جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: كلمه مولا

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۸۷
    نوشته
    2,954
    مورد تشکر
    6,046 پست
    حضور
    16 روز 10 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    11
    آپلود
    0
    گالری
    611

    كلمه مولا




    یاحق
    از جمله كلماتى كه ما زياد درباره وجود مقدس ايشان (حضرت علی(ع) استعمال مى كنيم كلمه مولااست :مولاى متقيان،مولى الموالى وگاهى مولابه طور مطلق ،مولاچنين فرمود
    به قول مولاچنين اين كلمه را اول بار شخص مقدس رسول اكرم درباره على عليه السلام در آن جمله معروف كه شيعه و سنى درباره آن اتفاق نظر دارند اطلاق كرد، فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه(2) آن كه من مولاى او هستم ، اين على (كه من دست اورا بلند كرده ام ) مولاى اوست .
    بگذريم از اينكه در قرآن هم آيه اى هست كه اين كلمه در آن به كار رفته و در تفسير آن وارد شده مقصود على عليه السلام است ، آنجا كه مى فرمايد:فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المومنين(3) ولى اين جمله اى كه عرض كردم نص ‍ صريح رسول اكرم است .
    كلمه مولا يعنى چه ؟ همين قدر اجمالا عرض مى كنم كه مفهوم اصلى اين كلمه قرب ودنواست . در مورد دو چيزكه پهلوى يكديگر و متصل به يكديگر باشند، كلمه ولاياولى يا كلمه مولا به كاربرده مى شود و لهذا غالبا در دو معنى متضاد به كار مى رود. مثلا به خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعكس ، به آقا هم اطلاق شده و به غلام هم گفته مىشود يكى از معانى كلمه مولاكه مقصودم همين است ،معتق يعنى آزاد كننده است . به كسى كه آزاد مى شودمعتق مى گويند. كلمه مولا، هم به معتق اطلاق شده است و هم به معتق يعنى هم به آزادكننده مولا مى گويند، هم به آزاد شده .
    اينكه رسول اكرم فرمودند:من كنت مولاه فهذا على مولاه مقصود چيست ؟ مقصود كداميك از معانى مولا است ؟ من نمى خواهم بگويم كه چه معانى از نظر عقيده خودم در اينجا درست است ولى به مناسبت بحثم عرض مى كنم ملاى رومى همين حديث را در مثنوى آورده و يك ذوقى به خرج داده است و از كلمه مولايعنىمعتق يعنى آزادى بخش را گرفته است . ظاهرا در دفترششم مثنوى است . داستان معروفى دارد، داستان قاضى خيانتكار و زن ، كه قاضى مى خواهددر صندوق مخفى بشود او را مخفى مى كنند و به دوش حمال مى دهند بعد قاضى به آن حمال التماس مى كند كه هر چه مى خواهى به تو مى دهم ، تو برو و معاون مرا خبر كن تابيايد اين صندوق را بخرد معاون او را خبر مى كنند، مى آيد صندوق را مى خرد و او راآزاد مى كند بعد ملا از اينجا گريز مى زند، مى گويد: همه ما در صندوق شهوات تن زندانى شهوات تن زندانى هستيم ولى خودمان نمى دانيم احتياج به آزاد كننده اى داريم كه ما را از اين صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد، انبياء و مرسلين آزادكننده ونجات بخش هستند. سپس مى گويد:
    زين سبب پيغمبر بااجتهاد
    نام خود وان على مولانهاد

    گفت هر كس را منم مولا ودوست
    ابن عم من على مولاى اوست

    كيست مولا، آن كه آزادت كند
    بند رقيت ز پايت بركند

    اين واقعا يك حقيقتى است ، يعنى قطع نظر از اينكه معنى جمله من كنت مولاه فهذا على مولاه همين باشد يا نباشد، يعنى پيغمبر كه خودش و على رامولا نام نهاد به اعتبار آزادبخشى بود يا نبود، اين خود حقيقتى است كه هر پيغمبر بر حقى براى آزاد كردن مردم آمده است و خاصيت هر امام بر حقى همين جهت بوده است

    یا علی مولا مدد

    یارب

    يا رب منم جويان تو يا خود تويى جويان من

    اى ننگ من تا من منم من ديگرم تو ديگرى




  2. تشکر


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود