جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید







موضوع: بر اهل بیت امام حسین (ع) در شام چه گذشت؟
-
۱۳۹۸/۰۷/۱۰, ۱۰:۱۶ #1
- تاریخ عضویت
فروردين ۱۴۰۲
- نوشته
- 2,475
- مورد تشکر
- 3,501 پست
- حضور
- 92 روز 19 ساعت 12 دقیقه
- دریافت
- 4
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
بر اهل بیت امام حسین (ع) در شام چه گذشت؟
سلام
در شام چه به اهل بیت اسیر گذشت!؟
راهنمایی کنید
متشکریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
یا الله و یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی الی دینک
الهی العفو و لک الحمد
-
۱۳۹۸/۰۷/۱۳, ۰۴:۵۲ #2
- تاریخ عضویت
بهمن ۱۳۹۱
- نوشته
- 1,759
- مورد تشکر
- 2,281 پست
- حضور
- 30 روز 12 ساعت 1 دقیقه
- دریافت
- 1
- آپلود
- 0
- گالری
-
4
با نام و یاد دوست
کارشناس بحث: استاد ممسوس
-
تشکر
-
۱۳۹۸/۰۷/۱۴, ۰۵:۰۸ #3
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۹۴
- نوشته
- 357
- مورد تشکر
- 613 پست
- حضور
- 48 روز 8 ساعت 37 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
با سلام و احترام
یکی از وقایع سخت و سنگین که بر اهل بیت بسیار سخت گذشت واقعه کربلا و شهادت امام حسین و یاران ایشان بود. اما این واقعه به همین جا خاتمه نیافت و وقایع سخت تر دیگری در راه بود. از جمله ورود اسرای اهل بیت به شهر شام و توهینها و جسارتها به اهل بیت امام حسین علیه السلام به گونه ای که وقتی از امام سجاد سوال شد کدام مصیبت بر شما سخت تر و ناگوار بود؟ امامی که سر بریده پدر را بر نیزه دیده بود تن بی سر پدر را بر زمین دیده بود نفرمود سر بریده و یا تن بی سر بلکه فرمود انچه بر ما سخت تر بود شام بود و ان را سه بار بیان فرمود. الشام الشام الشام
حضرت امام زین العابدین که در شام فرمود: یا لیت امی لم تلدنی و لم اکن یزید یرانی فی البلاد اسیرا
یعنی ای کاش مادرم مرا نزاییده بود تا اینکه کسی مانند یزید مرا اسیر ببیند
-
تشکر
-
۱۳۹۸/۰۷/۱۴, ۰۵:۱۶ #4
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۹۴
- نوشته
- 357
- مورد تشکر
- 613 پست
- حضور
- 48 روز 8 ساعت 37 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
يكي از مصائب رنج آور حادثه عاشورا، جريان اسارت اهل بيت امام حسين(علیه اسلام) و در رأس آنها حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) ميباشد. عبيدالله بن زياد پس از كسب تكليف از يزيد بن معاويه در خصوص اسراي كربلا، دستور اعزام آنها را به سوي شام صادر كرد. طبري مينويسد:
«عبيدالله بن زياد دستور داد زنان و كودكان حسين(ع) را آماده كنند و دستور داد طوق آهنين به گردن علي بن حسين(ع) نهادند. سپس آنها را همراه محفز بن ثعلبه عايذي و شمر بن ذي الجوشن روانه كرد كه پيش يزيد بروند».(1)
«ابن زياد، علي بن حسين(ع) و زناني كه همراهش بودند را با زحر بن قيس، محقن بن ثعلبه و شمر بن ذي الجوشن يزيد بن معاويه به شام فرستاد(2)
«وقتي اسراي كربلا نزديك شهر دمشق رسيدند، ام كلثوم نزد شمر بن ذي الجوشن رفت و گفت: ما را از دروازهاي ببر كه تماشاچيان كمتر حضور داشته باشند و به سپاه بگو اين سرها را از محلها دورتر ببرند تا نگاه مردم كمتر به ما بيفتد. اما شمر در اثر خباثت و پليدي كه داشت دستور داد سرها را بالاي نيزهها زدند و در ميان محملها قرار دادند و آنان را از ميان تماشاچيان عبور دادند».(3)
پی نوشت:
1. تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، اساطير، ج 7 ص 3072
2. دينوري،اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوي، تهران، ني، ص 305
3. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه بخشایشی، قم، دفتر نشر نوید اسلام، 1381، ص 207
-
تشکر
-
۱۳۹۸/۰۷/۱۴, ۰۵:۲۷ #5
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۹۴
- نوشته
- 357
- مورد تشکر
- 613 پست
- حضور
- 48 روز 8 ساعت 37 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
اهل بيت را سه روز پشت دروازه شام نگه داشتند، شهر را زيور بستند، به گونهاي كه چشمي نديده بود. سپس پانصد هزار نفر از مردم شام از زن و مرد با دف و طبل و بوق و دهل از خانههايشان بيرون آمدند، در حالي كه جامه نو پوشيده بودند و خود را آراسته بودند به ديدن اسرار رفتند. بيرون شهر، محشري به پا شد. مردم ميان هم موج ميزدند. چون روز برآمد سرها را به شهر وارد كردند. و هنگام ظهر با رنج فراوان از ازدحام جمعيت به در خانه (قصر) يزيد بن معاويه رسيدند.(1) شيخ عباس قمي مينويسد:
«اسراي كربلا را پس از ورود به دمشق در پله كان مسجد (محلي كه توقف گاه اسيران بود) نگه داشتند، پيرمردي از اهل شام نزد اسرا آمد و گفت: حمد، خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(ع) به او فرمود: قرآن خدا را خواندهاي. گفت: آري فرمود: اين آيه را خواندهاي:
«قل لا اسئلكم عليه اجراً الا المودةَ في القربي»(2)
«بگو من بر اجر رسالتم چيزي از شما جز مودت و دوستي با اهل بيتم و خويشانم نميخواهم»؟
گفت: آري فرمود: ما خويشان پيامبريم ... سپس حضرت فرمود: اين آيه را خواندهاي:
«انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا»(3)
«خداوند ميخواهد رجس و پليدي را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاكيزه گرداند»؟
گفت: بله خواندهام. حضرت فرمود: اهل بيت ما هستيم ... مرد شامي دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا من از دشمنان آل محمد و كشندگان آنان بيزاري ميجويم».(4)
پی نوشت:
1. عماد الدین طبری، کامل بهایی، بی تا، بی جا، مکتب رضوی، ص 293
2. شوری 23
3. احزاب 33
4. نفس المهموم شیخ عباس قمی، ترجمه محمد باقر کمره ای، نشر جمکران قم، 1370، ص 555-556
-
تشکر
-
۱۳۹۸/۰۸/۱۰, ۱۳:۱۴ #6
- تاریخ عضویت
آبان ۱۳۹۴
- نوشته
- 357
- مورد تشکر
- 613 پست
- حضور
- 48 روز 8 ساعت 37 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
جمع بندی
پرسش:
در شام چه بر اهل بیت اسیر امام حسین (علیه السلام) گذشت؟
پاسخ:
يكي از مصائب رنج آور حادثه عاشورا، جريان اسارت اهل بيت امام حسين(علیه السلام) و در رأس آنها حضرت امام سجاد(علیه السلام) و حضرت زينب(سلام الله علیها) ميباشد. "عبيدالله بن زياد" پس از كسب تكليف از "يزيد بن معاويه" در خصوص اسراي كربلا، دستور اعزام آنها را به سوي شام صادر كرد. "طبري" مينويسد:
"عبيدالله بن زياد" دستور داد زنان و كودكان حسين(علیه السلام) را آماده كنند و دستور داد طوق آهنين به گردن علي بن حسين(علیهما السلام) نهادند. سپس آنها را همراه "محفز بن ثعلبه عايذي" و "شمر بن ذي الجوشن" روانه كرد كه پيش "يزيد" بروند.(1)
"ابن زياد"، علي بن حسين(علیهما السلام) و زناني كه همراهش بودند را با "زجر بن قيس"، "محقن بن ثعلبه" و "شمر بن ذي الجوشن"نزد "يزيد بن معاويه" به "شام" فرستاد(2)
وقتي اسراي كربلا نزديك شهر "دمشق" رسيدند، ام كلثوم (علیها السلام) نزد "شمر بن ذي الجوشن" رفت و گفت: «ما را از دروازهاي ببر كه تماشاچيان كمتر حضور داشته باشند و به سپاه بگو اين سرها را از محلها دورتر ببرند تا نگاه مردم كمتر به ما بيفتد. اما "شمر" در اثر خباثت و پليدي كه داشت دستور داد سرها را بالاي نيزهها زدند و در ميان محملها قرار دادند و آنان را از ميان تماشاچيان عبور دادند.(3)
اهل بيت (علیهم السلام) را سه روز پشت دروازه "شام" نگه داشتند، شهر را آزین بستند، به گونهاي كه چشمي نديده بود. سپس پانصد هزار نفر از مردم "شام" از زن و مرد با دف، طبل، بوق و دهل از خانههايشان بيرون آمدند، در حالي كه جامه نو پوشيده بودند و خود را آراسته بودند به ديدن اسرا رفتند. بيرون شهر محشري به پا شد. مردم ميان هم موج ميزدند. چون روز برآمد سرها را به شهر وارد كردند. و هنگام ظهر با رنج فراوان از ازدحام جمعيت به قصر "يزيد بن معاويه" رسيدند.(4) شيخ عباس قمي مينويسد:
«اسراي كربلا را پس از ورود به "دمشق" در پله های مسجد (محلي كه توقف گاه اسيران بود) نگه داشتند، پيرمردي از اهل "شام" نزد اسرا آمد و گفت: «حمد خدا را كه شما را كشت و نابود كرد و آشوب را خاموش كرد... چون سخنش تمام شد، امام سجاد(علیه السلام) به او فرمود: قرآن خدا را خواندهاي گفت آري فرمود: اين آيه را خواندهاي «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ»(5)
«بگو من بر اجر رسالتم چيزي از شما جز مودت و دوستي با اهل بيتم و خويشانم نميخواهم»؟
گفت: آري فرمود: ما خويشان پيامبريم ... سپس حضرت فرمود: اين آيه را خواندهاي:
«اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا»(6)
«خداوند ميخواهد رجس و پليدي را از شما اهل بيت دور سازد و شما را پاكيزه گرداند»؟
گفت: بله خواندهام. حضرت فرمود: اهل بيت (علیهم السلام) ما هستيم ... مرد شامي دستانش را به سوي آسمان بلند كرد و گفت: خدايا من از دشمنان آل محمد (علیهم السلام) و كشندگان آنان بيزاري ميجويم».(7)
پی نوشت:
1. تاريخ طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، اساطير، 1375ش، تهران، ج 7 ص 3072
2. دينوري،اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوي، نشر نی، 1371ش، تهران، ص 305
3. سید بن طاووس، لهوف، ترجمه بخشایشی، دفتر نشر نوید اسلام، 1381، قم، ص 207
4. عماد الدین طبری، کامل بهایی، مکتب رضوی، بی تا، بی جا، ص 293
5. شوری 23
6. احزاب 33
7. شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ترجمه محمد باقر کمره ای، نشر جمکران، 1370، قم، ص 555-556
ویرایش توسط ممسوس : ۱۳۹۹/۰۴/۱۲ در ساعت ۱۳:۰۶
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری