-
۱۳۹۸/۰۴/۲۱, ۱۷:۳۳ #61
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
محدث نوري رضوان الله عليه نقل ميكند :
يكي از خدمتگزاران حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام گفت : در شبي كه نوبت خدمت من بود، در رواقي كه به دارالحفاظ معروف است، خوابيده بودم .
ناگاه در خواب ديدم كه در حرم مطهر باز شد خود حضرت امام رضا عليه السلام از حرم بيرون آمدند و به من فرمودند :« برخيز و بگو مشعلي فروزان بالاي گلدسته ببرند، زيرا جماعتي از اعراب بحرين به زيارت من ميآيند و اكنون در اطراف « طرق » ( هشت كيلومتري مشهد ) بر اثر بارش برف راه را گم كردهاند برو به ميرزا شاه نقي متولي بگو مشعلها را روشن كند و با گروهي از خادمان جهت نجات و راهنمايي آنان حركت كنند .»
آن خادم ميگويد : از خواب پريدم و فوري از جا برخاستم و مسؤول خدام را از خواب بيدار كرده و ماجرا را برايش گفتم او نيز با شگفتي برخاست و با يكديگر بيرون آمديم در حالي كه برف به شدت مي باريد مشعلدار را خبر كرديم و او به سرعت مشعلي روي گلدسته روشن كرد آنگاه با عدهاي از خدام حرم به خانهي متولي رفتيم و ماجرا را برايش شرح داديم سپس با گروهي مشعلدار به طرف طرق حركت كرديم نزديك طرق به زوار رسيديم . آنان در هواي سرد و برفي ميان بيابان گويي منتظر ما بودند . از چگونگي حالشان جويا شديم گفتند : ما به قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام از بحرين بيرون آمديم امشب گرفتار برف و سرما شده و از راه خارج گشتيم و ديگر نميتوانستيم مسير حركت را تشخيص دهيم تا اينكه از شدت سرما دست و پاي ما از كار افتاد و خود را آمادهي مرگ نموديم . از مركبها فرود آمديم و همه يك جا جمع شديم . فرشهايمان را روي خود انداختم و شروع به گريستن كرديم و به حضرت رضا عليه السلام متوسل شديم . در ميان مسافران مردي صالح و اهل علم بود . همين كه چشمش به خواب رفت، حضرت رضا عليه السلام را در خواب زيارت نمود ،كه به او فرمود :
« برخيز ! كه دستور دادهام چراغها را بالاي منارهها روشن كنند. شما به طرف چراغها حركت كنيد .» همه برخاستيم و به طرف چراغها حركت كرديم كه ناگاه شما را ديديم .» (2)اي نفست چارهي درماندگان جزتوكسي نيست كس بيكسان
چارهي ما ساز كه بيچارهايم گر توبراني، به كه روي آوريم
يار شواي مونس غمخوارگان چاره كن اي چارهي بيچارگان
قافله شد، بي كس ما ببين اي كس ما بيكسي ما ببين
پيش تو با ناله وآه آمدهايم معتغذر از جرم و گناه آمدهايم
-
-
۱۳۹۸/۰۴/۲۱, ۱۷:۳۳ #62
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
آيه الله وحيد خراساني نقل كرد : مدت بيست سال در مدرسه حاج حسن مشهد تحت سرپرستي مرحوم حاج شيخ حبيب الله گلپايگاني - كه سالها در مسجد گوهر شاد امام جماعت بود - بودم . ايشان روزي به من فرمود :
« مدتي در تهران مريض و بستري شدم . روزي به جانب حضرت رضا عليه السلام رو كرده گفتم : آقا ! من چهل سال تمام پشت در صحن، در سرما و گرما ،سجدهي عبادت پهن كرده ،نماز شب و نوافل مي خواندم و بعد خدمت شما شرفياب مي گشتم حال كه بستري شدهام، به من عنايتي بفرماييد . ناگاه در همان حال بيداري ديدم در باغ و بستاني خدمت حضرت رضا عليه السلام قرار دارم ايشان از داخل باغ گلي چيده به دست من دادند من آن گل را بوييدم و حالم خوب شد جالبتر آن كه دستي كه حضرت رضا عليه السلام به آن دست گل داده بودند، چنان با بركت بود كه بر سر هر بيماري ميكشيدم، بيدرنگ شفا مييافت ! البته در همان روزهاي نخست با يك مرتبه دست كشيدن بيماريهاي صعب العلاج بهبود مي يافت، ولي بعد از مدتي كه با اين دست با مردم مصافحه كردم، آن بركت اوليه از دست رفت و اكنون بايد دعاهاي ديگري را نيز بر آن بيفزايم تا مريضي شفا يابد .»
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا بود كه گوشهي چشمي به ما كنند؟
-
-
۱۳۹۸/۰۴/۲۱, ۱۷:۳۴ #63
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالي اشرف مازندران نقل كرد در زماني كه حاجي ملا محمد اشرفي از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف ( بهشهر ) زندگي ميكرد، من يك بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم . براي خداحافظي و امر وصيت نامهي خود خدمت ايشان رفتم و چون دانست كه به زيارت ثامن الائمه عليه السلام مي روم، پاكتي به من داد و فرمود :
« در اولين روزي كه به حرم مشرف شدي، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام كن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.»
با خود گفتم : يعني چه ؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است كه نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد كه اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم .
هنگامي كه به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، براي اداي تكليف نامه را به داخل ضريح انداختم . بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجي را كه گفته بود جواب نامهام را بگير و بياور، فراموش كرده بودم .
بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم كه ناگاه صداي مأموري بلند شد كه زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند . وقتي نماز زيارت را تمام كردم، متحير شدم كه اول شب چه وقت در بستن است ؟ ولي ديدم كسي جز من در حرم نيست ! برخاستم كه بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شكوه و جلال از طرف بالا سر با كمال وقار به سوي من مي آيد . همين كه به من رسيد، فرمود : حاجي ميرزا حسن ! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو :
آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب
در اين فكر بودم كه اين بزرگوار كه بود ؟ كه مرا به اسم خواند و پيغام داد يك مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند فهميدم كه اين حالت مكاشفه بوده است . وقتي به وطن مراجعت كردم، يكسره به خانه مرحوم حاجي اشرفي رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين كه در را كوبيدم، صداي حاجي از پشت در بلند شد كه :
« حاجي ميرزا حسن ! آمدي ؟ قبول باشد . آري :
آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب
سپس افزود:« افسوس ! كه عمري گذرانديم و چنان كه بايد و شايد صفاي باطن پيدا نكردهايم !» (3)
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۸/۰۴/۲۱, ۱۷:۳۴ #64
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
مرحوم حاج شيخ ابراهيم صاحب الزماني از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت عليه السلام بود او سالها پيش از شروع درس مرحوم آيه الله حائري بنيانگذار حوزهي علميهي قم ،دقايقي چند روضه ميخواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز ميكرد .
او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا عليه السلام براي مدح خويش صله دريافت داشته است ! خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم . پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نميشناختم. از اين رو قصيدهاي در مدح حضرت رضا عليه السلام سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم ؟! به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيدهي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم .ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد . بيدرنگ گفتم :« سرورم ! اين كم است » ده توماني ديگر داد باز هم گفتم : « كم است » تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم .
كفشهاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيه الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود :« شيخ ابراهيم ! » گفتم : « بفرماييد آقا !» گفت:«خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريختهاي، برايش مدح ميگويي و صله ميگيريد. صله را به من بده » بيمعطلي پولها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان .(4)اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس
رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس
هركه آيد به گدايي به در خانهي تو
حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار 49/98.
(2) دارالسلام ، ج 1/267.
(3) کرامات رضویه ، ج 2 ، ص 64.
(4) کرامات الصالحین ، ص 216.
-
تشکرها 2
-
۱۳۹۸/۰۴/۲۱, ۱۷:۳۴ #65
- تاریخ عضویت
اسفند ۱۳۹۲
- نوشته
- 32,572
- مورد تشکر
- 43,481 پست
- حضور
- 137 روز 7 ساعت 24 دقیقه
- دریافت
- 5
- آپلود
- 0
- گالری
-
1
باز هم زائرتان نیستم، از دور سلام!
تو زندگی حرفهایی هست که فقط و فقط،
باید بر روی "باب الجواد"...
کلمه ها را دانه کنی، دانه های اشک
بکشانی شان دنبال هم، شبیه یک تسبیح،
بچرخانی شان توی صورتت، ذکر بگیری و بعد،
انگار که تسبیح پاره بشود،
دانه ها بیایند تا بچکند روی سنگ های حرم...
باز هم در به در شب شدم،
"ای نور سلام"
باز هم زائرتان نیستم، "از دور سلام"
اَلسَّلامُ عَلَیک یا علی ابن موسَی الرِّضا (ع)
-
-
۱۳۹۸/۰۴/۲۲, ۱۶:۰۶ #66
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,054
- مورد تشکر
- 6,503 پست
- حضور
- 201 روز 11 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
36
شفا عنایت امام رضا(علیه السلام) به شیخ حبیب الله گلپایگانی به روایت آیت الله وحید خراسانی
به گزارش خبرگزاری رضوی، آیتالله وحید خراسانی میفرمودند: وقتیکه قضیه شفا دادن بیماران را از شیخ حبیبالله گلپایگانی عالم با تقوا و زاهد حوزه علمیه خراسان را پرسیدم، در جواب فرمود: مدت چهل سال تمام همیشه نماز شب را پشت دربهای بسته حرم مطهر امام رضا (علیهالسلام) میخواندم و همهروزه هنگامیکه دربهای حرم را باز میکردند، اولین کسی بودم که قبر مطهر آن حضرت را زیارت میکردم.
یکبار یک هفته مریض شدم، بهطوریکه توان رفتن به حرم را نداشتم؛ یکشب از پنجره خانه چشمم به گلدستههای حرم امام رضا (علیهالسلام) افتاد. رو کردم به حرم و عرض کردم: آقا! خودت میدانی که مدت چهل سال همهروزه اوّل زائر تو بودم ولی یک هفته است که مریضم؛ معذرت میخواهم که نتوانستم به زیارتت بیایم!
شیخ حبیبالله میگوید: یکباره خوابم برد؛ در عالم رؤیا دیدم امام رضا (علیهالسلام) بر روی صندلی نشسته و گل قشنگی در دست دارد و دو خادم جلوی امام ایستادهاند. امام گل را به دست یکی از خادمین داد و فرمود آن را به من بدهد. همینکه گل را به دستم داد، احساس بهبودی کردم.
ناگهان از خواب بیدار شدم. اتاق پر از بوی عطر بود و همان دستهگلی که امام در خواب به من داده بود، در دستم بود و کاملاً بهبود یافتم. بلند شدم طبق معمول همیشه، به جلوی حرم آمده و مشغول عبادت شدم تا اینکه درب حرم باز شد و مثل همیشه، اوّل زائر بودم. بعد از زیارت برای اقامه جماعت به مسجد گوهرشاد رفتم. بعد از نماز دیدم عدهای از بیماران جواب کرده دورم را گرفته و میگفتند: «شیخ حبیبالله! از آن گل که امام (علیهالسلام) به تو داده، به بدن ما بمال تا خوب شویم!»
متوجه شدم که این افراد که در جریان نبودند حتماً امام رضا (علیهالسلام ) آنها را پیش من فرستاده است. از برگ گلبهسر و صورت آنها مالیدم؛ متوجه شدم که بیماری آنها خوب شده، از آن زمان به بعد فقط همین دستم که با آن گل را گرفته بودم، مریضها را شفا میدهد.
به شیخ حبیبالله گفتم: این گل را امام رضا (علیهالسلام) به یکی از خادمین داد تا آن را به تو بدهد؛ از آن زمان به بعد دستت، مریض شفا میدهد. اگر خود امام رضا (علیهالسلام) گل را به دستت میداد، چهکار میکردی؟ یکوقت شیخ حبیبالله چهرهاش دگرگون شد و فرمود: والله اگر امام رضا (علیهالسلام ) خودش گل را به دستم میداد و دست مبارکش با بدنم تماس میگرفت بعدازآن، مطمئن بودم دستم اگر به مرده میخورد، آن را زنده میکرد.
منبع: کانال تلگرامی سیره علما
حضرت زهرا سلام الله عليها :«مَنْ اَصْعَدَ اِلیَ اللّه ِ خالِصَ عبادتِهِ اَهْبَطَ اللّه ُ الیهِ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛ هر کس عبادت خالصانه خود را نزد خدا بالا بفرستد، خداوند هم برترین مصلحت خود را برای او فرو می فرستد».
حضرت آیت الله بهجت(ره): ما آمده ایم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
-
-
۱۳۹۸/۰۴/۲۳, ۰۹:۱۹ #67
- تاریخ عضویت
خرداد ۱۳۹۲
- نوشته
- 1,054
- مورد تشکر
- 6,503 پست
- حضور
- 201 روز 11 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
-
36
در پی سفر زیارتی به مشهد مقدس؛
دختر 4 ساله کر و لال کردستانی شفا یافت
خبرگزاری فارس: در جریان سفر زیارتی کاروانهای زیارتی سپاه بیتالمقدس کردستان و اعزام خانوادههای کردستانی به مشهد مقدس، دختر بچه چهار ساله سریشآبادی که به صورت مادرزاد کر و لال بود، شفا پیدا کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از سنندج، اهالی شهر سریشآباد از توابع شهرستان قروه شامگاه شنبه با برگزاری مراسم شکرگزاری در خصوص شفای دختر چهار ساله در دهه کرامت امسال، ارادت خویش را به ساحت مقدس امام هشتم(علیه السلام) ابراز داشتند.
در ابتدای این مراسم، مهدی ابراهیمی پدر این دختر چهارساله در سخنانی اظهار داشت: فاطمه ابراهیمی دختر شفا یافته از بدو تولد از نعمت شنیدن و سخن گفتن محروم بوده و در طول این چهار سال نیز علیرغم مراجعات بسیار به متخصصین امر موفقیتی حاصل نشد.
وی افزود: طبق نظر متخصصین امور شنوایی و بر اساس آزمایشهای ادیولوژیستی، فاطمه کم شنوایی عمیق دو گوش داشت و برای دریافت فرکانسهای بالای یک کیلوهرتز نیز توصیه به کاشت حلزون شنوایی شده بود اما به فضل الهی و کرامات امام رضا(علیه السلام) دخترک چهارساله ما شفا یافته و هم اکنون هم میتواند بشنود و هم صحبت کند.
مهدی ابراهیمی با تقدیر از خدمات ارزنده سپاه بیتالمقدس کردستان در راستای نشر آموزههای دینی و فراهم کردن سفرهای زیارتی به حرم مطهر ائمه اطهار(ع)، تصریح کرد: خدا را شاکرم که نهادی انقلابی و اسلامی همچون سپاه پاسداران زمینهساز زیارت خانواده اینجانب و فراهم کردن این زیارت شفا بخش بوده است و تا آخرین لحظات عمر خویش این حرکت فرهنگی و عقیدتی را از این نهاد انقلابی فراموش نخواهم کرد.
حضرت زهرا سلام الله عليها :«مَنْ اَصْعَدَ اِلیَ اللّه ِ خالِصَ عبادتِهِ اَهْبَطَ اللّه ُ الیهِ اَفْضَلَ مَصْلَحَتِهِ؛ هر کس عبادت خالصانه خود را نزد خدا بالا بفرستد، خداوند هم برترین مصلحت خود را برای او فرو می فرستد».
حضرت آیت الله بهجت(ره): ما آمده ایم زندگي كنيم تا قیمت پیدا کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
-
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری