جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: اربعین آمد دلم را غم گرفت - ویژه نامه اربعین سید و سالار شهیدان
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۰۷:۱۵ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۴
- نوشته
- 1,328
- مورد تشکر
- 8,461 پست
- حضور
- 51 روز 7 ساعت 42 دقیقه
- دریافت
- 25
- آپلود
- 7
- گالری
-
615
اربعین آمد دلم را غم گرفت - ویژه نامه اربعین سید و سالار شهیدان
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۰۷:۲۰ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۴
- نوشته
- 1,328
- مورد تشکر
- 8,461 پست
- حضور
- 51 روز 7 ساعت 42 دقیقه
- دریافت
- 25
- آپلود
- 7
- گالری
-
615
اربعین آمد دلم را غم گرفت
بهر زینب عالمی ماتم گرفت
ویرایش توسط مدیر اجرایی_فرهنگی سابق : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷ در ساعت ۰۷:۲۶
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۰۹:۲۰ #3
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 4,965
- مورد تشکر
- 17,500 پست
- حضور
- 277 روز 10 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
-
6
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۰۹:۲۴ #4
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 4,965
- مورد تشکر
- 17,500 پست
- حضور
- 277 روز 10 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
-
6
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت،
دلتنگی ام را به باد می سپارد...
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۰۹:۲۹ #5
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۵
- نوشته
- 577
- مورد تشکر
- 2,468 پست
- حضور
- 23 روز 8 ساعت 41 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
206
ویرایش توسط شمس الظلام : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷ در ساعت ۰۹:۴۹
اگر سخن چون نقره است ، خاموشی چون زر پر بها است.
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۰۹:۵۴ #6
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۹۵
- نوشته
- 577
- مورد تشکر
- 2,468 پست
- حضور
- 23 روز 8 ساعت 41 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
206
اگر سخن چون نقره است ، خاموشی چون زر پر بها است.
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۱۰:۲۱ #7
- تاریخ عضویت
تير ۱۳۹۲
- نوشته
- 3,490
- مورد تشکر
- 13,637 پست
- حضور
- 48 روز 11 ساعت 19 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
چگونه میشودبایک قطره اشک روضه،همه گناهان بخشیده شود.
.
ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه)
سيد بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟
.
سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء(سلام الله علیه)مى دهد.
مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟
.
آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.
خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر پيرزنى را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه عنيزه اى (بز شيرده) داشتند و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.
.
وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.
در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟
يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.
.
ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.
.
يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.
.
سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.
.
بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.
.
پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد.
يعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى كند، در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.
.
چون شخص عرب اين مطالب را فرمود از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.
منبع: العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.
-
تشکرها 5
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۱۰:۲۵ #8
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۹۲
- نوشته
- 3,241
- مورد تشکر
- 23,440 پست
- حضور
- 72 روز 5 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 6
- آپلود
- 0
- گالری
-
152
-
تشکرها 4
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۱۷:۱۲ #9
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 4,965
- مورد تشکر
- 17,500 پست
- حضور
- 277 روز 10 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
-
6
لبیک یا حسین ع
***
اربعین تو رسیده است و ز راه آمده است
خواهرت با قد خم گشته و آه آمده است
زینب از وادی شام آمده چشمت روشن
از کجا تا به کجا آمده ؟ چشمت روشن
آه ای یوسف صد تکه ی بی پیراهن
پیرهن بافته ات را بگرفت از دشمن
به لبش ناله ی محزون اخ العطشان است
روضه خوان حرم و آن بدن عریان است
مو پریشان شده و سینه زن و نالان است
به دلش سوز نهان ، دیده ی او گریان است
زینبی که سر بازار معطل شده است
بهر او چشم حرامی است که معضل شده است
ازدحام هلهله ها خنده ی مردم دیده
ناسزا در همه ی راه چقدر بشنیده
سایه ی بر سر خود را به روی نی دیده
در کنار سر نورانی او می دیده
کوفه با خطبه ی خود ، شام چه غوغا می کرد
خواهرت در همه جا محشری برپا می کرد
خطبه اش تیغ شد و یک تنه یک لشگر شد
گاه چون فاطمه و گاه خود حیدر شد
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت،
دلتنگی ام را به باد می سپارد...
-
تشکرها 3
-
۱۳۹۶/۰۸/۱۷, ۱۷:۱۹ #10
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۲
- نوشته
- 4,965
- مورد تشکر
- 17,500 پست
- حضور
- 277 روز 10 ساعت 47 دقیقه
- دریافت
- 2
- آپلود
- 0
- گالری
-
6
ویرایش توسط سعادتمند : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷ در ساعت ۱۷:۲۴
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت،
دلتنگی ام را به باد می سپارد...
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری