-
۱۳۸۷/۰۷/۰۹, ۰۹:۱۶ #1
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 74
- مورد تشکر
- 105 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
سنت عذاب الهي
در قرآن ميخوانيم كه خداوند قوم هاي متعددي را به دليل مخالفت با پيامبر زمانشان با عذاب هاي اسماني از بين برد و من در تسفير نمونه خواندم كه اين يك سنت است و بايد كساني كه در روي زمين به فساد مشغول هستند ازبين بروند سوال من اين است كه چرا عده اي ديگر در تاريخ كه به همين كارها مشغول هستند بايد در دنيازندگي كنند تا به بار گناهانشان افزوده گردد
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۰, ۱۹:۲۱ #2
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۷
- نوشته
- 74
- مورد تشکر
- 105 پست
- حضور
- نامشخص
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام و تبريك عيد منظور من اين است كه قوم لوط و نوح و شعيب گناهان بسياري انجام ميدادند و دعوت پيامبر زمان خود را اجابت نمي كردند و در مواقعي انها را تهديد ميكردند كه خواهند كشت اما خداوند بعد از دادن فرصت زمين را از وجودشان پاك كرد اما در مقابل قومي مثل بني اميه چه جناياتي دربرابر امامان معصوم ما داشتند امام حسين را با چه مظلوميتي به شهادت رساندند ممكن نبود كه در اولين ظلمي كه انجام دادند به سزاي عمل خود ميرسيدند تا كار به اين جاها نمي كشد واز بين مي رفتند با توجه كه انها هم گناهاني كمتر از آنها انجام نمي داند
ویرایش توسط saeed623 : ۱۳۸۷/۰۸/۰۲ در ساعت ۰۸:۱۹
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۱, ۰۸:۵۸ #3
- تاریخ عضویت
مهر ۱۳۸۵
- نوشته
- 742
- مورد تشکر
- 1,784 پست
- حضور
- 9 روز 5 ساعت 34 دقیقه
- دریافت
- 21
- آپلود
- 0
- گالری
-
119
سنت هاي الهي
بسم الله الرحمن الرحيم
مسئله حكمت با سنت كاملا متفاوت است
در مسائل اعتقادي و كلامي وقتي سخن از سنت هاي الهي مطرح مي شود هرگز ارتباطي با حكمت ندارد
سنت ها در واقع عكس العمل و انعكاس زمانه است كه چون خداوند تبارك و تعالي آن ها را بر عالم هستي جاري و ساري مي داند به آن ها سنت هاي الهي مي گويند
سنت هاي الهي را نمي توان نام ديگري روي آن ها گذاشت
و وقتي سخن از حكمت مي شود آن جا بحث علل به وجود آمدن چنين حوادثي فلسفه آن ها و مسائلي از اين قبيل است
لطفا بين اين ها خلط نشود.
ویرایش توسط saeed623 : ۱۳۸۷/۰۸/۰۲ در ساعت ۰۸:۲۳
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۲, ۰۰:۱۵ #4
حکمت=علامه طباطبایی (ره) در تعریف حکمت میفرماید:«حکمت قضایای مطابق با واقع است. قضایایی که به گونه ای سعادت انسانی را در بر می گیرد؛ مثل معارف الهی مربوط به مبداء ومعاد. »
سنت=جهان آفرینش که بر پایة نظام احسن شکل گرفته، بر سنتها و قانونمندیهای ثابت و تغییر ناپذیر استوار است. این قانونمندیها بر کلیة فعل و انفعالها و تغییر و تحوّلهایی که در جهان طبیعت رخ میدهد، اعم از تغییرات و فرایندهای شیمیایی، فیزیکی، زیست محیطی، نجومی و...، حاکم بوده و هیچ رویداد طبیعی خارج از چارچوب آنها واقع نمیشود. از همین روست که بشر در پی این برآمده که با ایجاد شاخههای مختلف علوم طبیعی، قانونمندیها و نظامهای حاکم بر جهان طبیعت را کشف و شناسایی کند، تا با شناخت این قانونمندیها و نظامها بتواند کلیة تغییر و تحولات عالم ماده را در اختیار خود گیرد و وقوع برخی از آنها را پیشبینی، از وقوع برخی از آنها جلوگیری و یا وقوع برخی از آنها را تسریع کند و در یک کلمه آنها را در جهت منافع خود مهار نماید.
همچنانکه تغییر و تحولات عالم طبیعت براساس قانونمندیهای ثابت و تغییرناپذیر صورت میگیرد، تغییر و تحولات اجتماعی نیز قانونمندیهای خاص خود دارد و کلیه فراز و فرودهایی که در جوامع بشری رخ میدهد بر اساس همین قانونمندیهاست.
استادشهید مرتضی مطهری در همین زمینه مینویسد:
قرآن کریم این گمان را که ارادهای گزافکار و مشیتی بی قاعده و بی حساب سرنوشتهای تاریخی را دگرگون میسازد به شدت نفی میکند و تصریح مینماید که قاعدهای ثابت و تغییرناپذیر بر سرنوشتهای اقوام حاکم است.
قرآن کریم از قانونمندیهای حاکم بر تغییرات اجتماعی، به عنوان «سنت خدا» تعبیر کرده و در موارد متعددی ضمن تأکید بر تغییر ناپذیری سنتهای الهی به برخی از این سنتها اشاره کرده است. در اینجا برای آشنایی بیشتر با سنتهای الهی حاکم بر جوامع بشری، ابتدا اصل تغییر ناپذیری سنتهای خدا را از دیدگاه قرآن مورد بررسی قرار داده و آنگاه به برخی از این سنتها اشاره میکنیم؛ اما پیش از آن، مروری اجمالی خواهیم داشت به معنای لغوی سنت:
1. معنای لغوی سنت
«سنت» در لغت به معنای راه و روش، خوی، عادت، طبیعت و سرشت آمده و در ترکیبهای مختلف معانی دیگری نیز از آن اراده شده است.
راغب اصفهانی در معنای سنت مینویسد:
سنت پیامبر؛ یعنی راه و روشی که او برگزیده است. و سنت خدای تعالی به راه و روش حکمت او و راه و روش طاعت او اطلاق میشود.
ابن منظور نیز سنت را این گونه معنا میکند:
سنت به معنای صورت و آن قسمت از چهره است که به تو رو میکند... سنت خدا؛ یعنی احکام و امر و نهی او... و سنت به معنای سیره و روش ] نیز آمده است [ خواه پسندیده باشد و خواه ناپسند... در حدیث کلمه سنت و مشتقات آن فراوان تکرار شده و معنای اصلی آن راه و روش و سیره است.
فیّومی نیز سنت را به راه و روش و سیره معنا کرده است. بیشتر مفسران نیز همین معنا را برای سنت برگزیدهاند.
علاّمة طباطبایی معنای سنت را اینچنین بیان میکند:
کلمة «سنت» به معنای طریقة معمول و رایج است که به طبع خود غالباً یا دائماً جاری باشد.
2. اصل تغییر ناپذیری سنتهای الهی
قرآن کریم تأکید فراوانی بر تغییر ناپذیری سنتهای الهی داشته و در آیات متعددی ضمن اشاره به برخی از رویدادهایی که در امتها و اقوام گذشته و یا در زمان پیامبر اکرم(ص) رخ داده آنها را از مصادیق سنتهای تغییرناپذیر خداوند دانسته است؛ که از جمله میتوان به آیات زیر اشاره کرد:
1ـ2. آیات 76 و 77 سورة اسراء: در این آیات به توطئه و نیرنگ مشرکان برای بیرون راندن پیامبر از مکه اشارهکردهو هشدار میدهد که اگر آنها چنینکاری
را انجام داده بودند، بر اساس سنت تغییرناپذیر الهی سرنوشتی جز نابودی و هلاکت در انتظار آنها نبود.
حالا با تو جه به تعریف سنت و حکمت ایا میتوان سنت ر ا از حکمت جدادانست ؟
اصلا میتوان فعلی را که از خدا صادر شده باشد از حکمت خداوند جدا دانست؟
ویرایش توسط bakhoda : ۱۳۸۷/۰۷/۱۲ در ساعت ۰۰:۳۶
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۶, ۱۷:۰۴ #5
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۸۸
- نوشته
- 2,042
- مورد تشکر
- 4,148 پست
- حضور
- 2 روز 23 ساعت 25 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام و عرض ادب
طبق براهين عقلي و نقلي خداوند سبحان حكيم علي الاطلاق است و از حكيم مطلق جز فعل حكيمانه سر نمي زند ، فلذا هر فعلي از خداوند سبحان سر مي زند يقينا مطابق با حكمت مطلقه اش هست .
سنت و حكمت خداوند در هر حال در معيت يكديگر قرار دارند ، اگر سنت به معني راه و روش و عادت و طبيعت آمده است هميشه و در همه احوال سنت الهي بر اساس حكمت او صورت مي پذيرد ؛ فلذا اگر سنت خداوند بر اين است كه رسول معظم را براي هدايت بشريت ارسال بفرمايد چون حكمت خداوند اينگونه اقتضا مي كند و اگر سنت خداوند بر اين است كه گناه كار در آتش گناه خود بسوزد زيرا حكمت خداوند در اين است و اگر به غير اين بود حكيمانه نبود .
اساسا خلقت جهان هستي بهترين نوع خلقت است و ممكن نبود بهتر از اين عالم خلق بشود ، زيرا اين عالم را حكيم علي الاطلاق خلق كرده است و حكيم كار محكم و حكيمانه انجام مي دهد .
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۶, ۲۳:۳۸ #6
در قرآن ميخوانيم كه خداوند قوم هاي متعددي را به دليل مخالفت با پيامبر زمانشان با عذاب هاي اسماني از بين برد و من در تسفير نمونه خواندم كه اين يك سنت است و بايد كساني كه در روي زمين به فساد مشغول هستند ازبين بروند سوال من اين است كه چرا عده اي ديگر در تاريخ كه به همين كارها مشغول هستند بايد در دنيازندگي كنند تا به بار گناهانشان افزوده گردد
خیلی ساده است!
عذاب زمانی نازل میشود که همه شرایط و چوب خط ها و .. پر شده و تکمیل گشته باشد وگرنه قرار نیست انسان جائز الخطا نباشد!وگرنه دادن اختیار به انسان و آفرینش وی از ابتدا بیهوده بود!(اگر برای هر چیزی سریع عذاب نازل بشود!)
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۷, ۰۸:۴۳ #7
عذاب الهي براي مواقع خاصه.
اگر تدبير نميشد در كار خدا نقص بود.
خدايا ما را ببخش و بپذير
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۸, ۰۰:۳۸ #8
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
و
با سلام و عرض ادب
در ادامه سخن دوستان بزرگوار و استاد گرامی ، به نکات زیر نیز می توان اشاره کرد :
بمنظور پاسخ به اين سئوال لازم است پيشاپيش شرايط وقوع عذاب الهي، انواع و اقسام عذاب الهي و موانع آن را بدانيم:
الف : عوامل و شرايط وقوع عذاب الهي:
از آيات متعدد قرآن كريم استفاده مي شود كه يکي از علل وقوع عذاب الهي ظلم و جور است. و با توجه به اينكه در قرآن كريم واژه ظلم هم بر ظلم افراد نسبت به خودشان اطلاق شده است؛ مانند كفر و انجام برخي از معاصي، و هم بر ظلم افراد نسبت به ديگران، اطلاق ظلم شامل هر دو قسم مي شود. بنابراين ظلم بر خويشتن و ظلم بر ديگران مي تواند عامل نزول عذاب الهي و انطباق سنّت عذاب بر گروهي و يا فردي شود.
آياتي كه دلالت بر اين معنا دارند فراوان است و ما به ذكر يك آيه شريفه بسنده مي كنيم:
ولقدا اهلكنا القرون من قبلكم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبيّنات و ما كانوا ليومنوا، كذلك نجزي القوم المجرمين (يوسف) به يقين گروههايي پيش از شما را هنگامي كه ستم كردند هلاك نموديم، در حاليكه رسولان الهي دليل هاي روشني براي آنان آوردند، ولي هرگز ايمان نياوردند و ما خلافكاران را اين گونه كيفر مي دهيم.
ادامه دارد ...
آیدی قبلی بنده : پاسخگوی معارف دینی
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۸, ۰۰:۳۹ #9
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
و نزول عذاب الهي در اثر ظلم انسانها بلافاصله پس از وقوع ظلم نيست بلكه بعد از طي دو مرحله اي ديگر است:
1. اتمام حجت: خداوند بعد از آنكه پيامبران و مبلغان دين خود را بسوي گروهي و امتي گسيل داشت و براي آنان ثابت گرديد كه پيامبران و مبلغان رسالت الهي دارند و براي هدايت آنان از جانب خداوند آمده اند، مع ذلك راه عناد و لجاج را در پيش گرفتند و سخن مبلغان الهي را نشنيدند، يك گام بسوي نزول عذاب الهي نزديك مي شوند.
و لوانا اهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لو لا ارسلت إلينا رسولاً فنتبع آياتك (طه 134) بر فرض اگر ما آنان را پيش از فرستادن پيامبر و كتاب الهي عذاب مي كرديم حتماً در قيامت مي گفتند: پروردگارا چرا پيامبري بسوي ما نفرستادي تا از آياتت پيروي مي نموديم.
2. امهال و استدراج: چنانچه گروهي و يا قومي سخن فرستادگان الهي را نپذيرفتند، خداوند در مرحله اول مصائب و گرفتاري هايي همچون زلزله و خشكسالي، بيماري و قحطي را پديد مي آورد تا انسان از خواب غفلت بيدار شود و به خدا نزديك گردد و اگر اين منبّهات كارگر نشد، به يكباره نعمتهاي مادي افزايش مي يابد، آسايش و رفاه دامن انسان را فرا مي گيرد تا آنكه بر غفلت او افزوده شود و بيش از پيش از خداي خود فاصله گيرد آنگاه عذاب الهي بر آنان نازل مي گردد.
و آيات 42ـ44 سوره انعام همين معنا را مي رساند.
===> سنّت عذاب الهي معلول ظلم انسان است و بعد از اتمام حجت و مهلت دادن لازم واقع مي شود.
[عبدالسلام بن نصرالله، سنة الله في عقاب الامم، رياض، دارالمعراج، چاپ اول، 1415 هـ ق، ص 23ـ37.].
ادامه دارد ...
آیدی قبلی بنده : پاسخگوی معارف دینی
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۰/۰۸, ۰۰:۴۱ #10
- تاریخ عضویت
ارديبهشت ۱۳۸۹
- نوشته
- 2,577
- مورد تشکر
- 8,095 پست
- حضور
- 5 روز 11 ساعت 28 دقیقه
- دریافت
- 140
- آپلود
- 0
- گالری
-
99
ب: انواع عذاب الهي:
عذاب الهي انواع و اقسام گوناگون داردكه برخي از اقسام آن عبارت است از:
1. عذاب استيصال: عذابي است كه در اثر آن تمامي افراد يك گروه و يا يك قوم نابود مي گردد، نظير آنچه در امتهاي گذشته اتفاق مي افتاد.
2. عذاب غير استيصال: عذابهايي كه به هلاكت تمامي افراد يك امت منجرنمي شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگيري[مصباح يزدي، محمد تقي، راه و راهنما شناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ دوم، 1379، ص129.].
3. عذاب هاي معنوي: عذاب هايي است كه مربوط به بعد معنوي و روح انسان مي شود، مانند دور شدن از رحمت الهي، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفيق از انجام اعمال عبادي.
4. عذاب هاي جسمي: عذاب هايي است كه مربوط به جسم و تن انسان مي شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمين[عبدالسلام بن نصرالله، سنّة الله في عقاب الاصم، ص 35.].
5. عذاب هاي اخروي: عذاب هايي است كه در جهان آخرت دامن انسان را مي گيرد. اينكه عذاب الهي معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع مي شود شامل همة انواع عذاب مي گردد و اما تعيين نوع آن بستگي به شرايط و عوامل ديگر دارد.
ادامه دارد ....
آیدی قبلی بنده : پاسخگوی معارف دینی
-
تشکرها 3
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری