصل جملات موجب ایهام در معنا میگردد شناسایی نمود و وقف در آن مواضع را لازم شمرد.
همچنین در مواضعی که کلام طولانی است و نفس قاری به طور معمول به انتهای جمله نمیرسد، مواقفی را در بین جمله تعیین نمود، که وقف بر آن و شروع از مابعد را با توجه به مفهوم بودن کلام، جایز دانست.
این سبک، در روش تعیین مواقف توسط دانشمندان دورههای بعد، تأثیر بسیاری از خود به جای گذاشت، و بسیاری از نظرهای سجاوندی هم اکنون نیز مورد توجه علمای قرائت است.
3 - گرایش توجه متعادل به لفظ و معنا
قریب هشتاد سال پیش، گروهی از اساتید قرائت، زیر نظر دانشگاه الازهر مصر، مأمور نظارت بر چاپ قرآن کریم و تصحیح آن شدند. این گروه که به سرپرستی شیخ محمد بن علی بن خلف الحسینی شیخ المقاریء مصر در آن زمان تشکیل شد، ضمن انجام وظیفه تصحیح و نظارت بر چاپ قرآنها، علائم جدیدی برای تعیین مواقف در قرآنها ابداع نمود که مورد استقبال کشورهای اسلامی قرار گرفته و در بسیاری از قرآنها از این علائم استفاده شده است.
نوع طراحی علائم و مواضع کاربرد آنها در قرآن، به گونهای است که نگاه متعادل طراحان این روش به لفظ و معنا را آشکار میسازد. همچنین، آنان به موضوع اولویت وقف یا وصل، در سطحی گستردهتر از آنچه سجاوندی به آن توجه نموده است، پرداختهاند.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۰۵, ۰۸:۱۶ #16شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش پانزدهم
فصل سوم
تقسیم بندی وقف
اشاره
تقسیم بندی وقف ها با توجه به گرایشهای مختلف علمای وقف و ابتداء چهار گونه است:
1⃣ وقف تام
2⃣ وقف کافی
3⃣ وقف حسن
4⃣ وقف قبیح
البته در مورد وقف قبیح ناقص، مغیر معنا و اقبح در زمان خودش توضیح خواهیم داد.
وقف تام
وقف تام را اینگونه تعریف کرده اند:
«وقف تام، وقفی است که ایستادن بر آن و ابتدا از بعد آن نیکوست، و عبارت پس از آن بدان وابسته نیست.»
در تعریف فوق، نوع وابستگی مشخص نشده است، لذا مشخص نیست تعلق لفظی مورد نظر است یا تعلق معنوی.
اما بعضی دیگر با افزودن جملهای به تعریف فوق، مشخص میکند که وقف تام در نظر آنها وقفی است که جمله بعد، از جهت لفظ و معنا با قبل از خود ارتباطی ندارد. آنها می گویند: «وقف تام وقفی است که ایستادن بر آن و ابتدا از بعد آن نیکوست، زیرا به ما بعدش وابسته نیست. و اینگونه وقف در پایان قصهها است».
بعضی دیگر در توضیح وقف تام گفته اند : «وقف تام وقفی است که از جهت لفظ و معنا، از مابعدش جداست».
اکنون نمونههایی از این نوع وقف را با ترتیبی خاص که بر اساس محل قرارگرفتن آن است ، بیان می کنیم :
۱. رأس آیه مانند:
«... وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۵) إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا...» (بقره-۵و۶)، ...« وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (۲۹) وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ ...» (بقره-۲۹و۳۰) و «... وَ أَنَّهُمْ إِلَیْهِ راجِعُونَ (۴۶) یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا ... » (بقره-۴۶و۴۷)
۲. قبل از انتهای آیه مانند:
«... وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً* وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ» ( نمل-۳۴) که وقف بر « أَذِلَّةً » وقف تام است، زیرا انتهای کلام بلقیس (ملکه قوم سبأ در زمان حضرت سلیمان (ع) ) میباشد و جمله پس از آن قول خداوند تعالی است. لازم به ذکر است که درباره این آیه، رأی تفسیری دیگری هم وجود دارد که جمله «وَ کَذلِکَ یَفْعَلُونَ» را ادامه قول بلقیس تلقی میکند که بنابر این گفته، وقف بر« أَذِلَّةٌ » از نوع وقف حسن خواهد بود.
۳. کمی پس از ابتدای آیه مانند:
« ... وَ إِنَّکُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَیْهِمْ مُصْبِحِینَ (۱۳۷) وَ بِاللَّیْل*» (صافات-۱۳۷و۱۳۸) که « بِاللَّیْلِ » انتهای کلام است، حال آن که آخر آیه «مُصْبِحِینَ» میباشد.
و همچنین مانند: « ... عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ (۳۴) وَ زُخْرُفاً* » (زخرف-۳۴و۳۵) که «یَتَّکِؤُنَ» انتهای آیه میباشد، اما وقف بر « زُخْرُفاً » وقف تام است.
با دقت در مثالهای فوق درمییابیم که در موارد اول که وقف بر رأس آیه است، نوعی انفصال موضوعی بین آیات به ذهن میرسد، اما نمونههای بعد به گونهای است که دو جمله قبل و بعد از محل وقف، با یکدیگر وحدت موضوعی دارند و تنها از نظر لفظی بین آنها رابطهای نیست.
در فصل گذشته بدین مطلب اشاره کردیم که تعیین مواضع قطع ارتباط معنوی بین آیات قرآن امری مشکل است و به دیدگاه افراد بستگی دارد، لذا وجود چنین اختلافهایی در مورد محلهای وقف تام، طبیعی به نظر میرسد.
حتی در مورد مواضع وقف تام در سوره مبارکه فاتحة الکتاب که اکثر علما بر وجود چهار مورد وقف تام در این سوره تأکید میکنند؛
یعنی وقف بر« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ »، « مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ » ، « ... إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ » و «... وَ لَا الضَّالِّینَ » ، برخی از آنها مخالف این نظرند و موارد دوم و سوم را وقف کافی میدانند، و با توجه به ارتباط معنوی موجود بین آیات این سوره، نظر دوم منطقیتر به نظر میرسد.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۰۸, ۰۶:۰۰ #17شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش شانزدهم
وقف کافی
وقف کافی را این گونه تعریف کرده اند :
« وقف کافی وقفی است که ایستادن بر آن و ابتدای به بعد از آن نیکوست، اما عبارت پس از آن از نظر معنا، و نه از جهت لفظ ، بدو وابسته است».
چند مثال از وقف کافی :
« أُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ* وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (بقره-۵)
« یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا* وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ* وَ ما یَشْعُرُونَ» (بقره-۹)
« فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ* فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً* وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ... » (بقره-۱۰)
... رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا* إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (بقره-۱۲۷)
دلایل جواز وقف کافی
برای اثبات صحّت وقف کافی، دلایلی آورده شده، که موارد زیر از جمله آنهاست:
۱. سنت پیامبر
روایت وارده بیانگر آن است که روزی پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلم به ابن مسعود، یکی از صحابه خود، فرمود: « برای من قرآن بخوان، من دوست دارم که قرآن را از زبان دیگری بشنوم ».
ابن مسعود میگوید: « سوره نساء را شروع کردم و وقتی به این آیه رسیدم که:
« فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلی هؤُلاءِ شَهِیداً » (نساء-۴۱) ، دیدم که اشک از چشمان رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم جاری است، و در این حال، حضرت فرمود:
« بس است. »
ملاحظه میشود که پیامبر دستور قطع تلاوت در آیه مذکور را میدهد، در حالی که وقف بر آن تام نیست، بلکه آیه بعد ؛ یعنی «یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّی بِهِمُ الْأَرْضُ ...» (نساء-۴۲) از جهت معنوی به آن مربوط است. حال، وقتی که قطع بر چنین موضعی جایز باشد، وقف بر آن به طریق اولی جایز است.
۲. عرف اهل زبان
اگر کسی بگوید که تنها باید بر موارد تام وقف کرد، این امر، خلاف عرف و رسوم عرب زبانان است، زیرا در میان اهل زبان مرسوم نیست که جملهها را به هم وصل کنند، تا به پایان یک داستان یا یک موضوع برسند، که وقف بر آن تام باشد.
۳. عدم امکان تقیّد به وقف تام
مقیّد بودن به وقف تام مستلزم حرج است، زیرا در بسیاری از موارد، تا رسیدن به محل وقف تام، فاصله زیادی وجود دارد و به یک نفس خواندن عبارات و جملات برای رسیدن به محل وقف تام امکان پذیر نیست.
گویاترین مثال در این باره، آیه 282 سوره مبارکه بقره است که به آیه دین مشهور است، و تمامی آن که یک صفحه از قرآنهای متعارف را شامل میشود، حول محور یک موضوع است.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۲۵, ۱۰:۰۷ #18شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش هفدهم
وقف حسن
✅ وقف حسن را این گونه تعریف کرده اند:
«وقف حسن آن است که وقف بر آن نیکوست و ابتدای از بعدش خوب نیست. مانند « الْحَمْدُ لِلَّهِ » که وقف بر آن خوب است، زیرا وقتی تو بگویی « الْحَمْدُ لِلَّهِ » آنچه اراده کردهای فهمیده میشود. و وقف بر آن تام نیست زیرا هنگامی که از« رَبِّ الْعالَمِینَ » شروع کنی، ابتدای به کلمه مجرور، ناپسند است . »این مطلب دال بر گرایش نحوی است.
تعریف فوق به خوبی آن مطلب را نمایان میسازد، زیرا اولًا در بیان علت قبیح بودن ابتدا از« رَبِّ الْعالَمِینَ » به نامفهوم بودن معنا استناد نمیشود، بلکه میگوید شروع از کلمه مجرور، نازیباست. و ثانیاً توجهی به این مسأله نشده که ممکن است وقف در موضعی، کلامی مفهوم اما خلاف مقصود خداوند متعال را افاده کند.
به عنوان نمونه، وقف بر« لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ » ( سوره نساء – 43 ) دارای معنایی کامل است، اما این معنا، مقصود باری تعالی نیست.
برای وقف حسن نیز مثالهایی آوردهاند که مواردی از آن ذکر میشود:
بسْمِ اللَّهِ* الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ که وقف بر« بِسْمِ اللَّهِ » مانعی ندارد، زیرا دارای معنایی کامل و مفهوم است. اما شروع از« الرَّحْمنِ » صحیح نیست.
... وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ* بِما کانُوا یَکْذِبُونَ ( سوره بقره – 10 ) که وقف بر« أَلِیمٌ » رساننده مفهومی صحیح است، اما ابتدای از بعدش، عبارتی نامفهوم به دست میدهد.
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ* وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ ... ( بقره – 21 ) که باز هم وقف بر« خَلَقَکُمْ » مطلبی مفهوم و صحیح را افاده مینماید، اما عبارت « وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ » به تنهایی مفهومی را بیان نمیکند.
✍️ لازم به ذکر است که بعضی از علمای وقف و ابتداء از قبیل: دانی، سخاوی و ابن جزری ابتدای از عبارت بعد از وقف حسن را چنانچه آن وقف در رأس آیه باشد، به دلیل سنّت پیامبر، منقول از ام سلمه، که شرح آن قبلا آمد، جایز دانستهاند.
به عنوان مثال:
وقف بر« الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ » و ابتدای از« الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » با توجه به نظریه فوق صحیح است، با این که وقف بر« الْعالَمِینَ » وقف حسن است.
نکته دیگری که قابل ذکر میباشد این است که در بسیاری از مواضع، به خاطر طولانی بودن کلام و عدم امکان رسیدن به محل وقف تام یا کافی، قاری مجبور به وقف در بین جمله میشود، که در این صورت باید در محلی وقف کند که مفهوم صحیحی افاده گردد، و به عبارت دیگر باید در محلی بایستد که وقف حسن تلقی شود. لذا میتوان گفت که در بسیاری از اوقات، قاری ناگزیر از وقف در مواضع وقف حسن است.
جملات معطوف
در هنگام توضیح وقف کافی، یادآور شدیم که بسیاری از علما رابطه لفظی را منحصر در رابطه اعرابی میدانند. به عبارت دیگر، ارتباط لفظی جمله معطوف با جمله معطوف علیه را چنانچه رابطه اعرابی بین آنها وجود نداشته باشد، منقطع میدانند و فقط وجود تعلق معنوی بین آنها را تصدیق میکنند.
اما برخی دیگر از علما بر این عقیدهاند که جمله معطوف با جمله معطوف علیه رابطه لفظی دارد و لذا وقف بین آنها وقف حسن است، و ابتدای از جمله معطوف صحیح نیست.
این موضوع موجب اختلاف بسیار در کافی یا حسن شمردن وقف بر این گونه مواضع شده است که مواردی از آن را در ذیل میآوریم:
أولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ* وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( بقره – 5 ) در این آیه وقف بر« رَبِّهِمْ » را ابن انباری وقف حسن، و دانی وقف کافی دانسته است .
یخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا* وَ ما یَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ* وَ ما یَشْعُرُونَ ( بقره – 9 ) در این آیه نیز، مواضع مشخص شده را دانی وقف کافی، و ابن انباری وقف حسن میداند.
همچنین در آیه « فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً ... » ( بقره – 10 ) وقف بر« مَرَضٌ » را ابن انباری وقف حسن و دانی وقف کافی به شمار آورده است.
نمونه مشابه دیگر، وقف بر« وَ السَّماءَ بِناءً » در آیه « الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ... »( بقره – 22 ) است، که همان اختلاف تکرار شده است.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۲۶, ۰۸:۲۳ #19شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش هجدهم
وقف قبیح
وقف قبیح را اینگونه تعریف کرده اند :
« وقف قبیح نه تام است و نه حسن. در عبارت « بِسْمِ اللَّهِ » وقف بر« بِسْمِ » قبیح است، زیرا فهمیده نمیشود به چه چیزی اضافه شده است».
برخی دیگر وقف قبیح را اینگونه تعریف کرده اند :
« وقف قبیح آن است که منظور و مراد [کلام از آن شناخته نشود، و این مثل وقف بر« بِسْمِ و ...» است، زیرا وقتی که بر این [موارد] وقف شود، فهمیده نمیشود که به چه چیزی اضافه شده است».
برخی دیگر در توضیح وقف قبیح گفته اند :
«وقف قبیح آن است که وقف عمدی بر آن جایز نیست، یا به خاطر ناقص بودن و یا به جهت تغییر معنا ».
ملاحظه میشود که در تعریف سوم اول حکم وقف قبیح و سپس دو ویژگی که موجب قبیح شدن وقف میشود، آمده است.
در توضیح حکم وقف قبیح باید گفت: وقف قبیح فقط در شرایط اضطراری جایز است و در غیر این صورت وقف در چنان مواضعی روا نیست. البته چنانچه قاری قرآن، نسبت به قواعد وقف و ابتدا شناخت کافی داشته باشد و در مواضع صحیح، وقف و تجدید نفس کند، کمتر پیش میآید که ناگزیر به وقف قبیح شود، اما در برخی شرایط و در بعضی مواضع ناچار به چنین وقفی میگردد.
از جمله شرایطی که ممکن است قاری را ناگزیر به وقف قبیح کند، سرفه و عطسه ناگهانی و یا قطع نفس در مواضعی است که کلام طولانی است و به هیچ وجه امکان وقف و ابتدا در بین آن نیست.
به عنوان مثال:
در آیه « وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِیقٌ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ » ( بقره – 101 ) فقط بر« ظُهُورِهِمْ » میتوان وقف کرد که وقف حسن است، لذا در چنین مواضعی قاری به خاطر کمبود نفس مجبور به وقف قبیح میشود که حرجی بر او نیست.
البته تلاوتگر در مواضعی این چنین نیز باید در بهترین جای ممکن وقف نماید و از جای مناسب شروع کند، که در مفهوم کلام خللی ایجاد نشود. مثلًا در مورد مذکور، وقف بر« أُوتُوا الْکِتابَ » و ابتدای از« نَبَذَ فَرِیقٌ » بهتر از وجوه دیگر به نظر میرسد.
اما اولین ویژگی مورد اشاره در تعریف سوم ، نقص معنا و مفهوم نبودن کلام است، که موارد ذیل نمونههایی از آن است:
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا* بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ* النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ ( بقره – 39 )
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا* وَ النَّصاری وَ الصَّابِئِینَ* مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً* فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ... (بقره – 62 )
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا* بِما أَنْزَلَ اللَّهُ* قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا ... ( بقره – 91 )
دومین ویژگی که موجب قبیح شدن وقف میشود، ایجاد تغییر در معناست که میتوان برای آن مراتبی ذکر نمود:
1- مواردی که وقف بر آنها ایجاد معنای فاسد میکند. مانند:
... فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ( بقره – 258 ) ، إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی* أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا ... ( بقره – 26 )
... أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ* یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ ... ( بقره – 221 )
... إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی* مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ ( غافر – 28 )
2- مواردی که وقف موجب میشود حکم موضوعی به موضوع دیگر نسبت داده شود. مثل:
... وَ إِنْ کانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَیْهِ* لِکُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ ... ( نساء – 11 )
... فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصانِی* فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ( ابراهیم – 36 ) ، ... لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ* إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ ( ابراهیم – 7 )
لِلَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنی وَ الَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ* لَوْ أَنَّ لَهُمْ ... ( رعد – 18 )
3 - وقف بر مواردی که همراه با وصف و حالت خاصی مورد نهی یا سرزنش واقع شدهاند. مانند:
فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ* الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ( ماعون – 4 و 5 ) ... ، لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ* وَ أَنْتُمْ سُکاری حَتَّی تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ ( نساء – 43 )
4 - وقف بر کلمهای که مورد نفی قرار گرفته و به دنبالش کلمه ایجاب آمده است. مثل:
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها* إِلَّا هُوَ ... ( انعام – 59 )
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ* إِلَّا لِیَعْبُدُونِ ( ذاریات – 56 )
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
-
۱۳۹۶/۰۹/۲۷, ۱۱:۱۳ #20شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش نوزدهم
نقد و تحلیل بر انواع وقف
شایان ذکر است که تقسیم بندی وقوف به تام، کافی، حسن و قبیح، یکی از شایعترین و پر طرفدارترین تقسیمبندیها در میان علمای وقف و ابتدا و اهل قرائت است
اما همانگونه که در هنگام توضیح این نظریه، گهگاه اشاره نمودیم، ضعفها و کاستیهایی متوجه آن است که در این جا به آن میپردازیم:
1 - همان گونه که در توضیح اقسام تام و کافی آوردیم، وجه تمایز وقف تام نسبت به وقف کافی، نبودن ارتباط معنوی بین دو جمله قبل و بعد از محل وقف تام است، و این در حالی است که تعیین حدود برای وجود یا قطع ارتباط معنوی در آیات قرآن بسیار مشکل است، لذا تفکیک میان مصادیق وقف تام و وقف کافی، محل اختلاف بین علما شده است، که مواردی از آن را در خلال مباحث گذشته ذکر نمودیم.
2 - در صورتی که بپذیریم که وقف تام فقط در پایان قصهها و موضوعات مصداق دارد، یعنی قولی که دانی در تعریف خود بدان متعرض شده، اما در هنگام ذکر مثال از آن تخلف نموده است، با توجه به این که مواضع وقف تام با فاصله زیادی نسبت به یکدیگر قرار گرفتهاند، تعیین چنین مواضعی و جدا نمودن آنها از مواضع وقف کافی بی فایده به نظر میرسد، زیرا اولًا مقیّد بودن به این که تنها در پایان موضوعها وقف کنیم امکان پذیر نیست. و ثانیاً علما در بیان حکم وقف تام و نیز وقف کافی، وقف بر آنها و ابتدای پس از آنها را جایز شمردهاند، در نتیجه حکم آنها نیز یکسان است، لذا دلیلی برای جدا کردن چنین مواضعی از یکدیگر موجود نیست.
البته اگر بنا بود مواضع مناسب برای قطع تلاوت مشخص شود، به یقین پایان داستانها و موضوعات برای این امر منطقیتر میبود.
3 - وجود اختلاف نظر در تعریف تعلق لفظی، مشکل دیگری است که باعث شده است جدا کردن برخی از مصادیق وقف کافی و وقف حسن از یکدیگر با اشکال روبهرو شود. در بسیاری از آیات قرآن، جملات و عبارات به یکدیگر عطف شدهاند، در حالی که از حیث اعراب به یکدیگر وابسته نیستند.
کافی یا حسن بودن چنین مواضعی محل اختلاف بین علماست، که مواردی از آن در گذشته آورده شد.
4 - در فصل اول و در خلال بحث اولویت وقف یا وصل به این مطلب پرداختیم که در بسیاری از مواضع، وقف در پایان جملهها، در عین جایز بودن وصل، دارای رجحان است و در بسیاری از محلها، وصل دو جمله دارای اولویت است، در حالی که وقف بر آنها و شروع از ما بعد هم جایز است. همچنین به مواردی اشاره کردیم که وصل دو جمله، موجب ایهام در معنا میگردد.
بدیهی است که تعیین و تفکیک این موارد از یکدیگر از مهمترین وظایف دانش وقف و ابتداست. اما دیدیم که در تقسیم بندی مورد بحث، این امر مورد ملاحظه قرار نگرفته است.
5 - در توضیح وقف قبیح گفتیم که دو ویژگی موجب قبیح شدن وقف میشود: اول نقص معنا و مفهوم نبودن کلام، و دیگری ایجاد تغییر در معنا، که برای هر یک مثالهایی آوردیم.
به نظر میرسد چنانچه مواردی که فقط موجب نقص معنا میشوند، از مواردی که تغییر در مفهوم ایجاد میکنند تفکیک شوند و به نام دیگری مثل ناقص خوانده شوند بهتر است، زیرا در بسیاری از مواضع که مشتمل بر جملات طولانی است، قاری مجبور به وقف ناقص میشود، اما اگر او با برنامه مشخص و همراه با دقت نظر در رعایت قواعد وقف و ابتدا تلاوت خود را تنظیم نماید، هیچ گاه به خاطر کمبود نفس، در محلی که تغییر در معنا ایجاد میکند، ناگزیر از وقف نخواهد شد. ضمن آن که قبیح نامیدن مواردی که فقط دارای نقص در معنا میباشند، نازیباست، به خصوص اگر به خاطر اضطرار و قطع نفس ایجاد شود.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری