جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: زیبا خوانی قرآن کریم (اصول وقف و ابتداء در قرائت)
-
۱۳۹۶/۰۹/۲۹, ۰۹:۲۴ #21شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهش در وقف و ابتداء
بخش بیستم
تقسیم بندی وقف (2)
محمد بن طیفور سجاوندی مفسّر، نحوی و استاد بزرگ قرائت در قرن ششم را میتوان ابداعگر اندیشهای تازه در عرصه دانش وقف و ابتدا نامید، که موجب تحولی اساسی در این رشته گردید.
اهتمام ویژه نسبت به معنا و مفهوم، و توجه به بحث اولویت در وقف و وصل، او را از علمای پیشین متمایز میسازد.
عنایت وی نسبت به تکمیل معنا تا بدان حد بوده که تفاوتی بین رأس آیه و وسط آن قائل نبوده و وقف بر بعضی از رؤوس آیات را به جهت کامل نبودن معنا ممنوع دانسته است.
نکته دیگری که موجب مطرح شدن و باقی ماندن نظریات و آراء وی در بین اهل قرائت شد، ابتکار و نوآوری او در به کارگرفتن علایمی خاص، در بیان نوع مواقف قرآن بود، که قاری را در تشخیص محل مناسب وقف، در حین قرائت راهنمایی میکند. به عبارت دیگر، او اولین کسی است که گونهای از علایم نگارشی را ابداع نمود و مواضع وقف در قرآن را به وسیله آن مشخص کرد، که اکنون نیز به عنوان رموز سجاوندی شهرت دارند.
انواع وقف از نظر او و رمز هر یک به ترتیب زیر است:
1- وقف لازم، با علامت «م»
2- وقف مطلق، با علامت «ط»
3- وقف جایز، با علامت «ج»
4- وقف مجوز الوجه، با علامت «ز»
5- وقف مرخص الضروره، با علامت «ص»
6- وقف ممنوع، با علامت «لا»
در این فصل با نظریات سجاوندی آشنا خواهیم شد.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۶/۱۰/۰۴, ۰۹:۵۰ #22شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداءبخش بیست و یکم
وقف لازم
✅ در تعریف وقف لازم آمده است:
«لازم آن است که چنانچه دو طرف آن به یکدیگر وصل شوند، مفهوم تغییر میکند.» مثل عبارت « وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِینَ ( بقره – 8 ) وقف در این جا لازم است؛ زیرا اگر به عبارت یُخادِعُونَ اللَّهَ ( بقره – 9 ) متصل شود، توهم میشود که این جمله صفت برای « بِمُؤْمِنِینَ » است، که در این صورت فریب کاری از آنان نفی، وایمان خالص و پاک از نیرنگ اثبات میگردد، چنان که تو میگویی: او مؤمن فریب کاری نیست. در حالی که در این آیه اثبات نیرنگ و فریب، پس از نفی ایمان قصد شده است».
از تعریف فوق نتیجه میگیریم که سجاوندی و پیروانش، وقف در مواضعی را لازم میدانند که در صورت وصل به ما بعد، به معنای مقصود و مورد اراده حق تعالی آسیب میرسد و موجب توهم مفهومی خلاف مراد میشود.
ذکر این نکته ضروری است که مواضع وقف لازم، همواره در پایان موضوع یا کلام نیست، و به عبارت دیگر این گونه نیست که محلهای وقف لازم، همیشه وقف تام یا کافی باشد، بلکه در برخی مواضع، وقف در بین جمله لازم، شمرده شده است که از مصادیق وقف حسن است.
اکنون مثالهایی از وقف لازم را به تفکیک تام، کافی یا حسن بودن آنها ذکر میکنیم:
1 - موارد انطباق وقفهای لازم و تام:
وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ* الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ ( غافر- 6 و 7 )
در آیه فوق، وقف بر« النَّارِ» از مصادیق وقف تام است که در صورت وصل، توهم میشود که دوزخیان، حاملان عرش الهی هستند، لذا وقف در این جا لازم شمرده شده است.
... أَ لَیْسَ فِی جَهَنَّمَ مَثْویً لِلْکافِرِینَ* وَ الَّذِی جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ ... ( زمر – 32 و 33 )
در این آیه نیز لِلْکافِرِینَ از مواضع وقف تام است، که در صورت وصل این دو عبارت، چنین تصوری ایجاد میشود که الَّذِی به کافرین عطف شده است. لذا وقف بر آن را لازم دانستهاند.
... إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقابِ* لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ ... ( حشر – 7 و 8 )
در آیه بالا نیز، وقف بر« الْعِقابِ » از موارد وقف تام و همچنین وقف لازم است، زیرا در صورت وصل، چنین ایهام میگردد که مهاجران فقیر مورد تهدید قرار گرفتهاند.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۶/۱۰/۰۵, ۱۰:۴۰ #23شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و دوم
2 _ موارد انطباق وقف های لازم وکافی :
وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ* لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ... ( قصص – 88 )
وقف بر« آخَرَ» در آیه فوق، هم از مصادیق وقف کافی و هم لازم شمرده شده است، زیرا وصل این دو عبارت باعث این توهم میشود که عبارت دوم، نقش صفت برای إِلهاً آخَرَ را دارد.
لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ* وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا إِلهٌ واحِدٌ ... ( مائدة – 73 )
در این آیه نیز وقف بر« ثَلاثَةٍ » هم کافی و هم لازم است، زیرا وصل، موجب این تصور میشود که عبارت دوم ادامه گفتار کفار است.
زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا* وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ ... ( بقرة – 212 )
در آیه بالا، وقف بر« آمَنُوا » وقف کافی و همچنین لازم است، زیرا وصل به ما بعدش چنین توهمی را موجب میگردد که « الَّذِینَ اتَّقَوْا » به « الَّذِینَ آمَنُوا » عطف شده و« یَوْمَ الْقِیامَةِ » ظرف زمان برای «یَسْخَرُونَ» است.
3 - موارد انطباق وقفهای لازم و حسن:
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ* وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا ( فتح – 9 )
در این آیه فعلهای «تُعَزِّرُوهُ»، « تُوَقِّرُوهُ » و« تُسَبِّحُوهُ » هر سه به « لِتُؤْمِنُوا » عطف شدهاند و با توجه به این که فعل «تؤمنوا »منصوب به «ان» مقدّر است، این افعال نیز منصوب هستند، لذا بین چهار فعل مذکور رابطه اعرابی وجود دارد، و وقف در بین آنها، وقف حسن به شمار میآید.
از سوی دیگر، ضمایر متصل به سه فعل معطوف، به یک چیز برنمیگردند، بلکه مرجع ضمیر در دو فعل «تُعَزِّرُوهُ» و «تُوَقِّرُوهُ» پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلم، و در فعل« تُسَبِّحُوهُ »خداوند متعال است. لذا برای این که توهم نشود که مرجع ضمایر مذکور یکی است و هر سه به خداوند یا پیامبر او برمیگردند، وقف بر« تُوَقِّرُوهُ » را لازم دانستهاند.
أَ لَمْ تَرَ إِلَی الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً ... ( بقرة – 246 ) در آیه فوق، وقف بر مُوسی را لازم دانستهاند، بدین جهت که تصور نشود که إِذْ ظرف زمان برای فعل أَ لَمْ تَرَ میباشد.
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ* إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما ... ( مائدة – 27 )
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ* إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی ... ( یونس – 71 )
در این دو آیه نیز، وقف بر« بِالْحَقِّ » و« نُوحٍ » را برای رفع این توهم که عامل « إِذْ » فعل « اتْلُ » است، لازم تشخیص دادهاند.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۶/۱۱/۰۴, ۰۸:۳۵ #24شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و سوم
وقف مطلق وقف جایز
وقف مطلق :
✅ وقف مطلق را این گونه تعریف کردهاند:
« مطلق آن است که ابتدای به ما بعدش نیکوست ».
از تعریف فوق میتوان چنین برداشت نمود که این نوع از وقف، میتواند دربرگیرنده تمامی موارد وقفهای تام و کافی باشد، زیرا وقفهای تام و کافی نیز، ابتدای از مابعدشان جایز است. اما با توجه به تعاریف و مصادیقی که برای وقفهای لازم، جایز و مجوز لوجه بیان کردهاند، در مییابیم که موارد زیر، در محدوده وقفهای تام و کافی وجود دارند، اما مشمول وقف مطلق نمیشوند:
1 - مواردی که وصل آنها موجب ایهام میگردد، که در محدوده وقف لازم هستند.
2 - مواردی از وقف کافی که دو عبارت با یکدیگر رابطه اعرابی ندارند، اما با حرف عطف به یکدیگر مربوط شدهاند، که این موارد مشمول وقفهای جایز و مجوز لوجه میشوند، و از محدوده وقف مطلق خارجند.
اکنون نمونههایی از وقف مطلق ذکر میشود:
... کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ* اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ ( شوری – 13 )
وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً* یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً ... ( نور – 55 )
خالِدِینَ فِیها أَبَداً* وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا ... ( نساء – 122 )
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا صُمٌّ وَ بُکْمٌ فِی الظُّلُماتِ* مَنْ یَشَأِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ ... ( انعام – 39 )
وقف جایز
✅ « وقف جایز آن است که وصل و وقف در آن، به دلیل تأثیر دو گونه سبب از دو طرف، رواست.
مانند : « وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ » ( بقرة – 4 ) که واو عطف، اقتضای وصل دارد، و مقدم شدن مفعول بر فعل، نظم کلام را قطع میکند، پس تقدیر « و یوقنون بالآخرة » میباشد».
از تعریف فوق چنین برداشت میشود که وقف جایز در مواضعی است که از یک سو عاملی برای وقف، و از سوی دیگر سببی برای وصل وجود دارد، لذا در این موارد، هم وقف و هم وصل جایز است.
اما در توضیح مثال یاد شده باید گفت: در آیه
« وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ » ( بقرة – 4 )
جمله « بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ » به جمله قبل عطف شده است و این سبب، موجب جواز وصل است، و از سوی دیگر همانند نبودن نظم دو جمله، عاملی است که وقف بین آنها را جایز میسازد.
موارد زیر نمونههایی دیگر از وقف جایز است:
... وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ* وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ( بقرة – 174 )
... وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ* وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ ( بقرة – 198 )
... ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا* وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ( آل عمران – 14 )
مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یَکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها* وَ مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً ... ( نساء – 85 ) ،
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ* فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ ( انعام – 149 )
این دو نوع وقف ( کافی و جایز ) کاملا با یکدیگر منطبق نیستند، زیرا بسیاری از موارد وقف کافی، داخل در محدوده وقف جایز نیستند، اما میتوان گفت که تمامی موارد وقف جایز در چارچوب وقف کافی میگنجد، لذا رابطه آنان با یکدیگر از نوع عموم و خصوص مطلق است.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۱۱/۱۱, ۰۸:۵۲ #25شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و چهارم
وقف مجوز الوجه
وقف مجوز لوجه را بدینسان تعریف کردهاند:
« و مجوز الوجه، مثل أُولئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِفلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ( بقرة – 86 )
زیرا «فاء» در عبارت « فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ » اقتضای سببیّت و جزا را دارد، و این امر وصل را ایجاب میکند، و ابتدائیه بودن نظم فعل، توجیهی برای وقف است».
از تعریف فوق چنین نتیجه میگیریم که:
در موارد وقف مجوز الوجه، وصل کلام اولی و ارجح است، اما برای وقف، و ابتدای از ما بعد هم توجیهی میتوان یافت.
اکنون مواردی از این نوع وقف را میآوریم:
... ذلِکَ جَزَیْناهُمْ بِبَغْیِهِمْ* وَ إِنَّا لَصادِقُونَ ( انعام – 146 )
فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ* کانَتْ مِنَ الْغابِرِینَ ( اعراف – 83 )
قالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِأَخِی وَ أَدْخِلْنا فِی رَحْمَتِکَ* وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ( اعراف – 151 )
الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ* یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ ... ( اعراف – 157 )
... وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ* وَ لِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ ... ( یوسف – 21 )
دقت در مثالهای فوق این نکته را میرساند که بسیاری از مواضع مشخص شده به عنوان وقف مجوز لوجه نیز محل قطع ارتباط اعرابی جمله قبل و بعد است، لذا میتوان آنها را جزء وقف کافی به شمار آورد. اما ارتباط معنوی بین دو عبارت به حدی عمیق است که وصل آنها از اولویت برخوردار است.
در مجموع، انواع مطلق، جایز و مجوز لوجه را میتوان این گونه توجیه نمود، که وقف مطلق در مواردی است که در عین جواز وصل، اولویت با وقف است، و وقف جایز در مواردی است که هم وقف و هم وصل جایز است، و هیچ یک بر دیگری ترجیح ندارد، اما وقف مجوز لوجه مواردی را شامل میشود که اگر چه وقف بر آن بی اشکال است و از بعد آن نیز میتوان ابتدا نمود، اما وصل دو جمله اولی و ارجح میباشد
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۶/۱۱/۲۳, ۰۹:۲۸ #26شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و پنجم
وقف مرخص الضروره
در تعریف این نوع از وقف آوردهاند:
« مرخص للضروره آن است که عبارت بعد، از ماقبلش بینیاز نیست، اما به خاطر قطع نفس و طولانی بودن کلام وقف بر آن مجاز میگردد، و الزامی برای وصل دو عبارت به وسیله برگشت از ماقبل نیست، زیرا ما بعد آن جملهای مفهوم است».
از تعریف فوق میتوان چنین برداشت نمود که موارد این نوع از وقف، بخشی از موارد وقف حسن را شامل میگردد که هم جمله قبل از محل وقف، جملهای مفهوم و درست است، و لذا وقف بر آن نیکوست، و هم شروع از ما بعد جایز است، زیرا مفهومی صحیح را افاده میکند، و اگر چه ارتباط لفظی و معنوی بین دو عبارت وجود دارد و علی القاعده باید دو عبارت، متصل به یکدیگر، قرائت شوند، اما به دلیل طولانی بودن کلام و قطع نفس، چنین کاری رواست.
نمونههای ذیل، مواردی از وقف مرخص الضروره هستند:
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً* وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ ... (بقره – 22)
در آیه فوق « أَنْزَلَ » به « جَعَلَ »عطف شده است که صله موصول است، لذا باید متصل به هم قرائت شوند، اما به جهت آن که هر دو جمله به تنهایی مفهوم صحیحی را افاده میکنند و با توجه به طولانی بودن کلام، وقف در بِناءً در موقع اضطرار تجویز شده است، و برای آن که قاری به اشتباه از « وَ السَّماءَ » شروع نکند، شروع از ما بعد را جایز دانستهاند.
البته چنانچه «واو» در وَ أَنْزَلَ را استینافیه قلمداد کنیم، موضوع متفاوت می شود و وقف بر بِناءً از نوع مرخص للضروره نخواهد بود.
إنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ* وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (بقره – 164)
ملاحظه میشود که آیه فوق از یک جمله کامل تشکیل شده است؛ إِنَّ که از حروف مشبهة بالفعل است، خبر مقدم آن که « فِی خَلْقِ » است، و همچنین مواردی که به خَلْقِ عطف شده و مبتدای مؤخر که لَآیاتٍ میباشد. لذا اگر بخواهیم جمله را کامل کنیم، باید تمامی آیه را به یک نفس تلاوت کنیم، که این امر برای معمول قاریان قرآن غیر ممکن است. پس قاری مجبور میشود ابتدای به مخفوض نماید که قبح آن از دیدگاه علما بیان شد.
از سوی دیگر، اگر به سومین معطوف خبر مقدم، یعنی عبارت « وَ ما أَنْزَلَ ... » توجه کنیم، میبینیم که دو عبارت فَأَحْیا ... و وَ بَثَّ ... به ما أَنْزَلَ ... مربوط است، لذا چنانچه بر دَابَّةٍ وقف شود، شروع از فَأَحْیا یا وَ بَثَّ و وصل آن به وَ تَصْرِیفِ زیبا نخواهد بود. لذا با توجه به این که ممکن است نفس قاری برای وصل جملات معطوف به یکدیگر کشش نداشته باشد، وقف بر دَابَّةٍ را مرخص للضروره نامیدهاند، که قاری پس از وقف، ادامه آن را تلاوت کند، که اگر چه کاری صحیح نمیباشد، اما به جهت اضطرار چارهای جز آن نیست.
لازم به ذکر است، برخی از مواردی که در قرآنها به عنوان وقف مرخص للضروره مشخص شده است و علامت «ص» بر آن نهادهاند، در چارچوب تعریف بیان شده نمیگنجد و میتوان این موارد را از نوع وقف مجوز لوجه یا جایز دانست.
مثلا در آیه یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ ... (بقره – 208 )
بر روی کلمه کَافَّةً علامت «ص» گذاشتهاند که صحیح به نظر نمیرسد، زیرا:
اولا رابطه اعرابی میان دو جمله قبل و بعد، برقرار نیست؛ ثانیا وصل آن هم با توجه به کوتاه بودن جملات امری مشکل نمیباشد و
ثالثا در صورت کافی نبودن نفس و تقیّد به متصل کردن جملات به جهت ارتباط معنوی، پس از وقف بر کَافَّةً میتوان از ادْخُلُوا ابتدا نمود.
همچنین در آیه:
وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ بر کلمه تَلْقَوْهُ علامت «ص» گذاشتهاند، در حالی که در این جا هم ارتباط اعرابی میان دو جمله قبل و بعد وجود ندارد و فقط ارتباط معنوی موجود است، که با توجه به کوتاه بودن کلام، میتوان تمام آن را به یک نفس قرائت نمود.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۶/۱۲/۲۶, ۰۹:۲۰ #27شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و ششم
وقف ممنوع
✅ در مورد وقف ممنوع، تعریفی مطرح نشده و فقط رمزی برای آن اختیار شده است که علامت «لا» میباشد.
در بررسی مواردی که علامت «لا» بر آنها گذاشته شده است در مییابیم که سجاوندی و پیروانش این علامت را بر کلمهای نهادهاند که در صورت عدم دقت در کیفیت جمله و مفهوم آن، موضعی برای وقف پنداشته میشود، در حالی که برخلاف آنچه از ظاهر آن برداشت میشود، موضع مناسبی برای وقف نیست، و یا ابتدای از ما بعد صحیح نمیباشد.
اکنون مواردی از این نوع را مورد بررسی قرار میدهیم:
1⃣ ... وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ (بقره – 120 )در این آیه ممکن است کسی تصور کند که « مِنَ الْعِلْمِ » پایان جمله، و عبارت بعد، جملهای مستقل است. اما اهل دقت بهخوبی میدانند که عبارت « ما لَکَ ...»
جواب شرط است، و نمیتوان بین شرط و جواب آن جدایی افکند، زیرا موجب افاده معنای فاسد میشود. لذا بر روی کلمه الْعِلْمِ علامت «لا» گذاشتهاند.
2⃣ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذیً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ ... (بقره – 262 )
در آیه فوق نیز ممکن است چنین توهم شود که « وَ لا أَذیً » انتهای جمله است و میتوان بر آن وقف کرد، در حالی که تمام عبارات مذکور، یک جمله واحد را تشکیل دادهاند که شامل مبتدا و خبر است، و عبارت « لَهُمْ أَجْرُهُمْ ... »
به عنوان خبر آمده است، لذا وقف بر أَذیً و ابتدای از ما بعد صحیح نیست.
خصوصا که در صورت کمبود نفس، میتوان پس از وقف بر« أَذیً » از« ثُمَّ لا یُتْبِعُونَ » ابتدا نمود و کلام را وصل کرد.
3⃣ و إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً ... ( اعراف – 164)
در این آیه نیز ممکن است کسی خیال کند که جمله « اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ ... »
مستقل از جمله قبل است و میتوان از آن ابتدا نمود، اما با کمی دقت مشخص میشود که این جمله در موضع وصف برای « قَوْماً » میباشد و ادامه گفتار منقول است، لذا بر روی کلمه « قَوْماً » علامت «لا» نهاده شده است.
لازم به ذکر است که به نظر ابن جزری بسیاری از مواضعی که سجاوندی علامت «لا» بر آن نهاده، از نوع وقف حسن است، که وقف بر آن جایز است، اما نمیتوان از ما بعد ابتدا کرد و حتی در مواردی، ابتدای از ما بعد نیز بیاشکال است.
به عنوان مثال در آیه « ... بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ ... » ( مائدة – 64 ) بر روی کلمه « مَبْسُوطَتانِ » علامت «لا» گذاشتهاند، در حالی که هم وقف بر آن و هم ابتدای از ما بعد بیاشکال است، البته به جهت تعلق شدید معنوی، وصل دو عبارت دارای اولویت است.
4⃣ قرار دادن علامت «لا» بر روی کلمه « اللَّهِ » در عبارت « ... کُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً ... » ( فراز دیگری از آیه 64 مائدة ) نیز این چنین است، که وقف بر« اللَّهِ » و شروع از ما بعد بی اشکال به نظر میرسد.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۶/۱۲/۲۷, ۰۹:۰۹ #28شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و هفتم
نقد و تحلیل
روش تقسیم بندی سجاوندی را در مجموع، میتوان یکی از بهترین روشها دانست. کوشش و تلاش وی برای ابداع سبکی که هدف آن حفظ معنا و مفهوم از اختلال و آسیب است، قابل تحسین میباشد، به خصوص آن که تقسیم بندی او همراه با علایمی است که با کاربرد آنها در متن قرآن، تلاوتگران به سادگی، وقف و ابتدای صحیح را در مییابند، بدون آن که الزامی به تشخیص جملات و یا درک معنا داشته باشند. اما در عین حال، کار او از دو جهت دارای ایراد است: اول این که، تعاریفی که برای هر یک از انواع وقف آورده، تصویر روشنی از آنچه مورد نظر او بوده است به دست نمیدهد.
به عبارت دیگر، تعاریف مذکور، فاقد ویژگیهای لازم برای تشخیص دقیق موارد آن و تفکیک آنها از یکدیگر است، و معیاری دقیق که بتوان با توجه به آن، مصادیق هر یک از انواع وقف را تعیین نمود، در آنها موجود نیست. لذا در تعیین موارد هر یک از انواع یاد شده، بینش و دیدگاه افراد دخالت خواهد داشت.
البته او تمامی مواقف قرآن را با توجه به دیدگاهها و نظرهای خود تعیین و علامت گذاری نموده است، اما طبیعی است که دانشمندان پس از او، نسبت به بخشی از ایدهها و افکار او اشکال داشته باشند و اقوال وی مورد پذیرش آنان نباشد، و بخواهند با توجه به نظرهای خود، مصادیق هر یک از انواع وقف را تعیین کنند، و یا در صدد ارزیابی و نقد و تحلیل مصادیق تعیین شده برای هر یک از انواع وقف مذکور باشند.
دومین اشکالی که به عملکرد او وارد است، در خصوص مصادیق تعیین شده از سوی او، برای انواع وقف است. بسیاری از مواردی که او وقف بر آنها را ممنوع دانسته، مصادیق وقف حسن و حتی کافی است که وقف بر آنها و شروع از ما بعد، آسیبی به مفهوم کلام وارد نمیکند، و نمونههایی از آن را آوردیم.
همچنین، برخی از موارد وقف لازم از دیدگاه وی، به گونهای است که وصل آنها آسیبی جدی به معنای کلام نمیرساند. همه مثالهایی که برای موارد انطباق وقفهای لازم و حسن آوردیم از آن جملهاند، زیرا ایهام مورد اشاره وی بدان گونه نیست که موجب الزامی شدن وقف گردد، و با اندکی تأمل در مفهوم کلام، هرگونه تصور نادرستی از میان میرود.
بسیاری از مصادیق انواع دیگر وقف نیز این گونه میباشد، و به نظر میرسد که به درستی تعیین نشده است. شاید شفاف نبودن چارچوب و محدوده هر یک از انواع وقف در این تقسیم بندی، باعث شده است که سجاوندی خود نیز نتوانسته است به درستی مصادیق هر یک را از دیگری باز شناسد، و لذا اقوال او همواره هماهنگ و یکدست نمیباشد. شایان ذکر است که در تعیین نوع مواقف و علامتگذاری آنها، وجوه مختلف اعرابی و تفسیری، مورد توجه سجاوندی قرار نداشته، بلکه وی طبق نظر تفسیری و اعرابی خود، مواضع وقف را مشخص نموده و نوع آن را تعیین کرده است.
به عنوان مثال در آیه « ... وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ ... » ( آل عمران-7) او وقف بر« اللَّهُ » را لازم دانسته است، در حالی که بسیاری از مفسّران بر این باورند که راسخان در علم نیز به علم تأویل آگاهند، که قبلا ذکر آن گذشت.
همچنین او وقف بر« لِلْمُتَّقِینَ » در آیه شریفه « ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدیً لِلْمُتَّقِینَ » ( بقره – 2 )را وقف ممنوع دانسته، از آن جهت که « الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ ... » ( بقره – 3 )
را صفت برای متقین گرفته است، حال آن که برخی از علمای اعراب، الَّذِینَ را مبتدا، بعضی از آنها خبر برای مبتدای محذوف و بعضی دیگر مفعول برای فعل محذوف گرفتهاند، که بنا بر وجوه اخیر، وقف بر « لِلْمُتَّقِینَ » بیاشکال است.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف وابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۶/۱۲/۲۷, ۰۹:۱۴ #29شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و هشتم
فصل پنجم تقسیم بندی وقف
در بخش بررسی سیر تطور تألیف در دانش وقف و ابتدا ملاحظه شد که پس از سجاوندی دانشمندان بسیاری در این زمینه قلم فرسایی نمودهاند.
گرچه تعدادی از آنان به تکرار نظریههای گذشتگان پرداخته و نکته قابل توجهی بدان نیفزودهاند، اما بعضی از آنان هم با بهره گیری از تجربیات و نظرات علمای پیشین، تلاش کردهاند که ویژگی های مثبت نظریههای به جای مانده از قبل را در طرحی نو جمع نمایند، و بدین علم تکامل بخشند.
همچنین گفتیم که نزدیک به هشتاد سال پیش جمعی از علمای قرائت در مصر به سرپرستی شیخ محمد بن علی بن خلف الحسینی و تحت نظارت دانشگاه الأزهر، با استفاده از تجربههای پیشینیان، سبکی جدید در تعیین مواقف قرآن و علامت گذاری آنها ابداع نمودند، که مورد توجه قرار گرفت، و اکنون بسیاری از قرآن هایی که در کشورهای اسلامی انتشار مییابد، بدین شیوه علامت گذاری شده است.
انواع وقف و علایم آن طبق این نظریه به این ترتیب است:
✅1⃣ وقف لازم، با علامت «م».
✅2⃣ وقف جایز با اولویت وقف، با علامت «قلی».
✅3⃣ وقف جایز مستوی الطرفین، با علامت «ج».
✅4⃣ وقف جایز با اولویت وصل، با علامت «صلی».
✅5⃣ وقف معانقه، با علامت «. . . .»
✅6⃣ وقف ممنوع، با علامت «لا».
نکته حایز اهمیت در کار این گروه آن است که در اغلب موارد، وجوه اعرابی و تفسیری مختلف را در تعیین نوع مواقف، مورد ملاحظه قرار داده، و در بسیاری از موارد وجهی از وجوه را ترجیح داده و براساس آن اولویت را به وقف یا وصل دادهاند.
همچنین آنان برخلاف سجاوندی از علامت گذاری بر رؤوس آیات خودداری نمودهاند، که این مطلب نشان میدهد که وقف بر آیات از نظر این گروه دارای رجحان است.
متأسفانه کتاب یا جزوهای که حاوی مبانی، تعریف ها و توجیهات آراء ابراز شده باشد، از سوی گروه یاد شده و یا شخص محمد خلف الحسینی انتشار نیافته است، و ما ناگزیر از بهره گرفتن از آثار دانشمندان دیگری هستیم که در این باره مطالبی نگاشتهاند.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف و ابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۷/۰۱/۱۹, ۱۲:۱۶ #30شروع کننده موضوع
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۳
- نوشته
- 1,655
- مورد تشکر
- 8,020 پست
- حضور
- 32 روز 17 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
-
98
پژوهشی در وقف و ابتداء
بخش بیست و نهم
وقف لازم
✅ وقف لازم در این تقسیم بندی، برگرفته از نظریههای سجاوندی است. در تعریف این نوع از وقف آوردهاند:
«وقف لازم آن است که اگر به ما بعدش وصل شود، معنایی خلاف معنای اراده شده تصور میشود».
ملاحظه میشود که تعریف فوق، به طور مختصر و مفید، همان مفهوم مورد نظر سجاوندی را بیان میکند، و از لحاظ تعریف، تفاوتی اصولی به چشم نمیخورد، اما از نظر مصادیق، تفاوتهایی مشاهده میگردد.
همه مثالهایی که در فصل گذشته و در بخش موارد انطباق وقف لازم و وقف حسن آوردیم، و موارد بسیار دیگر، توسط دانشمندان معاصر، از محدوده وقف لازم خارج شده است و علامتی بر آن مواضع ننهادهاند.
موارد ذیل نمونههایی دیگر از مصادیق مورد اختلافند:
1⃣ «... فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها ...» ( توبه – 40 )
بنابر یک قول تفسیری که در بین اهل سنت رواج دارد، ضمیر در « عَلَیْهِ »به ابو بکر، و ضمیر در « أَیَّدَهُ » به پیامبر برمیگردد. بدین مناسبت و برای آن که توهم نشود که مرجع هر دو ضمیر، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم است، سجاوندی وقف بر« عَلَیْهِ »را لازم دانسته، اما در علامت گذاری جدید، علامتی بر آن گذاشته نشده است.
2⃣ « أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ ... » ( بقره – 258)
در این آیه، سجاوندی وقف بر کلمه « الْمُلْکَ » را لازم شمرده، اما در علامت گذاری گروه یاد شده علامتی بر آن ننهادهاند.
3⃣ « ... ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ ...» ( بقره – 275 )
در این آیه نیز سجاوندی وقف بر« الرِّبا » را لازم دانسته، ولی در علامت گذاری جدید، علامت «قلی» بر روی آن قرار دادهاند.
ضمناً همان طور که قبلًا متذکر شدیم، رؤوس آیات توسط گروه محمد خلف الحسینی علامت گذاری نشدهاند، لذا مواردی از وقف لازم که بر رأس آیات قرار دارد، فاقد علامت میباشند.
برگرفته از کتاب پژوهشی در وقف و ابتداء تألیف استاد سید جواد سادات فاطمی
اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدا وَ نَرَاهُ قَرِيبا بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری