-
۱۳۸۷/۰۷/۱۱, ۱۰:۱۵ #1
- تاریخ عضویت
شهريور ۱۳۸۷
- نوشته
- 222
- مورد تشکر
- 304 پست
- حضور
- 16 دقیقه
- دریافت
- 0
- آپلود
- 0
- گالری
- 0
گريه احياگر قلب
اى خنک چشمى که آن گریان توست وى همایون دل که آن بریان توست
در پس هر گریه خندهاى است مرد آخر بین مبارک بندهاى است
گریستن، یک واکنش طبیعى است که آدمى به هنگام اندوه یا از شدت خوشحالى و یا در مقابل ارزشها و حالات روحى و معنوى، از خود بروز مىدهد. یعنى در واقع هر گاه انسان در مقابل چنین محرکهایى قرار گیرد، گریه به عنوان یک پاسخ طبیعى از او آشکار مىشود. از این روست که اگر بخواهیم در مورد قدر و منزلت و ارزش گریستن و گریه به قضاوت بنشینیم مىباید به محرک اصلى آن توجه کنیم و بهاى آن قطرات اشک را با ارزش آن محرک بسنجیم. بر همین پایه است که بسیارى از گریستنها مانند گریه براى ضررهاى مختلف مادى نه تنها ارزش ندارند بلکه نکوهیده و ناپسند شمرده مىشوند. اما در مقابل، گریستن به خاطر ارزشها و عظمتها به نسبت همان ارزشها، پربها و گرانقدر است.
پیامد این مطلب آن است که نه تنها ارزش گریهها و گریستنها با یکدیگر متفاوت است بلکه تأثیر و نتیجه هر یک نیز به همین منوال مختلف و متفاوت است.
در زمینههاى مختلف روانشناسى و نیز در برخى مکاتب انسانشناسى که به مناسبتى به بحث گریه و گریستن اشاره شده، کمتر به انگیزههاى مختلف و نتایج حاصل از آن پرداخته شده است، بلکه گریستن به طور کلى مورد توجه قرار گرفته و بعضى از تأثیرها همچون افسردگى، پریشانى، در خود فرورفتن و حداکثر یک نحوه سبکى و راحتى براى آن ذکر شده است. اما با تأملى دقیقتر مىبینیم گر چه برخى از این تأثیرات واقعا براى انواع گریستن صادق است اما بعضى دیگر از گریستنها اصولاً مورد نظر و توجه نبوده، نه از انگیزههاى آن صحبتى به میان آمده و نه از تأثیرات و نتایج آن. از آن جمله گریستنى است که در ادیان الهى و به ویژه اسلام و تشیع به آن توجهى خاص شده است. گریستنى که از نهایت و کمال خضوع و پذیرش انسان نسبت به ارزشهاى معنوى و نیز هماهنگى او با آن ارزشها و همچنین همنوایى صمیمانه او به صاحبان و پیروان همان ارزشها خبر مىدهد.
چنین گریستنى است که در آیات و روایات توجهى ویژه به آن شده است و گاهى یک قطرهاش کوهى از بدىها را با خود مىشوید و مىبرد و انسان را از چنگ گمراهى آزاد مىسازد. در اینجا گریه گواه پشیمانى و نشان پریشانى است که آرامشى طولانى را به دنبال دارد. در نهجالفصاحة از قول پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: خداى متعال چشمى را که در پس قلبى سخت باشد و اشک نبارد، دوست نمىدارد.
گریستن بر مظلومیت معصومان علیهمالسلام و مصائبى که بر آنان وارد شده است ـ به ویژه حضرت سید الشهداء حتى صرف نظر از آن، چگونه ممکن است انسانى داستان فداکارى حضرت ابوالفضل علیهالسلام و تشنه کام بازگشتن او را از کنار فرات بشنود و در مقابل چنین بزرگوارى و فداکارى و ایمانى سر تعظیم فرو نیاورد و خود را از پاسخ طبیعى و فطرى به چنین محرکى ـ که همانا گریستن است ـ محروم سازد! چه کسى است که بتواند وقایع عاشورا را بشنود و چشمه اشک از چشمانش سرازیر نشود؟!
اندوه و گریستن حداقل همدلى و همگامى با کاروانیان عاشوراست که از ما بر مىآید و اعلام این مطلب است که اگر چه ما در آن روز حاضر نبودیم تا به دست و بازو دین خدا را یارى کنیم، امروز که هستیم با این گریستن سخن دل را در قطرههاى اشک بر صورت خویش جارى مىسازیم و عهدى دوباره مىبندیم.
چنین گریستنهایى (جداى از جنبه تعبدى و پاداش و اجرى که برایش بیان شده است) به هیچ وجه باعث افسردگى و انزوا نمىشود. گواه درستى این مطلب حال و روز تمامى کسانى است که آن را به دفعات تجربه کردهاند کافى است چند کلامى با خیل عزا دارانى که در این ایام از مجالس سوگوارى بیرون مىآیند گفت و گو کنیم. آنگاه به روشنى در مىیابیم که در ژرفاى چنین گریههایى آرامش خاطر و سرور معنوى به ودیعه نهاده شده که با هیچ شادى و نشاط دیگرى قابل تعویض نیست. سرورى که بر بستر عمل به وظیفه بنا نهاده مىشود.
از این رو ساده انگارى است اگر قضاوتهاى ما درباره شادى و غم، انبساطهاى روحى و افسردگىها آنقدر سطحى و ابتدایى باشد که هر مضحکهاى را مفید و باعث آرامش و انبساط روحى بدانیم و در مقابل، پاسخهاى طبیعى و فطرى را که گاهى به صورت اشک ریختن تجلى مىکند ـ نماد انقباض و افسردگى و یا ترس و ذلت!
چه بسیار خندههایى که انسان پس از آن حالت خوشایند و مطلوبى ندارد بلکه باعث افسردگى و تیرگى و کدر شدن روح و آدمى است و چه بسیار گریههایى که در باطن آن شعف و سرورى نهفته است ناگفتنى و نادیدنى، و همه ما نیز این را به تجربه بارها دیدهایم و درک کردهایم.
اگر این نبود، باید انبوه عزادارانى که در طول قرنها این سنت دینى را زنده نگه داشتهاند همه به افسردگى و انواع بیمارىهاى روحى دچار شده باشند حال آنکه حتى کسانى که خود چنین تجربهاى نداشتهاند مسلما در میان اطرافیان و اقوام خود کسانى را سراغ دارند که اهل این گونه مجالس باشند و نه تنها دچار بیمارىهاى روحى و افسردگى نشدهاند بلکه به آرامش و نشاط معنوى دست یافتهاند که در جاى دیگرى هم سراغى از آن نمىتوان گرفت.
به این شکل است که در دستورات دینى ـ همانند دیگر موارد که جهت دادن به افعال انسانى مورد نظر است ـ سعى بر این بوده است که جهت گریستنهاى نابجا و غیر صحیح را تغییر دهند و به سمت و سویى بکشانند که نتایجى بس نیکو و ارزشمند به بار آورد.
منبع سايت فطرت
-
تشکرها 3
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۱, ۱۲:۰۶ #2
-
۱۳۸۷/۰۷/۱۸, ۱۶:۱۱ #3
...........
اگر این نبود، باید انبوه عزادارانى که در طول قرنها این سنت دینى را زنده نگه داشتهاند همه به افسردگى و انواع بیمارىهاى روحى دچار شده باشند حال آنکه حتى کسانى که خود چنین تجربهاى نداشتهاند مسلما در میان اطرافیان و اقوام خود کسانى را سراغ دارند که اهل این گونه مجالس باشند و نه تنها دچار بیمارىهاى روحى و افسردگى نشدهاند بلکه به آرامش و نشاط معنوى دست یافتهاند که در جاى دیگرى هم سراغى از آن نمىتوان گرفت.
منم در تایید این موضوع یاد جریانی افتادم که در همسایگی ما چند سال پیش اتفاق افتاده بود:
قضیه هم از این قرار بود که خانواده ای به محله ما نقل مکان کرده بودند که به سبب اعتقادات مذهبی همسایه ها زیاد به آنها محل نمی گذاشتند ودر مراسمی که به مناسبت های مختلف در منز لشان برپا میشد جز عده قلیلی شرکت نمی کردند ،روزی خانم این خانواده به دیدارمان آمد و گفت چرا سراغی از ما نمی گیرید چند روز پیش سکته کرده بودم و تو بیمارستان بستری بودم شنیدم همسایه ها گفتند از بس برای امام حسن گریه کرده اینجوری شده ،شب آقا ابا عبد الله را تو عالم رویا دیدم فرمودند شفا می یابی تا همه بدانند که از گریه کردن تو بر ما آزاری به تو نرسیده است.....
وفردای همانروز همسایه ها آشی پخته و تو منزلش غلغله ای از جمعیت بود سخنران هم دعوت کرده بودند و جریان شفا یا فتنش را ازش می پرسیدند گه با گریه سخنران ، ناله های مردم هم بالا گرفت.. ..
ویرایش توسط عرشیا : ۱۳۸۷/۰۷/۱۸ در ساعت ۱۶:۱۳
هر که دلارام دید ازدلش آرام رفت
چشم ندارد خلاص هرکه دراین دام رفت
-
تشکرها 2
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۷, ۱۴:۱۶ #4
- تاریخ عضویت
آذر ۱۳۸۸
- نوشته
- 6,353
- مورد تشکر
- 12,087 پست
- حضور
- 31 روز 12 ساعت 44 دقیقه
- دریافت
- 19
- آپلود
- 0
- گالری
-
286
نکاتی جالب درباره اشک و گریه
1- به غير از انسان ها برخي معتقدند فيل ها و گوريل ها نيز مي توانند گريه كنند، اما نه به پيچيدگي گريه انسان ها. حيوانات ديگر اغلب هنگام درد كشيدن، وارد شدن اجسام خارجي در چشم ها و يا خشك شدن چشم ها دچار اشك ريزش مي شوند. حيوانات (به ويژه نوزادان آنها) به صورت آوايي و مانند نوزادان تازه متولد شده گريه مي كنند البته بدون توليد اشك.
2- غدد اشكي روزانه در حدود 2 قاشق پُر چايخوري اشك توليد مي كنند.
3- هر بار پلك زدن (باز و بسته كردن چشم) در حدود 100 تا 150 ميلي ثانيه به طول مي انجامد. انسان ها به طور متوسط هر 2 تا 10 ثانيه يك بار و 10 بار در دقيقه پلك مي زنند.
4- شور بودن اشك عمدتا به علت وجود كلريد سديم(نمک) و پتاسيم در آن مي باشد. ميزان نمك موجود در اشك با ميزان نمك پلاسماي خون برابراست.
5- از آنجايي كه جنين نيز در درون رحم مادر قادر به گريه كردن است، بنابراين گريه كردن نمي تواند يك رفتارآموختني باشد. اما فرهنگ، سن، جنسيت، شخصيت، روابط و بافت اجتماعي همگي مي توانند در شكل گريه تعيين كننده باشند.
6- PH اشك اندكي قليايي و خود اشك ترش و شور مزه مي باشد.
7- سرفه شديد، استفراغ، احتقان بيني ، آلرژي بيني، التهاب يا عفونت بيني و يا چشم و اختلالات عصبي نيز مي تواند باعث اشك ريزش گردند.
8- گريه كردن در برخي فرهنگ ها عملي كودكانه و غير موقر محسوب شده و گريستن در انظار عمومي تقبيح مي گردد.
9- علت اشك ريزش هنگام خميازه يا خنديدن، وارد شدن فشار به غدد و كيسه اشكي مي باشد. علت ديگر آن است كه غدد اشكي تحت كنترل سيستم عصبي خود مختار مي باشند. اين سيستم عصبي تمام كاركردهاي غير ارادي را كنترل مي كند. هنگامي كه اين اعصاب تحريك مي شوند (هنگام خميازه) غدد اشكي نيز اندكي تحريك مي گردند.
10- بسياري از افراد به علت ابتلا به خشكي چشم، قادر به گريه كردن نمي باشند. برعکس در اختلال ديگري كه در پي آسيب مغزي ايجاد مي گردد فرد مبتلا ممكن است به طور مداوم و براي ساعت ها بدون علت گريه كند.
11- علت سوزش و اشك ريزش چشم ها هنگام خرد كردن پياز به علت وجود آنزيم ها و آمينو اسيد سولفوكسايد موجود در سلول هاي پياز مي باشد. آمينو اسيد سولفوكسايد توسط آنزيم هاي پياز به سولفينيك اسيد تبديل مي شود، كه بسيار ناپايدار بوده و فورا به گازي فرار تبديل مي گردد. هنگامي كه اين گاز با آب درون چشم (اشك) تركيب مي گردد، توليد اسيد سولفوريك ملايمي را مي كند كه باعث سوزش و اشك ريزش مي شود. با افزايش توليد اشك، بدن سعي مي كند تا اسيد سولفوريك را رقيق و از چشم ها بشويد.
لذا براي جلوگيري از سوزش و اشك ريزش چشم ها هنگام خرد كردن پياز به توصيه هاي زير عمل كنيد:
* دستان خود و پياز را قبل از خرد كردن، با آب خيس كنيد تا گاز متصاعد شده، با آب روي دست ها و پياز واكنش نشان دهد نه با اشك چشم ها.
* تنها با دهان خود تنفس كنيد. عمل دم گازها را به درون ريه مي کشاند و عمل بازدم نيز باعث پراكنده شدن گاز مي شود.
* از چاقوي تيز براي بريدن و خرد كردن پياز استفاده كنيد تا سلول هاي كمتري در پياز دچار پارگي شوند.
* قبل از خرد كردن پياز آن را نيم ساعت درون يخچال قرار دهيد، زيرا كاهش دما فعاليت آنزيم هاي پياز و انتشار گاز را كاهش مي دهد.
-
۱۳۸۹/۱۰/۲۷, ۲۰:۳۲ #5
گریه بر هر درد بی درمان دواست * چشم گریان ، چشمه ی فیض خداست
تا نگرید ابر کی خندد چمن * تا نگرید طفل کی نوشد لبن
(مولوی)
ویرایش توسط شمع شب : ۱۳۸۹/۱۰/۲۷ در ساعت ۲۰:۳۴
-
تشکر
اطلاعات موضوع
کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
اشتراک گذاری