جهت مشاهده مطالب کارشناسان و کاربران در این موضوع کلیک کنید   

موضوع: مفهوم آیات 99 و 100 سوره یونس

  1. #1
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۵
    نوشته
    132
    مورد تشکر
    143 پست
    حضور
    10 روز 11 ساعت 9 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0

    مفهوم آیات 99 و 100 سوره یونس




    سلام

    در آیه 99 سوره یونس داریم:

    و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مى ‏آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مى ‏كنى كه بگروند

    یعنی در این آیه اگر خدا میخواست همه مردم ایمان می اوردند اما این ایمان اجباری است.

    اما در آیه 100 داریم:

    و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند پليدى را قرار مى‏ دهد

    ظاهر این آیه میفرماید که هدایت به اذن خداست و تا خدا اذن ندهد کسی ایمان نمی آورد.یعنی در این آیه ایمان آوردن که منوط به خواست خداست جنبه اجباری دارد.

    بنابراین مفهوم دو آیه فوق بنظر میاد تناقض دارد.

    پاسخ چیست؟




    فقط خداست كه ...
    میشود با دهان بسته صدایش كرد...
    میشود با پای شكسته هم به سراغش رفت...
    تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد
    تنها كسی است كه وقتی همه رفتند میماند
    وقتی همه پشت كردند آغوش می‌گشاید
    وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود
    و تنها سلطانیست كه دلش با بخشیدن
    آرام می‌گیرد ، نه با تنبیه كردن...

  2. تشکر


  3. #2

    تاریخ عضویت
    جنسیت بهمن ۱۳۹۱
    نوشته
    1,759
    مورد تشکر
    2,281 پست
    حضور
    30 روز 12 ساعت 1 دقیقه
    دریافت
    1
    آپلود
    0
    گالری
    4



    با نام و یاد دوست

    مفهوم آیات 99 و 100 سوره یونس

    کارشناس بحث: استاد حکیم



  4. تشکر


  5. #3
    حکیم آنلاین نیست. کارشناس علوم و معارف قرآن

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    202
    مورد تشکر
    451 پست
    حضور
    21 روز 14 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط صمیمی نمایش پست
    سلام

    در آیه 99 سوره یونس داریم:

    و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مى ‏آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مى ‏كنى كه بگروند

    یعنی در این آیه اگر خدا میخواست همه مردم ایمان می اوردند اما این ایمان اجباری است.

    اما در آیه 100 داریم:

    و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند پليدى را قرار مى‏ دهد

    ظاهر این آیه میفرماید که هدایت به اذن خداست و تا خدا اذن ندهد کسی ایمان نمی آورد.یعنی در این آیه ایمان آوردن که منوط به خواست خداست جنبه اجباری دارد.

    بنابراین مفهوم دو آیه فوق بنظر میاد تناقض دارد.

    پاسخ چیست؟


    با سلام و عرض ادب

    قرآن کریم در سوره یونس آیه 99 می فرماید :« وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ و اگر پروردگار تو می‌خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان می‌آوردند؛ آیا تو می‌خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟)
    در آیه یاد شده خداوند متعال تاکید می کند که اگر خداوند اراده کند و بخواهد همه انسانها به اجبار ایمان می آورند، ولی این ایمانی اجباری خواهد بود و اجر و پاداشی نزد خداوند ندارد. لذا خداوند متعال نخواست که ایمان را اجباری کند و منظور از اراده خداوند در این آیه اراده تشریعی خداوند است.
    همچنین در آیه 100 سوره یونس می فرماید :« وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ؛ (اما) هیچ کس نمی‌تواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یاری و هدایت او)! و پلیدی (کفر و گناه) را بر کسانی قرارمی‌دهد که نمی‌اندیشند.»
    و در این آیه منظور اراده تکوینی خداوند منظور است.
    توضیح آن که اراده خداوند متعال دو قسم است
    1.اراده تکوینی
    مقصود از اراده تکوینی این است که شی‌ء مراد در نظام تکوین و واقع تحقق پیدا کرده است، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون» (1)چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که می‌گوید: موجود شو، پس موجود می‌شود». همچنین در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ»؛(2) و چون خداوند برای گروهى بدى را اراده نماید، هرگز برگشتى نخواهد داشت».
    در اراده‌های تکوینی، مراد هرگز تخلف پیدا نمی‌کند؛ یعنی اگر اراده خدا به چیزی تعلق گرفت، وجود آن چیز، حتمی و ضروری خواهد بود.
    بنابراین، اراده تکوینی خدا، همان اراده فعل و عین تحقق فعل است؛ فعل خدا همین عالم خلقت است با همه ویژگی‌هایش؛ یعنی خدا اراده کرده است که عالم موجود شود؛ لذا موجود شد؛ خداوند به اراده تکوینی اراده کرده است که انسان خلق شود، و انسان خلق شده است. بر این اساس، هر موجودی متعلق اراده تکوینی خدا است و هیچ چیز از اراده تکوینی او خارج نیست. مختار بودن انسان نیز متعلق اراده تکوینی خدا است. خدا اراده کرده است که افعال ارادی انسان با اختیار خود وی پدید آید؛ لذا انسان به اراده خداوند مختار است و می‌تواند در دو راهه‌های مختلف زندگی، یکی را برگزیند و دیگری را کنار گذارد.
    البته، این بدان معنا نیست که خداوند هر چیزی را که اراده کرد، آن چیز بلافاصله موجود می‌شود، بلکه هر موجودی را هرگونه که اراده فرمود، آن موجود همان‌گونه تحقق می‌یابد. اگر موجودی را به صورت جسمانی اراده فرمود که به تدریج و در مدت معیّنی خلق ‌شود، آن شی‏ء به این صورت آفریده می‌شود. مثلاً اراده نمود که انسان در مدت 9 ماه در رحم مادر تکوّن یابد، حتماً چنین می‌شود.
    2. اراده تشریعی
    مقصود از اراده تشریعی این است که خداوند متعال از لحاظ تشریع و جعل قانون چیزی را اراده نموده است؛ یعنی چیزهایی را که می‌خواسته مردم انجام دهند تا به کمال و سعادت برسند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «ما یریدُ اللهُ لیجعلَ علیکم من حرجٍ و لکن یریدُ لیطهّرَکم و لیتمّ نعمتهُ علَیکم»؛(3) خدا نمی‌خواهد شما در رنج افتید، بلکه می‌خواهد که شما را پاکیزه سازد و نعمتش را بر شما تمام کند».
    در اراده تشریعی مراد حق‌تعالی در نظام تشریع و قانون‌گذاری تحقق پیدا کرده و طبق مراد و خواسته‌اش دستور نموده است.
    در نظام تشریع عسر و حرج وجود ندارد، بلکه طهارت و اتمام نعمت است.‏ به عبارت دیگر؛ خدای سبحان از انسان آزاد و مختار می‌خواهد که کارهایی را انجام دهد و از کارهایی پرهیز کند. اگر انسان به دستورات الهی با حُسن اختیار خود گردن نهاد، پاداش الهی را خواهد چشید و اگر با سوء اختیار خود، از دستورات الهی سرپیچی نمود، کیفر خواهد شد. تخلف از اراده تشریعی خداوند ممکن است؛ زیرا خداوند به اراده تکوینی‌اش اراده کرده انسان با اختیار، مسیر سعادت یا شقاوت خود را برگزیند.
    بنابراین، آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خدا است. در نتیجه نه تنها انسان که سرتاسر وجودش نیاز و فقر است، بلکه هیچ قدرتی در عالم هستی قادر نیست در برابر اراده تکوینی خداوند مخالفت کند؛ زیرا جز خداوند سایر موجودات همه و همه عین فقر و وابستگی و احتیاج به ذات لایزال الهی هستند، و آن‌که از خود چیزی ندارد، چگونه می‌تواند در برابر دارای مطلق، به مخالفت برخیزد.
    گفتنی است؛ غلبه انسان بر برخی امور تکوینی؛ مانند جاذبه زمین و دیگر قدرت‌های موجود در عالم، به معنای غلبه اراده انسان بر اراده تکوینی الهی نیست، بلکه تحقق اراده خدا به دست اراده انسانی است. به عبارت دیگر؛ اراده انسان در طول اراده خداوند است، نه در عرض و مقابل آن؛ یعنی همان خدایی که به اراده تکوینی‌اش اراده نمود قوای طبیعت و از جمله جاذبه زمین را برای قوام و استواری زمین در نهاد آن قرار دهد، همو اراده کرد تا همه مخلوقات، با همه قوای‌شان مسخر انسان باشند؛ یعنی خداوند اراده کرده است انسان بتواند جهان را با استفاده از نیروی عقل و اختیار به تسخیر خود در آورده، بر آنها تسلط یابد و از قوای آنها برای رسیدن به کمال بهره ببرد.
    بنابراین، اراده تکوینی الهی بر اساس قرارداد نیست، بلکه بر اساس نظام علّی و معلولی در جهان جریان دارد و اختیار و اراده آدمی به عنوان یکی از سلسله علل در جهان جاری است.
    بنا بر این منظور خداوند متعال در آیه 99 اراده تشریعی خداوند متعال است و مقصود از آیه 100 اراده تکوینی خداوند متعال است. (4)


    پی نوشت ها



    1. س، 82.
    2. رعد، 11
    3. مائده، 6.
    4. برای آکاهی بیشتر ر.ک تفسیر تفسیر اثنی عشری، حسینی شاه عبدالعظیمی، انتشاراتمیقات، تهران، ۱۳۶۳ ش، ، چاپ اول،ج 5، ص 400-405 .


    ویرایش توسط حکیم : ۱۳۹۸/۱۱/۱۲ در ساعت ۱۸:۰۷

  6. #4
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۵
    نوشته
    132
    مورد تشکر
    143 پست
    حضور
    10 روز 11 ساعت 9 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط حکیم نمایش پست
    بنا بر این منظور خداوند متعال در آیه 99 اراده تشریعی خداوند متعال است و مقصود از آیه 100 اراده تکوینی خداوند متعال است
    سلام از کجا بر اساس کدام قرینه تشخیص دادید که منطور آیه 100 اراده تکوینی است؟

    در ضمن اگر مقصود اراده تکوینی باشه که حتی افتادن برگ هم از اراده تکوینی خداست اصلا چه لزومی بوده در آیه بعد به طور اختصاصی به اراده تکوینی خدا در مورد هدایت پرداخته بشه؟

    فقط خداست كه ...
    میشود با دهان بسته صدایش كرد...
    میشود با پای شكسته هم به سراغش رفت...
    تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد
    تنها كسی است كه وقتی همه رفتند میماند
    وقتی همه پشت كردند آغوش می‌گشاید
    وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود
    و تنها سلطانیست كه دلش با بخشیدن
    آرام می‌گیرد ، نه با تنبیه كردن...

  7. #5
    حکیم آنلاین نیست. کارشناس علوم و معارف قرآن

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    202
    مورد تشکر
    451 پست
    حضور
    21 روز 14 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط صمیمی نمایش پست
    سلام از کجا بر اساس کدام قرینه تشخیص دادید که منطور آیه 100 اراده تکوینی است؟

    در ضمن اگر مقصود اراده تکوینی باشه که حتی افتادن برگ هم از اراده تکوینی خداست اصلا چه لزومی بوده در آیه بعد به طور اختصاصی به اراده تکوینی خدا در مورد هدایت پرداخته بشه؟
    دوست عزیز محتوای آیه 100 دلالت بر اراده تکوینی خداوند متعال است «هیچ کس نمی‌تواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یاری و هدایت او)! و پلیدی (کفر و گناه) را بر کسانی قرارمی‌دهد که نمی‌اندیشند.» این اراده خداوند که هیچ کس جز به فرمان او نمی تواند ایمان بیاورد این در نظام و عالم تکوین است و الا در نظام و عالم تشریع که بندگان خداوند مختارند که ایمان بیاورند و یا نیاورند


  8. #6
    شروع کننده موضوع

    تاریخ عضویت
    جنسیت آبان ۱۳۹۵
    نوشته
    132
    مورد تشکر
    143 پست
    حضور
    10 روز 11 ساعت 9 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط حکیم نمایش پست
    دوست عزیز محتوای آیه 100 دلالت بر اراده تکوینی خداوند متعال است «هیچ کس نمی‌تواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یاری و هدایت او)! و پلیدی (کفر و گناه) را بر کسانی قرارمی‌دهد که نمی‌اندیشند.» این اراده خداوند که هیچ کس جز به فرمان او نمی تواند ایمان بیاورد این در نظام و عالم تکوین است و الا در نظام و عالم تشریع که بندگان خداوند مختارند که ایمان بیاورند و یا نیاورند
    شما متوجه سوال من نیستید

    عرض کردم در هر دو آیه به خواست خدا در ایمان آوردن اشاره شده.منتها شما مفرمایید در آیه 99 خواست خدا تشریحی و در 100 تکوینی هست.خب از کجا معلوم شد در اولی تشریحی و در دومی تکوینیه؟

    فقط خداست كه ...
    میشود با دهان بسته صدایش كرد...
    میشود با پای شكسته هم به سراغش رفت...
    تنها خریداریست كه اجناس شكسته را بهتر برمیدارد
    تنها كسی است كه وقتی همه رفتند میماند
    وقتی همه پشت كردند آغوش می‌گشاید
    وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود
    و تنها سلطانیست كه دلش با بخشیدن
    آرام می‌گیرد ، نه با تنبیه كردن...

  9. #7
    حکیم آنلاین نیست. کارشناس علوم و معارف قرآن

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    202
    مورد تشکر
    451 پست
    حضور
    21 روز 14 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    نقل قول نوشته اصلی توسط صمیمی نمایش پست
    شما متوجه سوال من نیستید

    عرض کردم در هر دو آیه به خواست خدا در ایمان آوردن اشاره شده.منتها شما مفرمایید در آیه 99 خواست خدا تشریحی و در 100 تکوینی هست.خب از کجا معلوم شد در اولی تشریحی و در دومی تکوینیه؟


    در آیه اول اشاره دارد که ایمان انسانها به اجبار نیست گر چه اگر خداوند اراده می کرد ایمان اجباری می شد ولی این کار را نکرده و ایمان را به اختیار انسانها گذاشته پس می شود اراده و عالم تشریعی در آیه 100 تاکید می کند که هیچ کس نمی تواند ایمان بیاورد مگر به اذن و اجازه خداوند متعال و چنین حالتی در نظام و عالم تکوین است

    در آیه 99 ایمان اجباری نیست و انسان ها می توانند و اختیار دارند که ایمان بیاورند و یا ایمان نیاورند ولی در آیه 100 کسی جز به اذن خداوند نمی تواند ایمان بیاورد که اینجا بحث اختیار به طور کلی منتفی است و عالم تکوین و بدون اختیار می شود.


  10. تشکر


  11. #8
    حکیم آنلاین نیست. کارشناس علوم و معارف قرآن

    تاریخ عضویت
    جنسیت آذر ۱۳۸۷
    نوشته
    202
    مورد تشکر
    451 پست
    حضور
    21 روز 14 ساعت 17 دقیقه
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    گالری
    0



    پرسش:

    چرا خداوند در آیه 99 سوره یونس می فرماید: اگر خداوند می خواست همه مردم ایمان می آوردند ولی این ایمان اجباری بود ولی در آیه 100 همین سوره می فرماید هیچ کس بدون اذن خداوند نمی تواند ایمان بیاورد!؟ آیا این تناقض نیست؟



    پاسخ:

    قرآن کریم در سوره یونس آیه 99 می فرماید :« وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ؛ و اگر پروردگار تو می‌خواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان می‌آوردند؛ آیا تو می‌خواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟)
    در آیه یاد شده خداوند متعال تاکید می کند که اگر خداوند اراده کند و بخواهد همه انسانها به اجبار ایمان می آورند، ولی این ایمانی اجباری خواهد بود و اجر و پاداشی نزد خداوند ندارد. لذا خداوند متعال نخواست که ایمان را اجباری کند و منظور از اراده خداوند در این آیه اراده تشریعی خداوند است.
    همچنین در آیه 100 سوره یونس می فرماید :« وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ؛ (اما) هیچ کس نمی‌تواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یاری و هدایت او)! و پلیدی (کفر و گناه) را بر کسانی قرارمی‌دهد که نمی‌اندیشند.»
    و در این آیه منظور اراده تکوینی خداوند منظور است.
    توضیح آن که اراده خداوند متعال دو قسم است
    1.اراده تکوینی
    مقصود از اراده تکوینی این است که شی‌ء مراد در نظام تکوین و واقع تحقق پیدا کرده است، چنان‌که در قرآن کریم آمده است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون» (1)چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که می‌گوید: موجود شو، پس موجود می‌شود». همچنین در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ»؛(2) و چون خداوند برای گروهى بدى را اراده نماید، هرگز برگشتى نخواهد داشت».
    در اراده‌های تکوینی، مراد هرگز تخلف پیدا نمی‌کند؛ یعنی اگر اراده خدا به چیزی تعلق گرفت، وجود آن چیز، حتمی و ضروری خواهد بود.
    بنابراین، اراده تکوینی خدا، همان اراده فعل و عین تحقق فعل است؛ فعل خدا همین عالم خلقت است با همه ویژگی‌هایش؛ یعنی خدا اراده کرده است که عالم موجود شود؛ لذا موجود شد؛ خداوند به اراده تکوینی اراده کرده است که انسان خلق شود، و انسان خلق شده است. بر این اساس، هر موجودی متعلق اراده تکوینی خدا است و هیچ چیز از اراده تکوینی او خارج نیست. مختار بودن انسان نیز متعلق اراده تکوینی خدا است. خدا اراده کرده است که افعال ارادی انسان با اختیار خود وی پدید آید؛ لذا انسان به اراده خداوند مختار است و می‌تواند در دو راهه‌های مختلف زندگی، یکی را برگزیند و دیگری را کنار گذارد.
    البته، این بدان معنا نیست که خداوند هر چیزی را که اراده کرد، آن چیز بلافاصله موجود می‌شود، بلکه هر موجودی را هرگونه که اراده فرمود، آن موجود همان‌گونه تحقق می‌یابد. اگر موجودی را به صورت جسمانی اراده فرمود که به تدریج و در مدت معیّنی خلق ‌شود، آن شی‏ء به این صورت آفریده می‌شود. مثلاً اراده نمود که انسان در مدت 9 ماه در رحم مادر تکوّن یابد، حتماً چنین می‌شود.
    2. اراده تشریعی
    مقصود از اراده تشریعی این است که خداوند متعال از لحاظ تشریع و جعل قانون چیزی را اراده نموده است؛ یعنی چیزهایی را که می‌خواسته مردم انجام دهند تا به کمال و سعادت برسند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:
    «مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَٰكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ»؛(3) خدا نمی‌خواهد شما در رنج افتید، بلکه می‌خواهد که شما را پاکیزه سازد و نعمتش را بر شما تمام کند».
    در اراده تشریعی مراد حق‌تعالی در نظام تشریع و قانون‌گذاری تحقق پیدا کرده و طبق مراد و خواسته‌اش دستور نموده است.
    در نظام تشریع عسر و حرج وجود ندارد، بلکه طهارت و اتمام نعمت است.‏ به عبارت دیگر؛ خدای سبحان از انسان آزاد و مختار می‌خواهد که کارهایی را انجام دهد و از کارهایی پرهیز کند. اگر انسان به دستورات الهی با حُسن اختیار خود گردن نهاد، پاداش الهی را خواهد چشید و اگر با سوء اختیار خود، از دستورات الهی سرپیچی نمود، کیفر خواهد شد. تخلف از اراده تشریعی خداوند ممکن است؛ زیرا خداوند به اراده تکوینی‌اش اراده کرده انسان با اختیار، مسیر سعادت یا شقاوت خود را برگزیند.
    بنابراین، آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خدا است. در نتیجه نه تنها انسان که سرتاسر وجودش نیاز و فقر است، بلکه هیچ قدرتی در عالم هستی قادر نیست در برابر اراده تکوینی خداوند مخالفت کند؛ زیرا جز خداوند سایر موجودات همه و همه عین فقر و وابستگی و احتیاج به ذات لایزال الهی هستند، و آن‌که از خود چیزی ندارد، چگونه می‌تواند در برابر دارای مطلق، به مخالفت برخیزد.
    گفتنی است؛ غلبه انسان بر برخی امور تکوینی؛ مانند جاذبه زمین و دیگر قدرت‌های موجود در عالم، به معنای غلبه اراده انسان بر اراده تکوینی الهی نیست، بلکه تحقق اراده خدا به دست اراده انسانی است. به عبارت دیگر؛ اراده انسان در طول اراده خداوند است، نه در عرض و مقابل آن؛ یعنی همان خدایی که به اراده تکوینی‌اش اراده نمود قوای طبیعت و از جمله جاذبه زمین را برای قوام و استواری زمین در نهاد آن قرار دهد، همو اراده کرد تا همه مخلوقات، با همه قوای‌شان مسخر انسان باشند؛ یعنی خداوند اراده کرده است انسان بتواند جهان را با استفاده از نیروی عقل و اختیار به تسخیر خود در آورده، بر آنها تسلط یابد و از قوای آنها برای رسیدن به کمال بهره ببرد.
    بنابراین، اراده تکوینی الهی بر اساس قرارداد نیست، بلکه بر اساس نظام علّی و معلولی در جهان جریان دارد و اختیار و اراده آدمی به عنوان یکی از سلسله علل در جهان جاری است.
    بنا بر این در آیه اول اشاره دارد که ایمان انسانها به اجبار نیست گر چه اگر خداوند اراده می کرد ایمان اجباری می شد ولی این کار را نکرده و ایمان را به اختیار انسانها گذاشته پس می شود اراده و عالم تشریعی در آیه 100 تاکید می کند که هیچ کس نمی تواند ایمان بیاورد مگر به اذن و اجازه خداوند متعال و چنین حالتی در نظام و عالم تکوین است

    در آیه 99 ایمان اجباری نیست و انسان ها می توانند و اختیار دارند که ایمان بیاورند و یا ایمان نیاورند ولی در آیه 100 کسی جز به اذن خداوند نمی تواند ایمان بیاورد که اینجا بحث اختیار به طور کلی منتفی است و عالم تکوین و بدون اختیار می شود.
    (4)


    پی نوشت ها



    1. س، 82.
    2. رعد، 11
    3. مائده، 6.
    4. برای آکاهی بیشتر ر.ک تفسیر تفسیر اثنی عشری، حسینی شاه عبدالعظیمی، انتشارات میقات، تهران، ۱۳۶۳ ش، ، چاپ اول،ج 5، ص 400-405 .


    ویرایش توسط حکیم : ۱۳۹۹/۰۲/۰۱ در ساعت ۰۶:۲۰


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

اشتراک گذاری

اشتراک گذاری

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
^

ورود

ورود