جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: فرهنگ اصیل ایرانی چیست!؟

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۴۰۲
    نوشته
    2,475
    مورد تشکر
    3,501 پست
    حضور
    92 روز 19 ساعت 12 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    0
    گالری
    0

    فرهنگ اصیل ایرانی چیست!؟




    سلام
    خیلی ها به فرهنگ ایرانی بودنشان میبالند و بر فرهنگ عرب غالب میدونند.
    خیلی ها هم فرهنگ روم را غالب بر فرهنگ ایرانی میدانند.
    ولی خداوند فرهنگ عرب را تغییر داد تا سنت پیامبرش ص شود.

    فرهنگی که رهبری نیازمند احیا میدانستند در جامعه چیست!؟
    چه تعریفی در چارت های مختلف دارد!؟
    ریشه این فرهنگ در کجاست و از کجا بدانیم که عمل ما فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است!؟
    از کجا معلوم که این فرهنگ اسلامی ما به رسول الله ص ختم میشود!؟

    راهنمایی فرمایید




    متشکریم
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    یا الله و یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی الی دینک

    الهی العفو و لک الحمد


  2. تشکر


  3. #2
    معین آنلاین نیست. همکار مدیر ارجاع سوالات

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۹۰
    نوشته
    5,295
    مورد تشکر
    10,863 پست
    حضور
    173 روز 2 ساعت 56 دقیقه
    دریافت
    12
    آپلود
    1
    گالری
    18




    با نام و یاد دوست

    فرهنگ اصیل ایرانی چیست!؟

    کارشناس بحث: استاد مشکور


    ویرایش توسط معین : ۱۳۹۷/۰۵/۱۳ در ساعت ۱۵:۰۳
    سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی

    عشق محمد بس است و آل محمد



    فرهنگ اصیل ایرانی چیست!؟

  4. تشکر


  5. #3
    مشکور آنلاین نیست. کارشناس پاسخگوی اعتقادی

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۹۳
    نوشته
    290
    مورد تشکر
    724 پست
    حضور
    9 روز 3 ساعت 53 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط کربلائی نمایش پست
    سلام
    خیلی ها به فرهنگ ایرانی بودنشان میبالند و بر فرهنگ عرب غالب میدونند.
    خیلی ها هم فرهنگ روم را غالب بر فرهنگ ایرانی میدانند.
    ولی خداوند فرهنگ عرب را تغییر داد تا سنت پیامبرش ص شود.

    فرهنگی که رهبری نیازمند احیا میدانستند در جامعه چیست!؟
    چه تعریفی در چارت های مختلف دارد!؟
    ریشه این فرهنگ در کجاست و از کجا بدانیم که عمل ما فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است!؟
    از کجا معلوم که این فرهنگ اسلامی ما به رسول الله ص ختم میشود!؟
    سلام و ادب

    در پاسخ به سؤال شما که البته خیلی کلی و جامع است در طی چند پست نکاتی را تقدیم می کنیم:

    الف- پیشینه و اهمیت فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی

    فرهنگ ایرانی دارای سابقه ای کهن و درخشان است. از آنجا که غنا و عمق هر فرهنگی تا حد زیادی بسته به قدمت آن فرهنگ می‌باشد، فرهنگ ایرانی با سابقه‌ای طولانی و در مواجهه با تنگناهای گوناگون آبدیده شده و استحکام لازم را به‌دست آورده است. اطمینان ایرانی از زیربنای فرهنگی خود باعث شده که او از زمان تشکیل اولین امپراتوری جهان به دست خود تاکنون، از طرح فرهنگ‌های دیگر در کنار فرهنگ خود نهراسد. بدین ترتیب، فرهنگ ایرانی از تجربیات فرهنگی دیگران، استفاده کرده و به رشد و ترقی خود ادامه داده است. ایرانیان در مواجهه با فرهنگ اسلامی نیز، به همین شیوه عمل نمودند. آن‌ها هنگامی که از اصول و ویژگی‌های انسان‌دوستانه و مترقی فرهنگ اسلامی آگاهی پیدا کردند، آن را با آغوش باز پذیرفتند. با گرایش ایرانیان به فرهنگ اسلامی، بر روی ریشه و شجرة طیبه -- فرهنگ اسلامی ــ درختی تنومند به‌وجود آمد که باعث شد فرهنگ و تمدن اسلامی در سراسر جهان گسترش یابد. بدون شک، گسترش فرهنگ اسلامی، مدیون استفاده از تجربیات طولانی ایرانیان با فرهنگ بود. بدین‌گونه عقل ایرانی در کنار شرع مقدس، در قرون اولیة اسلامی حماسه آفرید و فرهنگ ایرانی که در این هنگام با فرهنگ اسلامی آمیخته بود، مبنایی استوار برای پیشرفت علوم در همة رشته‌ها پدید آورد. اما متأسفانه بعدها نه‌تنها بر روی آن درخت تنومند چیزی افزوده نشد، بلکه در بسیاری از موارد رشد آن نیز متوقف شد. رکود فرهنگ ایرانیان در قرون بعد، دلایل متعددی داشت که وجود حکام مستبد و فرهنگ‌ستیز از آن جمله است. از طرفی، دست به دست شدن سریع قدرت، باعث می‌شد که دستاوردهای گذشته بر باد رود. حملة مغول‌ها به ایران، از جمله مواردی بود که ضربة سنگینی به فرهنگ اسلامی وارد کرد؛ اما به‌رغم این فراز و نشیب‌ها، گردبادهای خشونت و جهالت نتوانستند فرهنگ اسلامی را از ادامة حیات بازدارند.

    در زمان صفویه به فرهنگ اسلامی، مخصوصاً شیعی، توجه بیشتری شد. اما این حکومت نیز نتوانست مبانی نظری فرهنگ اسلامی را تبیین کند و الگوی مناسبی از فرهنگ اسلامی در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد. با سقوط صفویه، ایران به ضعف و انحطاط دچار گردید و این ضعف عرصة تفکر و فرهنگ را نیز دربرگرفت و اینجا بود که ایران در دورانی از رکود فرهنگی قرار گرفت و مخصوصاً در دورة قاجاریه ضعف و درماندگی آن شدت گرفت. از آنجا که در این زمان نیز مبانی نظری فرهنگ اسلامی تبیین نشده بود و حاکمان، روشنفکران و حتی روحانیان، شناخت عمیقی از فرهنگ اسلامی نداشتند، فرهنگ اسلامی در مقابل فرهنگ غربی دچار انفعال شد. با روی کار آمدن سلسلة پهلوی، رضاشاه که ابتدا خود را فردی مذهبی شناسانده بود، به تدریج حملة خشونت‌آمیزش را علیه فرهنگ اسلامی آغاز کرد. او با تفکیک فرهنگ ایرانی از فرهنگ اسلامی و تأکید بر مظاهر فرهنگ غربی سعی می‌کرد با فرهنگ اسلامی مقابله کند. کوشش او برای کشف حجاب، نمونة بارز این سیاست است. پهلوی دوم نیز سیاست‌های پدر خود را ادامه داد و تلاش‌های حکومت وی صرف غربی کردن فرهنگ کشور شد. در این دوران نیز فرهنگ اسلامی مورد بی‌مهری قرار گرفت و این اقدامات در بسیاری از موارد اعتراض و خشم روحانیت را برانگیخت. نوگرایی و توسعة این رژیم همه از مدل‌های غربی برگرفته شده بود و سعی در غربی کردن کشور و مقابله با فرهنگ اسلامی، خود یکی از عوامل سقوط این رژیم بود.

    با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، توجه به فرهنگ اسلامی در رأس کارها قرار گرفت. این امر از آنجا اهمیت پیدا کرد که پیروزی انقلاب اسلامی مدیون تکیه کردن رهبران آن بر فرهنگ اسلامی بود. بنابراین همچنان که نظام با تکیه بر فرهنگ اسلامی بر سر کار آمده بود، برای تداوم حیات نیز می‌بایست بر فرهنگ اسلامی تکیه می‌کرد. بدیهی است در جمهوری اسلامی، هدف سیاست‌های رسمی تقویت و گسترش فرهنگ اسلامی بوده است؛ اهمیت جایگاه فرهنگ اسلامی ــ ایرانی در آینده‌نگری نظام جمهوری اسلامی و چشم‌انداز برنامة بیست‌ساله کشور در حدی است که نه تنها ضرورت ایجاد نقشه راه و مهندسی فرهنگی کشور را رهبری نظام به صراحت و قاطعیت اعلام کرده، بلکه با جدیت اجرای این امر را از مسئولان و متولیان نظام خواستار شده‌ است.

    شکی نیست که ماهیت انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 بیش از هر چیزی متکی به شاخصه های فرهنگی و ارزشی جامعه اسلامی ایران بوده و هم اکنون نیز یکی از مهمترین دغدغه های حقیقی و اولویت های حیاتی نظام اسلامی، در حوزه مباحث فرهنگی شمرده می شود. در واقع شناخت مبانی فرهنگی و به کارگیری صحیح آن در تعامل با مردم به اندازه ای مهم و تاثیرگذار است که امام خمینی (رضوان الله علیه) دراین باب فرمودند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های یک ملت است. نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی درتمام زمینه ها درسطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید. راه اصلاح یک مملکت، فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود. تبلیغات که همان شناساندن خوبی ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است.»

    همچنین مقوله فرهنگ، مهمترین و کلیدی ترین مقوله ای است که رهبر فرزانه انقلاب طی سال های مسئولیت شان چه در دوران ریاست جمهوری و چه در سالهای زعامت و رهبری، مورد توجه و تذکر جدی قرار داده و پیکان توجه مقامات و اندیشمندان جامعه را به آن معطوف کرده اند. در سال 1369 فضلا و طلاب حوزه علمیه قم را به مقابله منطقی با مهاجمان فراخوانده و فرمودند: «تهاجم فرهنگی عظیمی علیه اسلام با تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و... در حال انجام است.»ایشان در اوایل دهه 70 و در اوج فعالیت های رسانه ای و تبلیغاتی غرب علیه ایران اسلامی از تهاجم فرهنگی با تعبیر شبیخون فرهنگی و در طی چند سال اخیر هم از جنگ نرم فرهنگی و یا ناتوی فرهنگی دشمن خبر دادند و اخیرا در دیدار با هیات دولت، نسبت به مظلومیت فرهنگی جامعه اسلامی هشدار دادند. در حقیقت هم از این رو است که رهبر معظم انقلاب همواره این مهم را مورد توجه قرار داده و در مناسبت های مختلف بارها و بارها به آن اشاره فرموده اند: «الان باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور روی میز آماده باشد و باید روی آن بحث شده باشد؛ کار شده باشد؛ تصمیم گیری شده باشد و نقشه کلان با راه کارها - نه فقط چیزهایی که صرفا آرزو و آمال است - کاملا کشیده شده و مشخص شده باشد؛ این حرف اصلی ما به شما دوستان است. این کار بزرگی است و بار سنگینی است؛ باید این بار را بردارید؛ این کار باید انجام بگیرد. این، حرف اصلی ماست که حرف تازه ای هم نبود؛ حرف همیشگی است و تکرار مکررات است؛ منتها بعضی از تکرارها، واجب است؛ مثل نماز صبح.»

    از دوستان عزیز هم تقاضا می شود در این بحث مشارکت کنند.با تشکر

    ان شاء الله در پست بعدی به بیان ریشه ها و شاخصه های فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهیم پرداخت.

    به نام حضرت دوست

    هیچ چیز مثل اخلاق، نمی تواند در قلبها نفوذ کرده، دنیایی را گلستان و قلبهایی را با اندیشه و مرام شما همراه سازد.

  6. تشکر


  7. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۴۰۲
    نوشته
    2,475
    مورد تشکر
    3,501 پست
    حضور
    92 روز 19 ساعت 12 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    0
    گالری
    0



    هدف تفاوت بین ایرانی و اسلامی بود.
    قطعا حالا که اسلام وارد ایران باستان شده ( حالا عمر یا غیر عمر ) چه تفاوتی در ذهن و عمل ایرانی شکل گرفته!؟
    یک ایرانی باستان چه فرهنگی داشته که در گذشته ( ازل ) چشمه هایی از فرهنگ اسلامی جهت رشد در نهاد خود داشته!؟
    آیا صرفا بدلیل وجود مبارک سیدالشهدا ع بوده!؟ ( که قطعا بی تأثیر نیست اگر هماهنگ با برپایی سنت باشد - و این حسین بن علی سیدالشهداست ( وگر نه شاید دین علی بن حسین کنفدراسیون فوتبال آسیا باشد که مردم بدلیل نشناختن حق، متغیر میشود چون تفاوتی ندانستند و نفهمیدند )

    خون شهید، برای برپایی و فرهنگ صحیح اسلامی حرمت دارد.
    ویرایش توسط کربلائی : ۱۳۹۷/۰۵/۱۴ در ساعت ۱۲:۳۳
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    یا الله و یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی الی دینک

    الهی العفو و لک الحمد


  8. تشکر


  9. #5
    مشکور آنلاین نیست. کارشناس پاسخگوی اعتقادی

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۹۳
    نوشته
    290
    مورد تشکر
    724 پست
    حضور
    9 روز 3 ساعت 53 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط کربلائی نمایش پست
    هدف تفاوت بین ایرانی و اسلامی بود.
    قطعا حالا که اسلام وارد ایران باستان شده ( حالا عمر یا غیر عمر ) چه تفاوتی در ذهن و عمل ایرانی شکل گرفته!؟
    یک ایرانی باستان چه فرهنگی داشته که در گذشته ( ازل ) چشمه هایی از فرهنگ اسلامی جهت رشد در نهاد خود داشته!؟
    آیا صرفا بدلیل وجود مبارک سیدالشهدا ع بوده!؟ ( که قطعا بی تأثیر نیست اگر هماهنگ با برپایی سنت باشد - و این حسین بن علی سیدالشهداست ( وگر نه شاید دین علی بن حسین کنفدراسیون فوتبال آسیا باشد که مردم بدلیل نشناختن حق، متغیر میشود چون تفاوتی ندانستند و نفهمیدند )
    سلام مجدد

    قطعاً اگر صبور باشید به بیان وجوه تمایز و تفاوت فرهنگ ایرانی و اسلامی هم خواهیم رسید، چنانکه در پست اول اشاره کردم این موضوع، خیلی کلی است و نمی شود در یک پست به بیان آن پرداخت، فلذا در قالب چند پست و چند عنوان به تبیین و بررسی مسأله خواهیم پرداخت، تا در نهایت نتیجه خوبی حاصل شود. از صبر شما سپاسگذاریم

    نقل قول نوشته اصلی توسط مشکور نمایش پست
    ریشه این فرهنگ در کجاست و از کجا بدانیم که عمل ما فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است!؟
    از کجا معلوم که این فرهنگ اسلامی ما به رسول الله ص ختم میشود!؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط مشکور نمایش پست
    ان شاء الله در پست بعدی به بیان ریشه ها و شاخصه های فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهیم پرداخت.

    ب- ریشه ها و شاخصه های فرهنگ ایرانی و اسلامی(اشتراکات و تفاوت ها)

    فرهنگ ایرانی و اسلامی از لحاظ ریشه و اساس و مبانی آن وجوه تشابه و اشتراکات بسیاری دارد بعبارتی می توان اذعان کرد که ریشه ها و مبانی فرهنگ ایرانی از جهاتی همان ریشه ها و مبانی فرهنگ اسلامی است زیرا در ناحیه منابع اشتراکاتی دارند. فرهنگ ایرانی در واقع همان فرهنگ انسانی است که در طول تاریخ بشر از عقل و دانش و تجارب بشری از یکسو و فطرت واحد و یکسان بشریت از سوی دیگر نشأت می گیرد از انجاییکه عقل و فطرت همه بشر بعنوان دو موهبت الهی یکسان و واحد است، در موارد بسیاری موجب تشابهات و اشتراکات فرهنگی در بین اقوام و ملل گردیده و همین مبانی و ریشه ها و منابعی که در فرهنگ ایرانی مطرح است در فرهنگ اسلامی نیز مورد تأیید و تأکید بوده، مورد اعتناست.

    در فرهنگ دینی و اسلامی هم به عقل و دانش تجربی و بشری بسیار سفارش شده، و هم فطرت و قلب انسانها بعنوان منابع شناخت و معرفت مورد تأکید قرار گرفته و این منابع را می توان بعنوان عوامل شکل دهنده فرهنگ دینی و اسلامی مورد توجه قرار داد. آنچه فرهنگ اسلامی را نسبت به فرهنگ ایرانی (بشری) در جایگاهی برتر و شایسته تر قرار می دهد مسأله وحی معصومانه است که در قالب قرآن و سنت مطرح می شود. در فرهنگ اسلامی آموزه های وحیانی در قالب اصول و ارزشهای دینی و الهی چراغ راه زندگی فرد و جامعه بوده و انسان را در مسیر صراط مستقیم کمال و هدایت رهنمون می سازد، در حالیکه جای خالی این فاکتور مهم و اساسی در فرهنگ های بشری و انسانی و از جمله فرهنگ ملی ایرانی بشدت احساس می شود. گرچه در طول تاریخ بشریت که جدای از تاریخ بعثت انبیاء نبوده، نمی توان فرهنگ اقوام و ملل بشری را کاملاً عاری و جدا از تأثیرات فرهنگ دینی و الهی دانست و هرکجا قوم و ملتی بوده و فرهنگ قومی و ملی وجود داشته بی شک، متأثر از فرهنگ دینی و الهی و نفوذ انبیاء الهی نیز بوده چنانکه ایران عزیز نیز در طول تاریخ، از این قاعده مستثنی نبوده و نیست.

    ایران قبل از اسلام نیز بگونه هایی متأثر از ادیان الهی گذشته بوده اما به همان دلایلی که در بحث تحریف ادیان پیشین مطرح می شود سطح تأثیر ادیان تحریف شده در فرهنگ سازی جوامع بشری و از جمله ایران بسیار ناچیز و غیرقابل اعتنا بوده، از اینرو بیشترین تأثیرات فرهنگی توسط اندیشه های ناقص بشری و خصوصاً سلیقه های شخصی شاهان و سلاطین و حاکمان منطقه ای اعمال می شده است. پس از ظهور اسلام بعنوان آخرین و کاملترین دین الهی و نفوذ آن در ایران اسلامی این سطح تأثیر در مقاطع و دوران های گوناگون و حکومت های مختلف، دارای سطح و عمق و میزان شدت متفاوتی بوده است. و چنانکه گفتیم این سطح اثرگذاری در عالی ترین سطح ممکن، پس از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به منصه ظهور رسید.

    بطور قطع مسلم با این بیان، روشن می شود که فرهنگ دینی و اسلامی نه تنها مبانی و اصول و منابع فرهنگ ملی و انسانی را در سطحی عمیق تر، قاعده مند تر و اصیل تر داراست بلکه فراتر از آن ریشه ها و مبانی و اصولی کاملتر و بنیادی تر، بعلاوه ی برنامه و دستورالعمل دقیق و عمیق تری در جهت تحقق بخشی کمال مورد نیاز یک جامعه را نیز دارا می باشد که از آن با عنوان آورده ها و دستاوردهای وحی معصومانه نام برده می شود از اینرو فرهنگ دینی و اسلامی بر فرهنگ بشری و ملی ارجحیت داشته در جهت تأمین نیازهای جامع و مانع انسان و تحقق هدف آفرینش که همانا وصال انسان به اعلی مراتب کمال و سعادت مادی ومعنوی است از جایگاهی خاص و ویژه برخوردار است. امری که متأسفانه در جوامع امروز بشری معمولاً مورد غفلت قرار گرفته و مادامیکه بشر درگیر دنیا و مادیات و تبعیت از طواغیت درون و بیرون و متأثر از اندیشه های محدود مکاتب بشری است، همین وضعیت تداوم خواهد داشت. البته اگر جامعه ای بتواند از هر دو سرمایه فرهنگ دینی و اسلامی بعلاوه فرهنگ ملی و بشری استفاده درست و منطقی را نموده و اصول و مبانی مورد نیاز کمال فرد و جامعه را از ایندو اقتباس و با یکدیگر تلفیق کند قطعاً به منظومه ای کاملتر و جامع تری دست یافته است.

    ناگفته نماند شاخصه های فرهنگ دینی و اسلامی در مقایسه با فرهنگ ملی و منطقه ای (ایرانی) نیز افزون و جامع تر است زیرا فرهنگ ملی و منطقه ای در حقیقت دارای مؤلفه ها و فاکتورهای انسانی و بشری است، در حالیکه فرهنگ دینی و اسلامی از آموزه های دینی و الهی نیز برخوردار است، بطور اجمال و در یک بیان کلی می توان گفت: شاخصه های فرهنگ ملی و منطقه ای در واقع، ریشه در سه مبنای مورد اتفاق جریانات اومانیستی و سکولاری، لیبرالی دارد: 1. علم گرایی 2. عقل گرایی و 3. انسان گرایی و این دامنه برخورداری جوامع انسانی را از همه منابع معرفتی(علم، عقل، قلب و وحی) محدود می کند. در مکاتب این چنینی هر مبنای فکری و فرهنگی و هر شاخصه ای که خارج از درک علم گرایی و عقلگرایی مطلق و نظام فکری اومانیستی باشد مردود و باطل است، دیگر جایی برای باب معارف قلب و فطرت و وحی الهی وجود ندارد و اموزه هایی با رویکرد معرفت دینی و قلبی و شهودی، توهم و خیالی بیش نیست. و این در حالیست که انسان و رفع نیازهایش، محدود به معارف علمی و تجربی و عقلانی نمی شود بلکه حکایت انسان و نیاز او فراتر از این دو ساحت است و عقل و دانش محدود بشری نمی تواند به تنهایی به همه مجهولات برای رفع نیازهای مادی و معنوی اش و حل کشکول مسائل و نادانسته های قبل از آفرینش، مسیر زندگی و پس از مرگ دست یابد، لاجرم باید علاوه بر علم و عقل، و تأییدات فطری و قلبی، منبعی معصومانه باشد تا راه کمال و سعادت حقیقی را بروی بشریت و جوامع انسانی بگشاید. بنابراین، شاخصه های فرهنگ دینی و اسلامی همانگونه که در مبانی و اصول مطرح شد، علاوه بر اینکه دارای ویژگی انسانی، علمی و عقلی بودن نیز هست، ریشه در آموزه ها و ارزشهای دینی و اسلامی نیز دارد بعبارتی شاخصه های فرهنگ دینی و اسلامی دائر مدار قرآن و سنت اهل بیت (علیهم السلام) که در اوج عقلانیت و ثبات علمی اند می چرخد.

    از جمله شاخصه های فرهنگ دینی و اسلامی که به برکت انقلاب اسلامی ایران می توان از آن با عنوان فرهنگ ایرانی اسلامی یاد کرد می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
    1. انسان سازی 2. عدالت محوری 3. کمال محوری 4. توجه به علم و دانش 5. توجه به قانون گرایی و عقلانیت 6. توجه به حق فرد و جامعه 7. رعایت ارزشهای متعالی دین 8. توجه به اقسام آزادی های حقیقی 9. ترویج روح ظلم ستیزی 10. ترویج روح حمایت از مظلوم و ضعفا 11. اهمیت وحدت و همبستگی ملی و مذهبی 12. احترام به آداب و رسوم و علائق اقوام و ملل مختلف و ...

    ان شاء الله در پست بعدی نکاتی را در باره اینکه:
    آنچه در ایران اسلامی تحت عنوان فرهنگ اسلامی مشاهده می کنیم آیا به اسلام حقیقی و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ختم می شود یا خیر؟
    تقدیم عزیزان خواهیم کرد.

    موفق باشید ...

    به نام حضرت دوست

    هیچ چیز مثل اخلاق، نمی تواند در قلبها نفوذ کرده، دنیایی را گلستان و قلبهایی را با اندیشه و مرام شما همراه سازد.

  10. تشکر


  11. #6
    مشکور آنلاین نیست. کارشناس پاسخگوی اعتقادی

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۹۳
    نوشته
    290
    مورد تشکر
    724 پست
    حضور
    9 روز 3 ساعت 53 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط کربلائی نمایش پست
    از کجا معلوم که این فرهنگ اسلامی ما به رسول الله ص ختم میشود!؟
    نقل قول نوشته اصلی توسط مشکور نمایش پست
    آنچه در ایران اسلامی تحت عنوان فرهنگ اسلامی مشاهده می کنیم آیا به اسلام حقیقی و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ختم می شود یا خیر؟
    سلام مجدد

    در این مجال، اجمالاً به بیان قسمت سوم پرسش، که پاسخ آن را وعده داده بودیم خواهیم پرداخت:
    ج- آیا فرهنگ اسلامی ما (ایران اسلامی) به فرهنگ اسلام و رسول الله (ص) ختم میشود!؟

    مکرراً در مباحث گوناگون همین سایت بیان کرده ایم که در خصوص انقلاب اسلامی ایران باید بین رویکردهای انقلاب اسلامی ایران بعنوان یک حکومت دینی که در قالب فرهنگ و آرمانها و اهداف و ارزشهای متعالی انقلاب است و عمدتاً از فرهنگ و آرمانها و اهداف و ارزشهای متعالی اسلام عزیز، مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)، حکومت نبی مکرم اسلام (ص) و حکومت علوی و اهداف امام حسین (علیه السلام) اخذ شده و ما در پست قبلی هم از بُعد مبانی و ریشه ها و هم شاخصه های فرهنگ اسلامی و انقلابی به موارد و مصادیقی اشاره کردیم با عملکرد برخی افراد مسئول در حکومت و مدعیان انقلابی و حتی با عمل عموم جامعه اسلامی تفاوت قائل شد. نباید بر اساس بدعملی، تربیت نایافتگی و سوء استفاده برخی اشخاص و جریانات ذی نفوذ در مسائل فرهنگی انقلاب و مسئولان ناصالح در انقلاب اسلامی، و حتی عامه مردم انقلابی کشورمان، چنین نتیجه گرفت که فرهنگ و ارزشها و آرمانها و اهداف این انقلاب هیچ نسبتی با فرهنگ و آرمانهای اسلام و مکتب نبوی و علوی اهل بیت (علیهم السلام) ندارد. بقول معروف: اسلام به ذات خود ندارد عیبی/هر عیب که هست از مسلمانی ماست

    از اینرو نتیجه می شود؛ علیرغم اینکه در این حکومت و مسائل گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... انقلاب اسلامی کشور عزیزمان، مشکلات و نواقص و کاستی هایی وجود دارد که عمدتاً با عزمی همگانی قابل اصلاح است و هم بدعملی، بی دقتی و سوء استفاده های ناصوابی توسط برخی افراد مسئول ناصالح و نفوذی و هم از جانب مردم صورت می گیرد با این وجود، اساس و بنیان های فکری و فرهنگی؛ مبانی و آرمانها و هدفگذاری ها و ساختار قوانین و حکومت، مبتنی و مأخوذ از همان فرهنگ و آرمانها و اهداف و ارزشهای متعالی اسلام عزیز و حکومت پیامبر اکرم و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است و بی شک، حکومت دینی و ولایی و بنیاد انقلاب اسلامی (جمهوری اسلامی) که توسط امام (رضوان الله علیه) بر اساس مبانی و منابع دینی (قرآن و سنت و عقل) طراحی و پایه گذاری شده نسخه و نمونه ای بی بدیل و از بسیاری جهات کامل و دقیق است که با تمام نمونه نظامهای سیاسی موجود در عصر غیبت، اساساً قابل مقایسه نیست و نزدیکترین مدل و طرح از جمیع جهات به حکومت قرآنی و اهل بیتی (علیهم السلام) است. بعبارتی فرهنگ ایران اسلامی هم ریشه در فرهنگ اسلام و آرمانهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دارد و هم اگر خودمان و عمل مان را اصلاح کنیم قطعاً فرهنگ ما به همان فرهنگ عالی و متعالی اسلام ختم خواهد شد. ان شاء الله

    موفق باشید ...

    به نام حضرت دوست

    هیچ چیز مثل اخلاق، نمی تواند در قلبها نفوذ کرده، دنیایی را گلستان و قلبهایی را با اندیشه و مرام شما همراه سازد.

  12. تشکر


  13. #7
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت فروردين ۱۴۰۲
    نوشته
    2,475
    مورد تشکر
    3,501 پست
    حضور
    92 روز 19 ساعت 12 دقیقه
    دریافت
    4
    آپلود
    0
    گالری
    0



    در جامعه ای که یس و طه هایی باشد با اعتقادات شیعه و اهل تسنن، جز مانده خسارت به رسول الله ص وصل نمیشود.
    چرا که نمیشود با لقب ها، فیلم بازی کرد.
    دین اسلام یک‌یس و طه دارد که آن پیامبر ص است.در زمان های ائمه ع بوده و حضرت فتنه ها را به شیعیان خود گوشزد میکرد.
    من معصوم نیستم، پس اگر من هدایت کردم ، خودم هم از دین خارجتون میکنم.

    اما خداوند یک یس و طه داشت و فرهنگ قرار داد و اسلام دینش شد و سنت یاد پیامبرش داد.

    چرا حرمت پیامبر ص را کم‌میکنند!؟

    اگر یک خارجی بخواهد اسلام بیاورد، قطعا کمتر شیعه خواهد شد، چرا که شیعه بیشتر از این لقب مخصوص استفاده کرده و کم خرد لقب گرفته!

    آفات طلاب در همین تقلید و بدون اندیشه هست.
    میترسند بپرسند از مراجع!؟

    این همه دلیل آوردیم.


    قرار ملاقات بگذارید، ایاب ذهابم را پرداخت کنید، خودم به نمایندگی میروم و اگر جز حقیقت چیزی بود خداوند رسوا کند.
    اگه میترسند، دستهایم را ببندند، پاهایم را ببندند بعد ببرند.
    آخه دوستدار عمریم آن هم از کازرون

    اصلا تلافی بستن دستان امیرالمومنین ع بیایند دستان منم ببندند ( بدلیل نشناختن حق هست تمام )

    خدایا شاهد باش
    توکلت علی الله، نه توکلت الی الله


    یه روز میگید، بنده خدا چطور بگفت به ما دیگه

    به خدا اموات هم گرفتار این فتوا هستند، حتی ........... بخاطر حمایت، در دوره حیاتش نفهمید.

    گالیله زمان شدم
    ویرایش توسط مشکور : ۱۳۹۷/۰۵/۱۹ در ساعت ۱۳:۲۰
    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

    یا الله و یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی الی دینک

    الهی العفو و لک الحمد


  14. #8
    مشکور آنلاین نیست. کارشناس پاسخگوی اعتقادی

    تاریخ عضویت
    جنسیت تير ۱۳۹۳
    نوشته
    290
    مورد تشکر
    724 پست
    حضور
    9 روز 3 ساعت 53 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    راهنما جمع بندی




    پرسش:
    فرهنگ اصیل ایرانی چیست؟ چه نسبتی بین فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی برقرار است؟ آیا فرهنگ اسلامی ایرانی ما به فرهنگ رسول الله ختم می شود؟

    پاسخ:
    در پاسخ به این مجموعه سؤالات در باره فرهنگ ایرانی اسلامی نکاتی را در ادامه تقدیم می کنیم:

    الف- پیشینه و اهمیت فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی

    فرهنگ ایرانی دارای سابقه ای کهن و درخشان است. از آنجا که غنا و عمق هر فرهنگی تا حد زیادی بسته به قدمت آن فرهنگ می‌باشد، فرهنگ ایرانی با سابقه‌ای طولانی و در مواجهه با تنگناهای گوناگون آبدیده شده و استحکام لازم را به‌دست آورده است. فرهنگ ایرانی از تجربیات فرهنگی دیگران، استفاده کرده و به رشد و ترقی خود ادامه داده است. ایرانیان در مواجهه با فرهنگ اسلامی نیز، به همین شیوه عمل نمودند. آن‌ها هنگامی که از اصول و ویژگی‌های انسان‌دوستانه و مترقی فرهنگ اسلامی آگاهی پیدا کردند، آن را با آغوش باز پذیرفتند. بدون شک، گسترش فرهنگ اسلامی، مدیون استفاده از تجربیات طولانی ایرانیان با فرهنگ بود. بدین‌گونه عقل ایرانی در کنار شرع مقدس، در قرون اولیة اسلامی حماسه آفرید و فرهنگ ایرانی که در این هنگام با فرهنگ اسلامی آمیخته بود، مبنایی استوار برای پیشرفت علوم در همة رشته‌ها پدید آورد.

    در زمان صفویه به فرهنگ اسلامی، مخصوصاً شیعی، توجه بیشتری شد. اما این حکومت نیز نتوانست مبانی نظری فرهنگ اسلامی را تبیین کند و الگوی مناسبی از فرهنگ اسلامی در عرصه‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ارائه دهد. با سقوط صفویه، ایران به ضعف و انحطاط دچار گردید و مخصوصاً در دورة قاجاریه ضعف و درماندگی آن شدت گرفت. با روی کار آمدن سلسلة پهلوی، رضاشاه که ابتدا خود را فردی مذهبی شناسانده بود، به تدریج حملة خشونت‌آمیزش را علیه فرهنگ اسلامی آغاز کرد. کوشش او برای کشف حجاب، نمونة بارز این سیاست است. پهلوی دوم نیز سیاست‌های پدر خود را ادامه داد و تلاش‌های حکومت وی صرف غربی کردن فرهنگ کشور شد. با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، توجه به فرهنگ اسلامی در رأس کارها قرار گرفت. شکی نیست که ماهیت انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 بیش از هر چیزی متکی به شاخصه های فرهنگی و ارزشی جامعه اسلامی ایران بوده و هم اکنون نیز یکی از مهمترین دغدغه های حقیقی و اولویت های حیاتی نظام اسلامی، در حوزه مباحث فرهنگی شمرده می شود.

    امام خمینی (رضوان الله علیه) دراین باب فرمودند: «فرهنگ مبدأ همه خوشبختی ها و بدبختی های یک ملت است.»(1) ایشان در جایی دیگر فرموده اند: «نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی درتمام زمینه ها درسطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید....».(2) همچنین مقوله فرهنگ، مهمترین و کلیدی ترین مقوله ای است که رهبر فرزانه انقلاب طی سال های مسئولیت شان مورد توجه و تذکر جدی قرار داده اند. در سال 1369 فضلا و طلاب حوزه علمیه قم را به مقابله منطقی با مهاجمان فراخوانده و فرمودند: «امروز تهاجم فرهنگی عظیمی علیه اسلام هست که ارتباط مستقیمی با انقلاب ندارد. این تهاجم، وسیعتر از انقلاب و علیه اسلام است. چیز عجیب و فوق‌العاده‌یی است که با تمام ابعاد فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، علیه اسلام ... وارد کارزار شده است.»(3) همچنین ایشان در مناسبت های مختلف بارها و بارها مؤکداً فرموده اند: «الان باید نقشه مهندسی فرهنگی کشور روی میز آماده باشد و باید روی آن بحث شده باشد؛ کار شده باشد؛ تصمیم گیری شده باشد و نقشه کلان با راه کارها - نه فقط چیزهایی که صرفا آرزو و آمال است - کاملا کشیده شده و مشخص شده باشد؛ این حرف اصلی ما به شما دوستان است...»(4)

    ب- ریشه ها و شاخصه های فرهنگ ایرانی و اسلامی(اشتراکات و تفاوت ها)
    فرهنگ ایرانی و اسلامی از لحاظ ریشه و اساس و مبانی آن وجوه تشابه و اشتراکات بسیاری دارد بعبارتی می توان اذعان کرد که ریشه ها و مبانی فرهنگ ایرانی از جهاتی همان ریشه ها و مبانی فرهنگ اسلامی است زیرا در ناحیه منابع اشتراکاتی دارند. فرهنگ ایرانی در واقع همان فرهنگ انسانی است که در طول تاریخ بشر از عقل و دانش و تجارب بشری از یکسو و فطرت واحد و یکسان بشریت از سوی دیگر نشأت می گیرد از انجاییکه عقل و فطرت همه بشر بعنوان دو موهبت الهی یکسان و واحد است، در موارد بسیاری موجب تشابهات و اشتراکات فرهنگی در بین اقوام و ملل گردیده و همین مبانی و ریشه ها و منابعی که در فرهنگ ایرانی مطرح است در فرهنگ اسلامی نیز مورد تأیید و تأکید بوده، مورد اعتناست. در فرهنگ دینی و اسلامی هم به عقل و دانش تجربی و بشری بسیار سفارش شده، و هم فطرت و قلب انسانها بعنوان منابع شناخت و معرفت مورد تأکید قرار گرفته و این منابع را می توان بعنوان عوامل شکل دهنده فرهنگ دینی و اسلامی مورد توجه قرار داد. آنچه فرهنگ اسلامی را نسبت به فرهنگ ایرانی (بشری) در جایگاهی برتر و شایسته تر قرار می دهد مسأله وحی معصومانه است که در قالب قرآن و سنت مطرح می شود. در فرهنگ اسلامی آموزه های وحیانی در قالب اصول و ارزشهای دینی و الهی چراغ راه زندگی فرد و جامعه بوده و انسان را در مسیر صراط مستقیم کمال و هدایت رهنمون می سازد، در حالیکه جای خالی این فاکتور مهم و اساسی در فرهنگ های بشری و انسانی و از جمله فرهنگ ملی ایرانی بشدت احساس می شود.

    ایران قبل از اسلام نیز بگونه هایی متأثر از ادیان الهی گذشته بوده اما بدلیل تحریف ادیان پیشین، سطح تأثیر ادیان تحریف شده بسیار ناچیز و غیرقابل اعتنا بوده، از اینرو بیشترین تأثیرات فرهنگی توسط اندیشه های ناقص بشری و خصوصاً سلیقه های شخصی شاهان و سلاطین و حاکمان منطقه ای اعمال می شده است. پس از ظهور اسلام، این سطح تأثیر نفوذ توسط دین الهی گسترش یافت و چنانکه گفتیم این سطح اثرگذاری در عالی ترین سطح ممکن، پس از انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) به منصه ظهور رسید. بطور قطع مسلم با این بیان، روشن می شود که فرهنگ دینی و اسلامی نه تنها مبانی و اصول و منابع فرهنگ ملی و انسانی را در سطحی عمیق تر، قاعده مند تر و اصیل تر داراست بلکه فراتر از آن ریشه ها و مبانی و اصولی کاملتر و بنیادی تر، بعلاوه ی برنامه و دستورالعمل دقیق و عمیق تری در جهت تحقق بخشی کمال مورد نیاز یک جامعه را نیز دارا می باشد که از آن با عنوان آورده ها و دستاوردهای وحی معصومانه نام برده می شود. از اینرو فرهنگ دینی و اسلامی بر فرهنگ بشری و ملی ارجحیت داشته در جهت تأمین نیازهای جامع و مانع انسان و تحقق هدف آفرینش که همانا وصال انسان به اعلی مراتب کمال و سعادت مادی ومعنوی است از جایگاهی خاص و ویژه برخوردار است. امری که متأسفانه در جوامع امروز بشری معمولاً مورد غفلت قرار می گیرد البته اگر جامعه ای بتواند از هر دو سرمایه فرهنگ دینی و اسلامی بعلاوه فرهنگ ملی و بشری استفاده درست و منطقی کند قطعاً به منظومه ای کاملتر و جامع تری دست یافته است.

    شاخصه های فرهنگ ملی و منطقه ای صرف، در واقع، ریشه در سه مبنای مورد اتفاق جریانات اومانیستی و سکولاری، لیبرالی دارد: 1. علم گرایی 2. عقل گرایی و 3. انسان گرایی و این دامنه برخورداری جوامع انسانی را از همه منابع معرفتی(علم، عقل، قلب و وحی) محدود می کند. شاخصه های فرهنگ دینی و اسلامی همانگونه که در مبانی و اصول مطرح شد، علاوه بر اینکه دارای ویژگی انسانی، علمی و عقلی بودن نیز هست، ریشه در آموزه ها و ارزشهای دینی و وحیانی نیز دارد بعبارتی دائر مدار قرآن و سنت اهل بیت (علیهم السلام) می چرخد. از جمله شاخصه های فرهنگ دینی و اسلامی که به برکت انقلاب اسلامی ایران می توان از آن با عنوان فرهنگ ایرانی اسلامی یاد کرد می توان به موارد ذیل اشاره کرد: 1. انسان سازی 2. عدالت محوری 3. کمال محوری 4. توجه به علم و دانش 5. توجه به قانون گرایی و عقلانیت 6. توجه به حق فرد و جامعه 7. رعایت ارزشهای متعالی دین 8. توجه به اقسام آزادی های حقیقی 9. ترویج روح ظلم ستیزی 10. ترویج روح حمایت از مظلوم و ضعفا 11. اهمیت وحدت و همبستگی ملی و مذهبی 12. احترام به آداب و رسوم و علائق اقوام و ملل مختلف و ...

    ج- آیا فرهنگ اسلامی ما (ایران اسلامی) به فرهنگ اسلام و رسول الله (ص) ختم میشود!؟
    مکرراً گفته ایم که باید بین رویکردهای انقلاب اسلامی ایران بعنوان یک حکومت دینی که در قالب فرهنگ و آرمانها و اهداف و ارزشهای متعالی انقلاب، شکل یافته است و عمدتاً از فرهنگ و آرمانها و اهداف و ارزشهای متعالی اسلام عزیز، یعنی: مکتب قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)، و اهداف امام حسین (علیه السلام) اخذ شده با عملکرد برخی افراد مسئول در حکومت و مدعیان انقلابی و حتی با عمل عموم جامعه اسلامی تفاوت قائل شد. نباید بر اساس بدعملی، تربیت نایافتگی و سوء استفاده برخی اشخاص و جریانات ذی نفوذ در مسائل فرهنگی انقلاب و مسئولان ناصالح در انقلاب اسلامی، و حتی عامه مردم انقلابی کشورمان، چنین نتیجه گرفت که فرهنگ و ارزشها و آرمانها و اهداف این انقلاب هیچ نسبتی با فرهنگ و آرمانهای اسلام و مکتب نبوی و علوی اهل بیت (علیهم السلام) ندارد از اینرو نتیجه می شود؛ علیرغم همه کاستی ها و نواقص، بدعملی و بدمسئولیت هایی که توسط برخی نفوذی ها و سوء استفاده گران تربیت نایافته رخ میدهد با این وجود، اساس و بنیان های فکری و فرهنگی؛ مبانی و آرمانها و هدفگذاری ها و ساختار قوانین و حکومت، مبتنی و مأخوذ از همان فرهنگ و آرمانها و اهداف و ارزشهای متعالی اسلام عزیز و حکومت پیامبر اکرم و مکتب اهل بیت (علیهم السلام) است و بی شک، حکومت دینی و ولایی و بنیاد انقلاب اسلامی (جمهوری اسلامی) بر اساس مبانی و منابع دینی (قرآن و سنت و عقل) طراحی و پایه گذاری شده نسخه و نمونه ای بی بدیل و از بسیاری جهات کامل و دقیق است که با دیگر نظامهای سیاسی موجود در عصر غیبت، اساساً قابل مقایسه نیست و نزدیکترین مدل و طرح از جمیع جهات به حکومت قرآنی و اهل بیتی (علیهم السلام) است.

    پی نوشت ها:
    1. صحیفه امام خمینی (ره)، ج 3، ص 306.
    2. نامه امام خمینی (ره)، مورخ 62/06/08 مبنی بر ترمیم و تکمیل ستاد انقلاب فرهنگی.
    3. بیانات در دیدار با مجمع نمایندگان طلاب، مورخ 1368/09/07.
    4. بیانات در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، مورخ 1384/10/13.


    ویرایش توسط مشکور : ۱۳۹۷/۰۷/۰۳ در ساعت ۱۰:۳۷
    به نام حضرت دوست

    هیچ چیز مثل اخلاق، نمی تواند در قلبها نفوذ کرده، دنیایی را گلستان و قلبهایی را با اندیشه و مرام شما همراه سازد.


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود