جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: خاطراتی درس آموز از زندگی مقام معظم رهبری

  1. #1

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122

    خاطراتی درس آموز از زندگی مقام معظم رهبری




    رفتار قرآنی با بدهکار


    حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته در زمان ریاست جمهوری به یکی از کشورهای اسلامی رفتند و ما

    به عنوان همراه در خدمت ایشان بودیم . حضرت آیت الله خامنه ای به رئیس جمهور آنجا فرمودند: بدهی ما را

    نمی دهید؟ او در جواب گفت: قرآن می فرماید: «فنظرة الی میسرة; به آدم بدهکار مهلت بدهید .» آقا با مزاح

    فرمودند: تا اینجا را قبول دارم ولی به شرط اینکه قسمت دوم آیه شریفه را نخوانید که اگر بدهکار توانایی پرداخت

    ندارد به او ببخشید; «ان تصدقوا خیر لکم » .



    حجة الاسلام والمسلمین قرائتی (تهران)



    رهبری آیت الله خامنه ای از منظر امام رحمه الله

    زمانی که آیت الله خامنه ای در سفر کره شمالی بسر می بردند، حضرت امام رحمه الله گزارشهای سفر

    را از تلویزیون می دیدند . دیدار ایشان از کره، استقبال مردم، سخنرانیها و مذاکرات سفر برای حضرت امام

    رحمه الله خیلی جالب بود و امام رحمه الله فرموده بودند: الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند .


    حجة الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینی رحمه الله




    زمزمه عاشقانه با امام رئوف

    در یکی از سفرهایی که مقام معظم رهبری به مشهد داشتند، مستقیم به زیارت مشرف شدند . اتاق تاریکی

    در انتهای دفتر آقای طبسی است که مشرف به حرم است و پنجره کوچکی دارد که مقام معظم رهبری آنجا

    زیارت نامه می خوانند . وقت شام رفتم تا ایشان را برای شام دعوت کنم، دیدم معظم له در حال گریه و زاری

    است . بار دوم رفتم، باز دیدم ایشان غرق در توسل است . بار سوم رفتم، باز ایشان را در همان حال دیدم .

    ما و نیروهای حفاظت تصمیم گرفتیم، ایشان را از آن حال خارج کنیم; چرا که ممکن بود - بعد از دو ساعت گریه


    و زاری - برای ایشان اتفاقی بیافتد . این بار جلوتر رفتم، در را زدم و عرض کردم: دوستان منتظرند تا شما تشریف

    بیاورید . آقا همانطور که در گریه و توسل بودند، بلند شدند و زیارت امین الله را شروع کردند . بعد از زیارت و راز

    و نیاز عاشقانه، تشریف آوردند .



    حجة الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت - تهران)


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است


    در دیداری که مقام معظم رهبری از جانبازان شهر مقدس قم داشتند، از اولین نفری که مقابل در مستقر

    بود شروع به معانقه و روبوسی نمودند . هر یک از آنان دست خلف صالح حضرت امام رحمه الله را می بوسیدند

    و بر صورت و چشمان خود می مالیدند . گاهی گریه می کردند و دست بر گردن معظم له می انداختند . از آنجا

    که برخی از عزیزان جانباز روی چرخهای خود نشسته بودند، ایشان به حالت خمیده باقی می ماندند و صحبتهای

    آنان را گوش می دادند .



    یکی از جانبازان عرض کرد: آقا من تقاضا دارم که انگشترتان را به عنوان یادگاری به من بدهید .



    مقام معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را درآوردند و به ایشان دادند . جانباز دیگری عبای رهبر را برای تبرک

    درخواست کرد . معظم له عبای خود را برداشتند و به آن جانباز عطا کردند . جانباز ویلچری دیگری عرض کرد:

    آقا من می خواهم برای نجات از فشار قبر پیراهن شما را همراه کفنم داشته باشم . مقام معظم رهبری به

    حالت مزاح فرمودند: اینجا که نمی شود پیراهن را از تن درآورد! وقتی به محل استقرار رفتم، آن را برای شما

    خواهم فرستاد . دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان که تمام شد، آقا به محل اقامت خود بازگشتند و پیراهن را

    توسط بنده برای آن جانباز فرستادند، این در حالی بود که هنوز جمعیت جانبازان از مدرسه فیضیه متفرق نشده

    بودند .

    حجة الاسلام والمسلمین ذوالنوری (فرمانده تیپ مستقل 83 امام صادق علیه السلام)




    سادگی و صفای ازدواج

    چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت الله خامنه ای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری

    رسیدم . ایشان فرمودند: آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم . عرض کردم: چطور؟ فرمودند:

    آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یکدیگر را پسندیده اند و در گفتگو به نتیجه رسیده اند . حالا نظر شما چیست؟



    عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست!



    آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است . تمام زندگی

    ما غیر از کتابهایم، یک وانت لوازم کهنه است . خانه ما هم دو اطاق اندرونی دارد و یک اطاق بیرونی که مسئولان

    می آیند و با من دیدار می کنند . من پولی برای خرید خانه ندارم . خانه ای اجاره کرده ایم که قرار است در یک

    طبقه آن آقا مصطفی و در طبقه دیگر آقا مجتبی زندگی کنند . ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید،

    مثل ما زندگی نکرده اید . آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟!



    زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود . موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز

    استقبال کرد .



    غلامعلی حداد عادل (نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی)


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  4. تشکر


  5. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    ساده زیستی


    وظیفه خود می دانم این مهم را به مردم مسلمان و انقلابی ایران بگویم که من از وضع منزل حضرت آیت الله

    خامنه ای مطلع هستم . در خانه مقام معظم رهبری هرگز بیش از یک نوع غذا بر سر سفره نیست . خانواده

    ایشان روی موکت زندگی می کنند . روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس و پوسیده زیر پاهایم پهن

    بود که من از زبری و خشنی آن فرش - که ظاهرا جهیزیه همسر ایشان بود - اذیت می شدم، از آنجا برخاستم

    و به موکت پناه بردم .



    حجة الاسلام والمسلمین سید احمد خمینی رحمه الله



    ساده و بی تکلف با خانواده شهید

    یک روز سه چهار نفر با یک ماشین آمدند و گفتند: حاج آقا! خودت را آماده کن که مهمان عزیزی داری! از آنان

    پرسیدم: چه کسی قرار است بیاید؟ پاسخ شنیدم: رهبر معظم انقلاب . وقتی آقا داخل منزل شدند، شوق

    دیدار مرا بهت زده کرده بود . آقا مرا در آغوش کشیدند و صورتم را بوسیدند، بنده نیز دست ایشان را بوسیدم .

    آقا داخل اتاق شدند و روی زمین نشستند . ابتدا احوال پرسی کردند و از مشکلات سؤال نمودند . سپس

    فرمودند: «عکس شهدایتان را بیاورید .» عکسها را برای حضرت آقا آوردم . ایشان تک تک عکسها را بوسیدند

    و آنان را روبروی خود گذاشتند و فرمودند: «این شهدا اگر نبودند، ما هم نبودیم . ما هرچه داریم از این شهدا

    داریم » .



    حدود نیم ساعت در محضر آقا بودیم، وقتی خواستند تشریف ببرند رو به من کردند و فرمودند:

    «اجازه می خواهیم برویم » .



    من گفتم: آقا! اجازه ما هم دست شماست . ناگهان متوجه شدم از ایشان پذیرایی نکرده ایم! دیدار ایشان

    آنقدر ما را شوکه کرده بود که یادمان رفته بود، آقا مهمان ما هستند . با خجالت از ایشان عذرخواهی کردم،

    اما ایشان پس از لبخندی زیبا فرمودند: «چه اشکالی دارد؟» .

    آقای مجید شجاعی پور (پدر سه شهید)



    سبقت از اهل فن در کتاب خوانی

    یکی از مسئولین فرهنگی کشور نقل می کرد:



    یک روز محضر مقام معظم رهبری رسیدم . آقا یک کتاب رمان آوردند که نام آن بچه های هاروارد بود و به

    من فرمودند:



    این را خوانده ای؟



    عرض کردم: نه! (در حالی که بنده مدیر مسئول روزنامه ای می باشم). سپس فرمودند: این کتاب درباره

    فلان موضوع است . ببین اینها چقدر زیبا در قالب رمان انقلاب روسیه را به خورد جوانها می دهند .

    حجة الاسلام پاینده (از اساتید دانشگاه)



    سید علی محبوب سید روح الله

    در زمان جنگ، آیت الله خامنه ای به تیپ الغدیر تشریف بردند . من نیز در خدمت ایشان بودم . معظم له در

    جمع رزمندگان استان یزد، سخنرانی کردند، سپس به سنگر فرماندهی رفتیم .



    ناهار را در آن سنگر صرف نمودیم . آیت الله سید روح الله خاتمی نیز حضور داشتند . ایشان با دستهای

    لرزان خود، کاسه بزرگی را برداشت، مقداری ماست داخل آن ریخت و بعد شروع به درست کردن دوغ نمود .

    دوغ آماده شد . کاسه دوغ را خدمت مقام معظم رهبری آورد و فرمود: آقا دوغ را برای شما درست کرده ام .



    آیت الله خامنه ای فرمودند: شما خیلی به زحمت افتاده اید، خودتان میل بفرمایید .



    آیت الله سید روح الله خاتمی گفت: اول شما تناول بفرمایید; چرا که من آن را برای شما آماده کرده ام .

    شما بفرمایید و سپس از باقیمانده آن به عنوان تبرک خواهم خورد .



    مقام معظم رهبری خواستند کاسه را بگیرند که آیت الله خاتمی فرمود: نه! می خواهم با دست خودم به

    شما دوغ بدهم! بعد با دستهای لرزان خود کاسه را نگه داشت و آقا از آن دوغ آشامیدند .



    پس از آنکه مقام معظم رهبری از آن دوغ نوشیدند، آیت الله سید روح الله خاتمی کاسه را بر زمین گذاشت،

    آن را چرخاند و بعد لبهای خود را بر همان جایی که آقا از آنجا دوغ میل کرده بودند گذاشت و دوغ را آشامید .



    حجة الاسلام والمسلمین ذوالنوری (فرمانده تیپ مستقل 83 امام صادق علیه السلام)


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

  6. تشکر


  7. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۳۹۲
    نوشته
    14,421
    مورد تشکر
    32,234 پست
    حضور
    162 روز 16 ساعت 21 دقیقه
    دریافت
    2
    آپلود
    0
    گالری
    122



    شاعر توانا



    مقام معظم رهبری سابقه طولانی در شعر و متون ادبی داشته اند و سخنرانی معظم له در مورد حافظ

    به عنوان متن برگزیده ادبی یونسکو شناخته شد . حتی قبل از انقلاب و خصوصا از زمان ریاست جمهوری

    تا کنون، جلسات مشاعره و نقد شعر با اساتید فن داشته اند .



    یک نمونه از اشعار معظم له:



    سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم



    چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم



    در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش



    چو آینه خو کرده حیرانی خویشم



    یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی



    عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم



    از شوق شکرخند لبش جان نسپردم



    شرمنده جانان زگران جانی خویشم



    بشکسته تر از خویش ندیدم به همه عمر



    افسرده دل از خویشم و زندانی خویشم



    هرچند «امین » بسته دنیا نیم اما



    دلبسته یاران خراسانی خویشم



    شایستگی رهبری


    من نسبت به حضرت امام خمینی رحمه الله روی بازتری داشتم و مسائل را بی پرده با ایشان مطرح می کردم .

    یک روز که خصوصی خدمت معظم له رسیده بودم، بی پرده در مورد قائم مقامی رهبری و مشکلاتی که احتمالا

    پیدا می شود، صحبت کردم .



    حضرت امام رحمه الله در آن جلسه به من فرمود:



    «شما در بن بست نخواهید بود، آقای خامنه ای در میان شما هست; چرا خودتان نمی دانید؟!» این جلسه

    مربوط به اواخر عمر حضرت امام رحمه الله است . در همان روزها امام برای مقام معظم رهبری، کلمه برادر را

    به کار می بردند . قطعا این تعبیر بی معنا نبود . ما آن روزها از این تعبیرات به موضوع رهبری آیت الله خامنه ای

    منتقل نشدیم . اما گفته های امام خمینی رحمه الله نشانگر این است که معظم له، آیت الله خامنه ای را

    شایسته این کار می دانستند . چنانچه به حاج احمد آقا فرموده بودند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را

    دارند .»



    حجة الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی (رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام)




    مجله مبلغان بهمن و اسفند 1382، شماره 50

    حوزه نت


    بدی کردیم، خوبی یادمان رفت

    ز
    دلها لای روبی یادمان رفت

    به ویلای
    شمالی خو گرفتیم

    شهیدان جنوبی یادمان رفت

    شادی روح
    شهدا “صلوات”

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود