جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: دو مشکل در رابطه فرزندم با بچه های برادر شوهرم

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۹۵
    نوشته
    46
    مورد تشکر
    96 پست
    حضور
    2 روز 6 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    دو مشکل در رابطه فرزندم با بچه های برادر شوهرم




    سلام.الان درباره کنجکاوی جنسی در کودکان سوالی که جواب داده شده بود رو خوندم یادم به مساله ای افتاد که ما هم با اون دست به گریبانیم.

    ما هم با برادر شوهرم در یک منزل و در واحد های مختلف زندگی میکنیم. خیلی روی مساله بچه ها مشکل داریم.
    دو مشکل اساسی برای من وجود داره که مستاصلم کرده .
    اول اینکه بچه من تک فرزنده و بشدت تمایل داره خواهر و برادر داشته باشه اما ظاهرا خواست خدا بر این مساله قرار نداره. فرزندان برادرشوهرم از این مساله چماقی روانی درست کردند و هر وقت بین بچه ها دعوا میشه به بچه من میگن تو یکی هستی ولی ما مثلا 4 تاییم.بچه من بقدری حرص میخوره و عصبانی میشه که دنیا روی سر من خراب میشه. هر چی باهاش صحبت میکنم و میگم همه، همه چیز ندارند خیلی ها هستند اونها هم نه خواهر دارند نه برادر . گفتم اونها درسته چند نفرند ولی تو که یکنفری هرقدر بخوای بغل مامان و بابا میری همه چیز توی خونه فقط برای تو هست و... ولی اونها هر وقت بخوان بغل مامان بابا رو ندارند و همه اش سر اینکه کی بغل مامان باشه دعوا میکنندو...با مثالهای مختلف این مساله رو براش توضیح میدم ولی فایده ای نداره.نمیدونم چکار باید بکنم. حتی یکبار بچه ها شام اومده بودند منزل ما من و شوهر و دخترم سر سفره بودیم بچه های برادرشوهرم هم بودند سر سفره جلوی ما به بچه من گفتند تو یکی هستی ولی ما چند نفریم. تو تنهایی ولی ما زیادیم. ما واقعا نمیدونیم چه برخوردی باید با بچه های برادر شوهرم داشته باشیم. این مساله رو باجاریم مطرح کردم گفت تو حساسی این حساسیت رو به بچه ات هم منتقل کردی. نمیپذیره که بچه هاش رفتار و گفتار نادرستی دارند و باید بهشون تذکر بده.کلا اشتباهات فرزندانش رو نمیپذیره و میگه نه بچه های من مشکل ندارند. من باید چکار کنم؟

    مساله دوم من اینه که خب ما فامیل نزدیکیم و البته همسایه. خیلی وقتا پیش میاد اونها چیزی میخوان بچه هاشون میان از ما میگیرن یا ما چیزی لازم داریم بچه ام رو میفرستم از خونه اونها بگیره. وقتی اونها میان چیزی بگیرن ما با احترام تقدیم میکنیم. اما وقتی ما چیزی میخواهیم و بچه من میره از خونه عموش بگیره و بیاره صدای بچه بزرگشونو توی خونه خودمون میشنوم که سر بچه من داد میزنه میگه داریم نمیدیم برو خونتون.بچه من داغووون برمیگرده و بعد از چند دقیقه جاریم همون چیزی که خواسته بودم رو میده بچه اش میاره در خونه ما. ولی اونو پرت میکنه توی خونه یا میذاره جلوی در و میره. طرز فکر من و شوهرم اینه که ما بزرگتریم نباید با رفتار دو تا بچه رفتارمون رو با همدیگه تنظیم کنیم و این مهمترین دلیلی هست که من و شوهرم در این موارد کوتاه میاییم و برخورد نمیکنیم. من نمیخوام با بداخلاقی بچه ام رو تجهیز روانی کنم و بهش بگم وقتی اونا هم چیزی خواستند بهشون بگو داریم نمیدیم برین خونتون. از خدا بچه خواستیم که درست و خدایی تربیتش کنیم نه اینکه بداخلاقی یادش بدیم.خیلی موارد هست که من میتونم به بچه ام بگم بهشون بگو شما هم فلان چیز رو ندارین ولی ما داریم اما اینکار رو اخلاقی و خدا پسندانه نمی دونم از طرفی هم بچه ام در فشار سخت روانی قرار داره و واقعا چون تک فرزنده دلش میخواد با بچه های دیگه باشه و بازی کنه، پارک و کلاسهای دیگه هم میبرمش ولی کارساز نیست دلش میخواد با بچه های برادر شوهرم بره توی حیاط بازی کنه یا اونا بیان منزل ما اون بره منزل اونا با هم بازی کنند . اینی که گفتم در 70 درصد موارد مشکل هست نه صد درصد. ولی خب همینم زیاده .
    لطف کنید در هر دو مورد منو راهنمایی کنید.

    ممنون میشم

  2. تشکرها 2


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    1,759
    مورد تشکر
    2,281 پست
    حضور
    30 روز 12 ساعت 1 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    4



    با نام و یاد دوست



    دو مشکل در رابطه فرزندم با بچه های برادر شوهرم


    کارشناس بحث: استاد نشاط



  4. تشکرها 3


  5. #3

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۳
    نوشته
    266
    مورد تشکر
    1,229 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 16 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    سلام
    بزرگوار شرایط روحی و نگرانی های شما را درک می کنیم، ان شاء الله در سایه لطف الهی مشکلتون حل شود.
    معمولا خانواده هایی که تک فرزند هستند، مشکلاتی متوجه آنهاست و تا حدودی برخی از مشکلات طبیعی اند!
    با توجه به قسمت اول سوالتان:
    عرض شود که اول باید قبول کنید که بچه ها با حضور در جمع بچه های دیگر می توانند برخی از تعاملات و مهارتها را یاد بگیرند، و همین حضور در جمع بازی انها یک فرصت خوبی است و نباید محروم شود و به نفع فرزند شماست.
    هر در برخی از شرایط و بازی ها ما شاید برداشت خاصی داشته باشیم و بچه ما خیلی متوجه نشود، مثلا: ما احساس می کنیم تحقیر شد، حرف کنایه داری گفتند و... بچه ها بیشتر سرگرم بازی هستند و از آن لذت می برند و سریع فراموش می کنند که دوستانش چی گفته اند و...

    حرف بچه ها را خیلی جدی نگیرید، موقع بازی و ... شاید یک حرف نا مربوطی هم بزنند. حساس و نگران نباشید.
    بنابراین حساسیت باعث می شود که فرزند شما هم حساس بشود و آن موقع تبدیل به رفتار خواهد شد و کار سختر و ... حتی آنها یک حرف نار مربوطی گفتند؛ شما به جای عکس العمل و ناراحتی سعی کنید با زبان کودکانه اولا حرفهای آنها را تغییر بدین، مثلا شما تنها هستید ما زیاد و... شما بگین درسته تکه ولی مثل شما دوست های خوبی داره وعوضش خدا را داره و شما هم اگر خدا را داشته باشید قوی تر خواهید شد و...

    حرف های بچه های فامیل شاید ریشه حسادت کودکانه ای هم داشته باشد، که شما می تونید ریشه انها را کشف کنید. مثلا: یک اسباب بازی خوبی بچه شما داره و آنها ندارند و این هم از باب علاقه به آنها نمیده و آنها سعی می کنند بچه شما را اذیت کنند.
    بهتر است یا این تفاوتها را از بین ببرید.
    یا آنها را صدا کنید و بگید شما را دوست دارم، با اسباب بازی و ... شما هم بازی کنید منتها مواظب باشید.
    شما اگر در کنار بچه ها باشید و به آنها هنر بازی و درک همدیگر را یاد بدهید، آنها هم عاشق شما می شوند و هم بچه شما را درک می کنند. گاهی عدم مهارت در بازی و یا رفتار اشتباه والدین بچه ها را به جان هم می اندازد.
    تا می توانید به بچه های جاریتون محبت کنید، دوستش داشته باشید برای آنها کادو بخرید، با هم به پارک ببرید و کاری کنید که با شما و فرزندتان خوش بگذره.
    بچه ها سریع عوض می شوند و خیلی راحت می توان آنها را جذب کرد، وقتی شما را دوست داشته باشند، بچه شما را اذیت نمی کنند.
    برای اینکه این مشکل نوع برخورد بچه ها حل بشه، باید خودتان وارد جمع دوستانه آنها بشید....
    ادامه دارد


  6. تشکرها 3


  7. #4

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۳
    نوشته
    266
    مورد تشکر
    1,229 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 16 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    اما مشکل دوم شما؛
    به نظر می رسد؛ نوع تعامل خیلی مهم می باشد، و رویکرد شما صحیح و منطقی است و همینکه شما سعی می کنید با احترام و بزرگواری روابط را پیش ببرید، منطقی است و اصل مدارا کردن است. بنابراین شما ایرادی ندارید و نباید به خاطر بدی دیگران رفتار خوبتان را تغییر بدهید.
    حال در چنین مسائلی که مطرح کردید و به نوعی احساس اذیت می کنید، توصیه می شود؛
    1. تا حد امکان از آنها چیزی نگیرید.
    2. موقع نیاز به یک چیزی، خودتون به همراه بچه برین و وسائل مورد نیاز را از آنها بیگرید.
    3. نوع تعامل را به بچه تون آموزش بدهید؛ مثلا بگویید اگه چیزی لازم شد، از بچه ها درخواست نکند. وقتی به دربشون رسید یا از عمو طلب کند یا از زن عمو. به نظر می رسد در این حالت بچه ها نمی توانند حرفهای ناجوری بگویند. یا وقتی ردش کردند بگویید: بیاد؛ یش شما، بعد آن؛ دوتایی برید و یک جوری برخورد کنید که آنها شرمنده شما شوند. شما با رفتارتان می توانید به جاریتون بفهمانید که برخوردشان خوب نبوده. شاید چند مرحله این را انجام بدهید، حساب دستشون بیاد. یک حالتش این است که اگر اصلاح نشدند، شما هم یک ذره سفت بگیرید؛ به این شکل که اگر بچه های آنها آمدند مقابل دریتان و از شما چیزی خواستند شما هم مثل خودشان برخورد کنید( البته از جانب بچه شما) تا یاد بگیرند رفتار آنها هم درست نبود.( گاهی فرد را باید با نوع رفتار خود آشنا کنیم تا متوجه شود که رفتارشان غلط بوده) حتی نوع ظرف گذاشتن در دم درتون و...
    4. اگر رفتارشان تغییر پیدا نمی کند و آنها هم خیلی ارزش قائل نیستند، از همسرتان بخواهید با برادرشون در مورد این مسئله با حفظ ادب و احترام صحبت کند. گاهی بزرگترها خودشان مقصرند و ... با این شکل امید اصلاح بیشتر است.
    5. شما باید رابطه صمیمی با جاری و بچه هاش داشته باشید تا این محبت و احترام باعث بشه که بچه ها همدیگر را دوست داشته باشته و روابط خوبی برقرار کنند.
    6. با بچه تون صحبت کنید و به او مهارت برخورد زیرکانه و دوست داشتنی که باعث جذب دیگران می شود، آموزش دهید.

    ویرایش توسط نشاط : ۱۳۹۸/۰۴/۱۵ در ساعت ۱۶:۳۳

  8. تشکرها 2


  9. #5
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۹۵
    نوشته
    46
    مورد تشکر
    96 پست
    حضور
    2 روز 6 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    سلام
    خیلی ممنونم از اینکه پاسخ دادید و متعهدانه با سوالات برخورد میکنید . واقعا این رو از پاسخ ها میشه فهمید. جدا تشکر میکنم.
    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط نمایش پست
    نوع تعامل را به بچه تون آموزش بدهید؛ مثلا بگویید اگه چیزی لازم شد، از بچه ها درخواست نکند. وقتی به دربشون رسید یا از عمو طلب کند یا از زن عمو. به نظر می رسد در این حالت بچه ها نمی توانند حرفهای ناجوری بگویند
    بچه من از پسر عمو یا دختر عموش چیزی نمیخواد وقتی میره به زن عموش میگه. ولی بچه اونها میپره وسط و داد میزنه که نداریم . داریم نمیدیم برو خونتون. مادرش برخوردی با فرزندش نمیکنه چون معتقده که بچه اش حرص خواهد خورد و عصبی میشه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط نمایش پست
    یا وقتی ردش کردند بگویید: بیاد؛ یش شما، بعد آن؛ دوتایی برید و یک جوری برخورد کنید که آنها شرمنده شما شوند. شما با رفتارتان می توانید به جاریتون بفهمانید که برخوردشان خوب نبوده. شاید چند مرحله این را انجام بدهید، حساب دستشون بیاد
    ابدا این اتفاق نمی افته . همونطور که گفتم جاریم برای اینکه بچه هاش عصبانی نشن-حالا به هر دلیلی- پا روی حرمت همه میذاره. مثلا دیدم مادرشوهرم با عجله میاد چیزی ازشون بگیره بچه جاریم اون چیز رو میگیره و نمیده حتی برادر شوهرم میاد از بچه بگیره به مادرش بده، جاریم بلند طوری که مادر شوهرم بشنوه به شوهرش میگه الان نده مگه نمیبینی بچه داره حرص میخوره، حالا باشه بعدا. یا مثلا خاله شوهرم شوخی با بچه میکنه قبل از اینکه بچه ناراحت بشه یا واکنشی نشون بده جاریم به خاله شوهرم میگه اینطوری نگین، حرصش ندین.و اینها رو بلند جلوی بچه میگه خب معلومه بچه تشویق میشه هر کاری رو با داد و عصبانیت جلوی مادرش نسبت به دیگران به دلگرمی حمایت مادرش انجام بده .جاری من آدم بدجنسی نیست،اما شیوه تربیتی اش اینطوره. منظورم اینه که اگر من هم با بچه بریم درخونشون و بگم فلان چیزو بده میگه باشه بعدا میدم الان فلانی حرص میخوره. و من ضایع میشم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط نمایش پست
    یک حالتش این است که اگر اصلاح نشدند، شما هم یک ذره سفت بگیرید؛ به این شکل که اگر بچه های آنها آمدند مقابل دریتان و از شما چیزی خواستند شما هم مثل خودشان برخورد کنید( البته از جانب بچه شما) تا یاد بگیرند رفتار آنها هم درست نبود.( گاهی فرد را باید با نوع رفتار خود آشنا کنیم تا متوجه شود که رفتارشان غلط بوده) حتی نوع ظرف گذاشتن در دم درتون و...
    متاسفانه این اتفاق هم نمیافته. در اینصورت جاریم میگه ببین بچه خودت هم این رفتارها رو انجام میده بچه های من مشکلی ندارند بچه تو حرصشونو در میاره.اصلا در بعضی مواقع که رفتار بدی از بچه هاش رو - البته به ندرت پیش اومده که بگم- بهش گفتم کاملا منکر شده و میگه اتفاقا بچه تو این کارا رو میکنه. یعنی تا این حد از بچه هاش حمایت میکنه که کلا صورت مساله رو بار دیگری میکنه.
    بازم میگم جاریم بدجنس نیست، آدم بدی نیست، فقط شیوه تربیتی اش اینطوریه. کلا خیلی از بچه هاش حمایت میکنه.و خطاهاشونو نمیپذیره.

    نقل قول نوشته اصلی توسط نشاط نمایش پست
    با بچه تون صحبت کنید و به او مهارت برخورد زیرکانه و دوست داشتنی که باعث جذب دیگران می شود، آموزش دهید.
    لطفا مثال بزنید. راهکار بدید. یعنی بچه شش ساله من چکار کنه که باعث جذب دیگران بشه؟

    ممنون که همراهی و راهنمایی میکنید.

  10. تشکرها 2


  11. #6

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۳
    نوشته
    266
    مورد تشکر
    1,229 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 16 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط najva_ نمایش پست
    لطفا مثال بزنید. راهکار بدید. یعنی بچه شش ساله من چکار کنه که باعث جذب دیگران بشه؟
    بچه ها ذاتا جذابند، اگر کارها یا رفتارهایی که باعث دوری بچه ها میشه؛ مثل زدن، هل دادن و داد کشیدن و... را ترک کنه جذاب تر میشه. یکبار دیگر رفتارهاش را بسنجید از دور ببینید که ضعفش از کجاست؟
    با رفع ضعفها جذابیتش بیشتر میشه.
    طوری تربیت کنید که خیلی وابسته پسر عموها و... نباشه، اصلا برخی از مواقع خودتان تنهایی ببرید پارک و یا بذارین تو مهد با بچه های دیگه بازی کنه و لو در مهد در کنارش مدتی بمانین.
    همین دوری بچه شما هم یک ترفندی است که جذابیشتو بین پسرعموما زیادتر میکنه...
    هر چند تعداشون زیاده، ولی مدتی تنهایی با هم بازی کنن، زده میشن!


  12. تشکرها 2


  13. #7

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۳
    نوشته
    266
    مورد تشکر
    1,229 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 16 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط najva_ نمایش پست
    بچه من از پسر عمو یا دختر عموش چیزی نمیخواد وقتی میره به زن عموش میگه. ولی بچه اونها میپره وسط و داد میزنه که نداریم . داریم نمیدیم برو خونتون. مادرش برخوردی با فرزندش نمیکنه چون معتقده که بچه اش حرص خواهد خورد و عصبی میشه.
    حالا که اینجوریه!
    یا اصلا دم درشون نفرستید، یا شما قبل رفتن به جاریتون زنگ بزنید سفارش کنید فلان چیز را میخواهیم، فورییه، لطفا بدید دست پسرم! این چندین بار تکرار بشه! بچه های بتدریج فضولی نمیکنن!
    بازم عرض کردم باید روی مخ بچه های جاری تون کار کنید، محبت و اظهار علاقه، بازی با آنها، گفتن قصه های دوست داشتنی و ... بردن به پارک و ... داخل پرانتز سفارش های دوستانه؛ شما با هم فامیل هستید باید بهمدیگه کمک کنید ، من از اذیت کردن و حرفهای بد گفتن به همدیگه خوشم نمیاد.... وقتی محبت اومد بتدریج این اذیتها از بین میره.


  14. تشکرها 2


  15. #8

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۳
    نوشته
    266
    مورد تشکر
    1,229 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 16 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط najva_ نمایش پست
    ابدا این اتفاق نمی افته . همونطور که گفتم جاریم برای اینکه بچه هاش عصبانی نشن-حالا به هر دلیلی- پا روی حرمت همه میذاره. مثلا دیدم مادرشوهرم با عجله میاد چیزی ازشون بگیره بچه جاریم اون چیز رو میگیره و نمیده حتی برادر شوهرم میاد از بچه بگیره به مادرش بده، جاریم بلند طوری که مادر شوهرم بشنوه به شوهرش میگه الان نده مگه نمیبینی بچه داره حرص میخوره، حالا باشه بعدا. یا مثلا خاله شوهرم شوخی با بچه میکنه قبل از اینکه بچه ناراحت بشه یا واکنشی نشون بده جاریم به خاله شوهرم میگه اینطوری نگین، حرصش ندین.و اینها رو بلند جلوی بچه میگه خب معلومه بچه تشویق میشه هر کاری رو با داد و عصبانیت جلوی مادرش نسبت به دیگران به دلگرمی حمایت مادرش انجام بده .جاری من آدم بدجنسی نیست،اما شیوه تربیتی اش اینطوره. منظورم اینه که اگر من هم با بچه بریم درخونشون و بگم فلان چیزو بده میگه باشه بعدا میدم الان فلانی حرص میخوره. و من ضایع میشم.
    بنابراین یا جیزی اصلا نگیرین ولو که به زحمت میافتین!
    یا در برخی از مواقع بچه شما مثل رفتارهای خودشان انجام بدن! تا مواجهه واقعی رفتار بد را از نزدیک مثل آینه مشاهده کنن!
    راهکار دیگر صبوری کنین و با ایجاد محبت و علاقه نظر بچه های جاریتون را عوض کنین.


  16. تشکرها 2


  17. #9
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت مرداد ۱۳۹۵
    نوشته
    46
    مورد تشکر
    96 پست
    حضور
    2 روز 6 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    سلام عرض میکنم
    .خیلی متشکرم بابت راه کارها تون.
    بله تصور میکنم بتونم غالب راهکارهایی که فرمودید رو عملی کنم. امیدوارم بازخورد مثبتی بگیرم.
    از تعهد و دقت شما در پاسخها متشکرم.

  18. تشکر


  19. #10

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۳
    نوشته
    266
    مورد تشکر
    1,229 پست
    حضور
    8 روز 18 ساعت 16 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    پرسش:
    ما با برادر شوهرم در یک مجتمع همسایه هستیم. دو مشکل اساسی برای ما پیش آمده و مشکل ساز شده است.
    مشکل اول اینکه: بچه من تک فرزند می باشد و با فرزندان برادرشوهرم بازی می کند منتها حین بازی خیلی اذیتش می کنند و برای ما یک دردسر بزرگ شده!
    مشکل دوم: خیلی مواقع آنها چیزی لازم دارند از ما می گیرند و با احترام تقدیم می کنیم اما آنها برعکس ما رفتار می کنند، مثلا: بچه را می فرستیم بگیرد، بر سر بچه من داد می زنند، نمی دهند و با اذیت و آزار می فرستند به منزل، لطف کنید در هر دو مورد بنده راهنمایی بفرمایید.


    پاسخ:
    معمولا خانواده هایی که تک فرزند هستند، مشکلاتی متوجه آنهاست و تا حدودی برخی از مشکلات طبیعی اند!
    با توجه به قسمت اول سوال:
    عرض شود که اول باید قبول کنید که بچه ها با حضور در جمع بچه های دیگر می توانند برخی از تعاملات و مهارتها را یاد بگیرند، و همین حضور در جمع بازی آنها یک فرصت خوبی است و نباید محروم شوند چرا که به نفع فرزند شماست.
    سعی کنیم در رفتارهای بچه ها قضاوت نکرده و حکم نکنیم، در برخی از شرایط و بازی ها ما شاید برداشت خاصی داشته باشیم؛ منتها شاید بچه ها قصد آنچنانی هم نداشته باشند. مثلا: ما احساس می کنیم فرزند ما تحقیر شد، حرف کنایه داری گفتند و... بچه ها بیشتر سرگرم بازی هستند و از آن لذت می برند و سریع فراموش می کنند که دوستانش چی گفته اند و...

    حرف بچه ها را خیلی جدی نگیرید، موقع بازی و ... شاید یک حرف نا مربوطی هم بزنند. حساس و نگران نباشید، یک رفتار طبیعی است.
    بنابراین حساسیت باعث می شود که فرزند شما هم حساس بشود و آن موقع این رفتار حساس گونه به فرزند شما منتقل می شود و بتدریج مشکل آفرین خواهد شد. حتی آنها یک حرف نامربوطی هم گفتند؛ شما به جای عکس العمل و ناراحتی سعی کنید با زبان کودکانه، اولا حرفهای آنها را تغییر بدهید، مثلا شما تنها هستید ما زیاد و... شما بگویید درست هست که تک می باشد، ولی مثل شما دوست های خوبی دارد و عوضش خدا را دارد و شما هم اگر خدا را داشته باشید قوی تر خواهید شد و...حرف های بچه های فامیل شاید ریشه حسادت کودکانه ای هم داشته باشد، که شما می تونید ریشه انها را کشف کنید. مثلا: یک اسباب بازی خوبی بچه شما دارد و آنها ندارند و این هم از باب علاقه به آنها نمی دهد و آنها سعی می کنند بچه شما را اذیت کنند.
    بهتر است این تفاوتها را از بین ببرید. آنها را صدا کنید و بگویید شما را دوست دارم، با اسباب بازی های همدیگر بازی بکنید، منتها مواظب باشید.
    شما اگر در کنار بچه ها باشید و به آنها هنر بازی و درک همدیگر را یاد بدهید، آنها هم عاشق شما می شوند و هم بچه شما را درک می کنند. گاهی عدم مهارت در بازی و یا رفتار اشتباه والدین بچه ها را به جان هم می اندازد.
    تا می توانید به بچه های جاری تان محبت کنید، دوستش داشته باشید، برای آنها کادو بخرید، با هم به پارک ببرید و کاری کنید که با شما و فرزندتان خوش بگذرد.
    بچه ها سریع عوض می شوند و خیلی راحت می توان آنها را جذب کرد، وقتی شما را دوست داشته باشند، بچه شما را اذیت نمی کنند.
    برای اینکه این مشکل نوع برخورد بچه ها حل بشود، باید خودتان وارد جمع دوستانه آنها بشوید.

    اما راهکار مناسب برای حل مشکل دوم شما؛
    به نظر می رسد؛ نوع تعامل خیلی مهم می باشد، و رویکرد شما صحیح و منطقی است و همینکه شما سعی می کنید با احترام و بزرگواری روابط را پیش ببرید، منطقی است و اصل مدارا کردن است. بنابراین شما ایرادی ندارید و نباید به خاطر بدی دیگران رفتار خوبتان را تغییر بدهید.
    برای حل این موضوع توصیه می شود؛
    1. تا حد امکان از آنها چیزی نگیرید.
    2. موقع نیاز به یک چیزی، خودتان به همراه فرزندتان بروید و وسائل مورد نیاز را از آنها بگیرید.
    3. نوع تعامل را به بچه تان آموزش بدهید؛ مثلا بگویید اگه چیزی لازم شد، از بچه ها درخواست نکند. وقتی به دربشان رسید یا از عمو طلب کند یا از زن عمو. به نظر می رسد در این حالت بچه ها نمی توانند حرفهای ناجوری بگویند.
    4. رفتار متقابل
    به این شکل که اگر بچه های آنها آمدند مقابل دربتان و از شما چیزی خواستند شما هم مثل خودشان برخورد کنید (البته از جانب بچه شما) تا یاد بگیرند رفتار آنها هم درست نبود.( گاهی فرد را باید با نوع رفتار خود آشنا کنیم تا متوجه شود که رفتارشان غلط بوده)
    4. اگر رفتارشان تغییر پیدا نمی کند و آنها هم خیلی ارزش قائل نیستند، از همسرتان بخواهید با برادرشون در مورد این مسئله با حفظ ادب و احترام صحبت کند. گاهی بزرگترها خودشان مقصرند و ... با این شکل امید اصلاح بیشتر است.
    5. شما باید رابطه صمیمی با جاری و بچه هاش را داشته باشید تا این محبت و احترام باعث بشود که بچه ها همدیگر را دوست داشته باشند و روابط خوبی برقرار کنند.
    6. با فرزندتان صحبت کنید و به او مهارت برخورد زیرکانه و دوست داشتنی که باعث جذب دیگران می شود، آموزش دهید.
    7. راهکار دیگر اینکه شما به رفتارهای زشت آنها اهمیت ندهید و به آنچه خوب و بهتر است، انجام داده و صبور باشید و بتدریج محل زندگی خودتان را تغییر بدهید.


    ویرایش توسط نشاط : ۱۳۹۸/۱۲/۱۴ در ساعت ۲۱:۳۶

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود