-
۱۳۸۷/۰۷/۰۷, ۱۳:۱۴ #1
تاريخچه قرائت قرآن به شكل امروزي
با سلام
لطفا در صورتيكه در خصوص تاريخچه قرائت قرآن به شكل امروزي مطلبي داريد عنوان فرماييد
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۸, ۱۰:۰۰ #2
سلام علیکم
در صورت امکان منظورتان را از قرائت قرآن به شکل امروزی واضح تر بیان فرمایید.
-
تشکر
-
۱۳۸۷/۰۷/۰۹, ۲۱:۰۶ #3
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 540
- مورد تشکر
- 1,103 پست
- حضور
- 1 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
ببخشيد برادر سوالتون نا مفهومه
اگه مي شه منظورتون رو توضيح بديد...
يا الله
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۱۰/۰۲, ۰۹:۱۰ #4
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 146
- مورد تشکر
- 168 پست
- حضور
- 15 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دوست عزیز
دو کتاب به جنابعالی معرفی می کنم که در این خصوص بسیار جامع و کامل می باشد.
یکی کتاب الزمن الجمیل تالیف سید امین میرزایی است که بصورت تفصیلی به تاریخچه هنر تلاوت و ابتهال و تواشیح در مصر پرداخته و دیگری کتاب زندگانی شیخ مصطفی اسماعیل در سایه قرآن کریم تالیف کمال نجمی که ترجمه آقای سعید ملاحسینی است.
در ضمن از کتاب پژوهشی در جلوه های موسیقایی هنر تلاوت اثر استاد شاه میوه هم می توان اطلاعاتی در مورد ادوار مختلف تاریخ تلاوت و خصوصیات هر دوره و بطور کلی خاستگاه موسیقی تلاوت ، بدست آورد.
به هر حال خلاصه ای از تاریخ تلاوت در مصر را ذیلا باستحضار می رسانم.
شايد بر بسياري از اذهان چنين خطور كند كه اين نغمات و الحاني كه سبكهاي تلاوت قرآن را در بر مي گيرد ، از كجا نشأت گرفته و چگونه است ؟ شايد بتوان پاسخ اين سؤال را چنين مطرح كرد كه اين فن تا حدود زيادي مرهون طريقه صوفيه است ؛ چرا كه يكي از طرق وصول به خداوند در نزد صوفيه فن غنا بوده است كه تأثيري شگرف بر قلوب و نفوس داشته است . آري ، اينكه حيات صوفيه با غنا و موسيقي آميخته بوده ، قابل انكار نيست . آنان در مواليد و اعياد مذهبي به سرودن اشعار و اجراي آنها با الحان و مقامات مي پرداختند و از آنجا كه در ميان مردم جايگاه عظيمي داشتند ، مي توانستند در اين الحان دخل و تصرف كنند .
زماني كه تاريخ زندگي موسيقيدانان بزرگ عرب را ورق مي زنيم ، مي بينيم همگي زندگي خويش را در حلقه هاي ذكر صوفيه گذرانده اند ؛ امثال «شيخ علي محمود» كه سبكي جديد در علم قرائت پديد آورد و يا شيخ «زكريا احمد» ، «شيخ سيد درويش» ، «شيخ يوسف المنيلاوي» و يا «محمد عثمان» كه اينان در حلقه هاي ذكر ، تواشيح و مدايح نبوي و ديني همراه با نغمات و الحان موسيقي در موقعيتهاي مختلف مي خوانده اند .از اين رو حتي زماني كه به خواندن الحاني غير از قرآن مي پرداختند ، تأثيرپذيري شان از طريق صوفيه بسيار مشهود است . آنچه كه در پيشرفت و درخشش غنا در ميان صوفيه تأثيري بسزا داشته ، برپايي مواليد و ابتهالات و تواشيح براي اهل البيت حضرت رسول(ص) بوده است .چرا كه فاطميون مصر كه خود را منتسب به حضرت فاطمه(س) دخت مكرم رسول اكرم مي دانستند . در برپايي جشنهاي شش گانه : مولد حضرت رسول ، مولد امام علي(ع) ، مولد حضرت فاطمه(س) ، مولد امام حسن(ع) ، و مولد امام حسين(ع) و مواليد جانشينان آنان اهتمام تمام مي ورزيده اند تا بدانجا كه در برپايي جشنها و سرودن و تلحين اشعار و قصايد بر يكديگر سبقت مي گرفتند ؛ حتي پس از زوال عهد فاطميون در مصر اين امر همچنان گسترش يافت وشامل ديگر ائمه نيز شد . در حقيقت اين مواليد باعث شد كه صوفيه به خلق الحان و نغمات جديدتري بپردازند . سرانجام گسترش اين الحان نويسندگاني را به گردآوري آنها واداشت . در اين ميان مي توان به كتاب «شيخ محمد بن اسماعيل» اشاره كرد كه تمامي اين تواشيح و ابتهالات را با الحان ونغماتشان در كتابي به نام «سفينه الملك» جمع آوري كرده است .
بعدها اين نغمات از محدوده مصر به كشورهاي مجاور نيز نفوذ پيدا كرد و بدين سان با نغمات و مقاماتي از نواحي فارس ،تركيه و هند در هم آميخت . از اين رو امروزه در ميان عرب به نغمات والحاني برمي خوريم كه نظير آن در ايران نيز به چشم مي خورد و اهل فن در موسيقي خود به اين نكته واقفند .
سرانجام گذشت ليالي و ايام ، نغمات را به دامنه قرآن نيز مي كشاند و بخصوص در زمينه قرائت ، آنرا به اوج خود مي رساند . در اينجاست كه بسياري از موسيقي دانان اين نغمات را در قرائت بكار برده و روشي نوين را ابداع مي كنند كه به معرفي برخي از اين بزرگان خواهيم پرداخت.
بهترين گواه بر اين مطلب اين است كه اهتمام حضرت رسول به صوت و آهنگ خوش داشتن از همان صدر اسلام بر همگان مشهود بوده است . آنجا كه خود فرمود : «به بلال بگوئيد اذان دهد ، چه او را صوتي خوش و نيكوست» و نيز آنجا كه فرمايد : «لكل شيء حليه و حليه القرآن الصوت الحسن» . بر هيچ اهل فني پوشيده نيست كه كه از همان ايام نزول قرآن و حتي پيش از آن چنين امري در ميان اعراب مطرح بوده است و حتي در اين رابطه با يكديگر بهرقابت پرداخته اند .
استاد عبدالباسط نيز در اين زمينه مي گويد : «صوت خوش ، في نفسه خودش موسيقي است» . اگر در جستجوي ابتدايي ترين مراحل و اولين طليعه موسيقي باشيم ، بايد به ميان اعراب صحرا رفته و به عصر جاهليت باز گرديم . آن زمان كه اعراب براي به حركت درآوردن شترها از آواز «حُدِيْ» استفاده مي كردند و آنگاه كه ساربانها اين آهنگها را سرمي دادند تا اشتران در حركت خويش بشتابند . بعدها اعراب جاهلي در بازارهايي جمع مي آمدند و اشعار خود را به لحن مي خواندند . بدين سان اين روند همچنان ادامه داشت . اينك آنچه كه مورد بحث است ، ظهور نغمات و موسيقي به شكل كنوني است .
ايجاد مدارس جهت آموزش موسيقي و نغمات - در بحث و بررسي روند كنوني ظهور و پيدايش نغمات موسيقي قرآن كريم لازم است اشاره اي به مدارس آموزش اين فنون داشته باشيم . اين مدارس تمامي سعي خويش مبذول داشت تا آنكه تمامي اصوات را در مقامات ونغمات مستعد سازد . در اين مدارس تعدادي از بزرگترين و مشهورترين علماء ، فن نغمات و الحان را فرا گرفته و از اين مدارس فارغ التحصيل شدند و توانستند با تأثيرپذيري از نغمات بيگانه به آن رشد و نموي بهتر بخشند . در اين راستا برخي را عقيده بر آن است كه حضور اساتيدي چون «شيخ علي محمود» و «شيخ رفعت» سنگ بناي اين مدارس و اين روند است . اما حقيقت آن است كه در اين ميان اسامي گمنامي نيز وجود دارد كه اولين گامها توسط آنها در اين طريق برداشته شده است . بزرگاني چون «شيخ احمد ندا» ، «شيخ السعودي» ، «شيخ شفيق ابوشهبه» ، «شيخ عبده الحامولي» و ديگر بزرگاني كه به جهت نبودن روزنامه و راديو شايد هيچ نامي از آنان در ميان نباشد . در واقع نهضت برپايي روزنامه ها از حدود 50 سال پيش به شيوه كنوني در مصر پا گرفت و از 150 سال قبل نه روزنامه اي در مصر وجود داشت و نه راديو و تلويزيوني ، كه توسط آن به معرفي چنين اشخاصي پرداخته شود ؛ اگر هم به روزنامه هايي برمي خوريم ، همه مطبوعات غيرجهاني بوده است كه توسط برخي از كشورها در مصر ايجاد شده و از اهميت چنداني برخوردار نبوده است از اين رو گزافه نيست اگر بگوييم در رابطه با اين بزرگان اطلاعاتي در ميان نيست .
در اين ميان «شيخ عبده الحامولي» از مؤسسين نغمات و الحان عربي ، كار كار خويش را در حلقه هاي ذكر آغاز كرد و به ادامه آن در انشاد تواشيح و ابتهالات و قصايد در مواليد و اعياد مذهبي پرداخت . كسي كه آواي زيبا و حلاوت غير قابل وصف لحن دلنشين چنان بر اذهان مي نشست كه آنان را مدهوش و مسحور مي ساخت . در واقع او اولين مؤسس اين فن به سبك و شيوه امروزي است . مردي كه بارها برضد اشغال انگليس قصايد و قطعاتي سرود و آنچنان دلنشين زمزمه مي كرد كه همگان را متأثر مي ساخت . از ديگر اين علما «استاد يوسف المنيلاوي» از شاگردان «شيخ الحامولي» بود كه در شهرت و تبحر بر وي سبقت جست . همينطور «شيخ سلامه حجازي» كه به لحني بسيار زيبا و صوتي دل انگيز قرآن را تلاوت مي كرد . وي به عنوان يكي از اساتيد بي نظير موسيقي و الحان در مصر مطرح بوده است .
پس از اين دسته بايد به «شيخ علي محمود» اشاره كرد كه بحق از بزرگترين علماي اين فن است ؛ چنانكه «محمد عبدالوهاب» بزرگترين آهنگساز و موسيقي دان عرب ، آهنگهاي خويش را با اقتباس از الحان اين استاد بزرگ تهيه كرده است . همچنين «شيخ سيد درويش» و «شيخ زكريا احمد» كه از معاصران وي و از بزرگان اين علم بودند . به حقيقت اينان همه در ايجاد مدارس آموزش اين فن تأثيري عظيم داشته اند . به هر حال اگر بخواهيم اولين طليعه هاي اين نهضت را بررسي كنيم ، بايد به مدارس قديمي مصر اشاره داشته باشيم ؛ كه داراي مدارس قديمي در امر آموزش و تعليم قرائت و حفظ قرآن كريم مي باشد . دقيقاً پس از فتوحات اسلامي كه مصر نيز به جرگه كشورهاي اسلامي پيوست ، اين مدارس و مكتبخانه ها در مصر تأسيس شدند و اهتمام اوليه در امور قرآني توسط اين مكتبخانه ها انجام گرفته است . تعداد اين مكتبخانه ها بسيار است ، في المثل «شيخ رفعت» صاحب مدرسه بزرگي بود كه پس از او نيز مدارس ديگري تأسيس شدند ؛ چون مدارس «شيخ شعيشع» ، «شيخ مصطفي اسماعيل» ، «شيخ خليل الحصري» ، «شيخ محمد صديق المنشاوي» و «شيخ محمد سلامه» كه از بنيانگذاران فنون تلاوت قرآن كريم در مصر بوده اند .
رفته رفته با پيشرفت حكومتهاي عربي در بغداد و پس از آن در قاهره تلاوت قرآن نيز رونق گرفت ؛ با شروع قرن بيستم روح دوباره اي به آن دميده شد . نخستين گام را در اين طريق نوجواني گندمگون ، با جثه اي نحيف و چهره اي زيبا طي كرد . كسي كه قرآن را با صوتي بسيار دلنشين و به شيوه اي نوين تلاوت مي كرد . چنان شيوه اي كه شنوندگان را ساعتها در جايگاهشان متوقف ساخته و آنان با تمامي وجود به استماع ترتيل زيباي او مشغول مي شدند . بدينسان اين شيوه تلاوت او نهضتي نو به پا كرد ؛ تا آنجا كه در ميان عامه مردم اين سؤال مطرح مي شد كه آيا اين طريقه نوين حرام است يا حلال ؟ و اين جوان ، «شيخ احمد ندا» ، آنان را بدون آنكه پاسخي گويد به حال خويش رها مي ساخت .
سرانجام اين شيوه نوين پيروان بسيار يافت و پيشرفت چشمگيرش بر همگان آشكار گرديد . شايد گزاف نباشد اگر بگوئيم پيش از «استاد احمد ندا» صوت قرآني بدين سان مسموع نبوده است . در آن ايام اشخاصي بودند به نام «اولاد الليل» كه اينان تواشيح و ابتهال مي خواندند . در ميان آنان طلاب الازهر نيز به چشم ميخوردند كه به سرودن برخي قصايد قديمي كه بسيار محدود هم بود مي پرداختند . از مشهورترين اين قصايد ، قصيده «اذا جاء يوم العرض والعرش واللقاء» بود . برخي معتقدند كه اينان اصواتي بسيار خشك و سخت داشتند ، اصواتي كه هيچ انعطافي نداشت وهيچ اجر و مزدي جز اندك چيزي ، به آنها تعلق نمي گرفت . اما نابغه زمان ، «شيخ احمد ندا» چنان موازين را درهم شكست كه بزرگان علما شبها را بيدار مانده و به سوي محل تلاوت او مي شتافتند . اينان همان كساني بودند كه از روش قرائت وي به شگفت آمده و با شنيدن صوت او به شادي و وجد مي آمدند . گويي او بود كه زمينه رشد و ظهور را براي نوايغ اين فن عظيم پديد آورد .
در اينجا بد نيست اشاره اي نيز به اماكن مؤثر در گسترش قرائت قرآن داشته باشيم . از اماكني كه در زمينه قرائت و علوم قرآني خدمات بسيار به ثمر رسانده است ، «الازهر شريف» مي باشد . «جامع الازهر» در در سال 359 هه. ق . به توسط يكي از سرداران فاطمي به نام «جوهر صقلي» كه خليفه عباسي سپاهيان مهاجم خود را تحت فرماندهي او قرار داد ، بنا گرديد . اين سردار فاطمي پس از تصرف شهر اسكندريه ، مركز نظامي جديدي به نام «مدينه القاهره المعزيه» بنا كرد كه بعدها به اختصار «قاهره» خوانده شد . در اطراف اين مركز جديد ، خندقي حفر كردند و بر گرداگرد آن باروي آجري دفاعي برپا ساختند . يك خيابان مركزي ، اين محوطه را به دو بخش تقسيم مي كرد كه در سمت شرقي آن قصر ، برج و بارويي براي خليفه بنا شده بود . براي هر يك از قبايل بربر محلي براي خيمه زدن تعيين شد و «جوهر» محلي را در جنوب قصر براي اداي نماز جماعت انتخاب كرد كه بعدها به «الازهر» معروف شد . در واقع نام «الازهر» اشاره به «زهرا» لقب حضرت فاطمه (س) دخت مكرم حضرت رسول مي باشد .اين وجه تسميه به جهت علاقه و اهتمام فراوان فاطميون به اهل بيت رسول اكرم بوده است ، چه آنان پيرو مذهب شيعي (اسماعيليه) بوده اند ، از اين رو اولين درسي كه در «جامع الازهر» تدريس شد ، پيرامون فقه شيعي به نام «الاقتصار» تأليف «ابو حنيفه النعمان» بود .
دانشگاه الازهر علاوه بر چندين دانشكده ، داراي مؤسسات و مدارس فراواني مي باشد . از جمله اين مؤسسات مؤسسه قرائت (مهد القرائه) است كه شامل دوره چهار ساله اي براي آموختن قرائت و تلحين قرآن به پيران جوان است . كلاسهاي آنان نيز در بناي قديمي «مسجد الازهر» داير مي شود . اين معهد شامل يكدوره سه ساله و يك دوره چهار ساله قرائت مي باشد . در هر دو دوره ، حدود 15 يا 18 ساعت در هفته به قرائت اختصاص دارد . ضمناً دروس صرف و نحو ، تفسير و حديث نيز تدريس مي شود . در دوره سه ساله اصول فقه و توحيد نيز تا حدودي آموخته مي شود . در حاليكه در دوره چهار ساله ، اين دروس حذف شده و علوم بلاغت به جاي آن تدريس مي شود . دوره يكساله تجويد قرآن هم در پايان اين دوره ها وجود دارد . در اين دوره ، چهار ساعت در هفته به تعليم نظري و 15 ساعت به تمرين عملي تجويد قرآن اختصاص دارد و چند ساعت در هفته نيز به آموزش دروس ديني و زبان عربي پرداخته مي شود .
در مصر مكتب خانه هاي متعددي وجود داشت كه قبل از انسجام و تشكيلات امروزي الازهر پسران به طور گسترده در آنجا به تعليم علوم قرآني مي پرداختند ، سپس وارد جامع الازهر مي شدند . در اين مكتب خانه ها علاوه بر قرآن ، علوم مربوط به آن نيز نظير تجويد اختلاف قرائات و... تدريس مي شد . در عصر حاضر مكتب خانه ها جاي خود را به مدارس آموزش قرآن و دانشكده هاي مربوطه و معهد القرائات بخشيده است و آنان كه تمايل ، دارند ميتوانند براي تكميل دوره هاي آموزشي خويش تا دوره هاي عالي ادامه تحصيل دهند و پس از آن نيز به دريافت نشان استادي نايل آيند .
گرچه امروزه در مصر مدرسه قرائات تاسيس شده است و در اين مدرسه به كساني كه حافظ قرآن هستند قرائت هاي هفتگانه ، چهارده گانه و قواعد قرآن و زبان عرب و به طور كلي علوم قرآني و ديگر علوم وابسته به آن تدريس مي شود ، اما با اين وجود دوباره سازي مكتب خانه ها باز تشويق مي شود . از جمله مؤسسات و سازمان هاي بسيار مهمي كه در جهت تعليم مسايل قرآني به وجود آمده اند « نقابه القراء » يا سنديكاي قاريان و حافظان قرآن كريم است كه در سال 1983 در مصر تاسيس شده و دبير كل اين سنديكا استاد احمد الرزيقي مي باشد . مهمترين اهداف سنديكا آن است كه تمامي حاملان قرآن در جهان را به عضويت اين مجمع در آورده ؛ آنان را با هم پيوند دهد . هدف دوم نيز اهتمام ورزيدن به حفظ قرآن است . اين سنديكا ( نقابه القراء ) هر ساله مسابقه اي در ميان علماي بزرگ فن تلاوت قرآن برگزار مي كند و نيز در ليالي متبركه قدر براي حافظاني كه موفق به حفظ صحيح آيات قرآن شده اند مراسم جشني برگزار مي كند كه در اين جشن به آن ها از سوي مقامات كشور جوايز و هدايايي تقديم مي شود .
علاوه بر اين در مصر منصبي نيز تحت عنوان شيخ القرايي وجود دارد كه استاد راغب مصطفي غلوش در اين باره مي گويد : « در مصر هيئت و مجموعه اي براي قاريان قرآن وجود دارد كه آنان را گزينش كرده و جهت ورود به صدا و سيما انتخاب مي كنند و رياست آن را به نام شيخ القراء مي شناسند كه قبلاً اين مقام را شيخ « محمود علي البناء » برعهده داشت و پس از فوت ايشان شيخ عبدالباسط عهده دار اين مقام گرديد » .
از جمله مساجد و اماكن متبركه اي كه قاريان در اين كشور بارها و بارها در آن اماكن به تلاوت قرآن پرداخته اند : مسجد راس الحسين (ع) مي باشد كه وجه تسميه ي مسجد به اين نام بدان خاطر است كه مدتي سر مبارك حضرت حسين بن علي (ع) در اين مكان بوده كه بعد ها به جهت تبرّك مبدل به مسجد عظيمي شده است و قاريان مشهور در مراسم و اعياد مذهبي در آن به تلاوت قرآن پرداخته اند . چه در مصر ، در جشن ها و اعياد مذهبي قاريان قرآن به اجراي برنامه ي تلاوت مي پردازند و مورد استقبال شديد مردم قرار مي گيرند . آقاي محمد مهتدي كه مدتي را در مصر اقامت داشته اند در جريان خاطرات خويش مي گويند : « در مصر قاري قرآن مقام والايي دارد ، گويا كه جامعه و زمين مصر قاري پرور است و شايد فضاي عرفاني خاصي كه در آنجا حاكم است باعث چنين امري باشد ... در آنجا يك قاري ، يك مقام اجتماعي دارد ، مقامي كه مثلاً در مجامع رسمي كاملاً مشاهده مي شود در آنجا در سطح مقامات بالاي مملكتي از يك قاري تجليل مي شود و مورد احترام قرار مي گيرد . مردم علاقه ي شديدي در آنجا به تلاوت قرآن دارند تا بدان حدّ كه هر فردي حتي اگر از لحاظ تعبدي متعهد و ملتزم هم نباشد ، باز هم در روز يك بخشي از وقت خود را صرف استماع تلاوت هاي اساتيد مي كند ».
همچنين در اين كشور قوانيني در رابطه با سربازي وجود دارد كه حافظان قرآن مانند كساني كه داراي دانشنامه يا مدارك بالا هستند تنها يك سال به خدمت نظام وظيفه اعزام مي شوند و اين مشوقي بر حفظ قرآن كريم مي باشد . از اين رو بعيد به نظر نمي رسد كه قرائت قرآن جنبه هنري پيدا كرده و مبدل به هنري ارزنده گردد ، و آنگاه كه در پاريس فستيوالي به عنوان فستيوال هنرهاي مردمي دنياي عرب و يا هنرهاي فولكلوريك برگزار گرديد، بسياري از اساتيد در اين مراسم شركت كردند ، و فضاي عرفاني كه در اثر استماع تلاوت دل انگيز آنان حاكم گرديد ديدگان غير مسلمين را نيز متعجب و مبهوت ساخت كه اين چگونه هنري است كه اين گونه مسحور كننده عقل ها و ديده هاست .
اينك تلاش ما در اين مجموعه مبتني بر معرفي تني چند از قاريان و اساتيد برجسته جهان اسلام است . اساتيدي كه طنين صوت ملكوتي شان در سرتاسر جهان شيفتگان بسيار بر جا گذارده است . گرچه اين مجموعه از كاستي و نقص به دور نيست اما اميد آن داريم كه علاقه مندان قرآن ما را در رفع خطا ها و نواقص ياري و بر ادامه كار دلگرم نمايند .
شيخ علي محمود
پس از رحلت استاد فقيد شيخ احمد نداء با وجود آن كه بسياري به منصّه ظهور نشستند اما هيچ يك را توانايي آن نبود كه رسالت شيخ را در اين مسير به انجام رساند . در اين زمان مردي گندمگون و كوتاه قد به نام « شيخ علي محمود » در اين ميدان مطرح شد . كسي كه پس از شيخ احمد نداء ، تنها فردي بود كه توانست رسالت و طريقه شيخ را ادامه دهد . او در يكي محله هاي تنگ عبّاسيه در ميان خانواده اي ثروتمند پا به عرصه وجود گذاشت و حادثه اي خانواده را برآن داشت تا او را به مكتب خانه فرستد تا قرآن را حفظ كند . پس از گذر ايامي چند ، شيخ موسيقي شرقي را آموخته در آن تبحّر يافت . از اين رو به خواندن قصايد و ابتهالات ديني پرداخت و چنان الحان و نغماتي را در اين قصايد به كار برد ، كه عقل ها را از سر به در كرده ، به آنان شادي و نشاطي وصف ناشدني مي بخشيد و شايد بتوان گفت كه بسياري قصايد ديني را كه امروزه در محافل و مجالس مي شنويم همه از نغمات زيباي اوست . بيشتر آنان كه به سرودن اين قصايد پرداخته اند بر همين اسلوب و فنون عمل كرده ، در چهار چوب مكتب او پرورش يافته اند . شگفت آنكه عموم از اين نكته غافلند و شايد هرگز در اذهان چنين انديشه اي رسوخ نكرده باشد كه آهنگ ها و نغماتي را كه محمد عبد الوهاب ، موسيقي دان بزرگ عرب ، ساخته مبتني بر نظرات و آراء شيخ علي محمود بوده است ؛ چرا كه تمامي اين آهنگ ها و الحان پيش از آنكه در راديو به سمع مردم برسد بر او عرضه شده است .
شيخ علي محمود با وجود آنكه مردي نابينا بود ، در اين طريق تا آنجا پيش رفت كه به عنوان يكي از نوابغ زمان مطرح گرديد . او از دوستان سيد درويش بود و هرگاه كه به سرودن قصيده « بدر تجلي في الافق » مي پرداخت ، و آن را به آواز مي خواند سيد از استماع صداي او به شدت مي گريست . زماني كه از او خواسته شد كه پيرامون شخصيت شيخ محمود سخن بگويد ، بيدرنگ او را نابغه اي عظيم خواند و اظهار داشت كه سرآمد تمامي ملحّنين و نوازندگان است . صوت زيباي شيخ علي محمود همواره نوازنده دل و جان مستمعين بود. صوتي كه هيچ گاه به جهت آن اجر و مزدي طلب نمي كرد . با اين وجود منزلش مامن اهل فن و ادبا و بزرگان زمان بود. او از برترين پيش كسوت ترين قاريان مي باشد .
استاد در سرودن قصايد ، داراي شيوه خاص خويش بود ؛ همان شيوه اي كه دو تن از مشاهير بزرگ مصر در سايه آن پرورش يافتند و پس از استادشان از بزرگترين علماي فن شدند . « شيخ طه الفشني » يكي از اساتيد برجسته اي است كه در فن تواشيح خواني و سرودن قصايد شهرت چشمگيري يافت . كسي كه عاشقان قرآن و حضرت رسول و خواندان مطهرش بارها و بارها مدايح و تواشيحات زيباي او را استماع كرده اند . از ديگر شاگردان او شيخ زكريا احمد بود . مردي كه در زمينه ي نغمات چنان پرورش يافت كه بعد ها در آستان وي بزرگترين علماي اين فنون پا به عرصه عمل گزاردند . گرچه شيخ زكريا احمد در آغاز كار تنها يك قاري قرآن بود . آنگاه كه صوت زيباي شيخ علي محمود را شنيد به مكتب او پيوست و به همراهي او به سرودن تواشيح و ابتهالات و قصايد ديني در مراسم و محافل پرداخت ؛ اما پس از آن به كار موسيقي روي آورده و پس از چندي در اين فن به مقام استادي رسيد . اين همه تجلي مقام علي محمود بود كه در آستانش چنين افرادي تربيت يافتند . همان كسي كه عنوان داشت كه صوت شكل و ظاهر است و آنچه كه اصل است لحن مي باشد كه در برگيرنده مفهوم و مضمون مي باشد . پس آنگاه كه مضمون زيبا باشد مستمع ديگر توجهي بدان صورت به شكل و ظاهر نخواهد داشت . شخصي كه اهل فن باشد با آشنايي با مقام ها مي تواند از صداي ناخوش چنان صوتي بيافريند كه تمامي مستمعين را مدهوش و شيدا سازد . شيخ علي محمود مي گويد : لحن زيبا همان لحن ساده و صادقي است كه با سادگي خويش مفاهيم عميق و عظيم را با صداقت بر شنوندگان بيان كند .
از ديگر پرورش يافتگان مكتب شيخ علي محمود ، محمد عبدالوهاب ، آهنگساز و نوازنده معروف عرب ، مي باشد كه در آغاز كار خويش تمامي الحان و نغمات خود را بر علي محمود عرضه مي كرد و تمامي آهنگ ها و ساخته هاي دست او را پيش از آنكه به استماع مردم برسد شيخ علي محمود شنيده بود . شيخ علي محمود مطلع شد كه جواني معمّم قرآن را تلاوت كرده ، قصايد و ابتهالات را به طريقه اي نوين كه احدي پيش از آن چنين شيوه اي نداشته است ، قرائت مي كند و شهرت و آوازه او از محدوده اي كه در آن متولد شده تجاوز كرده است . شيوه اين جوان معمّم كه سيد درويش نام داشت مورد توجه شيخ علي محمود قرار گرفته از اين رو شاگرد و دوست و همراهش ، شيخ ذكريا احمد را به اسكندريه به نزد سيد فرستاد ؛ چه او دوست مي داشت كه اين فن جديد را شنيده و حقيقت آن را نيز ياد بگيرد . شيخ ذكريا نيز به آنجا رفت ، سيد را يافت و سيد چون دريافت كه او فرستاده شيخ محمود است بسيار شادمان گرديد و مجلس جشني به پا كرده ، تا ميانه روز براي شيخ ذكريا احمد به تلاوت قرآن پرداخت . سپس سيد به همراه او به قاهره سفر كرد و در منزل شيخ محمود اقامت گزيد . وي به مدت سه شب براي شيخ و يارانش خواند . به اين طريق اين فن جديد نيز كه به ذهن احدي خطور نكرده بود بر آنان مكشوف گرديد و در مدت كمتر از يك هفته تمامي آن فنون را به وي آموخت .
از عادات شيخ علي محمود آن بود كه هميشه اذان صبح را در مسجد امام حسين (ع) با صداي بلند سر مي داد . در اين لحظات اين ميدان شاهد انبوهي از جمعيت مي شد كه از هر مكاني براي استماع صداي اذان شيخ به آنجا آمده بودند . در ميان اين جمعيت شيخ محمد بابلي و حسين ترزي و امام العبد و شيخ بشري و شيخ جزار به چشم مي خوردند كه اينان نيز قبل از اذان در آن مكان گرد هم مي آمدند . اشتياق تا بدان حدّ بود كه راديوي قاهره اقدام به ضبط اين اذان مي كرد در ايام مبارك رمضان علاوه بر اين راديو ، راديوي كويت نيز آن را پخش مي كرد . شيخ علي محمود علاوه بر تلاوت قرآن بيشتر سعي در خواندن قصايد و ابتهالات ديني و تواشيح داشت . شيخ هرگز جز طريق منزل تا مسجد را طي نكرد . همواره در مكان مقدس و معنوي مسجد الحسين (ع) به تلاوت مي پرداخت و جز اين تنها مكاني كه در آنجا به تلاوت اهتمام مي ورزيد منازل فقرا و نيازمنداني بود كه شيخ را مي شناختند و به او عشق مي ورزيدند . او بسيار كريم و سخاوتمند بود و تا آنجا پيش رفت كه تمامي ثروتي را كه از پدرش به او به ارث رسيده بود در ميان فقرا و نيازمندان انفاق كرد .
نقل كرده اند زماني كه سعد زغلول از رهبران مصر وفات كرد شيخ در مجلس ترحيم او همراه با تني چند از قاريان بزرگ به تلاوت قرآن پرداخت . سپس در ميان باب الخلق خيمه بزرگي برپا كرد و در آنجا به مدت يك هفته به سرودن قصايد و ابتهالاتي در رثاي سعد زغلول پرداخت . شيخ تنها يك بار مصر را به قصد شهر يافا در فلسطين اشغالي ترك گفت . مدت يك هفته در اين شهر اقامت گزيد و در آنجا نيز قصايد و ابتهالاتي بسيار زيبا خواند . پس از آن بارها از او دعوت هاي مكررّي انجام گرفت كه هيچ كدام را نپذيرفت . تنها در يكي از اين دعوتها كه به شام رفته بود . احساس بيماري به وي دست داده بلافاصله به مصر بازگشت . اين بيماري سرانجام زمينه ساز رحلت اين استاد بزرگ گرديد . مردي كه تمامي ثروت و اموالش را وقف فقرا و درماندگان و قاريان قرآن كرد . فردي كه شهرت و آوازه اش علاوه بر مصر بر ساير كشورهاي اسلامي نيز سايه افكنده ، مورد توجه و علاقه همگان قرار گرفت .
مردي كه تمامي ستارگان قرائت از خورشيد وجود او نور گرفته اند و همواره در آستان سراسر فضلش سر تعزيم فرود آورده اند و بدين سان وجود او زمينه ساز ظهور نوابغ زمان پس از خويشتن گرديد .
شرح حال استاد « احمد نداء »
آغاز عصر حاضر شاهد برپايي نهضت جديدي در فن موسيقي بوده است كه شايد اولين حركت در اين تاريخ باشد . در آن زمان كه در مصر حتي راديويي براي ضبط سروده ها و ابتهالات وجود نداشت ، با اين وجود اكثر شب ها را تواشيح خوانان و مدّاحان با اجراي برنامه هاي خويش به سر مي آوردند . در اين ايام بود كه دامنه تواشيحات و ابتهالات ، قرآن را نيز در بر گرفت و تا بدانجا پيش رفت كه مردي معمّم در صحنه قرائت ظاهر شد و چنان به قرائت پرداخت كه شيوه قرائتش بر اذهان آشنا نمي نمود شيوه اي كه بسيار روحبخش و دلنشين بود .
اين مرد كسي جز استاد احمد نداء نبود ، او داراي صوتي بسيار قوي و رسا بود . مردي كه تمام زندگي خويش را وقف طريق قرآن نمود ، تا آنجا كه يكي از دوستان وي به نام ، محمد بابلي ، از نوابغ علم موسيقي و الحان آن زمان از وي تقاضا كرد تا حظّ و بهره خويش را در رابطه با موسيقي بيازمايد ، او نپذيرفت ؛ شايد اگر استاد اين سخن را رد نمي كرد بر سيّد محمد عثمان و سيّد عبده الحامولي دو تن از علماي بزرگ زمان سبقت مي جست . اما استاد نداء كه در اعلي مراتب عشق به قرآن مي زيست ، در اين راستا به تلاوت و قرائت آن پرداخت ، و همچنان به قرائت ادامه داد . صوتي كه اين استاد علم موسيقي ، محمد بابلي را نيز شيفته و مجنون مي ساخت و گاهي اوقات در خلوت ، به استماع صوت شيخ از صفحه گرامافون مي پرداخت و در آن لحظات هيچ غم و دردي احساس نمي كرد و جذبه قرائت دلنشين استاد ، آن چنان او را احاطه مي كرد كه فرياد مي زد : اي شيخ صوتت چه دلنشين است .
نقل كرده اند كه روزي شيخ نداء ، آيه « و بشر الكافرين بعذاب اليم » را قرائت مي كرد ، محمد بابلي در حالي كه به سختي مي گريست ، فرياد برمي آورد و پس از آن به مدت يك هفته معتكف شد ، تا آنجا كه نه فردي او را ديد و نه او با احدي ملاقات كرد و خود مي گويد :« اگر شيخ را از عنفوان جواني نمي شناختم از رجال صوفي و زاهد زمانه مي شدم ». از كرامت نفس و بزرگواري او گويند : زماني كه از او به جهت احياء مراسمي دعوت به عمل مي آوردند بسيار اتفاق مي افتاد كه وجهي را كه از بابت قرائت به او هديه مي كرند به فقرا و درماندگان مي داد . باز در بزرگواري و مناعت نفس شيخ نقل مي كنند كه ، در مراسم چهلمين روز درگذشت يكي از اكابر و تجّار بزرگ از او دعوت به عمل آمد تا به قرائت قرآن بپردازد . اگر چه استاد آمادگي خويش را جهت اجراي تلاوت اعلام داشته بود اما زماني كه يكي از دوستان ، وي را از درگذشت خانم پيري مطلع كرد كه تنها وصيتش اين بوده كه در هنگام تدفين ، استاد احمد نداء بر خاكش قرآن تلاوت كند ؛ استاد بي درنگ آن مجلس را ترك گفت و به محله فقير نشين بولاق رفت تا در مراسم تدفين و ختم مرحومه حاضر گردد .
آري استاد احمد نداء زندگي بسيار پربار وانديشمندي را سپري كرد و به حقيقت همان كسي است كه راه را براي كساني كه پس از او ظهور كردند، هموار ساخت . اوتنها يك قاري قرآن نبود ، بلكه هنرمندي بود كه با تمامي هنر دوستان و ادب دانان و عالماني كه عصر حاضر به وجود آنان مفتخر است همراه و ياور بوده است .او با « محمد بابلي » - كه يكي از بزرگترين نوابغ مصر است - دوستي وفادار بود . همچنين دكتر محجوب ثابت ، نويسنده ي مشهور ، عبد العزيز البشري و شاعر نيل حافظ ابراهيم نيز از كساني بودند كه در انتهاي شب در كنار يكديگر گرد آمده و شيخ بر اين دوستان - كه همه اهل علم و ادب بودند - آيات قرآن را تلاوت مي كرد و در اين لحظات محمد بابلي چنان مي گريست كه گاه به حالت اغماء مي افتاد .
عظمت شيخ « احمد نداء » تا بدانجاست كه صالح عبد الحي از مشهورترين نوازندگان مصر گويد : اگر شيخ به غنا و موسيقي رو مي آورد ، تمامي نوازندگان و رامشگران را خانه نشين مي ساخت . آري حيات سراسر مجد و عظمت شيخ اساس استواري را بنا نهاد ، بنايي كه سبب درخشش بيش از پيش وي شده ، زمينه ساز پرورش مرداني در اين مكتب گرديد كه توانستند تا حدّي اين عظمت را دريابند ، مردي كه راهگشاي ده هاتن از بزرگترين قاريان جهان اسلام گرديد . او سرانجام پس از عمري پر بار كه در طريق قرآن و خدمت به اين كلام الهي سپري كرد چشم از جهان فرو بست . آن زمان كه رحلت كرد ده ها هزار نفر در تشييع جنازه اش گرد آمدند و در پيشاپيش آنان سران بزرگ دولت و نمايندگاني از كشورهاي ديگر اسلامي به چشم مي خورد آري در رحلت اين استاد بزرگ علم قرائت مرثيه ها گفته شد . چنانكه از حافظ ابراهيم ، اين شاعر بزرگ عرب در مصر ، در رثاي او قصيده اي سرود كه برقبرش آويختند . روحش شاد
گذري اجمالي بر عصر « احمد نداء » تا زمان «شيخ محمد رفعت»
همان گونه كه در پيشگفتار كتاب عنوان گرديد تاريخ اسلام شاهد قاريان و حافظان بسيار بزرگي بوده است كه به علّت نبودن راديو و تلويزيون و نيز وسايل ارتباط جمعي شايد حتي نامي از اين بزرگان باقي نمانده باشد . ما در اين جا به ذكر برخي از اين اساتيد و قاريان كه تنها اطلاعات مختصري از آن ها در دسترس مي باشد اشاره مي كنيم . باشد كه مقبول درگاه الهي افتد . اگر چه در صورت داشتن امكانات شرح حال جامعتري از اين بزرگان به محضر عاشقان و دوستداران قرآن عرضه مي كرديم.
از اين ميان شيخ « محمود الصيفي » را نام مي بريم ؛ اين استاد مسلم به حقيقت از بزرگترين علماي علم قرائت قرآن بود ، او بيشتر زندگي خويش را صرف آموختن قرائت ورش و روايت حفص از عاصم كرد . وي موفق گرديد تا قواعد و فنون جديدي را در فن تلاوت قرآن وارد سازد تا بدانجا كه تمامي قاريان پس از او در مسير آموخته ها و ابتكارات او گام نهند . در اين ميان بايد به دو تن از شاگردانش « شيخ مصطفي اسماعيل » و « شيخ محمود خليل الحصري » اشاره كرد . شيخ الصيفي در همان دوره اي زيست كه شيخ رفعت و شيخ علي محمود در آن دوره زيستند و از همان محلي برخاست كه شيخ علي محمود از آنجا برخاست . وي تمامي زندگي خويش را وقف اين طريق كرد . از اماكني كه بارها در آن جا به تلاوت قرآن كريم پرداخت مسجد الحسين (ع) بود ، همان مسجد مقدسي كه به واسطه رحلت شيخ علي محمود ساكت مانده بود .
استاد « منصور بدار » از جمله اساتيد برجسته ديگري است كه در اين علم خدمات ارزنده اي انجام داد . اوتا زمان سقوط خلافت عثماني زيست و پس از پايان جنگ جهاني اول به مصر باز گشت . شيخ يكي از دوستان «سعد زغلول» بود كه نقش ميهني و مردمي را ايفا كرد ، علي الخصوص در انقلاب سال 1919 كه حضور بسيار فعالي داشت و از جمله قاريان «سعد» خوانده مي شد . او در جشن ها و مراسم سياسي كه سعد دعوت مي شد قرآن را با صوتي بسيار زيبا و رسا قرائت مي كرد ، حتي زماني كه استعمار انگليس حصار سختي پيرامون مردم كشيده بود ، شيخ « بدار » بدون هيچ ترس و بيمي خارج مي شد و در مسايل شركت مي جست . بجز شيخ الصيفي ، استاد ديگري به نام شيخ « محمد قهاوي » ظهور كرده بود كه صوت او نيز چون صوت شيخ منصور بدار زيبا و دلنشين بود هر چند كه زندگي سراسر رنج و مشقت او زمينه ساز رحلتش گرديد و اگر تجارب و ارشادات ارزنده او راهگشاي اساتيد اين فن مي گرديد ، پيشرفت چشمگيري در اين فن الهي حاصل مي آمد .
قاري ديگر استاد « يوسف المنيلاوي » است كه حيات قرائت قرآن را در فن موسيقي رقم زد و تاثيري بسزا در موسيقي مصر به جاي گذاشت . از جمله اساتيد ديگري كه مي توان به آنها اشاره كرد ، « شيخ حسن مناخلي » است كه از صوتي بسيار زيبا و طريقه اي نيكو در ادا برخوردار بود . صوتي كه بارها قلوب را متاثر ساخته بود .
استاد « منصور الدمنهوري » نيز از قاريان قدس شريف بود كه عمدتاً در آن جا به تلاوت قرآن كريم مي پرداخت . در همين ايام كه زن نيز نقش مهمي را در زمينه تلاوت قرآن ايفا مي كرد خانم هاي قاري نيز در عرصه تلاوت ظاهر شدند كه در راس آن ها خانمي به نام « منيره » بود . ايشان در ايام جنگ جهاني دوم در راديوي مصر به تلاوت مي پرداخت ، اما پس از آن كه برخي به قرائت قرآن توسط خانم ها اعتراض كردند، اين كار ادامه نيافت . در اين جا بايد به خانم ديگري اشاره كنيم كه علي رغم آنكه نابينا بود اما قلبش مملوّ از چنان عشق عظيمي به قرآن بود كه نتوانست از صحنه قرائت دوري گزيند . بنابر اين با توجّه به علاقه فراواني كه به صوت شيخ علي محمود داشت ، پس از آن كه گوشه عزلت گزيد ، باقي عمر را در كنار دكّه اي كه شيخ محمود از بالاي آن به ايراد قصايد خويش پرداخته و قرآن تلاوت مي كرد ، به شيخ گوش جان مي سپرد و چون سايه اي شيخ را همراهي مي كرد ؛ تا آنكه در كنار همان دكّه به هنگام استماع جان سپرد .
در اينجا بايد اشاره اي داشته باشيم به استادي والامقام كه تسلط فراوانش در علم قرائت سبب شده تا او به عنوان يكي از اساتيد مسلم مطرح شود . صوت و لحن دلنشين وي به هنگام تلاوت ، شنوندگان بسياري از او به جاي گزارده است و هنوز قرائت هاي او از راديوي كشورهاي مختلف پخش مي شود . استاد « عبد الفتاح شعشايي » از جمله نوابغ اين علم الهي است كه به حق صوت زيباي او يكي از شيرين ترين و دلنشين ترين اصوات زمانه است . از اماكني كه او همواره در آنجا به تلاوت قرآن مي پرداخت ، مسجد حضرت زينب (ع) در قاهره بود . از ميان فرزندان او بايد به « شيخ ابراهيم شعشايي » اشاره كرد كه او نيز داراي صوتي بسيار رسا و زيبا چون پدر مي باشد . او نيز پس از پدر در همين مكان مقدس به تلاوت قرآن مجيد پرداخت .
پس از اينان اشاره مي كنيم به استاد « سعيد نور سوداني » كه قرآن را به همان شيوه اي كه سياه پوستان در داخل جنگل ها به خواندن سروده هاشان مي پرداختند ، تلاوت مي كرد ؛ شيوه اي كه سراسر حزن و بكاء بود . بدين ترتيب وي شهرت عظيمي در ميان ساكنان روستاهاي مصر برخوردار گرديد و چنان مريداني يافت كه به هنگام تلاوتش « جامع خازندار » از انبوهي جمعيت به تنگي مي گراييد .
در ميان اينان اساتيد بسياري وجود دارند كه شهرتشان علاوه بر مصر به اقصي نقاط جهان رسيده است . گرچه بسياري از اين بزرگان را ديگر حتي نامي در ميان نيست و شايد تلاوت بسياري از اين عزيزان و حتي اساتيدي كه نام برده ايم ديگر در دسترس نباشد ؛ اما در حقيقت اينان اساتيد برجسته اي هستند كه بدون ذكر نامشان ، پرداختن به نوابغ علم قرائت ناممكن است. به راستي اگر اينك صوت قرآني به سبك كنوني گوش جانمان را مي نوازد ؛ همه از دولت اينان است . بزرگاني چون احمد نداءكه از صوتي بسيار والا برخوردار بودند مردي كه در آغاز اين قرن ظهور كرد و ظهور او جايگاهي ويژه و منحصر به فرد براي قاريان قرآن ايجاد كرد او چنان آسماني گسترد كه امروز از نور فروزان ستارگان آسمانش بهره ها مي گيريم . نابغه ي بزرگي كه او را شيخ « احمد نداء » ناميدند و حضور او باعث ظهور اساتيد برجسته اي چون « شيخ محمد رفعت » «شيخ مصطفي اسماعيل » ، «شيخ محمود علي البناء » ، « شيخ محمد صديق منشاوي » و «شيخ عبد الباسط » و... شد .
-
تشکر
-
۱۳۸۸/۱۰/۰۳, ۲۲:۳۷ #5
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۸
- نوشته
- 1,268
- مورد تشکر
- 5,202 پست
- حضور
- 4 روز 6 ساعت 31 دقیقه
- دریافت
- 3
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سلام برعاشقان قران
دوست گرامی با اینکه قصد ورود نداشتم اما سوالتان به پاسخی تخصصی نیاز داشت که دور از شان قران دیدم که بدون جواب بماند
انچه شما پرسیده اید انگونه که دوستان گرامی پاسخ داده اند در مورد نوع تلاوت
قران نیست شما ازتاریخچه ی[قرائت]قران کریم سوال فرموده اید که پاسخ ان چنین است [البته با کسب اجازه از کارشناسان سایت]
تلاوت خواندن قران کریم است وقرائت همان تلاوت است اما باویژگی های خاص.در واقع قرائت؛ تلاوت نص وحی الهی بر حسب اجتهاد
یکی از قراء معروف است بر پایه ی اصول معینی که در علم قرائت مشخص شده؛البته قران نص واحدی را دارا است و اختلاف قراءبر سر به دست اوردن ان نص واحد است.
منظور از نص قران صحت ظاهر کلمات قران یا کاربرد کلمه ی صحیح در جایگاه ایات
قرانی میباشد . توضیح انکه در زمان صدر اسلام خط و کتابت دارای اصول کامل نبوده
بعضی کلمات به شکلهای بدون اعراب نوشته شده که مورد اختلاف قرائت کنندگان
میباشد مثلا"کلمه ی[اعلم]به همین دلیل مشخص نبوده که فعل امر است یافعل
متکلم مضارع یاافعل اتفضیل ویا..... لذا حمزه وکسایی ایه ی[قال اعلم انّ الله علی
کل شیء قدیر]را به صیغه ی امر خوانده اندو دیگران به صیغه ی فعل مضارع متکلم
اکنون در تکمیل پاسخ سوال شما:
مسلمانان در صدر اسلام قران را به نحوی که از اصحاب پیامبر می شنیدندو یاد میگرفتندقرائت میکردندوپس از صحابه به تابعین و پیشوایان بزرگی که در شهر های انان به سر میبردند رجوع میکردند
روش مسلمانان بر این بود که مردم هر شهری قران را از قاری همان شهر فرا میگرفت وتنها قرائت اورا میپذیرفت [در این بین تفاوت لهجه ها بر نقص کتابت بدون اعراب نیز اضافه میشد]کم کم تعداد قاریان زیاد میشدو طبقه ای پس از طبقه ی دیگر جانشین انان میشدند و در فرا گرفتن واموزش قران روشهای مختلف اتخاذ کردند واختلاف قرائت چشمگیر تر شد .
تا جاییکه به تعبیر ابن الجزری(بیم ان میرفت که باطل در لباس حق جلوه کند) به همین جهت بزرگان به فکر افتادند تا قواعدی برای قرائت وضع کنند .
اولین شخصیت معتبری که قرائت های صحیح را جمع اوری کرد و کتاب مفصل ومبسوطی نوشت ابو عبید قاسم بن سلام انصاری بود
پس از مدتی ابن مجاهدکه کرسی شیخ القراءرا به طور رسمی به خود اختصاص داده بود و مقرش دربغداد بود توجه عموم را به خود جلب کرد وبا نظرات وعقایدی که داشت در صدد اصلاح روشهای قرائت بر امد.
دوست گرامی با توجه به مشغله ی فوق العاده وهمچنین قصد بنده برای عدم حضور در سایت تا حدودی مساله باز شد اگر کارشناسان محترم مطلب را تکمیل کردند که فبها وگر نه در اولین فرصت باقی مطالب را در این باب خدمتتان عرضه میکنم
................................................. حق یارتان.........................................
-
تشکر
-
۱۳۹۰/۱۲/۰۲, ۱۵:۱۴ #6
در خصوص تاریخچه صوت و لحن میخواستم بدانم که این دستگاه ها و... از کی وارد شده اند و قرآن با آن خوانده شده ؟ آیا از زمان پیامبر بوده یا ...؟ می گویند صوفیه یا فاطمیون اول ابتهال و تواشیح با آن می خواندند و سپس دیگرانی آن را در قرآن به کار بدند . آیا درست است. لطفا با منابع و ادرس دقیق بگویید. با تشکر
عجله دارم. لطفا سریعتر.
ویرایش توسط montazer1359 : ۱۳۹۰/۱۲/۰۲ در ساعت ۱۵:۱۵
-
تشکر
-
۱۳۹۰/۱۲/۰۳, ۰۷:۰۲ #7
- تاریخ عضویت
دي ۱۳۸۸
- نوشته
- 146
- مورد تشکر
- 168 پست
- حضور
- 15 ساعت 18 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
دوست عزیز و برادر گرامی
بنده که قبلا پاسخ سوال حضرتعالی را خدمت دوستان عزیز بصورت تفصیلی و مشروح عرض نموده بودم !!! نمی دانم جنابعالی چرا بدون التفات به پاسخ حقیر ، مجددا این سوال را تکرار نموده اید؟!
سرورعزیز
شما پاسخ مفصل سوال خود را با مراجعه به کتبی که قبلا عنوان نمودم ، بصورت جامع دریافت خواهید کرد. مجددا کتب مذکور را حضورتان معرفی می نمایم.
1- کتاب " الزمن الجمیل " ( تاریخ تحلیلی پیدایش فن تلاوت در مصر ) اثر سید امین میرزایی
2- کتاب " زندگانی شیخ مصطفی اسماعیل در سایه قرآن کریم " تالیف کمال نجمی
3- کتاب " پژوهشی در جلوه های موسیقایی هنر تلاوت " اثر استاد شاه میوه اصفهانی
4- کتاب " معماری تلاوت " اثر استاد غلامرضا شاه میوه اصفهانی
5- کتاب " سفر به مصر پایتخت قرائت " تالیف مشترک اساتید دغاغله و شاه میوه
کتب فوق و آدرس دستیابی به آنها را براحتی می توانید از طریق گوگل و با وارد کردن اسامی این کتب در آن بیابید.
با مطالعه دقیق این کتابها و در صورت لزوم مراجعه حضوری یا تلفنی به مولفین آنها ، مطمئن باشید که به پاسخ خود خواهید رسید.
التماس دعا
ویرایش توسط ابن عربی : ۱۳۹۰/۱۲/۰۳ در ساعت ۰۷:۱۶
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری